#کوتاه_گفتار #نگاره_انتقادیفقه الاسراف!
پیرامون اسرافِ فقه
کتابی که در ضمیمه[۱] مشاهده می کنید به نام "احکام الفقهیه المتعلقه بالمطارات" در ۹۹۰ صفحه نوشته دکتر عبدالله جرفالی(مدرس پایه بلند مسجد نبوی) در بیان و تشریح "احکام فقهی فرودگاه ها" است.
به نظرم اگر ما نیم نگاهی به کارنامه فقه سنتی داشته باشیم، خواهیم دید کتاب های فقهی پُر از شرح های بیجا یا نابجا است. بیشترین دوره کتاب های موضوع فقهی مربوط به مباحث نماز(صلاة) و پاکی ها و ناپاکی ها(طهارة) است. به عنوان مثال فقیه شیعی محمد شیرازی شرحی ۱۲۰ جلدی بر "عروةالوثقی"(۲جلد) نگاشته است که اکثر درباره نماز و طهارت است. علی پناه اشتهاردی و علی صافی گلپایگانی هر کدام ۳۰ جلد بر کتاب نامبرده شرح زده اند. کاظم تبریزی قریب به ۱۰۰ جلد شرح عروه دارد.
کمال حیدری که منتقد چنین بسط دادنی به موضوعات فقهی است خود شرحی بیش از ۲۰ جلد بر اصول فقه باقر صدر دارد. کاظم تبریزی ۴۰ جلد "قواعد الفقیه" و ۴۰ جلد "حاشیه کفایه الاصول" در آثار خود دارد.
آنچنان که من تحقیق کردم صادق شیرازی نزدیک به ۵۰۰ جلد شرح بر "عروة الوثقی" نگاشته(البته منتشر نشده است)؛ اخیراً بیش از ۳۰ جلد از دروس فقهی او در موضوع "اجتهاد و تقلید" منتشر شد.
در این بین، فقه تجارت(کتاب المعاملات)، فقه مجازات انسان ها(کتاب الحدود)، فقه خانواده و روابط اجتماعی(کتاب النکاح) کمترین نقش را در نگاشته های فقهی بازی کرده یا مورد بی مهری بوده اند، به خصوص آن مباحثی که مربوط به فقه زنان(فقه النسا) است.
قرآن آیه جالبی دارد، در این آیه مردم از اینکه سوالات خود را با پیشوایان دینی در میان بگذارند و در خواست حکم کنند منع و نهی شده اند:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ.(مائده:۱۰۱)
در صحیح مسلم روایت ۲۳۵۹ خبری نقل شده که پیامبر به بالای منبر رفته و به مردم توصیه می کند بنابر همین آیه درخواست های فقهی خود را جز آنچه که خودش بیان می کند، بیان نکنند.
با این حال فقیهان بسیاری به این آیه وقعی ننهاده یا حداقل دچار زیاده روی شدند. ابوالقاسم خویی و جواد تبریزی هر کدام بیش از ۲۰ جلد پرسش و پاسخ فقهی منتشر کرده اند. صادق روحانی نیز حدود ۲۰ جلد استفتائات دارد. ابراهیم جناتی در ۸ جلد مجموعه پرسش هایی که از او شده را پاسخ گفته است.
به نظرم دوره فقاهت چه در شیعه و چه در اهل سنت کارنامه مناسب و قابل توجهی ندارد. اکثر کتاب هایی که شرح زده شده اند در حیطه فقه است. فقیهان نه به مباحث علوم عقلی(مانند فلسفه) عنایت داشتند و نه اینکه از متون تاریخی بهره بردند. "کتاب الصلاة"ی که فقیهان بارها در مجلدات بسیاری بر آن شرح زده اند جز در ریز مسائلی چون مبطلات، وضو، نحوه سجده و رکوع، لباس نمازگزار و... اختلافی نداشته و قرن هاست مردم به یک شکل با یکسری اختلافات اندک نماز گزارده اند.
به نظرم رویکرد ناملموس فقها به فقه و شرح نابجای متون فقهی کماکان ادامه دارد. این موضوع نتیجه دو مورد است:
۱) سوادِ اندک فقیهان نسبت به علوم مردم شناسی و... مانند تاریخ، علوم احتماعی، فلسفه و... .
۲) بضاعت زیستی و فکری آنان که نمی توانسته اند پا را فراتر بگذارند.
کتابی که در زیر مشاهده می کنید نمونه ای بارز برای سخنانم است، کاش این استاد دانشگاه عمر و سرمایه زیستی و اندیشه خود را صرف موضوعاتی می کرد که شاید دردی را از جامعه التیام بخشد.
_______
۱. عکس کتاب را نخست "رسول جعفریان" منتشر کرده است.
#دوستان_خود_را_فرا_بخوانید✖️فکرک های من|موسوی عقیقی|@fekr_rak