⭕️منطق مظفر:
"کيف ترد هذه القضية الي أصلها «ليس للانسان الا ما سعي»؟
الجواب: ان هذه قضية فيها حصر فهي تنحل الي حمليتين موجبة و سالبة فهي منحرفة. و الحمليتان هما: کل انسان له نتيجة سعيه. و ليس للانسان ما لم يسع اليه"
1-منطق دو طرف داره، طرف تحکم و طرف ترجمه؛
تحکم برای
کژتابی های زبان، و ترجمه برای حقیقت های نهفته در زبان؛
"منطق خوب" منطقی هست که تحکم رو برای
کژتابی ها بکار ببره و ترجمه رو برای حقایق، و "منطق بد" این دو رو برعکس انجام میده
2-مبحث قضایای منحرفه مهم ترین مبحث منطق هست، از این جهت که بعد آموختن قواعد منطق اولین چیزی که باهاش برخورد می کنیم همین منحرفات هست؛
البته عنوان "منحرفه" کمی بار منفی داره، و اطلاقش بر آیات دور از ادب هست، کما اینکه وقتی اسماء الله مفعول به واقع میشه بخاطر ادب نمیگن مفعول به، بلکه میگن منصوب علی التعظیم، از همین رو من به بجای منحرفه میگم "متنزله" چون تنزل پیدا کردند بقدر مخاطب.
3-مرحوم مظفر در مورد آیه شریفه (لیس للانسان الا ما سعی) فرمودند که مآل این آیه به دو قضیه حملیه بازگشت میکنه بدلیل حصر:
الف-همه داشته های انسان، حاصل تلاشش است
ب-همه نداشته های انسان، حاصل تلاش نکردن های اوست.
این ترجمه ایشون ناقص هست، به این جهت که تمام مدلول های این آیه رو نشون نمیده، از نظر من این ترجمه متحکمانه و محتاطانه ست.
آیه در مقام بیان علیت "سعی" هست و بقرینه تقدم و تاخر بین "تلاش" و "داشته" مفاد قضیه اندراجی نیست، بلکه استلزامی هست، یعنی شرطیه، البته دو قضیه شرطیه:
الف-اگر تلاش باشد-->داشته ای برای انسان موجود است
ب-اگر تلاش نباشد-->داشته ای برای انسان موجود نیست
این دقیقا مفاد قاعده "ان وجد وجد و ان ارتفع ارتفع" هست، که دقیقا میشود
#علیتموید عرض حقیر، کلام مرحوم مظفر هست در در ذیل این قضیه (لایکون وجود النهار الا و قد طلع الشمس)، ایشون این قضیه رو منحرفه میدونن از یک قضیه شرطیه:
اذا طلع الشمس-->فالنهار موجود