? ابوالحسن نجفی به نادانسته هایش اقرار می کرد
اما دربارۀ استادم ابوالحسن نجفی. روش تدریس و سلوک او با استادان دیگر تفاوت های بسیاری داشت. او راستگو بود، و از هر گونه تظاهر و ریا به دور. به نادانسته هایش اقرار می کرد، که از نظر دانشجویان نامعمول می نمود. از روی یادداشت درس می داد، که این هم از نظر آنها عجیب بود.برای هر درسی خودش را آماده می کرد و یادداشت بر می داشت، و این هم در آن محیط دانشگاهی، متعارف نبود. گمان می کردند استاد کسی است که همه چیز از بر داشته باشد و معلومات را از حافظه و با بیانی اعجازی به گونه ای به آنها انتقال دهد که بر حجر نقش شود، و آنها را از هرگونه خواندن و جست و جو کردن بی نیاز سازد. استادی که آنها را به شک، درنگ، دقت ورزی، و بازنگری در دانسته ها و فرض ها دعوت می کرد، اضطراب آور، بی فایده و ناموفق بود.
منبع: آذرنگ، عبدالحسین، استادان و نااستادانم، ص59
@Ketabpazhohi
بررسي عینی گرایی و نسبی گرایی در هرمنوتيك نصر حامد ابوزيد و تأثير آن بر بعضي برداشتهاي تفسيري وي از قرآن
محمدرضا حاجی اسماعیلی ∗ علي بنائيان اصفهاني∗∗
چکیده
نصر حامد ابوزيد دگرانديش مصري كه افكارش در مكتب تفسير ادبي امین الخولي شكل گرفت، سهم وافري براي هرمنوتيك در فهم متن قائل بود. هرمنوتيك دانشي است كه نظریههای مربوط به فهم را مورد بررسي قرار ميدهد و داراي دو رويكرد اساسي عيني گرا و نسبی گرا است . ابوزيد كه در نظريات مكاتب مختلف هرمنوتيك تأمل نموده، كوشيده است تا از ميان آنها، به هرمنوتيكي متمايز دست يابد و روش برداشت از قرآن را بر مبناي آن استوار سازد. با مطالعه ی ديدگاههاي ابوزيد درمييابيم روش مورد نظر او بيشتر متأثر از هرمنوتيك نسبیگرای گادامر است؛ لكن خود مدعي است از هرمنوتيك عيني گرای اريك هرش بهرهمند گرديده است و اين گونه، راهي معتدل ميان نسبیگرایی و عيني گرایی برگزيده است. اين مقاله ضمن اشاره به مباني هرمنوتيك ابوزيد به تبيين عيني گرایی و نسبی گرایی هرمنوتيك او ميپردازد و ضمن بيان مصاديقي از برداشتهاي تفسيري اش ، چيرگي نسبیگرایی در هرمنوتيك او را آشكار ميسازد. اين نسبیگرایی از سويي مفسر و مخاطب متن قرآن را از مراد الهی دور نگاه ميدارد و از سوي ديگر، باب تأويلهاي ناروا و بدعت را بيش از پيش ميگشايد. بنابراين هدف اين مقاله تبيين نوع رويكرد هرمنوتيك ابوزيد و تأثير اين رويكرد در برداشتهاي تفسيري وي و نيز ریشههایش اندیشه ی تفسيري اوست.
واژههای كليدي: 1- تفسير قرآن، 2- عيني گرایی ، 3- نسبیگرایی ، 4- هرمنوتيك، 5- نصر حامد ابوزيد.
http://jrt.shirazu.ac.ir/pdf_2987_bebe5c35887e03689b64439fd7605f2f.html
غلامرضا امیرخانی معاون کتابخانه ملی ایران: اخبار مربوط به موارد متعددی از خروج نسخ خطی کهن از کشور را شنیدهایم که امیدواریم صحت نداشته باشد، توضیح داد: چندی قبل باخبر شدیم که بعضی از نسخ خطی بسیار کهن شیعی از کشور خارج شده و حتی معدوم شده است. این کار با پول هنگفت دشمنان اهل بیت (ع) انجام شده و آنها نسخههای کهن شیعی ما را به خارج از کشور برده اند و حتی آنها را بهکلی از بین بردهاند.
http://sls110.ir/content-site/context/ArtMID/499/ArticleID/387
🔹پر فروش ترین کتاب فلسفی قرن بیستم در فرانسه🔹
هستی و نیستی
پدیده شناسی عالم هستی
ژان پل سارتر
مترجم: عنایت الله شکیباپور
کتاب هستی و نیستی رسالهای دربارهٔ هستی شناسی پدیدارشناسانه از نظر بسیاری از فیلسوفان و ناقدان مهمترین کار فلسفی سارتر است برخی آن را یکی از برجسته ترین آثار فلسفی سدهٔ بیستم دانستهاند. آندره گرز به درستی گفته که کتاب سارتر هدفی تازه در پیش رو داشت که حتی پدیدارشناسی آلمانی نیز به آن بی توجه مانده بود.سارتر میخواست پدیدارشناسی واقعیت ویژهٔ آگاهی را بیان کند.
این کتاب تاثیر گرفته از کتاب هستی و زمان هایده گر می باشد . سارتر از دو نکته در هستی و زمان هایدگر تاثیر گرفته بود.یکی اهمیت بنیادین مفهوم هستی در فلسفه و دیگری اهمیت تحلیل دازاین .این کتاب همچنین رابطه بین متنی با «هستی و زمان» دارد.
فهم فلسفه سارتر با دشوارنویسی های اودر بادی امرکار مشکلی است زیرا سارتر نیز مانند سایر فلاسفه همزمان خود فلسفه پیشین را در خود هضم کرده و از مجموع آنچه دیده و شنیده بود ، ضمن اینکه برای خود نظریه خاصی داشت فلسفه جدیدی بنام هستی و نیستی بوجود آورده که بنا به عقیده او اساس تمام مقوله های عالم هستی است.
فلسفه سارتر در بسیاری از جهات از نظر کلی با آنچه هکل درپدیده شناسی خود تفسیر کرده بی شباهت نیست و حتی در بعضی از قسمتها قدمی فراتر گداشته و کلیات هستی را بطور مجرد تجزیه و تحلیل نموده است .
هستی و نیستی پرفروشترین کتاب فسلفی قرن بیستم در فرانسه شناخته شد.
#ژان_پل_سارتر
👇👇👇👇👇
@philosophic_books
پدیدار شناسی روح هگل
نویسنده: سیدجواد طباطبایی
درس گفتارهای: دكترسيد جواد طباطبایی
تقرير: مصطفی نصيری
تعداد صفحه: 303
پدیدارشناسی روح ، به طور استثنایی کتاب بسیار بسیار دشواری است و در چهارـ پنج دهه گذشته کوششهای بسیاراساسی برای فهم این کتاب و تعیین جایگاه آن صورت گرفته است. یکی از وجوه اهمیت این کتاب این است که در سال های آغازین قرن ۱۹ یعنی در سال ۱۸۰۷ منتشر شد و فیلسوفان بعدی همه به نوعی سعی کردند نظری به آن داشته باشند، حتی هایدگر که آخرین فیلسوف مهم قرن بیستم است و چندین بار هگل را درس داده، بویژه یک بار در یک ترم، تنها مقدمه کتاب را که چند صفحه بیش نیست، تدریس کرده که جلد ۳۶ مجموعه آثار وی است. برخی از مفسران بر آنند که هایدگر در پیکار با تمام متن های مهم تاریخ فلسفه، از هراکلیتوس و افلاطون و ارسطو گرفته تا آخرین فیلسوف، موفق شده برآنها چیره شود ولی در رویاویی با پدیدارشناسی روح، تمام نیروی خود را برای تفوق به آن به کار بسته اما از عهده آن برنیامده است.
پدیدارشناسی از زمان انتشار در سال ۱۸۰۷ بارها، بویژه در آلمان و توسط شاگردان هگل و شاگردان آنها و مفسران آلمانی خوانده شده و مورد تفسیر قرارگرفته که امروزه بسیاری از آنها را در فهم این کتاب درست ارزیابی نمی کنند. این درس گفتار به مناسبت دویستمین سال انتشار پدیدارشناسی هگل در هشت جلسه در تهران توسط دکترسیدجوادطباطبایی عرضه شده است که آقای مصطفی نصیری با دقت آن ها را از نوارپیاده وبازنویسی کرده است.
#هگل
#جواد_طباطبایی
👇👇👇👇👇
@philosophic_books
میشل فوکو
فراسوی ساختگرایی و هرمنیوتیک
نوشته ی: هیوبرت دریفوس ، پل رابینو
مترجم: حسین بشیریه
تعداد صفحات: ۳۵۹
در این کتاب، آراء فوکو درباره جایگاه هرمنوتیک، کردار گفتمانی به عنوان پدیدارشناسی، تحلیل تعبیری قدرت و انسان توسط نویسندگان کتاب هیوبرت دریفوس و پل رابینو مورد بحث قرار گرفتهاست.
یکی از جنبه های مهم اثار فوکو ، ساختار گرایی است . ساختار گرایان از سوسور گرفته تا لوی اشتراوس برای زبان نقش اساسی و محوری قائلند که می بایست در فهم جوامع انسانی و تبیین رفتار ادمیان مورد توجه قرار گیرد . از دیدگاه انان زبان نه مخلوق استعداد و فطرت خاص ادمیان بود و نه محصول فرهنگها و تعاملات بشری ، بلکه نظام مستقل و خود مختاری است که مقدم بر انسانها و مستقل از عالم طبیعت موجود است و به واقعیت های بیرونی و اندیشه و رفتار ادمی عینیت می بخشد .
فوکو به پیروی از نظرات ساختگرایانی به مانند لوی اشتراوس معتقد بود که معنا را نباید صرفآ در ساخت ذهن جستجو کرد ، معنا ها باید از دل ساختارها ی اجتماعی ، تاریخی و فرهنگی بیرون اورده شوند .
صفحه نویسندگان( http://sls110.ir/Writers سایت سلیس علاوه بر ارائه مقالات و یادداشتهای اساتید و کارشناسان این مؤسسه می تواند خدمات ویژه ای را برای همه فعّالان در عرصه های مختلف فرهنگ شیعی ارائه دهد. telegram.me/lettershia
شمس المناقب سروش اصفهانی، حدود دوهزار بیت از اشعار اوست در قالب 66 قصیده که از این میان 55 قصیده در مناقب حضرت رسول و امیرالمؤمنین علیهماالسلام است و 11 قصیده به مدح سایر ائمه اختصاص داده شده است. از این میان یک قصیده در مدح امام هشتم، علی بن موسی الرضا سروده است که بهلحاظ ادبی و محتوایی به نکات ارزشمندی آراسته است.
چنین که بوی خوش آید ز باد نوروزی
گذشته گویی بر تربت غنودۀ طوس
امام مشرق و مغرب علی بن موسی
که هست حجت یزدان و شرع را ناموس...
http://sls110.ir/content-site/context/ArtMID/499/ArticleID/339/339
قلمروی پدیدارشناسی در سینما
یادداشتی از سید مهدی ناظمی - مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان
«...بسط پدیدارشناسی از آلمان به فرانسه نیازمند زمان بود. تفاوت فضای فرهنگی و علمی این دو قطب مهم اروپا باعث نوعی تفاوت در کاربست پذیری فلسفه می شود. مدتها طول کشید تا نشانه هایی از توجه پدیدارشناسان آلمانی به سینما هویدا شود و حال آنکه فضای فرهنگی فرانسه به صورت متلون از پدیدارشناسی در هنر بهره می برد. ...»
«... فرانسه طی سالهای 40 تا 60 میلادی و حول نشریه Internationale de Filmologie Revue یکی از کانونهای پدیدارشناختی ابعاد مختلف سینما و فعالیتهای سینمایی بوده است. یکی از مهمترین فیلسوفان نقشآفرین در این جنبش، موریس مرلوپونتی، پدیدارشناس برجسته فرانسوی است که بیشک بسیاری از پدیدارشناسان سینما مدیون دیدگاههای او هستند. ...»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
چند سطری از یادداشت«انقلاب علمی و سینما» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... سخن دلوز به یک معنا درست است و چنانکه قبل از او، دیگران ازجمله هایدگر بیان کرده بودند، فیزیک مدرن با تلقی دکارتی آغاز شد که براساس آن همهچیز «امتداد» تلقی میشود و هیچ تفاوت جوهری در سطوح مختلف طبیعت دیده نمیشود. لحظات برجسته به تعبیر دلوز، ماده را در آناتی مخصوص تعالی میدهند و چنین چیزی در تلقی انسان مدرن معنای خود را از دست داده بود. چیزی که دلوز صور استعلایی میخواند، در واقع نظام سنتی ارسطویی قدیم بود که حسب آن، چیزی بهنام ماده وجود نداشت. ماده همواره پنهان در ترکیب خود با صورت است و این دو با هم جوهر را میسازند....»
«... در سینما، از نظر ساختاری و ظاهری، هیچ زمان خاص یا مکان خاصی نداریم و به همین خاطر است که زمان سینمایی، حداقل در سینمای کلاسیک، زمانی است وابسته به مکان و حرکت. اگرچه دلوز در جلد دوم حاشیه مهمی بر این دیدگاه خواهد زد، اما تا همینجا هم به خوبی نشان داده است که وضع سینما، این هنر عجیب تکثر و بازنشر، غیر از هنر متعارف تا پیش از این است. این سخن را بنیامین نیز سالها قبل به شکل دیگری بیان کرده بود....»
«... تاریخ واقعی سینما، همان تاریخ اندیشه غرب است. این اندیشه، همان اندیشه غیرمتعالی است که در سینما، غیراستعلایی هم میشود و هرچند میتوان در آن از نمایشنامه شکسپیر تا رمانهای هوگو، همینگوی، آوستین و... چیزی تهیه و اجرا کرد، اما به هر حال همه این آثار باید از دل «حرکت استعلایی زدا شده» سینما و زمان کمی آن گذار کنند. این سخن دلوز هنوز نیازمند تلاش بیشتر برای فهم است....»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
چند سطر از یادداشت «بازن و مکان سینمایی» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«...بازن به خوبی یادآور میشود در تئاتر، بازیگر و تماشاگر به شکل دوسویه از حضور یکدیگر آگاه هستند و تئاتر ما را بهنحوی در کنش روی پرده سهیم میسازد (مثالهای مشهور فریادهای تماشاگران و بداههگوییهای بازیگران را به یاد آوریم). در سینما چنین نیست؛ در سینما توجه مخاطب نه به بازیگر بلکه به پردهای است که از دل تاریکی روشن میشود. اینبار تماشاگر از راه پرده سینمایی، به مکان سینمایی یعنی جایی که بازیگر «هم» حضور دارد، توجه میکند. بازن گاهی این را با استعاره طبیعت بیان میکند. بدینصورت که در برخی شاهکارهای سینمایی مانند نانوک، «سرچشمه و محرک اصلی کنش، طبیعت است نه انسان.» وی از قول سارتر بیان میکند: «در تئاتر، درام از بازیگر منشأ میگیرد و در سینما از مکان رویداد به انسان سرایت میکند.»...»
«... آنچه مدنظر بازن از «مکان سینمایی» است، همان چیزی است که به عبارتی دقیقتر و فلسفیتر، میتوان آن را عالم (جهان) سینمایی نام نهاد. درواقع کافی است دو کلمه «مکان» و «جهان» در متنهای مذکور تغییر یابند تا همه مغلقات فهم دیدگاه بازن حل شود. مکان سینمایی بازن جایی است که نهفقط چیزها، بلکه شخصیتها و کل رویداد فیلم از آن طریق نشان داده میشود. چنانکه دیدیم از نظر بازن، مکان سینمایی در تمایز از جهان واقعی قرار ندارد و به عبارت بهتر، نمایانگر جهان واقعی است. نیازی به تذکر دوباره ندارد که «واقعی» اینجا به معنای ارتباط مستقیم و خام بین ابژه و سوژه تماشاگر نیست. ...»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
تاریخ چه فایده ای دارد؟ همواره این سوال برای هر پژوهشگر تاریخ باقی است. درست است که در تاریخ به همان آسانی که از علم طب می توان در عمل بهره یافت نمی توان استفاده برد اما فایده هر چیز را از روی تاثیری که در زندگی دارد قیاس توان کرد، تاریخ چون نشان می دهد که مردم پیش از ما چگونه زندگی می کردنده اند این فایده را دارد که ما را در زندگی کمک می کند و راهنمایی. از جمله مخصوصا برای جوانان این فایده را دارد که آنها را زودتر از معمول به سطح عصر خویش می رساند، پنجره ها را بر روی آنها می گشاید، و به آنها اجازه می دهد تا عواملی را که در جهان آنها حاکم بوده است و هنوز هست بهتر بشناسند، آنچه را در خور ترک و طردست از آنچه شایسته حفظ و نگهداریست تمیز دهند.
یک فایده عمده تاریخ بیشک همین است که به انسان کمک می کند تا خود را بشناسد، خود را از دیگران تمیز دهد و با مقیاسه با احوال دیگران انگیزه ها و اسرار نهفته رفتار خویش را چنانکه هست و چنانکه باید باشد در یابد. انسان، خواه وجود وی عبارت باشد از آنچه می اندیشد و خواه عبارت باشد از آنچه انجام می دهد، در ضمن مطالعه تاریخ و در طی برسی احوال کسانی که اهل نظر یا اهل عمل بوده اند، بهتر می تواند رسالت خود را ارزیابی کند و در ارتباط با دیگران حق خویش و مسئولیت خویش را بشناسد انگیزه ها و اسرار نهفته رفتار خویش را چنانکه هست و چنانکه باید باشد دریابد.
👆👆👆جالب این است که در این شش منبع، شش روش، برای دریافت و فهم حکم امام معصوم زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، نامی از استناد و رجوع به نظر حضرت ایشان برده نمی شود! البته «الخبر» (در تصویر فوق) را نظر امام (نه نظر فعلی و الان امام ) بلکه نظر امامان معصوم قبلی بر اساس روایات و سخنان و اقوال اصحاب آنها و یا وابستگان به اصحاب می دانند که آنهم با شاقولهای مانند علم درایه و رجال و فهم ظاهری از قرآن، رد و بحث می شود! لذا در این منبع استنادی خبری از نظر امام معصوم زمان، امام وقت، امام حاضر و ناظر، اصلا و ابدا به میان نمی آید! آیا این منابع استنادی منابع کاملی و دقیقی برای دریافت و فهم حکم الهی برای حال ما، برای زمان ما، برای این لحظه ی ما، می باشند؟! فکر نمی کنم که اینطور باشد!!! خدای متعال که نظرش و حکمش قطعی و برای آنِ ما، صادر می شود دقیقا و یقینا از چه منبعی به ما اطلاع می دهد؟ آیا منبعی دقیقتر و کاملتر و یقین آورتر از منبع وجود نورانی حضرت حجت بن الحسن (قائم آل محمد) صلوات الله و سلام الله علیهم و عجل الله تعالی فرجه الشریف می تواند باشد؟!! نه!!!!! پس بجای این استنادها، به امام زمان مان استناد کنیم که استنادش، هم خبر را در بر دارد هم کتاب را و هم عقل را!!
مرحوم آقا سید علی قاضی در این فراز از دعای سمات و در تمام کتاب شرحشان این رویه را پیروی کردند؛ یعنی برای فهم کلمه ی از حدیث، آن کلمه را با توجه به ریشه اش به قرآن عرضه می نماید یعنی می بیند که هر کلمه بکار رفته در حدیث در قرآن چه معنایی را می دهد و قرآن چه معنایی را از آن کلمه مد نظر دارد و سپس همان معنا را برای حدیث بکار می برند! بعبارت دیگر، مرجع معنای کلمه عربی بکار رفته در حدیث را کتب فرهنگ لغت عربی قرار نمی دهد بلکه مرجع را قرآن قرار می دهد!
مرا عاشقی شیدا
اجرای زنده یاد استاد محمدرضا #شجریان در نهمین جشن خانه سینما
🌟 این مراسم به تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۸۴ در تالار وحدت برگزار شد. در بخش پایانی جشن، امین تارخ روی صحنه رفت و بعد از پخش تصاویری از فیلم «دلشدگان» با خواندن متنی از شجریان دعوت کرد تا برای دریافت تندیس افتخار خانواده سینما روی سن بیاید. او در بخشی از متن خود بیان کرد: ما مفتخریم که از سوی جامعه اصناف سینمای ایران تندیس افتخار خود را برای دماوند موسیقی ایران، به یادگار خوب سهراب، حضرت استاد محمدرضا شجریان تقدیم کنیم.
🌟 شجریان که در این جشن غافلگیر شده و حضورش روی سن با تشویق ممتد حاضران همراه بود، با بیان اینکه به عنوان بیننده به این جشن آمده، گفت: افتخار میکنم که در بین اهالی سینما و شما که به سینما عشق میورزید هستم. من دلم برای تمام هنرهای این سرزمین میتپد، سالهاست به سینما عشق میورزم و بخش ارزندهای از زندگی من در منزل و با فیلمهای سینمایی گذشته است.
☺️😍
... از همان آغاز پیدایش، مخالفخوانها بهگونهای نمایشی نقشهای خود را با صدای بلند اجرا میکردند؛ در حالی که موافقخوانها اشعار خویش را موزون و به آرامی و سوزناک سر میدادند. در نخستین دهههای پیدایش نسخههای تعزیه، مضمون اصلی آنها ماجرای کربلا بود و با تکیه بر تنی چند از قهرمانان نینوا مجالس مزبور را تنظیم میکردند که رفتهرفته شهدای پیش از واقعۀ کربلا و پس از آن ماجرا به مجالس تعزیهها اضافه شدند...
متن کامل مقاله را در سایت سلیس مشاهده بفرمایید:
http://sls110.ir/content-site/context/ArtMID/499/ArticleID/1605/
عضویت در کانال سلیس: ادبپژوهی شیعی
https://t.me/salis110ir
فرازی از سخنرانی بهدخت رشدیه؛ نوۀ میرزا حسن رشدیه
در شب بزرگداشت رشدیه در مجلّه بخارا
مادرم می گوید که آقا در یکسال آخر عمرش یک وسیلۀ چوبی داشت که نابینایان را دعوت می کرد و می آمدند خانه و به اینها آموزش می داد. بعد در مدرسه ای هم که در قم بوده کلاسی برای این کار گذاشته بود. به رئیس مرکز معارف در این باب هم نامه ای نوشته که در دسترس است. در حقیقت این در خاطراتش هم می نویسد.
انگیزۀ اصلی این بوده که در یکی از دفعاتی که به مدرسۀ رشدیه در مشهد حمله می کنند و مدرسه خراب می شود و دست رشدیه را می شکنند و مدرسه را آتش می زنند، یکی از بچه ها کور می شود که رشدیه به ملاقات او رفته و از وضعیت پسربچه ناراحت می شود.
بچه گریه می کرده که من به خاطر کور شدن آنقدر ناراحت نیستم بلکه از این ناراحتم که دیگر نمی توانم مدرسه بروم و رشدیه به او قول می دهد که راهی پیدا کند و این کار را انجام دهد.
@safinehyetabriz
غلامرضا امیرخانی معاون کتابخانه ملی ایران: اخبار مربوط به موارد متعددی از خروج نسخ خطی کهن از کشور را شنیدهایم که امیدواریم صحت نداشته باشد، توضیح داد: چندی قبل باخبر شدیم که بعضی از نسخ خطی بسیار کهن شیعی از کشور خارج شده و حتی معدوم شده است. این کار با پول هنگفت دشمنان اهل بیت (ع) انجام شده و آنها نسخههای کهن شیعی ما را به خارج از کشور برده اند و حتی آنها را بهکلی از بین بردهاند.
http://sls110.ir/content-site/context/ArtMID/499/ArticleID/387
"سه نکته از دهها نکته ی یک مستند"
چند روز پیش بی بی سی فارسی مستندی در مورد آقای عبدالکریم سروش با عنوان "معرفت و مدارا" پخش کرد،
به عنوان یک مستندساز در عرصه بین الملل این مستند را دو مرتبه با دقت به داستان و فرم دیدم. گذشته از اینکه آیا گفته های ایشان در این اثر درست یا غلط بود(که قطعاً تخصص بنده نیست) نکاتی در زمینه ی مدیریت رسانه ای و داستان نویسی از این تولید کننده برای من جالب آمد که علاقه مند شدم برایش بنویسم:
۱.اول از همه باید به این دقت کرد که یکسال(سوم می) پیش بی بی سی فارسی در برنامه به نام "پرگار" شبه مناظره ای با حضور ایشان و آقای بازرگان در مورد دیدگاههای ایشان در موضوع وحی برگزار کرد که صد البته این مناظره قرار نداشت که برنده ای اعلام کند، اما چرا این شبکه چندی بعد مستندی از یک طرف این مناظره پخش میکند و مرتباً از ایشان تعریف تمجید به میان می آورد با تیترهایی همچون بزرگترین،موثرترین و...
از دیدگاه بنده بی بی سی در قدم اول با پخش این مستند در مقام داوری قرار گرفت و پیروز برنامه پرگار را اعلام کرد، این همان چیزیست که به آن پروپاگاندا از نوع بی بی سی می گویمش.
۲.داستان فیلم مخاطبش را می شناخت، مخاطبش عموم جامعه ای بودند که از نهادهای روحانیت و حاکمیت در ایران دلچرکین است و دوست دارد از زبان فرهیختگان خود نیز همین را بشنود. لذا کل اثر سرمایه گذاری بر شخصیت سازی ایشان در این زمینه شد از "دیدگاه مرحوم کرباسچی در مورد روحانیت گرفته تا روحانیون معیشت اندیش" و به نکات برجسته ی و جنجالی سوژه مثل "وحی" که به عقیده ی خود نریشن مستند: صدای حتی روشنفکران دینی را در آورده است، کمتر ۱۰ ثانیه می پردازد(آنهم در حد تذکر) در جاییکه مخاطب بعد از ۵۱ دقیقه سخنان تقریباً تکراری در آن چیزی که علاقه داشته است (همان روحانیت و حاکمیت) جمع بندی ها را نسبت به سوژه انجام داده و منتظر پایان است، چون سازنده میداند که پرداختن به موضوع وحی به پیامبرش و ایده های شاز سوژه در مورد این نظریه ی دینی مخاطب را اذیت میکند و حتی منجر به رای منفی میشود،
و حتی سخنان عجیب سوژه در مورد "ملای رومی" که تا امروز از سوژه می شنیدیم در این مستند ازش خبری نیست.
لذا دست به پسته های دهان بسته نمی زند...
۳.نکته سوم تبرعه ایشان از فعالیتها و خدماتش به انقلاب است که چند دقیقه ای تبدیل به اصلی ترین هدف کارگردان از تولید اثر گشته بود و ترس آن داشتم که نریتور "قسم خورد" که به زور ایشان را به همکاری کشیدند.
خوانش هاى متفاوت از #قرآن كريم به معنى قرائت ها و فهم هاى متفاوت از قرآن كريم است.
مى خواهيم بدانيم آيا با وجود برداشت هاى متفاوت از اين كتاب آسمانى ، راهى براى پى بردن به مقاصد آن وجود دارد يا نه؟
در اين گفتار از هرمنوتيك شلاير ماخر ، گادامر و هرش، سخن به ميان آمده است و به نزديكى مباحث هرمنوتيك كلاسيك با مباحث اصول فقه، دلالت الفاظ، حقيقت و مجاز و اسباب النزول علوم قرآنى، اشاره شده است.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com