https://conf.birjand.ac.ir/vaghf/
استاد ارجمند جناب آقای دکتر جعفریان
سلام؛
دغدغه شما در حوزه پایان نامه و این که گاهی به دانشجو این فرصت داده شود تا خود در انتخاب موضوع تلاش کند و طرح و نظر دهد، برایم جالب بود.
شاید مهمترین مشکل در حوزه پایان نامه ها، افزون بر کمیت دانشجویان برای برخی اساتید، و یا نگاه به دانشجو برای تکمیل پازل های پژوهشی استادان و یا گروه های آموزشی، عدم آگاهی از منابع است؛ در رشته تاریخ این منابع بسیار گسترده است و افزون بر سند و نسخه خطی، تا سکه و روزنامه و تمبر و عکس و فیلم و ...، را هم باید شناخت و از آن در پژوهش بهره برد.
حال باید دید چند درصد اساتید آموزشی رشته تاریخ شناخت کاملی درباره منابع این رشته دارند و در کارهایشان از آن بهره می برند تا با این شناخت به کمک دانشجو بیایند و آنان را راهنمایی کنند.
بنا به کار کتابشناسی متون که انجام می دهم در میان اساتید رشته تاریخ در ایران در حوزه تصحیح متن حضور کم رنگی می بینم. همینطور در کارهای پژوهش اسنادی. در تالیف کتاب هم فقر نوشتاری بیداد می کند. دریغ از یک کار جدی و خوب. معدود کارهای خوبی هم که چاپ شده پایان نامه های این اساتید بوده که بعد از استخدام رسمی آنان کمتر کاری از بسیاری از آنان دیده شده است.
بسیاری دیگر نیز، نه توفیق چاپ پایان نامه خود را پیدا کردند و نه کارهای جدی دیگری ارائه کردند.
از طرف دیگر فضای دانشگاه های ایران، به ویژه در بعد از انقلاب هم طوری است که استادان حتما باید استخدام دانشگاه باشند تا فرصت حضور تدریس در دانشگاه را بیابند، برای همین خیل بسیاری از دانشجویان توفیق بهره مندی از سایر پژوهشگران آزاد را نمی یابند، البته که استادان دانشگاه ها هم در جذب پژوهشگران خوبی که الان در چند مجموعه پژوهشی کار می کنند علاقه ای ندارند.
مقالات چند اسمی هم نشان می دهد که دانشجو چه کالای فرهنگی خوبی است که نقش نردبان ترقی را در ارتقاء علمی استادان ایفا می کند.
حال با این چند ویژگی که بیان شد، وقتی برخی پایان نامه های دانشجویی را ورق می زنیم، ضعف های ساختاری، اعم از طرح موضوع، منبع شناسی، تحلیل و ...، را در لا به لای آن می بینیم.
ضمن احترامی که برای همه اساتید و پژوهشگران این رشته دارم، بخش عمده ضعف و نقص علمی - حتی این که دانشجو نمی تواند طرحی را برای پایان نامه اش آماده و ارائه کند - در سیستم آموزش و به روز نبودن برخی اساتید این رشته است؛ برای شاهد این گفته، کافی است بخش نقد منابع پایان نامه ها را بررسی کنیم.
ارادتمند
سیدسعید میرمحمدصادق
@ahlebeitpedia
عنوان پایاننامه: «اصول اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه»
نویسنده: «فردین احمدوند»
اساتید راهنما و مشاور: «عسکر دیرباز» و «احمد عابدی»
سال و مکان دفاع: 1389، دانشگاه قم
چکیده
صحیفه سجادیه متنی کهن از مجموعه متون دعایی، اثر امام سجاد (ع) امام چهارم شیعیان است. این کتاب مجموعهای از معارف الهی میباشد که امام (ع) به علت شرایط سیاسی آن روزگار به زبان دعا بیان فرموده است. پرسش اصلی که در این پایاننامه مطرح میشود این است که اخلاق اجتماعی چیست؟ اصول اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه کدام است؟ نگارنده کوشیده است با مبنا قرار دادن کلام امام (ع) به شیوهی کتابخانهای _ با تحلیل و تفسیر- بندبند صحیفه سجادیه را مورد بررسی قرار داده و اصول اخلاقی اجتماعی مندرج در آن را استنباط نماید. ...
? ahlebeitpedia.com/thesis/2384
?خاک بر سر آن استاد دانشگاه!
?دکتر نعمت الله فاضلی (برنامه نكوداشت دكتر محمود مهرمحمدي/ 13 بهمن 97،خانه انديشمندان علوم انساني)
@movarekhan
?اگرچه امروز روز نکوداشت است و روز نق زدن و نقد کردن نیست، اما من می خواهم از خودم و از استادانی که اینجا نشسته اند انتقاد کنم. دکتر باقری گفتند که اوضاع معلمان و استادان دانشگاه خوب نیست. اوضاع بدتر از آنی است که ایشان به آرامی خواستند بگویند. ... ایشان به شوخی گفتند که نسل آقای دکتر مهرمحمدی در حال منسوخ شدن است، اما اجازه دهید که بر اساس تحقیقات نشان دهم که این گفته شوخی نیست.
?کتابی در مورد استادان منتشر شده است با عنوان «مطالعه دگرگونی فرهنگی در سه نسل دانشگاهی» در این پژوهش، سه نسل از اساتید دانشگاه هایی مثل تهران، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، تربیت مدرس و مانند آن مطالعه شده اند. خلاصة این پژوهش این است که هر چقدر به امروز نزدیک می شویم، جنبه های اخلاقی، منشی و اخلاقی استادان از جهات گوناگون بدتر می شود. میزان سرمایه های فرهنگی، اخلاقی و منش استادان روز به روز در حال کاهش است. خوب دقت بکنید! استادان جدید و جوان تر از لحاظ شناختی وضعشان بهتر است. بیشتر زبان انگلیسی می دانند، بیشتر نرم افزار می شناسند، بیشتر به قوانین و قواعد و فوت و فن های استاد شدن آشنا هستند. هنوز چهل سالشان نشده است استاد تمام می شوند، روزمه های بزرگ دارند! پر از کتاب و مقاله! آت و آشغال ها را ریخته اند در رزومه هایشان! به هر کس نگاه می کنید رزومه ای دارد به طول پنجاه متر، پانصد مقاله دارد، هفتصد مقاله دارد و هنوز چهل و پنج سالش نشده استاد تمام می شود. خیلی از شاگردان من استاد شده اند در حالی که من پارسال دانشیار شدم! این فاجعه است این ابتذال است! باید گریه کنیم! صادقانه می گویم باید گریه کنیم!
?دیروز گزارش فرهنگی سال از خانم فاطمه جواهری استاد دانشگاه خوارزمی، به نام «سیاست فرهنگی در وزارت علوم» به دستم رسید. اوضاع دانشگاه ها بخصوص استادان و دانشجویان بهویژه تحصیلات تکمیلی، به لحاظ منش، قابلیت ها و عادت های تفکر انتقادی، گوش دادن، شنیدن، صحبت کردن، صداقت، و ارزش های وجودی که انسان دانشگاهی باید داشته باشد بسیار اسفبار است. بسیار اسفبار! امیدوارم این کتاب منتشر شود تا اساتید بدانند در دانشگاه ها و آموزش عالی کشور چه اتفاقی افتاده است. مقاله ای خودم نوشته ام که به زودی منتشر می شود، در زمینه «سواد آکادمیک». متاسفانه باید بگویم که بیش از 50% از اساتید ما سواد خواندن و نوشتن ندارند. این طبیعی است. وقتی آزمون بین المللی پرلز نشان می دهد که در «درک مطلب» ما از افغانستان نیز عقب تریم، همین ها کرور کرور دکترا می گیرند. از 50 کشور در 2016 ما چهل و پنجمی هستیم.
?بروید بخوانید و ببینید این ایین نامه ارتقا و این سیستم پاداش دهی و کنترل کیفیتی که ایجاد کرده ایم چه جور استاد و معلمی را پرورش می دهد. اگر از بسیاری از اساتیدی که کتاب نوشته اند بخواهیم یک صفحه خلاقانه بنویسند، توانش را ندارند. توان و آمادگی خواندن یک فصل از یک رمان را ندارند. اگر بگوییم یک ساعت بنشین، گوش کن، تمرکز کن، دقت کن، آمادگیاش را ندارد. چرا لقب استاد و دکتر را رایگان به این و آن اهدا می کنیم؟ این ظلم به مقام علم و دانش است که به بسیاری از اساتید دانشگاه می گوییم استاد و دکتر. این بی احترامی و ظلم است به ناموس علم و اخلاق و بشریت. آنهایی که این القاب را گرفته اند مقصر نیستند. سیستمی باید پاسخگو باشد که کرور کرور دکتر و استاد تربیت می کند. آیین نامه ارتقاء، سیستم پاداش دهی و نظام کنترل کیفیت باید پاسخگو باشد! سیستم سیاسی و مدیریتی باید پاسخگو باشد!
?دانشگاه فقط متن نیست، منش هم هست! کتاب «دانشگاه به سوی فضیلتِ» جان نیکسون را بخوانید. استدعا می کنم بخوانید! گزارش خانم دکتر جواهری را بخوانید تا ببینید چه اتفاقی در دانشگاه های کشور افتاده است. علما، روحانیون، استادان بیدار شوید! دزدی کردن هنجار دانشگاه است! استثمار دانشجو هنجار دانشگاه است! قانون است! استادی که هیچ سهمی در نوشتن مقاله ندارد در نهایت بی شرمی نام خودش را بر روی مقاله و کتاب می آورد! هزار نوع ناهنجاری در دانشگاه ها به نام قانون اعمال می شود!
منبع: کانال تلگرامی «پویش ملی دوباره دانشگاه»
✅ دست ادبیات در دست تاریخ
دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی دانشگاه فردوسی مشهد، بیستوپنجم آبان ماه 1395 در یکی از سلسله نشستهای هفتگی خود، میزبان دکتر سید سعید میر محمد صادق بود.
در ابتدای این جلسه که با همکاری مشترک گروه تاریخ و زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، دکتر سلمان ساکت، عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، ضمن معرفی دکتر میرمحمد صادق و برشمردن حوزههای کاری وی، گفت: دکتر سید سعید میرمحمد صادق از فعالان و نویسندگان بنام حوزه تاریخ، پژوهشگر برجسته مرکز پژوهشی میراث مکتوب و از نویسندگان دانشنامه معتبر جهان اسلام است و از او تاکنون حدود سیزده کتاب و نزدیک به چهل مقاله منتشر شده است. وی در زمینه تصحیح متون نیز دستی دارد و از پرثمرترین فعالیتهای او، حضور در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی در فاصله سالهای 1388 تا 1389 با سمت معاون پژوهشی است که با حضور دکتر رسول جعفریان از پربارترین دورههای این کتابخانه به شمار میرود.
از دیگر حوزههای فعالیت دکتر میر محمد صادق، حوزه مستندسازی است که به همین سبب در ادامه، فیلم کوتاهی با عنوان «ادیب تاریخ نگار» که از ساختههای دکتر میرمحمد صادق برای استاد بزرگوارش، دکتر عبدالحسین نوایی بود، پخش شد.
پس از پخش فیلم، دکتر سید سعید میرمحمد صادق ضمن ابراز خرسندی از حضور در جمع استادان و دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، در آغاز بحث خود گفت «اهمیت منابع ادبی در شناخت جامعه روستایی» در واقع موضوع پایاننامه دورۀ دکتری او بوده و او از مدتها قبل در زمینه دورۀ صفویه مطالعه داشته است.
او در خصوص انتخاب این موضوع بهعنوان پایاننامه گفت: در کارهایی که تاکنون در زمینه تاریخ اجتماعی انجام گرفته است، تمرکز بیشتر بر زمینههای سیاسی و نگاه به ساختار قدرت است و کارهایی که در حوزه اجتماعیات انجام شده، بیشتر بر عهده فرنگیها بوده است. دغدغه من هنگام شروع دوره دکتری، تاریخ اجتماعی و بهویژه زندگی روستایی بود و دغدغه من پاسخ به این سوال بود که آیا میتوانیم اطلاعاتی در زمینۀ جامعۀ روستایی داشته باشیم؟ http://yon.ir/5o9d
@manuscript
این کتاب را امروز آقای دکتر نائینی از همکاران و استادان دانشگاه تهران آوردند. کتاب از پدر ایشان «سید محمد کاظم نائینی» از استادان دانشگاه تهران است که بحمدالله زنده و مشغول تحصیل هستند. آدم را در جریان دو سه ماه آخر دوره پهلوی می اندازد. تحصن در سازمان مرکزی دانشگاه و آنچه آنجا گذشته. فضا را کاملا به خاطر می آورد. حالا تاریخ نگاری های جدید مد شده که همه چیز تقریبا در آنها دگرگون می شود. این قبیل آثار اگر دستکاری نشود، فوق العاده است. بخش قابل توجهی اشعاری است که شب ها خوانده می شده است. بسیاری از رویدادها، اطلاعیه ها و مسائلی که در دانشگاه گذشته. از جمله شهادت دکتر کامران نجات اللهی که امروز خیابانی هم به نام اوست. حکایت روزی که او بالای بام وزارت علوم تیر خورد و به شهادت رسید. کتاب بخشی از وقایع دانشگاه تهران هم هست. این کتاب سال 1391 منتشر شده است.
🔴 برای وحدت انسانی!
(گزارشی در نسبت فامیلی سادات با خلیفه اول)
✔ سید محمد موسوی عقیقی
در گزارش های تاریخی اسنادی به ما می رسد که حاوی نکات مهمی است و می تواند مارا در پیشبرد هرچه انسانی زیستن یارا باشد .
یکی از گزارش های جالب توجه، گزارش "نسبت فامیلی سادات حسینی با خلیفه اول ابوبکر" است . برایتان حتماً تعجب آور است که بدانید شمای از خاندان سادات با خلیفه اول ابوبکر بن ابی قحافه نسبت فامیلی و خونی دارید . این گزارش را معمولاً در کتاب های تاریخی و یا زندگانی امامان شیعه ذکر نمی کنند و یا از آن سرسری می گذرند . دستیابی و توجّه به این گزارش سند محکمی است برای کسانی که در رعایت حقوق برادران و خواهران مسلمان خود دنبال حجت شرعی می گردند .
اینک با چند مقدمه گزارش را تقدیم می کنم :
⬇ محمد بن عبدالله(ص)، منادی نبوت در دین اسلام است . او زنی داشت به نام خدیجه که سالها با وی زندگی نمود . دختری محبوب داشت به نام فاطمه که در سنین جوانی فوت نمود، فاطمه همسر علی بن ابی طالب، مادر حسن بن علی و حسین بن علی است . محمد در سال یازدهم هجری، بر اثر یک بیماری از دنیا رخت بست .
⬇ ابوبکر بن ابی قحافه، اولین خلیفه بعد از پیام آور اسلام است . محمد بن عبدالله، عایشه دختر جوان ابوبکر را به همسری برگزید بدین ترتیب محمد، داماد ابوبکر نیز محسوب می شد . ابوبکر بنابر مشهورات چهار فرزند داشت به نام های : اسماء،عائشه،عبدالرحمن،محمد .
⬇ امام چهارم شیعیان امامیه علی بن الحسین و نواده علی بن ابی طالب است، وی پدر امام پنجم شیعیان امام باقر است، مادر امام باقر زنی به نام اُم عبدالله و دختر حسن بن علی و نواده امام علی است . امام باقر فرزند این دو عموزاده سرسلسله سادات "حسنی و حسینی" است . از این طریق امام باقر از دو نسل به پدربزرگش امام علی می رسد(الارشاد شیخ المفید،ص۵۰۶).
⬇ محمد بن ابوبکر فرزندی داشت به نام قاسم، او نواده خلیفه اول مسلمین و فقیه مورد وثوق امام سجاد محسوب می شد . قاسم با دیگر نواده ابوبکر(دخترعموی خود) که فرزند عبدالرحمن بن ابوبکر به نام اسماء است ازدواج می کند و حاصل این پیوند فرزندی به نام "اُم فروه" است . از این طریق اُم فروه از دو نسل به پدربزرگش ابوبکر می رسد(معجم الرجال الحدیث الخوئی،ج۱۵،ص۴۹).
⬇ امام باقر شیفته اُم فروه گشت و به همراه مادر خود و پدرش امام سجاد به خواستگاری نواده ابوبکر دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر رفتند . اُم فروه خواستگاری امام باقر را پذیرفت و نتیجه این پیوند مبارک، امام جعفرصادق، پیشوای ششم شیعیان است . به همین علت امامان(و سادات) بعد از امام صادق همگی یک جدّشان به ابوبکر و جدّ دیگرشان به امام علی می رسد و با یکدیگر قرابت فامیلی دارند .
🔸امام جعفرصادق خود در حدیثی به این نکته اشاره دارند :
"اُم فروه بنت قاسم بن محمد بن ابوبکر قال : و هی اُم الصادق و اُمها : اسماء بنت عبدالرحمن بن ابوبکر، و لذا قال الصادق : ولدنی ابوبکر مرتین"(قاموس الرجال،ج۱۲،ص۲۱۳).
🔹و حتی زمانی که کسانی نزد امام جعفرصادق به پدربزرگش ابوبکر بن ابی قحافه دشنام گفته و یا بد زبانی می کنند می گوید :
"و قال الصادق : ابوبکر الصدیق جدّی، و هل یسبّ احد آبائه? - ابوبکرصدیق پدربزرگم است و آیا کسی پدربزرگش را مورد دشنام و بدگویی قرار می دهد?"(شرح احقاق الحق مرعشی،ج۱،ص۳۰).
▪تحلیل این جریان را مفصلاً در کتاب (بازنگری در متون تاریخی،جلد یکم) نوشته ام▪
☑ کانال تلگرام
سیّد محمّد موسوی عقیقی
(پژوهشگر حقوق،فقه،تاریخ)
https://telegram.me/mousavi_aghighi
@Muosaviaghighi #نگاره_تاریخی
🔻خاک بر سر آن استاد دانشگاه!
🔻دکتر نعمت الله فاضلی
در برنامه نكوداشت دكتر محمود مهرمحمدي / 13 بهمن 97
تلخیص و پیاده سازی: پویش ملی دوباره دانشگاه
🔹اگرچه امروز روز نکوداشت است و روز نق زدن و نقد کردن نیست، اما من می خواهم از خودم و از استادانی که اینجا نشسته اند انتقاد کنم. دکتر باقری گفتند که اوضاع معلمان و استادان دانشگاه خوب نیست. اوضاع بدتر از آنی است که ایشان به آرامی خواستند بگویند. ... ایشان به شوخی گفتند که نسل آقای دکتر مهرمحمدی در حال منسوخ شدن است، اما اجازه دهید که بر اساس تحقیقات نشان دهم که این گفته شوخی نیست.
🔹کتابی در مورد استادان منتشر شده است با عنوان «مطالعه دگرگونی فرهنگی در سه نسل دانشگاهی» در این پژوهش، سه نسل از اساتید دانشگاه هایی مثل تهران، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، تربیت مدرس و مانند آن مطالعه شده اند. خلاصة این پژوهش این است که هر چقدر به امروز نزدیک می شویم، جنبه های اخلاقی، منشی و اخلاقی استادان از جهات گوناگون بدتر می شود. میزان سرمایه های فرهنگی، اخلاقی و منش استادان روز به روز در حال کاهش است. خوب دقت بکنید! استادان جدید و جوان تر از لحاظ شناختی وضعشان بهتر است. بیشتر زبان انگلیسی می دانند، بیشتر نرم افزار می شناسند، بیشتر به قوانین و قواعد و فوت و فن های استاد شدن آشنا هستند. هنوز چهل سالشان نشده است استاد تمام می شوند، روزمه های بزرگ دارند! پر از کتاب و مقاله! آت و آشغال ها را ریخته اند در رزومه هایشان! به هر کس نگاه می کنید رزومه ای دارد به طول پنجاه متر، پانصد مقاله دارد، هفتصد مقاله دارد و هنوز چهل و پنج سالش نشده استاد تمام می شود. خیلی از شاگردان من استاد شده اند در حالی که من پارسال دانشیار شدم! این فاجعه است این ابتذال است! باید گریه کنیم! صادقانه می گویم باید گریه کنیم!
🔹دیروز گزارش فرهنگی سال از خانم فاطمه جواهری استاد دانشگاه خوارزمی، به نام «سیاست فرهنگی در وزارت علوم» به دستم رسید. اوضاع دانشگاه ها به خصوص استادان و دانشجویان بهویژه تحصیلات تکمیلی، به لحاظ منش، قابلیت ها و عادت های تفکر انتقادی، گوش دادن، شنیدن، صحبت کردن، صداقت، و ارزش های وجودی که انسان دانشگاهی باید داشته باشد بسیار اسفبار است. بسیار اسفبار! امیدوارم این کتاب منتشر شود تا اساتید بدانند در دانشگاه ها و آموزش عالی کشور چه اتفاقی افتاده است. مقاله ای خودم نوشته ام که به زودی منتشر می شود، در زمینه «سواد آکادمیک». متاسفانه باید بگویم که بیش از 50% از اساتید ما سواد خواندن و نوشتن ندارند. این طبیعی است. وقتی آزمون بین المللی پرلز نشان می دهد که در «درک مطلب» ما از افغانستان نیز عقب تریم، همین ها کرور کرور دکترا می گیرند. از 50 کشور در 2016 ما چهل و پنجمی هستیم.
🔹بروید بخوانید و ببینید این آیین نامه ارتقا و این سیستم پاداش دهی و کنترل کیفیتی که ایجاد کرده ایم چه جور استاد و معلمی را پرورش می دهد. اگر از بسیاری از اساتیدی که کتاب نوشته اند بخواهیم یک صفحه خلاقانه بنویسند، توانش را ندارند. توان و آمادگی خواندن یک فصل از یک رمان را ندارند. اگر بگوییم یک ساعت بنشین، گوش کن، تمرکز کن، دقت کن، آمادگیاش را ندارد. چرا لقب استاد و دکتر را رایگان به این و آن اهدا می کنیم؟ این ظلم به مقام علم و دانش است که به بسیاری از اساتید دانشگاه می گوییم استاد و دکتر. این بی احترامی و ظلم است به ناموس علم و اخلاق و بشریت. آنهایی که این القاب را گرفته اند مقصر نیستند. سیستمی باید پاسخگو باشد که کرور کرور دکتر و استاد تربیت می کند. آیین نامه ارتقاء، سیستم پاداش دهی و نظام کنترل کیفیت باید پاسخگو باشد! سیستم سیاسی و مدیریتی باید پاسخگو باشد!
🔹دانشگاه فقط متن نیست، منش هم هست! کتاب «دانشگاه به سوی فضیلتِ» جان نیکسون را بخوانید. استدعا می کنم بخوانید! گزارش خانم دکتر جواهری را بخوانید تا ببینید چه اتفاقی در دانشگاه های کشور افتاده است. علما، روحانیون، استادان بیدار شوید! دزدی کردن هنجار دانشگاه است! استثمار دانشجو هنجار دانشگاه است! قانون است! استادی که هیچ سهمی در نوشتن مقاله ندارد در نهایت بی شرمی نام خودش را بر روی مقاله و کتاب می آورد! هزار نوع ناهنجاری در دانشگاه ها به نام قانون اعمال می شود! ...
#دانشگاه #استاد_دانشگاه #خاك_بر_سر_استاد_دانشگاه
@akhalaji
بحمدالله باخبر شدم ان شاء الله در روز میلاد حضرت علی بن موسی الرضا المرتضی علیه آلاف التحیه و الثناء، جلسه دفاعیه از رساله دکتری دو نفر از شاگردان ارزنده دکتر پاکتچی📚 که باهم برادر دو قلو هستند و مقالات متعدد علمی پژوهشی دارند، به نام های آقایان محمد حسن شیرزاد و محمد حسین شیرزاد، با حضور اساتید برجسته در دانشگاه امام صادق علیه السلام برگزار می شود.
عنوان رساله جناب آقای محمد حسن شیرزاد
📚کاربرد الگوهای انسان شناسی حمل و نقل در تفسیر قرآن کریم📚
استاد راهنما: دکتر احمد پاکتچی
استادان مشاور: دکتر مهدی ایزدی، دکتر محمود کریمی
استادان داور داخلی: دکتر عباس مصلایی پور و دکتر عباس تقویان
استادان داور خارجی: دکتر محمد کاظم شاکر(از دانشگاه علامه طباطبایی) و دکتر مهدی مطیع(از دانشگاه اصفهان)
عنوان رساله آقای محمد حسین شیرزاد
📚کاربرد الگوهای انسان شناسی امنیت در تفسیر قرآن کریم📚
استاد راهنما: دکتر احمد پاکتچی
استادان مشاور: دکتر عباس مصلایی پور و دکتر اصغر افتخاری
استادان داور داخلی: دکتر مهدی ایزدی و دکتر امیر ذوقی
استادان داور خارجی: دکتر محمد کاظم شاکر و دکتر مهدی مطیع
مکان سالن شهید مطهری(سالن دو کلاس ها)
زمان: یکشنبه ساعت 9 تا 13
📚📚📚
حضور همه فرهیختگان و اساتید دانشگاه ها و دانشجویان علاقه مند اعم از برادران و خواهران امکان پذیر است.
موفق و برقرار باشید.
متن خبر مشکلی ندارد. نهایتاً مثل بسیاری از اخبار ثقات ناقص روایت شده است. و بخشی ازپاسخ امام در گزارش نیست. چه بسا اشکال متنی که مدنظر دارید، نتیجه اشکال سندی است. این سند به ظاهر خوب است. ولی در واقع مشکل دارد. ابان بن تغلب از ابا بصیر روایت نمی کند. و طبقه اش قدری متقدم تر است. ابوبصیر هم از ابان روایت نمی کند. (مگر در سند مجعول منسوب به خبر طولانی کساء) هم چنین نام جعفر بن معروف که از ابن ابی الخطاب روایت می کند، (کشی، ص57، 89، 110، 133 و211) نیز در جایی به صورت «جعفر بن محمد بن معروف» نیامده. احتمالاً این سند با بخشی از یک سند دیگر خلط شده. از متن چنین بر می آید که احتمالاً زراره در سند دخلی داشته است. لذا احتمالاً در سند اصلی یکی از روات همین مطلب را از زراره روایت کرده بوده، و بر امام عرضه می کند، و امام با این تعبیر بلیغ خبر و زراره را با هم تأیید می کنند.
فعلاً درست نمی دانیم سند خبر چیست.
وجوه متعدد دیگری در ترسیم فضای صدور بحث قابل ارائه است. خیلی معلوم نیست، این وجه آقای حسینی منظور باشد. بلکه با عنایت به اینکه در کتاب سلیم (ج2، ص666) نام هرچهار تن آمده، و خبر دیگر مورد استناد ایشان (کشی، ص8) -که نام ابوذر را به جای زبیر دارد- نیز از ابوبصیر روایت شده، ترجیح آن بر این وجه روشنی می خواهد. اصل ترجیح متن خبر دیگر وجه محکمی ندارد. هرچند که از سند دیگر کشی سند بهتر دارد، و موید به خبر الإختصاص، ص6 نیز هست. بنا بر حمل آقای حسینی شاید باید بگوییم لزوما خبر مورد بحث از ابوبصیر متقدم تر از خبر دیگر او بوده. خوب این همه قید دلیل می خواهد! وگرنه دیگرانی هم باز بلادلیل گفته خبر مورد بحث از روی تقیه است و...
عباس العزاوی دانشمند معروف عراقی کتابی در باره ملل و نحل و فرقه های اسلامی پس از دوره عباسیان نوشته است. اما جالب است که دست نوشته های وی به عنوان کتاب خطی در فهرست دانشگاه امام محمد بن سعود در عربستان معرفی و شناسانده شده است. این نشان می دهد که دستنوشته های برخی از استادان عراقی به سعودی ها فروخته شده است.
امروز نتوانستم در مراسم بزرگداشت استاد دکتر احسان اشراقی حاضر شوم. متنی را که یکی دو ماه قبل در باره ایشان نوشتم اینجا می گذارم. امیدوارم بنده را به خاطر این تقصیر ببخشایند.
احسان اشراقی نگاهبان تاریخ
نام دکتر احسان اشراقی، با تاریخ ایران و بویژه صفویه پیوند خورده است. صد البته، دانش ایشان، صرفا در محدوده تاریخ صفوی نبوده، و در حوزه جغرافیای تاریخی ایران نیز تلاش های ستوده ای داشته اند. و اما این پیوند با تاریخ صفویه، بیش از همه، به خاطر تحقیق و تصحیح متون جاودانی است که از حوزه تاریخ صفوی برجای مانده و با فعالیت استاد، به دیده ما عرضه شده است. بدین ترتیب، باید گفت، با نشر این آثار، تمامی علاقه مندان به تاریخ ایران، بویژه تاریخ صفوی، مدیون تلاش و همت این بزرگ مند هستند.
اگر بخواهیم چند استاد برجسته تاریخ را در دهه های گذشته یاد کنیم، نسلی کهن که حافظ حیثیت علمی این رشته بوده اند، مطمئنا، دکتر اشراقی یکی از آنهاست. در مقابل کسانی که تاریخ را تفریح و صرفا برای مطالعه در اوقات فراغت و تفنن می دانستند، این بزرگ مردان، در کنار اساتید برجسته خود، و شماری از همکاران با سابقه اش، رشته تاریخ را به صورت علمی در دانشگاه حفظ کردند. این در حالی بود که تاریخ، به دلیل استفاده های سیاسی که از آن می شد و می شود، بیش از سایر علوم انسانی بازیچه دست کسانی بود که به حریم آن تعدی می کردند.
و اما استادان تاریخ، بویژه، گروه تاریخ دانشگاه تهران، از زمان تأسیس این گروه به این سوی، همواره حافظ روشی عالمانه در امر تاریخ به مثابه یک علم بوده و در این جاست که باید از نقش دکتر اشراقی که حدود بیست سال مدیریت این گروه را بر عهده داشت، یاد کرد. روشن است که امروزه، دانش تاریخ برای همه ارج دارد اما باید به یاد داشت، که دوران سختی را پشت سر نهاده است.
امروز، دکتر اشراقی، با تمام کهولت سنی که دارد، هنوز هم شنبه ها، گروه تاریخ دانشگاه تهران را مزین می کنند، و همچنان دانشجویان دکتری، پای درس او می نشینند و به مطالب ایشان که متین و آرام بیان می شود گوش می دهند. بسیاری از استادان هستند که از دانشگاه فراری اند و در اولین فرصت پس از بازنشستگی، گروه و درس و دانشجو را رها می کنند، و اما دکتر اشرقی و دوست عزیز و مرحومش باستانی که در یک اتاق بودند، وفاداری خود را به گروه حفظ کردند.
مناسب است دو خاطره را نقل کنم. سالها قبل، شاید بیش از بیست سال پیش، وقتی استاد از من پرسید که مشغول چه کاری هستید، گفتم در حال تصحیح کتاب انقلاب الاسلام بین الخواص و العوام هستم. ایشان گفتند، من این کتاب را در دست دارم، اما اکنون که شما در حال آماده کردن آن هستید، به شما واگذار می کنم. این لطفی بود که ایشان در آن تاریخ در حق من کردند و هیچ گاه فراموش نخواهم کرد.
نکته دوم، استاد اشراقی دارای روحیه سخاوتمندانه در حوزه علم است. زمانی، دوستان مرکز کامپیوتری نور، از بنده خواستند از ایشان اجازه بگیریم تا آثار تصحیحی و تالیفی شان در سی دی تاریخ ایران باشد. ایشان با گشاده دستی، اجازه دادند و در این باره نامه نوشتند. دوستان می دانند که برخی در این باره چه سخت گیری دارند و فریاد اعتراض را تا کجا بالا برده اند، در حالی که خودشان کمتر روزی است که از این سی دی ها استفاده نکنند. این لطف ایشان را هیچ گاه فراموش نخواهم کرد.
حالا وقتی به کارهای اندک و ناقابل خودم در باره صفویه می نگرم، حس می کنم که من و دیگر دوستانی که در این حوزه کار می کنیم، تا چه اندازه مدیون این مرد هستیم.
@jafarian1964
این کتاب را امروز آقای دکتر نائینی از همکاران و استادان دانشگاه تهران آوردند. کتاب از پدر ایشان «سید محمد کاظم نائینی» از استادان دانشگاه تهران است که بحمدالله زنده و مشغول تحصیل هستند. آدم را در جریان دو سه ماه آخر دوره پهلوی می اندازد. تحصن در سازمان مرکزی دانشگاه و آنچه آنجا گذشته. فضا را کاملا به خاطر می آورد. حالا تاریخ نگاری های جدید مد شده که همه چیز تقریبا در آنها دگرگون می شود. این قبیل آثار اگر دستکاری نشود، فوق العاده است. بخش قابل توجهی اشعاری است که شب ها خوانده می شده است. بسیاری از رویدادها، اطلاعیه ها و مسائلی که در دانشگاه گذشته. از جمله شهادت دکتر کامران نجات اللهی که امروز خیابانی هم به نام اوست. حکایت روزی که او بالای بام وزارت علوم تیر خورد و به شهادت رسید. کتابی بخشی از وقایع دانشگاه تهران هم هست. این کتاب سال 1391 منتشر شده است.
متون روایی شيعی روايت شده از سده نخستين (در دو فرسته)
در اينجا مناسب است شماري از متنهايي كه به امام علي و يا برخي از اصحاب و نزديكان امام منسوب است و در كتابهاي فهارس كهن امامي و متون حديثي به اين متون اسناد داده شده و در سنت روايي قرار مي گرفته است ، را مورد اشاره قرار دهيم . برخي از اين متون سنت بسيار كهنه اي دارند ولي در عين حال بايد به اين نكته توجه داشت كه اين متون محصول تدريجي يك سنت روايي اند كه گاه ريشه آن به سنتهاي خانوادگي باز مي گردد . اين متون حتي اگر كتابت آنها و تبديل شدنشان از سنت شفاهي به كتاب مربوط به قرن نخستين باشد ، ولي نبايد از ياد برد كه حداقل در مورد شماري از آنها مي دانيم كه تعين آنها به عنوان متون مكتوب در سنت روايي متاخرتري و توسط يك راوي مشترك كه نقش جامع و تنظيم كننده متن را داشته ، شكل مي گرفته است. در حقيقت اين متون در يك سنت روايي به مولفان ادعايي آنان منسوب مي شدند و تدوين آنها حاصل يك روند تاريخي بود كه در آغاز عمدتا جنبه خانوادگي داشت .
نجاشي به ابو رافع ، كتاب السنن و الاحكام و القضايا را منسوب مي كند ( نجاشي ، 6/1 ) . از سند نسخه روايت ابن عقده كه مورد اشاره نجاشي قرار گرفته چنين برمي آيد كه كتاب داراي ابواب مختلف بوده و از بحث صلاه و روزه آغاز مي شده و حج و زكات و قضايا را شامل مي شده است . اين كتاب بنا بر روايت نجاشي ، شامل رواياتي مي شده كه حسن بن حسين الانصاري به واسطه علي بن القاسم الكندي از نواده ابورافع به نام محمد بن عبيدالله بن ابي رافع از پدرش و او از جدش ابو رافع روايت مي كرده اند و ابورافع نيز چنانكه در سند آغازين منقول در نجاشي پيداست ، از امام علي نقل سنت مي كرده است كه شايد اين مسئله مربوط به تمام متن بوده است . نسخه ابن عقده روايت كوفي كتاب بوده است و ابن عقده آن را به يك واسطه از حسن بن حسين الانصاري روايت مي كرده است . اما از ديگر كساني كه از كوفيان اين نسخه را روايت مي كرده اند ، ابن ابي اليابس بود كه آن را از حسين بن حكم الحبري روايت مي كرد و او هم نسخه را از حسن بن حسين ياد شده روايت مي كرده است . اما بنابر گزارش نجاشي از استادانش ميان دو نسخه اختلاف اندكي وجود داشته ولي روايت ابن عقده كامل تر بوده است ( نجاشي ، ص 6/1 ) . بنابراين ملاحظه مي كنيم كه ميان دو نسخه از يك كتاب حتي اگر در اصل در يك سنت روايت شده باشد ، مي تواند اختلافاتي وجود داشته باشد . اين اختلافات مي تواند به اضافات بعدي ها و يا مهمتر از آن به نوع و كيفيت روايت از راوي مشترك ( در اين مورد حسن ين حسين الانصاري ) باز گردد. بطور مثال اين احتمال در اين مورد كه به متني كهن مربوط مي شود وجود دارد كه اساسا روايت بر اساس متني مشخص و معين نبوده و تنها به روايت يك سنت شفاهي محدود مي شده است .
نجاشي درباره فرزند ابورافع با عنوان علي مي نويسد كه او كتابي در فقه گردآوري كرد . اين كتاب نيز شامل ابوابي بوده و از وضو و صلاة آغاز مي شده است ( نجاشي ، ص 6/2 ) . از اينكه نجاشي درباره علي مي نويسد كه وي مصاحبت با امام علي داشته و كاتب امام بوده و چيزهاي بسياري روايت مي كرده است ، برمي آيد كه متن كتاب او شامل روايات از امام علي مي شده است . در سند ابن عقده از كتاب كه توسط نجاشي نقل شده ، افتادگي در سند نسخه به علي و بنابراين نوعي خلط پيش آمده است . كتاب علي مورد تداول ميان اهل بيت در نيمه نخست قرن اول قمري بوده است و آن را به يكديگر تعليم مي داده اند . به طور مثال عبدالله بن الحسن المحض به اين كتاب اعتنا داشته و آن املا مي كرده است ( نجاشي ، 7/2 ) . عمر بن محمد از نسل امام سجاد ، در انتشار اين متن نقش قابل توجهي داشته و كتاب را با اسناد آن بدون اينكه از علي بن ابي رافع و يا كسي ديگر از خاندان ابورافع نامي ببرد ، از امام علي روايت مي كرده است ( نجاشي ، 7/2 ) . متني مشابه متن روايت شده توسط عمر بن محمد ، از طريق ابن عقده روايت مي شده كه به روايت ابواسحاق سبيعي از حارث همداني از امام علي بوده است و از ابتداي باب صلاة در كتاب آغاز مي شده است . نجاشي به نقل از ابن عقده آورده كه ميان دو نسخه اخير كه به امام علي منسوب مي شده ، اختلاف بوده است . بهرحال چنانكه ملاحظه مي كنيم عمدتا متون منسوب به خاندان ابو رافع در يك سنت خانوادگي حفظ شده است . بهرحال چنين پيداست كه ابن عقده در روايت و انتقال متون خاندان ابو رافع سهمي مهم داشته است .
📝مجموعه تاریخ امام حسین علیه السلام
#تاریخ_اسلام
#تاریخ_امام_حسین_علیه_السلام
📚این مجموعه شامل 69 فایل سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر افتخارزاده در بحث تاریخ اسلام می باشد که در یک فایل zip جمع آوری شده است
✅در این مجموعه به بررسی و بیان تاریخ از شب عاشورا تا اسارت اهل بیت امام حسین علیه السلام پرداخته شده است
⚠️لازم به ذکر است تمامی فایل های این مجموعه در کانال به صورت جداگانه موجود می باشد و می توانید با #تاریخ_امام_حسین_علیه_السلام آنها را جستجو کنید
🆔@dr_eftekharzadeh
رجال کشی و گزارشی نامفهوم!
کشی در گزراش 210 می نویسد: «حدثني جعفر بن محمد بن معروف قال حدثني محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن جعفر بن بشير عن أبان بن تغلب عن أبي بصير قال قلت لأبي عبد الله (ع) إن أباك حدثني أن الزبير و المقداد و سلمان الفارسي حلقوا رءوسهم ليقاتلوا أبابكر فقال لي لو لا زرارة لظننت أن أحاديث أبي (ع) ستذهب»
با تکیه بر گزارش فوق، ابوبصیر نسبت به تحولات سیاسی بعد از وفات رسول خدا(ص) حدیثی را از امام باقر (ع) شنیده است. وی این حدیث را بر امام صادق (ع) عرضه می کند تا فهم بیشتری نسبت به جریان تراشیدن سر و پیکار با حاکمیت پیدا کند. اما امام صادق (ع) در پاسخ پرسش ابوبصیر می گوید: اگر زراره نبود احادیث پدرم از میان می رفت. واضح است که پاسخ حضرت چندان ارتباطی با پرسش ابوبصیر ندارد.
باید در نظر داشت که ابوبصیر خود از بزرگترین اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام است که به همراه چند نفر دیگر به لقب «نجوم شیعتی احیاءا و امواتا» مفتخر شده است (رجال کشی، ص138). این گزارش ظاهرا مفهوم محصلی ندارد. اگر دوستان احتمالی در تأویل و توضیح عبارت می دانند با حقیر از طریق آیدی @abasmofid درمیان بگذارند. چه بسا تقطیع یا تحریفی در نسخه ها رخ داده باشد.
🔺 @hadisvchaleshha
وقتی می شود گفت بین سوال و جواب ناهماهنگی وجود دارد که ما مطمئن باشیم همه حدیث همان چیزی است که کشی گزارش کرده است، یعنی در حدیث، تقطیعی صورت نگرفته است. در حالی که نگاهی به سرتاسر کتاب کشی نشان می دهد که کشی، احادیث بسیاری را تقطیع کرده است و تنها به نقل بخشی از حدیث اکتفا کرده است. در این حدیث هم، چون کشی در صدد نقل احادیث مرتبط با زراره است، تنها آن تکه ای که مرتبط با زراره است را نقل کرده است، و به احتمال زیاد، بخش های دیگر حدیث را (که پاسخ سوال ابو بصیر است) نیاورده است.
ابان بن تغلب هم در این سند درست نیست، چرا که جعفر بن بشیر از ابان بن تغلب نمی تواند روایت نقل کند. علاوه بر این که روایت ابان بن تغلب از ابو بصیر (که از ابان کوچکتر است) خیلی بعید است و شاهدی هم ندارد
با عرض سلام و احترام.
در لینک ارسالی 👆 رزومه استادان گروه فارسی دانشگاه پنجاب (پاکستان ، شهر لاهور) است. دکتر نجم الرشید مرحوم شده اند. از این استادان می توانید درخواست کنید. با سپاس. 🙏
این کتاب را امروز آقای دکتر نائینی از همکاران و استادان دانشگاه تهران آوردند. کتاب از پدر ایشان «سید محمد کاظم نائینی» از استادان دانشگاه تهران است که بحمدالله زنده و مشغول تحصیل هستند. آدم را در جریان دو سه ماه آخر دوره پهلوی می اندازد. تحصن در سازمان مرکزی دانشگاه و آنچه آنجا گذشته. فضا را کاملا به خاطر می آورد. حالا تاریخ نگاری های جدید مد شده که همه چیز تقریبا در آنها دگرگون می شود. این قبیل آثار اگر دستکاری نشود، فوق العاده است. بخش قابل توجهی اشعاری است که شب ها خوانده می شده است. بسیاری از رویدادها، اطلاعیه ها و مسائلی که در دانشگاه گذشته. از جمله شهادت دکتر کامران نجات اللهی که امروز خیابانی هم به نام اوست. حکایت روزی که او بالای بام وزارت علوم تیر خورد و به شهادت رسید. کتابی بخشی از وقایع دانشگاه تهران هم هست. این کتاب سال 1391 منتشر شده است.
🔸ولادت امام کاظم (ع) در ماه ذی الحجة فقط در کتاب دلائل الإمامة ذکر شده که کتابی است مجهول المؤلف و مشتمل بر احادیث ساختگی و منقولات غلات که به شخصیتی خیالی به نام طبری امامی صغیر منسوب شده است. منابع فراوانی از کتب معتبر شیعه ولادت آن امام همام را در ماه صفر ذکر کرده اند.
به نوشته محقق ارجمند آقای مقدسی در کتاب بازپژوهی ولادت و شهادت معصومان (ع) ص 403 - 402:
روایتی از ابوبصیر و منهال قصاب نقل شده است مبنی بر اینکه این دو نفر در سال تولد آن حضرت در سفر حج حضور داشتند و در طول سفر وقتی به ابواء رسیدند خبر تولد امام کاظم (ع) را شنیدند.
اما در روایت این دو راوی هیچگونه تصریح و اشاره ای نیست که این مطلب در چه ماهی بوده است. هرچند در شرایط کنونی، رایج این است که غالب حاجیان پس از اعمال حج در ماه ذی الحجه از مکه خارج می شوند، لیكن آیا در آن زمان هم چنین بوده و آیا ابوبصیر و منهال هم چنین کرده اند یا مدتی در مکه ماندند و در بازگشت - با فاصله طولانی که میان مکه و مدینه بود - به ابواء رسیده اند؟ هیچ یک از اینها روشن نیست.
وانگهی گزارش ابوبصیر با دو سند در کافی نقل شده و مجلسی هر دو سند را ضعیف دانسته است.
در گزارش منهال هم، شخصی به نام علی بن حدید حضور دارد که شیخ طوسی روایت او را در صورتی که در نقلش منفرد باشد، غير قابل اعتماد می داند. و او در این گزارش از منهال، منفرد است؛ چون نقل این مطلب از منهال، از طریق راوی دیگر در منابع به دست نیامده است.
به هر روی با استناد به این دو نقل نمی توان گفت امام کاظم (ع) در ماه ذی الحجه تولد یافته اند؛ چنان که کلینی هم که روایت ابوبصیر را در باب مواليد الأئمه ثبت کرده، در باب تاریخ امام کاظم (ع) درباره ماه و روز تولد آن گرامی اظهار نظر نکرده است.
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com