از نفایس نسخه های شیعی که تا به حال دیده ام نسخه ای است از کتاب «کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر» تألیف أبو القاسم علی بن محمد بن علی خزّاز قمی رازی (از علمای قرن چهارم و پنجم هجری) این نسخه مهمترین و کهن ترین نسخهی این اثر به شمار می آید که کتابت آن متعلق به سال ۵۸۴ هـ است، که تا بحال از آن در تحقیق این اثر استفاده نشده است. این نسخه از جهات متعددی دارای اهمیت می¬باشد که از آن جمله می¬توان از اجازات و بلاغات تصحیحی که در همان قرن ششم هجری به خط مبارک بزرگترین مشایخ شیعه بر روی آن دیده می¬شود نام برد؛ اجازه¬ی سماع و قرائت شاذان بن جبرئیل قمی به خط خودش به عبد الله بن علی ابن زهره حلبی (برادر ابن زهره حلبی صاحب غنیة النزوع) و فرزندش محمد بن عبد الله جهت روایت این کتاب است که طریق خود را تا مؤلف را در این اجازه آورده است. و نیز اجازه ابن زهره مذکور به اولادش.. نکته مهم دیگر در این نسخه که آن را از باقی نسخه¬های این کتاب ممیّز می¬کند تصحیح و مقابله¬ی آن توسط ابن ادریس حلی صاحب کتاب «سرائر» است که آن را با نسخه¬ی اصل (بنا بر تعبیر او) مقابله کرده. البته شایان به ذکر است این تنها خط شناخته شده ابن ادریس می باشد. این نسخه بعدها در اختیار شهید اول محمد بن مکی عاملی (786 هـ ق) و سپس در خدمت ابن خاتون عاملی قرار گرفته بوده و خطوط همه آنها بر روی این نسخه آمده است، و این همگی بیانگر اصالت این نسخه دارد.
اصل این نسخه در کتابخانه ی آل سلیمان در لبنان نگهداری می شود و خوشبختانه پس از مشقت های فراروان تصویر آن را تهیه کردم. البته اولین بار از طریق گزارش مرحوم علامه سید محسن امین در اعیان الشیعه از وجود این نسخه مطلع شدم و به دنبال نسخه رفته و متوجه شدم این کتابخانه کما کان در این خانواده حفاظت می شود. نکته مهم در رابطه با سنت اصیل تحمل این کتاب توسط مشایخ امامیه که این اجازات و سماعات و طرق را بر روی آن ثبت کرده اند است که می تواند ما را در تصحیحِ نسبت کتاب به خزاز قمی ـ که مورد تشکیک بعضی از متأخرین واقع شده ـ کمک کند. ان شا الله بعدها از این کتاب و این نسخه بیشتر سخن خواهیم گفت.
(منهج فهرستی تنها راه علاج حدیث امامیه):
روش فهرستی ـ که از ابداعات استاد عدیم النظیر حضرت آیت الله سید احمد مددی مد الله فی عمره است ـ به حق بهترین وعلمی ترین نظریه است که در تاریخ حدیث شیعه برای شناخت درجۀ اعتبار حدیث، مطرح شده است.
بنده این روش را به بیشتر مطابق با واقع حدیث امامیه می دانم. در اکثر موارد با این روش می توان ابهامات تاریخی احادیث را استخراج کرد و می توان جواب هایی حلی و تاریخی با روشی علمی و قابل قبول برای اسباب عمل به یک حدیث توسط قدمای شیعه در قرون اولیه؛ اگر چه سند آن ـ بنابر مبانی رجالی متأخر ـ ضعیف باشد، و یا عدم عمل به حدیثی و اعراض از آن با وجود سند صحیح، یافت.
نکته اینجاست که این روش زوایای بسیار زیادی دارد و باید کار بسیار گسترده ای برای پیمودن راهی که قریب به هشتصد سال در مسیر صحیح خود پیموده شده، را بازگشت و سپس در مسیر و آدرس درست حرکت کنیم. معنای بازگشت این است که برای عده ای تغییر مسیری که از علامۀ حلی برای حدیث امامیه پیشنهاد شده بود بسیار سخت است. لذا به عقیدۀ من افراد دلسوزی باید برای به جلو بردن و حل ابهامات «منهج فهرستی» و اشاعۀ آن و نیز گسترش مبانی آن و تبویب مسایل آن کمر همت بسته و این کار را به سر انجام مطلوبی برسانند.
در این مسیر باید تمام روایات منابع قرن دوم و سوم شیعه در منابع بعدی رد یابی و بازسازی گردد. در عین حال باید دید که هر یک از این روایات، به چه نحوی و از کجا و چه طریقی منتقل شده اند. مهمترین نکته در منهج فهرستی شناسایی اعتبار نسخۀ کتابی است که روایت از آن نقل شده است. به طور مثال باید استخراج کرد که فلان روایت در کتاب کافی از نوادر ابن ابی عمیر نقل شده. عد از آن تازه کار پژوهشگر حدیث شروع می شود که نسخۀ نوادری که این روایت از آن نقل شده چه کیفیتی داشته و انوع چه دست نسخه های نوادر ابن ابی عمیر است؛ از نوع نسخه های «کوفی» آن، و یا از نوع نسخه های «قمی» کتاب نوادر ابن ابی عمیر است.
در منهج فهرستی برای هر یک از این نسخه ها اعتباری خاص قایل است که به بعضی از این نسخه ها که از لحاظ جغرافیایی تقسیم بندی شده اند نگاهی حجیتی دارد و یا بعضی از آنها از دید این منهج دارای اعتبار لازم نبوده، از این روی طایفه از آن روی بر گردانده و از حجیت لازم برای عمل به آن برخوردار نیستند.
بنابر این در این روش یکبار اصل روایت در منبع موجود مورد مداقه قرار می گیرد و بار دیگر به اعتبار کتاب و منبعی که این روایت از آن نقل شده، و بار سوم به اعتبار نسخه ای که از آن نقل شده، لحاظ سنجی می گردد.
اشاره به این نکته الزامی است که این نظریه با آنچه از بعضی علمای شیعه در قرن یازدهم و دوازدهم به بعد به صورت پراکنده مطرح کرده اند بسیار متفاوت است. در یادداشتهای بعدی تلاش بر آن دارم که به بعضی ممیزات و اختلافات این منهج فهرستی با تلاش های کتابشناسانۀ قدما و متأخرین و معاصرین بپردازم.
@majlesilib
✅ نسخه های تنوری
از انواع و اقسام بلایا و نامهربانی ها که بر میراث مخطوط مان آمده نهادن آن در تنور و پوشیدن روی آن با خس و خاشاک است. تصویر چند نسخه ارزشمند را در موبایل طلبه ای از اهالی خراسان جنوبی دیدم که می گفت آنها را از درون تنور قدیمی منزلشان از زیر خرواری از خاک بیرون کشیده و البته تعداد متنابعی از نسخه ها ی داخل تنور نابود شده و قابل استفاده نبود. یکی از آن تصاویر مربوط به نسخه ای از نهج البلاغه بود که به گمان من کتابت آن به اوائل سده هشتم هجری باز می گشت. نسخه ای بس گرانبها با خط نسخ مشکول .
چه بگویم اندر باب زخم هایی که بر پیکر نازنین حاملان اندیشه های فرهنگسازان بزرگی همچون ابن سیناو خواجه نصیر و علامه حلی و شریف رضی و شیخ مفید و شیخ طوسی و شیخ صدوق و دیگر اعضای کاروان پرشمار علم و فضیلت این سرزمین اند آمده است. می خواهم مرثیه ای بخوانم برای انواع و اقسام این نسخه های زخمی و مجروح . با من باشید تا برایتان بگویم از سرنوشت غمبار دوستان صمیمی و دانش افزایمان:
1. نسخه قبوری و گورستانی: نظیر این تعبیر را مرحوم استاد دانش پژوه برای مخطوطاتی بکار می برد که به دست وارثان نااهل اهل علم و یا دیگر افراد نادان در گورستانها به خاک سپرده می شد. خودم در دوران نوجوانی چند نسخه خطی را از دست خادم یک مسجد در شهرمان که قصد داشت نسخه های به زعم خودش بی مصرف را در قبرستان دفن نماید نجات دادم. پیش از این داستان به خاکسپاری سه گونی کتاب خطی را در یکی از روستاهای شمال هنگام تجدید بنای یک زیارتگاه نوشتم که پس از مدتی با زحمت توانستیم یکی از گونی ها را بیرون بکشیم ولی سوگمندانه رطوبت چنان در جان نسخه ها نفوذ کرده بود که به ناچار باید به جای اولش باز می گشت.
اگر به یاد داشته باشید داستان یک مدرسه علمیه را که از عصر قاجار به یادگار مانده بود بنایی زیبا و چشم نواز که به بهانه رطوبت کل آن را کوبیدند و در زمان جنگ ایران و عراق و با وجود کمبودها ساختمانی به سبک جدید بنا کردند و به فرموده متولی آن نسخه های مندرس و ورق ورق شده را لابد برای حفظ احترام و قداست اسمای روی برگها در پی و بنیان ساختمان به ودیعت نهادند.
2. نسخه های زیرخاکی: این اصطلاح دلالان طمع ورزیست که برای دریافت پول بیشتر بر سر نسخه ها می گذارند تا خریداران را نقره داغ کنند. وقتی نسخه ای را زیر خاکی بنامند دیگر کتابخانه ها را یارای معامله......
ادامه این مطلب نگاشته ابوالفضل حافظیان بابلی را در لینک زیر بخوانید:
http://yon.ir/RibVD
🆔 @manuscript
اجازات حدیثی در چه صورت اهمیت دارد؟
در سال های اخیر اهتمام به اجازات و نشر آنها فزونی گرفته که البته امر میمونی است. عمده متن های اجازات متأخرین تنها برای شناخت طبقات علما به کار می آید. قسمت محدودتری از آنها هم علاوه بر این به این فایده می آید که چه کسی نزد کی چه کتابی را بعضا خوانده و اجازه روایتش را دریافت کرده است. این نوع اجازات کارکرد اجازات قدمایی را ندارد. اجازه در اصل برای گواهی دادن اصالت نسخه ها و برابری آنها با نسخه های اصل و برای تضمین اتصال روایت نسخه های کتاب های حدیثی است. این در حالی است که اجازات متأخرین عمدتا اجازات برای اتصال روات است و نه اتصال نسخه های کتاب ها و سند برای روایت متن ها با عنایت به نسخه هایشان. بنابراین وجود انبوهی از اجازات برای کتاب های حدیثی اگر اتصال سندی نسخه های متأخر و اتکای آنها بر متون نسخه های قدیمتر گواهی نشده باشد کمکی به اصالت بخشی به متون حدیثی نمی کند. فتأمل.
اهمیت بازبینی فهرست های نسخ خطی
گاهی که با یادداشت های مهم تاریخی و نسخه ای در لابلای نسخ خطی برخورد می کنم، و می بینم که برخی از این نسخه ها به لحاظ قدمت و محتوا چه اندازه با ارزش و دارای نکات مهم هستند، هوس می کنم سری به فهرست نسخ خطی مربوطه زده، ببینم فهرست نویس چه مطالبی از این نسخه آورده و آیا به این یادداشت ها اشاره کرده است یا خیر.
اما و مع الاسف و با کمال شگفتی می بینم که اولا و غالبا بسیاری از رسائل کوچک از چشم آنان دور افتاده و فهرست نشده و تنها چند عنوان کوتاه با یک توضیح دو سه سطری ذیل آنها آمده است.
بدتر از آن، یادداشت های مهم تاریخی در ابتدا و انتهای نسخه ها و یا در صفحات پراکنده در آغاز و پایان نیز غالبا بلکه در اکثر قریب به اتفاق موارد، گزارش نشده است. این در حالی است که این یادداشت ها در ثبت تاریخ ما بسیار مهم است. در معرفی محتوای رسائل و کتابها هم کوتاهی های فراوانی صورت گرفته است.
البته در برخی از ادوار رسم بر تفصیل نبوده، یا برخی از فهرست نویسان، اساسا روششان این نبوده که تفصیلا این موارد را گزارش کنند. اما به هر دلیل، لازم است بار دیگر، نسخ این کتابخانه ها با دید تازه مورد شناسایی قرار گیرد. حقیقت فکر می کنم وقتی کار فهرست نویسی کتابخانه ای به صورت عمومی تمام شد، تازه اول کار است. یعنی دوباره باید فهرست نویسان زبده تر آمده، و دست کم نسخه های با ارزش را از نو و سر فرصت معرفی کنند.
فکر کنید در کتابخانه ملک چه مقدار نسخه های با ارزشی هست، اما در فهرست نویسی آنها، از روی عجله، حتی آنها که توسط برخی از بزرگان از فهرست نویسان معرفی شده، اطلاعات زیادی از نسخه ها بدست داده نشده است. همین طور نسخه های سنا. هر اشاره موجود در اینها می تواند سوژه ای برای نگارش چندین مقاله یا غنی کردن نوشته های تاریخی جوانان پژوهشگر ما باشد.
بنابرین تقاضای بنده از مدیران کتابخانه های بزرگ مانند دانشگاه، ملک، مجلس، آستان قدس و موارد دیگر این است که یک بار دیگر برنامه ای برای فهرست نویسی نسخ مهم که به آنها بی توجهی شده تدارک ببیند.
تاریخ فرهنگ ما در این آثار بوده و بی توجهی به آنها که راه و رسم و شیوه و شیمه همه ماست، سبب شده است تا ما تنها به صورت عمومی و بر اساس همان چه که از تواریخ و تراجم عمومی در اختیار داریم گذشته را بشناسیم و به نکات ظریف و مهم و دقایق پنهان تاریخ فرهنگمان که در لابلای همین نسخ خطی است، پی نبریم.
البته و یک راه دیگر هم این است که همه نسخه ها را آنلاین کنند تا دیگران هم به کمک آنها آمده و دست کم گزارشی از برخی از نسخ مهم بنویسند. فکر کنید، اگر این همه نسخه در دانشگاه یا ملک یا جاهای دیگر، همگی آنلاین می شد، حالا با ملاحظاتی نسبت به مواردی که نگرانی هست، آن وقت نویسندگان زیادی می توانستند صدها بلکه هزاران مقاله در باره آنها بنویسند. اما حیف که این خیالی و آرزویی بیش نیست و گویی کسی گوشش بدهکار نه. درست مثل موارد دیگر.
@jafarian1964
برگی از پیشینه تصحیح متن
بحث تصحیح متن، بحث جدیدی نیست، بلکه قدمای از علمای اصیل، در استنساخ آثار، دقت به خرج داده و تلاش می کردند تا بر اساس نسخه های کهن و صحیح، نسخه ای دقیق برای خود فراهم آورند. این که آنان مطابق چه اصولی تصحیح می کردند، و چه نکاتی را در این باره مراعات می نمودند، از انجامه برخی از نسخه ها بدست می آید. در اینجا یک نمونه جالب تقدیم می کنم که کاتب با دقت شرح می دهد که چگونه متن خود را فراهم آورده و از چه نسخه ها و با چه اصولی آن را کتابت کرده است.
نسخه ای از تهذیب الاحکام شیخ طوسی، در سال 1077 توسط محمد حسین بن محب علی فراهم آمده و او در پایان کتاب، گزارش استفاده و مقابله نسخه خود را با نسخ معتبر چنین شرح داده است:
من این نسخه را استنساخ کرده و آن را با نسخه معتبری که مولانا محمد تقی «مجلسی» (م 1070) فراهم آورده بود، مقابله کردم.
نسخه ملامحمد تقی مجلسی، از روی نسخه ای که به خط شیخ حسین بن عبدالصمد، پدر شیخ بهایی بوده، کتابت شده است. [این نسخه بعدها در اختیار شیخ بهایی بوده و مجلسی اول که شاگرد وی بوده از آن استفاده کرده است]
نسخه شیخ حسین پدر شیخ بهایی، از روی نسخه ای از تهذیب الاحکام استنساخ شده که به خط خود شیخ طوسی بوده و او [یعنی شیخ حسین] آن را بر شهید ثانی خوانده است. به هر حال، نسخه شیخ حسین بن عبدالصمد، نسخه ای است که ملامحمد تقی مجلسی، نسخه اش را با آن مطابقت داده است.
ملامحمد تقی مجلسی، بار دیگر نسخه خود را با دو نسخه دیگر تطبیق داده است: نخست نسخه مولا احمد «مقدس» اردبیلی ، و دیگری با نسخه مولا عبدالله شوشتری.
کاتب ما می گوید: اکنون آنچه در متن نسخه ما آمده، موافق با نسخه متعلق به شیخ بهایی به خط پدرش شیخ حسین بن عبدالصمد است. و آنچه در حاشیه آمده، مطابق دو نسخه آن دو استاد فاضل یعنی ملا احمد اردبیلی و و تستری است.
بدین ترتیب او گزارش نسخه ها و کار خود را در تهیه این نسخه شرح داده و ما را در جریان روش کار عالمان در این زمینه، یعنی ارائه یک متن مصحّح قرار داده است. تصویر این صفحه را پایین ملاحظه فرمایید.
@jafarian1964
اجازات حدیثی در چه صورت اهمیت دارد؟
در سال های اخیر اهتمام به اجازات و نشر آنها فزونی گرفته که البته امر میمونی است. عمده متن های اجازات متأخرین تنها برای شناخت طبقات علما به کار می آید. قسمت محدودتری از آنها هم علاوه بر این به این فایده می آید که چه کسی نزد کی چه کتابی را بعضا خوانده و اجازه روایتش را دریافت کرده است. این نوع اجازات کارکرد اجازات قدمایی را ندارد. اجازه در اصل برای گواهی دادن اصالت نسخه ها و برابری آنها با نسخه های اصل و برای تضمین اتصال روایت نسخه های کتاب های حدیثی است. این در حالی است که اجازات متأخرین عمدتا اجازات برای اتصال روات است و نه اتصال نسخه های کتاب ها و سند برای روایت متن ها با عنایت به نسخه هایشان. بنابراین وجود انبوهی از اجازات برای کتاب های حدیثی اگر اتصال سندی نسخه های متأخر و اتکای آنها بر متون نسخه های قدیمتر گواهی نشده باشد کمکی به اصالت بخشی به متون حدیثی نمی کند. فتأمل.
دو پيشنهاد درباره فهرست نويسی نسخه های خطی
بسياری از فهرست هایی که برای نسخه های خطی نوشته می شوند فهرست های کاملی نيستند. اينجا به دو مورد بسيار ضروری اشاره می کنم: 1- در مورد نسخه های حديثی و تا حدودی ادبی نقل سند روايت کتاب در آغاز نسخه خطی بسيار مهم است (و همچنين هر گونه اجازه ای برای کتاب ها که اطلاعات پشت نسخه ای محسوب می شوند). متأسفانه به اين مورد کمتر توجه می شود. بسياری از نسخه های حديثی شيعی که امروزه موجودند فاقد سند روايت کتاب و نسخه اند. شماری از آنها که سند روايت کتاب در آغاز آنها نقل شده متأسفانه در بسياری از فهرست ها مورد بی توجهی قرار گرفته اند. فی المثل آثار شيخ صدوق در تعدادی از نسخه های خطی موجود آنها مشتمل بر روايت های متفاوت آثار اويند که خود نشان از تبارشناسی نسخه ها و جغرافيای پراکندگی آنها دارد، منتهی در بسياری از فهارس کتابخانه ها و از جمله کتابخانه مرعشی، آستان قدس و يا مجلس به اين سندها توجه نشده و منبعی عظيم از اطلاعات تاريخی بدين ترتيب از دست رفته است. همين موضوع درباره نقل کامل رقم های نسخه ها و کاتبان آنها صادق است. امروز که بسياری از نسخه های خطی کتابخانه ها به صورت آنلاين دستياب است خوب است برای رساله های فوق ليسانس در دانشکده های تاريخ و ادبيات و الهيات توجه دوباره به نسخه های خطی با عنايت به اين اطلاعات تاريخی و سندی محوريت يابد.
2- نکته دوم درباره گواهی های تملک بر روی نسخه هاست که خود می تواند برای بازنويسی تاريخ فرهنگی مان بی نهايت مفيد افتد. اين گواهی های تملک سرگذشت نامه کتاب و نسخه های خطی است در سرزمين مان و اينکه چگونه و با چه کيفيت مردمان سرزمينمان و با چه انواعی از پراکندگی ها کتاب هایی را کتابت می کرده، گردآوری و تملک می کرده و آنها را به نسل های بعدی منتل می کرده اند. بر اساس تاريخ گواهی های تملک نسخه ها می توان تاريخ علوم و دانش های دينی و تاريخ انديشه ها و تاريخ تحول و انتقال علوم را در گستره تمدن اسلامی بررسيد.
دانش تبارشناسی نسخه ها بی توجه به اين دو نکته نمی تواند قابل تصور باشد.
برای تبارشناسی نسخه های نهج البلاغه و شناخت نسخه های مادر، علاوه بر اجازات و اطلاعات حاشیه ای نیازمند بررسی متن نسخه ها با توجه به شباهت ها و تفاوت های موجود در بین آنان هستیم و احتمالا بتوان در نهایت نشان داد بخشی از این اختلاف نسخ به مولف یا شاگردان او باز می گردد و بخشی دیگر نیز به خاطر اجتهاد و سلیقه کاتبان و ورود حواشی به متن و ... است. به هر حال حداقل فایده این دسته بندی نسخه ها در کیفیت تصحیح و شناخت ارزش ضبط های نسخه ها تاثیر گذار خواهد بود.
در آغاز باید بتوانیم به یک دسته بندی و طبقه بندی مقدماتی از نسخه های موجود نهج البلاغه برسیم. برای شروع این کار می توان از اطلاعات حاشیه ای موجود بر نسخه ها (مانند انجامه ها ، اجازه ها، اشعار و...) استفاده کرد ولی نهایتا باید با بررسی ویژگی ها متنی نسخه ها (مانند نقصان و زیادات، اختلاف ضبط ها، ترتیب خطب و ...) این دسته بندی را اصلاح و تکمیل و تایید کند.
بررسی نسخه های نهج البلاغه یمنی – زیدی نشان می دهد بیشتر این نسخه های دارای شباهت های یکسانی است. مثلا اشعار یعقوب بن احمد نیشابوری درباره نهج البلاغه و نقش خواتیم امیرالمومنین (ع) که در پایان آنان آمده است. بعلاوه شباهت آنان در شکل آوردن زیادات در پایان سه بخش خطب،نامه و کلمات قصار؛ همچنین یکسانی ترتیب خطب اطمینان نسبی می دهد که همه این نسخه ها به یک نسخه مادر می رسند. با در نظر گرفتن نحوه آشنایی زیدیان یمن با نهج البلاغه (آمدن از نیشابور به یمن) و شباهت ویژگی ها پیشگفته با دسته ای دیگر از نسخه ها که آنها را با عنوان نسخه های نیشابوری نهج البلاغه می شناسیم این اطمینان را می دهد که همه این نسخه های باید به یک نسخه مادر برسند. اما بعضا اندک تفاوت های حاشیه ای بین این نسخه ها مشاهد می شود و بالاخص توجه به اختلافات متنی، نشان می دهد خود این نسخه ها را باید در چند دسته تقسیم کرد و چه بسا حتی بررسی و مقایسه اختلافات متنی، باعث تجدید نظر در اینکه تمام این نسخه ها به یک نسخه مادر می رسد، گردد.
ویژگی خاص نسخ یمنی:
نسخه های نهج البلاغه یمنی (با ریشه نیشابوری) مانند سایر نسخ نهج البلاغه با ریشه های متفاوت دیگر، برخی ممیزات و منفردات خاص دارند. در ادامه به عنوان نمونه دو مورد از منفردات متنی که در نسخه های یمنی وجود دارد بیان می گردد. این دو مورد را در هیچ یک از نسخه های دیگر که تا الان فرصت شده ببینم ملاحظه نشده است.(حتی در آنچه به عنوان نسخ نهج البلاغه نیشابوری می شناسیم)
1. در مقدمه سید رضی بر نهج البلاغه آمده:«...وخلع من قلبه انه کلام مثله». در نسخه های یمنی بعد از کلمه قلبه، عبارت «علاقه الهوی» افزوده شده که از منفردات نسخه های نهج البلاغه یمنی است و تا الان در نسخه ای دیگر ملاحظه نکرده ام.
2. در وصیت امیرالمومنین(ع) به امام حسن(ع)، در بخش آخر نامه دو تحریر متفاوت از آن به دنبال هم و به صورت مجزا نقل شده است. به این شکل که ابتدا از یک نسخه دیگر این بخش آورده شده (در حاشیه به این مطلب اشاره می کند: من قوله وادعا الی آخر هذه الخطبه فی نسخة اخری) و سپس دوباره همین بخش را از همان نسخه اصل آورده می شود (در حاشیه تذکر می دهد: من قوله و ادعا الی هاهنا من نسخة اخری و من هاهنا تمام النسخة الاولی و النسختان متفقتان فی الاکثر و فی الکلام المتوسط بعض زیادة فی مواضع).
آن تحریری که ابتدا از نسخه ثانوی نقل شده نسبت به تحریر اصلی شامل برخی اختلاف کلمات و بخصوص اضافات است که این اضافات را در نسخه های دیگر نهج البلاغه هنوز برخورد نکردم.
در فایل زیر این بخش نامه از دو نسخه ای که قبلا معرفی شد قرار داده شده است.
@libmazaheb
از نفایس نسخه های شیعی که تا به حال دیده ام نسخه ای است از کتاب «کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر» تألیف أبو القاسم علی بن محمد بن علی خزّاز قمی رازی (از علمای قرن چهارم و پنجم هجری) این نسخه مهمترین و کهن ترین نسخهی این اثر به شمار می آید که کتابت آن متعلق به سال ۵۸۴ هـ است، که تا بحال از آن در تحقیق این اثر استفاده نشده است. این نسخه از جهات متعددی دارای اهمیت می¬باشد که از آن جمله می¬توان از اجازات و بلاغات تصحیحی که در همان قرن ششم هجری به خط مبارک بزرگترین مشایخ شیعه بر روی آن دیده می¬شود نام برد؛ اجازه¬ی سماع و قرائت شاذان بن جبرئیل قمی به خط خودش به عبد الله بن علی ابن زهره حلبی (برادر ابن زهره حلبی صاحب غنیة النزوع) و فرزندش محمد بن عبد الله جهت روایت این کتاب است که طریق خود را تا مؤلف را در این اجازه آورده است. و نیز اجازه ابن زهره مذکور به اولادش.. نکته مهم دیگر در این نسخه که آن را از باقی نسخه¬های این کتاب ممیّز می¬کند تصحیح و مقابله¬ی آن توسط ابن ادریس حلی صاحب کتاب «سرائر» است که آن را با نسخه¬ی اصل (بنا بر تعبیر او) مقابله کرده. البته شایان به ذکر است این تنها خط شناخته شده ابن ادریس می باشد. این نسخه بعدها در اختیار شهید اول محمد بن مکی عاملی (786 هـ ق) و سپس در خدمت ابن خاتون عاملی قرار گرفته بوده و خطوط همه آنها بر روی این نسخه آمده است، و این همگی بیانگر اصالت این نسخه دارد.
اصل این نسخه در کتابخانه ی آل سلیمان در لبنان نگهداری می شود و خوشبختانه پس از مشقت های فراروان تصویر آن را تهیه کردم. البته اولین بار از طریق گزارش مرحوم علامه سید محسن امین در اعیان الشیعه از وجود این نسخه مطلع شدم و به دنبال نسخه رفته و متوجه شدم این کتابخانه کما کان در این خانواده حفاظت می شود. نکته مهم در رابطه با سنت اصیل تحمل این کتاب توسط مشایخ امامیه که این اجازات و سماعات و طرق را بر روی آن ثبت کرده اند است که می تواند ما را در تصحیحِ نسبت کتاب به خزاز قمی ـ که مورد تشکیک بعضی از متأخرین واقع شده ـ کمک کند. ان شا الله بعدها از این کتاب و این نسخه بیشتر سخن خواهیم گفت.
(منهج فهرستی تنها راه علاج حدیث امامیه):
روش فهرستی ـ که از ابداعات استاد عدیم النظیر حضرت آیت الله سید احمد مددی مد الله فی عمره است ـ به حق بهترین وعلمی ترین نظریه است که در تاریخ حدیث شیعه برای شناخت درجۀ اعتبار حدیث، مطرح شده است.
بنده این روش را به بیشتر مطابق با واقع حدیث امامیه می دانم. در اکثر موارد با این روش می توان ابهامات تاریخی احادیث را استخراج کرد و می توان جواب هایی حلی و تاریخی با روشی علمی و قابل قبول برای اسباب عمل به یک حدیث توسط قدمای شیعه در قرون اولیه؛ اگر چه سند آن ـ بنابر مبانی رجالی متأخر ـ ضعیف باشد، و یا عدم عمل به حدیثی و اعراض از آن با وجود سند صحیح، یافت.
نکته اینجاست که این روش زوایای بسیار زیادی دارد و باید کار بسیار گسترده ای برای پیمودن راهی که قریب به هشتصد سال در مسیر صحیح خود پیموده شده، را بازگشت و سپس در مسیر و آدرس درست حرکت کنیم. معنای بازگشت این است که برای عده ای تغییر مسیری که از علامۀ حلی برای حدیث امامیه پیشنهاد شده بود بسیار سخت است. لذا به عقیدۀ من افراد دلسوزی باید برای به جلو بردن و حل ابهامات «منهج فهرستی» و اشاعۀ آن و نیز گسترش مبانی آن و تبویب مسایل آن کمر همت بسته و این کار را به سر انجام مطلوبی برسانند.
در این مسیر باید تمام روایات منابع قرن دوم و سوم شیعه در منابع بعدی رد یابی و بازسازی گردد. در عین حال باید دید که هر یک از این روایات، به چه نحوی و از کجا و چه طریقی منتقل شده اند. مهمترین نکته در منهج فهرستی شناسایی اعتبار نسخۀ کتابی است که روایت از آن نقل شده است. به طور مثال باید استخراج کرد که فلان روایت در کتاب کافی از نوادر ابن ابی عمیر نقل شده. عد از آن تازه کار پژوهشگر حدیث شروع می شود که نسخۀ نوادری که این روایت از آن نقل شده چه کیفیتی داشته و انوع چه دست نسخه های نوادر ابن ابی عمیر است؛ از نوع نسخه های «کوفی» آن، و یا از نوع نسخه های «قمی» کتاب نوادر ابن ابی عمیر است.
در منهج فهرستی برای هر یک از این نسخه ها اعتباری خاص قایل است که به بعضی از این نسخه ها که از لحاظ جغرافیایی تقسیم بندی شده اند نگاهی حجیتی دارد و یا بعضی از آنها از دید این منهج دارای اعتبار لازم نبوده، از این روی طایفه از آن روی بر گردانده و از حجیت لازم برای عمل به آن برخوردار نیستند.
بنابر این در این روش یکبار اصل روایت در منبع موجود مورد مداقه قرار می گیرد و بار دیگر به اعتبار کتاب و منبعی که این روایت از آن نقل شده، و بار سوم به اعتبار نسخه ای که از آن نقل شده، لحاظ سنجی می گردد.
اشاره به این نکته الزامی است که این نظریه با آنچه از بعضی علمای شیعه در قرن یازدهم و دوازدهم به بعد به صورت پراکنده مطرح کرده اند بسیار متفاوت است. در یادداشتهای بعدی تلاش بر آن دارم که به بعضی ممیزات و اختلافات این منهج فهرستی با تلاش های کتابشناسانۀ قدما و متأخرین و معاصرین بپردازم.
@majlesilib
پیشنهادی برای مجموعه های خطی و دعوت به همکاری در یک پروژه علمی
انجامه نسخه های خطی یکی از مهمترین راه های آشنایی با تاریخ کتاب در تمدن اسلامی است. از آن جمله آشنایی با پراکندگی علوم و کتاب ها و همچنین نحوه کار و سهم مدارس و آموزشگاه ها در انتقال علوم مختلف. در حقیقت انجامه های دستنوشته های خطی یکی از غنی ترین راه های آشنایی با نظامات آموزشی در تمدن اسلامی است. حال در این میان به ویژه مجموعه های خطی که شامل چند و گاه دهها و یا صدها متن می شوند ارزش بیشتری از این جهت دارند. بسیاری از این مجموعه ها به صورت تخصصی است و به طور نمونه تنها شامل رساله های فقهی و یا فلسفی می شوند. حال اگر کاتبان، این مجموعه ها را در شهرهایی معین و برای عالمان معروف نوشته باشند و یا این مجموعه ها در مدارسی معین کتابت و وقف شده باشد معمولا نشان از سهم تدریس و تدرس این علوم در شهرهای معین و مدارس و دوره های زمانی معین دارند و می توانند برای تدوین تاریخ علوم و همچنین تاریخ نظامنامه های آموزشی مدارس به کار گرفته شوند. من در مجلد اول از گنجینه های نسخ خطی و همچنین در سایت کاتبان و نیز در مجلد دوم همین کتاب از گنجینه ها که الآن در دست آماده سازی است بسیاری از این نمونه ها را نشان داده ام.
آنچه از سال ها پیش در پی آن بودم و برای آن هدف عکس صدها مجموعه خطی را فراهم کردم این است که در حوزه کلام و فلسفه و منطق و علوم عقلی مطالعه ای روی این مجموعه های خطی که شامل متن های مختلف فلسفی و کلامی است و در عین حال دارای انجامه و تاریخ کتابت است سامان گیرد. برای این کار نیازمند همکاری فضلای جوان هستم. بسیاری از این نسخه ها را از ترکیه فراهم کردم و بسیاری را هم از ایران و اروپا و کشورهای عربی در اختیار دارم. به نظرم در مجموع حدود دویست مجموعه خطی در حوزه علوم عقلی است. باید فهرست کاملی از این رساله ها در هر مجموعه همراه با انجامه ها و فوائد پشت نسخه ای از تک تک آنها فراهم کرد و با مطالعه تحلیلی نشان داد که گسترش روی مطالعه متون کلامی و فلسفی و منطقی در شهرهای مختلف اسلامی چطور بوده است. به طور نمونه نسبت مطالعه و یا کتابت آثار فارابی با ابن سینا و یا سهروردی چه بوده است؟ یا اینکه چه متن هایی معمولا همراه چه متن هایی کتابت و استنساخ می شده و در یک مجموعه گرد می آمده است؟ چه شروحی بیشتر مورد مطالعه بوده و کدامیک در نسخه ها بیشتر مجال حاشیه نویسی بوده است و ....
اگر دوستانی علاقمند به همکاری اند لطفا اعلام کنند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
اجازات حدیثی در چه صورت اهمیت دارد؟
در سال های اخیر اهتمام به اجازات و نشر آنها فزونی گرفته که البته امر میمونی است. عمده متن های اجازات متأخرین تنها برای شناخت طبقات علما به کار می آید. قسمت محدودتری از آنها هم علاوه بر این به این فایده می آید که چه کسی نزد کی چه کتابی را بعضا خوانده و اجازه روایتش را دریافت کرده است. این نوع اجازات کارکرد اجازات قدمایی را ندارد. اجازه در اصل برای گواهی دادن اصالت نسخه ها و برابری آنها با نسخه های اصل و برای تضمین اتصال روایت نسخه های کتاب های حدیثی است. این در حالی است که اجازات متأخرین عمدتا اجازات برای اتصال روات است و نه اتصال نسخه های کتاب ها و سند برای روایت متن ها با عنایت به نسخه هایشان. بنابراین وجود انبوهی از اجازات برای کتاب های حدیثی اگر اتصال سندی نسخه های متأخر و اتکای آنها بر متون نسخه های قدیمتر گواهی نشده باشد کمکی به اصالت بخشی به متون حدیثی نمی کند. فتأمل.
قطعا این بلاغ بسیار مشهور است و خود بنده زیاد آن را دیده ام.. ولی در اینجا فرصت را غنیمت می شمارم و از جنابتان که واقعا اهلٌ ومحلٌ، براي انجام این تحقیق هستید می خواهم تا یک تحقیق و پژوهش جامعی در رابطه با این بلاغ ها و امضاهای تصحیح نسخه های خطی انجام دهید، کتابی با یک آلبوم عکس فاخر که جای آن در انبوه تحقیقات نسخه های خطی بسیار بسیار خالی است و خود بهتر می دانید که با شناسایی این امضاها و صاحبان آنها در کنار نسخه های خطی چه اثرات و اهمیتی بر نسخه بار می شود..
خبر مسرت بخش پیدا شدن ادویه مفرده ابن سمجون را تازه دیدم.
در دوره ریاست دکتر جعفریان بر کتابخانه مجلس که اقل العباد در جلسات ارزیابی نسخه ها شرکت می کردم , یک روز با اعضای جلسه مشغول کار بودیم که اطلاع دادند عده ای از شهرستان آمدند چند نسخه آوردند برای فروش . گفتیم نسخه ها را بیاورید داخل اتاق و آقایان بیرون منتظر بمانند تا نتیجه را اعلام کنیم . فروشندگان با عصبانیت گفتند نسخه را فقط در حضور ما می توانید ببینید. به ناچار گفتیم یکی از آنها داخل بنشیند و درب اتاق باز بماند تا دیگر ورثه از نزدیک شاهد ماجرا باشند.
گونی کتاب را باز نموده و یکی یکی نسخه ها را بیرون می آورد و به دست ما می داد. در لحظات اولیه متوجه شدم گنجی در این گونی خفته که قرنها از انظار بدور مانده و آن چیزی نبود جز طب ابن سمجون. شروع کردم به جستجو در منابع . به مدخل ابن سمجون در دایره المعارف بزرگ اسلامی مراجعه کردم و بالاخره نسخه ای از یک بخش دیگرِ کتاب را در یکی از کتابخانه های خارجی یافتم- که الآن نام کتابخانه را به یاد ندارم و در سفر هستم و دسترسی به منابع ندارم- .
القصه در این گونی جز طب ابن سمجون یک نسخه دیگر هم قابل توجه بود و الباقی اولویتی برای خرید نداشت.
در آن زمان به فروشنده گفتیم چهل میلیون تومان نسخه طب را خریداریم و برای آن نسخه دیگر یک قیمت معتدلی پیشنهاد کردیم. از ما اصرار و از آن جمع ورّاث که از تبریز آمده بودند , امنتاع.
می گفتند اجازه انتخاب ندارید برای کلما فی الکیس جمعا 100 یا 90 میلیون میخواهیم . در حالی که باقی نسخه ها بسیار معمولی و کم بها بود.
متوجه شدم آقایان قبل از آمدن به کتابخانه مجلس به طور یک دلال پرآوازه خوردند و او به اهمیت نسخه طب ابن سمجون پی برده و چون حریفِ خرید نسخه نشد فروشندگان را فریب داده و به آنها گفته نسخه های شما 100 میلیون می ارزد, به اصطلاحِ عوام آنها را سنگ کرد تا نتوانند نسخه های خود را بفروشند و مجبور شوند به سراغ همان دلال روند.
حال نمی دانم نسخه ای که قرار است رونمایی شود چه داستانی دارد, از کجا آمده و به کدام کتابخانه رسیده و به چه قیمتی؟
هر چه هست جای شکر و خوشحالی دارد
چه بگویم اندر باب زخم هایی که بر پیکر نازنین حاملان اندیشه های فرهنگسازان بزرگی همچون ابن سیناو خواجه نصیر و علامه حلی و شریف رضی و شیخ مفید و شیخ طوسی و شیخ صدوق و دیگر اعضای کاروان پرشمار علم و فضیلت این سرزمین اند آمده است. می خواهم مرثیه ای بخوانم برای انواع و اقسام این نسخه های زخمی و مجروح . با من باشید تا برایتان بگویم از سرنوشت غمبار دوستان صمیمی و دانش افزایمان: 1. نسخه قبوری و گورستانی: نظیر این تعبیر را مرحوم استاد دانش پژوه برای مخطوطاتی بکار می برد که به دست وارثان نااهل اهل علم و یا دیگر افراد نادان در گورستانها به خاک سپرده می شد. خودم در دوران نوجوانی چند نسخه خطی را از دست خادم یک مسجد در شهرمان که قصد داشت نسخه های به زعم خودش بی مصرف را در قبرستان دفن نماید نجات دادم. پیش از این داستان به خاکسپاری سه گونی کتاب خطی را در یکی از روستاهای شمال هنگام تجدید بنای یک زیارتگاه نوشتم که پس از مدتی با زحمت توانستیم یکی از گونی ها را بیرون بکشیم ولی سوگمندانه رطوبت چنان در جان نسخه ها نفوذ کرده بود که به ناچار باید به جای اولش باز می گشت.
2.نسخه های زیرخاکی. این اصطلاح دلالان طمع ورزیست که برای دریافت پول بیشتر بر سر نسخه ها می گذارند تا خریداران را نقره داغ کنند. وقتی نسخه ای را زیر خاکی بنامند دیگر کتابخانه ها را یارای معامله با آنها نیست و جز حسرت چاره ای نمی ماند و چه بسا سر از حراجی های لندن درمی آورد. معاذالله از این تجارت سرتاسر خسارت بار.
3. نسخه های مجروح از تیغ صحافی. هرگز نسخه را برای تعمیر به دست صحافان معمولی نسپارید که به نیت اصلاح ابرو می زنند چشم طرف را کور می کنند. چه بسیار حاشیه های مفید و رکابه ها و جدولهای تزئینی و بلاغ ها و نسخه بدلها بدست صحافان ناشی معدوم شده و با این کار از ارزش مادی و معنوی نسخه کاسته شده و گاهی مطالب مهم مندرج در هوامش نسخه نابود می شود. و ذلک خسرانا مبینا
📕النهایة في مجرد الفقه والفتاوی
شیخ طوسی، ۳۸۵-۴۶۰ق
💠نسخهای قدیمی و ارزشمند از النهایة
درباره نسخه حاضر در فنخا آمده است:
«پشت برگ اول صورت آنچه در نسخه ابن ادریس نقل شده (اینکه ابن ادریس نسخه را در نجف اشرف از روی نسخه مؤلف به تاریخ رجب ۵۷۳ به پایان برده...) روی برگ دوم نام کتاب و مؤلف و اینکه با نسخه ابن ادریس که به خط علی بن محمد بن السکون بوده، مقابله شده است، شیخ بهاءالدین عاملی خط و امضای محقق حلی را که در صفحه اول مقابل آمده تصدیق میکند. روی برگ دهم که برگ اول کتاب است اجازهای است که محقق حلی (لفظ جعـ در امضا هویدا، و باقی در صحافی از بین رفته است) برای سدید الدین ابوالحسن بن احمد به تاریخ ۶۵۴ نوشته، در پایان نسخه نیز انهائی است که محقق حلی به تاریخ سیزدهم شوال ۶۵۴ نوشته».
فنخا، ج۳۳، ص۹۱۴
اطلاعات نسخه:
کتابخانه مرعشی، شماره نسخه۳۱۲۶
تا: ۵۹۵ق | ۲۳۷برگ
#مرعشی
دانلود:
@nosakh_shii
.
📕النهایة في مجرد الفقه والفتاوی
شیخ طوسی، ۳۸۵-۴۶۰ق
💠نسخهای قدیمی و ارزشمند از النهایة
درباره نسخه حاضر در فنخا آمده است:
«پشت برگ اول صورت آنچه در نسخه ابن ادریس نقل شده (اینکه ابن ادریس نسخه را در نجف اشرف از روی نسخه مؤلف به تاریخ رجب ۵۷۳ به پایان برده...) روی برگ دوم نام کتاب و مؤلف و اینکه با نسخه ابن ادریس که به خط علی بن محمد بن السکون بوده، مقابله شده است، شیخ بهاءالدین عاملی خط و امضای محقق حلی را که در صفحه اول مقابل آمده تصدیق میکند. روی برگ دهم که برگ اول کتاب است اجازهای است که محقق حلی (لفظ جعـ در امضا هویدا، و باقی در صحافی از بین رفته است) برای سدید الدین ابوالحسن بن احمد به تاریخ ۶۵۴ نوشته، در پایان نسخه نیز انهائی است که محقق حلی به تاریخ سیزدهم شوال ۶۵۴ نوشته».
فنخا، ج۳۳، ص۹۱۴
اطلاعات نسخه:
کتابخانه مرعشی، شماره نسخه۳۱۲۶
تا: ۵۹۵ق | ۲۳۷برگ
#مرعشی
دانلود:
@nosakh_shii
.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com