🔴#سید_ابوالفضل_مبارز
سلام دادم و این عاشقانه شکل گرفت
قرار تازه ی گل روی شانه شکل گرفت
نشسته بودم و دلتنگ گریه کردن که
حسین گفتیو دیدم بهانه شکل گرفت
حسین گفتی و دل سمت کربلا پر زد
درون ذهنمنِخسته خانه شکل گرفت
شبیه مردم دنیا شدم شبیه همه
محرم آمد و چندین نشانه شکل گرفت
لباس مشکی و این اشک ها و لطمه زدن
شراره در دل و بر لب ترانه شکل گرفت
حسین گفتم و تسبیح صبح و ظهر و غروب
میان روضه ی او دانه دانه شکل گرفت
حسین گفت شبی دختر سه سالهی او
کبودی اثر تازیانه شکل گرفت
برای دلخوشی مادری پریشان بود
اگر مجالس سوگ زنانه شکل گرفت
#_شعر_آیینی_امروز_افغانستان https://telegram.me/sharmazhbiaf