«غِلمان» و تخیل برافروخته آقای مفسر

به نص قرآن کریم یکی از نعمت های بهشت «غِلمان»است؛«وَ يَطُوف عَلَيْهِمْ غِلْمان لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤ مَكْنُونٌ(الطور، 24) [و پیوسته بر گردشان نوجوانانی برای ( خدمت ) آنان گردش می کنند که همچون مرواریدهای درون صدفند.(ترجمه آیت الله مکارم شیرازی)]». در برخی ترجمه های کهن قرآن«غِلمان» به «کودکان، کودکان خرد و پسران» ترجمه شده است(فرهنگنامه قرآنی، زیر نظر دکتر یاحقی، ج3،ص1073). همچنین گفتنی است عده ای از مترجمان مثل مترجمان تفسیرطبری( تصحیح حبیب یغمایی، ج 7، ص1758) و میبدی(کشف الاسرار، ج9، ص329 )و ابوحفص نسفی (تفسیر نسفی،تصحیح دکتر جوینی، ج2،ص1017) غلمان را به فارسی ترجمه نکردند و همین کلمه را در ترجمه خود آورده اند . در ترجمه کهن موسوم به «قرآن ری»، مترجم اساساً کلمه غلمان را در ترجمه آیه نیاورده و از کنار قصه گذشته است.( تصحیح دکتر یاحقی،ص538)
نکته جالب دیگر این که سورآبادی نوشته: «غلمان بهشت آن غلامان باشند که ایشان را خود در بهشت آفریده ‌باشد و وِلدان [(الواقعة : 17 – 18) به معنی« کودکان و پسران»(فرهنگنامه قرآنی، ج4،ص1616)] آن غلامان باشند که ایشان در دار دنیا زاده باشند و ایشان کافربچگان باشند و... ابدالآباد همه بر صفت غلامی باشند و هرگز ملتحی[=ریش دار] نگردند». (تفسیر سورآبادی،تصحیح سعیدی سیرجانی، ج4 ، ص 2442 و 2510-2511). میبدی از مفسری نقل کرده که غلمان بهشت، فرزندان ذکور مشرکان و حورالعین بهشت فرزندان اناث مشرکانند و فرزندان مؤمنین با والدینشان با همان هیئتی که بودند به بهشت وارد می شوند. (همان، ج9، ص337 ).
اینکه آیت الله مکارم شیرازی عبارت توضیحی « خدمت» را در میان ترجمه خود آورده اند، متناسب است با روایتی که به پیامبر اکرم نسبت داده شده. بسیاری از مفسران هم وظیفه غلمان را «خدمت» به بهشتیان [ ازجمله به وسیله پذیرایی با « شراب بهشتی و میوه»] نوشته اند.( برای نمونه کشف الاسرار، ج9، ص336). در تفسیرهای شیعی تا آنجا که من دیدم فقط این بعد «خدمت» غلمان برجسته است و لاغیر.( برای نمونه نک: روض الجنان،ابوالفتوح رازی ، به کوشش دکتر یاحقی و محمد مهدی ناصح ،ج18،ص136).
از بررسی تفسیرها و ترجمه ها برمی آید که با اینکه در کتاب و سنت اشاره ای به« استمتاع جنسی» از غلمان وجود ندارد و به قول میبدی«در بهشت ولدان و غلمان هستند و استمتاع به ایشان حرام است» (کشف الاسرار ، ج1، ص148) باز گویی در دل برخی خارخار این مسئله وجود داشته است. به همین دلیل مفسران می کوشیدند به نحوی این مسئله را پاسخ دهند تا دامن «متقین» بهشتی العیاذ بالله به شاهد بازی آلوده نشود.
اما برخی مفسران طوری این آیه را تفسیر کرده اند که سخنشان به این برداشت نادرست دامن زده است: مثلا در چندین تفسیر عربی و فارسی درباره «لؤلؤ مكنون» گفته اند که اشاره دارد به اینکه غلمان مصون بوده اند و مصونیت را هم به این معنا گرفته اند که« لم تمسه الأيدي»؛ دست کسی به ایشان نرسیده بوده است(برای نمونه کشف الاسرار ، ج9، ص337 ) که خب این تفسیر تقریباً مفاد آیه کریمه « لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ(الرحمن:55)[ دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است- ترجمه مهدی فولادوند]»را در صفات حور عین به یاد می آورد . حال این را مقایسه کنید با تعریف تأویل ناپذیر و صریحی که تفسیر شیعی روض الجنان از مصونیت غلمان می دهد:«پوشیده داشته باشند تا هوا و باد و آفتاب آن را بنگرداند تا به استعمال مبدل نشود».( روض الجنان، ج18،ص136).
اما عجیب و غریب ترین تفسیر از «غلمان» و کار و بارشان- که به راستی یادآور دوستی خاله خرسه است- از مفسر مشهوری به نام مجاهد نقل شده است. این مجاهد علی القاعده باید مجاهد بن جَبر ( متوفی 102) باشد که مفسر نام آوری است و تفسیری هم به نام او چاپ شده است.( تفسير الامام مجاهد بن جبر،تحقیق محمد عبد السلام ابوالنيل، دارالفكر الاسلامي الحديثه،1410ق).
در تفسیر کمبریج ذیل آیه« وَ يَطُوف عَلَيْهِمْ غِلْمان...» به نقل از مجاهد آمده:

«مجاهد گوید که غلامان بهشت نیمه زبرین ماننده غلامان باشد و نیمه فرودین ماننده کنیزکان باشد؛ جلدی و چابکی غلامان دارند وبه حال تمتع اندام کنیزکان دارند».( تصحیح استاد جلال متینی، ج2،ص289).

تخیل برافروخته مفسر را تماشا کنید! چه موجود عجیب و غریبی آفریده است! آیا این تفسیر غریب را خودش خلق کرده یا از جایی نقل کرده است. من این سخن را جای دیگری ندیده ام. در تفسیر چاپ شده مجاهد نیز این فقره نیست.
این را هم بگویم که در تفسیر کمبریج دربارة ولدان آمده:«... هم آرایش کنیزکان دارند و هم جلدی و جامۀ غلامان دارند».( همان، ج2،ص340).


https://t.me/n00re30yah