? فروش کتابهای کمیک آمریکای شمالی در سال ۲۰۱۶ میلادی به 1.085 میلیارد دلار رسیده است.
بر اساس گزارش وب سایتهای خبری Comichron.com و ICv2.com فروش کتابهای کمیک و کمیک استریپ در سال ۲۰۱۵ میلادی ۱.۰۳ میلیارد دلار بوده که با افزایش 55 میلیون دلار نسبت به سال گذشته و رسیدن به مبلغ ۱.۰۸۵ میلیارد دلار حکایت از افزایش ۵ درصدی فروش نسبت به سال گذشته دارد.
جهت اطلاع بیشتر بر روی لینک زیر کلیک کنید?
www.yon.ir/VzQIT
????
@majidjaliseh
خبر کمک یک امریکایی به مبلغ شش میلیون دلار به یک موسسه دانشگاهی در سال 1918 در یکی از مطبوعات ایران و گفتن این که این مبلغ معادل مبلغی است که در ایران، ده سال برای کل معارف مملکت اختصاص می یابد.
✍دو مقاله از خانم تمیمه بیهوم دائو درباره هشام بن حکم و فضل بن شاذان که در آنها به برخی عقاید جریان هشام بن حکم اشاره کرده و مساله قیاس را از منظر نگرش آنها به علم امام(و تفویض) تحلیل کرده است.
هر دو مقاله بسیار خواندنی هستند.
🌐 قابل دانلود در_کتابخانه جامع رسول اکرم(ص)
@rasul_lib
#انتساب_کتب
جناب آقای حسن انصاری در برخی مقالات خود به احتمال اتحاد کتاب (الایضاح) فضل بن شاذان، با آنچه جناب نجاشی در فهرست کتب فضل بن شاذان به عنوان (المعیار و الموازنة) نام برده است، اشاره کرده و نسخه ای از کتابخانه ی مرعشی هم به این نام معرفی کرده اند.
در تأیید کلام ایشان نسخه ی دیگری نیز از کتاب ایضاح به نظر رسید که با نام (المعیار و الموازنة) شناسانده شده، که توسط عبد الله بن محمد حسن هشترودی در سال 1337 کتابت شده است؛ گرچه تاریخ متأخر است اما بسیار بعید می نماید که کاتب از خود نام را افزوده باشد.
انتقاداتی بر یک کتاب درباره فضل بن شاذان
به تازگی کتابی درباره فضل بن شاذان در قم توسط مؤسسه کتابشناسی شیعه منتشر شده است، تألیف آقای مهدی بیات مختاری. این کتاب در ۹۰۲ صفحه منتشر شده اما بی هیچ گفتگو باید بگویم بخش اعظم کتاب می توانست در کمتر از صد صفحه و بل پنجاه صفحه خلاصه شود. بخش اعظم کتاب یا نقل های مستقیمی است که جا به جا خود آنها و یا مضامین آنها تکرار شده و یا مطالب بسیاری درباره مشایخ و شاگردان و مطالب غیر مستقیم با ابن شاذان در طول کتاب مطرح شده که بدین ترتیب حجم کتاب را بی دلیل بالا برده است. دست آخر آنچه از این کتاب به دست می آید و برای شخصیت علمی و زندگانی ابن شاذان از آن قابل استفاده است گویا حتی به اندازه مطالب مقاله ای نیست که بیست سال پیش در دائره المعارف بزرگ اسلامی درباره ابن شاذان نوشته و منتشر شد. نویسنده به ویژه در ذیل بحث از کتابهای ابن شاذان به بیان احتمالات بی مورد پرداخته و گاه مطالبی را مطرح کرده که اصلاً معلوم نیست بر اساس چه میزان و معیاری طرح شده است مثل اینکه احتمال داده اند کتاب المعیار والموازنه ای که به نام ابو جعفر اسکافی چاپ شده (و به نظر ما تألیف خود اسکافی است؛ در این باره نک: کتاب بررسیهای تاریخی) تألیف فضل بن شاذان است. آشکار است نویسنده حتی یکبار هم کتاب اسکافی را تورق نکرده است تا بداند آن نوشته نمی تواند تألیف یک عالم شیعی و امامی باشد. جای ديگر كتاب اللطيف ابن شاذان را كتابی درباره اسم اللطيف خداوند دانسته اند، در حالی كه روشن است اين كتاب درباره موضوعات لطيف كلامی و در واقع بحثهای دقيق الكلام بوده است. به هرحال به سبکی که این نویسنده کتاب را تنظیم کرده برای شخصیتی مانند شریف مرتضی با آن همه آثاری که از او موجود است محتملاً بشود کتابی در پانصد مجلد نوشت. من در این نوشته به مطالب این کتاب کاری ندارم. سخن من درباره گفتگویی است با محقق دانشمند جناب آقای مددی که در پایان این کتاب درج شده و مشتمل است بر مطالبی درباره فضل بن شاذان. این بخش از کتاب در واقع مفیدترین قسمت این کتاب است و بحثهای ایشان در رابطه با نظریات فقهی و اصولی ابن شاذان بی نهایت مفیدند. من چون خود تاکنون مقالات متعددی درباره ابن شاذان در سایت کاتبان و در کتاب بررسیهای تاریخی منتشر کرده ام و فصلی هم از کتابم درباره احادیث غیبت (اصلاً رساله دکتری. در دست چاپ، انتشارات بریل، آن فصل گسترش یافته چند مقاله ای است که پیشتر در سایت کاتبان منتشر شد اما تنها یکی دو سالی است که تعدادی از آن مقالات را به دلیل درج در کتابی که بدان اشاره کردم از سایت حذف کرده ام) در خصوص ابن شاذان است، مناسب دیدم چند نکته ای در حاشیه مطالب این قسمت در اینجا ارائه دهم. بخشی از مطالبی که در این کتاب و همچنین در گفتگو با دانشمند جناب آقای مددی درباره اسناد حدیثی ابن شاذان در آثار محدثان بعدی و از جمله در کتابهای اربعه و اشتباهاتی که در اسناد حدیثی در این رابطه دیده می شود و نیز آنچه درباره آثار او به ویژه درباره قائمیت ارائه شده پیشتر توسط نویسنده این سطور در آنچه ذکرش رفت تفصیلاً بحث شده است اما متأسفانه جز در یک مورد آن هم در حاشیه تقریرات کلام استاد مددی بدانها اشاره ای نرفته است (به هر حال در این کتاب بحث از آثار ابن شاذان در قائمیت به اجمال برگزار شده است. برای متن بازسازی شده تعدادی از آثار ابن شاذان، نک: سایت کاتبان و نیز کتاب المتبقي من کتب مفقودة كه متن آن در سايت آكادميا در دسترس است).
من در اینجا برخی نکات را حاشیه وار متذکر می شوم:
۱- ص ۷۸۳: عناوینی مانند الجواهر والأعراض در میان تألیفات ابن شاذان را ایشان دلیلی بر آشنایی با فلسفه یونانی دانسته اند. ابن شاذان البته به گواهی عناوین آثارش با فلسفه ارسطویی آشنایی داشته اما در این عنوان مقصود جواهر و اعراض به عنوان دو اصطلاح اهل کلام است که لزوماً به معنی آشنایی با فلسفه های یونانی نیست. ایشان در ص ۷۸۹ مطلب دیگری ابراز داشته اند مبنی بر اینکه کتاب الأعراض والجواهر ابن شاذان همان فصل قاطیغوریاس است در حکمت یونان. روشن است که باب قاطیغوریاس و یا مبحث مقولات در منطق ارسطویی ربطی به آنچه مقصود از مباحث جواهر و اعراض در طبیعیات کلام (دقیق الکلام و مباحث دقیق آن) است (و حتی مباحث فلسفی مرتبط با الهیات بالمعنی الأعم فلسفه اسلامی) ندارد. نگاهی گذرا به کتابهای کلامی و فلسفی مسئله را روشن می کند.
۷- ص ۷۹۲ تا ۷۹۳: مطالبی درباره احتمال سهم احمد بن الحسین بن سعید الأهوازی در انتقال آثار شیعی به نصیریان شام گفته شده که هیچ مبنایی ندارد و در هیچ کجا گواهی نشده است (آنچه هم در این رابطه برخی در خصوص اسماعیلیه گفته اند ناشی از خلط میان شخصیتهایی است با نام های مشابه و البته جای بحث آن اینجا نیست. مرحوم علامه محمد خان قزوینی و برخی دیگر جوانبی از این مسئله را بحث کرده اند). کتاب الرد علی احمد بن الحسین (در نسخه شیخ: احمد بن یحیی؛ که به احتمال زیاد این ضبط درست است) به احتمال قوی ردیه ای بوده است بر ابن الراوندی، معاصر ابن شاذان. سال درگذشت ابن الراوندی|ابن الریوندی محل اختلاف است اما آنچه صحیحتر است آن است که او معاصر ابن شاذان بوده و چند سالی بعد از او هم زنده بوده است (در این مورد نک: مقاله ابن راوندی در دائرة المعارف بزرگ اسلامی به قلم شادروان استاد عباس زریاب خویی). اینکه نام او را به صورت احمد بن یحیی آورده و نه ابن الریوندی یا ابن الراوندی احتمالاً به دلیل آن است که چنانکه می دانیم در دوران ابن شاذان، آرای ابن راوندی در محافل مختلف خراسانی بسیار آشنا و البته جنجال برانگیز بوده است. ابن راوندی خود با خراسان پیوند داشته و شاید اواخر عمر آنجا زندگی را سپری کرده بود. بنابراین عنوان احمد بن یحیی به شکل مطلق معطوف بدو می شده است. اینکه از چه زمان او بیشتر به عنوان ابن الراوندی و یا ابن الریوندی معروف شده محل بحث است. شرح همه این مطالب البته جای خود را می طلبد.
۸- ص ۷۹۳: درباره الاصم در عنوانی از آثار ابن شاذان بدون معرفی او به این اکتفا شده که او از بزرگان اهل سنت است. این در حالی است که ابو بکر الأصم یک معتزلی مطرود بسیار مهم در تاریخ اندیشه کلامی است و سنیان هم او را مطلقاً قبول نداشته اند. طبیعی است که باید در بحث های تاریخی در حوزه علم کلام رعایت دقت در این اصطلاحات را کرد و الا خلط مطالب را سبب ساز می شویم. در اصطلاح فنی، معتزلیان غیر از اهل سنت اند.
۹- ص ۷۹۳: در ذیل عنوان الرد علی الیمان (البیان) بن رئاب بی دلیل او را با بیان بن سمعان از غلات معروف شیعی یکی گرفته اند (بنان که در اینجا در این گفتگو آمده از اشتباهات و تصحیفات رایج در کتابهاست در زمینه نام بردن از این غالی مشهور شیعی کوفه). اینجا البته مقصود یمان بن رئاب از عالمان و متکلمان معروف خوارج است كه برادرش علي بن رئاب از محدثان شيعی معروف است. درباره اختلافات اين دو برادر در منابع مطالبی گزارش شده است.
۱۰- ص ۷۹۳: ذیل عنوان کتاب السنن فی الفقه آن را تألیفی از ابن شاذان دانسته اند . در حالی که آشنایان با آثار ابن شاذان می دانند که در اینجا خلطی میان ابن شاذان سنی و شیعی در منابع صورت گرفته است. البته احتمال قوی دارد که ابن شاذان هم کتابی به نام کتاب السنن داشته که ربطی به السنن فی الفقه منسوب به ابن شاذان رازی سنی نداشته است. شیخ طوسی در فهرست تصریح می کند که آنچه ابن ندیم گفته مربوط است به ابن شاذان رازی سنی مذهب و در واقع اشتباه او را تذکر می دهد. این را هم اضافه کنم که به تازگی کتابی منسوب به این ابن شاذان سنی مذهب در موضوع سور قرآن به چاپ رسیده است.
۱۱- ص ۷۹۵: گفته شده که مقصود از عنوان المعیار والموازنة در فهرست آثار ابن شاذان باید کتاب الایضاح باشد. این مطلب درست است و من خود سالها پیش این مطلب را در مقاله ای در سایت کاتبان که همینک در کتاب بررسیهای تاریخی هم دیده می شود بحث کرده ام (بر اساس نسخه ای از کتابخانه آیة الله مرعشی که در فهرست آنجا هم معرفی شده. آن زمان که من آن مقاله را می نوشتم، فهرست را ندیده بودم و تنها بر پایه کتاب المناقب که کتابخانه علامه مجلسی چاپ کرده است با عنوان نسخه آشنا شدم). اما جالب است بدانیم که چند صفحه بعدتر گفته می شود که اصلاً کتاب الایضاح مشکوک است که از ابن شاذان باشد. به هرحال مطالبی که در ضمن صفحات ۸۱۱ تا ۸۱۸ مطرح کرده اند بر پایه نقد دقیق درون متنی نیست و به همین دلیل در نهایت کتاب را مشکوک الانتساب دانسته اند؛ گو اینکه در قسمتهای دیگر در بحث از عقاید ابن شاذان بدان استناد شده است. درباره انتساب الایضاح به شکل مستوفی جای دیگر بحث کرده ام. در آن مقاله که ذکرش رفت تنها ضمن بحث از عنوان المعیار والموازنة مختصراً بر اساس قرائن دیگر نشان دادم که انتساب کتاب به ابن شاذان علی الأصول بلا مانع است، گرچه تفصیل مطلب با ادله مختلف آن به زودی انتشار خواهد یافت. به هرحال برخلاف نظر استاد مددی مطالب کتاب ابن شاذان به دوران او می ماند و اتفاقاً بحثهای کلامی و اعتقادی آن کتاب ابداً تأثیرات بعدی در کلام شیعی را نشان نمی دهد. ایشان در مقابل معتقدند که مطالب این کتاب به سده چهارم بیشتر شباهت دارد.
در مقاله پايين 👇نشان خواهيم داد که متن اولی که در کتاب بالا 👆 به عنوان متنی بدون نام و نشان از ابو عبد الله شيعی، داعی معروف اسماعيلی در عصر عبد الله المهدی، خليفه نخستين فاطمی تصور شده قطعا از او نيست و اساسا اين متن ربطی به اسماعيليه و فاطميان ندارد. اين کتاب به احتمال قوی نسخه ای از كتاب حذو النعل بالنعل تأليف فضل بن شاذان نيشابوري است.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
فضل بن شاذان و الرجعة او
کتاب الرجعه ای که با انتساب به ابن شاذان سال ها پیش در مجله تراثنا منتشر شد بی تردید جعلی است و کسی آن را بیشتر بر اساس کتاب کفایه الاثر خزاز و چند روایت از جاهای دیگر و چند حدیثی به کلی ساختگی و البته به همراه چند حدیث که در منابع قدیم از ابن شاذان ثبت شده بوده برساخته و به نام ابن شاذان پیشنهاد کرده است. اسناد بیشتر احادیث با اسانید شناخته شده ابن شاذان سازگار نیست. در عصر صفوی میرلوحی و شیخ حر به این متن دسترسی داشته اند و آن را در کتاب های خود نقل کرده و نسخه های آن را بی آنکه از جعلی بودن آن اطلاع داشته باشند منتشر کرده اند. متن های ابن شاذان درباره قائميت و رجعت در منابع قديم نقل شده و محتوای آن نقل ها با اين کتاب الرجعه مجعول فرق می کند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
نسخه کهنسال الايضاح فضل بن شاذان
در فهرست تأليفی استاد بهراميان از يک کتاب المتعتين والمؤارثة ياد می شود که بنا بر گزارش ايشان در کتابخانه ملی در شيراز موجود است با کتابت 711 ق. عنوان کتاب در فهرست آنجا بنابر گزارش استاد بهراميان المتعتين والمؤارثة ثبت شده و باز بنا به گزارش ايشان عبارت آغازين نسخه با عبارتی از کتاب ايضاح ابن شاذان برابر است. اين اطلاع مهمی است. به احتمال زياد اين نسخه يا شامل دو کتاب المتعتين ابن شاذان (که تاکنون مفقود فرض می شد) و بخشی از ايضاح است و يا اينکه تمام آن چيزی نيست جز نسخه ای از کتاب ايضاح ابن شاذان که می دانيم در آن بحث متعتين هم مطرح شده.
عنوان را البته بايد المتعتين والموازنة خواند و منظور از الموازنة در واقع المعيار والموازنة است که بنابر تحقيقی که سال ها قبل منتشر کردم عنوان اصلی کتاب ايضاح ابن شاذان بوده است. اينجا را ببينيد:
https://ansari.kateban.com/post/1215
با اين حساب بايد گفت خوشبختانه نسخه بسيار کهنه ای از ايضاح همينک در اختيار ماست. نسخه های شناخته شده کتاب همه متأخرند. ما قبلا در چند مقاله نشان داديم که ترديدها درباره اصالت کتاب ايضاح مبنای درستی ندارد.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
#نسخه_خطی
المعیار و الموازنة یا همان الإیضاح فضل بن شاذان
نسخه مجلس
در فهرست به صورت تردیدی به ابن شاذان نسبت داده شده ولی با کتاب ایضاح مطبوع مطابق است.
کتابشناسی توصیفی فضل بن شاذان نیشابوری 👆👆👆👆👆👆👆جدیدترین کتابی است که از این بنده با همکاری همسرم از سوی نشر
هدهد سبا منتشر شده است. این اثر در حدود ۱۰۰ صفحه رقعی شامل
بیش از ۲۰۰ عنوان از آثار فضل و دیگر آثار مربوط به او در ۳ زبان عربی , فارسی و انگلیسی است.
جناب علیزاده درست می فرمایند. البته لطف دارند که پیاز را جزء میوه ها دانستند. از همان اول عرض کردم که من در این قدّ و قواره ها نیستم. اکنون از ژرفای جان خوشنودم که این اثر به آستان مقدس جناب فضل بن شاذان تقدیم شد و برای هر دو بزرگوار آرزوی توفیق دارم.
#فضل_بن_شاذان
#عبدالواحد_بن_محمد_بن_عبدوس_النیسابوری_العطار
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 127
35 باب ما كتبه الرضا ع للمأمون في محض الإسلام و شرائع الدين
1- حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِنَيْسَابُورَ فِي شَعْبَانَ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ: سَأَلَ الْمَأْمُونُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع أَنْ يَكْتُبَ لَهُ مَحْضَ الْإِسْلَامِ عَلَى سَبِيلِ الْإِيجَازِ وَ الِاخْتِصَارِ فَكَتَبَ ع لَه ....
«ما کتبه الرضا ع عن المأمون» رساله ای است که در عیون اخبار الرضا (ع) آورده است منسوب به حضرت رضا (ع)، از انفرادات صدوق است که در تحف العقول هم آمده است. تعدادی از روایات داریم که مرحوم صدوق از یکنفر به نام : «عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ» (یا خودش عطار بوده یا پدرش) نقل می کند که در سال 352 به نیشابور رفتند مقداری از میراث های فضل را از ایشان نقل می کنند.
🔸عدم نقل میراث فضل بن شاذان توسط قمی ها
نمی دانیم چرا قمی ها به میراث های فضل اعتماد نکردند. کلینی به یک واسطه میراث های فضل را نقل می کند. نمی دانیم چرا مشایخ به نیشابور نرفتند و میراث های روایی را اخذ نکردند با وجود اینکه فضل مرد فاضلی است. نزد مشایخ عامه هم بزرگوار است، در برخی موارد او را در عداد بخاری یاد کردند. با بخاری هم دوره است و اساتید مشترک هم دارد از عامه. با تمام این حرف ها در شیعه هم فوق العاده است از شاگردان خوب صفوان و ابن ابی عمیر و ابن فضال پدر است. در سفری که به بغداد داشته است میراث های بغداد را همراه داشته است. ولی عجیب است که قمی ها از او نقل نمی کنند. مثل احمد بن ادریس، ابوعلی اشعری، علی بن ابراهیم ، سعد بن عبدالله به نیشابور می رفتند و میراث های علمی دقیق را از او می گرفتند. کلینی توسط محمد بن اسماعیل که نمی شناسیم از فضل بن شاذان نقل کرده است. شیخ صدوق که آثار عجیب و غریبی از فضل از طریق عطار نیشابوری از طریق ابن قتیبه نقل کرده است، مانند: همین رساله امام رضا (ع) به مأمون از محض الاسلام، رساله علل الشرایع را آورده. علی ای حال تعجب است که چطور این شخصیت بزرگ علمی به لحاظ نشر آثار مظلوم واقع شده است.
لذا این روایت را برخی «حسنه» گرفته اند (یعنی شخص امامی ممدوح باشد ولی توثیق نشده باشد) برخی مصححه گرفته اند اصطلاحاً، یعنی به نظر ما صحیح است. شیخ گفته «حسنه صحیحه» یعنی از حسنه بالاتر است ولی به صحیح نرسیده است، «بل صحیحه».
صدوق در ادامه دو طریق اضافه کرده که آنها را نمی شناسیم.
اینکه می گویند فضل با مأمون مناظره کرده ثابت نیست و اینکه حضرت رضا (ع) نامه ای نوشته باشند راهی به اثباتش نداریم. به نظر ما روایت نیست که بگوییم حسنه است یا صحیحه !
📚درس خارج فقه؛ 93/10/28
@rejalemadadi
#فضل_بن_شاذان
#رساله_علل_الشرایع
فضل بن شاذان دویست سال قبل از شیخ طوسی است؛ تقدم علمی فضل بن شاذان در زمان خود، از شیخ طوسی بیشتر است، معقولاً و منقولاً و سنةً و شیعةً و در علوم اسلامی، بلکه در علوم انسانی فوق العاده است. وفات ایشان قبل از امام عسکری(ع) است. گفته شده وی کتاب نسبتاً مفصلی از حضرت رضا(ع) نقل کرده است اما ایشان حضرت هادی(ع) و حضرت عسکری(ع) را درک کرده و شاید هم در نوجوانی یا بچگیاش امام رضا(ع) یا حضرت جواد(ع) را هم درک کرده باشد اما ایشان از هیچ امامی روایت نقل نمیکند. از امام عسکری(ع) نقل شده است که حضرت فرمودند: «إنی أَغْبِطُ أَهْلَ خُرَاسَانَ بِمَكَانِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ كَوْنِهِ بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ» (رجال الکشی، ص542)، من به اهل خراسان غبطه میخورم به خاطر جایگاه فضل بن شاذان [و بودنش در میانشان]، اگر این نقل درست باشد خیلی عجیب است که امام به حال شخص غبطه بخورد. مقامی است که قاعدتاً تصورات ما به آن نمیرسد، اما ایشان از امام عسکری(ع) هم حدیث ندارد، شاید شرایط تقیه بوده یا ملاقات با امام مشکل بوده است. پدرش هم معلوم نیست؛ چون نجاشی دارد که: قیل پدرش شاذان روی عن الجواد.
🔸رساله علل الشرایع فضل بن شاذان
رسالهای است به نام «علل الشرایع» که ایشان از حضرت رضا(ع) نقل کردهاند که پانزده شانزده صفحه است. شواهد کاملاً کافی است که این مطلب جعلی است؛ به این معنا که این کتاب انشای خود فضل است نه انشای امام رضا(ع). این کتاب را فضل روی تفکراتی شبیه تفکرات اعتزالی و عقلگرایی نوشته است. آقایی که ظاهراً در نیشابور بوده است (شیخ صدوق که شأنش اجل از این است) این کتاب را برداشته است و آخرش گفته است: سمعت عن الرضا(ع) مرة بعد مرة، اصلاً معلوم نیست ایشان حضرت رضا(ع) را در سن بلوغ درک کرده باشد، به احتمال قوی شاید در زمان وفات امام رضا(ع) پنج ساله بوده است چون تاریخ تولدش روشن نیست اما قصهای را با پدرش نقل میکند که پدرش به او میگوید: «ما أقل عقلک من غلام» (رجال الکشی، ص516)، و این قصه در حدود سالهای 218-220 است. این که او در سال 202 این کتاب مفصل را از حضرت رضا(ع) نقل کرده باشد ظاهراً مقطوع البطلان است. بههرحال به ذهن ما میآید که همان عبدالواحد بن عبدوس نیشابوری عطار! سندی برای آن رساله به اسم امام رضا(ع) درست کرده است. روایات را باید در آن سابقهاش نگاه کرد. ایشان علل الشرایع یا به اصطلاح امروزی فلسفه احکام را خودش استخراج کرده است یا به اصطلاح ما تعلیلش عقلی است. یک خطی در قم بود که این عقلیها را قبول میکردند و تعبدی میکردند، یک سندی هم برایش درست کردند که بگویند: این تعلیلش تعبدی است و از حضرت رضا(ع) شنیدهاند. خود صدوق هم علل الشرایع دارد علل الشرایع یعنی تعلیل تعبدی.
بحث فضل خیلی طولانی است چون بعضی از روایات هم در ذم ایشان است که شأن ایشان اجل از آن است که بخواهیم این بحثها را دربارة او بکنیم. فضل شخصیتی است که زمان دو امام معصوم (ع) را قطعاً درک کرده و یک شخصیت علمی و حدیثشناس بزرگ است که حتی کتابهایی در علوم انسانی دارد کتابی در حقیقت علم و عقل دارد، در علومی که مربوط به اشاعره و معتزله است کتاب دارد. به ذهن ما فضل در زمان خودش به مراتب ـ نه به یک مرتبه ـ از شیخ طوسی در زمان خودش جلوتر است. خیلی بر افکار و حدیث اهل سنت مسلط است. وفاتش چهار سال بعد از بخاری است، بخاری سال 256 وفاتش است و ایشان 260 است. با بخاری بزرگترین محدث اهل سنت، استاد مشترک هم دارد و در بعضی جاها در حدیث اهل سنت، بخاری حدیثی را آورده است که فضل روی مبانی خود اهل سنت به حدیث بخاری اشکال میکند و دو سه قرن بعد از بخاری، در فتح الباری همین اشکال فضل را میآورد، البته اسم فضل را هم نیاوردهاند خودشان به بخاری اشکال کردهاند که این حدیث اشکال دارد. این مقام غریبی است که فضل در شناخت حدیث اهل سنت با مثل بخاری هم تراز میشود و بعد هم سنیها همان اشکال را قبول کنند. همین رسالهای هم که در باب عده نوشته است و کلینی در کتاب طلاق کافی آورده بسیار زیبا است.
📚 جزوه نظام قانونی ولائی در فقه و اصول
http://www.ostadmadadi.ir/persian/book/12266/8793/
@rejalemadadi
تصحیح یک اشتباه!
امشب که به دنبال نسخه های جدید از منابع شیعی در کتابخانه های اهل سنت بودم، چیزی یافتم که بسیار موجب فرح و شادی بنده شد:
در فهرست الجامعة الاسلامية که یکی از برترین دانشگاه های عربستان سعودیست، به شماره ۲۱۷۴ نسخه ای با عنوان : فضائل امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام به فضل بن شاذان نیشابوری منتسب کرده اند.
با مراجعه به رجال نجاشی معلوم شد که جناب فضل چنین کتابی داشته و این مرا دوچندان مشتاق برای دیدن این نسخه کرد.
پس از حدود نیم ساعت تلاش، موفق شدم نسخه را تهیه کنم، اما در کمال ناباوری مشخص شد که این تنها نسخه ای از مائه منقبه از ابن شاذان قمیست که فهرست نویس با مشاهده اسم ابن شاذان، آن را به جناب فضل منتسب کرده بود.
در هر حال این نسخه نویافته، نسخه ای ظاهرا و احتمالا جدید است که در تحقیق این کتاب که توسط موسسه امام مهدی علیه السلام چاپ شده، مورد استفاده قرار نگرفته است.
🌺 ضریح بسیار زیبا و منحصر به فرد چوبی مزار جناب فضل بن شاذان عالم بزرگ شیعه و از اصحاب امام هادی و عسکری علیهما السلام در شهر نیشابور.
@bazmeghodsian
چاپ سنگی ترجمهٔ فارسی کتاب Evidence of Prophecy نگاشتهٔ دانشمند مسیحی اسکاتلندی الکساندر کیت (Alexander Keith) که با عنوان کشف الآثار در قصص بنیاسرائیل منتشر شده بود.
مترجم کتاب که جیمز میرک (James L. Merrick) نام دارد مبلغ مسیحی آمریکایی معروف دوره قاجار است و در آن زمان در ارومیه به تبلیغ مسیحیت میپرداخت، وی هم جلد دوم کتاب حیاتالقلوب علامهٔ مجلسی را از فارسی به انگلیسی ترجمه کرد.
#نسخه_خطی
المعیار و الموازنة یا همان الإیضاح فضل بن شاذان
نسخه مجلس
در فهرست به صورت تردیدی به ابن شاذان نسبت داده شده ولی با کتاب ایضاح مطبوع مطابق است.
@kotob_sh
#نسخه_خطی
المعیار و الموازنة یا همان الإیضاح فضل بن شاذان
نسخه مجلس
در فهرست به صورت تردیدی به ابن شاذان نسبت داده شده ولی با کتاب ایضاح مطبوع مطابق اس
#نسخه_خطی
المعیار و الموازنة یا همان الإیضاح فضل بن شاذان
نسخه مجلس
در فهرست به صورت تردیدی به ابن شاذان نسبت داده شده ولی با کتاب ایضاح مطبوع مطابق است.
@kotob_sh
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com