▫️▫️▫️
📢 @noorinfo | کانال رسمی نور
💢 بررسی فقهی ابزارهای باروری مصنوعی، توسط سید محمدرضا سیستانی
http://yon.ir/vFayC
✔️علم پزشکی جدید، در زمینهی درمان ناباروی و کمک به کسانی که به صورت طبیعی امکان باوری برای آنها فراهم نیست، شاهد پیشرفتهای چشمگیری بوده است. در دهههای اخیر شیوهها و فرمولهای گوناگون این عرصه، امید تازهای پیش روی زوجین نابارور و محروم از فرزند گشوده و فرصت باروی با استفاده از ابزارهای مصنوعی را برای آنان فراهم نموده است. با دستیابی به این پیشرفتها، پرسشهای فقهی گوناگونی در رابطه با موضع شریعت، دربارهی استفاده از این ابزارها، ایجاد شده است.
📚بررسی فقهی، بیان ادله و بحثهای انجام شده در رابطه با موضوع تلقیح مصنوعی و مسائل مرتبط با آن از جنبهی پزشکی، تشکیل دهندهی مباحث اصلی کتاب «وسائل الإنجاب الصناعیه، دراسه فقهیه» اثر سید محمدرضا سیستانی استاد مطرح خارج فقه و اصول حوزه علمیه نجف و فرزند آیتالله سیستانی میباشد. #خانواده_سلامت #معرفی_کتاب
◀️ جزئیات + دانلود رایگان اثر در «شبکه اجتهاد» 👈 http://yon.ir/jpKTe
_____________________
✅ @ijtihadnetwork | گزیده اخبار و اطلاعات فقه
💢مکتب اصولی میرزا، مکتب حجّیّت عقلائی است / اختصاصی
http://yon.ir/LhAok
✔️ حجتالاسلام محمد بیابانی، از محققین عرصه معارف اهلبیت علیهمالسلام و مروّجان مکتب تفکیک است. تحقیقات او در راستای معارف اهلبیت (علیهمالسلام) تاکنون به نگارش پانزده کتاب منجر شده است.
از آنسو، مرحوم میرزا مهدی اصفهانی، ساختار جدیدی را از علم اصول ارائه دادند که در میان شاگردان باواسطه و بیواسطه ایشان، موردبحث جدی قرار نگرفته است، گویا اینکه شاگردان ایشان بیشتر به ترویج مبانی اعتقادی و نفی فلسفه ایشان پرداختهاند تا مکتب اصولی وی. ایشان با تسلّط کامل بر مبانی میرزا، از مختصات دقیق مکتب اصولی وی و تفاوت آن با سایر ساختارهای علم اصول پرده برداشت. #اصول_فقه
◀️ بخوانید: ساختار پیشنهادی مرحوم میرزا مهدی اصفهانی برای دانش اصول و تفاوت آن با ساختار مرحوم آخوند 👈 http://yon.ir/pf5KS
__________________
✅ @ijtihadnetwork |گزیده اخبار و اطلاعات فقهی
💠 نشست نقد و بررسی کتاب فقه الحدیث (مباحث تکیه بر لفظ)
♦️ بخش چهارم: تقدیر و تشکر و پاسخ به نقد ها توسط استاد پاکتچی
⏱ زمان: 19 آذر ماه 1396
🔹 مکان: پژوهشگاه علوم انسانی
🆔 @ostadmaaref
اندر بحث تورم علم اصول
من گاه و بیگاه می بینم برخی این بحث را مطرح می کنند که علم اصول در ادوار و سده های اخیر تورم پیدا کرده و حاوی مباحثی است که ارتباطی با فرایند اجتهاد و تفقه در احکام شرعی ندارد. نتیجه هم گرفته می شود که باید علم اصول را پاکسازی و مختصر و مفیدش کرد. اگر از نقطه نظر ضرورت ها و بایسته های آموزشی این سخن گفته شود شاید وجهی داشته باشد. آن هم برای کسانی که می خواهند آموزش متوسطی درباره مباحث علم اصول داشته باشند. اگر هم مقصود میزان بهره وری از بحث های اصولی در استنباط احکام فرعی فقهی است باز این سخن شاید وجهی داشته باشد. اما اگر مقصود بی فایدگی بخش هایی از مباحث علم اصول به مثابه یک سنت علمی است این حرف نشانه عدم پختگی و فقدان تعمق در مبانی مباحث اصولی است. علم اصول یک دانش مستقل است برای منطق فهم متن و درک منطوق و مفهوم قانون. دانشی است برای نحوه استدلال برای کشف احکام و مفاهیم قانونی و کشف واقعیت در ارتباط با مفاهیم قانونی و حقوقی. در واقع علم اصول منطق استدلال قانونی است. گرچه در اینکه علم اصول موضوع واحد دارد اختلاف نظر همواره وجود داشته و نحوه ارتباط مسائل آن از نقطه نظر وحدت موضوعی محل مناقشه ها بوده اما از نقطه نظر تاریخی مسائل علم اصول همه در یک منطق پیوسته و تنگاتنگی به تدریج شکل گرفته و بالیده و پرورده شده است. به عنوان یک دانش علم اصول را می توان منطق اصلی تفکر و نظام استدلال در تمدن اسلامی دانست. زیر ساخت تمدن اسلامی فقه بود و علم اصول منطق فهم و استدلال را برای آن فراهم می کرده است. به همین دلیل است که اگر فلسفه نظام تفکر یونانی را شکل می داده اصول فقه را باید گفت منطق تفکر و استدلال را برای فقیهان و عالمان در تمدن اسلامی پی می ریخت. تک تک مسائل علم اصول در یک منظومه ای منطقی بسط پیدا کرده و هر مسئله ای با همه مسائل دیگر آن حتی جزیی ترین مسائل دیگر به نحوی در پیوند است و نمی توان آن را در کلیت اصول فقه در نظر نگرفت. همه مباحث اصول فقه حتی آنچه در جزییات مسائل مباحث الفاظ و مفهوم و یا در مباحث اصول عملیه مطرح می شود پاسخ به پرسش هایی است اساسی که در روند گسترش سنتی مدرسی آن هم به پایه و اندازه دانشی مانند علم اصول امری طبیعی است و نشان از تعمق در مسئله هایی است که در چارچوب همان علم کاملا منطق خودش را دارد. متآسفانه ما مسلمانان به اندازه کافی از اهمیت علم اصول سخن نگفته ایم و اهمیت این دانش را در پی ریزی فهم و درک قانون برای دیگران تبیین نکرده ایم. درست است که مباحث علم اصول در برخی ادوار رشد و تحول تازه ای را به خود ندید اما هم در تشیع و هم در تسنن دوران هایی بوده است که علم اصول عمیقا در تحولی گسترده و در ارتباط با شاخه های دیگر علوم قرار گرفت. در چند سده اخیر موضوع مقاصد شریعت بخش مهم و متحولی را در اصول فقه اهل سنت شکل داد و در میان شیعیان مباحث مرتبط با اصول عملیه و ظنون و امارات و حجج تحولی عمیق پیدا کرد. شماری از مباحث به ظاهر فلسفی در اصول کسانی مانند مرحوم آخوند و صاحب نهایه رشد کرد اما حتی همین مباحث هم در منطق گسترش سازوار و درونی این دانش قابل تحلیل است. بوده اند کسانی که خود اصول خوانده بودند اما از تورم و یا حتی بی فایدگی آن سخن گفته اند، مانند مرحوم الفت اصفهانی اما به نظر می رسد این اشخاص علم اصول را تنها در مقام میزان بهره وری مستقیمش در فرایند استنباط احکام شرعی فرعی مورد توجه قرار می دادند و نه به عنوان دانشی مستقل برای منطق فهم متن و حکم و واقعیت قانون. آدم هایی عمیق مانند مرحوم آقای صدر قدر علم اصول را به خوبی درک می کرده اند.
باز هم در ارتباط با بحث تورم علم اصول
امروز دیدم کتابی نوشته شده به نام زوائد علم اصول. کمی از آن را خواندم. با توجه به آنچه قبلا در همین کانال نوشتم روشن است که رویکرد این کتاب را نمی پسندم. اما جالب است که آقا نجفی قوچانی هم که در همین کتاب نیز به او ارجاع داده شده در سیاحت شرق همین انتقاد را نسبت به علم اصول دارد. البته معلوم نیست چقدر به این مطلب حقیقتا اعتقاد داشته چون مطلب مرتبط را در سیاق قصه ای و گفتگویی در خصوص فروش نسخه معالمش می آورد و شاید چندان جدی نباشد. هر چه هست او هم از مباحث مطول علم اصول انتقاد می کند. یکجا می نویسد: ... شاگرد و استاد علاوه بر عمر خدادادى از كه پانصد سال قرض کنند كه دوره اصول را تمام كند.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله و سلم كه در ظـرف بيست و سه سال اصول و فروع و عقايد و اخلاق به تمام شعبها و دقايقها بيان نمود و شاگردها نيز خوب فهميده بودند. ما عمرها بايد در اصول فقط بمانيم و به جايى نرسيم آن تصنيفات و اين هم تدريسات...
این نوع استدلال البته معلوم است که مقبول نیست. مگر پیامبر در مقام بیان و تدریس علم اصول بود؟ علم اصول را فقیهان نیاز داشتند تا از آیات و احادیث منظومه فقهی و نظام احکام شرعی و قوانین مربوط به عقود و معاملات را استخراج کنند. علم اصول دانش بنیادها و مبانی استدلال در احکام فقه و قانون است و نظام فهم متن را روشن می کند. روشن است که مرحوم آقا نجفی در اینجا به دانش اصول فقه در مقام یک سنت مدرسی نظر نمی کند. این استدلال که برخی از اصولیان در مقام تألیف و یا شرح و درس مباحثی تفصیلی خارج از توان شاگردان و یا اقتضای درس و بحث را در مباحث اصول فقه عرضه می کردند اگر استدلال درستی باشد فقط می تواند از این جهت تمام باشد که منظورهای آموزشی را در نظر بگیریم. باری از این جهت می توان از تهذیب در علم اصول یاد کرد. اما این ربطی به گسترش دامنه بحث های علم اصول و منطق درونی آن ندارد. شما می توانید تمام منظومه فلسفی و منطقی ارسطو را در یک کتاب آموزشی ۴۰۰ صفحه ای برای مبتدیان و یا متوسطان توضیح و شرح دهید اما این بدین معنا نیست که در طول تاریخ فلسفه هزاران کتاب بزرگ و کوچک در شرح و نقد و بررسی و تحلیل آرای ارسطو نوشته نشود و دامنه بحث ها علوم و دانش ها و موضوعات دیگر را درنوردد. مهم آن است که منطق درونی بحث ها در دانش اصول فقه به درستی فهمیده شود ولو اینکه بحثی مانند مقدمه واجب (که آقا نجفی بدان مثال می زند) دهها صفحه و بل صدها صفحه را به خود اختصاص دهد. رشد و گستردگی مباحث در تحول علوم منطق خودش را دارد و دلخواه این و آن و یا امری فرمایشی و دستوری نیست. درست است که برای آموزشی متوسط باید برنامه زمانی محدود و مشخص داشت اما این ارتباطی با گسترش آزاد بحث ها ندارد و فکر را می توان تا آنجا که ذهن آدمی قدرت و توان دارد مجال داد. شریف مرتضی و ابو الحسین بصری و برخی دیگر از اصولیان از دخالت دادن برخی مباحث در دایره علم اصول انتقاد کرده اند. اما آنان انتقادشان به اصل آن مباحث نبوده بلکه جای آن را در علوم دیگر می دانستند. به طور نمونه نمی توان در علم اصول چون صحبت از حجیت خبر واحد می شود پس می بایست از حجیت کلام پیامبر و یا معجزه و اثبات نبوت هم سخن گفت. این آن چیزی است که شریف مرتضی بدان توجه می دهد اما معنای این سخن این نیست که اگر مباحثی در دانش اصول به حساب منطق درونی بحث ها و رد و ایرادها و مناقشه ها مجال بحث و بررسی یافت و در دیگر علوم از نقطه نظر بحثی اصولی بدان پرداخته نشد آن مباحث را در شمار زوائد علم اصول قلمداد کنیم. اگر کسی قصد داشته باشد تمامی کفایه و مناقشات له و علیه مبانی آخوند را از حفظ کند شاید به نظرش بسیاری از مباحث علم اصول از زواید به حساب آید اما اگر شما به جای آن منطق بحث ها را فرا گیرید دورترین و فرعی ترین و صد بار مناقشه و قلت و ان قلت ها می تواند در جای خود به کار آید و در فهم اصولی ما و تعمیق آن و فهم مسئله های علم اصول و نه صرفا حفظ کردن طوطی وار آن به کار آید و این دانش را تعمیق بخشد و آفاق تازه ای را در هرمنوتیک و فهم متن و مباحث الفاظ و مباحث عقلی دانش اصول باز کند.
ضرورت معرفی اصول فقه شيعی در قالب های آکادميک
اصول فقه شيعی در آنچه در مکتب وحيد بهبهانی و بعد در مکتب شيخ انصاری تحول يافت از لحاظ گسترش و عمق دقت ورزی های مختلف فکری و حقوقی و هرمنوتيک از مهمترين افتخارات علمی تشيع در دو سده اخير است. درست است که اصول فقه در آغاز بيشتر در ميان اهل سنت باليد و شافعيان و حنفيان در تحول آن سهم عمده را در سده های نخستين داشتند اما اصول فقه شيعی در دو سده اخير دامنه هایی را درنورديد که مطلقا تحولات اصول فقه سنی با آن قابل مقايسه نيست. دانشوران شيعی قرن ها با مطالعه و آموزش و تدريس و تدرس متون اصولی شيعی و سنی در قالب حاشيه ها و شروح و پردازش های نو در تحول اين دانش سهم داشتند اما به ويژه با مکتب شيخ و با طرح موضوعات جديد در اين علم ابعاد تازه ای از انديشه ورزی در علم اصول و مباحث منطق فقه و حقوق و هرمنوتيک مجال ظهور يافت.
سده نوزدهم دوران اوج شکوفايی اين علم بود و صدها جلد کتاب در اين دانش نوشته شد. بعد از تدوين کفايه هم دهها شرح و حاشيه و تعليقه تاکنون بر اين کتاب نوشته شده و سنت های مختلفی از ارائه مبانی جديد و نقدها و پاسخ ها و دقت ورزی ها در حول و حوش آن تدوين شده است. جز يکی دو کتاب در علم اصول فقه شیعی چيزی تاکنون به زبان انگليسی ترجمه نشده و در مجموع آنچه در اين زبان درباره اصول فقه شيعی نوشته و منتشر شده شايد از عدد انگشتان يک دست هم تجاوز نکند. يکی از ضرورت ها تدوين مبانی اين علم در قالب های فلسفی و يا حقوقی قابل مفاهمه متناسب با موضوعات مختلف اين علم است. برای اين کار هم بايد زمينه های تاريخی و فکری مسائل اين علم مورد دقت ورزی قرار گيرد و در مباحث مختلف آن به دقت تحرير محل نزاع شود و هم در قالب آنچه به عنوان فلسفه علم اصول از سوی برخی از محققان برجسته اصولی معاصر مطرح شده مسائل اين علم در زبانی قابل مفاهمه برای بحث های فلسفی و حقوقی تبيين شود.
ترجمه کفايه مرحوم آخوند و چند متن ديگر اصولی مانند رسائل و مجموعه کامل حلقات مرحوم آقای صدر به زبان انگليسی اهميت زيادی دارد. علاوه بر آن ضروری است مبانی اصولی شيخ و آخوند و اعلام ثلاثه در قالب رساله های دکتری به زبان انگليسی مورد تحليل قرار گيرد. انتشار مقالات به زبان انگليسی درباره بحث در ابعاد مختلف انديشه های اصولی فقهای شيعه و مقايسه مباحث حقوقی و يا زبانی و فلسفی مطرح در اصول فقه شيعی با نظرات مطرح در دانش حقوق و فلسفه زبان و هرمنوتیک می تواند برای معرفی اصول فقه شيعی و جايگاه رفیع دانش حقوق و تفکر حقوقی و قانونی در تفکر شيعی مفيد باشد. متأسفانه تا آنجا که اطلاع دارم تنها يک مجله اختصاصی به زبان فارسی درباره اصول فقه منتشر می شود. وجود مرکزی برای مطالعات اصولی و نشر علمی ميراث اصولی شيعه می تواند زمينه را برای انتشار متون و مقالات و ترجمه اين آثار فراهم کند.
درباره تورم علم اصول (در دو فرسته)
برخی معتقدند علم اصول و مباحث مختلف آن در طی دويست سال اخير تورمی بيش از اندازه و نياز فقه به آن پيدا کرده. به اين معنا که يا بسياری از بحث های آن دارای ثمره ای علمی در مباحث اصلی و سنتی اصول فقه نيست و يا اينکه ثمره ای در مباحث اجتهادی فقه و فتوا ندارد. درستی و يا نادرستی اين داوری را بايد در جای خود بررسی کرد. منتهی يک نکته معمولا در اين تحليل و ارزيابی مورد غفلت قرار می گيرد و آن اينکه علم اصول تنها مجموعه ای از مباحثی نيست که در خدمت حجيت در فقه به کار می آيد. علم اصول سنت مواجهه فقيهان و عالمان مسلمان است با مقوله فهم کتاب و سنت؛ چه در مقام لفظ و چه در مقام دلالت. به همين دليل از همان آغاز علم اصول با بسياری ديگر از علوم دينی و يا زبانی و همچنين علم کلام به عنوان مبانی نظری الهيات دينی اسلام پيوند يافت. بدين ترتيب بسياری از مباحث مرتبط در علم اصول مورد بحث قرار گرفت. همزمان با تحول در علوم مرتبط، مباحث علم اصول هم گسترش پيدا کرد و طرح مباحث در ارتباط با مباحث حجيت خود زمينه را برای تحول در ساير علوم پيوسته هم در مقابل ايجاد می کرد. در سده های پنجم تا هفتم قمری در بغداد طالب علمان در مدارسی مانند نظاميه غير از علوم ادب عمدتا علم اصول می خواندند و خلاف که با آن مرتبط بود. در واقع به يک معنا علم اصول تبديل شد به مادر علوم برای دروس مدرسی دينی.
بدين ترتيب بسياری از کسانی که در علم اصول تخصص می يافتند لزوما فقيه نبودند. علم اصول در کنار علم کلام آموخته می شد و متخصصان در کلام و حتی فلسفه معمولا مهمترين مساهمت ها را در تحول علم اصول داشتند. در بسياری از کتاب هایی که با مجلدات/ فصل هایی در طبيعيات و الهيات و منطق نوشته می شد حتی مجلدی به علم اصول اختصاص می يافت. معتزله و زيديه که معمولا مباحث علم اصول را در بابی مستقل در کتاب های کلامی خود می نوشتند. بدين ترتيب دانش اصول، سنتی از طرح مباحث مختلف ادبی، کلامی و فلسفی را نمايندگی می کرد. فخر رازي در تحول علم اصول و ارتباط آن با علم کلام تأثير مهمی داشت. بعدا شارحان "حاجبی" که خود در علم کلام و فلسفه متأثر از فخر رازي و آثار او همچون ملخص و محصل بودند شماری از مباحث مرتبط با مباحث کلامی و فلسفی را به ويژه در بحث های الفاظ علم اصول وارد کردند. مکتب شيراز از اين حيث اهميت دارد. در ميان اماميه در سنت شرح نويسی بر حاجبی و معالم اين مباحث وارد علم اصول شيعی شد؛ به ويژه از دوران حاشيه های اوليه بر معالم از دوره صفوی تا دوران وحيد و شاگردانش که شرح و حاشيه نويسی بر معالم و وافيه انتشار بيشتری يافت. در دوره شاگردان وحيد از همه اين سنت ها در نوشتن آثاری در علم اصول و به ويژه مباحث الفاظ در کتاب هایی مانند هداية و مفاتیح و قوانين و شروح وافيه و کتب نراقی ها بهره گرفته شد. بنابراين علم اصول تبديل شد به سنتی مدرسی که با آن می شد با همه علوم مرتبط آشنایی حاصل کرد.
ممکن است آشنایی با تمام نظرات در مباحث مختلف علم اصول برای طالب علمی که تنها می خواهد با علم اصول آشنا شود ضروری به نظر نرسد اما بی ترديد علم اصول با همه جزئيات مباحث آن سنتی تاريخی را نمايندگی می کند که درکی عميقتر از فرايند فهم و تفکر دينی در اسلام را برای ما ممکن می کند. از رهگذر آشنایی عميق با مباحث علم اصول است که می توان درک درست تری از مبانی فهم و هرمنوتيک دينی داشت و از مواجهه با "نص" و تفسير متن. به ويژه اگر اين آشنایی توأم باشد با درکی تاريخی از تحول علوم و مباحث.
مثلا اگر مباحث "وضع" را در اصول دنبال کنيم می بينيم که با طيفی از مباحث مرتبط زبانی، ادبی، مباحث کلامی، منطقی و فلسفی روبرو هستيم. آشنایی دقيق با مباحث و مطالب اين بخش از مباحث الفاظ ما را با سنت های مختلف علمی در تمدن اسلامی آشنا می کند. طبيعی است که سطوح مختلف و رويکردهای گوناگون مواجهه با مباحث اين بخش از علم اصول، به طور نمونه، بستگی تامی دارد با تعلقات و گرايش های فلسفی و کلامی کسانی که در تحول مباحث "وضع" مساهمتی داشته اند. بسياری از جزئيات مسائلی که در دو قرن اخير در خصوص مباحث وضع بيان شده معلوم است که از سوی کسانی طرح شده که موضوعات را در چارچوب تحول مباحث فلسفی در خصوص مثلا بحث اصالت وجود و مباحث ماهيت و کلی طبيعی دنبال نکرده اند. آنهایی که آشنایی عميقتری با مباحث فلسفی داشته اند در حاشيه های خود مثلا بر کفايه موضوعات را با عنايت بيشتری به مباحث وجود و ماهيت در فلسفه صدرایی پيش برده اند. روشن است که اگر ما به اصالت وجود معتقد باشيم به طور نمونه طرح مطالب در مبحث "وضع" در علم اصول بايد شکل و طرح متفاوتی پيدا کند. با اين وصف همانطور که می دانيم حتی در ميان فيلسوفان صدرایی هم هنوز بسياری از مباحث سنتی فلسفه در چارچوب انديشه اصالت ماهيت طرح و بحث می شود. اين خود نماينده سنتی کهن است از عصر فخر رازی به اين سو که در شروح اشارات دنبال شده است و حتی در اسفار آخوند هم با وجود باور به اصالت وجود همچنان آن ابواب قديمی مبتنی بر انديشه اصالت ماهيت باقی است. بنابراين کسی که مباحث "وضع" در علم اصول را با همه اين بحث ها و نقض ها می خواند در واقع با همه اين سنت ها آشنا می شود؛ آنچه به مباحث مختلف منطقی و فلسفی و از جمله قضايا و کلی طبيعی و ماهيت و مباحث حمل و مباحث مختلف وجود و وجود رابطی و غيره مرتبط است. حتی اگر با عنايت به مباحث فلسفی مرتبط با اين موضوعات بتوان طرح مباحث مرتبط با "وضع" را روشنتر و دقيقتر و با التزام بيشتری نسبت به دقت های فلسفی مطرح کرد با اين وصف خواندن نظرات کسانی که کم و بيش نسبت به اين نوع مباحث التزام فلسفی کمتری هم داشته اند می تواند ما را با همه اين سنت های علمی آشنا کند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
ضرورت معرفی اصول فقه شيعی در قالب های آکادميک
اصول فقه شيعی در آنچه در مکتب وحيد بهبهانی و بعد در مکتب شيخ انصاری تحول يافت از لحاظ گسترش و عمق دقت ورزی های مختلف فکری و حقوقی و هرمنوتيک از مهمترين افتخارات علمی تشيع در دو سده اخير است. درست است که اصول فقه در آغاز بيشتر در ميان اهل سنت باليد و شافعيان و حنفيان در تحول آن سهم عمده را در سده های نخستين داشتند اما اصول فقه شيعی در دو سده اخير دامنه هایی را درنورديد که مطلقا تحولات اصول فقه سنی با آن قابل مقايسه نيست. دانشوران شيعی قرن ها با مطالعه و آموزش و تدريس و تدرس متون اصولی شيعی و سنی در قالب حاشيه ها و شروح و پردازش های نو در تحول اين دانش سهم داشتند اما به ويژه با مکتب شيخ و با طرح موضوعات جديد در اين علم ابعاد تازه ای از انديشه ورزی در علم اصول و مباحث منطق فقه و حقوق و هرمنوتيک مجال ظهور يافت.
سده نوزدهم دوران اوج شکوفايی اين علم بود و صدها جلد کتاب در اين دانش نوشته شد. بعد از تدوين کفايه هم دهها شرح و حاشيه و تعليقه تاکنون بر اين کتاب نوشته شده و سنت های مختلفی از ارائه مبانی جديد و نقدها و پاسخ ها و دقت ورزی ها در حول و حوش آن تدوين شده است. جز يکی دو کتاب در علم اصول فقه شیعی چيزی تاکنون به زبان انگليسی ترجمه نشده و در مجموع آنچه در اين زبان درباره اصول فقه شيعی نوشته و منتشر شده شايد از عدد انگشتان يک دست هم تجاوز نکند. يکی از ضرورت ها تدوين مبانی اين علم در قالب های فلسفی و يا حقوقی قابل مفاهمه متناسب با موضوعات مختلف اين علم است. برای اين کار هم بايد زمينه های تاريخی و فکری مسائل اين علم مورد دقت ورزی قرار گيرد و در مباحث مختلف آن به دقت تحرير محل نزاع شود و هم در قالب آنچه به عنوان فلسفه علم اصول از سوی برخی از محققان برجسته اصولی معاصر مطرح شده مسائل اين علم در زبانی قابل مفاهمه برای بحث های فلسفی و حقوقی تبيين شود.
ترجمه کفايه مرحوم آخوند و چند متن ديگر اصولی مانند رسائل و مجموعه کامل حلقات مرحوم آقای صدر به زبان انگليسی اهميت زيادی دارد. علاوه بر آن ضروری است مبانی اصولی شيخ و آخوند و اعلام ثلاثه در قالب رساله های دکتری به زبان انگليسی مورد تحليل قرار گيرد. انتشار مقالات به زبان انگليسی درباره بحث در ابعاد مختلف انديشه های اصولی فقهای شيعه و مقايسه مباحث حقوقی و يا زبانی و فلسفی مطرح در اصول فقه شيعی با نظرات مطرح در دانش حقوق و فلسفه زبان و هرمنوتیک می تواند برای معرفی اصول فقه شيعی و جايگاه رفیع دانش حقوق و تفکر حقوقی و قانونی در تفکر شيعی مفيد باشد. متأسفانه تا آنجا که اطلاع دارم تنها يک مجله اختصاصی به زبان فارسی درباره اصول فقه منتشر می شود. وجود مرکزی برای مطالعات اصولی و نشر علمی ميراث اصولی شيعه می تواند زمينه را برای انتشار متون و مقالات و ترجمه اين آثار فراهم کند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
موضوع: اصول فقه
کتاب الموجز فی اصول الفقه
بیان کلیات علم اصول به صورت مختصر، مناسب برای مبتدئین این علم؛
اثر آیت الله جعفر سبحانی
💎♦️💎♦️💎
💎♦️💎
⤵️⤵️
⤵️
@yortchi_bosjin_pdf
نام مقاله: علم اصول و دانش های زبانی
نام نشریه: نقد و نظر
سید احمد مددی
↖️↖️
🎤سلسله جلسات تشریح و آناتومی از منظر طب سنتی اسلامی
جلسه دوازدهم (۱۲)
مدرس: استاد طالقانی
موضوعات این جلسه:
تشریح چهارگانه بافت معده
توضیح وظایف چهارگانه معده
ارتباط این مباحث با درمان بیماری های معده
بررسی اثر پذیری معده از طحال، مغز و قوه خیال در اعلان گرسنگی و تشنگی و تشابه آن با ساختار عالم در طلب فیض از رب العالمین
و مباحث بسیار مهم و کلیدی دیگر...
#تشریح
🎤سلسله جلسات تشریح و آناتومی از منظر طب سنتی اسلامی
جلسه دوازدهم (۱۲)
مدرس: استاد طالقانی
موضوعات این جلسه:
تشریح چهارگانه بافت معده
توضیح وظایف چهارگانه معده
ارتباط این مباحث با درمان بیماری های معده
بررسی اثر پذیری معده از طحال، مغز و قوه خیال در اعلان گرسنگی و تشنگی و تشابه آن با ساختار عالم در طلب فیض از رب العالمین
و مباحث بسیار مهم و کلیدی دیگر...
#تشریح
#سخنرانی
#ارشاد_۱۰
سلسله دروس #معارف_حسینی
❇️ بررسی و شرح #کتاب_ارشاد (شیخ مفید ره )
🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی
جلسه دهم
توضیح : این سلسله دروس به صورت عمومی و به مناسبت ماه محرم و صفر #برای_اولین_بار در کانال برهان پخش میشود.
🌎 کانال آموزش مجازی دینکلاس :
@dinclass
🌍 کانال معارفی برهان :
@borrhan
💢 «نظریه اعتبار قانونی در گذار از شخصیت گرایی» منتشر شد
http://yon.ir/5DB0
✍ مؤلف: علی الهی خراسانی
📖 ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
✔️ «نظریه اعتبار قانونی» بر اساس خوانشی نو از دیدگاه های اصولی آیت الله سیستانی شکل گرفته است. این نظریه با تنقید پارادایم شخصیت گرایی در اصول فقه، از امکان جایگزینی پارادایم دیگری سخن می گوید که هم تمام ظرفیت های اصول موجود را پوشش می دهد و هم می تواند افق های جدیدی رافراروی اصول فقه بگشاید.
در این کتاب، نظریه «حق الطاعة» در پرتو پارادایم شخصیت گرایی، هویت یابی می شود و نقد و بررسی می گردد.
🔻در همینباره بخوانید:
عبور از پارادایم شخصیتگرایی در اصول فقه
http://ijtihadnet.ir/?p=12411
✅ @ijtihadnetwork |گزیدهی اخبار فقهی
💢 «نظریه اعتبار قانونی در گذار از شخصیت گرایی» منتشر شد
http://yon.ir/5DB0
✍ مؤلف: علی الهی خراسانی
📖 ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
✔️ «نظریه اعتبار قانونی» بر اساس خوانشی نو از دیدگاه های اصولی آیت الله سیستانی شکل گرفته است. این نظریه با تنقید پارادایم شخصیت گرایی در اصول فقه، از امکان جایگزینی پارادایم دیگری سخن می گوید که هم تمام ظرفیت های اصول موجود را پوشش می دهد و هم می تواند افق های جدیدی رافراروی اصول فقه بگشاید.
در این کتاب، نظریه «حق الطاعة» در پرتو پارادایم شخصیت گرایی، هویت یابی می شود و نقد و بررسی می گردد.
🔻در همینباره بخوانید:
عبور از پارادایم شخصیتگرایی در اصول فقه
http://ijtihadnet.ir/?p=12411
✅ @ijtihadnetwork |گزیدهی اخبار فقهی
💢پاسخ استاد شهیدی به نقد شدن مباحثش، چه تفاوتی با سایرین داشت؟
http://yon.ir/Ko0s
✔️ فعّالیّتهائی که اخیراً یکی از مؤسّسات آموزشی قم، در راستای تنقیح و پالایش علم اصول از مباحث بیثمره انجام داده است، واکنشهای مختلفی را در میان اساتید و طلّاب به دنبال داشته است. این فعالیتها به برگزاری نشستهای متعدّد تحت عنوان «زوائد علم اصول» محدود نشده، بلکه یادداشتهایی نیز در نقد مباحث مطرح شده در دروس برخی اساتید به نام نگاشته شده است.
✳️ چند هفته پیش، یادداشتی بر روی صفحه اوّل سایت مؤسّسه مورد نظر درج شده بود و در آن، موضوع بحث آن روزهای استاد شهیدی، یعنی استصحاب کلّی، امری بی ثمره خوانده شده بود که صرفا موجب اتلاف وقت طلّاب میگردد.
✅این نقد میتوانست با واکنشهای مختلفی از جانب استاد مواجه شود، اما...
#یادداشت مصطفی درّی در این باره 👈 http://yon.ir/3Z0u
___________________________
✅ @ijtihadnetwork |گزیدهی اخبار فقهی
#اختصاصی
💢پیرامون فلسفه اصول فقه، با نگاهی بر آرای محقق اصفهانی
http://yon.ir/rwivN
✔️گزارشی از یک کتاب؛مسعود فیاضی:
🔹لحاظ هر علمی به دو نحو است؛ دریکی بحوث و مسائل خود علم را مطرح است و در دیگری نگاه خارجی و ناظری بدان علم مطرح است.
🔸طرق مختلف در تدوین اصول فقه از منظر شیعه و اهل سنت مطلب دیگری است که بدان سخن راندهشده است.
🔹طریق غالب در میان شیعه نیز همان طریق استقلالی بوده و هست؛ نه اینکه فقه را بهعنوان علم استقلالی مطرح کنند و اصول فقه را در ضمن مطابقت با آن بیاورند.
🔸نویسنده به رویه اجتهادی در فلسفه اصول اشارهای داشته و ازاینرو منابع فلسفه اصول فقه با اصول فقه و فقه را در کتاب و سنت مشترک میداند.
ادامه مطلب👈 http://yon.ir/C9uHj
✅ گزیده اخبار و اطلاعات فقهی
@ijtihadnetwork
https://sapp.ir/ijtihad
https://eitaa.com/ijtihad
💢«در آینه فقه؛ تأثیر ادبیات عربی و دانش کلام بر فقه» منتشر شد
http://yon.ir/OdGm0
✔️معرفی اثرجدید حجت الاسلام ربانی بیرجندی؛
🔹کتاب «در آینه فقه؛ تأثیر ادبیات عربی و دانش کلام بر فقه» فقه را بسان آینهای به تصویر کشیده است که در آن نقشهای دو دانش نحو و کلام پدیدار شده است.
🔸این کتاب در بردارنده مسائل بسیاری از نقش آفرینیهای دانش نحو از علوم ادبی و دانش کلام از علوم عقلی ـ نقلی بر دانش فقه و تأثیر این دو دانش در فرآیند استنباط است.
🔹تدوین این کتاب از دغدغههای همیشگی استاد ربانی بیرجندی سرچشمه گرفته است، دغدغههایی چون توجه به علوم پایه و ابزاری در فهم دین، آسیب شناسی وضع ادبیات عربی در حوزه علمیه، رصد آثار دانشهای دینی بر یکدیگر و مطالعه تطبیقی میان آنها.
🔸این کتاب با شمارگان ۳۰۰ نسخه توسط نشر پژوهشکده ادیب جواهری به مبلغ ۲۵ هزار تومان در اختیار علاقه مندان به مباحث فقهی قرار گرفته است.
✅ گزیده اخبار و اطلاعات فقهی
@ijtihadnetwork
https://sapp.ir/ijtihad
https://eitaa.com/ijtihad
خوانش هاى متفاوت از #قرآن كريم به معنى قرائت ها و فهم هاى متفاوت از قرآن كريم است.
مى خواهيم بدانيم آيا با وجود برداشت هاى متفاوت از اين كتاب آسمانى ، راهى براى پى بردن به مقاصد آن وجود دارد يا نه؟
در اين گفتار از هرمنوتيك شلاير ماخر ، گادامر و هرش، سخن به ميان آمده است و به نزديكى مباحث هرمنوتيك كلاسيك با مباحث اصول فقه، دلالت الفاظ، حقيقت و مجاز و اسباب النزول علوم قرآنى، اشاره شده است.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com