Forwarded From نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
چند سطری از یادداشت «فوتبال، سینما سرآغازی مشترک» نوشته سید مهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:

«...سرنوشتی‌‌که درام، از مرحله «به حرکت و پیش‌چشم‌آوردن ماجراهای اسطوره‌ای» تا مرحله «رفع ملال و خستگی» و «پیش‌چشم‌آوردن قدرت و شکوه» طی کرد، کمابیش همان سرنوشتی است که برای بازی‌های المپیک رخ داد. بازی‌های المپیک که هر چهار سال یک‌بار در المپیا برگزار می‌شد، یک مراسم مذهبی در مکانی مذهبی بود. یونانی‌ها برای این بازی‌ها، باز هم به ماجراهای اسطوره‌ای استناد می‌کردند...»
«...همچنان که درام در دوره رومی از رونق افتاد و به ویژه روح فرهنگی خود را از دست داد، بازی‌های المپیک نیز اهمیت خود را از دست داد و حتی بنابر دستور امپراتوران روم، ممنوع شد. بازی‌ها دیگر بازی‌هایی در پیش چشم خدایان المپیا نبودند؛ بلکه بازی‌های رومی، بازی‌های عظیم و پرجمعیت و پر‌زرق و برقی پیش‌روی بزرگان امپراتوری بودند....»
«... هم بازی‌های نمایشی و هم بازی‌های ورزشی، با تمایزی در فرهنگ انسان ایجاد شدند که می‌توان نام آن را بصری شدن تفکر گذاشت. ماجرای خدایان در برخی فرهنگ‌ها تمثل‌های مجسم پیدا می‌کرد. به این تمثل‌ها، بت می‌گویند. بت‌ها و دیگر اجسامی که به صورت تمثیلی ماجراهایی را بیان می‌کردند، در آیین‌های مذهبی مردم به‌کار می‌آمدند. اما به نمایش درآمدن این ماجراها، یعنی به‌کارگیری حرکت‌های نمادین بازیگران و روایت راوی و موسیقی و... اتفاق ممتاز خاص یونان بود....»


چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
Forwarded From نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
قلمروی پدیدارشناسی در سینما
یادداشتی از سید مهدی ناظمی - مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان
«...بسط پدیدارشناسی از آلمان به فرانسه نیازمند زمان بود. تفاوت فضای فرهنگی و علمی این دو قطب مهم اروپا باعث نوعی تفاوت در کاربست پذیری فلسفه می شود. مدتها طول کشید تا نشانه هایی از توجه پدیدارشناسان آلمانی به سینما هویدا شود و حال آنکه فضای فرهنگی فرانسه به صورت متلون از پدیدارشناسی در هنر بهره می برد. ...»
«... فرانسه طی سال‌های 40 تا 60 میلادی و حول نشریه Internationale de Filmologie Revue یکی از کانون‌های پدیدارشناختی ابعاد مختلف سینما و فعالیت‌های سینمایی بوده است. یکی از مهم‌ترین فیلسوفان نقش‌آفرین در این جنبش، موریس مرلوپونتی، پدیدارشناس برجسته فرانسوی است که بی‌شک بسیاری از پدیدارشناسان سینما مدیون دیدگاه‌های او هستند. ...»

چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
Forwarded From نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
چند سطر از یادداشت «بازن و مکان سینمایی» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«...بازن به خوبی یادآور می‌شود در تئاتر، بازیگر و تماشاگر به شکل دوسویه از حضور یکدیگر آگاه هستند و تئاتر ما را به‌نحوی در کنش روی پرده سهیم می‌سازد (مثال‌های مشهور فریادهای تماشاگران و بداهه‌گویی‌های بازیگران را به یاد آوریم). در سینما چنین نیست؛ در سینما توجه مخاطب نه به بازیگر بلکه به پرده‌ای است که از دل تاریکی روشن می‌شود. این‌بار تماشاگر از راه پرده سینمایی، به مکان سینمایی یعنی جایی که بازیگر «هم» حضور دارد، توجه می‌کند. بازن گاهی این را با استعاره طبیعت بیان می‌کند. بدین‌صورت که در برخی شاهکارهای سینمایی مانند نانوک، «سرچشمه و محرک اصلی کنش، طبیعت است نه انسان.» وی از قول سارتر بیان می‌کند: «در تئاتر، درام از بازیگر منشأ می‌گیرد و در سینما از مکان رویداد به انسان سرایت می‌کند.»...»
«... آنچه مدنظر بازن از «مکان سینمایی» است، همان چیزی است که به عبارتی دقیق‌تر و فلسفی‌تر، می‌توان آن را عالم (جهان) سینمایی نام نهاد. درواقع کافی است دو کلمه «مکان» و «جهان» در متن‌های مذکور تغییر یابند تا همه مغلقات فهم دیدگاه بازن حل شود. مکان سینمایی بازن جایی است که نه‌فقط چیزها، بلکه شخصیت‌ها و کل رویداد فیلم از آن طریق نشان داده می‌شود. چنان‌که دیدیم از نظر بازن، مکان سینمایی در تمایز از جهان واقعی قرار ندارد و به عبارت بهتر، نمایانگر جهان واقعی است. نیازی به تذکر دوباره ندارد که «واقعی» اینجا به معنای ارتباط مستقیم و خام بین ابژه و سوژه تماشاگر نیست. ...»

چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
Forwarded From نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
چند سطری از یادداشت «پنجره ای برای آینده» نوشته سید مهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:

«... فیلم صدالبته به احوال و مواجید شخصی انسان مربوط است و بی‌ارتباط به مسائل جنسی هم نیست (بنابراین شاید هم بی‌جا نباشد بگوییم این روانکاوانه‌ترین فیلم هیچکاک است) اما اینها مانع از این هم نیست که دیگر گرایش‌های فکری به «پنجره عقبی» توجه کنند و آن را دوباره بفهمند....»
«... از دل همین موفقیت -یعنی محبوس کردن ما- حدود دو ساعت به مدد تکنیک سینما برای مشاهده بی‌وقفه وقایعی از خلال یک قاب است که ما مخاطب عام باشیم یا یک منتقد، بلافاصله با این پرسش مواجه می‌شویم که مگر خود سینما غیر از این است؟ مگر غیر از این است که در سینما نیز – به‌عنوان مخاطب- حدود دو ساعت محبوس در صندلی خود، از طریق یک قاب، وقایع را مشاهده می‌کنیم؟ تقریبا همه منتقدان بنام گفته‌اند که «پنجره عقبی»، فیلمی است درباره سینما....»
«... مردی که از «شغل درست» و «حضور اجتماعی قوی» و «تشکیل خانواده» فرار می‌کند؟ بسیاری از ما چنین نیستیم؟ مردی که از نگاه کردن‌های او، بوی فتنه و دردسر می‌آید: زیرا نگاه است که آینده را می‌سازد. همه پنجره‌ها حتی توروالد، بخشی از آینده ممکن او هستند. مبارزه او با توروالد نیز چالشی است برای متعین کردن همین امکانات....»

چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
Forwarded From نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
چند سطر از یادداشت «آسمان در سینمای هالیوود» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... در هر یک از ادوار تاریخی که انسان روی زمین زیسته است، آسمان معنایی برای او داشته است و این معنا، محملی بوده است که او بتواند زایش معانی متکثر دیگری را در زندگی زمینی خود تجربه کند. فی‌المثل در اعصار اسطوره‌ای، آسمان معمولا «حیّز» سکونت خدایان قلمداد می‌شده است یا حداقل آنجایی که خدایان از آن به اهالی زمین می‌نگرند و به‌همین خاطر است که آسمان اغلب مجلای نزول نعمت‌های الهی مانند باران و البته گاهی هم نزول عذاب الهی قلمداد می‌شود. هم نعمت و هم عذاب هر دو شأن قدسی دارند، چون هر دو برآمده از خواست خدایان هستند. آسمان برای انسان باستانی، امری دست‌نیافتنی، مقدس، فراتر از انسان و محل برآوردن امیدها یا محقق شدن بیم‌ها تلقی می‌شود. ...»
«...جریان اصلی سینمای هالیوود، به‌تدریج آسمان را از هدفی برای امید و بیم انسان یا الهامات شاعرانه آدمی، به محلی تهدید‌کننده زمین و حیات و بنابراین متحمل تصرف و تجاوز بشر، مبدل کرد. انسان امروز ‌-به‌ویژه با توجه به آنچه در سیاست رسمی ایالات‌متحده در دوران جنگ‌سرد تبلیغ و ترویج شد و رسانه به‌طور کلی و سینما به‌طور خاص و سینمای ساینس‌فیکشن به‌طور اخص، محمل آن سیاست قرار گرفت‌- آسمان را محل تهدید قلمداد می‌کند. ما هر روزی که به آسمان نگاه می‌کنیم، دیگر نه امیدی برای یک روز پرثمر و نه الهامی برای آرزوهای آینده خود نمی‌یابیم، بلکه گویی هر آن باید منتظر حمله موجودات عجیب و غریب آسمانی ‌-فضایی‌ها- باشیم. مریخ و زهره، بیش از این، ستاره‌هایی برای شاعران و هنرمندان نیستند بلکه اجرامی هستند کمی آن‌طرف‌تر که ممکن است از طریق ساکنان خود یا اقمار خود یا شهاب‌سنگ‌هایی که از کنار آنها رد می‌شود، تمام حیات انسان زمینی را از بین ببرند. به همین خاطر است که انسان باید پیش‌دستی کرده و فضا را تصرف کند و تکلیف سیاره‌ها را از نظر علمی و سیاسی روشن سازد. ...»

چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
Forwarded From نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
چند سطری از یادداشت«انقلاب علمی و سینما» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... سخن دلوز به یک معنا درست است و چنانکه قبل از او، دیگران از‌جمله هایدگر بیان کرده بودند، فیزیک مدرن با تلقی دکارتی آغاز شد که براساس آن همه‌چیز «امتداد» تلقی می‌شود و هیچ تفاوت جوهری در سطوح مختلف طبیعت دیده نمی‌شود. لحظات برجسته به تعبیر دلوز، ماده را در آناتی مخصوص تعالی می‌دهند و چنین چیزی در تلقی انسان مدرن معنای خود را از دست داده بود. چیزی که دلوز صور استعلایی می‌خواند، در واقع نظام سنتی ارسطویی قدیم بود که حسب آن، چیزی به‌نام ماده وجود نداشت. ماده همواره پنهان در ترکیب خود با صورت است و این دو با هم جوهر را می‌سازند....»
«... در سینما، از نظر ساختاری و ظاهری، هیچ زمان خاص یا مکان خاصی نداریم و به همین خاطر است که زمان سینمایی، حداقل در سینمای کلاسیک، زمانی است وابسته به مکان و حرکت. اگرچه دلوز در جلد دوم حاشیه مهمی بر این دیدگاه خواهد زد، اما تا همین‌جا هم به خوبی نشان داده است که وضع سینما، این هنر عجیب تکثر و بازنشر، غیر از هنر متعارف تا پیش از این است. این سخن را بنیامین نیز سال‌ها قبل به شکل دیگری بیان کرده بود....»
«... تاریخ واقعی سینما، همان تاریخ اندیشه غرب است. این اندیشه، همان اندیشه غیرمتعالی است که در سینما، غیراستعلایی هم می‌شود و هرچند می‌توان در آن از نمایشنامه شکسپیر تا رمان‌های هوگو، همینگوی، آوستین و... چیزی تهیه و اجرا کرد، اما به هر حال همه این آثار باید از دل «حرکت استعلایی زدا شده» سینما و زمان کمی آن ‌گذار کنند. این سخن دلوز هنوز نیازمند تلاش بیشتر برای فهم است....»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
Forwarded From نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
چند سطری از یادداشت «روایتی سرگرم‌کننده علیه سرگرمی: بتمنِ تیم‌برتون» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«...بتمن تیم برتون، شکل دیگری پیدا می‌کند. او، یک انسان زخم‌خورده است. دوره کودکی تراژیکی داشته و هنوز در بزرگسالی این تروما را فراموش نکرده است. بتمن، فردی احساساتی، اهل عشق‌ورزی و مسئولیت‌شناس است. حتی آرم خفاش بتمن، خیلی خشن نیست و به‌ویژه علاقه‌مندان به فلسفه علم، (مباحثی مانند تقدم نظریه بر مشاهده و...) می‌توانند آن را از جهت دیگری، به شکل دو قسمت از یک پروانه یا دو تکه از یک گل ببینند. نیروهای او نیز ماورایی نیستند. (به‌طور کلی در سبک فیلمسازی تیم برتون، امر متعالی غایب است.) او به دنبال امر خیالی است و سعی دارد فانتزی را جایگزین متعالی کند. همین نکته است که از برتون یک فیلمساز پست‌مدرن ساخته است...»
«...جوکر که با شخصیت‌پردازی عالی تیم برتون و بازی فوق‌العاده نیکلسون، بسیار برجسته به چشم می‌آید، نماد شرارت و تباهی در صنعت سرگرمی‌سازی است. این مطلب از نام و تصویر او گرفته تا برخی سکانس‌ها و دیالوگ‌های جوکر و... هویداست. او به شکل پارادوکسیکالی هم جذاب است و هم نیست. هم می‌خنداند و هم مسموم می‌کند. او را دوست دارند و او آنها را با لوازم آرایش می‌کُشد. این دوگانگی به‌خوبی در خود اثر ظهور دارد و این را ما در حس خود، حسی که همزمان هم ترس، هم خنده و هم سرگرمی و هم نگرانی را تجربه می‌کند، می‌یابیم. ...»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
Forwarded From نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
چند سطر از یادداشت «روایت سیاست فانتزی متوحش: در بازگشتِ بتمن از تیم‌ برتون» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... تیتراژ فیلم بازگشت بتمن به خوبی معرف کل فیلم و نیز درونمایه‌های هجو و پست‌مدرن آن است. پدر و مادری متشخص در کاخ خود صاحب فرزندی شرور می‌شوند. آنها این فرزند را بعد از مدتی نگهداری در قفس به جوی فاضلاب می‌اندازند. این اتفاق مصادف با کریسمس است و مسیری که طی می‌شود، یعنی محل یک باغ‌وحش متروک، در جریان فیلم مجددا به آن ارجاع داده خواهد شد. اتفاقا روزی که مرد پنگوئنی به روی زمین برمی‌گردد و حمله می‌کند، کریسمس است. نحوه به آب انداختن بچه، یادآوری به آب انداختن موسی(ع) است و فرزند شرور از خانواده اشرافی نیز امری متداول هم در سینما و هم در اسطوره‌هاست (زال و سام). با این تفاوت که اینجا جای خیر و شر تغییر می‌کند: به جوی افتاده، منجی نیست بلکه مظهر شرارت است...»
«... تیم برتون در قسمت قبلی به هجو وضع رسانه‌ای انسان مدرن پرداخته و نشان داده بود که چطور در «جامعه مصرفی» می‌توان توده‌ها را با بند مصرف و نمایش، اسیر امثال جوکر کرد. در این قسمت، تیم برتون بیشتر به سیاست توجه و سعی دارد نشان دهد که قدرت‌یابی فرومایگان و جعل سوابق عوام‌پسندانه برای آنها چقدر در دنیای امروز سهل و ساده است. فرومایگانی که تمام مزیت آنها در حاضرجوابی، تکه‌پرانی، خلق پرستیژ و امثال آن است و در عین اینکه در مبتذل‌ترین شکل ممکن زیست دارند، به اشرافی‌ترین شکل ممکن، خود را نشان می‌دهند. برخلاف جوکر که یک تاجر جنایتکار بود، پنگوئنی تاجر نیست بلکه وجه معوج سرمایه‌دار است یا «آن حقیقتی که او مخفی می‌کند.» (دیالوگ مکس و پنگوئنی) پس پنگوئنی همان سرمایه‌دار یقه‌سفید و معتبر است که وجه پنهان خود را آشکار کرده است و اکنون حتی می‌توان گفت با حمایت او تلاش می‌شود تا در رأس هرم سیاست قرار گیرد. پنگوئنی نسبتی هم با بتمن دارد و آن از دست دادن والدین است. این تروما از هر دو، یک موجود خاص ساخته است....»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
Forwarded From نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
چند سطری از یادداشت «آیزنشتاین و دوگانه فلسفه ـ سینما» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«...آیزنشتاین از نخستین نظریه‌پردازان کلاسیک سینماست. از نسلی که هنوز خیلی آغشته به نظریه‌پردازی‌های آکادمیک اعم از فلسفی و زبان‌شناختی و جامعه‌شناختی و... نشده‌اند. آیزنشتاین، خود یکی از فیلمسازان بزرگ تاریخ هم هست. بنابراین، او بسی بیشتر از سایران، هم اهل نظریه فیلم، هم اهل نقد فیلم و هم اهل فیلمسازی است و این نشانگر آن است که مواجهه آیزنشتاین با سینما، هر مقدار هم که بعدها فهمیدیم ناقص و نقدپذیر بوده، مواجهه‌ای است بسیار انضمامی و از نزدیک و از دل امکانات خود سینما. ...»
«... آیزنشتاین متوجه شده است بین فلسفه مدرن، یعنی فلسفه مبتنی‌بر ایده بازنمایی ذهنی و هنر مدرن، یعنی هنر مبتنی‌بر بازنمایی حسی و بصری، سنخیت وجود دارد. مشابه این تلقی را قبلا در یادداشت دیگری از زبان آرنهایم گفتیم و او البته با روشنایی بیشتری این را توضیح داده بود. بازن، منتقد آیزنشتاین نیز بر همین دیدگاه است ولو اینکه این دو اندیشمند آخر چندان کاری با فلسفه ندارند. اما در اصل و اساس، بین هر سه آنان، نوعی قرابت وجود دارد، چراکه هر سه معتقدند سینما، متکی بر یک رویداد جدید هنری است و امری فراتر از تکنیک‌های ظاهری آن. در واقع ماهیت سینما از نظر هر سه یک اتفاق بصری است....»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
Forwarded From نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
چند سطر از یادداشت «در میانه مارتین هایدگر و جان فورد: سینما، زمین و آسمان» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... سینما، چنانکه در یادداشت‌های قبلی هم ذکر شده است، هنر بزرگی نیست، ولی از آنجا که تبار هنری دارد هم از عالم بهره‌مند است و هم به واسطه تکنیک، از زمین. بنابراین، سینما عالمی را روشن می‌کند ـ‌ بدون آنکه آن را برای یک تاریخ جدید تاسیس کند که چنین چیزی در حد مقدورات سینما نیست‌ـ‌ و این عالم در روشنایی خود مدیون زمین است که از راه تکنولوژی پیشاپیش کاربست ریاضیاتی‌ـ‌ بصری یافته است.
اما اگر قرار باشد فیلمی یا فیلم‌هایی بتوانند از بدنه فیلم‌های عادی فاصله بگیرند و در حد مقدورات خود سینما، برای روشن کردن معنای جهان و انسان مثمرثمر باشند، باید بتوانند در همان حد، بیانگر معنای انسان، فی‌مابین زمین و آسمان باشند و برای این سخن، یک مدعی در سینما بیشتر نمی‌توان یافت و آن جان فورد است. ...»
«...زمین از نظر فورد، همان جایی است که باید تبدیل به خانه و کاشانه انسان شود و فورد تلاش دارد داستان پیدایش آمریکا را در این ستیز انسان بی‌زمین، فی‌مابین زمین و آسمان، بیان کند. داستانی که مسبوق به بی‌زمینی است و با این بی‌زمینی و بی‌خانه‌ای و بی‌خانواده‌ای، انسان آمریکایی در آغاز راه خود قرار می‌گیرد. او در این راه پرخطر، باید زمین را خود به دست آورد و خانه و خانواده خود را در روی این زمین پرتلاطم و آسمان الهام‌بخشی که به زمین خیره شده است، بسازد. شرح‌حال قهرمانان فورد، شرح حال تاسیس هویت انسان آمریکایی در مبارزه برای زمین و زیر آسمان است. ...»

چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi