◘التغطية الكاملة◘
با عرض سلام و احترام
با عرض خیلی معذرت که پاسخ به سوالتان این قدر با تاخیر داده می شود. بنده از دو نفر درخواست کرده بودم آنها هم از چند نفر درخواست کرده بودند که نفر پشتودان درباره این شاعر توضیح دهد.
همین امروز کرم فرمایی پاسخ مرقوم فرمودند که خدمت تان ارسال می شود:
«شاد محمّد خان از خاندانِ نوابِ منطقه مَردان بود. وی از شاعرانِ معروفِ نیمه اول قرنِ سیزده هجری بود و سرپرستیِ شاعرانِ عصرش را برعهده داشت. یکی از شاعران و عالمان از حاشیه هایِ پیشاور، به نامِ اکبر پوون، دیوانِ شاد را به نامِ «» دیوان شمس الملک تصحیح کرد که نسخه خطی آن در اسلامیه کالجِ شهرِ پیشاور نگهداری می شود. با تاسیسِ پشتو آکادمی، نسبت به گردآوری نوادراتِ پشتو سعی و کوشش زیادی شده است و این آکادمی در تلاش است که نسخه های خطی پشتو در اندیا آفس و برتش میوزیم را جمع آوری کند. از کتابخانه های شخصی «منظومه معراج نامه» کشف شد که در واقع ترجمه «معارج النبوه» است. از آنجایی که شاد محمد خان از بزرگانِ قبیله اش -یوسف زئی- بود بسیار امکان دارد که در اشعارِ او به آثارِ کهن هم اشاره شده باشد. شاد محمّد خان سپهسالار بود و در جنگِ خلافِ سیک ها و انگلیسی ها شرکت داشت. وی به سبکِ شاعرِ معروفِ پشتو - رحمان بابا- شعر سروده است. شاد محّمد خان، در سالِ 1912 معراج نامه را تالیف کرده بود».
دیوان شاد محمّد خان (که فایلش پیشتر در گروه ارسال شده بود) از رویِ نسخه خطّی تصحیح شده است که دارایِ یادداشتِ سلطان محمّد خان خَتَک است. و اصلِ نسخه نزدِ پیر احمد شاه در منطقه مَردان است.
✅ دو نامه از سید علی خان مدنی به علامه مجلسی و محمد جعفر کمره ای
سید علی خان از رجال برجسته شیعه، بلکه از چهره های ماندگار و مشهور جهان اسلام در زمینه ادبیات عرب است که آثار فاخر و ارزشمند او زینت بخش کتابخانه های جهان است. سید علی خان از هند دو نامه به رجال علمی حکومت ایران می نگارد: یکی به علامه شهیر محمدباقر مجلسی و دیگری قاضی القضات شیخ محمد جعفر کمره ای و برای هر یک از این دو، نسخه ای خطی از کتاب مهم خود ریاض السالکین که بزرگترین شرح بر صحیفه سجاده است می فرستد و سید محمد مهدی شولستانی را وکیل خود معرفی می کند و از آن دو مقام عالیقدر میخواهد دست تصرف غاصبان را از مدرسه منصوریه و به تبع از موقوفات آن کوتاه کنند و به وکیل او بسپرند.
آن دو نامه را که از جنبه تاریخی و ادب عربی مهم است و در نسخه خطی شماره 5477 کتابخانه مجلس شورای اسلامی برگه های 22-25 آمده در اینجا حسین واثقی بازخوانی کرده که در شماره 84-85 میراث شهاب منتشر شده است. http://yon.ir/Q647
@manuscript
صدها سند با ارزش در این صدرنامه در محور زندگی مرحوم سید صدرالدین صدر منتشر شده است. این نامه سه صفحه ای از محمد باقر کمره ای است که سال 31 به کنفرانس وین رفت و فدائیان اسلام ـ گویا ـ قصد کشتن او را داشتند. در اینجا از آنان به آقای صدر گلایه کرده و آنان را مشتی جوان ساده لوح می خواند که قصد کشتن وی را کرده اند.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
كتاب #دختر_زرين_چشم
اُنوره دو بالزاک (به فرانسوی: Honoré de Balzac) (۲۰ مه ۱۷۹۹ – ۱۸ اوت ۱۸۵۰) نویسنده سرشناس و موفق فرانسوی است که او را پیشوای مکتب رئالیسم اجتماعی در ادبیات میدانند. «کمدی انسانی» نامی است که بالزاک برای مجموعه آثار خود که حدود ۹۰ رمان و داستان کوتاه را دربرمیگیرد برگزیدهاست. توصیفات دقیق و گیرا از فضای حوادث و تحلیل نازکبینانه روحیات شخصیتهای داستان بالزاک را به یکی از شناختهشدهترین و تأثیرگذارترین رماننویسان دو قرن اخیر تبدیل کردهاست. بالزاک در خانوادهای میانهحال در شهر تور، فرانسه به دنیا آمد. در هشت سالگی به مدرسهای شبانهروزی فرستاده شد، اما در ۱۸۱۳ مدرسه را ترک کرد و سال بعد همراه با خانواده راهی پاریس شد. در ۱۸۱۹ در رشته حقوق مدرک گرفت، اما به رغم خواست خانواده بر آن شد تا به ادبیات بپردازد. در ابتدای راه تحت تاثیر والتر اسکات شروع به نوشتن رمانهای تاریخی کرد؛ رمانهایی که خود بعدها از آنها به عنوان «مزخرفات ادبی» یاد کرد. در این دوران سخت با زنی به نام لور دو برنی آشنا شد. این زن که بیش از بیست سال از او بزرگتر بود، در زندگی بالزاک نقش مادر و نیز معشوقه را ایفا کرد. وی از بالزاک حمایتهای مادی و معنوی فراوان کرد و محبتی را که بالزاک در دوران کودکی از آن محروم بود برای وی به همراه آورد. اولین اثر قابل توجه بالزاک روانشناسی ازدواج در سال ۱۸۲۹ انتشار یافت. پس از نوشتن چند رمان عامه پسند و فکاهی و تلاش برای کسب درآمد از عرصه چاپ و نشر که به بدهی سنگینی برای او انجامید، انتشار رمان چرم ساغری در سال ۱۸۳۱ شهرت بیشتری برایش به ارمغان آورد. بالزاک پس از آن بیشتر شبانهروز را به نوشتن میپرداخت و با توجه به اقبالی که آثارش یافته بود و خوشپوشی و خوشگفتاری اش مهمان خوش آمد سالنهای پاریس از جمله سالن دوشس دابرانتس بود. رمان زنان رهاشده به این زن تقدیم شدهاست. بالزاک در طول زندگی خود با زنان متعددی رابطه عاشقانه برقرار کرد. تقریباً همه این زنان الهام بخش شخصیتهای مونث رمانهای بالزاک هستند. از میان آنها میتوان به لور دو برنی (مادام دو مورسوف در زنبق دره)، دوشس دو کستری (دوشس دولانژه در اثری به همین نام)، کارولین مربوتی (دینا دو بودره در رمان ”الهه ناحیه”)، و کنتس ژیدوبونی ویسکونتی (لیدی دادلی در رمان زنبق دره) اشاره کرد. بالزاک از رابطهاش با مری دو فرنه صاحب دختری به نام مری کارولین شد و از میان زنانی که دلبستهشان شد، با کنتس اولین هانسکا همسر اشراف زادهای لهستانی که املاک وسیعی در روسیه داشت، رابطه افلاطونی و مکاتبهای ۱۷ سالهای برقرار کرد. این نامهها تحت عنوان نامه به بیگانه انتشار یافتهاست. هرچند کنتس هانسکا پس از مرگ شوهرش در ۱۸۴۱ از ازدواج با او سر باززد، اما در ۱۸۵۰ زمانی که بالزاک سخت بیمار بود به ازدواج با او رضایت داد. چند ماه بعد بالزاک در پاریس درگذشت و در قبرستان پرلاشز به خاک سپرده شد.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
این سید مصطفی به نظرم داماد مرحوم میرزا خلیل کمره ای بود و همراه وی به سفر مصر هم رفت. از شاگردان آیت الله بروجردی بوده و این را در مقدمه کتاب ازدواج در اسلام نوشته است
تصویر کم نظیر از مرحوم آیت الله محمد باقر کمره ای که همشاگردی امام خمینی و میرزا خلیل کمره ای و هر سه از کمره یا همان خمین و در درس مرحوم حائری بودند. به تفصیل در باره این دو کمره ای در کتاب جریانها نوشته ام. آقای سید رسول کاظمی لطف کردند این عکس را برایم فرستادند و متن زیرا را هم نوشتند: مرحوم آیت الله محمد باقر کمرهای دانش آموخته قم و نجف اشرف صاحب آثار متعددی از جمله ترجمه کتاب شریف اصول کافی می باشد. این تصویر متعلق به حدود سال 1373 است که ساکن خانه ای کوچک و محقر در شهر ری گرفته شده؛ به نقل ایشان آیت الله فیروزآبادی در تهران این پوستین را به ایشان هدیه داد که به درخواست بنده آن را به تن کرد وی فردی خوش رو و مهمان نواز بود که با حوصله به سوالات ما پاسخ میداد. روحش شاد.
خبر مبارزه سخت شاه عباس علیه نقطویان را در منطقه انجدان و فراهان و کمره که بقایای اسماعیلیه یا به اصطلاح ملاحده در آن بودند در منابع داریم. این یک حکم مربوط به آن ماجرا از همان زمان است.
@jafarian1964
صورت پروانچه اشرف به امیر خان در باب استهلاک سادات انجدان فراهان
ایالت پناه امیر خان به عنایت ما سرافراز گشته، بداند که عرضه [ای] که قبل از این در باب ملاحده انجدان نوشته بود، و مقرر فرموده بود که فراهان پنجاه نفر، انجدان پنجاه نفر، کمره پنجاه نفر، کس را به داروغگی بفرستد، چون این نوشته برسد، خود به نفس نفیس با غازیان ترکمان متوجه شود، و خیال کند که امیر تیمور در شام با آل یزید که این ثواب جهاد است، و غازیان ترکمان مثل خانه زاد من است، مال ایشان و ناموس ایشان به من متعلق است، و اموال ایشان را چنان ضبط نماید که فوت نشود و بخواست آن شاقلی بیک یساول قور [ولد حسن علی خلیفه] ذوالقدر فرستادیم هرگاه دست به این کاغذ نهند دست خود به آب بکشند.
@jafarian1964
یاد مدرسه خان یا همان مدرسه آیت الله بروجردی بخیر. وقتی مرداد ماه 57 به قم آمدم، با یک پتو به این مدرسه رفتم و یک هفته ای در مدرس آن خوابیدم. این دری که بالا می بینید، شبیه در و پنجره های مسجد اعظمه و باید از همان زمان مرحوم بروجردی باشه. ایام انقلاب مدرسه خان، بعد از فیضیه که سال 54 بسته شد، دومین مدرسه انقلابی و جانشین آن بود. آن زمان، هر از چندی ساواک به این مدرسه می آمد و حجره ها را جستجو می کرد. من یک هفته بعد از اقامت، در حجره یکی از دوستان اقامت کردم تا بعد از چند روز در مدرسه رسالت ثبت نام کردم. آن وقت، در مدرسه همان در طرف خیابان بود و من این در را که بسته بوده، ندیده بودم. امروز یک مرتبه نگاهم به این در افتاد. نوشته بالا که اشاره به بازگشایی دارد فکر کنم به همین خاطر است که احتمالا این در را قبل از انقلاب ساواک بسته بود و این زمان دوباره بازگشایی شده است. اصل مدرسه خان مربوط به مهدی قلی خان است که من شرح او را بر اساس یک نسخه خطی در مقاله ای نوشتم. البته بعدها آقای بروجردی این مدرسه را تعمیر کرد و به اسم ایشان شهرت یافت. حق آن است که به نام همان خان باقی بماند. مهدی قلی خان هم عالمی برجسته بود و پدرش هم از نظامیان شاه عباس بود. شرح حال او را در لینک زیر ببینید.
https://www.khabaronline.ir/detail/364349/weblog/jafarian
@jafarian1964
@jafarian1964
📕 اعتبارسنجی روایات فطرس
👤 عباس مفید
🏷 چکیده: نظام اعتبارسنجی روایات را میتوان به دو بازه زمانی پیش از مکتب حله و پس از آن تقسیم کرد. رویکرد اعتبارسنجی متأخران بیشتر بر اعتبارسنجیِ سندی (اعتبارسنجیِ راوی محور) استوار است، درحالی که بررسی سندی در میان قدما از تأثیر چشمگیری برخوردار نیست. پیشنیان نظام اعتبار سنجی قرینه محور را در دستور کار داشتند که بررسی سند، یکی از قرائن بود. در مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی روایات مرتبط با ملکی به نام فطرس، با توجه به دو رویکرد اعتبار سنجی متأخران و متقدمان بررسی شده است. نتیجه این نوشتار آن است که در روش اعتبارسنجی قدمایی روایات فرشته ای به نام فطرس را پذیرفته اند.
کانال رجال الشیعة
@rejalshia
#عایشه و غذای #ام_سلمه
روزی رسول خداصلّیاللهعلیهوآله در خانه عایشه بود که اُمّسَلَمه ظرفی از غذایی که تهیّه دیده بود را برای آن حضرت فرستاد.
عایشه، در حالی که خود را به عبای خویش پیچیده بود و سنگی در دست داشت، سر رسید. سنگ را بر ظرف غذا کوبید و آن را شکست.
رسول خداصلّیاللهعلیهوآله که ناظر این عمل عایشه بود، ظرفی را از خانه عایشه برداشت و به جای آن ظرف شکسته، برای اُمّسَلَمه فرستاد.
📚 به صحیح مُسلم، باب الغیره، مراجعه کنید .
@ali_is_right
Forwarded from هواس صفری
🌹۵۷۰- غیرت و حیا چه شد؟🌹
🍀شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب های خود مینویسد: «روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد.
قاضی شوهر را احضار کرد.
سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟
زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.
قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد.
گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است.
چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید!
شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟
برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد؟!
هرگز! هرگز!
🌸من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمیدهم که چهرهی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود.
چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.»
بله، چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه امروز ما را هم می دید که چگونه رخ و ساق و سینه به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند !!...
🔸 〰 ⚜ 🌀 📅 🌀 ⚜ 〰 🔸
📅 - ۱۷ رمضان سالروز قتل عایشه دختر ابوبکر توسط معاویه لعنت الله علیه در سال ۵۸ ه . ق 🌺
معاویه چون خواست برای پسرش یزید از مردم بیعت بگیرد عایشه با آن مخالفت کرد و معاویه را تهدید کرد و گفت : برادرم محمد را کشتی و برای یزید بیعت می گیری ⁉️معاویه ترسید که مبادا او ایجاد فتنه کند . لذا درخانه خود چاهی کند و آن را پر از آهک کرد و فرشی قیمتی برروی آن پهن نمود و تختی برآن نهاد و عایشه را وقت نماز عشا به خانه خود خواند . وقتی عایشه وارد شد معاویه او را به نشستن برآن تخت تعارف کرد . همین که روی آن نشست فرو رفت و به چاه افتاد و کشته شد . معاویه درچاه چند نیزه مسموم ، تعبیه کرده بود و هنگامی که عایشه در چاه افتاد ، فورا کار او ساخته شد .
📙 - تقویم شیعه ، عبدالحسن بندانی نیشابوری
نقل دیگری از سید بن طاووس :
معاویه در مدینه روی منبر پیامبر مشغول گرفتن بیعت از مردم برای یزید بود که عایشه از اتاقش صدا زد : ساکت باش ، ساکت باش ، آیا رسم این است که بزرگان ، مردم را برای بیعت گرفتن برای پسرشان دعوت کنند ⁉️
معاویه گفت : نه
عایشه گفت : پس در این کارت به چه کسی اقتدا کردهای و از سنت چه کسی پیروی میکنی ⁉️
معاویه خجالت زده شد و از منبر پایین آمد و چاهی کَند و با مکر و حیله عایشه را در چاه انداخت و بدین علت عایشه از دنیا رفت » .
ولی در نقل دیگری آمده :
« عایشه در حالیکه سوار بر الاغ بود به خانه معاویه رفت . عایشه حرمت معاویه را رعایت نکرد با الاغش به روی فرش ها رفت و الاغ بر آنها ادرار کرد . معاویه از این کار عایشه به مروان شکایت کرد و گفت : من نمی توانم این زن را تحمل کنم . با اجازه معاویه ، مروان عهده دار حل این مشکل شد . او چاهی کَند و کاری کرد که عایشه در آن افتاد »
📘 - الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف ، سید بن طاوس ، ج 2 ، ص 503
#تقویم_شیعه
🔹🔶🔷 @dorostrah 🔷🔶🔹
https://telegram.me/dorostrah
💠علامه مجلسی و دورى از أنانيّت و خودخواهی
[به مناسبت ۲۷رمضان المبارک، سالروز وفات علامه مجلسی (رضوان الله علیه) م۱۱۱۰ق]
❖ از بیانات آیت الله العظمی شبیری زنجانی دام ظله:🔻
📝 يكى از جهاتى كه درباره مرحوم مجلسى مورد توجه قرار نگرفته است، اين است که:
سيد على خان مدنى از نظر طبقه و سن در رديف شاگردان مرحوم مجلسى است و با سيد نعمت الله جزائرى همسن و همطبقه است و مرحوم مجلسى نيز در موقعيت رياست قرار دارد. با اين اوصاف مرحوم مجلسى در بحارالأنوار از "سلافة العصر سيد على خان" با احترام ياد و از او مطلب نقل مى كند و در اين باره هيچ أنانيّتى ندارد.
اگر سيد على خان شاگرد مجلسى بود، ممكن بود نقل كردن از او به خودش بازگردد، ولى سيد على خان، نه شاگرد وى است، نه قوم و خويش وى و نه جزء حزب وى، مع ذلك چون آدم ملايى است و كتابش خوب و قابل استفاده، دليلى نمىبيند كه از وى نقل نكند.
اينها نشاندهنده اين است كه ايشان از اين اوهام و افكار و أنانيت، به دور بود.
📚جرعه ای از دریا، ج2، ص317
@shobeiryzanjani
🔻به همت دوستان عزیزم در مجموعه حرفه ای و رسانه ای فطرس مدیا (مرکز رسانه ای فطرس) که ۱۲ سالی از تاسیس آن می گذرد و حدود ۳۰۰ عنوان مستند و کلیپ با کیفیت و با محوریت تشیع در سراسر جهان تولید شده و میلیونها بیننده و مخاطب تا الان داشته است و اکنون هم در حال تولید است، این روزها که دورکاری و خانه نشینی رونق زیادی دارد، مشغول تهیه و برگزاری ایده جدیدی از فطرس به نام " فطرس لایو" از صفحه اینستاگرام فطرس مدیا هستیم که تقریبا قرار است ۲ روز در هفته و در حوالی ساعت ۲۳ در خدمت متخصصان و کارشناسان تاریخی، اجتماعی، رسانه ای و سیاسی با محوریت تشیع باشیم. گفتگوها چالشی و جذاب خواهد بود! تا الان دو قسمت فطرس لایو با حضور میهمانان ارزشمند برگزار شده است و بسیار بازخورد خوبی بین مخاطبان عزیز فطرس داشته است! لذا از دوستان، همکاران و علاقه مندانم تقاضا دارم اگر نقطه نظری، پیشنهادی و یا حتی کارشناس و متخصص خاصی از سراسر دنیا سراغ دارید که آماده برگزاری لایو تصویری با مجموعه فطرس مدیا باشد، خوشحال میشم به اکانت بنده پیام دهید و با ما در میان بگذارید.
🔸 در ضمن صفحات فطرس مدیا در شبکه های مجازی اینستاگرام، تلگرام، فیسبوک و آپارات را حتما دنبال کنید!
@fotrosmediatv :صفحه تلگرام
Instagram.com/fotrosmediatv
www.Aparat.com/Fotrosmediatv
Facebook.com/fotrosmediatv
@MohsenSadr
✔️پرفسور مرحوم سید محمدتقی فاطمی
سید محمد تقی خان فاطمی در سال ۱۲۸۳ در اصفهان متولد شد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه عازم فرانسه شد و پس از نگارش رسالهٔ تخصصی «استعمال گروه ها در هندسه» و کسب درجه دکتری ریاضیات از دانشسرای عالی پاریس به ایران بازگشت.
محمد تقی خان طباطبائی فاطمی نائینی از دو سو از سادات طباطبائی و از خوانین نائین و إصفهان بود. او از استادان دارای درجهٔ پروفسور آگرژه در رشته مکانیک از دانشگاه پاریس بود. بیش از چهل و پنج سال سابقه تدریس در سطوح عالیه دانشگاهی در تهران و مشهد داشت.
احمد بیرشک از استادانی بود که با فاطمی در گروه خرد در تألیف کتابهای ریاضی دبیرستانی همکاری داشت. کتاب مکانیک استدلالی از آثار ایشان است.
وی در هفدهم آذر ماه سال ۱۳۷۴ش در مشهد در گذشت.
فاطمی مسلمان شیعی از طایفهٔ شیخیهٔ باقریه بود و بعضی از کتب دینی شیخیه از جمله کتب طریق النجاة را تدریس میکرد. ایشان همچنین کتاب های خطی فراوانی از کتب شیخیه را به دوستان اهدا کرده است. وی به زبان های عربی و فرانسوی مسلط بود.
@AghayedNet
دکتر سید موسی خان حجازی
🔷️🔷️تبار خاندان حجازی
🔶️دکتر سید موسی خان حجازی به «طبیب اعظم» ملقب بوده است. او متولد سال ۱۲۵۶ شمسی در تهران بود و نام پدرش «رضاقلی خان» ملقب به «مستوفی» بوده است. رضا قلی خان به دربار ناصری رفتوآمد داشت و از جمله محارم درباری شاه قاجار محسوب میشد. رضاقلی خان، نقاش هم بود و طی بیماری سختی که داشت شبی در عالم خواب و رؤیا، سید جلیلالقدری که تصور داشت امام رضا (ع) است میبیند و چهره او را نقاشی میکند. معروف است بیمار بعد از این رؤیا و کشیدن نقاشی حالش بهکلی بهبود پیدا میکند. این یادگار اکنون نزد نوه پسری مرحوم موسی خان باقی است. این نوه که برادر نرگس حجازی است اکنون در ایتالیا زندگی و با افتخار از این گنجینه خانوادگی محافظت میکند.
🔶️مادر سید موسی خان نیز از جمله درباریان عهد ناصری بوده است. او امین ملکه مادر (مهد علیا) بوده و به همین مناسبت توانست برای ۳ فرزند ذکورش از ملکه مادر لقبی در خور شخصیت و مقامشان دریافت کند. لقب پسر بزرگتر که علیخان بود «دبیر مکرم» شده؛ برای مصطفی خان که پسر دوم بود لقب «بدیع الممالک» و برای موسی خان (که در این نوشتار به او میپردازیم) بهواسطه پزشک بودنش لقب «طبیب اعظم» میگیرد.
🔶️موسی خان به فرنگ میرود!
موسی خان بعد از پایان تحصیلات اولیه و متوسطه وارد «دارالفنون» میشود. در آن دوره دارالفنون اوج تحصیلات دانشگاهی را به نخبگان جوان ارائه میداد و یادگار میرزا تقیخان امیرکبیر بوده است. موسی خان شاگردی تیزهوش بود و به زبان بینالمللی آن دوره که فرانسه بود تسلط کافی داشت. موسی خان بعد از پایان دوره دارالفنون با توجه به تسلط زبانی و علاقه وافرش به علمآموزی به کشور فرانسه برای ادامه تحصیلات سفر میکند و بعد از بازگشت از سفر فرنگ و اتمام تحصیلات در پایتخت مشغول به کار میشود. او در ادامه بهواسطه حاذق بودن و انساندوستی در تهران صاحب شهرت میشود.
🔶️دکتر جوان در تهران ازدواج میکند و ثمره این ازدواج دختری است که عمه بزرگ خاندان موسی خان است. سالهای زندگی مشترک با این همسر چندان به طول نمیانجامد و همسر جوان دکتر فوت میکند.
🔶️انتقال به مشهد
والی وقت خراسان (فردی به نام مُعیّرالملک) که آوازه دکتر را شنیده بود از او که حالا طبیب اعظم نامیده میشد دعوت میکند به مشهد بیاید و به انجام خدمات پزشکی بپردازد؛ در آن زمان امکانات و خدمات پزشکی در مشهد بسیار محدود بود. شاید از اینجاست که صفحات نو و شکوهمندی در کارنامه زندگانی دکتر حجازی رقم میخورد. دکتر جوان همراه دختر و مادرش به مشهد میآید و بهعنوان رئیس دارالشفای رازی (درمانگاه رازی) مشغول به کار میشود. در برخی اسناد تاریخی از وی بهعنوان مسئول بهداری مشهد در زمان «کلنل
محمدتقی خان پسیان» هم یاد شده است که میتواند نشان از آزادگی او باشد.
دکتر موسی خان حجازی بهعنوان اولین پزشک قانونی مشهد معرفی میشود و تا آخر عمر این عنوان را حفظ میکند. بعد از فوت دکتر این عنوان به فرزند پزشک او (دکتر نصر ا... حجازی) منتقل میشود.
🔶️دکتر موسی خان که چند سالی بیهمسر بود در مشهد با بانویی به نام «اشرف الملوک دفتری» ازدواج میکند. این بانو، برادرزاده دکتر مصدق –سردار ملی در جریان ملی کردن نفت ایران و قطع خودکامگی بریتانیا از این ثروت ملی- بوده است. ثمره این ازدواج ۳ پسر و ۲ دختر است. فرزند نامدار او دکتر نصرا... حجازی، اولین پسر او بوده است. این فرزند بهواسطه ارتباط عاطفی با پدر به رشته پزشکی جذب میشود و با تشویق و پیگیری او و سختکوشی خودش مدرک دکترای پزشکی را از دانشگاه پزشکی تهران دریافت میکند. ۲ برادر دیگر دکتر نصرا... حجازی به مشاغل نظامی و کشوری میپردازند.
ادامه دارد ...
صدها سند با ارزش در این صدرنامه در محور زندگی مرحوم سید صدرالدین صدر منتشر شده است. این نامه سه صفحه ای از محمد باقر کمره ای است که سال 31 به کنفرانس وین رفت و فدائیان اسلام ـ گویا ـ قصد کشتن او را داشتند. در اینجا از آنان به آقای صدر گلایه کرده و آنان را مشتی جوان ساده لوح می خواند که قصد کشتن وی را کرده اند.
🔸امامزاده عصبانی!
مرحوم عبدالحسین اورنگ (فرزند عالم ربانی ملا عبدالرسول مازندرانی) در خاطرات خود داستان عبرت آمیز زیر را نقل کرده است؛ وکم له من نظیر!
من در ایامی که متوقف رشت بودم با میرزا جواد خان معروف به ناصر الملکی دوستی داشتم و غالبا روز وشب باهم صرف وقت می کردیم. ناصر الملك همدانی نائب السلطنه در نزدیکی انزلی دهی داشت که فعلا پسرانش مالکند. نام آن ده چوگان است یا چوگام. منافع سرشاری دارد. و میرزا جواد خان، امین ناصر الملك و مقیم رشت بود. نزدیکی چوگام، فتح الله خان اکبر سپهدار اعظم دهی داشت سوسر، و در سوسر امام زاده معتبری هست. رعایای چوگام در تابستان هر سال دعوی سوخت که داشتند در بقعه سوسر متحصن میشدند و در حقیقت محصول چوگام در سوسر خرج و سبب آبادی سوسر و خرابی چوگام می گشت. میرزا جواد خان سید زین العابدین را از اهالی همان ده به شهر دعوت کرد و با حضور من با سید مذاکراتی به قرار زیر نمود.
اولا از سید پرسید: خدا کجا است؟ سید گفت: در همه جای عالم. پرسید: روح مقدس انبیاء و اولیاء کجا هستند؟ سید گفت: ارواح مقدسه هم در همه جا هستند. میرزا جوادخان پرسید: من اگر بگویم پاره جگر موسی ابن جعفر در فلان نقطه زیر درختان آزاد است آیا دروغ گفته ام؟ سید گفت: ابداً دروغ نیست؛ به علت اینکه روح مقدس اولاد امام هم در همه جا حاضر است. حتما روح مؤمنین هم در تمام نقاط هستند.
میرزا جواد خان گفت شما برای خدا و ایجاد محل عبادت ممکن است همین حقیقت را در لباس خواب دیدن به رعایا بفرمائید؟ چون رعایا ضعیف العقل هستند اگر بفرمائید روح مقدسشان در همه جا حاضر است مطلب را نخواهند فهمید و درک نخواهند کرد، اما اگر بفرمائید خواب دیدم که پاره تن موسی بن جعفر در فلان محلّ معیّن است همه رعایا جمع شده در آن محل بقعه میسازند و مسجد بنا می کنند و عبادت خدا مینمایند و از وافور کشی و قمار بازی آسوده می شوند.
سید قبول کرد و صد تومان هم به سید نیاز داده شد.
دو سه روز دیگر خواب آقا سید شایع و رعايا به شهر ریختند و از آقا میرزا جواد خان تقاضای بنای بقعه نمودند. میرزا جواد خان به عذر اینکه ناصر الملک مالک اجازه این قبیل مخارج را نداده از ساختن بنا و بقعه ابا نمود. رعايا به منزل آقای حاج خمامی مجتهد معروف و معمم رشت متحصّن شدند. حاج خمامی میرزا جواد خان را احضار و فرمود شما به نیت مسجد قبول کنيد. يک قسمت از مخارج را رعایا از قبیل کار کردن مجّانی و بریدن چوب از جنگل و غيره قبول نمودند و میرزا جوادخان پختن سفال روی بامها و نجّاری و رنگ کاری را قبول و مشغول شدند.
و امامزاده را ساختند که چشم و چراغ همه امام زاده های گیلانات شد. محلّ امام زاده را در جای بسیار مصفا و خوش منظری انتخاب و معین نمود. محققا نمی دانم در خاک چوگام واقع یا در جوار چوگام بود، ولی می دانم که بقعه و دکاکین اطرافش را به خود آقا سید جواد اجاره دادند.
روزی که از اسلامبول وارد انزلی شدم آقا میرزا جواد خان هم به استقبال تشریف آوردند و بعد از صرف ناهار فرمودند: آقا سید زین العابدین خواب بقعه را دیده، پس از اتمام امامزاده دکاکین اطرافش را کلاً اجاره کرد، و تاکنون که سه سال است دیناری بابت مال الاجاره خودش نداده؛ خوب است سيد را حاضر کنیم و به اتفاق هم شاید مال الاجاره گذشته را وصول نمائیم.
من قبول کردم. فرستادیم سید را آوردند و در حضور من آنچه به سیّد گفتیم جواب سید این بود به سر این بزرگوار (اشاره به امامزاده می کرد) دیناری ندارم تا بدهم و منفعتی هم نکردم تا دادنی باشم.
تعداد قَسَم از چهل پنجاه که گذشت میرزا جواد خان با اینکه مرد پخته ملایم عاقلی بود از جا در رفت و گفت: سید جان حیا کن، آخر شرم هم چیز خوبی است! این امامزاده را من با تو ساختیم و فلان کس (یعنی من) حاضر بود که تو صد تومان را گرفتی و خواب را نقل کردی، حالا کار به جائی رسید که برای خوردن مال الاجاره من به سر بزرگوار قسم می خوری؟!
سید بی اختیار و مضطرب نما دائما می گفت: آقا میرزا جواد خان! نگو تو را به خدا نگو! تو را به رسول خدا نگو! تو دو پسر در غربت داری، نگو! چنان این حضرت تند و برنده شده که حتی با خود من هم کار دارد و نسبت به من هم ابقا و رحم نمی کند!
البته با همین بیانات دیناری از مال الاجاره را نداد و مثل این بود که خودش معتقد به امام زاده است! میرزا جواد خان هم ناچار تحمل کرد.
@bazmeghodsian
#جالب
آقای شیخ رضا مختاری و گم کردن کتاب مرحوم استاد سید محمدعلی روضاتی، و پیدا شدن کتاب بعد از دو سال در کمد آشپزخانه مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی
رسول جعفریان، مقالات و رسالات تاریخی، ج۲، ص۱۲:
[نوروز ۱۳۷۲]
قریب دو سال است که کتابی خطی از آقای روضاتی که در دست دوست ما شیخ رضا مختاری بود ناپدید شده است. آقای مختاری کتاب را به منزل سید عبد العزیز طباطبایی برده بود تا او به دست آقای روضاتی بسپارد. اما کتاب در آن خانه گم شده بود. آقای روضاتی خیلی ناراحت بود و تقریبا با هر کس در قم آشنایی داشت گله کرده بود. بارها به خود من. اما خوشبختانه چند شب قبل کتاب در یکی از کمدهای آشپزخانه آقای طباطبایی پیدا شد و سبب خوشحالی همه گردید.
https://t.me/nosakh_shii/1115
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com