تأليف: الشيخ جميل الربيعي
تصدير: شفيق محمد الموسوي
بدیدم طاق ابرویت دلم شد مبتلای تو
به شوخی میبرد دل را تو دانی وخدای تو
اگر مطلب تو را این است که من در حسرتت مُردم
مرا صد جان اگر باشد همه سازم فدای تو
مشو غافل ز حال من که تا جان در بدن دارم
ز سر بیرون نخواهد شد مراهرگز هوای تو
بسی خوبان بدیدم من نگشتم مایل ایشان
نمیدانم چه سرّ است این که مُردم از برای تو
اگر خوبان عالم را ز سر تا پا بیارایند
دل مسکین جامی را نباشد جز هوای تو
نورالدین عبدالرحمن ” جامی
«کسانی که در نسلهای آینده در حوزه جغرافیای تاریخی ایران بزرگ به مطالعه بپردازند، پژوهشها و و مدارکی که توسط استاد دکتر منوچهر ستوده فراهم آمده است مهمترین مدارک تحقیقاتشان را در آینده تشکیل خواهد داد. تصور نمیکنم که در قرن ما هیچکس در حوزه جغرافیای تاریخی ایران بزرگ به تنهایی به اندازه دکتر ستوده کار بزرگ و ماندنی انجام داده باشد. هرچه بگویم در دایره همین مطلب خواهد بود. من اهل پُرحرفی نیستم.»
گفتوگوی دکتر شفیعیکدکنی در فیلم مستند «خون است دلم برای ایران»
عکس: مراسم نکوداشت دکتر ستوده در سالن سینما حقیقت، سوم اسفند ماه ۱۳۸۷ و نمایش فیلم مستند
https://t.me/setayeshgarezibayee
بیستم فروردین، سالروز درگذشت استاد منوچهر ستوده، مردی که تاریخ ایران بویژه خطه سرسبز شمال، برای همیشه مدیون تلاشهای اوست. این عکس را در فروردین 1392 در منزلش در شمال گرفتم.
«کسانی که در نسلهای آینده در حوزه جغرافیای تاریخی ایران بزرگ به مطالعه بپردازند، پژوهشها و و مدارکی که توسط استاد دکتر منوچهر ستوده فراهم آمده است مهمترین مدارک تحقیقاتشان را در آینده تشکیل خواهد داد. تصور نمیکنم که در قرن ما هیچکس در حوزه جغرافیای تاریخی ایران بزرگ به تنهایی به اندازه دکتر ستوده کار بزرگ و ماندنی انجام داده باشد. هرچه بگویم در دایره همین مطلب خواهد بود. من اهل پُرحرفی نیستم.»
گفتوگوی دکتر شفیعیکدکنی در فیلم مستند «خون است دلم برای ایران»
عکس: مراسم نکوداشت دکتر ستوده در سالن سینما حقیقت، سوم اسفند ماه ۱۳۸۷ و نمایش فیلم مستند
https://t.me/setayeshgarezibayee
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۰ فروردین ۱۳۹۷
۲ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۹۵، استاد دکتر منوچهر ستوده درگذشت.
استاد دکتر منوچهر ستوده، پژوهشگر برجسته در حوزهی مطالعات جغرافیای تاریخی ایرانزمین، بهویژه صفحات شمالی ایران، استاد دانشگاه و مؤلفی پراثر و پرسفر بود. تا کنون ۶۲ عنوان کتاب در ۱۰۲ مجلد در ۲۶ هزار صفحه و ۲۷۸ مقاله و اشاره و نکته در ۲۰۳۱ صفحه، جمعاً ۲۸۰۳۱ صفحه از او انتشار یافته است. همچنین چند کتاب و مقالهی دیگر از او زیر چاپ، در آستانهی انتشار یا آماده برای انتشار است. استاد راهنمای ۴۸ عنوان پایاننامهی دکتری و کارشناسی ارشد بوده است (بر پایهی برآوردهای فرشته و عنایتالله مجیدی).
منوچهر ستوده در سال ۱۲۹۲ در محلهی عودلاجان تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی در سال ۱۳۰۶ و تحصیلات متوسطه را در سال ۱۳۱۲ در زادگاهش به پایان برد. بر اثر تحصیل در کالج آمریکایی (بعداً: دبیرستان البرز) با زبان انگلیسی آشنا شد.
منوچهر ستوده در ۱۳۱۳ تحصیل در رشتهی زبان و ادبیات فارسی را در دانشسرای عالی آغاز کرد. او پس از جنگ جهانی دوم، مدتی در دبیرستانهای لاهیجان و بندر انزلی به تدریس زبان فارسی و انگلیسی و حتی درسهای دیگر پرداخت. وی در سال ۱۳۲۳ برای تحصیل در دورهی دکتری ادبیات فارسی، در تهران ضمن تدریس زبان فارسی و انگلیسی در چند دبیرستان، به تحصیل در دانشگاه تهران ادامه داد و درسهایش را در ۱۳۲۴ به پایان برد. منوچهر ستودە به پیشنهاد و به راهنمایی استادش بدیعالزمان فروزانفر، «قلاع اسماعیلیه در رشتهکوههای البرز» را موضوع پایاننامهی دکتریاش قرار داد که چون این موضوع به بررسیهای گسترده و مطالعات میدانی نیاز داشت، بیش از ۴ سال طول کشید تا توانست از پایاننامهاش در ۱۳۲۹ دفاع کند.
دکتر منوچهر ستوده در سال ۱۳۳۲ فعالیت مطبوعاتیاش را آغاز کرد. او همراه با ایرج افشار، محمدتقی دانشپژوه، عباس زریاب خویی و مصطفی مقربی، نشریهی «فرهنگ ایرانزمین» را بنیاد نهادند. این نشریهی کمسابقه به انتشار مقالههای پژوهشی دربارهی ایران میپرداخت.
دکتر ستوده از مهرماه ۱۳۳۷ تدریس در دانشگاه تهران را آغاز کرد که تا زمان بازنشستگیاش در آذرماه ۱۳۵۷ ادامه داشت. او همچنین از ۱۳۴۲ تدریس در «مرکز تحقیق و مطالعهی تمدن و فرهنگ ایران»، وابسته به دانشگاه تهران، را آغاز کرد که تا ۱۳۵۴ ادامه یافت. وی در ۱۳۴۸ نیز عضو گروه تاریخ دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد.
دکتر ستوده در سال ۱۳۵۴ به رتبهی استادی رسید. پس از بازنشستگی، نهتنها در فعالیتهای پژوهشی استاد فتوری رخ نداد، بلکه فراغت او از وظایف آموزشی، بر دامنهی تکاپوهای پژوهشیاش افزود.
امتیاز پژوهشهای گستردهی استاد دکتر منوچهر ستوده مرهون چند عامل است: تسلط او بر مأخذشناسی حوزهی تحقیقش و زبان و متون کهن فارسی، آشنایی با زبانهای عربی و انگلیسی، آشنایی با قرائت خطوط قدیمی، مشاهده و بررسی مستقیم نقاط در دست مطالعه و دستیابی به اطلاعات دست اول، تصویربرداری، یادداشتنویسی دقیق و تفصیلی از دیدهها و شنیدهها، توان جسمانی او برای تحمل دشواریهای سفرهای فراوان و طولانی با پای پیاده و گذر از راههای صعبالعبور، بازدید از نقاط دورافتادهی کوهستانی، و نیز حشر و نشر درازمدت او با دوستانی کتابشناس، ادیب، لغوی، و آشنایان و بلدهای محلی. کتاب«از آستارا تا استاراباد» در ۱۰ مجلد، از بهترین شاهدهای روش کار اوست: بررسی جامع منابع، اقوال، روایتها، همراه با بررسی و مشاهدات مستقیم.
استاد دکتر منوچهر ستوده - ایرانشناس پرتلاش روزگار ما - پس از یک قرن و سه سال زندگی، بر اثر عارضهای ریوی در بیمارستانی در چالوس بستری شد، به اغما فرورفت و در ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ شمع وجودش خاموش گشت. او را در آرامستان سلمانشهر به خاک سپردند. استاد پس از انقلاب، در قطعهزمینی نزدیک سلمانشهر - که از محل حقالتألیف آثارش خریده و آباد کرده بود و بعدها آن را وقف فعالیتهای فرهنگی کرد - در کنار کارهای پژوهشی، به پرورش مرکبات و درختان میوه و زنبورداری نیز روی آورده بود.
@UT_Central_Library
برگرفتە از نشریەی «ایرانشهر امروز»، شمارە ۲، تیر - مرداد ۱۳۹۵، بە قلم عبدالحسین آذرنگ.
تلخیص و بازنویسی: #آرش_امجدی
بیستم فروردین، سالروز درگذشت استاد منوچهر ستوده، مردی که تاریخ ایران بویژه خطه سرسبز شمال، برای همیشه مدیون تلاشهای اوست. این عکس را در فروردین 1392 در منزلش در شمال گرفتم.
🔹 خون است دلم برای ایران 🔹
سروده شادروان استاد منوچهر ستوده:
خون است دلم برای ایران
جان و تن من فدای ایران
بهتر ز هزار گونه آوای
در گوش دلم نوای ایران
خوشتر ز صفای باغ ایران
من را به نظر صفای ایران
همچون دم عیسای مسیحا
جان بخش بود هوای ایران
افسوس ز ظلم روس منکوس
تشدید شده عزای ایران
وان دشمن وحشی ستمکار
برده است همه غذای ایران
وین تفرقه و نفاق اشرار
خسته دل با صفای ایران
گشته است کنون بسی غم افزا
آن ساحت غم زدای ایران
اینک که وطن شدست بیمار
دانی چه دهد شفای ایران
یک رنگی ملت است و دولت
داروی شفای زای ایران
ایران عزیز را خدائیست
امید کند خدای ایران
از چشم بد شریر حفظش
تا بیش شود بهای ایران
تا مسکن اجنبیست کشور
حاصل نشود رضای ایران
زیبد که ستوده وار گویی
خون است دلم برای ایران
منوچهر ستوده ۱۳۲۱/۱۲/۶ بندرپهلوی (انزلی)
به غم کسی اسیرم
که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من
که در او اثر ندارد
غلط است هر که گوید
که به دل رَهَست دل را
دل من ز غصه خون شد
دل او خبر ندارد ...
#وحشی_بافقی
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
دلم خوش است بگویم: دلم فدای حسین
فدای عشق دلارای دلگشای حسین
دلم فدای دلِ دلپذیرِ دلجویش
مقیم شهر دل¬ام. خانه¬ام: سرای حسین
فدای اکبر لب تشنه¬ی گُل اندامش
فدای اصغر نالان خوشنوای حسین
فدای قاسم و عبدالِّه شهادت¬نوش
فدای آن همه اخلاص ماجرای حسین
فدای حضرت عبّاس باوفای غیور
فدای فضل ابی¬الفضل باوفای حسین
فدای حضرت زینب، بزرگوار صبور
فدای زینب و صحرای کربلای حسین
فدای دست بُریده، گلوی گل سیما
فدای ماتم زینب، سر جدای حسین
اگرچه زندگی ام پر خطا و پر گنه است
دلِ ولاییِ حُرِّ من از برای حسین
کبوترم. پر و بالم ولی شکسته شده
دوباره بال و پرم دِه تو در هوای حسین
اگرچه پست و گنهکار، اگرچه رو سیه ام
گرامی ام کن و والا، اَلا ولای حسین!
شفای جان من ای جان من! محبّت توست
دوای فُطرس جان، تربت شفای حسین
دگر به زحمتِ دارو، دوای من نکنید
تمام روح و تنم گشته مبتلای حسین
صفای قدسیِ عشق تو، دلربای من است
خوشا صفای دلارای دلربای حسین
فرشتگان، همه، صف در صفِ صفای تو اند
خوشا به آن صدف ناب باصفای حسین
درِ سخاوتِ عشقت به روی من بگشا
من ام گدای تو مولا! من ام گدای حسین
غریبه ام به غم کوچک دو روز جهان
چو هست این دل مستم غم آشنای حسین
حسین و عشق حسین است آنچه من دارم
خوشا به عشق حسین، عشق پربهای حسین
من آمدم که دهم جان به جانِ جانانه
کجاست جانبِ جانبخشِ جانفزای حسین؟
چه حاجت است به دنیای
بی حسین، مرا؟
دل و تن و سر و جانم فدای نای حسین
خدا! خدای بزرگا! مرا حسینی ساز
به حقّ عزّت خود ای خدا! خدای حسین!
💔💔💔💔💔💔💔💔💔
👇👇👇
@yaraneImamJAVAD
#حضرت_زینب
گلستان امامت را گلی یکدانه پیدا شد
یَمِ مواج رحمت را یکی دُردانه پیدا شد
به گِرد شمع عشق و معرفت پروانه پیدا شد
برای جان عالم جان و هم جانانه پیدا شد
که از بیت علی امشب نوای شوق می آید
که طبع من ز شادی بر سریر ذوق می آید
علی امشب ز خوشحالی تبسم بر لب آورده
غم هجران زهرا را به پایان زینب آورده
به دنیا فاطمه نوزاد خود را امشب آورده
علی گردیده شادان ، فاطمه زِینِ اَب آورده
همه خوشحال و خندانند از میلاد نور امشب
شده چشم نبی روشن ازین جشن و سرور امشب
به دنیا کوثر پیغمبرِ حق کوثر آورده
برای مرتضی زهرای اطهر دختر آورده
ز دریاب ولایت شیر حق را گوهر آورده
حسین بن علی را اُمِّ اَب یک خواهر آورده
قدم زد در جهان زینب که الگوی زنان گردد
که روشن از وجود او زمین و آسمان گردد
به دنیا آمده تا رهبر خیل زنان گردد
چراغ روشنی در ظلمت مُلک جهان گردد
که استاد وفاداری به هر پیر و جوان گردد
که عشق آموز خیل کاروان عاشقان گردد
علی را مونس و بر فاطمه جان است این دختر
حسین بن علی را جان و جانان است این دختر
امیر کاروان عشق و ایمان است این دختر
به مُلکِ معرفت سرخیل و سلطان است این دختر
سفیر عاشقان و محو جانان است این دختر
زبانش بهر دشمن تیغ برّان است این دختر
علی را وارث نطق و بیان و علم و دین باشد
چو زهرا مادرش حُورایِ در روی زمین باشد
کجا وصفش توان کردن که حُورائیست چون زهرا
کجا مدحش توان گفتن که زهرائیست چون زهرا
به علم و معرفت دردانه ی یکتائیست چون زهرا
به گلزار ولایت گلشن آرائیست چون زهرا
بُوَد زَینِ اَب این دختر که مادر بر جهان باشد
که دین از نطق شیرینش همیشه جاودان باشد
مبارک باد یا زهرا که نورِ بحر و بر زادی
تو هستی کوثر و کوثر بر ابناءِ بشر زادی
تو زهرا هستی و زهرا و مانندی دگر زادی
حسین بن علی را یاور و نور بصر زادی
خدا از بهر قرآن یاور و یار آفرید امشب
برای قهرمان کربلا دلدار و غمخوار آفرید امشب
به روی دوش زهرا یاور دین خدا را بین
فراز عرش حق محبوبه ی عرش خدا را بین
به روی دست زهرا مصدر مهر و وفا را بین
به گلزار ولایت غنچه ی سرخ ولا را بین
که نخل عصمت پیغمبری امشب ثمر داده
خدا بر آسمانِ غیرتِ هستی قمر زاده
چه شور محشری در خانه ات برپاست یا زهرا
که بر بال ملائک پای انسان هاست یا زهرا
ز تبریک ملائک خانه پر آواست زهرا
مبارک بادشان تا عرصه ی اعلاست یازهرا
مبارک باد یا زهرا تو را میلاد فرزندت
هزاران آفرین بر جان این محبوب دلبندت
علی جان زینبت آمد مبارک باد مولا جان
که جان در این تنت آمد مبادک باد مولا جان
صفای گلشنت آمد مبارک باد مولا جان
صفای دامنت آمد مبارک باد مولا جان
برای جسم عشق و معرفت او جان جانان است
برای حفظ ارزش های عاشورا نگهبان است
محمد مبشری
@deabelnews
#حضرت_زینب
بود آخرین لحظه عمر من
الاشام غم با تو گویم سخن
چه خوش بود آیین غمخواریت
ز آل علی میهمان داریت
دگر جانم از غصه بر لب رسید
گذشت آنچه از تو به زینب رسید
خداحافظ ای شهر آزارها
خداحافظ ای کوی و بازارها
خداحافظ ای شاهد جنگ ها
خداحافظ ای بارش سنگ ها
خداحافظ ای شهر رنج و بلا
خداحافظ ای چوب و طشت طلا
خداحافظ ای قصه بزم می
خداحافظ ای رأس بالای نی
خداحافظ ای اشک جمّازه ها
خداحافظ ای زیب دروازه ها
خداحافظ ای شهر دشنام ها
خداحافظ ای کوچه ها، بام ها
خداحافظ ای سنگ خون و جبین
خداحافظ ای سیدالساجدین
خداحافظ ای رنج ها، دردها
خداحافظ ای خاک ها، گردها
خداحافظ ای ناقة بی جهاز
خداحافظ ای اختران حجاز
خداحافظ ای خاک ویران سرا
خداحافظ ای آل خیرالورا
خداحافظ ای خردسال اسیر
خداحافظ ای چار ساله صغیر
خداحافظ ای یاس نیلی شده
یتیم نوازش به سیلی شده
همین جا خودم دیدم از خون خضاب
سر نیزه ها هجده آفتاب
همین جا کنارم نی و دف زدند
به دیدار هیجده گلم صف زدند
همین جا دلم شد ز غم چاک چاک
که خورشیدم افتاده بر روی خاک
همین جا به زخمم نمک می زدند
عزیز دلم را کتک می زدند
همین جا به فرقم عدو خاک ریخت
به روی گلم خاک و خاشاک ریخت
همین جا ز غم جان من خسته بود
که ده تن به یک ریسمان بسته بود
همین جا ز غم بود جان بر لبم
که بنشسته طی شد نماز شبم
همین جا به ما خصم دشنام داد
حسین مرا خارجی نام داد
همین جا دو چشمم ز خون تر شده
که یاسم به ویرانه پرپر شده
همین جا به ویرانه بلبل گریست
غریبانه بر غربت گل گریست
همین جا ز غم جانم آمد به لب
که در گِل گُلم دفن شد نیمه شب
دریغا که آن گوهر پاک رفت
چو زهرا غریبانه در خاک رفت
الا ای همه نسل ها بعد من
بگویید از قول من این سخن
که زینب بدین کوه اندوه و درد
به موج بلا چون علی صبر کرد
خدا داند و غصه های دلش
که داغ حسینش بود قاتلش
مرا یک جهان درد و داغ و غم است
که توصیف آن بر لب میثم است
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabelnews
با آنکه دلم از غم هجرت خون است
شادی بهغم توام ز غم افزون است
اندیشه کنم هر شب و گویم یا رب
هجرانش چنین است وصالش چون است؟!
#قطران، باهتمام حسین آهی، ۵۲۶
@atefeh_tayyeh
@safinehyetabriz
شبکه مورخان @movarekhan
جامعه علمی کشور در غم از دست دادن مورخ و ایرانشناسی برجسته:
استاد منوچهر ستوده درگذشت
http://bit.ly/1qyMmWe
مرحوم استاد منوچهر ستوده کتابی دارند از استارا تا استر اباد که روستا به روستا گشته و نامها را استخراج کرده اما فقط مربوط خطه حاشیه دریای مازندران است.
«کسانی که در نسلهای آینده در حوزه جغرافیای تاریخی ایران بزرگ به مطالعه بپردازند، پژوهشها و و مدارکی که توسط استاد دکتر منوچهر ستوده فراهم آمده است مهمترین مدارک تحقیقاتشان را در آینده تشکیل خواهد داد. تصور نمیکنم که در قرن ما هیچکس در حوزه جغرافیای تاریخی ایران بزرگ به تنهایی به اندازه دکتر ستوده کار بزرگ و ماندنی انجام داده باشد. هرچه بگویم در دایره همین مطلب خواهد بود. من اهل پُرحرفی نیستم.»
گفتوگوی دکتر شفیعیکدکنی در فیلم مستند «خون است دلم برای ایران»
عکس: مراسم نکوداشت دکتر ستوده در سالن سینما حقیقت، سوم اسفند ماه ۱۳۸۷ و نمایش فیلم مستند
https://t.me/setayeshgarezibayee
#ایرانشناسی
مستندی با موضوع زندگی شادروان دکتر منوچهر ستوده با عنوان "خون است دلم برای ایران"
ساخته جواد میرهاشمی
@atorabanorg
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
سخنان دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
دربارهٔ استاد منوچهر ستوده
▪️«اسناد و مدارکی که توسط استاد منوچهر ستوده فراهم آمده، مهمترین مدارک تحقیقات نسل آینده در حوزهٔ جغرافیای تاریخی خواهد بود.
تصوّر نمیکنم که در قرنِ ما هیچکسی در حوزهٔ جغرافیای تاریخی ایرانِ بزرگ به تنهایی به اندازهٔ دکتر ستوده کار بزرگ و ماندنی انجام داده باشد.»
فیلم از مستند «خون است دلم برای ایران» دربارهٔ دکتر منوچهر ستوده، ساختهٔ سید جواد میرهاشمی
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
چهل سال با او کوه را به کوه دوختیم.
[یادداشت استاد ایرج افشار دربارهٔ یار دیرین خود، استاد منوچهر ستوده]
▪️مدت شصت سال که با ستوده بودهام چند صنعت او برجستهترست: یکی خاکی بودن اوست. به تجمّل و تعیّن اعتنایی ندارد. دیگر بیابانی بودن اوست یعنی طبیعتدوستی و به هر سنب و سوراخی سرکشیدن و به دیدهٔ تیز در رنگهای کوه و کویر و بیابان و کازه و ماهور و تالاب نگریستن. یکی دیگر نظر کردن و دل بستن به آداب و رسوم بومی و ملی و یکی را با دیگری سنجیدن و همه را در حافظه نگاه داشتن و به موقع به یاد آوردن. یکی دیگر بیاعتنا بودن به فلک، هیچ صاحب کبکبه و دبدبهای برای پیش او ارزشی ندارد. یکی دیگر مسلط بودن بر اعصاب خویش و به اندازهٔ معتدل خوردن آنچه خوردنی است. گواه مراتب علمی او کتابهای بیمانند از آستارا تا استارباد_ آستار تاریخی ورارود و خوارزم_ چند فرهنگ لغوی محلی_ چاپ چندین متن جغرافیایی و تاریخی است. او نخستین ایرانی است که نخستین فرهنگ گویشی را به چاپ رسانیده و راه را بر دیگران نمود.
فیلم از مستند «خون است دلم برای ایران» دربارهٔ دکتر منوچهر ستوده، ساختهٔ سید جواد میرهاشمی
ستوده اَبَررهبر است.
ایرج افشار
فیلمی منتشرنشده از تاریخدان و ایرانشناش فقید زندهیاد استاد دکتر منوچهر ستوده به بهانهٔ سالروز درگذشت ایشان
در این فیلم استاد ستوده در خانهشان در روستای کوشکَکِ جادهٔ چالوس از خاطرهٔ کندوکاوی حیرتانگیز در آن منطقه سخن میگویند.
دربارهٔ پیدا کردن قبری متعلق به ۵۷۰۰ سال پیش از میلاد در روستای ولهٔ جادهٔ چالوس.
در این فیلم ایشان صدسالگی را پشت سر گذاشتهاند.
با تشکر از آقای ادیبی که این فیلم را در اختیار ما قرار دادند.
#منوچهر_ستوده
#جاده_چالوس
ای داغ تو لاله باغ دلم
وی سوز تو نور چراغ دلم
ای تر، از لطف تو گلشن جان
وی تازه ز قهر تو داغ دلم
سرگشته کوی تو شد دل من
هرگز نروی به سراغ دلم!
امّید که هیچ مباد تهی
از باده شوق، ایاغ دلم
حقّا که فراق تن و جانم
خوشتر باشد ز فراغ دلم
این نامه شوق ز (مفتقر) است
یعنی که رسول بلاغ دلم
آیة الله العظمی شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (کمپانی).
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com