#دانلود_کتاب خاستگاه‌های تشیع: هویت، مناسک و اماکن مقدس در کوفه طی قرن دوم هجری
نویسنده: نجَم حیدر
انتشارات کمبریج - 2011
🔽🔽
تبیین نسبت میان ایرانیت و اسلامیت و تشیع (در دو فرسته)

بحث من در اينجا درباره هویت ایرانی و پایه‌های تاریخی آن و وحدت ملی و تمامیت ارضی است. در راستای یافتن پاسخی برای نسبت میان سنت و تجدد یکی از مهم‌ترین اولویت‌ها پاسخ دادن به پرسش چیستی ما و هویت ماست. اینکه ما به‌ عنوان ایرانی، که هستیم و ایرانی بودن یعنی چه؟ جایگاه مؤلفه‌های مختلف هویتی ما ایرانیان در آنچه آن را هویت تاریخی ایرانی می‌شناسیم، چیست؟ اگر با نگاه تاریخی و جامعه شناختی نگاه کنید می‌بینید که نمی‌توان سهم مهم تشیع را در شکل‌گیری هویت ایرانی ناديده گرفت. تشیع برای ما ایرانیان صرفاً یک برداشت مذهبی و اعتقادی از دین اسلام نیست؛ چنان که معمولاً از آن چنین برداشتی وجود دارد، بلکه بخشی از هویت ملی ماست. طبعاً من اینجا منظورم تشیع در مفهوم تمدنی آن است که خیلی شمول‌گراست.
تشیع حتی قرن‌ها قبل از دوره صفوی، یکی از مؤلفه‌های حفظ هویت ایرانی بوده است. سببش هم روشن است؛ تشیع با دین رسمی خلیفگان در تعارض بود. هر وقت قدرت ولو به نحو اقلی به دستش می‌رسید تلاش می‌کرد دستگاه خلافت را تضعیف کند. تضعیف دستگاه خلافت راهی بود برای تقویت فرهنگ ملی ایرانی به اشکال مختلف. شما یک نمونه‌اش را در شاهنامه فردوسی می‌بینید که خود شیعی مذهب بود. اسماعیلیان فاطمی یا بعدتر نزاری هم مانعی برای استقرار خلافت عباسی و امرای دست نشانده آنها بودند. زبان فارسی در میان شیعیان برای قرن‌ها قبل از دوره صفوی ابزاری برای مقابله با سیطره ایدئولوژی خلافت بود. به‌طور خاص، اسماعیلیان الموت در تقویت زبان فارسی تلاش کرده‌اند. در دوره سلجوقی شیعیان ری و عراق عجم با همکاری با بخشی از دستگاه اداری سلجوقیان عملاً راه را بر فعلیت یافتن سیطره جناح عباسی در درون دستگاه سلجوقی می‌بستند. خواجه نصیر طوسی با همراهی هوشمندانه با مغولان، راه را برای سقوط خلافت عباسی به نفع شکل گرفتن یک نظم سیاسی نوین ایرانی در دوره ایلخانی در برابر مصر و شام که عملاً استمرار خلافت عباسی و نظام مشروعیت دینی آن را طلب می‌کردند، هموار کرد. از آن دوره است که اصطلاح ملی «ایران» دیگر بار در ادبیات سیاسی به‌طور گسترده‌ای تجدید شد و یادآور هویت مستمر ایرانشهر دوران قبل از اسلام بود.

این موضوع یعنی سهم تشیع در شکل‌گیری هویت ملی ایرانی در مورد دولت صفوی، نقطه عطف خود را تجربه می‌کند. صفویه دولت ملی را بر پایه تشیع بنیاد نهادند یا به تعبیر بهتر تجدید کردند. ایرانی که امروز می‌شناسیم ایرانی است که صفویه در تجدید هویت ملی آن سهم اصلی را دارند. نه‌ تنها کلیت وحدت سرزمینی و هویت ملی ما ریشه در دوران صفوی دارد، بلکه نسبت میان مؤلفه‌های اصلی هویت ایرانی یعنی سرزمین تاریخی ایرانشهر، زبان فارسی و تشیع همچنان همان است که در دوره صفوی بر آن استقرار یافت. مناسبات میان مؤلفه‌های قدرت هم همچنان همان است. منظور من نسبت میان قدرت دینی و قدرت سیاسی است. به زبان دیگر سهم مهم دین و روحانیت در قدرت اجتماعی و سیاسی. البته با همه این مسائل می‌توان با نگاه نقادانه برخورد کرد و از برخی قرائت‌هایی که از میراث صفویه شده، انتقاد داشت. می‌توان برخی قرائت‌های دینی از تشیع که شاید در دوره صفوی یا قاجار به علل تاریخی و معرفتی شکل گرفته را مورد انتقاد قرار داد، اما نمی‌توان منکر اهمیت این دوره در شکل‌گیری هویت ملی ایرانی شد. دوره قاجار در کلیاتش هم دنباله عصر صفوی است. در بسیاری از تحولات سیاسی دویست‌ساله اخیر که ایران امروز را شکل داده، تشیع و روحانیت حضور فعال داشته‌اند. مشروطه را نمی‌توان بدون حضور روحانیت شیعه تصور کرد. بعد از آن هم همین است. این حضور ریشه در همان هندسه سیاسی و اجتماعی و هویتی دارد که گفتم به دوره صفوی و بلکه قبل از آن برمی‌گردد.
من در این چارچوب تعزیه‌گردانی را در دنباله شاهنامه‌خوانی و هر دو را مقوم فرهنگ و هویت ملی می‌دانم. عید نوروز را در کنار عید غدیر می‌فهمم و دوگانگی بین آنها حس نمی‌کنم. کما اینکه میان عید غدیر و عید قربان هم تضادی نمی‌بینم. ایرانیان صدها سال است حتی اگر از لحاظ تعلق مذهبی شیعه نبودند و در شمار اقلیت‌های دینی اسلامی و غیر اسلامی هم بودند، باز به همه این مؤلفه‌ها توجه داشتند.👇
Forwarded From یادداشت های حسن انصاری
تبیین نسبت میان ایرانیت و اسلامیت و تشیع (در دو فرسته)

بحث من در اينجا درباره هویت ایرانی و پایه‌های تاریخی آن و وحدت ملی و تمامیت ارضی است. در راستای یافتن پاسخی برای نسبت میان سنت و تجدد یکی از مهم‌ترین اولویت‌ها پاسخ دادن به پرسش چیستی ما و هویت ماست. اینکه ما به‌عنوان ایرانی، که هستیم و ایرانی بودن یعنی چه؟ جایگاه مؤلفه‌های مختلف هویتی ما ایرانیان در آنچه آن را هویت تاریخی ایرانی می‌شناسیم، چیست؟ اگر با نگاه تاریخی و جامعه شناختی نگاه کنید می‌بینید که نمی‌توان سهم مهم تشیع را در شکل‌گیری هویت ایرانی ناديده گرفت. تشیع برای ما ایرانیان صرفاً یک برداشت مذهبی و اعتقادی از دین اسلام نیست؛ چنان که معمولاً از آن چنین برداشتی وجود دارد، بلکه بخشی از هویت ملی ماست. طبعاً من اینجا منظورم تشیع در مفهوم تمدنی آن است که خیلی شمول‌گراست.
تشیع حتی قرن‌ها قبل از دوره صفوی، یکی از مؤلفه‌های حفظ هویت ایرانی بوده است. سببش هم روشن است؛ تشیع با دین رسمی خلیفگان در تعارض بود. هر وقت قدرت ولو به نحو اقلی به دستش می‌رسید تلاش می‌کرد دستگاه خلافت را تضعیف کند. تضعیف دستگاه خلافت راهی بود برای تقویت فرهنگ ملی ایرانی به اشکال مختلف. شما یک نمونه‌اش را در شاهنامه فردوسی می‌بینید که خود شیعی مذهب بود. اسماعیلیان فاطمی یا بعدتر نزاری هم مانعی برای استقرار خلافت عباسی و امرای دست نشانده آنها بودند. زبان فارسی در میان شیعیان برای قرن‌ها قبل از دوره صفوی ابزاری برای مقابله با سیطره ایدئولوژی خلافت بود. به‌طور خاص، اسماعیلیان الموت در تقویت زبان فارسی تلاش کرده‌اند. در دوره سلجوقی شیعیان ری و عراق عجم با همکاری با بخشی از دستگاه اداری سلجوقیان عملاً راه را بر فعلیت یافتن سیطره جناح عباسی در درون دستگاه سلجوقی می‌بستند. خواجه نصیر طوسی با همراهی هوشمندانه با مغولان، راه را برای سقوط خلافت عباسی به نفع شکل گرفتن یک نظم سیاسی نوین ایرانی در دوره ایلخانی در برابر مصر و شام که عملاً استمرار خلافت عباسی و نظام مشروعیت دینی آن را طلب می‌کردند، هموار کرد. از آن دوره است که اصطلاح ملی «ایران» دیگر بار در ادبیات سیاسی به‌طور گسترده‌ای تجدید شد و یادآور هویت مستمر ایرانشهر دوران قبل از اسلام بود.

این موضوع یعنی سهم تشیع در شکل‌گیری هویت ملی ایرانی در مورد دولت صفوی، نقطه عطف خود را تجربه می‌کند. صفویه دولت ملی را بر پایه تشیع بنیاد نهادند یا به تعبیر بهتر تجدید کردند. ایرانی که امروز می‌شناسیم ایرانی است که صفویه در تجدید هویت ملی آن سهم اصلی را دارند. نه‌تنها کلیت وحدت سرزمینی و هویت ملی ما ریشه در دوران صفوی دارد، بلکه نسبت میان مؤلفه‌های اصلی هویت ایرانی یعنی سرزمین تاریخی ایرانشهر، زبان فارسی و تشیع همچنان همان است که در دوره صفوی بر آن استقرار یافت. مناسبات میان مؤلفه‌های قدرت هم همچنان همان است. منظور من نسبت میان قدرت دینی و قدرت سیاسی است. به زبان دیگر سهم مهم دین و روحانیت در قدرت اجتماعی و سیاسی. البته با همه این مسائل می‌توان با نگاه نقادانه برخورد کرد و از برخی قرائت‌هایی که از میراث صفویه شده، انتقاد داشت. می‌توان برخی قرائت‌های دینی از تشیع که شاید در دوره صفوی یا قاجار به علل تاریخی و معرفتی شکل گرفته را مورد انتقاد قرار داد، اما نمی‌توان منکر اهمیت این دوره در شکل‌گیری هویت ملی ایرانی شد. دوره قاجار در کلیاتش هم دنباله عصر صفوی است. در بسیاری از تحولات سیاسی دویست‌ساله اخیر که ایران امروز را شکل داده، تشیع و روحانیت حضور فعال داشته‌اند. مشروطه را نمی‌توان بدون حضور روحانیت شیعه تصور کرد. بعد از آن هم همین است. این حضور ریشه در همان هندسه سیاسی و اجتماعی و هویتی دارد که گفتم به دوره صفوی و بلکه قبل از آن برمی‌گردد.
من در این چارچوب تعزیه‌گردانی را در دنباله شاهنامه‌خوانی و هر دو را مقوم فرهنگ و هویت ملی می‌دانم. عید نوروز را در کنار عید غدیر می‌فهمم و دوگانگی بین آنها حس نمی‌کنم. کما اینکه میان عید غدیر و عید قربان هم تضادی نمی‌بینم. ایرانیان صدها سال است حتی اگر از لحاظ تعلق مذهبی شیعه نبودند و در شمار اقلیت‌های دینی اسلامی و غیر اسلامی هم بودند، باز به همه این مؤلفه‌ها توجه داشتند.
تبیین نسبت میان ایرانیت و اسلامیت و تشیع (در دو فرسته)

بحث من در اينجا درباره هویت ایرانی و پایه‌های تاریخی آن و وحدت ملی و تمامیت ارضی است. در راستای یافتن پاسخی برای نسبت میان سنت و تجدد یکی از مهم‌ترین اولویت‌ها پاسخ دادن به پرسش چیستی ما و هویت ماست. اینکه ما به‌عنوان ایرانی، که هستیم و ایرانی بودن یعنی چه؟ جایگاه مؤلفه‌های مختلف هویتی ما ایرانیان در آنچه آن را هویت تاریخی ایرانی می‌شناسیم، چیست؟ اگر با نگاه تاریخی و جامعه شناختی نگاه کنید می‌بینید که نمی‌توان سهم مهم تشیع را در شکل‌گیری هویت ایرانی ناديده گرفت. تشیع برای ما ایرانیان صرفاً یک برداشت مذهبی و اعتقادی از دین اسلام نیست؛ چنان که معمولاً از آن چنین برداشتی وجود دارد، بلکه بخشی از هویت ملی ماست. طبعاً من اینجا منظورم تشیع در مفهوم تمدنی آن است که خیلی شمول‌گراست.
تشیع حتی قرن‌ها قبل از دوره صفوی، یکی از مؤلفه‌های حفظ هویت ایرانی بوده است. سببش هم روشن است؛ تشیع با دین رسمی خلیفگان در تعارض بود. هر وقت قدرت ولو به نحو اقلی به دستش می‌رسید تلاش می‌کرد دستگاه خلافت را تضعیف کند. تضعیف دستگاه خلافت راهی بود برای تقویت فرهنگ ملی ایرانی به اشکال مختلف. شما یک نمونه‌اش را در شاهنامه فردوسی می‌بینید که خود شیعی مذهب بود. اسماعیلیان فاطمی یا بعدتر نزاری هم مانعی برای استقرار خلافت عباسی و امرای دست نشانده آنها بودند. زبان فارسی در میان شیعیان برای قرن‌ها قبل از دوره صفوی ابزاری برای مقابله با سیطره ایدئولوژی خلافت بود. به‌طور خاص، اسماعیلیان الموت در تقویت زبان فارسی تلاش کرده‌اند. در دوره سلجوقی شیعیان ری و عراق عجم با همکاری با بخشی از دستگاه اداری سلجوقیان عملاً راه را بر فعلیت یافتن سیطره جناح عباسی در درون دستگاه سلجوقی می‌بستند. خواجه نصیر طوسی با همراهی هوشمندانه با مغولان، راه را برای سقوط خلافت عباسی به نفع شکل گرفتن یک نظم سیاسی نوین ایرانی در دوره ایلخانی در برابر مصر و شام که عملاً استمرار خلافت عباسی و نظام مشروعیت دینی آن را طلب می‌کردند، هموار کرد. از آن دوره است که اصطلاح ملی «ایران» دیگر بار در ادبیات سیاسی به‌طور گسترده‌ای تجدید شد و یادآور هویت مستمر ایرانشهر دوران قبل از اسلام بود.

این موضوع یعنی سهم تشیع در شکل‌گیری هویت ملی ایرانی در مورد دولت صفوی، نقطه عطف خود را تجربه می‌کند. صفویه دولت ملی را بر پایه تشیع بنیاد نهادند یا به تعبیر بهتر تجدید کردند. ایرانی که امروز می‌شناسیم ایرانی است که صفویه در تجدید هویت ملی آن سهم اصلی را دارند. نه‌تنها کلیت وحدت سرزمینی و هویت ملی ما ریشه در دوران صفوی دارد، بلکه نسبت میان مؤلفه‌های اصلی هویت ایرانی یعنی سرزمین تاریخی ایرانشهر، زبان فارسی و تشیع همچنان همان است که در دوره صفوی بر آن استقرار یافت. مناسبات میان مؤلفه‌های قدرت هم همچنان همان است. منظور من نسبت میان قدرت دینی و قدرت سیاسی است. به زبان دیگر سهم مهم دین و روحانیت در قدرت اجتماعی و سیاسی. البته با همه این مسائل می‌توان با نگاه نقادانه برخورد کرد و از برخی قرائت‌هایی که از میراث صفویه شده، انتقاد داشت. می‌توان برخی قرائت‌های دینی از تشیع که شاید در دوره صفوی یا قاجار به علل تاریخی و معرفتی شکل گرفته را مورد انتقاد قرار داد، اما نمی‌توان منکر اهمیت این دوره در شکل‌گیری هویت ملی ایرانی شد. دوره قاجار در کلیاتش هم دنباله عصر صفوی است. در بسیاری از تحولات سیاسی دویست‌ساله اخیر که ایران امروز را شکل داده، تشیع و روحانیت حضور فعال داشته‌اند. مشروطه را نمی‌توان بدون حضور روحانیت شیعه تصور کرد. بعد از آن هم همین است. این حضور ریشه در همان هندسه سیاسی و اجتماعی و هویتی دارد که گفتم به دوره صفوی و بلکه قبل از آن برمی‌گردد.
من در این چارچوب تعزیه‌گردانی را در دنباله شاهنامه‌خوانی و هر دو را مقوم فرهنگ و هویت ملی می‌دانم. عید نوروز را در کنار عید غدیر می‌فهمم و دوگانگی بین آنها حس نمی‌کنم. کما اینکه میان عید غدیر و عید قربان هم تضادی نمی‌بینم. ایرانیان صدها سال است حتی اگر از لحاظ تعلق مذهبی شیعه نبودند و در شمار اقلیت‌های دینی اسلامی و غیر اسلامی هم بودند، باز به همه این مؤلفه‌ها توجه داشتند.
تشکيل دولت ملی ايران در عصر صفوی را مرهون دو عنصر اصلی از عناصر ملی و دينی اين سرزمين هستيم: يکی پيشينه تاريخی ايرانشهر و ديگری تشيع. عالمان شيعی با درايت تاریخی خود در تشکيل دولت ملی ايران در عصر صفوی سهمی مهم داشتند و در اين چهار صد سال همواره تشيع بخشی تفکيک ناپذير از هويت ملی اين سرزمين بوده است.

https://t.me/azbarresihayetarikhi
Forwarded From ZEKR, MIT Shia Muslim Association
«چگونه در دنيای جديد يک ايرانی مسلمان باشيم؟»، دکت
در اين سلسله مباحث سه گانه در خصوص نسبت هويت ملی ايرانيان با سه عنصر "اسلام"؛ "ايرانيت" و عنصر زندگی در جهان مدرن سخن گفته ام. در اين جلسات با تشريح چگونگی نسبت ميان تعلق به "امت" و تعلق به "مليت" در اسلام تاريخی توضيح داده ام که اسلام عنصر اصلی در شکلگيری هويت ملی در عصر پسا ساسانی بود و نقش آن را در شکلگيری تمدن و زبان و فرهنگ ايرانی مورد بررسی و تأکيد قرار داده ام. جايگاه تشيع در تشکيل دولت ملی عصر صفوی ايران مورد بحث قرار گرفت و نشان دادم که چگونه منظومه فرهنگی و تمدنی اسلام و تشيع ظرفيتی مهم و بنیادین برای گفتگو و همبستگی ملی را در طول تاريخ ايران پسا ساسانی ايجاد کرد. همچنین تمایزهای منظومه فرهنگی و فکری تشیع با ایدئولوژی های اموی از يک سو و اسلام خوارجی از ديگر سو را بحث کرده ام. در این جلسات همچنین رمز پايداری ايران و هویت ملی در عصر پسا ساسانی با توجه به عناصر تمدنی و فرهنگی اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین اين نکته را از نقطه نظر تاريخی نشان داده ام که اسلام به مثابه تمدن و فرهنگ عنصری جدایی ناپذير از هويت ملی تاريخی ايران است. (۲ تا ۴ اکتبر، ۲۰۲۲)

@azbarresihayetarikhi
@zekrMIT
Forwarded From ZEKR, MIT Shia Muslim Association
«چگونه در دنيای جديد يک ايرانی مسلمان باشيم؟»، دکت
در اين سلسله مباحث سه گانه در خصوص نسبت هويت ملی ايرانيان با سه عنصر "اسلام"؛ "ايرانيت" و عنصر زندگی در جهان مدرن سخن گفته ام. در اين جلسات با تشريح چگونگی نسبت ميان تعلق به "امت" و تعلق به "مليت" در اسلام تاريخی توضيح داده ام که اسلام عنصر اصلی در شکلگيری هويت ملی در عصر پسا ساسانی بود و نقش آن را در شکلگيری تمدن و زبان و فرهنگ ايرانی مورد بررسی و تأکيد قرار داده ام. جايگاه تشيع در تشکيل دولت ملی عصر صفوی ايران مورد بحث قرار گرفت و نشان دادم که چگونه منظومه فرهنگی و تمدنی اسلام و تشيع ظرفيتی مهم و بنیادین برای گفتگو و همبستگی ملی را در طول تاريخ ايران پسا ساسانی ايجاد کرد. همچنین تمایزهای منظومه فرهنگی و فکری تشیع با ایدئولوژی های اموی از يک سو و اسلام خوارجی از ديگر سو را بحث کرده ام. در این جلسات همچنین رمز پايداری ايران و هویت ملی در عصر پسا ساسانی با توجه به عناصر تمدنی و فرهنگی اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین اين نکته را از نقطه نظر تاريخی نشان داده ام که اسلام به مثابه تمدن و فرهنگ عنصری جدایی ناپذير از هويت ملی تاريخی ايران است. (۲ تا ۴ اکتبر، ۲۰۲۲)

@azbarresihayetarikhi
@zekrMIT
Forwarded From ZEKR, MIT Shia Muslim Association
در اين سلسله مباحث سه گانه در خصوص نسبت هويت ملی ايرانيان با سه عنصر "اسلام"؛ "ايرانيت" و عنصر زندگی در جهان مدرن سخن گفته ام. در اين جلسات با تشريح چگونگی نسبت ميان تعلق به "امت" و تعلق به "مليت" در اسلام تاريخی توضيح داده ام که اسلام عنصر اصلی در شکلگيری هويت ملی در عصر پسا ساسانی بود و نقش آن را در شکلگيری تمدن و زبان و فرهنگ ايرانی مورد بررسی و تأکيد قرار داده ام. جايگاه تشيع در تشکيل دولت ملی عصر صفوی ايران مورد بحث قرار گرفت و نشان دادم که چگونه منظومه فرهنگی و تمدنی اسلام و تشيع ظرفيتی مهم و بنیادین برای گفتگو و همبستگی ملی را در طول تاريخ ايران پسا ساسانی ايجاد کرد. همچنین تمایزهای منظومه فرهنگی و فکری تشیع با ایدئولوژی های اموی از يک سو و اسلام خوارجی از ديگر سو را بحث کرده ام. در این جلسات همچنین رمز پايداری ايران و هویت ملی در عصر پسا ساسانی با توجه به عناصر تمدنی و فرهنگی اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین اين نکته را از نقطه نظر تاريخی نشان داده ام که اسلام به مثابه تمدن و فرهنگ عنصری جدایی ناپذير از هويت ملی تاريخی ايران است. (۲ تا ۴ اکتبر، ۲۰۲۲)

@azbarresihayetarikhi
@zekrMIT
Forwarded From ZEKR, MIT Shia Muslim Association
«چگونه در دنيای جديد يک ايرانی مسلمان باشيم؟»، دکت
در اين سلسله مباحث سه گانه در خصوص نسبت هويت ملی ايرانيان با سه عنصر "اسلام"؛ "ايرانيت" و عنصر زندگی در جهان مدرن سخن گفته ام. در اين جلسات با تشريح چگونگی نسبت ميان تعلق به "امت" و تعلق به "مليت" در اسلام تاريخی توضيح داده ام که اسلام عنصر اصلی در شکلگيری هويت ملی در عصر پسا ساسانی بود و نقش آن را در شکلگيری تمدن و زبان و فرهنگ ايرانی مورد بررسی و تأکيد قرار داده ام. جايگاه تشيع در تشکيل دولت ملی عصر صفوی ايران مورد بحث قرار گرفت و نشان دادم که چگونه منظومه فرهنگی و تمدنی اسلام و تشيع ظرفيتی مهم و بنیادین برای گفتگو و همبستگی ملی را در طول تاريخ ايران پسا ساسانی ايجاد کرد. همچنین تمایزهای منظومه فرهنگی و فکری تشیع با ایدئولوژی های اموی از يک سو و اسلام خوارجی از ديگر سو را بحث کرده ام. در این جلسات همچنین رمز پايداری ايران و هویت ملی در عصر پسا ساسانی با توجه به عناصر تمدنی و فرهنگی اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین اين نکته را از نقطه نظر تاريخی نشان داده ام که اسلام به مثابه تمدن و فرهنگ عنصری جدایی ناپذير از هويت ملی تاريخی ايران است. (۲ تا ۴ اکتبر، ۲۰۲۲)

@azbarresihayetarikhi
@zekrMIT
به نام خدا
جهت اطلاع محققان و علاقمندان به موضوعات ذیل
چهار شماره آینده نشریه بین المللی «اشپکتروم» (دارای درجه علمی و پژوهشی ) این رایزنی عناوین ذیل را برای فصول آتی خود در نظر گرفته است. لذا از محققان و دوستان علاقمند و دارای تحقیقات در این حوزه ها تقاضا می شود تا در صورت تمایل از طریق ملاحظه لینک سایت نشریه خلاصه مقالات خود را در اسرع وقت برای سردبیر علمی آن دکتر یوسفی ارسال نمایند.
http://www.spektrum-iran.de/

سیدعلی موجانی
رایزن فرهنگی (برلین – جمهوری فدرال آلمان)
ملت شیعی (بررسی کارکرد پانصد سال حاکمیت تشیع در فلات ایران)
تشیع در عهد صفویان چگونه با حکومت رابطه برقرار کرد؟
تشیع سیاسی چه معنا دارد؟
• مفهوم «ملت شیعی» چگونه شکل گرفت؟
• جنگ اول جهانی چه تاثیری بر هویت شیعی نهاد ؟
تشیع و میراث آن
هویت «ملت شیعی معاصر» چه ملتها و اقوامی را شامل می گردد؟
اقلیتهای مذهبی در ایران
• معرفی جاوامع ارامنه ایرانی
• معرفی اماکن مذهبی یهودیان ایران
• معرفی جامعه زرتشتی ایران معاصر
• معرفی جامعه مندائیان ( صابئین) در خوزستان
• معرفی جامعه آسوریان ایران
ادغام اجتماعی : تجربه یکصد ساله ایران
• لهستانیهای مهاجر و سرنوشت آنها در ایران
• یهودیان آلمانی مهاجر به ایران؛ نمونه خاص :
• چهار دهه استقبال از مهاجرین افغانی در ایران
• جامعه گرجی تبارهای ایران، تجربه حفظ هویت و زبان همزمان با ادغام در فرهنگ ایرانی
• عراقیهای مقیم در ایران ؛ رابطه همزیستی
• ایرانیهای مقیم در کربلا ؛ راز حفظ هویت فرهنگی ؟؟

دنیای پر تلاطم سعدی
• سعدی کیست؟
• دنیای معاصر سعدی چگونه بود؟
• توصیف سعدی از «دنیای پر تلاطم معاصرش» چگونه است؟
• ایا رابطه ای را می توان میان دنیای پر تلاطم عصر سعدی و التهابات کنونی دنیای اسلام باز جُست