?فروش کتاب در سینما!
اولین کسی بودم ـ البته در خراسان ـ که کتاب را بردم درون سینما. بر مبنای کتابی به نام فردا خیلی دیر است فیلمی ساخته شده بود. این فیلم در سینما دیده بان مشهد به نمایش گذاشته شد. از آقای میرهادی ربانی، یکی از شعرا و ادبایی که به کتابفروشی ما رفتوآمد داشتند، خواهش کردم جملهای برایم بنویسد که بینندگان آن فیلم را به خواندن کتاب همان فیلم تشویق کند. ایشان هم جملهای نوشت که دادیم با خط درشت زیبا نوشتند و در برابر سینما دیدهبان نصب کردند: «آنهایی که فیلم زیبای فردا خیلی دیر است را دیدهاند، خوب است برای درک لذت واقعی این اثر جاویدان، کتاب آن را نیز مطالعه نمایند. کتابفروشی گوتنبرگ، مقابل سینما دیدهبان». یک جلد کتاب را بالای گیشۀ سینما گذاشتیم. و همین سبب شد که نسخههای زیادی از آن کتاب را فروختیم.
گفتگو با محسن باقرزاده، در تاریخ شفاهی نشر ایران، به کوشش عبدالحسین آذرنگ و علی دهباشی، صص211-212
@Ketabpazhohi
سلام دوستان این نگاره ای از شاهنامه شاه طهماسبی است ممنون می شم اگر منبع معتبری درباره این که به این دو قاب کتیبه مانندی که در آن آمده در معماری اسلامی چه می گویند بهم معرفی کنید . آیا شما نام پرورز را در این مورد شنیده اید .
درضمن منبعی که با تصور بتوان اجزای معماری این نگاره ها را با آن تطبیق داد و نامگذاری کرد
سلام دوستان این نگاره ای از شاهنامه شاه طهماسبی است ممنون می شم اگر منبع معتبری درباره این که به این دو قاب کتیبه مانندی که در آن آمده در معماری اسلامی چه می گویند بهم معرفی کنید . آیا شما نام پرورز را در این مورد شنیده اید .
درضمن منبعی که با تصور بتوان اجزای معماری این نگاره ها را با آن تطبیق داد و نامگذاری کرد
سلام بر همه دوستان مهربان.
مهربانان، آیا کسی را می شناسید که در این دو حوزه به من معرفی کنند؟
1. متخصص علمی و یا عملی در خط گلزار.
2. متخصص علمی و یا عملی در نماد شانسی نگاره ها.
اگه در خصوصی معرفی کنید یک دنیا ممنون میشم از لطفتون.
???????????
در مدت معلوم .............. مردانگی
گفتمان کاوی جنسیتی در نقد فیلم
چند روز پیش بر خلاف عادت همیشگی به سینما رفتم. و فیلمی را دیدم که این روزها به عنوان فیلمی ساختارشکن شناخته می شود. «فی المدت المعلوم» یا «در مدت معلوم» در نگاه نخست فیلم به نظر می رسد کنشی است قهرمانانه در ساختار اجتماعی کشور است. ساختاری که مبتنی بر سانسور جنسی است و فیلم خود را در مسیر مبارزه با این ساختار معرفی می کند. نخستین صحنه فیلم حکایت گر جسارت جوانی است که بی پروا از عقده جنسی می گوید و مورد تشویق هم قطاران خود قرار می گیرد. و فیلم با محوریت این عقده پیش می رود تا به پایان برسد.
نگارنده این سطور در پی آن است که با تکیه به نگاه گفتمانی به واکاوی لایه های پنهان این فیلم بپردازد. نخستین نکته ای که به آن می پردازیم. مساله جنسیت است. سوالی که پس از دیدن فیلم پیش می آید. این است که جایگاه جنسیت در این فیلم کجاست؟ و آیا با با قطبهای جنسیتی در این فیلم روبه رو هستیم یاخیر؟ ابتدا به جنس مردانه می پردازیمُ جنسی دارای هژمونی که نمود آن را به وضوح در فیلم مشاهده می کنیم. اگر بخواهیم به نمود این هژمونی در فیلم اشاره کنیم. فعال نشان دادن مردان است گویی این فیلم فقط روایت گر صدای مردانه است. مرد برای معضل جنسیتی کتاب می نویسد و مردان دیگر باید کتاب را تایید کنند. از لحاظ مکانی مردان فیلم بالا سر زنان حضور دارند و گویی این مردان هستند که بر زنان تسلط دارند ۳- این مرد است که مردان دیگر را زیر نظر دارد تا ارتباطی با زنان نداشته باشند. برویم سراغ قطب دیگر جنسیتی یعنی زن. زن که به طوری متبحرانه در فیلم سانسور شده . می توان گفت فیلم زن را موجودی منفعل و بی اختیار نشان داده و موضوع جنسیی و رفتار جنسیتی را به زن نسبت می دهد. یک از دیالوگ های فیلم می گوید: «بزرگ می شی می بینی چر اینقدر زن تو خیابوناست؟!!» . حضور کم رنگی از سه دختر دانشجو می بینیم که در ابتدای فیلم ظهور کرده اند اما در طول روایت فیلم محو می شوند. زن موجودی معرفی می شود که باید در ارتباط با او قفل درونی داشت. و زن کتابی را که مرد نوشته را بدون هیچ اشکالی قبول می کند. و حتی واسطه برای چاپ آن می شود. زن برای اینکه از حرف مردانه مصون باشد باید به دنبال نخود سیاه برود. و سکانس پایانی فیلم که در تیتراژ ترکیب شده است. جوانی را پشت ویترین مغازه نشان می دهد و با حسرت به مانکنی زنانه که فاقد سر است خیره می شود که می توان گفت این صحنه حکایت گر این گزاره است: زن یعنی بدن. و اوج نگاه جنسیتی را در صحنه پایانی فیلم مشاهده می کنیم.
اگر بخواهیم در فضایی بینا متنی گام برداریم می توانیم بگوییم رفتار جنسیتی ازدواج موقت در برابر دیگر رفتار های جنسیتی دیگر مطرح شده مانند ازدواج سفید و رفتارهایی از این دست. و فیلم در پی طبیعی سازی این رفتار ایدیولوژیک است که با تکیه بر توصیف بالا این طبیعی سازی شکلی ناشیانه و از نگاه مردانه بوده است. اشاره کردن به مسایل جنسی با این نگاه مردانه حکایت گر عقده ای است که جامعه مردان این روزگار درگیر آن هستند که نمود آن را در زبان مردانه می توانیم مشاهده کنیم. نگارنده این سطور براین باور است اگر فیلم نگاهی متعادل به دو قطب جنسیتی مرد و زن داشت. شاید در این فرآیند طبیعی سازی بیشتر موفقیت کسب می کرد.
محمد نصراوی
۱۷ دی ماه ۹۴
سال 91 در حاشیه جشنواره فیلم فجر، برنامه ای در شبکه چهار سیما برای ارزیابی کلان جشنواره فجر برگزار شد. در قسمت اول این برنامه که آقای بهشتی از بنیانگذاران جشنواره فیلم فجر هم حضور داشت، من به صورت تلفنی حاضر بودم و بدون این که کوچکترین بی احترامی به کسی داشته باشم، انتقاد خودم را درباره روند جشنواره گفتم. فکر می کنید پاسخ ایشان چه بود؟ درست حدس زدید. همان پاسخ مشهور ایرانی ها وقتی که چیزی را نمی فهمند: پوزخند و متلک. (پیوند: http://tv4.ir/index.php/yaddasht/4168-4081
این بسته به مناسبت پایان جشنواه فیلم فجر سال 94 در قالب یک فایل فشرده شامل 4 فایل پی دی اف (همین مقدمه به علاوه دو مقاله کوتاه و یک مصاحبه) تقدیم حضور می گردد. مطالب این بسته عبارتند از:
1-مقاله ای به نام «پدیدار سینمای دولتی» که در واقع تلفیق شده دو یادداشت مختلف از بنده است. نخست یادداشتی با همین نام که سال 91 با ویراستی فاجعه بار و بدون اطلاع بنده توسط کادر اسبق موسسه اشراق منتشر و چند بار (بعضاً بدون اطلاع من) بازنشر شد. (و من در عجبم دوستانی که توانایی انتشار درست یک «روزنامه دیواری» را ندارند، چطور سودای غصب یک نشریه فکری حرفه ای را دارند؟!). در این یادداشت درباره ارتباط فقه و ایدئولوژی با سینما، توضیح مختصری داده شده است. دومی، یادداشت کوتاهی است که برای نشریه سوره اندیشه با نام «قصه دولت و سینما» در شماره 70-71 منتشر شد.
این مقاله تلفیقی، در واقع پاسخ به این سؤال است که نحوه برخورد دولت جمهوری اسلامی با سینما چه تطوراتی داشته است و دولت ها اصلاً با سینما چه می توانند بکنند. این مطلب به ویژه برای دوستان علاقه مند به سیاستهای سینمایی دولت قبل مفید است. (پیوند به همین یادداشت در وبلاگ: http://wp.me/p4koTR-12
2-مقاله بعدی «جشنواره چیست؟ جشنواره فجر کجاست؟» نیز تلفیق از دو یادداشت دیگر است. این دو یادداشت درباره جشنواره هستند. نخستین به نام «جشنواره چیست؟» که به موضوع جشنواره به صورت کلی می پردازد و در شماره 59-58 سوره اندیشه منتشر شده و دومی با نام «جشنواره فجر چگونه اصلاح می شود؟» که در «اسما» ضمیمه سینمایی سوره اندیشه منتشر گشته است و به موضوع نحوه اصلاح جشنواره فیلم در ایران می پردازد. (این مقاله نیز در وبلاگ در این پیوند منتشر شده است: http://wp.me/p4koTR-18 یادداشت به «دولت»، دولت قبلی است. من البته یادداشتهای دیگری هم نوشته بودم که آنها هم کمابیش تکرار همین مطالب هستند و بنابراین بازنشر نمی شوند.
3-سرانجام آخرین مطلب مرتبط که مصاحبه چند ماه پیش من با سایت «سینما انقلاب» و شاید بتوان گفت خلاصه ای از دیدگاه من درباره ارتباط سینما و دولت است. (پیوند به مصاحبه: Bit.ly/205kpFf)
کلیه مطالب بالا مجدداً ویرایش شده اند. جای آن بود تا یادداشتهای نظری تر خود را هم درباره سینما تقدیم می کردم که چون این بسته طولانی می شد از نشر آن فعلاً صرف نظر شد. ضمناً پیشنهاد می کنم دوستان یادداشتهای من را درباره جامعه مصرفی و فرهنگ مصرف گرایانه که در همین کانال هم بازنشر شده اند، قبلاً مطالعه کنند.
انتشار این بسته، بدون دخل و تصرف در آن، بلامانع است.
کانال اطلاع رسانی سید مهدی ناظمی- پژوهشگر فلسفه: https://telegram.me/sayyedmahdinazemi
چند سطری از یادداشت «پنجره ای برای آینده» نوشته سید مهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... فیلم صدالبته به احوال و مواجید شخصی انسان مربوط است و بیارتباط به مسائل جنسی هم نیست (بنابراین شاید هم بیجا نباشد بگوییم این روانکاوانهترین فیلم هیچکاک است) اما اینها مانع از این هم نیست که دیگر گرایشهای فکری به «پنجره عقبی» توجه کنند و آن را دوباره بفهمند....»
«... از دل همین موفقیت -یعنی محبوس کردن ما- حدود دو ساعت به مدد تکنیک سینما برای مشاهده بیوقفه وقایعی از خلال یک قاب است که ما مخاطب عام باشیم یا یک منتقد، بلافاصله با این پرسش مواجه میشویم که مگر خود سینما غیر از این است؟ مگر غیر از این است که در سینما نیز – بهعنوان مخاطب- حدود دو ساعت محبوس در صندلی خود، از طریق یک قاب، وقایع را مشاهده میکنیم؟ تقریبا همه منتقدان بنام گفتهاند که «پنجره عقبی»، فیلمی است درباره سینما....»
«... مردی که از «شغل درست» و «حضور اجتماعی قوی» و «تشکیل خانواده» فرار میکند؟ بسیاری از ما چنین نیستیم؟ مردی که از نگاه کردنهای او، بوی فتنه و دردسر میآید: زیرا نگاه است که آینده را میسازد. همه پنجرهها حتی توروالد، بخشی از آینده ممکن او هستند. مبارزه او با توروالد نیز چالشی است برای متعین کردن همین امکانات....»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
چند سطری از یادداشت «آیزنشتاین و دوگانه فلسفه ـ سینما» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«...آیزنشتاین از نخستین نظریهپردازان کلاسیک سینماست. از نسلی که هنوز خیلی آغشته به نظریهپردازیهای آکادمیک اعم از فلسفی و زبانشناختی و جامعهشناختی و... نشدهاند. آیزنشتاین، خود یکی از فیلمسازان بزرگ تاریخ هم هست. بنابراین، او بسی بیشتر از سایران، هم اهل نظریه فیلم، هم اهل نقد فیلم و هم اهل فیلمسازی است و این نشانگر آن است که مواجهه آیزنشتاین با سینما، هر مقدار هم که بعدها فهمیدیم ناقص و نقدپذیر بوده، مواجههای است بسیار انضمامی و از نزدیک و از دل امکانات خود سینما. ...»
«... آیزنشتاین متوجه شده است بین فلسفه مدرن، یعنی فلسفه مبتنیبر ایده بازنمایی ذهنی و هنر مدرن، یعنی هنر مبتنیبر بازنمایی حسی و بصری، سنخیت وجود دارد. مشابه این تلقی را قبلا در یادداشت دیگری از زبان آرنهایم گفتیم و او البته با روشنایی بیشتری این را توضیح داده بود. بازن، منتقد آیزنشتاین نیز بر همین دیدگاه است ولو اینکه این دو اندیشمند آخر چندان کاری با فلسفه ندارند. اما در اصل و اساس، بین هر سه آنان، نوعی قرابت وجود دارد، چراکه هر سه معتقدند سینما، متکی بر یک رویداد جدید هنری است و امری فراتر از تکنیکهای ظاهری آن. در واقع ماهیت سینما از نظر هر سه یک اتفاق بصری است....»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
چند سطر از یادداشت «در میانه مارتین هایدگر و جان فورد: سینما، زمین و آسمان» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... سینما، چنانکه در یادداشتهای قبلی هم ذکر شده است، هنر بزرگی نیست، ولی از آنجا که تبار هنری دارد هم از عالم بهرهمند است و هم به واسطه تکنیک، از زمین. بنابراین، سینما عالمی را روشن میکند ـ بدون آنکه آن را برای یک تاریخ جدید تاسیس کند که چنین چیزی در حد مقدورات سینما نیستـ و این عالم در روشنایی خود مدیون زمین است که از راه تکنولوژی پیشاپیش کاربست ریاضیاتیـ بصری یافته است.
اما اگر قرار باشد فیلمی یا فیلمهایی بتوانند از بدنه فیلمهای عادی فاصله بگیرند و در حد مقدورات خود سینما، برای روشن کردن معنای جهان و انسان مثمرثمر باشند، باید بتوانند در همان حد، بیانگر معنای انسان، فیمابین زمین و آسمان باشند و برای این سخن، یک مدعی در سینما بیشتر نمیتوان یافت و آن جان فورد است. ...»
«...زمین از نظر فورد، همان جایی است که باید تبدیل به خانه و کاشانه انسان شود و فورد تلاش دارد داستان پیدایش آمریکا را در این ستیز انسان بیزمین، فیمابین زمین و آسمان، بیان کند. داستانی که مسبوق به بیزمینی است و با این بیزمینی و بیخانهای و بیخانوادهای، انسان آمریکایی در آغاز راه خود قرار میگیرد. او در این راه پرخطر، باید زمین را خود به دست آورد و خانه و خانواده خود را در روی این زمین پرتلاطم و آسمان الهامبخشی که به زمین خیره شده است، بسازد. شرححال قهرمانان فورد، شرح حال تاسیس هویت انسان آمریکایی در مبارزه برای زمین و زیر آسمان است. ...»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
خدای مهربان هنرمند فرهیخته «عباس کیارستمی» را رحمت فرماید فیلم کوتاهی که از ایشان در سال ۱۳۵۴ ٬ بنام «من میتوانم» ساخته شده است را برای دوستان به اشتراک می گذارم:👇👇
🔺🔺🔺🔺
🔻🔻🔻🔻
ادامه سوال شماره 16
پاسخ به سوال دوم
سوال دوم: چرا علماء با فلسفه با کارایی مهمی که دارد مخالفت می کنند؟
🔻
پاسخ این سوال را باید بدون تقیه بدهم و الا سوال شما به صورت دقیق پاسخ داده نمی شود برخی از مخالفت ها به خاطر عدم آگاهی از این علوم است که طرف هیچ آگاهی نسبت به این دانش ها ندارد و صرفاً به خاطر این که عده ای با فلسفه و فلاسفه مخالفت کرده اند ایشان هم با آن مخالفت می کند،این مخالفت اشکال دارد و انسان با چیزی محالفت می کند که آن را درک کرده باشد و سپس با آن مخالفت کند و اگر نتواند صحت و سقمش را متوجه شود حق مخالفت با آن را ندارد.ولی برخی با این که نمی دانند نظر می دهند و این به خاطر یک پیش فرضی است که دارند که فکر می کنند که فلسفه مجموعه ای از امور باطل است و نمی دانند که در فلسفه مطالب حقی هم وجود دارد.
🔻
ولی برخی از مخالفت ها نه به خاطر فلسفه است بلکه به خاطر متعلم فلسفه است و می گویند هر متعلمی نمی تواند فلسفه را یاد بگیرد یعنی همه افراد طوری آفریده نشده اند که با فلسفه انس بگیرند خداوند این افراد را برای چیزهای دیگر آفریده است، برخی از ذهن ها فلسفی آفریده شده اند و این جور افراد مجاز به خواندن فلسفه هستند و علماء در این مورد اشکالی نمی گیرند( علمائی که در این دسته قرار می گیرند و به لحاظ متعلم نهی از خواند فلسفه می کنند) و این ها وقتی فردی را می بینند که قابلیت فهم مطالب فلسفی را دارند او را ترغیب به خواندن فلسفه می کنند وما این جور افراد داشته ایم ، که برخی از علماء، دانشجویان خود را سفارش به خواندن فلسفه کرده اند با این که خودشان مخالف فلسفه بوده اند.
🔻
بنا بر این مخالفت ها به خاطر خود فلسفه نبوده است ( حداقل در برخی از علماء) بلکه به خاطر این بوده که متعلم را شایسته خواندن فلسفه نمی دانسته اند و اگر بخواهد آن را بخواند ممکن است خوب آن ها را درک نکند و لذا آن را نهی از خواندن فلسفه می کند، پس مخالفت علماء به دو قسم تقسیم می شود یکی به خاطر ترحم بر متعلمان و یکی هم به خاطر جهل خودشان با فلسفه مخالفت کرده اند.
🔻
البته این سخن بدین معنا نیست که فلسفه مشتمل بر قوانین صحیحی است که هیچ گونه خطایی در آن راه ندارد بلکه همین طور که در سایر علوم بشری خطا هست در فلسفه هم خطا هست،افراد دقیقی روی فلسفه کار کرده اند و تا جایی که برایشان امکان داشته جلوی خطاها را گرفته اند ولی بالاخره انسان های معصومی نبوده اند پس نتیجه این شد که فلسفه را خوب است که بخوانیم تا راه حل شبهه راحتتر طی کنیم مگر این که قدرت فلسفه خواندن در ما نباشد که در این صورت ما حق خواندن این علم را نداریمآن هم نه به خاطر خود علم بلکه به خاطر این که ما قدرت فهم آن را نداریم.با این بیانی که گفته شد هر دو سوال شما پاسخ داده شد به بیان دیگر سوال اول شما پاسخ داده شد.
🔻
سوال دوم: آیا فلسفه به کلام خدمت کرده است و اگر فلسفه وارد کلام نمی شد و به کلام خدمت نمی کرد کلام از عهده بر نمی آمد و کلام در تحجر باقی می ماند
🔻
جواب این است که با بیانی که عرض شد فلسفه یعنی به کار گرفتن عقل و ذکر اموری که از به کار گرفتن عقل به دست می آید،این قواعد عقلی وقتی تبیین می شود به آن فلسفه گفته می شود.
🔻
در کلام اگر فلسفه راه پیدا کرده یعنی عقل راه پیدا کرده است و در کلام هم باید عقل راه پیدا کند نه این که خود فلسفه با تمام قواهدش به کلام راه پیدا کرده است و عقل باید در کلام بیاید و برای این که کلام ورزیده تر شود از مباحث عقلی فلسفی در کلام استفاده می شود،حال اگر متکلمی فلسفه نخواند او هم بی نیاز از عقل نیست و باید از عقل استفاده کند پس بی نیاز از فلسفه هم نیست،البته این در صورتی است که فلسفه را علم مدون ندانیم و علم مدون در کلام راه پیدا نمی کند،برخی از مسائل فلسفی در کلام می آید ولی مدرک آن عقل است و متکلم از دلیل عقلی در مسائل کلامی استفاده می کند چه فلسفه خوانده باشد و چه آن را نخواند و این طور نیست که فلسفه،کلام را متحول کند بلکه عقل است که از ابزار کلام است هم چنان که از ابزار فلسفه است در فلسفه هم چون این ابزار را به کار گرفته اند و به کمک ان قواعدی را تاسیس کرده اند راه برای طرح مسایل کلامی آسان تر کرده است پس بهتر است که فلسفه را در کلام داشته باشیم تا طی راه برای کلام و متکلم آسانتر شود.
🔺🔺🔺🔺🔺
🔻🔻🔻🔻🔻
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
🔴این جوان خوشسیما را شناسایی کنید
این جوان (مجهولالهویه) که چند ماهی است بدلیل یک تصادف در بیمارستان شهدای هفت تیر تهران بستری شده است، قادر به گفتوگو نیست و چشمانش منتظر همراهانش است.
دکتر حسین کرمانپور مدیرکل روابط عمومی سازمان نظام پزشکی این فیلم را در اینستاگرام خود منتشر کرده است./خبر
دوستان خواهش میکنم برای کمک به این جوان تا اونجایی که میتونید فوروارد کنید🙏
مرا عاشقی شیدا
اجرای زنده یاد استاد محمدرضا #شجریان در نهمین جشن خانه سینما
🌟 این مراسم به تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۸۴ در تالار وحدت برگزار شد. در بخش پایانی جشن، امین تارخ روی صحنه رفت و بعد از پخش تصاویری از فیلم «دلشدگان» با خواندن متنی از شجریان دعوت کرد تا برای دریافت تندیس افتخار خانواده سینما روی سن بیاید. او در بخشی از متن خود بیان کرد: ما مفتخریم که از سوی جامعه اصناف سینمای ایران تندیس افتخار خود را برای دماوند موسیقی ایران، به یادگار خوب سهراب، حضرت استاد محمدرضا شجریان تقدیم کنیم.
🌟 شجریان که در این جشن غافلگیر شده و حضورش روی سن با تشویق ممتد حاضران همراه بود، با بیان اینکه به عنوان بیننده به این جشن آمده، گفت: افتخار میکنم که در بین اهالی سینما و شما که به سینما عشق میورزید هستم. من دلم برای تمام هنرهای این سرزمین میتپد، سالهاست به سینما عشق میورزم و بخش ارزندهای از زندگی من در منزل و با فیلمهای سینمایی گذشته است.
☺️😍
به هیچ عنوان تماشای این ویدئو را ازدست ندهید
فیلمی زیبا در مورد سیستم آموزش
در کشورهای غربی امروز موضوع آموزش های همگانی به صورت جدی مورد توجه است
لطفاً این فیلم را برای دوستان خود ارسال کنید
✔️به جای مناظره های تکراری بهتر است وقت خود را برای تحقیق و نوشتن بگذاریم🔻
🔸حسن انصاری
🔹مدتی است در فضای فرهنگی ایران بیش از اینکه به کار علمی و پژوهشی توجه شود گفتگوهای مناظره ای رونق گرفته که حقیقتا سببش را نمی فهمم به ویژه اگر این نوع نشست ها درباره مسائل حوزه مطالعات اسلامی باشد. اصلا مناظره در چنین مواری چه معنا و حاصلی دارد؟ باور کنید این کارها بیشتر به حوزه بحث های سیاسی مربوط است و ساحت علم نیاز به این نشست ها و مناظره های نمایشی ندارد. به جای آن وقت را باید به نشستن و تحقیق و نوشتن اختصاص دهیم... مناظره های تکراری... آدم های تکراری ... حرف های تکراری ... و مانورهای تبلیغاتی...
@namehayehawzavi
بدترین اختراع در طول تاریخ بشریت همین تلویزیون و سینما بوده که ملاکات یکی است
اگه لطف کنید تفاوت را بفرمایید ممنون میشم
دوستان
لینک ها را در این ربات بگذارید و با هر فرمتی که خواستید فیلم ها رو دریافت کنید
@SaveVideoBot
نقد عقل نظری در فلسفه اسلامی
(سخنرانی استاد محمد تقی سبحانی در همایش «جایگاه عقل در کلام و فلسفه»)
قسمت اول
1️⃣ چند نکته مقدماتی:
🔅دستگاه معرفتشناسی در فلسفه اسلامی از اساس، یک دستگاه ارسطوئی است که بر خلاف سایر بخشهای دیگر فلسفه، از کمترین تحول و تکامل برخوردار بوده است.
🔅 این دستگاه معرفتشناختی هم در سنت اسلامی و هم از سوی فیلسوفان جدید غربی، بارها مورد نقض و انتقاد قرار گرفته است (رک به متن صوتی جلسه).
اما علیرغم نقدهائی که در طول تاریخ، هم به منطق ارسطو و هم به عناصر دیگر نظریه معرفت در این فلسفه صورت گرفته، اما فیلسوفان با مقاومت و انجام اصلاحات موضعی، تلاش کردهاند که این پیکره معرفت شناسی را همچنان پابرجای نگاه دارند.
🔅 حجم چالشها (نقضها و نقصها) در معرفتشناسی فیلسوفان چنان انباشته شده که دیگر نگاهداشت این بنیاد معرفتشناختی به هیچ روی ممکن و مصلحت نیست و اصرار بر این تلقی و روش در فلسفه جز رکود تفکر عقلی و ماندن در تکرارها و تناقضها حاصلی نخواهد داشت.
🔅این بحث اجمالی فراخوانی است به ایجاد تحول و تکامل در نظریه معرفت فلسفی. و از این رو در بین وجوه مختلف بحث، تنها به گزیدهای از نقدهای بر عقل نظری در فلسفه اسلامی بسنده می کنیم. از این رو در مباحث مرتبط با عقل فلسفی از مباحث هستیشناختی و نفسشناختی عقل، سخن نمیگوییم و در مباحث معرفت شناسی عقل هم تنها به ارزش ادراکات عقل نظری بسنده کردهایم.
با تذکر این نکته که به دلیل حضور برخی دانشجویان در نشست، تلاش شده است که مباحث به صورت سادهتر و روشنتر بیان شود، محورهای نقد را دنبال می کنیم.
2️⃣ سهگام در نظریه معرفت فلسفی:
مباحث معرفتشناختی فیلسوفان را در سه محور کلی می توانتقسیم کرد:
۱.تعریف وماهیت معرفت(علم)
۲.روش و فرایند دستیابی به معرفت
۳. نتیحه ومحصول معرفت فلسفی
به همین ترتیب، مباحث را پی می گیریم و با تبیین دیدگاه فلسفی، به برخی از نقدها اشاره می کنیم.
3️⃣ تعریف معرفت از منظر فیلسوفان:
فیلسوفان مسلمان به پیروی از ارسطو، ماهیت معرفت را «حصول صورت شیئ نزد عقل» تعریف می کنند و با تقسیم صورت به تصور و تصدیق، معرفت فلسفی را در همین چارچوب دنبال می کنند
درست است که به تدریج فیلسوفان دریافتند که آدمی از نوع دیگری از معرفت به نام «علم حضوری» برخوردار است که بدون واسطه صورت، نفس وحالات نفسانی خودش را مییابد و از این رو علم را به «حضور شیئ لشیئ» تفسیر کردند، اما همچنان بر این نکته نیز پای فشردند که علم حضوری تا مادام که به «صورت»تبدیل نشود، در دستگاه معرفت فلسفی به کار نمی آید.
پس باید گفت که ماهیت علم فلسفی همان صورت شیئ است که برای نفس به صورت علم حضوری، تحقق می یابد.
🔅نقدها:
۱. هیچ دلیل روشنی برای وجود «صورت» به عنوان واسطه معرفت، در دست نیست و ادلهای که برای این موضوع آوردهاند، محل تامل و اشکال است
۲. بر فرض که فی الجمله وجود صورت را در فرایند علم بپذیریم، اما کلیت و عمومیت آن، محل تردید است. برای مثال، شیخ اشراق در علم به محسوسات یا مشاهدات، به وجود صورت باور ندارد.
۳. این که بر لزوم صورت و اتحاد آن برهان آوردهاند که علم به معنای حضور و حضور به معنای «اتحاد وجودی» میان عالم و معلوم است، یک مغالطه اشتراک لفظی و یا دست کم استدلال بدون حد وسط لازم است.
۴. پذیرش صورت در فرایند معرفت، دشواری «مطابقت» میان صورت و مصداق(یا تطابق ذهن و عین) را به شدیدترین وجه آن پیش می آورد، این مشکل، نه تنها در معرفت شناسی فیلسوفان معضلاتی را به بار آورده که تاکنون ناگشوده باقی مانده است، بلکه دستگاه جهانشناسی و نفسشناسی فلسفه اسلامی را نیز به بحران دچار ساخته است(رک به صوت نشست)
۵. دشواری بعدی در باب «منشأ صورت» و چگونگی پیدایش آن در نفس است که فلاسفه را سخت به مشکل و گاه تناقضگوئی کشانده است (رک به صوت جلسه)
📲 ادامه در قسمت دوم: https://t.me/mtsobhani/287
ممنون
در خود سیبویه اختلاف است. این که فرمودید معروف است. یکی از دوستان چندی پیش صوتی در این مورد گذاشتند. اگر دوباره بگذارند ممنون میشم. در مورد سیبویه و امثال ذالک
سلام و عرض احترام
دوستان اگر ممکنه آنچه که در این شش سطر نوشته شده را بطور اختصار برام به فارسی سلیس ترجمه کنید ممنون میشم
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com