وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ (سورۀ انعام، آیۀ 80)

پیکار کرد با او گروه او، گفت: می پیکار کنید با من اندر خدای که راه نمود مرا؟ (همان، ج 2، ص 449)

اگرچه قریب به اتفاق تراجم و تفاسیر فارسی قرآن پس از ترجمۀ تفسیر طبری، تحریری از این متن ارجمند است مع هذا بد نیست اشاره کنم در تفسیر سورآبادی نیز پیکار در همین مواضع و موارد مشابه معادل کلماتی از ریشۀ جدل و حجج و امثال ذلک قرار گرفته است که تنها به عنوان نمونه به عبارت ذیل آیۀ "لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا" اشاره می‌کنیم:
خصومت و پیکار نیست میان ما و میان شما در هستی خدا (تفسیر سورآبادی، ج 4، ص 2242)

در آثار معاصر فردوسی نیز جدال لفظی و اختلاف به پیکار تعبیر شده است. به عنوان نمونه ابوالهیثم در آن قصیدۀ معروف می‌گوید:

نخست جنس و پس آنگاه نوع وز پس شخص
طریق حکمت این بی‌جدال و بی‌پیکار (شرح قصیدۀ فارسی، ص 78)

در نثر و نظم فارسی از این ترکیب و معنی می‌توان سراغ گرفت. باز به عنوان نمونه در مقامات حمیدی عین "گفتار و پیکار" را می‌بینیم:

لب تیغ با سرها در اسرار آمده و زبان سنان با جان و روان در "گفتار و پیکار" شده (مقامات حمیدی، ص 22)

که نشان می‌دهد احتمالا صاحب مقامات حمیدی شاهنامه‌ای با ضبط ثانی را از نظر گذرانیده بوده است.
اگرچه این موارد اندک‌شمار است اما به قدر ترکیب اضافی "گفتارِ بیکار" مهجور و بلکه مفقود و معدوم نیست. البته فردوسی از دو لفظ گفتار و بیکار به نحو دیگری هم بهره برده است. بنگرید:

دگر گفت روز تو اندر گذشت
زبانت ز گفتار، بیکار گشت (دوم 339/ 1870)

اتفاقاً قریب به این تعبیر در کلام اسدی طوسی نیز دیده می‌شود. در مناظرۀ مشهور مغ و مسلم می‌گوید:

ز جمع فلسفیان با مُغی بُدَم پیکار
نگر که ماند ز پیکار در سخن بیکار (تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 413)

به نمونه‌های دیگری هم پیشتر برخورده‌ام که عجالةً از خاطرم محو شده است اما ترکیب اضافی "گفتارِ بیکار" ترکیبی است بسیار نادر. حتی خود فردوسی هم به ندرت، شاید یکی دوبار از این ترکیب بهره برده باشد. پیش و پس از فردوسی نیز ظاهراً کسی چنین تعبیری نداشته است. از این روست که جسارت می‌کنم و ادعا که شاید آن یکی دو بیت هم اصیل نباشد یا "واو"ی در آن پس و پیش شده باشد. مثلا:

ز گفتار، بیکار و یکسو شوی

زیرا اگر مقصود، گفتارِ "بیهوده" بود چرا نبایست شاعر همین واژه را به کار می‌بست؟ چنانکه بارها بسته بود. و دیگران هم - فارغ از فردوسی - این ترکیب را در کلام خود آورده‌اند که نقل آن همه در این مقال و مجال نمی‌گنجد. فلذا تنها عنایت بفرمایید به شواهد شاهنامه (4):

نکردی تو این بد که من کرده‌ام
ز گفتار بیهوده آزرده‌ام (یکم 316/ 345)

پشیمان بشد زان کجا کرده بود
به گفتار بیهوده آزرده بود (یکم 276/ 383)

چو گفتار بیهوده بسیار گشت
سخن‌گوی در مردمی خوار گشت (دوم 644/ 1096)

مگوی آنچه بدخواه تو بشنود
ز گفتار بیهوده شادان شود (دوم 1045/ 117)

و جالب اینکه ایرانشان بیت حضرت فردوسی را به همین نحو اقتباس می‌کند:

که و مه بر این گفته خستو شدند
ز گفتار بیهوده یکسو شدند (کوش‌نامه، ص 337)

اما چرا ما این اجازه را نداریم؟ به دو دلیل عمده. اول اینکه چنین ضبطی در نسخه‌ها دیده نمی‌شود و ثانیاً اینکه "گفتار و پیکار" ترجیح مسلّم و واضحی بر گفتار بیکار یا گفتار بیهوده دارد. گفتار و پیکار در هستی خدا می‌تواند هر دو وجه اثبات و انکار را بیان کند. و چنانکه بالاتر گفتیم حکما و عرفای ما هر دو را بی‌جا و باطل دانسته‌اند چه اثبات هستی خدا و چه نفی و انکار آن را. از این روست که حکیم ابوالقاسم فردوسی می‌گوید:

به هستیش باید که خستو شوی
ز گفتار و پیکار یکسو شوی

از اثبات در هستی خدا و از بحث و اختلاف و مجادله و نفی آن باید برکنار باشی. والسلام.

پی نوشت:
1. مأخذ این جملۀ مشهور را نیافتم. در عوض این بیت را یافتم که بخشی از عبارت مذکور را به سلک نظم کشیده است:
هر تن که خدای را به جانی ارزد
باید که ترا نیز به نانی ارزد (دیوان ابن یمین، ص 669)

2. ابیات زیر شهادت می‌دهند که فردوسی از متن انجیل به خوبی مطلع بوده و پاره‌هایی از آن را در کمال امانت‌داری به پارسی برگردانده است:
همان گفتگوی شما نیست راست
برین بر روان مسیحا گواست

نبینی که عیسی مریم چه گفت
بدان گه که بگشاد راز از نهفت

که پیراهنت گر ستاند کسی
میاویز با وی به تندی بسی

وگر بر زند کف به رخسار تو
شود تیره زان زخم دیدار تو...

3. اگر نام و جای را همچون برخی شاهنامه‌پژوهان به مخلوق مرتبط بدانیم نه به خالق، آنگاه با ابیاتی از این دست چه خواهیم کرد؟
نه اندیشه یابد بدو نیز راه
که او برتر از نام و از جایگاه

4. شمارۀ ابیات از روی بیت‌یاب شاهنامه ثبت شده است و مربوط به دو چاپ اخیر شاهنامۀ مصحَّح خالقی مطلق است.
للعشق أسرار : بيكار تأليف فوزيّة الأشعل
اليزابيث بيكار ظاهره العنف السياسي من منظور مقارن
خلاصه اش این که خرجی نداریم. بیکار هم هستیم. اگر نماز و روزه و ختم قرآنی هست بدید که از گرسنگی تلف نشیم و حالا که بیکار هستیم مشغول شویم (خدا کنه کار بیکاری توی ماها درست بشه)
@jafarian1964
کتاب شامل

⬇️
گفتار اول : دنباله عددی نامتناهی
گفتار دوم : حد دنباله
گفتار سوم : دنباله‌های همگرا
گفتار چهارم : تابع
گفتار پنجم : مطالبی بیشتر درباره تابع
گفتار ششم : حد تابع
گفتار هفتم : مطالبی بیشتر درباره حد تابع
گفتار هشتم : سرعت
گفتار نهم : مشتق
گفتار دهم : مشتق‌گیری
گفتار یازدهم : تابع اولیه
گفتار دوازدهم : انتگرال
گفتار سیزدهم : معادلات دیفرانسیل
گفتار چهاردهم : مطالبی بیشتر درباره معادلات دیفرانسیل
مسائل
کتاب شامل
⬇️


گفتار اول : دنباله عددی نامتناهی
گفتار دوم : حد دنباله
گفتار سوم : دنباله‌های همگرا
گفتار چهارم : تابع
گفتار پنجم : مطالبی بیشتر درباره تابع
گفتار ششم : حد تابع
گفتار هفتم : مطالبی بیشتر درباره حد تابع
گفتار هشتم : سرعت
گفتار نهم : مشتق
گفتار دهم : مشتق‌گیری
گفتار یازدهم : تابع اولیه
گفتار دوازدهم : انتگرال
گفتار سیزدهم : معادلات دیفرانسیل
گفتار چهاردهم : مطالبی بیشتر درباره معادلات دیفرانسیل
مسائل
@litera9
اسرار نهان کارگران بیکار در ایران:
نوشته های طنز کارگری.
مصطفی اسدپور.
نشر اینترنتی، تیر 1394.
بدان که هریک از اعضای آدمی را کاری است. تا آن نبود او بیکار بود. دیده را کارِ دیدن و گوش را شنیدن و کارِ دل عشق است. تا عشق نبود بیکار بود. پس يقين آمد که دل را برای عاشقی آفریده‌اند و هیچ چیز دیگر نداند.

سوانح العشاق
احمد غزال

@danyalshafa
کتاب شامل:

گفتار اول : وظیفه دانش در جامعه امروزی
گفتار دوم : حال و آینده دانش
گفتار سوم : پیشرفت روزافزون دانش و توانایی فراگیری انسان
گفتار چهارم : اشتباه یکسان بینی و دوگانه بینی در تاریخ دانش
گفتار پنجم : دانش پدیده‌هایی که در واقع وجود ندارند
گفتار ششم : تاثیر معرفت علمی بر رفتار شخصی
گفتار هفتم : کلام تصویری
گفتار هشتم : دیالکتیک پاسکال
گفتار نهم : جدول تناوبی مندلیف، ماتریالیسم دیالکتیک و جهان‌بینی علمی را تایید می‌کند
کتاب شامل:


⬇️
گفتار اول : وظیفه دانش در جامعه امروزی
گفتار دوم : حال و آینده دانش
گفتار سوم : پیشرفت روزافزون دانش و توانایی فراگیری انسان
گفتار چهارم : اشتباه یکسان بینی و دوگانه بینی در تاریخ دانش
گفتار پنجم : دانش پدیده‌هایی که در واقع وجود ندارند
گفتار ششم : تاثیر معرفت علمی بر رفتار شخصی
گفتار هفتم : کلام تصویری
گفتار هشتم : دیالکتیک پاسکال
گفتار نهم : جدول تناوبی مندلیف، ماتریالیسم دیالکتیک و جهان‌بینی علمی را تایید می‌کند