@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
اگر فرهنگ مغربزمین نبود...
[قسمت پایانی]
▪️در فرهنگِ جدیدِ مغربزمین تاریخ به خاطر خود تاریخ و نفسِ حقیقتِ علم بیتوجه به منافع دنیوی و اخروی مورد نظر ایشان قرار گرفته است و آغاز آن هم تحقیق در تاریخ مصر و ایران و هند نبوده است که بگوییم به خاطر استعمارگری این کار را کردهاند. این روح
حقیقتجویی ابتدا متوجه تاریخ یونان و روم قدیم و تاریخ خود اروپا گردید و برای این منظور همهٔ منابع تاریخی این اقوام از بنا و کتیبه و کتاب و سند و فرمان و اشیاء باستانی اهمیت و ارزش پیدا کرد.
روش طبع و اصلاح کتب و مأخذ به سبک علمی و انتقادی پیدا شد و بیشتر آثار جاویدانِ کلاسیک به این شیوه منتشر گردید. بر سر هر جمله و کلمه بحثها و جدالها درگرفت و بر سر انتساب آثار به پیداآورندگان آن، هزارها کتاب و مجله و مقاله منتشر شد. این مجموعهٔ عظیم دائرةالمعارف پاولی و ویسوآ که شاید از هشتاد مجلد متجاوز است و حاصل کوشش علما دربارهٔ یونان و روم قدیم است، نمایندهٔ روح
حقیقتجویی تمدن جدید است. نه روم قدیم زنده است و نه یونان قدیم تا به خاطر استعمار آن چنین کوشش شگرفی انجام گیرد. کسانی که دائرةالمعارف یهود و کاتولیک و غیره را مینویسند برای استعمار یهود و کاتولیک نیست و همینها هستند که دائرةالمعارف اسلامی و بودایی نیز مینویسند و اساس فقهاللغهٔ ایرانی و هند و ژرمنی و غیره را منتشر میکنند. در هر دو، همان خصوصیت تمدن امروزی که عشق به علم و کشف حقایق از هر قبیل باشد، حاکم است. البته در تحقیق دربارهٔ مشرقزمین حس
حقیقتجویی فرد، با تشویق بعضی دانشگاهها و مؤسسات دولتی برای جلب دوستی مردم یک کشور و گاهی هم با مقاصد استعماری همراه بوده است، اما این مقاصد و اغراض در برابر مقصد اصلی یعنی حقیقتدوستی و
حقیقتجویی، تبعی و ثانوی است، یعنی استعمار از روح
حقیقتجویی که در تمدن غربی است، ممکن است استفاده کند و آن را برای مقاصد خود به کار برد نه اینکه فلان دولت مستعمرهطلب، این روح
حقیقتجویی را ایجاد کرده باشد.
آلمان قرن نوزدهم در ایران مقاصد استعماری نداشته است تا امثال گوتشمید و شپیگل و نولدکه و ولهوزن را برای تحقیق در تاریخ ایران پیش از اسلام با بعد از اسلام تشویق و ترغیب کند.
هرودوت و گزنفن و پلوتارخ و امثال ایشان تاریخ وطن خود و قوم خود را مینوشتند و چون تاریخ یونان و روم و بیزانس با تاریخ ایران مربوط بود طبعاً به تاریخ ایران نیز پرداختهاند. در اینجا بدیهی است پای غرضورزی به میان میآید چون قلم در کف دشمن است. اما این امر مانع از آن نیست که هماکنون یگانه منبع مکتوب دربارهٔ هخامنشیان، نوشتههای هرودوت و گزنفن باشد.
گفتگویی دربارهٔ تاریخ ایران
از کتاب «بزمآورد»
[شصت مقاله دربارهٔ تاریخ، فرهنگ و فلسفه]
تألیف دکتر عباس زریاب خویی
#دریغا_زریابhttps://www.instagram.com/shafiei_kadkani