دكتر عزيزالله جويني
?اهمیت فهرست مشترک نسخه خطی کتاب های فارسی
اهمیتش فراهم آوردن فهرست مشترک از همه ی نگاشته ها و نسخه های فارسی بر پژوهندگان روشن است و این موضوع گفتار من نیست. اما اشاره به برخی از آنها ناگزیرم. اهمیتش یکی هم برای یافتن قلمرو جغرافیایی این زبان است. که گستره ای از ایران کنونی و خراسان بزرگ از افغانستان و تاجیکستان و سمرقند و بخارا و قفقاز را فرا می گیرد. ابرهای رحمت از این سرزمین ها برخاسته، بر منطقه ای وسیعی از شبه قاره هندوستان، پاکستان، بنگال و سیلان از یک سو، و آسیای صغیر عثمانی تا بالکان باریده، جوانه زده، شکوفه های فرهنگ مشترکی ایرانی ـ بشری را در این سرزمین ها شکوفانده است. بدینگونه سده ها، زبان فارسی ابزار داد و ستد فکری و فرهنگی میان مردم این سرزمین ها بوده است. کتاب ها رشته های گوناگون، به زبان فارسی در این سرزمین ها نگاشته شده است، یا نسخه برداری شده است و با کوچ مردمان در این سرزمین ها جابجا شده است.
منبع: منزوی، احمد، «نسخه های خطی در پاکستان»، کلک، مرداد ـ آذر 1376، صص 287و288
@Ketabpazhohi
فکر کنم به شخصی به نام محمود که از ساکنان خراسان بزرگ و آسیای میانه امروزی است اشاره می کنند که از طرف نیروی دریایی چین به چنین سفری رفته است.
حالا هم کشورهای چین و ایران و آسیای مرکزی و ترکیه همگی مدعی این افتخار هستند
این موزه اخیراً و در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تغییرات سیاسی متعدد در افغانستان و رخدادهای حاصل از سقوط صدام به جمعآوری آثار بسیار باارزشی از منطقة آسیای مرکزی افغانستان، ایران و شمال عراق مبادرت نموده و توانسته است تا مجموعههای نادری را از این آثار از طریق خرید در حراجهای مختلف جمعآوری نماید.
✅ بررسی نقوش تزیینی کاخهای لشکری بازار و مسعود سوم غزنوی در افغانستان
غزنویان در اواسط قرن چهارم هجری به قدرت رسیدند و بر نواحی گسترده ای از هند، ایران، افغانستان و آسیای مرکزی تسلط یافتند. پادشاهان غزنوی توانستند با حملات مکرر به هندوستان ثروتی عظیم را به چنگ آورند و با این پشتوانه، برای نمایش اقتدار خود بناهای با شکوهی را احداث نمایند.
بسیاری از متون تاریخی از شکوه و عظمت این بناها که عمدتاً در افغانستان امروزی قرار دارند، یاد کرده اند. یکی از عوامل شهرت کاخهای غزنوی تزیینات غنی، متنوع و گاه بی سابقه آنها می باشد. بررسی و تحلیل این تزیینات در مطالعه تاریخ تزیینات وابسته به هنر معماری در ایران و آسیای میانه از اهمیت زیادی برخوردار است. تاثیرگذاری فرهنگهای مختلف به خصوص ترکی، ایرانی و هندی در بستری اسلامی، نقش مایه هایی به غایت متنوع و تأمل برانگیز را پدید آورده است، همچنین فنون و نوآور یهایی که در اجرای این تزیینات به کار رفته است تا آن زمان در قلمرو هنر اسلامی بی سابقه بوده است. در این مقاله تلاش بر آن است که با بررسی و تحلیل نقوش به کار رفته در تزیینات کاخهای غزنوی و مقایسه تطبیقی آنها با موتیف های فرهنگهای همجوار، شناخت بهتری از سبک و خاستگاه نقوش و تزیینات دوره غزنوی و همچنین تأثیرات این سبک بر سنتهای هنری پس از خود، به دست آید. مهمتر از همه، در این تحقیق با ارایه مستندات پیشنهاد میشود که سبک هنری غزنوی که در معماری غیر مذهبی استفاده شده، سبکی است که ریشه در سنتها هنری پیش از اسلامِ ایرانی، ترکی و هندی دارد. http://yon.ir/6l4U
@manuscript
✅فهرست عمومی دستنویسی های فارسی خراسان بزرگ موجود در کتابخانه های ایران
فهرست عمومی دستنویسی های فارسی خراسان بزرگ (آسیای مرکزی، افغانستان و شمال شرق ایران) موجود در کتابخانه های ایران به همت سید علی موجانی و با همکاری فوژان خواجه منتشر شده است. این کتاب دومین کتاب از سلسله انتشارات مجموعه مطالعات درباره میراث ایرانی ـ اسلامی است که منتشر می شود.
این کتاب دربرگیرندۀ مجموعه های مهم متون دارای اطلاعات تاریخی و نیز اسنادی است که مطالعۀ آنها می تواند در افزایش سطح علمی پژوهش های مرتبط با آسیای مرکزی و افغانستان مهم و اساسی تلقی گردد. مطالعۀ منابع تاریخی، به ویژه اسناد آرشیوهای گشوده شده آشکار می سازد انقطاع و انسداد روابط میان سه جزء در اقلیم خراسان بزرگ یعنی ایران، افغانستان و آسیای مرکزی، پس از دو قرن رو به پایان نهاده بود. در حقیقت به همان میزان که شاهزادگان افغان در مواجه با بریتانیا، تهران را به عنوان یک پناهگاه برای خود برمی گزیدند، حکام بخارا و سمرقند هم از ایران به عنوان یک قدرت موثر در تغییر توازن سیاسی درون منطقه به ویژه در مواجه با خوارزم استفاده می کردند. این وضعیت به رغم اختلافات عمیق مذهبی در دو شعبۀ شیعه و اهل سنت نشان داد که پس از سالهای متمادی امکان همگرایی در درون منطقه میان عناصری با هویت و پیوست یکپارچۀ فرهنگی می تواند برقرار بماند. نهضتی تازه در میان نخبگان منطقه برخاست، تجدد خواهان در شهرهای مختلف خود را باز یافتند و ارتباطی در زیر پوسته خانات میان نخبگان اجتماعی برقرار شد. همین مسئله، سرآغازی شد برای مطالعه و پژوهش هایی تازه در تاریخ اقلیم خراسان بزرگ، اما تحولات نامیمون قرن بیستم یعنی اشغال آسیای مرکزی توسط شوروی و نیز ضربات متعدد قوای بریتانیا به افغانستان، این پنجره نیمه گشوده را بست. و انقلاب اکتبر، ایجاد دیواری آهنین بر سرتاسر مرزهای آسیای مرکزی برای مدتی نزدیک به هفتاد سال رقم زد.
امروزه ضرورت دارد تا تاریخ آسیای مرکزی با نگرشی تازه به همه جوانب و بررسی همه مدارک تحریر شود. و یک راهکار روشن برای پر کردن این فضای خالی، تهیه و تدوین گزارش گونۀ منابع مهمی است که در ارتباط و پیوستگی با رویدادهای دو جزء دیگر این جغرافیا در هر یک از اجزای سه گانۀ ایران، افغانستان، و ماوراءالنهر وجود دارند. معرفی متون و مدارک، اسناد و نسخه های تاریخی که بتوان از اطلاعات آنها در تکمیل و تدوین تاریخ جدید منطقه سود جست ماموریتی مهمی و جدی است.
http://yon.ir/o0U9s
🆔 @manuscript
:
با توجه به استقبال قشر دانشجویی و طلاب، نمایشگاه کتاب با همکاری شهرداری تهران و حرم مطهر امام خمینی(ره) محلی را به عنوان اسکان موقت دانشجویان و طلاب در مهمانسرای بهشت زهرا (س) در نظر گرفته است.
همچنین مکان های مسقف دیگری نیز برای دانشجویان و طلاب مهیا شده است. دانشجویان و طلابی که از شهرستان ها در نمایشگاه کتاب تهران حضور پیدا می کنند، می توانند به صورت رایگان از این دو مکان به منظور اسکان موقت استفاده کنند.
بر اساس این گزارش، دانشجویان شهرستانی که درخواست استفاده از اقامتگا های مذکور را دارند، می توانند از طریق تماس با شماره های
02196067432 و شماره فاکس 02196067440نسبت به ثبت نام و استفاده از این اماکن اقدام کنند.
آنچه هست به دلائل مختلف (که در نوشته ای دیگر بدان خواهم پرداخت) در دو قرن گذشته ادبیات فقهی حنفیان خراسان و ماوراء النهر سهم بسیار اندکی از نشر کتاب های خطی در این زمینه را به خود اختصاص داده و همینک هزاران کتاب در این زمینه در کتابخانه های هند و آسیای مرکزی و ایران و ترکیه موجود است که همچنان به صورت خطی باقی مانده اند و اقبالی برای چاپ و انتشار آنها وجود ندارد. این خود زمینه ای شده است تا ما عملاً بخش مهمی از منابع اصلی شناخت خود را از اوضاع فرهنگی و اجتماعی خراسان بزرگ و ماوراء النهر که در واقع مهد زبان فارسی هم هست مورد غفلت قرار دهیم.
شادروان استاد محمد تقی دانش پژوه سالها قبل در کتاب فهرستواره فقه هزار و چهارصد ساله بخشی از این آثار را معرفی کرد. در آثار استاد احمد منزوی هم می توان به نسخه های خطی این آثار راهنمایی یافت. یکی از ضرورت ها پرداختن به این میراث است؛ میراثی که به ویژه به دلیل سیطره سلفی گری مورد اهمال عمدی قرار گرفته که شرح آن را و علل و بسترهای آن را در نوشته ای دیگر توضیح خواهم داد.
دخمه
نویسنده: ژوزه ساراماگو
مترجم: کیومرث پارسای
.
«دخمه» داستان پیرمردی 64 ساله به نام «سیپریانو الگور» است که در دهکده ای نزدیک شهری بزرگ زندگی می کند. در این شهر مکانی وجود دارد بنام مجتمع مرکزی که خود شهری است بزرگ تر و مرموزتر. ساکنان بیشماری در این مجتمع زندگی می کنند که همه امکانات شهری و رفاهی برایشان فراهم است و آرزوی خیلی هاست که در این مجتمع زندگی کنند. مجتمعی که هر کسی اجازه سکونت در آن را ندارد و بوسیله نگهبانان بیشماری حفاظت و کنترل می شود.
سیپریانو سازنده ظروف سفالینی است که آنها را در کارگاه سفالگری اجدادیش درست می کند و با قراردادی که با مجتمع مرکزی دارد آنها را جهت فروش به ساکنان مجتمع به انبار آنجا می برد. از قضا شوهر تنها فرزند سیپریانو یکی از نگهبانان مجتمع مرکزی است و انتظار ترفیعی را می کشد که با آن بتواند برای زندگی به یکی از آپارتمان های کوچک مجتمع مرکزی نقل مکان کند. ترفیعی که داماد سیپریانو و دخترش برای آن لحظه شماری می کنند و خود سیپریانو در دل از آن بیزار است. همسر سیپریانو مدتی پیش درگذشته است و دخترش می خواهد سیپریانوی تنها و پیر را با خود به مجتمع مرکزی ببرد.
زندگی سیپریانو زمانی به هم می ریزد که مسئولین مجتمع مرکزی با به هم زدن یکطرفه قرار داد دیگر حاضر به خرید سفال هایش نیستند و او مجبور است تنها کاری را هم که در این دنیا برایش باقیمانده بود متوقف کند. از سوی دیگر دامادش در آستانه گرفتن ترفیع قرار می گیرد و سیپریانو مجبور است همراه آنها به مجتمع مرکزی نقل مکان کند که اگر تا این زمان, تنها از آن خوشش نمی آمد, اکنون برای اینکه از آنجا متنفر هم باشد دلیل دارد.
اینجاست که داستان ساده زندگی روزمره و یکنواخت سیپریانوی سفال فروش به دغدغه های بیشمار پیرمردی تنها و ناامید تبدیل می شود که نمی داند جدال اصلی اش بیشتر با خودش و خاطرات گذشته اش است و یا با دختر و دامادش و زندگی آینده اش در مجتمع مرکزی .
وقتی تصمیم می گیری یک احساس را به سرانجامی به نام "ازدواج" برسانی، اولین حرکت مفید این است که از خودت بپرسی آیا واقعا باور داری که تا سنین پیری از سخن گفتن با این زن لذت خواهی برد؟
سخن گفتن و نه همخوابگی! تمامی مسائل دیگر در ازدواج، موقت و گذرا است! تا زمانی که دونفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند، می شود به عمر ارتباطشان امید داشت!
#فریدریش_نیچه
کتاب آیین، اسطوره و کیهان شناسی در ایران باستان اثر ماریان موله، ایران شناس و اسلام شناس لهستانی الاصل و پروردۀ مکتب خاورشناسی فرانسه است. نویسنده در این اثر از لابلای متون پیشازرتشتی و زرتشتی، از وداها و گات ها تا کتاب ها و رساله های پهلوی، خط سیر روشنی را بیرون کشیده است که پیوندهای کیهان شناسی، انسان شناسی و آخرت شناسی مزدایی را در نظامی سنجیده بیان می کند. در حققیت کوشش نویسنده برای ارائۀ تصویر روشنی از سیر برخی مفاهیم معنوی از ایران مزدایی تا ایران اسلامی است که با دیگر آثار او در همین حوزه تکمیل می شود.در این زمینه ارزیابی محتویات گات ها به عنوان سند دینی و تعیین « زمینۀ اجتماعی» آنها در دستور کار قرار گرفته است. کار با بررسی روابط آموزه های گاهانی با دیگر آموزه های دین ایرانی آغاز می شود و نشان داده می شود که آموزۀ گاهانی آموزه های دیگر را کنار نمی زند و سعی میشود که یک روح مشترک میان این آموزه ها دنبال شود. مسائل مربوط به زروانی گری در سطحی متفاوت و تنها به شکل تأثیر آن بر اسناد مورد نظر ما مورد بررسی قرار میگیرند. همچنین ارتباط میان جشن های آیینی سالانه با مفاهیم درونی گات ها مورد بحث قرار میگیرد
روسیه به دنبال تجزیه افغانستان!
نظریه پرداز سیاسی و رهبر حزب دمکرات لیبرال روسیه، این نظریه را مطرح کرد.
ترجمه فارسی:
یکی از گزینه های حل مشکل افغانستان تجزیه این کشور است.
اقوام مختلف در مناطق مختلف افغانستان به صورت فشرده زندگی می کنند. در شمال تاجیک ، ازبک و خرازیان وجود دارد. همه آنها از لحاظ تاریخی آنجا زندگی می کنند ، آنها مهمان آنجا نیستند. بنابراین ، آنها می توانند با سرزمین های خود وارد تاجیکستان ، ازبکستان و ایران شوند. اما همه اینها با هم بخش کوچکتری از جمعیت و قلمرو افغانستان است. و بیشتر آنها پشتون هستند که عمدتا طالبان را تشکیل می دهند. بنابراین آنها رویای متحد شدن با پشتونهای همسایه پاکستان و ایجاد دولت تک ملیتی پشتونستان را دارند.
با چنین تحولات و رویدادهایی ، وضعیت منطقه برای اولین بار در قرن ها سرانجام ممکن است آرام شود.
(پایان ترجمه)
https://t.me/zhirinovskylive/1975
شانزده نکته درباره ما و افغانستان
1) اهل سنت افغانستان از حنفيان اند. حنفی ها به دلايل مختلف بيشترين قرابت را از لحاظ کلامی با شيعه داشته اند. در سده های نخستين بيشتر حنفی ها يا معتزلی بودند و يا بر مذهبی نزديک به مرجيان جهمی. اين مذاهب از نقطه نظر توحيد تنزيهی به شيعه بسيار نزديکند.
2) در سده های بعدی هم حنفی ها مذهب ماتريدی را پذيرا شدند. ماتريدی ها از نقطه نظر کلامی نسبت به اشاعره به شيعه نزديکترند. خود امام ابو حنيفه از دوستداران اهل بيت بود و از برخی قيام های علويان حمايت کرد. در چند سده نخست حنفيان بيشترين ارتباط را با زيديه و شيعه امامی در بغداد داشتند.
3)در عصر سلجوقی ارتباط شيعيان امامی و حنفيان ری و جبال و عراق عجم بيش از پيش شد. به نحوی که نويسنده کتاب نقض همواره از آنان به عنوان حنفيان اهل عدل سخن می راند. علمای اماميه در سده ششم ری نزديکترين ارتباط را با حنفيان اين شهر داشتند و حنفيان مجالس منظم دهه محرم را برگزار می کردند.
4)معتزليان حنفی مذهب کتاب ها در فضائل اهل بيت نوشته اند. دليل دوم پيوند حنفی ها با شيعيان امامی زبان فارسی بود. برای قرن ها اين زبان به عنوان زبان فرهنگی و مشترک همه خراسانيان و فرارودان در مجالس وعظ و درس و حتی در نوشته های فقهی و پاسخ استفتائات فقهی از سوی حنفيان به کار می رفت.
5) بنابراين زبان فارسی به عنوان عامل پيوند ميان حنفيان خراسان و شيعيان بود. اين عامل بعدا در دوران سيطره زبان فارسی در شبه قاره و عصر امپراتوری گورکانی که مذهب حنفی مذهب غالب بود خود موجب ارتباط بيشتر شيعيان شبه قاره و حنفيان شد.
6) بنابراين حنفيان شبه قاره و بخشی از آنچه امروز افغانستان فعلی را تشکيل می دهد همراه با حنفيان منطقه غربی تر که بخشی از خراسان بزرگ را تشکيل می دادند با شيعيان و ادبيات فارسی ايران ارتباط بسيار نزديکی داشتند.
7) متأسفانه از سده هجدهم که تمايلات سلفی و وهابی در شبه قاره نفوذ کرد اين ارتباط کم رنگ شد. هم ارتباط فرهنگی با ادبيات فارسی و هم نزديکی های فکری و کلامی آنان با بخش عظيمی از حنفيان خراسان. با اين وصف تا امروز سنت کهنسال حنفی ارتباط گسست ناپذيری با زبان فارسی دارد.
8) بيشتر عالمان اصلی و مهم مذهب حنفی در طول تاريخ از خراسان بوده اند: از بلخ و بخارا و سمرقند و خوارزم و ... بسياری از کتاب های فقه و کلام و مذهب حنفيان به زبان فارسی است. حتی در کتاب های عربی حنفيان بسياری از کلمات به فارسی است. استفتائات به زبان فارسی است و پاسخ ها هم به فارسی.
9) سبب وجود زبان فارسی در نوشته های حنفيان اين بود که مخاطبان آنها در خراسان بزرگ و فرارود فارس زبان بودند و يا فارسی زبان فرهنگی و علمی آنان بود. با روند گسترش حنفی گری به سوی آناتولی و آسيای صغير همراه با مهاجرت ترکان به بخش های غربی زبان فارسی نيز بدان سو گسترش بيشتر پيدا کرد.
10) ادبيات مذهب حنفی در شام و مصر در سده های گذشته با ادبيات فقه حنفی در خراسان و فرارود نوعی گسست را نشان می دهد که دليلش هم سهم مهم زبان فارسی است در نوشته های حنفيان خراسان. مهمترين فقيهان حنفی تا سده هفتم قمری همگی با چند استثناء از خراسان بوده اند.
11) خود امام ابو حنيفه ايرانی بود و بيشتر شاگردان او از خراسان و ساير مناطق ايران بودند. ابو حنيفه حتی قرائت نماز را به زبان فارسی جايز می دانست. اساسا يکی از عوامل رشد اسلام در فرارود در سده های نخستين مذهب مرجی بود و حنفيان سهم مهمی در اين زمينه داشتند.
12) در سده های بعد هم اسلام در شرق آسيا بيشتر از طريق حنفيان گسترش پيدا کرد و زبان فارسی هم بدين ترتيب راه خود را به چين و برخی مناطق آسيای دور باز کرد.
13) بنابراين هويت افغانستان را چه از لحاظ دينی و چه از لحاظ زبانی و فرهنگی نمی توان از ايران و خراسان جدا دانست. تفکر وهابی البته مانع بزرگی است منتهی حنفيان بيش از ديگران به خوبی می دانند که مذهب امام ابوحنيفه نمی تواند پيوندی با مذهب محمد بن عبد الوهاب و سلفيان پيدا کند.
14) اسلاف وهابيت از اصحاب حديث قديم بغداد و شام بيشترين انتقادها را از امام ابوحنيفه داشته اند. در طرف مقابل اخطب خوارزم (خوارزمی) که يکی از مهمترين کتاب ها را در فضائل ابو حنيفه نوشته خود نويسنده دو کتاب مهم يکی در فضائل امام علي بن ابی طالب و ديگری درباره مقتل امام حسين است.
15) بنابراين هر گونه تلاشی برای ايجاد گسست ميان ايران و افغانستان محکوم به شکست است. فرهنگ اين دو کشور فرهنگ مشترک چند هزار ساله است و فرهنگ دينی و مذهبی و زبانشان پيوندهای عميق دارد. اصلا وحدتی است در عين کثرت.
16) تفکر حنفيان و شيعيان از انديشه تکفيری سلفيان جداست. به لطف زبان فارسی، به لطف قرابت دينی و مذهبی و کلامی و به لطف "ايرانشهر" و خراسانش قرن هاست که مردمان همه اين سرزمين ها همزيستی مسالمت آميز داشته اند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
⭕️⭕️
معرفی کتاب ازدواج سفید
ومتاسفانه مشکلاتی ک برای جوانان کشورهای اسلامی وخانواده های مذهبی بوجود آورده ....
🔹شماره مطلب : 16588 تاريخ انتشار : ۹۳/ ۱۰ / ۲۳
🔹چاپ این مطلب دریافت پی دی اف این مطلب ارسال برای دوستان
!پدیده ای که باید در نطفه خفه شود"همخانگی ازدواجی که هیچ جا ثبت نمی شود، و بر اساس رضایت و علاقه طرفين شكل گرفته و تا پایان علاقه اعتبار دارد، نه حرفی از مهریه و نفقه به میان می آید و نه دخالت ها و هزینه های سنگین زندگی مشترک، اما آیا این همه ماجراست؟ ازدواج سفید
❌ازدواج سفید چیست؟
🛑هم باشی نوعی از زندگی است ک ب زندگی زناشویی بدون ازدواج معروف است، ک در آن دختر و پسر بدون ازدواج رسمی با هم زندگی می کنند.
🛑 پیوندی به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می شود که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است،
♨️این امر از نظر قانونی جرم و از نظر شرعی نیز گناه محسوب می شود در این نوع ازدواج عقد يا صيغه ای بین دو طرف صورت نمی گیرد.
💢 این نوع ازدواج می تواند روابط جنسی را در پی داشته
باشد و یا نه این نوع ازدواج فقط محدود ب جوانان نیست، بلکه افراد میانسال هم در حال تجربه این شیوه از زندگی هستند، در مورد افراد میانسال و حتی نزدیک به سالمند حالت متفاوتی دارد.
📛 آنان طلاق می گیرند، سپس ب این روش با یکدیگر زندگی می کنند و در
مواردی هم اطرافیان متوجه ماجرا نمی شوند.
🚫ازدواج سفید
هست ، برقراری رابطه جنسی بدون ثبت پیوند ازدواج در (cohabitation) «برخی «ازدواج سفید» را که به معنای «هم باشی
نظر گرفته اند
💢دکتر امید علی احمدی جامعه شناس می گوید : این ازدواج ک در غرب رايج است و ب معنای «هم باشی» نیز شناخته
،می شود ، پیوندی به مدت زمان نامعلوم بين دو فرد برقرار می شود ک فاقد مشروعیت اجتماعي و حقوقی است
💢مهدی بیاتی روانشناس نیز معتقد است زندگی دختر و پسر زیر یک سقف را بدون عقد شرعی نمی توان ازدواج نامید؛
🚫بلکه
جنین رابطه ای با اهدافي مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار میشود زندگی مشترک بدون ازدواج با زندگی مشترک همراه با ثبت رسمی ازدواج تفاوت هایی دارد که برخي از آن ها به شرح ذیل
نمی باشند
📛زوجين از همدیگر هیچگونه دارایی را به ارث نمی برند*
💢 در رابطه مشترک بدون ازدواج رسمی، در صورت فوت یکی از زوجین به دیگری بازنشستگی افراد بیوه تعلق نمی گیرد
📛زوجيني که دارای ازدواج رسمی نیستند، نمی توانند نام خانوادگی همدیگر را داشته باشند این نوع ازدواج در بیشتر کشورهای اروپایی و آمریکایی رواج دارد،
🚫اما با وجود تعداد محدود این نوع ازدواج در کشوری با شاخصه های فرهنگی اسلامی نگران کننده است،
⛔️ جامعه امريكا افراد را ترغیب می کند تا قبر حال متمرکز شوند و برای امروز
زندگی کنند؛ اما ازدواج رسمی نشانه تاکید بر آینده است،
❌ازدواج سفید
⁉️‼️ازدواج سفید» از کدام کشور و چگونه شروع شده؟ *
#نشرحداکثری واجب است ،
لطفا همکاری کنید وانتشاردهید
حالا با لینک ویا بدون لینک مهم نیست مهم نجات کشورمون از این مشکلاتی ک غربیها بوجود
آوردن وبا کشیدن جوانان با خدا وبا ایمان کشورمون ب این سمت وسو هست ...
#معرفی_کتاب
@yortchi_bosjin_pdf
🌍جایگاه قیام امام حسین (ع) و عاشورا در آسیای مرکزی
🌐نویسنده : دکتر شعیب بهمن
از دوران كهن تاکنون، منطقه آسياي مركزي از لحاظ مذهبي همواره مهد اديان و مذاهب متعدد بوده است؛ به نحوي كه در طول قرنهاي متمادي، اديان مختلف يکي پس از ديگري در اين منطقه ترويج شدهاند و مردم را به سوي خود جلب نمودهاند. اديان بودايي، زرتشتي، مانوي، مزدکي، يهودي، مسيحي و... در طول تاريخ، مذهب مردم اين منطقه را تشکيل دادهاند. در اين بين ظهور اسلام در قرن هفتم ميلادي، چهره مذهبي آسياي مركزي را تغيير داد و از آن پس به مذهب اصلي اين منطقه تبديل شد. این امر باعث شد که مباحث مرتبط با اسلام و مسلمانان در آسياي مركزي، از جمله مسائل مهم و اساسي در بررسي هويت و فرهنگ مردم منطقه به شمار آيد.
در اين بين اگرچه پيروان مذهب تشیع در آسياي مركزي، از نظر جمعيتي و مذهبي در اقليت قرار دارند، اما در عين حال داراي ويژگيهاي جالب توجهي نيز ميباشند كه عموما آنها را از شيعيان ساير نقاط جهان جدا ميكند. البته شیعیان این منطقه در برخی از شعائر و رسوم و سنت های مذهبی همانند سایر شیعیان در سراسر نقاط جهان عمل می کنند که یکی از برجسته ترین آنها، سوگواری برای امام حسین (ع) و پاسداشت قیام عاشورا است. بر این اساس نوشتار حاضر، نگاهی کوتاه و اجمالی به جایگاه و ویژگی های قیام عاشورا در کشورهای آسیای مرکزی دارد.
قیام حسینی در آسیای مرکزی
در هر یک از کشورهای آسیای مرکزی با توجه به ویژگی های قومی، مذهبی، میزان جمعیت و پراکندگی جمعیت، قیام امام حسین (ع) دارای ویژگی هایی منحصربه فردی است. به عنوان مثال، مردم تاجيكستان از نظر فرهنگی، وابستگي عميقي به ايران دارند و آداب و سنن مذهبي آنان نیز در اغلب موارد منطبق با آداب فرهنگی و سنن مذهبي در ايران است. به همین دلیل در ایام سوگواری محرم، شیعیان این کشور توجه ویژه ای به این امر دارند و به خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا تلاش می کنند به گرامیداشت قیام امام حسین(ع) بپردازند. همچنين لازم به ذكر است كه اهل سنت تاجيکستان نيز نسبت به اهل بيت و ائمه شيعه، به ويژه براي امام امام حسين (ع) احترام خاصي قائلند. با این حال در تاجيکستان، «شوراي اسلامي تاجيکستان» که بالاترين نهاد ديني اين کشور محسوب ميشود و به دولت نزديک است، اعتقاد دارد که اجراي مراسم روز عاشورا توسط شيعيان ممکن است باعث درگيريهاي مذهبي ميان مسلمانان شود. این امر باعث شده که محدودیت هایی از سوی دولت برای برگزاری مراسم عاشورا اعمال شود.
در ازبکستان نیز با توجه به حساسیت دولت نسبت به شيعيان، مردم تلاش می کنند همانند دوران شوروی، همچنان به صورت مخفيانه مراسم عزاداري را در خانههاي خود بر پا کنند. البته طی سال های اخیر تا حدي مراسم مذهبي در ازبکستان احيا شده است. به عنوان نمونه، در شهرهاي سمرقند، بخارا و تاشكند مراسم سوگواري حضرت اباعبدالله (ع) در مساجد، تكايا و حسينيهها برگزار ميشود. در عاشوراي سال 1375، براي اولين بار شيعيان عزادار در سمرقند، به صورت گروهها و دستههاي سينهزني و زنجيرزني در خيابانهاي اين شهر به راه افتادند و عزاداري كردند. در ماه محرم به ويژه عاشورا، شيعيان لباس سياه به تن ميكنند و پرچمهاي سياه برداشته، در كوچه و خيابان سوگواري ميكنند. گاهي به حال جذبه و شور ميرسند و خود را به هر سو مياندازند و با نواي «شاه حسين»، «واحسين» بر سرو سينه خود ميزنند.
علاوه بر شيعيان كه مقيدند در مجالس عزاداري شركت كنند و اطعام بدهند، زنان و مردان اهل سنت نيز در اينگونه مجالس شركت ميكنند و حتی مبالغی را نیز براي برپايي مجالس عزاداري ميپردازند. مراسم سوگواري سيد الشهدا در بخارا، در مساجد و حسينيهها از جمله مسجد حاج مير علي (مسجد ايرانيان) با حضور حدود هزار نفر، مسجد و حسينيه سيد الشهدا در تاتار محله، مسجد رباط ميري كه شعارهايي درباره عاشورا روي ديوار اين مسجد نصب شده است، مسجد باباي كلان و نيز در سمرقند در مساجد اهل بيت، شيخ اسراييل، مراد اوليا و نيز در روستيا چُرني كوفكا در حومه تاشكند و ... با شكوه خاصي برگزار ميشود.
در ترکمنستان، ايام محرم و به ويژه روز عاشورا از اهميت خاصي نزد شيعيان برخوردار است. اگر چه در دوران قبل از تسلط شوروي، در برخي از نقاط تركمنستان عزاداريهايي به شيوه شيعيان انجام ميشد، اما با روي كار آمدن كمونيستها، عزاداران حسيني بيش از ۷۰ سال نميتوانستند به صورت علني مراسم محرم را برپا كنند و به همين دليل، اين مراسم در منازل مسكوني به طور پنهاني برگزار ميشد. با استقلال كشور تركمنستان، زنان، مردان، كودكان و نوجوانان آذري، افغاني و ايراني مقيم تركمنستان و همچنین تركمن ها در كنار هم در مساجد مربوط به شيعيان به عزاداري ميپردازند. در حال حاضر در تمام نقاطي که شيعيان حضور دارند، حتي در بعضي مناطق که مسجد هم وجود ندارد، مردم در منازل جمع ميشو
📕اهمیت فهرست مشترک نسخه خطی کتاب های فارسی
اهمیتش فراهم آوردن فهرست مشترک از همه ی نگاشته ها و نسخه های فارسی بر پژوهندگان روشن است و این موضوع گفتار من نیست. اما اشاره به برخی از آنها ناگزیرم. اهمیتش یکی هم برای یافتن قلمرو جغرافیایی این زبان است. که گستره ای از ایران کنونی و خراسان بزرگ از افغانستان و تاجیکستان و سمرقند و بخارا و قفقاز را فرا می گیرد. ابرهای رحمت از این سرزمین ها برخاسته، بر منطقه ای وسیعی از شبه قاره هندوستان، پاکستان، بنگال و سیلان از یک سو، و آسیای صغیر عثمانی تا بالکان باریده، جوانه زده، شکوفه های فرهنگ مشترکی ایرانی ـ بشری را در این سرزمین ها شکوفانده است. بدینگونه سده ها، زبان فارسی ابزار داد و ستد فکری و فرهنگی میان مردم این سرزمین ها بوده است. کتاب ها رشته های گوناگون، به زبان فارسی در این سرزمین ها نگاشته شده است، یا نسخه برداری شده است و با کوچ مردمان در این سرزمین ها جابجا شده است.
منبع: منزوی، احمد، «نسخه های خطی در پاکستان»، کلک، مرداد ـ آذر 1376، صص 287و288
@Ketabpazhoh
💥پایان ممنوعیت چاپ قرآن کریم در ازبکستان
◾️حکومت ازبکستان از شدیدترین حکومت های منطقه نسبت به مسلمانان است و سال هاست که با آموزه های اسلامی در این کشور مبارزه می شود.
چاپ قرآن کریم به زبان عربی برای سال ها در ازبکستان ممنوع بود در حالی که بیش از 90 درصد از جمعیت 30 میلیونی آن مسلمان هستند.
◽️قانون ممنوعیت چاپ و نشر قرآن مدتی پیش در این کشور سکولار برداشته شد و در این روزها ده هزار جلد قرآن کریم برای نخستین بار به زبان عربی چاپ شده است که با استقبال پرشور مردم و ایجاد صف های طولانی در مدتی کوتاه به فروش رسید.
✅فهرست عمومی دستنویسی های فارسی خراسان بزرگ موجود در کتابخانه های ایران
فهرست عمومی دستنویسی های فارسی خراسان بزرگ (آسیای مرکزی، افغانستان و شمال شرق ایران) موجود در کتابخانه های ایران به همت سید علی موجانی و با همکاری فوژان خواجه منتشر شده است. این کتاب دومین کتاب از سلسله انتشارات مجموعه مطالعات درباره میراث ایرانی ـ اسلامی است که منتشر می شود.
این کتاب دربرگیرندۀ مجموعه های مهم متون دارای اطلاعات تاریخی و نیز اسنادی است که مطالعۀ آنها می تواند در افزایش سطح علمی پژوهش های مرتبط با آسیای مرکزی و افغانستان مهم و اساسی تلقی گردد. مطالعۀ منابع تاریخی، به ویژه اسناد آرشیوهای گشوده شده آشکار می سازد انقطاع و انسداد روابط میان سه جزء در اقلیم خراسان بزرگ یعنی ایران، افغانستان و آسیای مرکزی، پس از دو قرن رو به پایان نهاده بود. در حقیقت به همان میزان که شاهزادگان افغان در مواجه با بریتانیا، تهران را به عنوان یک پناهگاه برای خود برمی گزیدند، حکام بخارا و سمرقند هم از ایران به عنوان یک قدرت موثر در تغییر توازن سیاسی درون منطقه به ویژه در مواجه با خوارزم استفاده می کردند. این وضعیت به رغم اختلافات عمیق مذهبی در دو شعبۀ شیعه و اهل سنت نشان داد که پس از سالهای متمادی امکان همگرایی در درون منطقه میان عناصری با هویت و پیوست یکپارچۀ فرهنگی می تواند برقرار بماند. نهضتی تازه در میان نخبگان منطقه برخاست، تجدد خواهان در شهرهای مختلف خود را باز یافتند و ارتباطی در زیر پوسته خانات میان نخبگان اجتماعی برقرار شد. همین مسئله، سرآغازی شد برای مطالعه و پژوهش هایی تازه در تاریخ اقلیم خراسان بزرگ، اما تحولات نامیمون قرن بیستم یعنی اشغال آسیای مرکزی توسط شوروی و نیز ضربات متعدد قوای بریتانیا به افغانستان، این پنجره نیمه گشوده را بست. و انقلاب اکتبر، ایجاد دیواری آهنین بر سرتاسر مرزهای آسیای مرکزی برای مدتی نزدیک به هفتاد سال رقم زد.
امروزه ضرورت دارد تا تاریخ آسیای مرکزی با نگرشی تازه به همه جوانب و بررسی همه مدارک تحریر شود. و یک راهکار روشن برای پر کردن این فضای خالی، تهیه و تدوین گزارش گونۀ منابع مهمی است که در ارتباط و پیوستگی با رویدادهای دو جزء دیگر این جغرافیا در هر یک از اجزای سه گانۀ ایران، افغانستان، و ماوراءالنهر وجود دارند. معرفی متون و مدارک، اسناد و نسخه های تاریخی که بتوان از اطلاعات آنها در تکمیل و تدوین تاریخ جدید منطقه سود جست ماموریتی مهمی و جدی است.
http://yon.ir/o0U9s
🆔 @manuscript
گسترش اندیشه طالبان به آسیای مرکزی
و
حوزه تمدنی ایران
این اعلان از آن جهت مهم است که نه در منطقه پشتونی افغانستان و نه توسط یک ملای پشتون بلکه در ناحیه اندخوی در شمال غرب آن کشور صادر شده که اکثر مردم آن ناحیه ازبک و ترکمن هستند و داملا ذبیح الله مجاهد نیز به یقین یک طالب ازبک تبار و یا تاجیک تبار است.
طالبان فرا سرزمینی
@kultur
شانزده نکته درباره ما و افغانستان
1) اهل سنت افغانستان از حنفيان اند. حنفی ها به دلايل مختلف بيشترين قرابت را از لحاظ کلامی با شيعه داشته اند. در سده های نخستين بيشتر حنفی ها يا معتزلی بودند و يا بر مذهبی نزديک به مرجيان جهمی. اين مذاهب از نقطه نظر توحيد تنزيهی به شيعه بسيار نزديکند.
2) در سده های بعدی هم حنفی ها مذهب ماتريدی را پذيرا شدند. ماتريدی ها از نقطه نظر کلامی نسبت به اشاعره به شيعه نزديکترند. خود امام ابو حنيفه از دوستداران اهل بيت بود و از برخی قيام های علويان حمايت کرد. در چند سده نخست حنفيان بيشترين ارتباط را با زيديه و شيعه امامی در بغداد داشتند.
3)در عصر سلجوقی ارتباط شيعيان امامی و حنفيان ری و جبال و عراق عجم بيش از پيش شد. به نحوی که نويسنده کتاب نقض همواره از آنان به عنوان حنفيان اهل عدل سخن می راند. علمای اماميه در سده ششم ری نزديکترين ارتباط را با حنفيان اين شهر داشتند و حنفيان مجالس منظم دهه محرم را برگزار می کردند.
4)معتزليان حنفی مذهب کتاب ها در فضائل اهل بيت نوشته اند. دليل دوم پيوند حنفی ها با شيعيان امامی زبان فارسی بود. برای قرن ها اين زبان به عنوان زبان فرهنگی و مشترک همه خراسانيان و فرارودان در مجالس وعظ و درس و حتی در نوشته های فقهی و پاسخ استفتائات فقهی از سوی حنفيان به کار می رفت.
5) بنابراين زبان فارسی به عنوان عامل پيوند ميان حنفيان خراسان و شيعيان بود. اين عامل بعدا در دوران سيطره زبان فارسی در شبه قاره و عصر امپراتوری گورکانی که مذهب حنفی مذهب غالب بود خود موجب ارتباط بيشتر شيعيان شبه قاره و حنفيان شد.
6) بنابراين حنفيان شبه قاره و بخشی از آنچه امروز افغانستان فعلی را تشکيل می دهد همراه با حنفيان منطقه غربی تر که بخشی از خراسان بزرگ را تشکيل می دادند با شيعيان و ادبيات فارسی ايران ارتباط بسيار نزديکی داشتند.
7) متأسفانه از سده هجدهم که تمايلات سلفی و وهابی در شبه قاره نفوذ کرد اين ارتباط کم رنگ شد. هم ارتباط فرهنگی با ادبيات فارسی و هم نزديکی های فکری و کلامی آنان با بخش عظيمی از حنفيان خراسان. با اين وصف تا امروز سنت کهنسال حنفی ارتباط گسست ناپذيری با زبان فارسی دارد.
8) بيشتر عالمان اصلی و مهم مذهب حنفی در طول تاريخ از خراسان بوده اند: از بلخ و بخارا و سمرقند و خوارزم و ... بسياری از کتاب های فقه و کلام و مذهب حنفيان به زبان فارسی است. حتی در کتاب های عربی حنفيان بسياری از کلمات به فارسی است. استفتائات به زبان فارسی است و پاسخ ها هم به فارسی.
9) سبب وجود زبان فارسی در نوشته های حنفيان اين بود که مخاطبان آنها در خراسان بزرگ و فرارود فارس زبان بودند و يا فارسی زبان فرهنگی و علمی آنان بود. با روند گسترش حنفی گری به سوی آناتولی و آسيای صغير همراه با مهاجرت ترکان به بخش های غربی زبان فارسی نيز بدان سو گسترش بيشتر پيدا کرد.
10) ادبيات مذهب حنفی در شام و مصر در سده های گذشته با ادبيات فقه حنفی در خراسان و فرارود نوعی گسست را نشان می دهد که دليلش هم سهم مهم زبان فارسی است در نوشته های حنفيان خراسان. مهمترين فقيهان حنفی تا سده هفتم قمری همگی با چند استثناء از خراسان بوده اند.
11) خود امام ابو حنيفه ايرانی بود و بيشتر شاگردان او از خراسان و ساير مناطق ايران بودند. ابو حنيفه حتی قرائت نماز را به زبان فارسی جايز می دانست. اساسا يکی از عوامل رشد اسلام در فرارود در سده های نخستين مذهب مرجی بود و حنفيان سهم مهمی در اين زمينه داشتند.
12) در سده های بعد هم اسلام در شرق آسيا بيشتر از طريق حنفيان گسترش پيدا کرد و زبان فارسی هم بدين ترتيب راه خود را به چين و برخی مناطق آسيای دور باز کرد.
13) بنابراين هويت افغانستان را چه از لحاظ دينی و چه از لحاظ زبانی و فرهنگی نمی توان از ايران و خراسان جدا دانست. تفکر وهابی البته مانع بزرگی است منتهی حنفيان بيش از ديگران به خوبی می دانند که مذهب امام ابوحنيفه نمی تواند پيوندی با مذهب محمد بن عبد الوهاب و سلفيان پيدا کند.
14) اسلاف وهابيت از اصحاب حديث قديم بغداد و شام بيشترين انتقادها را از امام ابوحنيفه داشته اند. در طرف مقابل اخطب خوارزم (خوارزمی) که يکی از مهمترين کتاب ها را در فضائل ابو حنيفه نوشته خود نويسنده دو کتاب مهم يکی در فضائل امام علي بن ابی طالب و ديگری درباره مقتل امام حسين است.
15) بنابراين هر گونه تلاشی برای ايجاد گسست ميان ايران و افغانستان محکوم به شکست است. فرهنگ اين دو کشور فرهنگ مشترک چند هزار ساله است و فرهنگ دينی و مذهبی و زبانشان پيوندهای عميق دارد. اصلا وحدتی است در عين کثرت.
16) تفکر حنفيان و شيعيان از انديشه تکفيری سلفيان جداست. به لطف زبان فارسی، به لطف قرابت دينی و مذهبی و کلامی و به لطف "ايرانشهر" و خراسانش قرن هاست که مردمان همه اين سرزمين ها هم زيستی مسالمت آميز داشته اند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
↙️ گزارشي مربوط به 150 سال پيش
⭕️ «باخرز» در سفرنامه «کلنل استوارت» مامور مخفی انگلستان
✍️ قاسم خرمی
💎 به رغم قدمت تاریخی منطقه باخرز که مطابق اسناد تاریخی موجود، حداقل از دوره ساسانیان (قبل از اسلام) وجود داشته و با همین نام شناخته می شده، اما اطلاعات تاریخی در این خصوص و ایضا مناطق جام و تایباد بسیار معدود است.
💎 یکی از آثار تاریخی که در آن اشاره بسیار مختصری به باخرز صورت گرفته اما از جهات دیگری، اثر نسبتا مهمی به حساب می آید، سفر نامه کلنل چارلز ادوارد استوارت مامور عالی رتبه نظامی و امنیتی انگلستان است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار، به ایران و بویژه شمال و شرق خراسان سفر کرده و از اوضاع این مناطق، گزارش تهیه کرده است.
💎 سفر او به ایران بعد از حمله روسها به آسیای میانه صورت گرفت و این سرزمین ها را، که زمانی بخشی از ایران به حساب می آمد ضمیمه خاک خود کرد. دولت انگلستان نگران بود که حمله روسیه به این مناطق، شايد منافع این کشور بویژه در ایران و هندوستان را به خطر اندازد. به همین دلیل، کلنل استوارت را که یک صاحب منصب برجسته و با هوش و دارای سابقه حضور نظامي در هندوستان بود را به ایران فرستاد تا با حضور در خراسان و شهرهای نزدیک به آسیای میانه، بتواند به جمع آوری اطلاعات و آگاهي از برنامه ها و نقشه هاي بعدي روس ها بپردازد.
💎 کلنل استوارت برای آنکه هویت خود را مخفی نگه دارد، به طور ناشناس و با لباسی مبدل و با نام مستعار «خواجه ابراهیم ارمنی» از مرز عثماني وارد ایران شد. او برای اینکه نظر کسی را جلب نکند از اصفهان و یزد شروع کرد و به شهر درگز خراسان رسید و بعد از مدتی با سفر به ديگر شهرهاي خراسان مثل طبس، كاشمر، قوچان، تربت حيدريه و باخرز، به تحقيق و بررسي و تهيه گزارش در باره اوضاع اين مناطق پرداخت.
💎 مجموعه گزارش های تهیه شده توسط استوارت در همان زمان توسط «انجمن جغرافیای سلطنتی انگلستان» منتشر شد. ناصرالدین شاه و ماموران حكومتي او كه تا آن زمان، از ورود و خروج اين شخص بي اطلاع مانده بود و نگران بود كه چيزي در باره او نوشته باشد، دستور داد تا کتاب کلنل استوارت به فارسی ترجمه شود. نخستین ترجمه از این کتاب در همان زمان توسط فردی به نام علی که مترجم رسمی دربار بود، انجام شد.
✅ همانطور كه عنوان شد در اين كتاب اشاره بسيار كوتاهي به باخرزِ دوره قاجاريه صورت گرفته است. استوارت در صفحه 33 كتاب خود مي نويسد:
🔸 « روز اول پس از عبور از مشهد، در قريه توقف نمودم، موسوم به كاظم آباد كه از مشهد ده ميل مسافت دارد ... در اينجا از يك نفر تركمان كه در جنوب مشهد در صفحه موسوم به باخرز مي باشد سكنا دارد، شنيدم كه سه هزار گوسفند و سي نفر را برده اند و يك نفر از تراكمه را كه اسير شده بود با تفنگ كشته اند».
💎 اين گزارش حاكي از بروز نا امني هاي شديد در منطقه باخرز و مرزهاي شرقي ايران همزمان با حمله روس ها به آسياي ميانه است و با توجه به تاكيدي كه استوارت روي استحكام بناهای كاظم آباد در مقابل حملات و ناامني ها انجام مي دهد و آنرا با ديگر مناطق خراسان مقايسه مي كند، مي شود نتيجه گرفت كه احتمالا قريه هاي باخرز كه در آن زمان شامل تايباد و جام و صالح آباد فعلي نيز مي شد، از استحكام زيادي برخوردار نبوده و ظاهرا ناامني در مرزهاي شرقي ايران معضل هميشگي بوده است.
✅ در صفحه 94 اين كتاب دستخطي از ناصرالدين شاه چاپ شده است كه دستور مي دهد براي مقابله و تنبيه تركمن هايي كه از آخال ( در آسياي ميانه) به مرزهاي شرقي ايران حمله مي كنند، قشوني 12 هزار نفري از خراسان و ديگر مناطق به سركردگي ( فرماندهي) حشمت الله خان تشكيل و در در آغاز سال بعد به باخرز اعزام شوند
🔸 دستخط ناصرالدين شاه چنين است:
«قشوني انشالله برود در سال نو به بوخورذ( باخرز) اجتماعي آن شده به حاصل چراني تركمان و تاخت و تاز به آخال برود. قريب دوازده هزار نفر قشون زبده منتخب با سردار مخصوص از تهران مثل حشمت الدوله، قشون خراسان هم كلا در دهنه جان و در دره جز قوچان حاضر باشند به سرداري حاكم خراسان. آنها هم حتي المقدور حمله برند به آخال، افواج خراساني و سواره خراسان. اين يك طرح است بايد صحبت شود. همچنين نام برده باخرز و همين خيال را اين مطرح كرده، جواب بفرستيد».
💎 متن دست نوشته ناصرالدين شاه با ادبيات امروزي خيلي روان به نظر نمي رسد و حتي نام باخرز را هم اشتباه نوشته است اما محتواي اين نامه بويژه تهيه لشكر 12 هزار نفري براي مقابله با مهاجمين، نشان مي دهد كه موضوع درگيري مرزي ايران با تركمن هاي آنسوي مرز بسيار جدي بوده است و استقرار طولاني اين سپاه در باخرز آنهم با اسبان و گوسفنداني كه همراه داشته اند، چه خسارات جدي مي توانسته است به كشتزارها و اموال مردم، آنهم در فصل بهار وارد کند!
🔻متن كامل اين مقاله را در لينك زير بخوانيد
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com