💠 گفت وگو با دکتر مهدی راد درباره ی سانسور کتاب در ایران
♦️ مجله ی ادبی الف یا
🔹 استاد مهدوی راد در حال حاضر بر ضوابط نشر کتاب نظارت می کند...
🆔 @OstadMahdaviRad
استاد!
دکتر محمّدجعفر محجوب نوشته است:
«اینجا وقتی آدم این اوستاهای فرنگی را میبیند واقعاً از این که اسم خود را «استاد» بگذارد خجالت میکشد. بنده که در حقیقت میبینم استاد حمّامم نه استاد دانشگاه!
این چند روزه به مناسبتی یکی از کارهای میرچا الیاده (Mircea Eliade) را دارم میخوانم. او مورِّخ تاریخ ادیان و رماننویس است و جانور عجیبی است که اصلاً اهل رومانی است و استاد کولژ دو فرانس بود و الان هم در هشتاد و یک سالگی استاد دانشگاه شیکاگو است. یک کتابش به نام «تاریخ اعتقادها و اندیشههای دینی» سه جلد است و در حدود هزار و پانصد صفحه که در آن از افکار دینی دوران دیرینهسنگی و نوسنگی شروع کرده و همینطور پیش آمده تا مسیحیت و اسلام و اکنون قرار است جلد چهارمش را به «مذهبیان بیخدا» (Theologian Atheists) یعنی مارکسیستها و غیر و ذالک اختصاص دهد. کتابهایی که درباره اساطیر و افسانهها و تحلیل فولکور و آداب و رسوم و غیره نوشته همه کلاسیک شده است. (لابد او را میشناسی). غول دیگری بود که یکی دو سال پیش مُرد به نام ژرژ دو مزیل. او هم چیزی به همین عجیب و غریبی و استاد کولژ دو فرانس بود. هانری کوربن به شرح ایضاً که هنوز یک صندوق از نوشتههای چاپنشدهاش بر جای مانده و دهها کتابش انتشار یافته است.»
نامهای از محمّدجعفر محجوب به ایرج پارسینژاد، مورَّخ ۱۲ مهر ۱۳۶۷/ ۱۳ اکتبر ۱۹۸۸، پاریس.
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
اشاره: این یادداشت با عنوان «فلسفه سینما شرط لازم فلسفه در سینما» (گاهی به صورتِ «فلسفه سینما شرط لازم تفلسف در سینما»)، اولین بار به سفارش دوستان خردنامه همشهری (شماره115) در سال 92 نگاشته و بعدها در سایت فرهنگ امروز بازنشر شد. (bit.ly/1ghuAM5) ویراست جدیدی از این یادداشت را در ادامه مشاهده میفرمایید.
مسأله اصلی این یادداشت نشان دادن ارتباط فلسفه و سینما برای علاقهمندان این دو حوزه است. بدیهی است که روشن کردن قلمروی وسیع ارتباط فلسفه و سینما در این مختصر مقدور نیست. اما به هر حال به ویژه با توجه به انبوه ترجمهها و تقریرهایی که در این چند سال صورت گرفته است، لازم است توضیحی مقدماتی دراینباره ارائه شود. فلسفه سینما در ایران هنوز پخته نشده است و ما وقتی درباره آن صحبت میکنیم خیلی متوجه نیستیم با چه نوع حوزه معرفتی روبرو شدهایم. البته من توضیحات بیشتری هم دراینباره در تدریسی در مؤسسه روزگار نو ارائه کردهام و امیدوارم در آینده نیز بتوانم در توضیح تعامل فلسفه و سینما و اهمیت تاریخی آن، متن درخوری به تفصیل منتشر کنم.
چند سطر منتخب از متن:
«...نانسی باوئر توضیح میدهد که او و کاول، دیدگاه کانتی جدایی احساس از عقل را باور ندارند. چنين دیدگاه کلاسیکی نمیتواند فیلم را در ردهي تفکر قرار دهد. وی بیان می¬دارد که از نظر فلسفهي کلاسیک یا افلاطونی، زندگی روزمره، فاقد حقیقت و معرفت است و سایههایی است که باید از آنها فراتر رفت. میدانیم آنچه ما در فیلم میبینیم نیز چیزی جز همین سایهها نیستند؛ اما فیلم برهمزنندهي مرز عقل و احساس از سویی و نیز معرفت مثالی با معرفت به همین جهان سایهوار از سوی دیگر است ...»
«... کاول تصریح میکند که نمیتوان به دنبال برقراري یک خط مستقیم بین نیت با زبان بود. بنابراین هنرمند نباید در پشت نیت خود مخفی شود. هنرمند در برابر اثرش مسئول است و این اثر است که میگوید هنرمند چه گفته است و نه خود هنرمند....»
انتشار این بسته، بدون دخل و تصرف در آن، بلامانع است.
کانال اطلاعرسانی سید مهدی ناظمی قرهباغ –پژوهشگر فلسفه: https://telegram.me/sayyedmahdinazemi
معرفي يكي از اثار استاد بزرگوارم اقای دکتر احمد پاکتچی…
این اثر مجموعه برخی مقالات و یادداشت های ایشان در طول دو دهه است که هر کدام به مناسبت خاصی نوشته شده است…
هرکدام از این مقالات و نوشته های کوتاه محصول یک مقطع از زندگی ایشان است که میتوان هم در زمانی و هم همزمانی ارزیابی شود. درزمانی به این معنا که ایشان به مانند دیکران در دوره ای از زندگی بر موضوع خاصی تکیه کردند و سپس وارد حوزه دیگری شدند و در آن حوزه قلم زده اند. همزمانی بدان معنا که اگر با کنار نهادن زمان به این مقالات بنگریم متوجه می شویم هر کدام از این مقالات قطعه ای از یک پازل هستند که خانه ای از ان پازل را پر کرده اند و با نگاهی مجموعه می توان به چنین تصویری دست پیدا کرد.
دیالوگ بین پژوهش نظری درباره سینما و تولید هنری سینمایی
سید مهدی ناظمی در هم اندیشی"روش های پژوهش سینما در ایران" که با حضور علی روحانی، فرشاد عسگری کیا و سید حسن حسینی به مناسبت هفته پژوهش در فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی برگزار شد، گفت:
«ارسطو در کتاب ششم اخلاق نیکوماخوس، از سه نوع ویژگی انسان یعنی تئوریا، پوئزیس و پراکسیس یاد می کند که به ترتیب منجر به ظهور سوفیا، تخنه و فرونسیس می شود. هر چند این سه به وجود انسان موجود می شوند، اما تاریخ فلسفه، تاریخ غلبه تئوریا بر دیگر ساحات از جمله پوئزیس است. ما همواره در معرفت نظری است که حدود هنر را تعیین می کنیم. با اینحال تاریخ هنر نشان دهنده مقاومت هنر به مثابه امری خود-نشان-دهنده و قائم به نفس است. با ظهور متد و متدلوژی که با تفکر دکارت آغاز شد و بعد به مرور در کل جریان علوم و معارف سریان و غلبه پیدا کرد، همان رویکرد انضباط طلب تئوریا باز به شکل دیگری استیلا پیدا می کند... این امر در سینما کمی وضع متفاوتی دارد زیرا سینما یک هنر مدرن و مربوط به دوره معاصر است.»
@sayyedmahdinazemi
چند سطری از یادداشت «پنجره ای برای آینده» نوشته سید مهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... فیلم صدالبته به احوال و مواجید شخصی انسان مربوط است و بیارتباط به مسائل جنسی هم نیست (بنابراین شاید هم بیجا نباشد بگوییم این روانکاوانهترین فیلم هیچکاک است) اما اینها مانع از این هم نیست که دیگر گرایشهای فکری به «پنجره عقبی» توجه کنند و آن را دوباره بفهمند....»
«... از دل همین موفقیت -یعنی محبوس کردن ما- حدود دو ساعت به مدد تکنیک سینما برای مشاهده بیوقفه وقایعی از خلال یک قاب است که ما مخاطب عام باشیم یا یک منتقد، بلافاصله با این پرسش مواجه میشویم که مگر خود سینما غیر از این است؟ مگر غیر از این است که در سینما نیز – بهعنوان مخاطب- حدود دو ساعت محبوس در صندلی خود، از طریق یک قاب، وقایع را مشاهده میکنیم؟ تقریبا همه منتقدان بنام گفتهاند که «پنجره عقبی»، فیلمی است درباره سینما....»
«... مردی که از «شغل درست» و «حضور اجتماعی قوی» و «تشکیل خانواده» فرار میکند؟ بسیاری از ما چنین نیستیم؟ مردی که از نگاه کردنهای او، بوی فتنه و دردسر میآید: زیرا نگاه است که آینده را میسازد. همه پنجرهها حتی توروالد، بخشی از آینده ممکن او هستند. مبارزه او با توروالد نیز چالشی است برای متعین کردن همین امکانات....»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
چند سطری از یادداشت«انقلاب علمی و سینما» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... سخن دلوز به یک معنا درست است و چنانکه قبل از او، دیگران ازجمله هایدگر بیان کرده بودند، فیزیک مدرن با تلقی دکارتی آغاز شد که براساس آن همهچیز «امتداد» تلقی میشود و هیچ تفاوت جوهری در سطوح مختلف طبیعت دیده نمیشود. لحظات برجسته به تعبیر دلوز، ماده را در آناتی مخصوص تعالی میدهند و چنین چیزی در تلقی انسان مدرن معنای خود را از دست داده بود. چیزی که دلوز صور استعلایی میخواند، در واقع نظام سنتی ارسطویی قدیم بود که حسب آن، چیزی بهنام ماده وجود نداشت. ماده همواره پنهان در ترکیب خود با صورت است و این دو با هم جوهر را میسازند....»
«... در سینما، از نظر ساختاری و ظاهری، هیچ زمان خاص یا مکان خاصی نداریم و به همین خاطر است که زمان سینمایی، حداقل در سینمای کلاسیک، زمانی است وابسته به مکان و حرکت. اگرچه دلوز در جلد دوم حاشیه مهمی بر این دیدگاه خواهد زد، اما تا همینجا هم به خوبی نشان داده است که وضع سینما، این هنر عجیب تکثر و بازنشر، غیر از هنر متعارف تا پیش از این است. این سخن را بنیامین نیز سالها قبل به شکل دیگری بیان کرده بود....»
«... تاریخ واقعی سینما، همان تاریخ اندیشه غرب است. این اندیشه، همان اندیشه غیرمتعالی است که در سینما، غیراستعلایی هم میشود و هرچند میتوان در آن از نمایشنامه شکسپیر تا رمانهای هوگو، همینگوی، آوستین و... چیزی تهیه و اجرا کرد، اما به هر حال همه این آثار باید از دل «حرکت استعلایی زدا شده» سینما و زمان کمی آن گذار کنند. این سخن دلوز هنوز نیازمند تلاش بیشتر برای فهم است....»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
چند سطر از یادداشت «در میانه مارتین هایدگر و جان فورد: سینما، زمین و آسمان» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... سینما، چنانکه در یادداشتهای قبلی هم ذکر شده است، هنر بزرگی نیست، ولی از آنجا که تبار هنری دارد هم از عالم بهرهمند است و هم به واسطه تکنیک، از زمین. بنابراین، سینما عالمی را روشن میکند ـ بدون آنکه آن را برای یک تاریخ جدید تاسیس کند که چنین چیزی در حد مقدورات سینما نیستـ و این عالم در روشنایی خود مدیون زمین است که از راه تکنولوژی پیشاپیش کاربست ریاضیاتیـ بصری یافته است.
اما اگر قرار باشد فیلمی یا فیلمهایی بتوانند از بدنه فیلمهای عادی فاصله بگیرند و در حد مقدورات خود سینما، برای روشن کردن معنای جهان و انسان مثمرثمر باشند، باید بتوانند در همان حد، بیانگر معنای انسان، فیمابین زمین و آسمان باشند و برای این سخن، یک مدعی در سینما بیشتر نمیتوان یافت و آن جان فورد است. ...»
«...زمین از نظر فورد، همان جایی است که باید تبدیل به خانه و کاشانه انسان شود و فورد تلاش دارد داستان پیدایش آمریکا را در این ستیز انسان بیزمین، فیمابین زمین و آسمان، بیان کند. داستانی که مسبوق به بیزمینی است و با این بیزمینی و بیخانهای و بیخانوادهای، انسان آمریکایی در آغاز راه خود قرار میگیرد. او در این راه پرخطر، باید زمین را خود به دست آورد و خانه و خانواده خود را در روی این زمین پرتلاطم و آسمان الهامبخشی که به زمین خیره شده است، بسازد. شرححال قهرمانان فورد، شرح حال تاسیس هویت انسان آمریکایی در مبارزه برای زمین و زیر آسمان است. ...»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
یادداشتی خواندنی و به عنوان سرمقاله این شماره مجله آینه پژوهش از دوست عزیزم استاد مهدوی راد. از هر جهت آموزنده و مرور کردنی است.
@jafarian1964
یادداشتی خواندنی و به عنوان سرمقاله این شماره مجله آینه پژوهش از دوست عزیزم استاد مهدوی راد. از هر جهت آموزنده و مرور کردنی است.
@jafarian1964
از استاد حشمت پور
پرسش:
برای خواندن فلسفه از کجا باید شروع کرد؟ وچطور فلسفه را بخوانیم؟
پاسخ:
سوال این است که فلسفه را از کجا شروع کنیم و به کجا ختم کنیم.
🔻
این سوال پاسخش سخت است چون از کجا شروع کنیم خوب است اما چطور بخوانیم ظاهرا جواب ندارد ما هر علمی را باید طوری بخوانیم که اگر از کلاسش فارغ شدیم بتوانیم تدریس کنیم، نحوه درس خواندن باید این طور باشد اما این که چه جور بخوانیم باید طوری بخوانیم که بفهمیم ،من یک نحوه خاصی از خواندن بلد نیستم که بگویم چه جور فلسفه را باید بخوانید، باید وقتی استاد درس را می گوید خوب گوش کنید به شرح هایی که در این زمینه است مراجعه کنید و مطلب را بفهمید و دقیق دریافت کنید به طوری که وقتی مباحثه کردید و فرد دیگری هم که مطلب را گوش می گیرد مطلب را قبول کند با استاد اگر شاهد مباحثه شما هست بگوید درست فهمیده اید و خلاصه طوری باید درس بخوانید که بتوانید آن را تدریس کنید این نحوه درس خواندن در هر علمی اعم از فلسفه و غیر آن می باشد.
🔻
نقطه شروع فلسفه
اما این سوال که فلسفه را از کجا شروع کنیم این سوالی است که زیاد مطرح می شود نوعاً گفته میشود که فلسفه را از فلسفه مشاء شروع کنید چون هم آسانتر است و هم این که فلسفه از مشاء به این طرف آمده است، پس بهتر است که از مشاء شروع کنید،کتابهای آسانی هم دارد که مشاء نوشته اند، اینها را مطالعه کنید با فلسفه مشاء آشنا می شوید و بعد وارد حکمت متعالیه و حکمت اشراق شوید حالا اگر کسی امکانش نداشته از مشاء شروع کنند و خواست از حکمت متعالیه شروع کنند اشکالی ندارد.
🔻
ولی استاد باید آن جاهایی که وابسته به نقل مشاء است یا برگرفته از مبنای مشاء است توضیح دهد و این برعهده استاد است و اگر کسی نتوانست اول مشاء را شروع کند و مثلاً از بدایه شروع کرد همچنان که در زمان ما مرسوم است هیچ ایرادی ندارد ولی آن جاهایی که مرتبط با فلسفه مشاء است، استاد آنها را باید توضیح دهد.
🔻
اگر فرد دانشجو دسترسی به کتابهای مشاء دارد بهتر است که از مشاء شروع کند تا اشراف بهتری به حکمت متعالیه پیدا کند چون تطور فلسفه به همین صورت بوده است اشراق را توصیه می کنم که حتما بعد از فلسفه مشاء شروع شود چون فلسفه اشراق همه جا ناظر به فلسفه مشاء است و اصلاً در برخی جاها درگیر با مشاء است و تا مشاء را ندانیم درگیری با مشاء مشخص نمیشود.
ادامه دارد....
🔻🔻🔻🔻
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
🔻پرسش وپاسخ
🔻🔻
استاد محمود حشمت پور
پرسش:
بعضی روایات فلسفه را رد میکند و حتی بیشتر فقها فتوا داده اند، این روایات چطور توجیه میشوند ؟ایا دین مخالف فلسفه است؟
پاسخ:
🔻
سوال کردید که روایات فلسفه را رد می کند آیا فلسفه مخالف دین است و اگر مخالف است چرا روایات آن را رد می کند و اگر روایات فلسفه را رد کردند آیا اعتباری برای فلسفه می ماند( این می شود دو تا سوال) یکی این که آیا فلسفه توسط روایات رد شده یا نه؟ دوم این که اگر رد شده اعتباری برایش هست یا نه؟
🔻
سوال دوم آسانتر است و می توان ابتدا به آن جواب داد و این چنین بگوییم که اگر اسلام یعنی وحی که از باطن اشیاء خبر دارد و از غیب مطلع است علمی از علوم را رد کند اعم از این که فلسفه باشد،فیزیک باشد یا علم دیگر باشد نباید آن علم را رد شده حساب کنیم به خاطر این که وحی از جانب خدا و علم از جانب ماست و اگر هم برخی از مسائل را حل کردیم نسبت به برخی از مسائل ممکن است ابهاماتی باقی مانده باشد.بنا بر این اگر ثابت شود که وحی در این جا با علمی از علوم( اعم از فلسفه و غیر فلسفه) مخالفت کرده است ما ناچاریم که وحی را بپذیریم و در آن مساله فلسفی یا مساله دیگر تجدید نظر کنیم و چه بسا این قضایا اتفاق هم افتاده باشد که در فلسفه مشاء مطلبی می گفتند،صدرا به روایات مراجعه کرده و دیده این مطلب با روایات منطبق نمی شود ودر مورد روایات فکر کرده و نوآوری هایی را در فلسفه به وجود آورده است،خیلی از نوآوری های صدرا به کمک وجود روایات بوده است،پس این چنین نیست که ما وحی را در عرض علمی که از ذهن خودمان تراوش کرده است قرار بدهیم(شکی نیست که وحی بر این علم مقدم است) منتهی به شرطی که ثابت بشود که روایت چنین چیزی گفته است و برداشت ما از این وحی صحیح باشد بنا بر این باید هم ثابت بشود که این کلام امام است و هم ثابت بشود که برداشتی که ما از این کلام کرده ایم برداشت صحیحی است و در مقابل این چنین مطلبی که از این چنین روایات برآمده است ما هیچ علمی را معتبر نمی دانیم چه فلسفه و چه غیر فلسفه.
اما این مطلب که آیا در مقابل وحی می شود به علم اعتماد کرد پاسخ سوال منفی است و ما در مقابل وحی به هیچ علمی اعتماد نمی کنیم مگر این که ما گمان کرده باشیم که وحی، وحی است و در واقع وحی نباشد.
🔻
اما سوال اولتان این بود که آیا فلسفه توسط روایات رد شده است یا نه؟ یک وقت منظورتان علم فلسفه است و یک وقت منظورتان مسائل فلسفه است.
بدیهی است که مسائل فلسفه –تک به نک-باید با روایات تطبیق داده شود و باید ببینیم منطبق بر روایات است یا نه؟اگر چند مساله از مسائل فلسفی با روایات مخالف بود نمی توانیم بگوییم که روایات با فلسفه مخالف است چون در هر علمی ممکن است برخی از مسائل نادرست در آن مطرح شده باشد،فلسفه هم علمی بشری است و ممکن است برخی از مسائل نادرست دراآن مطرح شده باشد.
#فلسفه
#حشمت_پور
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
ادامه پرسش آیا دین مخالف فلسفه است؟؟
نحوه سوء استفاده از فلسفه
🔻
حال ببیینم چگونه از فلسفه سوء استفاده می شود؟
دو جور سوء استفاده از فلسفه می شود: برخی با این علم، ریاست بر مردم می کنند یعنی خودش را یک جور عالم می بیند و یک نحوی با مردم برخورد می کند که دیگران را مطیع خود می کند و از این طریق ریاست می کند.
🔻
یک نوع هم سوء استفاده از فلسفه داریم که در زمان ائمه موجود بوده است وچه بسا که نقدهایی که بر فلسفه وارد شده است به همین جهت بوده است زیرا در زمان خلفای عباسی، فلسفه را ترجمه کردند تا در مقابل کلمات امامان چیزی داشته باشند،افرادی هم به دنبال این فلسفه فرستادند تا فیلسوف بشوند و بتوانند با امام بحث کنند و اتفاقاً چندین جلسه بحث هم تشکیل دادند(به خصوص امام رضا علیه السلام).
🔻
آن زمان نمود فلسفه این بود که در مقابل امام،صف آرایی کنند و جا داشت که روایات از آن نهی کنند، کل علمشان مخدوش بود و نه فقط مطالب علمی ،خواندن و نشر و توجه به این علم صحیح نبود زیرا توجه به این علم به معنای پشت کردن به امام بود،هیچ وقت دلیل نیاوردند.
🔻
در روایات هیچ دلیلی، اقامه بربطلان فلسفه به عنوان یک علم مطرح نشده است البته برخی از مسائل آن باطل باشد سخن معمولی است ولی اختصاص به فلسفه ندارد، در هر علمی ممکن است برخی از مسائلش باطل باشد اما کل فلسفه مردود باشد کسی این سخن را نگفته است.
🔻
هم چنان که قبلا گفته شد ممکن است به دو گروه گفته شود که فلسفه نخوانید: به کسانی که فهم و استعداد درک مطالب فلسفی را ندارند و کسانی که استعداد آن را دارند ولی از آن سوء استفاده می کنند،سوء استفاده کنندگان هم دو قسم بودند یکی کسانی که به توسط این علم بر مردم ریاست می کردند و یکی هم کسانی که می خواستند در مقابل امام بایستند و با فلسفه به جنگ آموزه های وحیانی بروند که خواندن این جور فلسفه صحیح نبود.
البته این امر اختصاصی به فلسفه ندارد اگر علوم دیگری مانند فقه،تفسیر و ...هم بخواهد در مقابل امام قرار بگیرد آن هم مردود است یا اگر بخواهد سبب ریاست بر دیگران باشد آن هم مردود است.
پس این طور نیست که فلسفه کلاً مردود باشد،فلسفه در برخی از مسائل ممکن است مردود باشد چنان چه در طبیعیات فلسفه مشاهده می شود که امروز برخی از مسادل طبیعی بر اثر پیشرفت علم باطل شده است و این دلیل نمی شود که کل طبیعیات قدیم باطل باشد، این چند تا مساله که بطلان آن ثابت شده است کنار می گذاریم، در مباحث الهیات هم برخی جاها ،روایات طوری مباحث را مطرح کرده است که با مسائل فلسفی منطبق نیست در آن جا وحی مقدم است و مسائل فلسفی کنار گذاشته می شود ولی این به معنای کنار گذاشتن کل مباحث فلسفی نیست، بله غرض از فلسفه خواندن، ممکن است طوری باشد که به برخی از افراد گفته شود فلسفه نخوانید ولی این دلیل بطلان فلسفه نیست.
🔻
اتفاقاً خیلی از مباحث فلسفی در حل بسیاری از مسائل اعتقادی به ما کمک می کند اما به شرطی که ما این فلسفه را قالب قرار ندهیم و این وحی را به زور در این قالب نریزیم،این درست نیست که وحی را تابع فلسفه قرار بدهیم،ما باید آن جاهایی که فلسفه می تواندمبین وحی باشد به بیان و زبان فلسفی آن را بیان کنیم و چیزی بر وحی تحمیل نکنیم،فلسفه را بر وحی تحمیل نکنیم ولی می توانیم به کمک فلسفه،وحی را خوب تبیین کنیم هم چنان که در برخی کتب این اتفاق افتاده است و کسانی که با فلسفه آشنایی نداشتند برخی از روایات اعتقادی را نتوانسته اند خوب توضیح دهند ولی آن کسانی که آشنا با مباحث فلسفی بوده اند بسیاری ازروایاتی که دیگران نتوانسته اند توضیح دهند،توضیح داده اند،به خاطر این که فلسفه یعنی فکر کردن،یعنی نظر عقل را در مسائل بیان کردن،و نظر عقل که همیشه مخالف با وحی نیست و خیلی جاها با وحی منطبق است پس وحی فلسفه را قبول می کند و یک جاهایی هم اختلاف است و در آن جا ذهن فلسفی قاصر بوده است و وحی در این جور مسائل مقدم است.
#فلسفه
#حشمت پور
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
از استاد حشمت پور
پرسش:
برای خواندن فلسفه از کجا باید شروع کرد؟ وچطور فلسفه را بخوانیم؟
پاسخ:
سوال این است که فلسفه را از کجا شروع کنیم و به کجا ختم کنیم.
🔻
این سوال پاسخش سخت است چون از کجا شروع کنیم خوب است اما چطور بخوانیم ظاهرا جواب ندارد ما هر علمی را باید طوری بخوانیم که اگر از کلاسش فارغ شدیم بتوانیم تدریس کنیم، نحوه درس خواندن باید این طور باشد اما این که چه جور بخوانیم باید طوری بخوانیم که بفهمیم ،من یک نحوه خاصی از خواندن بلد نیستم که بگویم چه جور فلسفه را باید بخوانید، باید وقتی استاد درس را می گوید خوب گوش کنید به شرح هایی که در این زمینه است مراجعه کنید و مطلب را بفهمید و دقیق دریافت کنید به طوری که وقتی مباحثه کردید و فرد دیگری هم که مطلب را گوش می گیرد مطلب را قبول کند با استاد اگر شاهد مباحثه شما هست بگوید درست فهمیده اید و خلاصه طوری باید درس بخوانید که بتوانید آن را تدریس کنید این نحوه درس خواندن در هر علمی اعم از فلسفه و غیر آن می باشد.
🔻
نقطه شروع فلسفه
اما این سوال که فلسفه را از کجا شروع کنیم این سوالی است که زیاد مطرح می شود نوعاً گفته میشود که فلسفه را از فلسفه مشاء شروع کنید چون هم آسانتر است و هم این که فلسفه از مشاء به این طرف آمده است، پس بهتر است که از مشاء شروع کنید،کتابهای آسانی هم دارد که مشاء نوشته اند، اینها را مطالعه کنید با فلسفه مشاء آشنا می شوید و بعد وارد حکمت متعالیه و حکمت اشراق شوید حالا اگر کسی امکانش نداشته از مشاء شروع کنند و خواست از حکمت متعالیه شروع کنند اشکالی ندارد.
🔻
ولی استاد باید آن جاهایی که وابسته به نقل مشاء است یا برگرفته از مبنای مشاء است توضیح دهد و این برعهده استاد است و اگر کسی نتوانست اول مشاء را شروع کند و مثلاً از بدایه شروع کرد همچنان که در زمان ما مرسوم است هیچ ایرادی ندارد ولی آن جاهایی که مرتبط با فلسفه مشاء است، استاد آنها را باید توضیح دهد.
🔻
اگر فرد دانشجو دسترسی به کتابهای مشاء دارد بهتر است که از مشاء شروع کند تا اشراف بهتری به حکمت متعالیه پیدا کند چون تطور فلسفه به همین صورت بوده است اشراق را توصیه می کنم که حتما بعد از فلسفه مشاء شروع شود چون فلسفه اشراق همه جا ناظر به فلسفه مشاء است و اصلاً در برخی جاها درگیر با مشاء است و تا مشاء را ندانیم درگیری با مشاء مشخص نمیشود.
ادامه دارد....
🔻🔻🔻🔻
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
در ستایش امام موسی بن جعفر (ع)
(حسین منزوی)
ای جِلوهٔ جلالِ مُبین در جبینِ تو
دستِ خدا برون زده از آستینِ تو
ای هفتمین امام که هفتآسمانِ حق
هفتاد بار گشته به گِردِ زمینِ تو
تو خرمنِ جمال و جلالیّ و آفتاب
با آن سَخاش، خُردترین خوشهچینِ تو
وی شب گرفته آینهها از ستارگان
در پیشِ روی شَعشَعهٔ راستینِ تو
ای کاظمی که غَیظ و غَضَب هر دری که زد
پیدا نکرد راه به حِصنِ حَصینِ تو
نشنیده از زبانِ تو نفرین و ناسزا
هرچند بسته خَصم، کمرها به کینِ تو
زندانْ نمازگاهِ تو بود و سپرده گوش
افلاکیان به صوتِ دعای حزینِ تو
دیوارها به ذُروهٔ توحید میرسند
از بانگِ نَعبُدوی تو و نَستعینِ تو
لرزاند سنگسنگِ ستونهای عرش را
ظلمی که بر تو رفت ز خَصم لعینِ تو
ای هفتمین امامِ هُمام! ای جهان و جان
جمع آمده تمام به زیر نگینِ تو
رنگینکمانِ شعرِ من اینک زدهست پُل
در پیشگاهِ کوکبهٔ راستینِ تو
مجموعهاشعار حسین منزوی، صص ۱۰۰۸-۱۰۰۹
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
جهان بینی و حکمت مولانا
این روزهای تلخ که می گذرد، در خلوتخانه دل، با کتاب "جهان بینی و حکمت مولانا" مشغولیم. استاد منوچهرمرتضوی، که سی سال پایانی عمر شریف شان را در انزوا بودند، در این سالیان گوشه نشینی، در بر روی اغیار بسته بودند و عمدتا با مولوی می پرداختند.
ما در خلوت به روی خلق ببستیم
از همه بازآمدیم و با تو نشستیم
این کتاب، مجموعه ای از یادداشت های استاد مرتضوی درباره مولوی است که در سالهای پایانی عمر با برکتشان و عمدتا در نیمه های شب نوشته اند. چون تقریبا تمام این یادداشت های پراکنده، تاریخ دار هستند، معلوم است که بسیاری از مباحث این کتاب، با فاصله زمانی از هم نوشته شده که هر کدام مربوط به دریافت ها و ادراکات استاد در دوران مختلف زندگی از آثار مولوی است.
متاسفانه استاد مرتضوی پیش از آنکه بتوانند به طور نهایی یادداشت های خود درباره مولوی را جمع آوری کنند و نتیجه غایی اندیشه هایشان را در مورد مولوی به رقم آورند، درگذشتند.
این ناتمامی غم انگیز که سرانجام تفکرات مولّف کتاب درباره مولاناست، یادآور پایان بی سرانجام مثنویِ خداوندگار است.
محمّد طاهری خسروشاهی
@safinehyetabriz
جلد بیست و چهارم دانشنامۀ جهان اسلام شامل مقالات حرف سین از سکولاریسم تا سنن منتشر شد. در این جلد مقالۀ سنت تألیف استاد محمدعلی مهدوی راد یکی از بزرگترین مقالات است. مقالۀ سماع هم تألیف استاد دکتر نصرالله پورجوادی است
استاد! این دو رباعی است که هر بیتی پشت سر هم آمده و بین هر مصرع با یک ویرگول فاصله است . در رباعی دوم، مصرع اول از بیت دوم ( گر پیرو بایزید خواهی بود ) اشکال وزنی وجود دارد که ممکن است ( خواهی باشی ) باشد .
جهان بینی و حکمت مولانا
این روزهای تلخ که می گذرد، در خلوتخانه دل، با کتاب "جهان بینی و حکمت مولانا" مشغولیم. استاد منوچهرمرتضوی، که سی سال پایانی عمر شریف شان را در انزوا بودند، در این سالیان گوشه نشینی، در بر روی اغیار بسته بودند و عمدتا با مولوی می پرداختند.
ما در خلوت به روی خلق ببستیم
از همه بازآمدیم و با تو نشستیم
این کتاب، مجموعه ای از یادداشت های استاد مرتضوی درباره مولوی است که در سالهای پایانی عمر با برکتشان و عمدتا در نیمه های شب نوشته اند. چون تقریبا تمام این یادداشت های پراکنده، تاریخ دار هستند، معلوم است که بسیاری از مباحث این کتاب، با فاصله زمانی از هم نوشته شده که هر کدام مربوط به دریافت ها و ادراکات استاد در دوران مختلف زندگی از آثار مولوی است.
متاسفانه استاد مرتضوی پیش از آنکه بتوانند به طور نهایی یادداشت های خود درباره مولوی را جمع آوری کنند و نتیجه غایی اندیشه هایشان را در مورد مولوی به رقم آورند، درگذشتند.
این ناتمامی غم انگیز که سرانجام تفکرات مولّف کتاب درباره مولاناست، یادآور پایان بی سرانجام مثنویِ خداوندگار است.
محمّد طاهری خسروشاهی
@safinehyetabriz
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
خاموشی استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی
استاد راد، مهدوی دامغانیا
بسیار مهربانی و بسیار دانیا
در پارسی و تازی، بر مرکبِ سخن
امروز روز، فارِسِ هر دو زبانیا
بر گنج باستانی درِّ دری، کنون
گنجور رهشناسی و هم پشتوانیا
ای ننگشان که قدر تو نشناختند و رفت
بر جان تو ستم که چنین و چنانیا
جسم تو بر کرانهٔ گوی زمین مکین
روح تو با ستاره کند همعنانیا
دانم که بهر بندگی خاصگان حق
وقف است سال و ماه تو را زندگانیا
این بندگی به میری عالم نمیدهی
زین رو به چشمِ من، تو امیرِ جهانیا
جز مدحشان که زینت عرش است و قدسیان
هر مِدحتی که هست، گم است و گمانیا
شفیعی کدکنی
.
.
▪️آدم در زندگی کمتر کسی را میتواند «دربست» قبول داشته باشد، هر قدر به آن شخص ارادت و اخلاص داشته باشد. اما من دکتر مهدوی را دربست قبول دارم و او را نمونهٔ یک ایرانی دانشمند و ایدهآل میدانم. این مسأله از نوادر امور است و استثنا از قاعدهای عام و جهانشمول. شما هر قدر فانیِ در وجود کسی باشید، باز از اختلافات جزئی نمیتوانید برکنار بمانید، اما در مورد دکتر مهدوی من این چنین حالتی دارم. دکتر مهدوی از نظر من مظهر ایمان در معنی خالص و زُلال است.
اینهمه دانش و جهاندیدگی و نشست و برخاست با همه نوع مردم، در ایران و فرانسه و آمریکا، هیچ نتوانسته است کوچکترین خدشهای در تجربهٔ روحی و ایمانی او ایجاد کند.
محمدرضا شفیعی کدکنی
.
.
استادِ راد، خادم فرهنگ و دانشمند فرزانه؛
دکتر احمد مهدوی دامغانی
زادهٔ ۱۳ شهریور ۱۳۰۵، مشهد
درگذشتهٔ ۲۷ خرداد ۱۴۰۱، فیلادلفیا
#احمد_مهدوی_دامغانی
در عظمت استاد فروزانفر همین بس که علامه قزوینی از ایشان چنین یاد کرده است:
«مردِ ادیبِ عالمِ متبحّرِ مُتَذَوِّق و مجتهدِ مسلّم در ادب فارسی و عربی».
حاصل اوقات(مجموعهای از مقالات استاد احمد مهدوی دامغانی)، به اهتمام سیدعلی محمد سجادی، صص ۸۲۰-۸۲۱
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com