#گزارش
متنی از صوفیان سنی دوازده امامی هند
رسول جعفریان
گزارش حاضر در باره کتابی است از یکی از صوفیان قادری مذهب که شرح حال دوازده امام (ع) را آورده و آن را اسباب برکت کتاب خود دانسته و روی عصمت آنان تأکید کرده است. این متن نشان میدهد که در نواحی مختلف دنیای اسلام، باور به تسنن دوازده امامی نفوذ داشته است. در این باره با تفصیل بیشتری در کتاب تاریخ تشیع در ایران سخن گفتهام، اما این متن را تازه یافتم.
در باره کتاب مجمع الاسرار
بارها درباره «تسنن دوازده امامی» نوشته ام، و این دفعه هم،...
http://www.almajlesilib.com/post/292
ومین نشست از سلسله نشستهای پژوهشی پژوهشکده ادیان و مذاهب با عنوان «آیا در قرن دوم تا چهارم هجری اعتقاد به خلقت نوری اهلبیت(ع)، غالیانه تلقی می شد؟» برگزار شد.
دکتر امداد توران سخنران این نشست در ابتدای سخنان خود گفت: این عنوان بهانهای است برای طرح یک مبحث کلیتر که عبارت است از وجود دو یا سه دیدگاه یا موضع متفاوت درباره ماهیت تشیع در قرن دوم و سوم و امتدادش در قرن چهارم.
وی افزود: سؤال اصلی در اینجا آن است که آیا شیعیان در قرون دوم تا چهارم برای امامان مقامات فوق طبیعی قائل بودهاند؟ یا این که منکر چنین مقاماتی بودند و ایشان را افراد تقریباً عادی میدانستند که خداوند طاعت ایشان را واجب کرده و نیز از عصمت برخوردارند که ایشان را از خطای در استنباط مصون میدارد.
دکتر توران در خصوص دیدگاههای مطرح در این خصوص گفت: در پاسخ به این سؤال همانطور که گلیو در یکی از آثار خود گفته دو دیدگاه و نظر متخالف و حتی متعارض مطرح شده است.
وی نخستین دیدگاه را اینگونه مطرح کرد: نخستین دیدگاه اصالت را به تشیع باطنی و به تعبیری غالیانه میدهد و تشیع عقلگرا را که در مدرسه بغداد ارائه شد، انحرافی از تشیع نخستین و اصیل به شمار میآورد. این موضع را دکتر امیرمعزی مطرح کرده است. وی وارث فکری هانری کربن است که همین مدعا را به نحو دیگری بیان کرده است. دکتر امیرمعزی تفکیکی بین غلات و میانهروها برقرار نمیکند و میگوید یک کل یکپارچه داشتیم به عنوان مجموع اصحاب ائمه که معتقد به امامت باطنی غیر عقلی بودند. وی حتی این عقاید غالیانه را به امامان نسبت میدهد و میگوید امامان غلات را به این خاطر طرد کردند که این اسرار و در واقع این عقاید غالیانه را فاش کردند نه این که آنها باطل بودند. به نظر دکتر امیرمعزی بصائر الدرجات صفار میراثدار این عقاید غالیانه است. این میراث غالیانه در الکافی و آثار شیخ صدوق به ترتیب کمرنگ و کمرنگتر میشود.
دکتر توران در رد این نظریه گفت: این موضع درست نیست؛ چرا که امامان اهلالبیت هم باورهای غالیانه را رد کردند و هم غلات را از خود طرد کردند. لذا باورهای غالیانه را نمیتوان به حساب اهلالبیت گذاشت. از طرف دیگر، اصول کافی و آثار صدوق در پارهای از موارد در نقل احادیث ناظر به امامت باطنی یا امامشناسی والامرتبه از بصائر الدرجات پیشی جستهاند. از این رو این آثار را نمیتوان در مقایسه با بصائرالدرجات نوعی عقبگرد از امامت باطنی دانست.
عضو هیئت علمی پژوهشی دانشگاه ادیان و مذاهب درباره دیدگاه دوم گفت: دیدگاه دوم کاملاً در مقابل دیدگاه اول قرار دارد و میگوید تشیع اصیل در قرون نخستین همان تشیع اعتدالی و علمای ابراری است که در عین پذیرش نص و وجوب اطاعت از امامان، مقامات فوق طبیعی امامان را قبول ندارد. این نظر را دکتر مدرسی مطرح کرده است. این نظریه در محافل آکادمیک و حوزوی طرفدارانی دارد.
وی با اشاره به این که تقریر دکتر مدرسی از نظر روشی از تقریر دکتر امیرمعزی پیچیدهتر و تاریخیتر و ناظر بر جزئیات بیشتری است، در تشریح این نظریه از دیدگاه دکتر مدرسی افزود: شخصیت برجسته و نمونه اعلای تشیع علمای ابراری از نظر دکتر مدرسی، ابن ابییعفور است که در تقابلی که با معلی بن خنیث داشت، امام صادق(ع) حق را به ابن ابییعفور میدهد و تأیید میکند که امامان علمای ابرارند نه انبیا. به نظر دکتر مدرسی، ائمه(ع) همواره از این خط فکری حمایت میکردند و جریان مقابل را که جریان غالیانه بود، رد میکردند.
قرار بود در سال 2014 این اثر دکتر مدرسی طباطبایی با عنوان
اسلام شیعی میراثی از خاندان پیامبر (ص)
توسط انتشارات ONEORLD به چاپ برسد.
دکتر مدرسی درباره این کتاب توضیحاتی دادند که بخشی از آن را در اینجا نقل می کنم:
کتاب تنها دسته بندی تعالیم تشیع امامی است در مسائل اخلاقی و معنوی ، و الگویی که آن مکتب برای یک جامعه پاک مؤمنانه و عادلانه دارد و انسانیتی که به وجود می آورد و تمدن و فرهنگی که برای جهان پیشنهاد می کند - چیزهایی که امروز نقطه تمرکز مذاهب زنده جهان در معرفی خویش است - و اصلاً و ابداً کاری به مسائل تاریخی و کلامی و فرقوی ندارد . بنده این کتاب را مانیفست گرایش عقلانی در فکر شیعی می دانم و فکر می کنم اگر استادم مطهری و استاد او آیت الله بروجردی بودند از این کتاب خرسند می شدند هر چند اکثر معاصرین شاید اصلاً نفهمند عقلانیت خوردنی است یا پوشیدنی .
این کتاب با استفاده از حدود 2000 کتاب قدیم و جدید نوشته شده و در درجه اول در معرفی مذهب تشیع به زبان انگلیسی برای خوانندگان غیرشیعی است.
اما متاسفانه به دلیل برخی حواشی اتفاق افتاده پیرامون کتاب مکتب در فرآیند تکامل، سبب شد تا این اثر روانه بازار نشود.
بنده در مکاتبه ای که با دکتر مدرسی داشتم نکاتی را فرمودند که در ادامه خواهم آورد.
@ganjinemaktoob
خوانش وارونه باستانگرایان از مذهب شیعه و شاه اسماعیل صفوی:
باستانگرایان و پان ایرانیستها سالها در تلاش اند تا از مذهب شیعه و رسمیت یافتن آن به وسیله شاه اسماعیل صفوی، تفسیری وارونه و در جهت نیات خود ارائه دهند.میتوانیم به عنوان مشت نمونه خروارنگاهی به آراء "محمود رضا افتخارزاده" در این باره بیندازیم. کسی که تمامی عمر مفید خود را صرف تفسیر باستانگرایانه از تشیع نموده است:
افتخارزاده مفتون ایران باستان (پیش از اسلام)است این مفتون بودن او پرده ای بر دیدگانش کشیده است و او را به "تعصب" دچار کرده است. برای او دوران باستان آرمانشهری است که شاید تنها بتوان در قصه های هزار و یکشب یافت.این تعصب چنان در وی رخنه کرده است که نمیتواند بپذیرد تاریخ دوران باستان مملو از افسانه سرایی هایی است که هیچ بنیان راستینی ندارد. برای او همچنان نژاد موهوم "آریایی" معنا دارد و مکرر اعلام میکند که "آریایی ها ذاتا " چنین و چنان بوه اند. برای او و امثال او کوروش "پدر ملت" ایران است پدر "کبیری" که به قول ویل دورانت اگراز زندگیش افسانه ها را به کناری بنهیم از او جز "شبحی فریبنده" چیزی باقی نخواهد ماند.(تاریخ تمدن ویل دورانت- ج1 –بخش پارسیان) او نمیتواند حسن و قبح دوران باستان را یکجا ببیند حتی چنان مفتون این دوران شده است که قبحش در نظر او مبدل به حسن شده است. او حتی از "تبعیض کاستی دوران ساسانی" هم دفاع میکند و چنان از "عقده های کهتری قومی و طبقاتی" دیگران سخن میگوید که گویی شجره مهین اش دقیقا از دوسوی به شخص حضرت آریا میرسد.
طبیعی است که برای چنین افرادی، محو و نابودی آن "تمدن باستانی آریایی" پس از اسلام باورپذیر نخواهد بود برای همین او تفسیری از تاریخ پس ازاسلام ارائه میدهد تا داشته های تمدن اسلامی را به کام ناداشته های همان تمدن باستانی کذایی بریزد و چه محملی مناسبتر و محبوبتر از "تشیع"! که باید نقش "تداوم سیرورت تمدن باستانی ایران" را بازی کند . افتخارزاده چنان تفسیری از تشیع میدهد که گاه به مالیخولیا پهلو میزند.سالها پیش او چند کتاب درباره "شعوبیه" تالیف و ترجمه کرده بود. در آنجا هم نشانه هایی از همان بیماری میتوان پیدا نمود. زمانی که رساله ی "مناقب الترک" جاحظ بصری را "پیوند پان ترکیسم و پان عربیسم علیه پان ایرانیسم" میداند آن هم در 1200 سال پیش از این! اما با این وجود در همان تالیفات شبه علمی اش چاره ای نداشت که بنا به مدارک متقن، "افسانه بودن ازدواج شهربانو با امام حسین" را بپذیرد. افسانه ای که ناشی از جعل شعوبیه بود آنهم به نیت پیوند دودمان ساسانی با خاندان پیامبر اسلام و ایرانی قلمداد نمودن امامان شیعه. اما جالب اینکه تعصب آنچنان او را غرق کرده است که در یادداشتهای اخیر خود از نگاشتن این قطعات اظهار پشیمانی کند چرا که او "کشف" کرده است "حقایق اسطوره ای" والاتر از "واقعیتهای تاریخی" اند! او نام این کشف را "عرفان!" میگذارد. البته شاید بنا بر همین عرفان است که اسلام را به دو دین " تسنن: دین عربی" و "تشیع: دین ایرانی" تقسیم میکند تا با سخیفترین کلمات به جان اسلام عربی بیفتند. جاه طلبی او چنان است که میخواهد از مناسک "عاشورا" پلی بسازد به "سوگ سیاووش"! از "امامت" پلی بساز برای "احیای فره ایزدی" و از "امام زمان" پلی به سوی "سوشیانس"! و .... والبته باید این دین ایرانی عاری از هرگونه نشانه های "دین عربی" (مانند زبان عربی و مراسم حج و...) باشد. بله او سند شیعه را به نام ایران باستان میزد و آشکارا مخالفان ایده اش را دیوانگان میشمارد و البته با چنین پیشینه ی فکری باید به خود حق دهد تا حکم "ارتداد ملی" دیگران را صادر کند.(گویا اینجا پیرو همان دین عربی شده است!!!) ایده او همان قدر خنده دار است که شخصی با تمسک به برخی از اِلِمانهای شمنی ، تشیع را "دین ترکی" دانسته و بخواهد آن را محملی برای احیای "شمنیسم" کند. ایده ای خنده دار که با تاسف به "مانیفست " جماعتی که خود را ملی گرا میخوانند، بدل شده است. مریدان سیدجواد طباطبایی مدتهاست است که "مهرنامه" را به همین شیوه تبدیل به "کین نامه" ای علیه مخالفان ایده "دین ایرانی" (با همین تفسیر فوق )کرده اند. گویا آنها تجربه "بهائیت" را فراموش کرده اند که قرار بود "دین خالص ایرانی" باشد و سرانجامی چنان یافت...
البته این جماعت به حکم همین خوانش وارونه از تشیع است که مدتهاست در تلاش اند از "صفویه" و بانی آن "شاه اسماعیل صفوی" هم "ترکی زدایی" بکنند. از تلاش برای انکار تبار ترکی صفویه گرفته تا انکار دیوان ترکی شاه اسماعیل صفوی تا تقبیح چهره "قزلباشان" و....
@Turkkitabxanasi
گزارشی از رساله دکتری دکتر محمد مصدق با موضوع «وصیت در حقوق اسلامی مذهب شیعه» و این که پس از چاپ متن آن به فرانسه، این سه نفر، آن را به فارسی ترجمه و منتشر کرده اند. تاریخ این مقدمه 1302 شمسی است.
همچنين تاريخ تشيع گواهي مي دهد كه در تشيع به دليل وجود دو عنصر اجتهاد و تأويل ، زمينه براي تفسيرهاي متفاوت از دين همواره وجود داشته است. به همين دليل دگر انديشي در تشيع زمينه طبيعي تري داشته است و بر خلاف اسلام سني برخورد با دگر انديشي همواره در چارچوبهاي تنگ حقوقي و بر اساس آموزه سنت/بدعت محدود نمی شده است. در امتداد طرز فكر اسلام سلفي كه ميراث ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب است، دشواره اصلي اسلام احياء گرايانه سني ، اصالت و حفظ هويت اصيل اسلامي است و همين طرز نگاه ، بر منظومه ديني و سياسي اسلام احيايي سني تاثير گزارده و پذيرش پلوراليزم ديني و سياسي را غير ممكن مي كند. اما در تشيع و مكتبهاي مختلف آن، اختلافات تفسيري و اجتهادي از اين نقطه نظر كه فهم و تفسير دين و قرآن تنها به "سلف صالحِ" نخستين واگذار نشده ، امكان پذيرتر بوده و هست. با مطالعه تاريخ باورها و انديشه ها درمي يابيم كه بسياري از كساني كه در طول تاريخ اسلامي از سوي حكومتها و قدرتهاي مذهبي مسلط اسلام رسمی سني متهم به كفر ، زندقه و الحاد بوده اند ، به دليل تمايلات شيعي و اجتهادها و گرايشات فلسفي و عرفاني كه در حوزه تشيع مجاز بوده است، با اين اتهامات روبرو بوده اند. بدين ترتيب به سبب وجود عنصر تأويل و گرايش به معنويت باطني و صوفيانه در اسلام شيعي ، بسياري از دگر انديشي ها در زمينه اي شيعي مجال ظهور و بروز پيدا مي كرده اند . تصوف گرچه در اسلام سني باليد ولي به ويژه با محي الدين ابن عربي و مكتب او زمينه براي نزديكي تشيع و تسنن چندان پيدا شد كه حتی برخي از محققين، تصوف را از زمينه هاي گسترش تشيع در ايران در دوره پيش از صفوي مي دانند . ارتباط نزديك زبان و شعر فارسي با مضامين صوفيانه نيز در پيوند تشيع ايران با تصوف موثر بوده و در حقيقت زبان فارسی به عنوان واسطه ای ميان تشيع و تصوف عمل می کرده است. همين امر نوعي تسامح مذهبي را كه در جهان بيني صوفيانه نظريه پردازی می شود، به طور مضاعفی به تشيع عرضه كرده است. معنويت باطني كه به ياري عنصر تأويل در انديشه شيعي ريشه گرفته است، دين را در انديشه شيعي به ساحت ربط وجودي انسان با امر قدسي كه در مفهوم "ولايت" خلاصه شده، ارتقا داده است و همين امر ضمن حفظ هويت دينی و معنوی مذهب، مي تواند هرگونه ظاهر بيني و قشري گري در تلقی از دين را طرد و نفي كند . "اسلام ايراني" (به تعبير هانري كربن) ، آفاق تفكر معنوي را با بن مايه هاي شيعي پيوند داده است و بنابراين مضامين اصلي اسلام ايراني كه در عشق صوفيانه و ولايت و معرفت عرفاني به امر متعالي / حقيقت وجود ، خلاصه شده است، عمدتا در لباس واژگان ديني و بر مبناي مفاهيم و اصطلاحات شيعی خود را به ظهور رسانده است. در عين حال همين امر مي تواند از پيوندهاي نزديك تشيع و بن مايه هاي معنوي اي كه سنتهای فکری مختلف ديانت مسيحی سرشار از آنها هستند، آشكارا حكايت كند.
اين هماهنگي ميان تشيع و بن مايه هاي اسلام ايراني در گرايشات خردگرايانه و فلسفي كه در ايران برخلاف كشورهاي عربي همچنان تداوم دارد ، نيز قابل اشاره است. حوزه هاي رسمي تشيع، برخلاف اسلام سني سلفي، فلسفه و انديشه فلسفي را بخشي از نظام آموزشي خود قرار داده اند و در ايران تا زمان حال نيز اين نهضت فلسفي همچنان ادامه دارد و همين امر بی ترديد خرد ورزي و گفتگوي منطقي و خرد گرايانه را دامن می زند و بايد از آن برای شکوفايی فرهنگی و ترويج فرهنگ رواداری و ديالوگ بهره برد.
همچنين تاريخ تشيع گواهي مي دهد كه در تشيع به دليل وجود دو عنصر اجتهاد و تأويل ، زمينه براي تفسيرهاي متفاوت از دين همواره وجود داشته است. به همين دليل دگر انديشي در تشيع زمينه طبيعي تري داشته است و بر خلاف اسلام سني برخورد با دگر انديشي همواره در چارچوبهاي تنگ حقوقي و بر اساس آموزه سنت/بدعت محدود نمی شده است. در امتداد طرز فكر اسلام سلفي كه ميراث ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب است، دشواره اصلي اسلام احياء گرايانه سني ، اصالت و حفظ هويت اصيل اسلامي است و همين طرز نگاه ، بر منظومه ديني و سياسي اسلام احيايي سني تاثير گزارده و پذيرش پلوراليزم ديني و سياسي را غير ممكن مي كند. اما در تشيع و مكتبهاي مختلف آن، اختلافات تفسيري و اجتهادي از اين نقطه نظر كه فهم و تفسير دين و قرآن تنها به "سلف صالحِ" نخستين واگذار نشده ، امكان پذيرتر بوده و هست. با مطالعه تاريخ باورها و انديشه ها درمي يابيم كه بسياري از كساني كه در طول تاريخ اسلامي از سوي حكومتها و قدرتهاي مذهبي مسلط اسلام رسمی سني متهم به كفر ، زندقه و الحاد بوده اند ، به دليل تمايلات شيعي و اجتهادها و گرايشات فلسفي و عرفاني كه در حوزه تشيع مجاز بوده است، با اين اتهامات روبرو بوده اند. بدين ترتيب به سبب وجود عنصر تأويل و گرايش به معنويت باطني و صوفيانه در اسلام شيعي ، بسياري از دگر انديشي ها در زمينه اي شيعي مجال ظهور و بروز پيدا مي كرده اند . تصوف گرچه در اسلام سني باليد ولي به ويژه با محي الدين ابن عربي و مكتب او زمينه براي نزديكي تشيع و تسنن چندان پيدا شد كه حتی برخي از محققين، تصوف را از زمينه هاي گسترش تشيع در ايران در دوره پيش از صفوي مي دانند . ارتباط نزديك زبان و شعر فارسي با مضامين صوفيانه نيز در پيوند تشيع ايران با تصوف موثر بوده و در حقيقت زبان فارسی به عنوان واسطه ای ميان تشيع و تصوف عمل می کرده است. همين امر نوعي تسامح مذهبي را كه در جهان بيني صوفيانه نظريه پردازی می شود، به طور مضاعفی به تشيع عرضه كرده است. معنويت باطني كه به ياري عنصر تأويل در انديشه شيعي ريشه گرفته است، دين را در انديشه شيعي به ساحت ربط وجودي انسان با امر قدسي كه در مفهوم "ولايت" خلاصه شده، ارتقا داده است و همين امر ضمن حفظ هويت دينی و معنوی مذهب، مي تواند هرگونه ظاهر بيني و قشري گري در تلقی از دين را طرد و نفي كند . "اسلام ايراني" (به تعبير هانري كربن) ، آفاق تفكر معنوي را با بن مايه هاي شيعي پيوند داده است و بنابراين مضامين اصلي اسلام ايراني كه در عشق صوفيانه و ولايت و معرفت عرفاني به امر متعالي / حقيقت وجود ، خلاصه شده است، عمدتا در لباس واژگان ديني و بر مبناي مفاهيم و اصطلاحات شيعی خود را به ظهور رسانده است. در عين حال همين امر مي تواند از پيوندهاي نزديك تشيع و بن مايه هاي معنوي اي كه سنتهای فکری مختلف ديانت مسيحی سرشار از آنها هستند، آشكارا حكايت كند.
اين هماهنگي ميان تشيع و بن مايه هاي اسلام ايراني در گرايشات خردگرايانه و فلسفي كه در ايران برخلاف كشورهاي عربي همچنان تداوم دارد ، نيز قابل اشاره است. حوزه هاي رسمي تشيع، برخلاف اسلام سني سلفي، فلسفه و انديشه فلسفي را بخشي از نظام آموزشي خود قرار داده اند و در ايران تا زمان حال نيز اين نهضت فلسفي همچنان ادامه دارد و همين امر بی ترديد خرد ورزي و گفتگوي منطقي و خرد گرايانه را دامن می زند و بايد از آن برای شکوفايی فرهنگی و ترويج فرهنگ رواداری و ديالوگ بهره برد.
باز هم "بی بی سی فارسی" و اين بار بخارا و تشيع
در برنامه ای با عنوان "ملا نصرالدین و لب حوض بخارا" که بی بی سی فارسی توليد و پخش کرده مطالب غريبی درباره تاريخ بخارا هست که حقيقتا مرزهای تاريخنگاری را به شکل هولناکی تغيير داده. گوينده (مجری) ابراز می دارد که اين صفويه و شاه اسماعيل بودند که با انتشار تشيع و ناراضی کردن اهل سنت ايران موجب شدند بخش هایی از خراسان بزرگ (و از جمله بخارا که موضوع سخن گوينده است) از حکومت مرکزی ايران جدا شوند. مطالب بعدی همين گوينده درباره بخارا در دوره قاجار و مناسبات با روسيه نشان می دهد ظاهرا اين گوينده از منابع درستی برای فراهم کردن همان چند سطر مطلب درباره بخارا استفاده نکرده. اين چنين است که صفويه و شاه اسماعيل که نخستين دولت ملی را بعد از اسلام در ايران تشکيل دادند و خود موجب تجديد وحدت سرزمينی ايران تاريخی شدند و البته می دانيم که آن را به لطف گسترش تشيع در ايران بنياد نهادند به يکباره مسبب از دست رفتن بخارا قلمداد می شوند. آیا اين است مسئوليت يک رسانه و يا وظيفه ای که شايسته کاری حرفه ای در اطلاع رسانی است؟ دست کم مقاله بخارا را در دائرة المعارف بزرگ اسلامی و يا مقاله ازبکستان را در همين مجموعه مطالعه می کرديد و بعد در چنين برنامه ای اظهار نظر می کرديد. يعنی اينقدر سخت است خواندن و تحقيق و اظهار نظر مستند؟ باور کنيد خواندن قسمت مرتبط با اين موضوع در مدخل بخارا در دائرة المعارف بزرگ اسلامی که خلاف گفته شما را کاملا نشان می دهد فقط شايد دو دقيقه وقت بگيرد. قبول نداريد. امتحان کنيد...
اينجا آدرس آن را قرار می دهم
https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7393
📚«ساکن خیابان ایران» (معرفی کتاب)📚
[بخش سوم از سه بخش - پایانی]
#زهره_سروشفر
📕در «آخرالزمان شیعی و الاهیات سیاسی جمهوری اسلامی (برگزاری صبحگاه مشترک نیروهای نظامی و انتظامی در مسجد جمکران و دلالت های آن)، نویسنده از شکلگیری «تاریخ مقدس» تشیع حول دو محور اصلی «عاشورا» و «ظهور» سخن میگوید و رواج ادبیات نزدیکی ظهور و نظریه اتصال حکومت وقت به حکومت امام زمان را دو وجه اشتراک آخرالزمانگرایی عهد صفوی و عصر جمهوری اسلامی معرفی میکند. از نظر وی به ویژه از میانه دهه ۷۰ مسأله انتظار و ظهور موعود جایگاه دیگری یافته و ابعادش گستردهتر شده است. در این زمینه نمادها و نشانگان جدیدی برای «انتظار» مطرح می شود که محور اصلی اش مسجد جمکران است. در سالهای اخیر دامنه تبلیغات در این خصوص به حدی گسترش یافته است که وارد فضاهایی کاملا رسمی همچون فضای نظامی کشور شده و برای مثال در روز نهم ربیع سال ۱۳۹۶ مراسمی به عنوان «صبحگاه مشترک نیروهای نظامی و انتظامی برای تجدید بیعت با امام زمان» در مسجد جمکران برگزار شد یعنی برای اولین بار در مکان و زمانی غیررسمی برای چنین مراسمی. مظاهری این رویداد را ناشی از حرکت جمهوری اسلامی از یک «نظام اسلامی» به سمت یک «نظام شیعی» و با مرجعیت قم به جای تهران می داند.
📙در «گذار از «وحدت» مذهبی به «تعایش» اجتماعی (ضرورت صورتبندی جدید در مساله تعامل شیعه/ سنی)» نویسنده ایده وحدت شیعه و سنی را یک ایده شکستخورده جمهوری اسلامی معرفی میکند که بیشتر به شکاف میان این دو دامن زده است. وی معتقد است باید از ایده وحدت که در هر سه میدان تاریخ، مذهب و دولت ایدهای شکستخورده است گذر کرد و به زیست این دو در کنار یکدیگر بدون پررنگ کردن موضوعات مذهبی رضایت داد. زیستن در فضایی مشترک منافع و مسائل مشابهی را ایجاد می کند که عامل نزدیکی شیعیان و اهل تسنن ساکن ایران است. همچنین میتوان به گفتگوی نخبگان غیردینی هر دو مذهب در مورد امور غیردینی و نیز برجستهسازی دیگر وجوه هویتی آنها که در آن با شیعیان اشتراک دارند، همت گماشت.
📘«وحدت آمرانه (از نادرشاه تا جمهوری اسلامی)» دیگر یادداشتی است که در آن حسام مظاهری همچنان به پیگیری ایده وحدت شیعه و سنی پرداخته و این بار تبار آن را جسته است تا نشان دهد پیش از جمهوری اسلامی این ایده در حکومتهای دیگری در ایران نیز سابقه داشته و در آنها نیز به شکست انجامیده است.
📙««واقعیت شیعه بودن» و اقتضائات هویتی (چگونه شعار «وحدت اسلامی» به رشد اندیشههای تکفیری در بین شیعیان کمک می کند؟)» مظاهری به این موضوع می پردازد که به نظر می رسد شیعه بودن با مسلمان بودن متفاوت است زیرا شیعه بودن یعنی اعتقاد داشتن به «ولایت» و «امامت». از آنجا که شیعیان یک جامعه اقلیت و تحت فشار بودهاند، مناسک و شعایرشان به حکم شرایط و به صورت عملگرایانه حول شکاف میان شیعه و سنی شکل گرفته است. موقعیت اقلیتی موجب تأکید بر مرزهای هویتی و تمیزگذاریهای میان شیعه و سنی شده است و از همین رو ایده وحدت برای شیعیان همچون خطری برای موجودیتشان تلقی میشود. همین امر به قوت گرفتن تشیع هویتی در دوره چهل ساله بعد از انقلاب و همراهی تشیع سنتی و تشیع هویتی برای تقویت مناسک شیعی و روشن کردن هر چه بیشتر مرزهای تشیع و تسنن انجامیده است. در واقع توسعه اندیشه وحدت به گسترش اندیشههای تکفیری در دفاع از موجودیت شیعیان منجر شده است.
📘«ساکن خیابان ایران» را می توان اثری دانست که به حکومت دینی در دوران پس از انقلاب در عرصه دینداری جامعه، تحولات حکومت در ارتباط با دینداری و نیز تحولات دینداری در ارتباط با چنین حکومتی پرداخته و مسائل و تناقضات ناشی از زیستن در سایه یک حکومت دینی را برای دینداری و دینداران برشمرده است؛ همچنین شکست سیاستهای حکومت در این دوران در خصوص رشد و گسترش دینداری و مشخص کردن جهت و مسیر آن را خاطرنشان کرده است.
#جامعهشناسی_تشیع
#معرفی_کتاب
مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی (کلیک کنید):
http://www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/419
📗«موسوعه الأحادیث الفقهیه عندالمذاهب الإسلامیه» رونمایی میشود
✔️کتاب «موسوعة الأحادیث الفقهیة عندالمذاهب الإسلامیة» به مناسبت هفته وحدت و همزمان با برگزاری سی و سومین کنفرانس وحدت اسلامی در افتتاحیه کنفرانس در تهران رونمایی خواهد شد.
🔹این موسوعه تلاشی پژوهشی است که با پیشفرض قرار دادن تلاشهای گسترده دانشمندان اسلامی از مذاهب و نحلههای گوناگون بر حفظ سنت نبی مکرم اسلام(ص) و گسترش آن در میان مسلمین، به بازخوانی و جمعآوری حداکثری متون گزارشگر سنت میپردازد.
🔹این پژوهش جامع به خواست و همکاری شورای برنامهریزی مدارس اهل سنت در گروه فقه و حقوق پژوهشکده علوم و معارف حدیث در دست انجام است. از این کتاب تاکنون «کتابالطهاره» در ۳ جلد به چاپ رسیده است.
🔹انجام این پژوهش جامع، عالمان مذاهب فقهی از کشورهای مختلف اسلامی مانند مصر، تونس، لبنان، عمان و… با فرایند پژوهشی این موسوعه آشنا شده و به ارزیابی علمی آن اهتمام ورزیدهاند.
🔹«موسوعه الأحادیث الفقهیه عند المذاهب الاسلامیه» نمادی جدی از تلاش شیعیان ایران در تحقق همگرایی مذاهب و وحدت امت اسلامی است.
🆔 @ijtihadnetwork
📚معرفی کتاب
«امام صادق علیهالسلام و مذاهب اهل سنت»
🔹مجموعه امام صادق(ع) و مذاهب اهل سنت پژوهشنامهای تطبیقی در عرصه شیعهشناسی و بررسی مذاهب اسلامی است. این کتاب به تبیین ارکان فکری مکتب شیعه میپردازد و نشان میدهد که تاریخ مذهب تشیع از آغاز تا امروز چیست و در قیاس با سایر مذاهب اسلامی چه ویژگیها و امتیازاتی دارد. پژوهش در زندگی و سیره و سخن امام صادق علیهالسلام، مدخل ورود کتاب به مطالعات تشیعپژوهی است
🖊گردآورنده: اسد حیدر
🖋مترجم: محمدحسین سرانجام
@ketabsara_adyan
امشب، شب محمد(ص) است که نگین درخشان تسبیح آل طه است.
و از سوی دیگر هلهله افلاکیان بلند است چرا که فرشتگان ششمین شاخسار درخت امامت را بر بال هایشان به زمین میرسانند. و اوست که هفت آسمان را مبهوت «صداقتش» کرده است.
محمد(ص) زمینی می شود تا جهانی عطر عدالت و آزادگی را بچشند و صادق (ع) میآید تا اسلام ناب محمدی را از عمق تفاسیر بی بدیلش جانی دوباره دهد.
پیامبر اکرم (ص) به راستی که پیام آور مهربانی است، از آن جهت که حتی زادروزش نیز براتی برای «وحدت» بیشتر بین اهل تشیع و تسنن است. روایت روز میلاد آخرین نبی بر این کره خاکی، ریسمانی محکم برای اتحادی از جنس برادری برای مذاهب اسلامی شد.
همان هدفی که آن پیامبر بزرگوار برای تعالی آن همت بسیاری گماشت: «وحدت اسلامی»
#ولادت_حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت_امام_صادق_علیه_السلام
#هفته_وحدت
#حال_من_با_کتاب_خوب_است
📚مجتمع ناشران ، بزرگترین و مجهزترین مجموعه ی فرهنگی کشور
"با ما همراه باشید"
@publisherscomplex
www.publisherscomplex.com
مجله علمی ـ ترویجی «مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی» که از کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور از سوی دانشگاه مذاهب اسلامی منتشر می شود در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) نیز نمایه میگردد.
در جدیدترین شماره این مجله که به صورت فصلنامه منتشر میشود سرمقاله ای با عنوان « قرآن و آسیب شناسی امت واحده » از دکتر سید احمد زرهانی چاپ و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
همچنین مقالاتی با عناوین؛ نشانه شناختی جایگزینی واج و تأثیر آن در ایفای معنا در متون تفسیری (مطالعه موردی تفسیر التبیان) از دکتر علی اسودی، نگاه عارفانه شیخ علاءالدوله سمنانی به جامعه از ابوالفضل فتحی و مهدی سلیمان دوست ورجوی و همچنین مقاله «نمودارهای جهان نگارانه در اسلام» از احمد قره مصطفی، ترجمه و تحقیق: عبدالله فرهی در شماره ۴۳ این مجله به چاپ رسیده است.
مقاله « نمودی از هم گرایی مذاهب اسلامی در اعتماد محدثان اهل سنت به راوی شیعی عبّاد بن یعقوب از رحیم خاکپور، فضایل و مناقب حضرت علی(ع) در اشعار محیا از ایوب شافعی پور و بررسی تطبیقی روایات مواجهه حضرت یوسف(ع) با پدر از مهدی ایزدی، مرتضی قاسمی حامد و همچنین چکیده عربی و انگلیسی مقالات نیز در تازه ترین شماره این فصلنامه منتشره شده است.
مجله علمی- ترویجی «مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی» (فروغ وحدت سابق) به صاحب امتیازی دانشگاه مذاهب اسلامی،مدیر مسئولی دکتر سید احمد زرهانی، سردبیری دکتر حامد صدقی و مدیر اجرایی مرتضی قاسمی حامد به چاپ میرسد.
سالیانی قبل که توفیق هم جواری حضرت ابا الحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را داشتم با یکی از شاگردان ایشان برخورد کردم و سخن از ایشان رفت و آراء شاذشان، شاگرد ایشان گفت که قائل به حرمت متعه بودند علت و مبنای این فتوی را پرسیدم گفت که از خود متوفی سؤال کردم در پاسخ گفتند که زمانی که شیخ شلتوت شیخ الازهر مذهب شیعه را به عنوان یکی از مذاهب اسلامی پذیرفت از جامعه ی شیعه کسی عکس العملی نشان نداد من هم فتوی به حرمت متعه دادم تا تشکری از الازهر کرده باشم...
العهدة علی الراوي
قرار بود در سال 2014 این اثر دکتر مدرسی طباطبایی با عنوان
اسلام شیعی میراثی از خاندان پیامبر (ص)
توسط انتشارات ONEORLD به چاپ برسد.
دکتر مدرسی درباره این کتاب توضیحاتی دادند که بخشی از آن را در اینجا نقل می کنم:
کتاب تنها دسته بندی تعالیم تشیع امامی است در مسائل اخلاقی و معنوی ، و الگویی که آن مکتب برای یک جامعه پاک مؤمنانه و عادلانه دارد و انسانیتی که به وجود می آورد و تمدن و فرهنگی که برای جهان پیشنهاد می کند - چیزهایی که امروز نقطه تمرکز مذاهب زنده جهان در معرفی خویش است - و اصلاً و ابداً کاری به مسائل تاریخی و کلامی و فرقوی ندارد . بنده این کتاب را مانیفست گرایش عقلانی در فکر شیعی می دانم و فکر می کنم اگر استادم مطهری و استاد او آیت الله بروجردی بودند از این کتاب خرسند می شدند هر چند اکثر معاصرین شاید اصلاً نفهمند عقلانیت خوردنی است یا پوشیدنی .
این کتاب با استفاده از حدود 2000 کتاب قدیم و جدید نوشته شده و در درجه اول در معرفی مذهب تشیع به زبان انگلیسی برای خوانندگان غیرشیعی است.
اما متاسفانه به دلیل برخی حواشی اتفاق افتاده پیرامون کتاب مکتب در فرآیند تکامل، سبب شد تا این اثر روانه بازار نشود.
بنده در مکاتبه ای که با دکتر مدرسی داشتم نکاتی را فرمودند که در ادامه خواهم آورد.
@ganjinemaktoob
#گزارش
متنی از صوفیان سنی دوازده امامی هند
رسول جعفریان
گزارش حاضر در باره کتابی است از یکی از صوفیان قادری مذهب که شرح حال دوازده امام (ع) را آورده و آن را اسباب برکت کتاب خود دانسته و روی عصمت آنان تأکید کرده است. این متن نشان میدهد که در نواحی مختلف دنیای اسلام، باور به تسنن دوازده امامی نفوذ داشته است. در این باره با تفصیل بیشتری در کتاب تاریخ تشیع در ایران سخن گفتهام، اما این متن را تازه یافتم.
در باره کتاب مجمع الاسرار
بارها درباره «تسنن دوازده امامی» نوشته ام، و این دفعه هم،...
http://www.almajlesilib.com/post/292
پروژه تقریب؛ آوردهها و آسیب ها
قسمت اول: آوردهها
هر چند موضوع همگرائی میان مذاهب اسلامی پدیده تازهای نیست ولی از پیدائی «پروژه تقریب بین مذاهب» چندان زمانی نمی گذرد. تاریخچه این ماجرا را بهتر از همه، راینر برانر در کتاب «التقریب بین المذهب الاسلامیه فی القرن العشرین»(ترجمه و نشر مرکز الحضاره بیروت) روایت کرده است و از این رو ما را از تکرار این تاریخ بی نیاز میسازد.
اما آنچه برای ما اهمیت دارد، مروری بر عملکرد تقریبگرائی در چند دهه گذشته و تجربه اندوزی برای روزهای پیش روست.
🔅آوردههای تقریب
برافراشتن شعار وحدت اسلامی و پیگیری پروژه تقریب، البته به جای خود، آثار مبارکی داشته است که بسادگی نمی توان از آن چشم پوشید. از جمله پیامدهای این حرکت را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1️⃣برداشتن بانگ وحدت و همدلی با مسلمانان از سوی ایران و تشیع، حجت را بر دیگران تمام کرد و حسن نیت پیروان اهل بیت(ع) را در همگرائی اسلامی نشان داد.
2️⃣این اقدام نشان داد که جامعه شیعه به مسائل امت اسلامی توجه ویژه دارد و حاضر است سهم خویش را در حفظ کیان امت اسلامی و مقابله با دشمنان مسلمین به خوبی ادا کند.
3️⃣شعار تقریب تا حدودی بستر تعامل ایران و تشیع را با گوشهای از جهان اسلام آرام کرد و زمینه گفت و گو با بخشی از مسلمانان را بر شیعیان گشود. برنامههای تقریب هر چند لایههای عمیق تقارب را هدف نگرفت، اما در همدلی با علاقهمندان تشیع از بین سنیان تلاش درخوری داشت.
4️⃣ همراهی گروهی اندک از علمای اهل تسنن با پروژه تقریب، سبب شد که جبهه مخالفان دچار شکاف گردید و دشمنان تشیع از یکپارچه کردن اهل تسنن و مشروعیت بخشی به اندیشه تکفیر شیعه بازماندند.
در یک کلام، تلاش تقریب را به کلی نمی توان ناکام دانست و دستاوردهای آن را ناچیز و ناپیدا انگاشت، چرا که برای ارزیابی دقیق آوردههای تقریب، باید وضعیت موجود را با شرایطی سنجید که همین تلاشها هم صورت نمیگرفت و با رخنه بیشتر دشمنان، آتش فتنه بیش از این دامن شیعیان را در برمی گرفت.
📲ادامه در قسمت دوم (آسیبها): t.me/mtsobhani/305
محمد عمر سربازی و علامه کشمیری:بسیاری از اعتقادات مذاهب اهلسنت از روایات ضعیف گرفته شده است،کجا هستند مدعیانی که ادعای افتخار کتاب و حدیث صحیح شان گوش فلک را پر کرده است در حالی که مذهب شان ساخته شده احادیث ضعیف است
#کشمیری
#مذاهب
#حدیث
#ضعیف
https://t.me/sharifi_110
🎯الگوی پایدار برای احیای حرکت تقریب مذاهب کدام است؟
بهمن دهستانی
📌بررسی نقاط عطف تاریخی حرکت تقریب مذاهب به مثابه حلقه های پیوند این جریان اثبات می نماید اوج شکوفایی آن در دوره اوج ارتباطات و گفتگوهای علمی است. امسال 60 امین سال صدور فتوای جواز تعبد به مذهب جعفری توسط شیخ الأزهر است که تبدیل به سرمایه ای در روابط بین مذاهب شده است اما باید به روشنی دانست گفتمان کشف و استنباط مشترکات در عین آنکه دستاوردهای گرانقیمتی مانند موسوعات احادیث مشترکه و امثالهم به کتابخانه جهان اسلام تقدیم کرده است اما نیازمند جهش به گفتمان گفتگوهای انتقادی است که در تمدن اسلامی خود سنتی دیرینه است که بعضا با نام مناظرات شناخته می شود. مجاهدت های علامه سیدشرف الدین عاملی نمونه ممتاز و اعلایی از امکان و کارآمدی بکارگیری روابط و گفتگوهای علمی-انتقادی آن هم بطور مستقل و فارغ از مجامع و سیاست های رسمی است. این رهیافت مدل متواضعانه ای در میان انواع راهبردهای آزموده شده در تقریب مذاهب است که در تمامی مقاطع و نقاط عطف مذکور و فواصل زمانی میان آنها به اشکال گوناگون تکرار شده است و تجارب ارزنده ای را رقم زده است و می تواند در دشوارترین شرایط سیاسی و بین المللی و حتی بدون حمایت های کشورهای اسلامی به اجرا درآید....
🖇متن کامل:
https://b2n.ir/908185
#وحدت_اسلامی
@shouba_ir
" فلسفه یونانی و باز شدن درب خانه اهل بیت "
" با شروع قرن سوم ، شیعه نفس تازه ای کشید و سبب آن اولا این بود که کتب فلسفی و علمی بسیاری از زبان یونانی و سریانی و غیر آنها بزبان عربی ترجمه شد و مردم به تعلم علوم عقلی و استدلالی هجوم آوردند ۰ علاوه بر آن مامون خلیفه عباسی " ۱۹۵-۲۱۸" معتزلی مذهب به استدلال عقلی علاقه مند بود و در نتیجه به تکلم در ادیان و مذاهب رواج تام و آزادی کامل داده بود علما و متکلمین شیعه از این آزادی در فعالیت علمی و تبلیغ مذهب اهل بیت " ع " فروگذاری نمیکردند۰" بررسی های اسلامی / صفحه ۱۶۲/ به کوشش هادی خسروشاهی /
این عبارت ، گفتار علامه طباطبایی " ره " در کتاب بررسی های اسلامی است ۰ علامه طباطبایی در این عبارت از همان ابتدا اینگونه شروع می کند که شیعه نفس تازه ای کشید و آزادی مذهب سبب شد بتواند عقاید خود را در جامعه ابراز کند ۰ اما برادران تفکیکی که حق برادری را به جا نمی آوردند در کتب خویش نقل کرده اند که علامه طباطبایی گفته است با ورود فلسفه یونانی به دنیای اسلام درب خانه اهل بیت " ع " بسته شده است ۰ علامه طباطبایی تاریخ خوانده است و با تاریخ اسلام و تشیع آشنایی کامل دارد و حتی یکی از معروفترین آثارش ، کتاب " شیعه در اسلام " اوست که جنبه تاریخی دارد و یک تاریخ مجمل و فشرده برای آشنایی با تاریخ تشیع به حساب می آید ؛ بنابراین ایشان به خوبی می داند که برخلاف " تاریخ نگاری تفکیکی " ، درب خانه اهل بیت از پیش بسته شده بود و بسته شدن آن هیچ ربطی به فلسفه یونانی نداشت بلکه خود فلسفه یونانی سبب شد تا درب خانه اهل بیت باز بشود و معارف این مکتب در جامعه استبدادی آن روزگار نشر پیدا کند ۰
نویسنده : سجاد اسلامی
https://t.me/joinchat/AAAAAE55qxJFtVP6iZ8iPg
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com