@KhabarOnline_IR
? کتاب بازی و کتابداری ایرج افشار
ایرج افشار یک تنه هم کتاب باز بود و هم ناجی نسخه های خطی. علاوه بر این او یک کتابدار بود و خود را بارها کتابدار خواند. همچنین مدیری بود در ادوار پیشین که تاکنون جز یکی دو نفر که با او قابل قیاسند کسی به گردش نرسیده و نخواهد رسید. هر روزش به از دیروزش بود و از سپری شدن عمر به بطالت رنج می بُرد. این را از دفترهای یادداشت روزانه اش که برخی مجلداتش در دفتر موقوفات دکتر محمود افشار (پدر دانشمندش) گویا موجود است می توان دریافت، و نیز از توبیخهایی که برخی ناشران بی خیالِ آثارش را می کرد. در یک آن، کارهای متعددی را سرپرستی می نمود. ارتباطاتش با بزرگان ایران شناسی در سراسر جهان فوق تصور است. پس از علامه قزوینی که اعتباری در میان ایران شناسان داشت و نیز پس از سید حسن تقی زاده و مجتبی مینوی که جهان به دانششان ایمان داشت، او بزرگترین ایران شناس عصر ماست که «دنیای ایران شناسی» ایران را به نام او می شناسند.
امروز هجده اسفند هفتمین سالروز درگذشت ایرج افشار است.
منبع: بشری، جواد، «ایرج افشار و نسخه خطی»، در: گزارش میراث، ش44، صص65-66
@Ketabpazhohi
احسان یارشاطر درگذشت
خانم دکتر حورا یاوری به من گفت که این اواخر مدتی پای دکتر یارشاطر درد میکرد. بایست استراحت میکرد. اما هر روز به سر کارش می آمد و انگار نه انگار که...
گفتیم: آقای دکتر! پای شما دردناک است و شما باید استراحت کنید. استاد خندید و گفت: چه کارش دارید؟ پای دردناکم کارش را می کند و من هم باید کار خودم را بکنم. شما هم بروید کار خودتان را بکنید.
دکتر احسان یارشاطر ؛ نادرهمردی که یک عمر کار خودش را کرد و به ایران و فرهنگ ایران و ایرانشناسی خدمت کرد، کسی که در کنار ایرج افشار معتبرترین ایرانی در مجامع ایرانشناسی بود؛ یکی از خداوندگاران نثر پارسی؛ آمیزه اعتدال و عقلانیت و دانش و کوشش درگذشت. درگذشت یارشاطر انهدام یکی از بنیانهای ایرانشناسی و ایراندوستیست. یک میوه درخت عمر او دانشنامه ایرانیکاست که مهمترین مأخذ برای شناخت ایران است.
یک عمر کار و کار و کار... دقت و دانش و نظم... همت بلند و گریز از ابتذال... عشق به ایران بی آوازهگری و کولیبازی... سلام بر او که زبان فارسی و فرهنگ ایرانی وطنش بود... سلام بر او که میراث تمدن ایران را در تمام جلوههایش قدر مینهاد و درخور شناخت و تحقیق میدانست... سلام بر او که عشق به ایران چشمان نقد و انصاف او را فرونمیبست... سلام بر او که متعصب نبود. معتدل بود. منصف بود. حکیم بود...
سلام بر تو در روزی که زاده شدی و در روزهایی که زیستی و در روزی که از آستانه اجبار شادمانه و شاکر و کامیاب گذشتی...
احسان یارشاطر درگذشت
خانم دکتر حورا یاوری به من گفت که این اواخر مدتی پای دکتر یارشاطر درد میکرد. بایست استراحت میکرد. اما هر روز به سر کارش می آمد و انگار نه انگار که...
گفتیم: آقای دکتر! پای شما دردناک است و شما باید استراحت کنید. استاد خندید و گفت: چه کارش دارید؟ پای دردناکم کارش را می کند و من هم باید کار خودم را بکنم. شما هم بروید کار خودتان را بکنید.
دکتر احسان یارشاطر ؛ نادرهمردی که یک عمر کار خودش را کرد و به ایران و فرهنگ ایران و ایرانشناسی خدمت کرد، کسی که در کنار ایرج افشار معتبرترین ایرانی در مجامع ایرانشناسی بود؛ یکی از خداوندگاران نثر پارسی؛ آمیزه اعتدال و عقلانیت و دانش و کوشش درگذشت. درگذشت یارشاطر انهدام یکی از بنیانهای ایرانشناسی و ایراندوستیست. یک میوه درخت عمر او دانشنامه ایرانیکاست که مهمترین مأخذ برای شناخت ایران است.
یک عمر کار و کار و کار... دقت و دانش و نظم... همت بلند و گریز از ابتذال... عشق به ایران بی آوازهگری و کولیبازی... سلام بر او که زبان فارسی و فرهنگ ایرانی وطنش بود... سلام بر او که میراث تمدن ایران را در تمام جلوههایش قدر مینهاد و درخور شناخت و تحقیق میدانست... سلام بر او که عشق به ایران چشمان نقد و انصاف او را فرونمیبست... سلام بر او که متعصب نبود. معتدل بود. منصف بود. حکیم بود...
سلام بر تو در روزی که زاده شدی و در روزهایی که زیستی و در روزی که از آستانه اجبار شادمانه و شاکر و کامیاب گذشتی...
https://t.me/n00re30yah
▪️ در سوگ احسان یارشاطر
? #حامد_اعتصام
پنج ماه پیش در چنین روزهایی (۱۴ فروردین)، #احسان_یارشاطر، ۹۸ساله شد. مردی که زندگیاش را وقف اعتلای نام ایران و شناساندن فرهنگ ایرانزمین به جهانیان کرده و قرار بود دو سال دیگر، در سالگردِ صدسالگیاش، ثمرهی بیش از هفتاد سال کار و کوشش پیوستهاش بر روی فرهنگ ایرانزمین را ببیند. ولی افسوس که دست اجل او را نیز از ما گرفت.
یارشاطر که باعث و بانیِ بناهای آباد و ماندگار بسیاری ست، به رغم محدودیتها و آزارهایی که پس از انقلاب ۵۷ ایران از تنگنظران کوتهفکر دید، دست از طلب نداشت و به دور از جار-و-جنجال، نهال برومندی را که در خاک ایران کاشته بود در خاکی دیگر آبیاری کرد و در این قمار عاشقانه از هزینهکردن داراییهای شخصیاش هم ابا نکرد. آن نهال برومند اکنون درختی تناور و بارآور است که به یادگار برای ایران و ایرانی خواهد ماند و نام باغباناش را بر جریدهی عالم جاودان خواهد کرد.
یارشاطر نمونهی اعلای مردانی است که در راه حق از سرزنش سنگاندازان ملول نمیشوند، لبخند میزنند و به راهشان ادامه میدهند چون قدر فرصت کوتاه زندگی را در یافته اند و آن را به جدال تباه نمیکنند. به بهانهی زادروز این بزرگمرد پروندهای آماده کرده بودم که مجال نشرش تا امروز فراهم نیامد. شاید تقدیر چنین بود که این ادای دین ناچیز را در روز درگذشتاش به محضرتان تقدیم کنم.
۱. زندگینامهی اجمالی احسان یارشاطر
۲. گفتوگویی با دکتر #احمد_اشرف، از ویراستاران ارشد دانشنامهی ایرانیکا و همکاران نزدیک یارشاطر
۳. ویدئوی ۲۵دقیقهای گفتوگوی کامران باسمنجی خبرنگار بی.بی.سی با یارشاطر که حدوداً ۸ سال پیش تولید شده است
۴. ویدئوی گفتوگوی شبکهی وی.او.ای با یارشاطر در دو بخش حدوداً ۳۰دقیقهای
۵. دو ویدئوی حدوداً ۵دقیقهای تحت عنوان واقعیت در تاریخ که در آن یارشاطر از همکاراناش در تالیف ایرانیکا و روند نگارش مدخلهای این دانشنامه میگوید.
? http://telegra.ph/یادکرد-احسان-یارشاطر-04-09
? https://telegra.ph/گفتوگو-با-دکتر-احمد-اشرف-09-03
? http://b2n.ir/مستند_احسان_یارشاطر_بی.بی.سی
? http://b2n.ir/پرتره_احسان_یارشاطر_بخش_اول
? http://b2n.ir/پرتره_احسان_یارشاطر_بخش_دوم
? http://b2n.ir/پدیدآورندگان_ایرانیکا_بخش_یک
? http://b2n.ir/پدیدآورندگان_ایرانیکا_بخش_دو
? @zinkelkexialangiz ?
✅ ایرانشناسی فارغ از شرقشناسی: گفتگوبا دکتر اشک دالن ـ استاد زبانهای ایرانی در دانشگاه اپسالا
اشاره: ایرانشناسی را باید یکی از مهمترین رشتههای تحقیقی دانست که طی صد سال اخیر مورد توجه بسیاری از اندیشمندان داخلی و خارجی بوده و منجر به کشف و دستاوردهای بسیاری نیز در این زمینه شده است. طی تحقیقات ایرانشناسان بود که بسیاری از نکات تاریخ ایران بهخصوص ایران باستان آشکار و آثار و ابنیههای تاریخی کشف شد و ما امروز بر قلههای همین دستاوردها ایستادهایم؛ اما ایرانشناسی امروز چه جایگاهی دارد و چگونه باید باید به مسیر خود ادامه دهد؟ گفتگوی حاضر در همین راستاست. http://yon.ir/zxUI
@manuscript
✅ معین شدن کار راحتی نیست/ دکتر حسن انوری
زنده یاد دکتر محمد معین یکی از استادان بنام زبان و ادب فارسی در دوران معاصر است؛ استادی که با تلاش بیدریغش یاری بسیاری به فرهنگنامه نگاری در کشورمان رساند. یکی از اقدام های ارزنده او تصحیح و بازنویسی «برهان قاطع »نوشته محمدحسین بن خلف تبریزی بود که آن را در پنج جلد منتشر کرد.
علاوه بر این او فرهنگ فارسی (فرهنگنامه معین) که از معتبرترین فرهنگهای معاصر است را هم تألیف کرد که متأسفانه اجل به او مهلت نداد و به ناچار کار آن ناتمام ماند. البته استاد جعفر شهیدی بعد از درگذشت وی کار این فرهنگنامه را به پایان رساند. او در طول عمر کاری خود کتابهای متعددی را تصحیح کرد که همه آنها بینظیر هستند؛ کتابهایی که از جمله آنها میتوان به چهار مقاله تألیف نظامی عروضی سمرقندی اشاره کرد. امروز بعد از گذشت 45 سال از درگذشت این فعال عرصه زبان و ادب فارسی همچنان جای خالی او احساس میشود. http://yon.ir/TecdX
@manuscript
🔰 کتاب بازی و کتابداری ایرج افشار
ایرج افشار یک تنه هم کتاب باز بود و هم ناجی نسخه های خطی. علاوه بر این او یک کتابدار بود و خود را بارها کتابدار خواند. همچنین مدیری بود در ادوار پیشین که تاکنون جز یکی دو نفر که با او قابل قیاسند کسی به گردش نرسیده و نخواهد رسید. هر روزش به از دیروزش بود و از سپری شدن عمر به بطالت رنج می بُرد. این را از دفترهای یادداشت روزانه اش که برخی مجلداتش در دفتر موقوفات دکتر محمود افشار (پدر دانشمندش) گویا موجود است می توان دریافت، و نیز از توبیخهایی که برخی ناشران بی خیالِ آثارش را می کرد. در یک آن، کارهای متعددی را سرپرستی می نمود. ارتباطاتش با بزرگان ایران شناسی در سراسر جهان فوق تصور است. پس از علامه قزوینی که اعتباری در میان ایران شناسان داشت و نیز پس از سید حسن تقی زاده و مجتبی مینوی که جهان به دانششان ایمان داشت، او بزرگترین ایران شناس عصر ماست که «دنیای ایران شناسی» ایران را به نام او می شناسند.
امروز هجده اسفند هفتمین سالروز درگذشت ایرج افشار است.
منبع: بشری، جواد، «ایرج افشار و نسخه خطی»، در: گزارش میراث، ش44، صص65-66
@Ketabpazhohi
درگذشت احمد اقتداری
احمد اقتداری یار دیرین ایرج افشار درگذشت. اقتداری و افشار همسال بودند و رفیق ۶۵ساله . با هم ندار بودند. همسایه بودند. همسفر بودند در گلگشتها. اقتداری در پیشانی سفرنامۀ سدیدالسلطنه شعر سعدی را تغییر داد و نوشت:
ز خاک ایرج افشار بوی عشق آید
هزار سال پس از مرگ او گرش بویی
در یادداشتی دیگر نوشت: «من شاگرد شاگردان ایرج افشار هستم». افشار هم او را دوست داشت و آثاری را به او تقدیم کرد و برای شرکت در مراسم بزرگداشت او به شیراز سفر کرد و سخنان سخته ای درباره کارنامۀ او گفت.
احمد اقتداری اهل لارستان بود و عاشق ولایت خود. بزرگزاده بود. ایرج افشار گاه به او خان میگفت. وصیّت کرد که در زادگاهش و کنار مادرش به خاک رود. در عنفوان جوانی دو کتاب فرهنگ لارستانی و لارستان کهن را دربارۀ زبان و جغرافیای تاریخی لار نوشت که بعدها با اضافات و تکمیل در یک کتاب منتشر شد. کتاب زبان لارستانی؛ جستاری در فرهنگ و زبان مردم و چندین مقالۀ پراکندۀ دیگر نشانۀ دیگری از عشق او به لار است. اقتداری استاد دانشگاه بود و وکیل مجلس هم شد . وکیل دادگستری هم بود.
چندبار از او شنیدم که جلال آل احمد به او و منوچهر ستوده و ایرج افشار لقب "سه تفنگدار" و "گورنگار" داده بود. اقتداری گورنگار بود؛ به این معنا که اهل تتبّع میدانی و مداقّه در بناهای کهن و سنگنبشتهها بود. دستاورد مرارتهایش ارزنده است و نامش را به عنوان ایرانشناسی متخصّص در شناخت صفحات جنوب ایران ماندگار میکند. کتاب دیار شهریاران دربارۀ ابنیۀ تاریخی خوزستان ( سه جلد) پر است از عکسهایی که خودش گرفت و سرشار است از معلومات میدانی تطبیق داده شده با منابع مکتوب کهن و متقن. کاش آلبومی از عکسهایی که از آثار و ابنیه ایران برداشته، تدوین شود. یادم نرود که از کتاب ارجمند خوزستان و کهگیلویه و ممسنی او نام ببرم .
اقتداری در زمینۀ خلیج فارس پژوهی یک ستون است. آثارش مرجع است. کتاب عظیم آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان ماندنی است. چندین کتاب سدیدالسلطنه کبابی، آن مرد برجسته را تصحیح و چاپ کرد؛ با تعلیقات و توضیحات و پیوستهای پرمایه. به نشر کتابهای سدیدالسلطنه پیچید چون آثار او خزانۀ معلوماتی است که حقوق تاریخی ایران را بر خلیج فارس و سواحل شمالی آن مسجّل میکند. بیشک احمد اقتداری از سابقون دفاع از نام تاریخی و مستند خلیج فارس و مبارزۀ علمی با مطامع حرامیان و تازهرسیدگان است. در سال ۱۳۴۵ کتاب خلیج فارس را برای جوانان نوشت. در دانشگاه تهران موضوع خلیج فارس را درس داد. اعتقاد داشت برای کسی که میخواهد دربارۀ خلیچ فارس مطالعۀ دقیق و علمی بکند خواندن کتاب او، خلیج فارس از دیرباز تا کنون، ضرورت دارد. حق هم با او بود.
یک علاقۀ اقتداری مسائل مربوط به کشتیرانی بود. تعلیقات ممتّع بر ترجمۀ کتاب مهم هادی حسن (سرگذشت کشتیرانی ایرانیان از دیرباز تا قرن شانزدهم ) نوشت که نشاندهندۀ تبحّر او ست. به ادبیات هم علاقه داشت. شعر هم می گفت. سه جلد کتاب تدوین کرده که انتخابی است از قصههای مثنوی مولانا. کتابی هم دربارۀ منطقالطیر دارد با نام در سایۀ سیمرغ. این کتابها البته تفنّن بود و نشانۀ علاقۀ او به شعر و ادب فارسی. خاطرات خود را هم نوشته است. کتابی بی مزه دارد با نام دولت عشق دربارۀ اسرار عشق و عرفان در تخت جمشید ایران.
اقتداری مقالات بسیار نوشته است؛ در یغما و فرهنگ ایرانزمین و آینده و راهنمای کتاب و بخارا و... اوایل انقلاب مجموعه ای از ۵۰ مقالۀ تحقیقیاش در کتابی به نام کشتۀ عشق گرد آمد. از دریای پارس تا دریای چین هم مجموعهای از مقالات اوست. باید مجموعۀ همۀ مصاحبهها و مقالات و سخنرانیهایش جمع گردد و با نمایههای دقیق منتشر شود. شاید بر عهدۀ دایرهالمعارف بزرگ اسلامی که اقتداری کتابخانهاش را به آنجا اهدا کرد، باشد که مقالات او را جمع و نشر کند. آثار چاپ نشدهای هم از او باقی مانده است. از جمله کتابی دربارۀ جدایی بحرین از ایران. عقاید استوار و روشنی دربارۀ مناسبات ایران و بحرین داشت. حامی رشید و دانادل حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی بود.
احمد اقتداری پیمانه خود را با احترام پر کرد . یادش پایدار خواهد بود. به تحقیقاتش مراجعه خواهد شد. نامش پیوند خورده با ایران و خلیج فارس...
این سخنش را باید به خاطر سپرد. حاصل دیدهها و خواندههای پیر کهن است:
«بدانید که ایران میماند و نمیمیرد. مثل ققنوس است. ممکن است خاکستر شود اما دوباره سر برمیآورد و زنده میشود. ایران دورههای سخت چون حملۀ اسکندر و مغول و در دوران معاصر روس و عراق، به خود زیاد دیده است. به قول ملکالشعرا بهار:
مادر ایران سترون نیست او را آزمودیم
گر چه نادر اتفاق افتد ولی نادر بزاید» .
https://t.me/n00re30yah
🔰 کتاب بازی و کتابداری ایرج افشار
ایرج افشار یک تنه هم کتاب باز بود و هم ناجی نسخه های خطی. علاوه بر این او یک کتابدار بود و خود را بارها کتابدار خواند. همچنین مدیری بود در ادوار پیشین که تاکنون جز یکی دو نفر که با او قابل قیاسند کسی به گردش نرسیده و نخواهد رسید. هر روزش به از دیروزش بود و از سپری شدن عمر به بطالت رنج می بُرد. این را از دفترهای یادداشت روزانه اش که برخی مجلداتش در دفتر موقوفات دکتر محمود افشار (پدر دانشمندش) گویا موجود است می توان دریافت، و نیز از توبیخهایی که برخی ناشران بی خیالِ آثارش را می کرد. در یک آن، کارهای متعددی را سرپرستی می نمود. ارتباطاتش با بزرگان ایران شناسی در سراسر جهان فوق تصور است. پس از علامه قزوینی که اعتباری در میان ایران شناسان داشت و نیز پس از سید حسن تقی زاده و مجتبی مینوی که جهان به دانششان ایمان داشت، او بزرگترین ایران شناس عصر ماست که «دنیای ایران شناسی» ایران را به نام او می شناسند.
امروز هجده اسفند هفتمین سالروز درگذشت ایرج افشار است.
منبع: بشری، جواد، «ایرج افشار و نسخه خطی»، در: گزارش میراث، ش44، صص65-66
@Ketabpazhohi
برای علی دهباشی
احسان یارشاطر به خرد و انصاف و اعتدال نامبردار بود. در داوری غرض نداشت. وقتی میخواست کارنامهٔ کسی را ارزیابی کند، حسنات و سیئات او را پیش چشم میآورد و با توجه به امکانات و مقدورات، معدل کارنامه هر کس را میسنجید. اوضاع زمانه را نیز مدّ نظر داشت. یارشاطر کارهای بزرگ و مهم کرده بود و دشواری کار را میدانست.
دربارهٔ دهباشی خوب و بد بسیار گفته شده است. فهرست بالابلندی از نام بزرگان فرهنگ ایران میتوان ترتیب داد که علی دهباشی را خادم فرهنگ ملی ایران میدانند.
احسان یارشاطر هم دربارهٔ دهباشی و بخارا و شبهای بخارا ابراز نظر کرده است. دهباشی بنا به ملاحظات معلوم نه برای یارشاطر و ایرانیکا شبی برگزار کرد و نه ویژهنامه برای یارشاطر منتشر کرد. حتما یارشاطر هم انتقادهایی به برخی کارهای دهباشی داشت اما در داوری خود معدل کارنامهٔ دهباشی را در نظر گرفته است. جایگاه کلی او را به عقیدهٔ خود نشان داده است.
«علی دهباشی هم یک مثال خوب دیگر است که به نظر من باید مجسمهاش را، مثل مجسمهٔ ایرج افشار، از طلا ریخت و حفظ کرد. دهباشی هم هوش ذاتی و درک طبیعی دارد و میداند تا کجا میتواند پیش رود که هم بخارا ادامه پیدا کند، هم شبهای بزرگداشت اهل اندیشه و قلم برگزار شود، و هم ارزشها حفظ شود. این کار دشواریست. خیلی دشوارتر از این که کسی به دولت ناسزا بگوید یا بایستد و بگوید حق با من است و شما نمیفهمید و بعد برود زندان یا کشته شود»(احسان یارشاطر در گفتگو با ماندانا زندیان، لوسآنجلس، ۲۰۱۶،ص).
دهباشی عزیزم نظر یارشاطر را نوشتم تا بخوانی. تا روحیه و قوت بگیری و روزهای دشواری که در پیش داری را به سلامت بگذرانی. به یادت میآورم سخنان زرینکوب،موحد، مهدویدامغانی، ایرج افشار، مهرداد بهار، سیدحسینی، شفیعی، باطنی، آشتیانی، شایگان، باستانی، ستوده، عدل، شرف، مسکوب، صنعتی، شجریان، بیضایی، دولتآبادی، انجوی،ریاحی، فاضل، دانشور، گلستان، سایه، خالقیمطلق و دهها شخصیت فرهنگی برجسته را که قدرت را دانستهاند. به یادت میآورم که در تاجیکستان و هند و افغانستان چه مهربانانه از تو استقبال شد. یادت هست در شبهای بخارا در به قول افشار «ولایات»، مردم برایت چه میکردند؟
فقط به این دلنوازیها فکر کن آقای دهباشی و جان بگیر و بر کرونا پیروز شو. زودتر خوب شو. خدا را چه دیدی. شاید در سال و قرن جدید به آرزویت رسیدی؛ شاید پولدار شدی و توانستی از پس هزینهٔ پست برآیی و تعداد زیادتری بخارا برای اهل فرهنگ افغانستان و تاجیکستان بفرستی. قوی باش آقای دهباشی.
https://t.me/n00re30yah
بهروز ایمانی
خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی
تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن
کتاب ارزشمند ریاض الملوک فی ریاضات السلوک نظامالدین شامی به تصحیح و تحقیق دوست نازنین و دانشمند، استاد بهروز ایمانی اثر برگزیدۀ جایزۀ کتاب سال شد. سالها عمر بر سر این کتاب رفته است. درود بر داوران که این زحمت تابسوز را دیدند و قدر شناختند. ریاضالملوک را بنیاد ملی موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد. رحمت خدا بر روان محمود افشار که صدقۀ جاریهاش، در این روزگار عسرت کتاب، سرمایۀ نشر آثار اصیل است.
بهروز ایمانی آذربایجانی است. از تبار تقیزاده و کسروی و زریاب و سرکاراتی و مرتضوی و ریاحی و عیوضی و موحد و ژاله آموزگار و سجاد آیدنلو؛ از سلسلۀ جلیل ترکان پارسیگویی است که بخشندگان عمرند.به دو معنا: یکی اینکه جوانی و عمر بیبدل خود را به ایران میبخشند و به پای فرهنگ ایران و زبان فارسی میریزند و دیگر اینکه با آثارشان به فرهنگ ایران و زبان فارسی سرزندگی و قوت میبخشند.
بهروز ایمانی سر به زیر دارد و کار خود را میکند. کارش هم تحقیق تماموقت است. پژوهندۀ تازهجوی نکتهیابی است. جوان است اما بسیار کتاب و مقالۀ محققانه نوشته که مورد استفادۀ پژوهشگران است. روزبهروز هم کارش بهتر میشود.
یک کار بهروز ایمانی کمک به اهل تحقیق است. هر چه از دستش برآید در یاری به پژوهشگران میکند. مثل آفتاب بیدریغ و دریادل است. بخل علمی و عُجب دانشگاهی ندارد. از استادان نامور ایرانی و خارجی تا دانشجویان بی نام و نشان، از سخاوت علمی او بهرهمند هستند. منابع سختیاب را به آسانی در اختیار دیگران میگذارد.
کار دیگر ایمانی روشن داشتن چراغ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و نشر آثار ارجمند است. او یک مدیر فرهنگی کاربلد و توانمند و خبره و دلسوز است. ای دریغ که در کتابخانۀ مجلس قدرش را نمیدانند. خون میخورد و خاموش است. ایمانی قدر زحمات همکارانش در مرکز پژوهشها را میدانست و کاش مدیران کتابخانه هم قدر او را بدانند.
برای من نوشتن از بهروز ایمانی خوشایند است. وقتی به او فکر میکنم دلم اطلس نو میبافد. چون او را دوست دارم. چون طوری رفاقت کرده که ما دوستانش او را دوست داریم. چون حکایتها از مردانگی و خاطرنوازیاش شنیدهایم. دنیا پر است از کتاب و مقاله که چند صباح دیگر کهنه میشود. دفتردفتر شعر رودکی و تاریخ بیهقی گم شده و نمانده است. آنچه میماند نکویی اهل کرم است. علم آدمیت است و جوانمردی و ادب که استاد من بهروز ایمانی از آن بهکمال بهرهور است.
چیزی همینشان کند اندر دلم بدیع
نامش همی درست ندانم تو آنیا
https://t.me/n00re30yah
از همسرش به شوخي پرسيدم: راستش را بگوييد، ايشان كتابها را بيشتر دوست داشت يا شما را ؟ با خنده گفت: البته كتابهايش را. وي گفت: استاد مدتها كانادا بود، سپس به ايران آمد و با آشتياني و مهدي محقق كار ميكرد و در جريان انقلاب ايران به ژاپن برگشت. از آن زمان به بعد به سراغ بوديسم آمد و كارهايش را در اين زمينه
ادامه داد.
خانم، سراغ آقاي آشتياني را گرفت كه من يك مرتبه گفتم كه وي دو سه سال پيش درگذشت. ايشان سخت ناراحت شد و من پشيمان كه چرا بي توجه و بي مقدمه اين خبر را دادم. اما ناراحتي را در چهره او خواندم. در هر حال به او تأكيد كردم كه آقاي ايزوتسو در ايران شناخته شده است و اهل مطالعه قدرش را مي دانند و محبوبيت خاص خود را دارد. روشن بود كه اين حرفها خوشحالش مي كرد.
از وي پرسيديم كه دين استاد چه بود؟ وي گفت: ايزوتسو هميشه يك بودايي بود. در جايي از كتابخانه، آثار وي يا مجموعه هاي مشتمل بر مقالاتي از وي چيده شده بود. علاوه بر آن آثار چاپ شده وي به ژاپني هم در يازده مجلد به علاوه يك ضميمه به صورت يك شكل به چاپ رسيده بود.
از خانم ايشان پرسيديم كه آيا تا به حال ايراني اينجا آمده است؟
گفت: خير شما اولين نفر هستيد كه اينجا ميآييد. اين برايم بسيار جالب و در عين حال تأسف برانگيز بود. البته در ايران چند سال قبل بزرگداشتي براي وي برگزار شد كه خانمش گفت پوستر آن را دارد. سال گذشته هم يك ويژه نامه در تركيه از مجلة البحوث الاسلاميه به نام وي و در باره او منتشر شده بود كه يك شمارهاش را داشت. اين مجله وابسته به مؤسسه وقف تركيه است كه دايرة المعارف اسلامي تركي را هم منتشر مي كند. كتابهاي وي در تركيه مورد استفاده دانشجويان ترك بوده و به زبان تركي هم ترجمه شده است. تركها اخيرا به افكار فلسفي روي آوردهاند و به همين دليل است كه به دكتر نصر نيز ميپردازند و اغلب بلكه همه كارهاي مهم او را به تركي ترجمه كردهاند. از خانم ايزوتسو پرسيدم كه آيا در ژاپن تاكنون مراسمي در باره او برگزار شده است. پاسخش منفي بود و اين هم اسباب تأسف بود. به نظرم كار ايران است كه اين را در آنجا تعقيب كند.
در گوشهاي از طبقه بالا هم كه البته كتابي در آنجا نبود يك معبد كوچك بود كه به گفته يكي از اين بچه ها معمولا وقتي كسي در خانه اي مي ميرد آن را برپا مي كنند. تصويري از خود ايزوتسو هم بود.
خانم ايزوتسو از ديدن ما واقعا خوشحال شده بود. حالت من هم همين طور بود. روشن است كه ايزوتسو آدم بزرگي است و اگر كاري نكرده بود جز جمعآوري اين همه كتاب عربي و فارسي و اسلامي در اين گوشه از ژاپن، در اهميت وي كافي بود. با خانم ايزوتسو يك تصوير يادگاري هم برداشتم و اين به رغم آن بود كه خودش
پرهيز داشت.
چند فایلpdfشده از کتاب ها و مقاله های استاد احسان یارشاطر.
تنها این نکته باید گفته شود که فایل "مادَیانِ هَزار دادِستان" ترجمه ی پهلوی متنی حقوقی است که بانو دکتر اناهیت پریخانیان به زبان انگلیسی انجام داده اند و استاد یارشاطر تنها پیشگفتاری بر این کتاب نگاشته اند.
@litera9
واقعیت در تاریخ.
روزنهای به ایران و ایرانشناسی. احسان يارشاطر. سپرده به یوتیوب در15-6-2010.
نامهای برای تمام فصول
یکی از آثار ارزشمند و عمیقی که از قافله سالار «سخن»، دکتر خانلری، باقی مانده، نامه کوتاهی است که او به فرزندش، آرمان، نوشته است. این فرزند که در هشت سالگی جان سپرده بود، داغی ابدی بر دل استاد نهاده بود. او این دوری را دستمایه قرار میدهد و نامهای خطاب به تمام جوانان ایران زمین مینویسد.
در این نامه او تلاش میکند تا سوالی اساسی را که طی دو سدهی اخیر در کنج ذهن بسیاری از جوانان لانه کرده است، پاسخ دهد: چرا باید ماند و تن به مهاجرت نداد؟
خواندن این نامه بر تمام کسانی که دل در گرو میهن دارند، ضروری است. آن هم نشان میدهد که خادمان واقعی فرهنگ چگونه میاندیشیدهاند و هم چگونه باید در این «زمانهی عسرت» عمل کرد.
@ardestanialii
درگذشت احمد اقتداری
احمد اقتداری یار دیرین ایرج افشار درگذشت. اقتداری و افشار همسال بودند و رفیق ۶۵ساله . با هم ندار بودند. همسایه بودند. همسفر بودند در گلگشتها. اقتداری در پیشانی سفرنامۀ سدیدالسلطنه شعر سعدی را تغییر داد و نوشت:
ز خاک ایرج افشار بوی عشق آید
هزار سال پس از مرگ او گرش بویی
در یادداشتی دیگر نوشت: «من شاگرد شاگردان ایرج افشار هستم». افشار هم او را دوست داشت و آثاری را به او تقدیم کرد و برای شرکت در مراسم بزرگداشت او به شیراز سفر کرد و سخنان سخته ای درباره کارنامۀ او گفت.
احمد اقتداری اهل لارستان بود و عاشق ولایت خود. بزرگزاده بود. ایرج افشار گاه به او خان میگفت. وصیّت کرد که در زادگاهش و کنار مادرش به خاک رود. در عنفوان جوانی دو کتاب فرهنگ لارستانی و لارستان کهن را دربارۀ زبان و جغرافیای تاریخی لار نوشت که بعدها با اضافات و تکمیل در یک کتاب منتشر شد. کتاب زبان لارستانی؛ جستاری در فرهنگ و زبان مردم و چندین مقالۀ پراکندۀ دیگر نشانۀ دیگری از عشق او به لار است. اقتداری استاد دانشگاه بود و وکیل مجلس هم شد . وکیل دادگستری هم بود.
چندبار از او شنیدم که جلال آل احمد به او و منوچهر ستوده و ایرج افشار لقب "سه تفنگدار" و "گورنگار" داده بود. اقتداری گورنگار بود؛ به این معنا که اهل تتبّع میدانی و مداقّه در بناهای کهن و سنگنبشتهها بود. دستاورد مرارتهایش ارزنده است و نامش را به عنوان ایرانشناسی متخصّص در شناخت صفحات جنوب ایران ماندگار میکند. کتاب دیار شهریاران دربارۀ ابنیۀ تاریخی خوزستان ( سه جلد) پر است از عکسهایی که خودش گرفت و سرشار است از معلومات میدانی تطبیق داده شده با منابع مکتوب کهن و متقن. کاش آلبومی از عکسهایی که از آثار و ابنیه ایران برداشته، تدوین شود. یادم نرود که از کتاب ارجمند خوزستان و کهگیلویه و ممسنی او نام ببرم .
اقتداری در زمینۀ خلیج فارس پژوهی یک ستون است. آثارش مرجع است. کتاب عظیم آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان ماندنی است. چندین کتاب سدیدالسلطنه کبابی، آن مرد برجسته را تصحیح و چاپ کرد؛ با تعلیقات و توضیحات و پیوستهای پرمایه. به نشر کتابهای سدیدالسلطنه پیچید چون آثار او خزانۀ معلوماتی است که حقوق تاریخی ایران را بر خلیج فارس و سواحل شمالی آن مسجّل میکند. بیشک احمد اقتداری از سابقون دفاع از نام تاریخی و مستند خلیج فارس و مبارزۀ علمی با مطامع حرامیان و تازهرسیدگان است. در سال ۱۳۴۵ کتاب خلیج فارس را برای جوانان نوشت. در دانشگاه تهران موضوع خلیج فارس را درس داد. اعتقاد داشت برای کسی که میخواهد دربارۀ خلیچ فارس مطالعۀ دقیق و علمی بکند خواندن کتاب او، خلیج فارس از دیرباز تا کنون، ضرورت دارد. حق هم با او بود.
یک علاقۀ اقتداری مسائل مربوط به کشتیرانی بود. تعلیقات ممتّع بر ترجمۀ کتاب مهم هادی حسن (سرگذشت کشتیرانی ایرانیان از دیرباز تا قرن شانزدهم ) نوشت که نشاندهندۀ تبحّر او ست. به ادبیات هم علاقه داشت. شعر هم می گفت. سه جلد کتاب تدوین کرده که انتخابی است از قصههای مثنوی مولانا. کتابی هم دربارۀ منطقالطیر دارد با نام در سایۀ سیمرغ. این کتابها البته تفنّن بود و نشانۀ علاقۀ او به شعر و ادب فارسی. خاطرات خود را هم نوشته است. کتابی بی مزه دارد با نام دولت عشق دربارۀ اسرار عشق و عرفان در تخت جمشید ایران.
اقتداری مقالات بسیار نوشته است؛ در یغما و فرهنگ ایرانزمین و آینده و راهنمای کتاب و بخارا و... اوایل انقلاب مجموعه ای از ۵۰ مقالۀ تحقیقیاش در کتابی به نام کشتۀ عشق گرد آمد. از دریای پارس تا دریای چین هم مجموعهای از مقالات اوست. باید مجموعۀ همۀ مصاحبهها و مقالات و سخنرانیهایش جمع گردد و با نمایههای دقیق منتشر شود. شاید بر عهدۀ دایرهالمعارف بزرگ اسلامی که اقتداری کتابخانهاش را به آنجا اهدا کرد، باشد که مقالات او را جمع و نشر کند. آثار چاپ نشدهای هم از او باقی مانده است. از جمله کتابی دربارۀ جدایی بحرین از ایران. عقاید استوار و روشنی دربارۀ مناسبات ایران و بحرین داشت. حامی رشید و دانادل حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی بود.
احمد اقتداری پیمانه خود را با احترام پر کرد . یادش پایدار خواهد بود. به تحقیقاتش مراجعه خواهد شد. نامش پیوند خورده با ایران و خلیج فارس...
این سخنش را باید به خاطر سپرد. حاصل دیدهها و خواندههای پیر کهن است:
«بدانید که ایران میماند و نمیمیرد. مثل ققنوس است. ممکن است خاکستر شود اما دوباره سر برمیآورد و زنده میشود. ایران دورههای سخت چون حملۀ اسکندر و مغول و در دوران معاصر روس و عراق، به خود زیاد دیده است. به قول ملکالشعرا بهار:
مادر ایران سترون نیست او را آزمودیم
گر چه نادر اتفاق افتد ولی نادر بزاید» .
https://t.me/n00re30yah
✅ ایرانشناسی فارغ از شرقشناسی
اشاره: ایرانشناسی را باید یکی از مهمترین رشتههای تحقیقی دانست که طی صد سال اخیر مورد توجه بسیاری از اندیشمندان داخلی و خارجی بوده و منجر به کشف و دستاوردهای بسیاری نیز در این زمینه شده است. طی تحقیقات ایرانشناسان بود که بسیاری از نکات تاریخ ایران بهخصوص ایران باستان آشکار و آثار و ابنیههای تاریخی کشف شد و ما امروز بر قلههای همین دستاوردها ایستادهایم؛ اما ایرانشناسی امروز چه جایگاهی دارد و چگونه باید باید به مسیر خود ادامه دهد؟ گفتگوی حاضر در همین راستاست. http://yon.ir/zxUI
@manuscript
🔰 کتاب بازی و کتابداری ایرج افشار
ایرج افشار یک تنه هم کتاب باز بود و هم ناجی نسخه های خطی. علاوه بر این او یک کتابدار بود و خود را بارها کتابدار خواند. همچنین مدیری بود در ادوار پیشین که تاکنون جز یکی دو نفر که با او قابل قیاسند کسی به گردش نرسیده و نخواهد رسید. هر روزش به از دیروزش بود و از سپری شدن عمر به بطالت رنج می بُرد. این را از دفترهای یادداشت روزانه اش که برخی مجلداتش در دفتر موقوفات دکتر محمود افشار (پدر دانشمندش) گویا موجود است می توان دریافت، و نیز از توبیخهایی که برخی ناشران بی خیالِ آثارش را می کرد. در یک آن، کارهای متعددی را سرپرستی می نمود. ارتباطاتش با بزرگان ایران شناسی در سراسر جهان فوق تصور است. پس از علامه قزوینی که اعتباری در میان ایران شناسان داشت و نیز پس از سید حسن تقی زاده و مجتبی مینوی که جهان به دانششان ایمان داشت، او بزرگترین ایران شناس عصر ماست که «دنیای ایران شناسی» ایران را به نام او می شناسند.
امروز هجده اسفند هفتمین سالروز درگذشت ایرج افشار است.
منبع: بشری، جواد، «ایرج افشار و نسخه خطی»، در: گزارش میراث، ش44، صص65-66
@Ketabpazhohi
درگذشت احمد اقتداری
احمد اقتداری یار دیرین ایرج افشار درگذشت. اقتداری و افشار همسال بودند و رفیق ۶۵ساله . با هم ندار بودند. همسایه بودند. همسفر بودند در گلگشتها. اقتداری در پیشانی سفرنامۀ سدیدالسلطنه شعر سعدی را تغییر داد و نوشت:
ز خاک ایرج افشار بوی عشق آید
هزار سال پس از مرگ او گرش بویی
در یادداشتی دیگر نوشت: «من شاگرد شاگردان ایرج افشار هستم». افشار هم او را دوست داشت و آثاری را به او تقدیم کرد و برای شرکت در مراسم بزرگداشت او به شیراز سفر کرد و سخنان سخته ای درباره کارنامۀ او گفت.
احمد اقتداری اهل لارستان بود و عاشق ولایت خود. بزرگزاده بود. ایرج افشار گاه به او خان میگفت. وصیّت کرد که در زادگاهش و کنار مادرش به خاک رود. در عنفوان جوانی دو کتاب فرهنگ لارستانی و لارستان کهن را دربارۀ زبان و جغرافیای تاریخی لار نوشت که بعدها با اضافات و تکمیل در یک کتاب منتشر شد. کتاب زبان لارستانی؛ جستاری در فرهنگ و زبان مردم و چندین مقالۀ پراکندۀ دیگر نشانۀ دیگری از عشق او به لار است. اقتداری استاد دانشگاه بود و وکیل مجلس هم شد . وکیل دادگستری هم بود.
چندبار از او شنیدم که جلال آل احمد به او و منوچهر ستوده و ایرج افشار لقب "سه تفنگدار" و "گورنگار" داده بود. اقتداری گورنگار بود؛ به این معنا که اهل تتبّع میدانی و مداقّه در بناهای کهن و سنگنبشتهها بود. دستاورد مرارتهایش ارزنده است و نامش را به عنوان ایرانشناسی متخصّص در شناخت صفحات جنوب ایران ماندگار میکند. کتاب دیار شهریاران دربارۀ ابنیۀ تاریخی خوزستان ( سه جلد) پر است از عکسهایی که خودش گرفت و سرشار است از معلومات میدانی تطبیق داده شده با منابع مکتوب کهن و متقن. کاش آلبومی از عکسهایی که از آثار و ابنیه ایران برداشته، تدوین شود. یادم نرود که از کتاب ارجمند خوزستان و کهگیلویه و ممسنی او نام ببرم .
اقتداری در زمینۀ خلیج فارس پژوهی یک ستون است. آثارش مرجع است. کتاب عظیم آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان ماندنی است. چندین کتاب سدیدالسلطنه کبابی، آن مرد برجسته را تصحیح و چاپ کرد؛ با تعلیقات و توضیحات و پیوستهای پرمایه. به نشر کتابهای سدیدالسلطنه پیچید چون آثار او خزانۀ معلوماتی است که حقوق تاریخی ایران را بر خلیج فارس و سواحل شمالی آن مسجّل میکند. بیشک احمد اقتداری از سابقون دفاع از نام تاریخی و مستند خلیج فارس و مبارزۀ علمی با مطامع حرامیان و تازهرسیدگان است. در سال ۱۳۴۵ کتاب خلیج فارس را برای جوانان نوشت. در دانشگاه تهران موضوع خلیج فارس را درس داد. اعتقاد داشت برای کسی که میخواهد دربارۀ خلیچ فارس مطالعۀ دقیق و علمی بکند خواندن کتاب او، خلیج فارس از دیرباز تا کنون، ضرورت دارد. حق هم با او بود.
یک علاقۀ اقتداری مسائل مربوط به کشتیرانی بود. تعلیقات ممتّع بر ترجمۀ کتاب مهم هادی حسن (سرگذشت کشتیرانی ایرانیان از دیرباز تا قرن شانزدهم ) نوشت که نشاندهندۀ تبحّر او ست. به ادبیات هم علاقه داشت. شعر هم می گفت. سه جلد کتاب تدوین کرده که انتخابی است از قصههای مثنوی مولانا. کتابی هم دربارۀ منطقالطیر دارد با نام در سایۀ سیمرغ. این کتابها البته تفنّن بود و نشانۀ علاقۀ او به شعر و ادب فارسی. خاطرات خود را هم نوشته است. کتابی بی مزه دارد با نام دولت عشق دربارۀ اسرار عشق و عرفان در تخت جمشید ایران.
اقتداری مقالات بسیار نوشته است؛ در یغما و فرهنگ ایرانزمین و آینده و راهنمای کتاب و بخارا و... اوایل انقلاب مجموعه ای از ۵۰ مقالۀ تحقیقیاش در کتابی به نام کشتۀ عشق گرد آمد. از دریای پارس تا دریای چین هم مجموعهای از مقالات اوست. باید مجموعۀ همۀ مصاحبهها و مقالات و سخنرانیهایش جمع گردد و با نمایههای دقیق منتشر شود. شاید بر عهدۀ دایرهالمعارف بزرگ اسلامی که اقتداری کتابخانهاش را به آنجا اهدا کرد، باشد که مقالات او را جمع و نشر کند. آثار چاپ نشدهای هم از او باقی مانده است. از جمله کتابی دربارۀ جدایی بحرین از ایران. عقاید استوار و روشنی دربارۀ مناسبات ایران و بحرین داشت. حامی رشید و دانادل حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی بود.
احمد اقتداری پیمانه خود را با احترام پر کرد . یادش پایدار خواهد بود. به تحقیقاتش مراجعه خواهد شد. نامش پیوند خورده با ایران و خلیج فارس...
این سخنش را باید به خاطر سپرد. حاصل دیدهها و خواندههای پیر کهن است:
«بدانید که ایران میماند و نمیمیرد. مثل ققنوس است. ممکن است خاکستر شود اما دوباره سر برمیآورد و زنده میشود. ایران دورههای سخت چون حملۀ اسکندر و مغول و در دوران معاصر روس و عراق، به خود زیاد دیده است. به قول ملکالشعرا بهار:
مادر ایران سترون نیست او را آزمودیم
گر چه نادر اتفاق افتد ولی نادر بزاید» .
https://t.me/n00re30yah
باید استاد را میدیدید تا بفهمید که چقدر در سوگ او نوشتن دشوار است.
او یکی از چهرههای شاخص علوم سیاسی در ایران محسوب میشود که آثارش به گواه اکثر صاحب نظران این حوزه یکتا و بینظیر بوده و هست.
او قرائت و روایت ویژهای از سنت در دوران مدرن ارائه میکرد که بسیاری دیگر از بزرگان علوم سیاسی در ایران به آن توجه نداشتند. او اندیشه غرب را به خوبی میشناخت و بر سنت فکری ما هم مسلط بود.
بعید میدانم که کسی استاد را بدون لبخند دیده باشد. تواضع و فروتنی فیرحی ویژگی برجسته شخصیت او بود.
برای انتخابات خبرگان جوّی در دانشکده به وجود آمده بود که از استاد فیرحی بخواهیم که ثبت نام کند. فیرحی همواره این درخواست را رد میکرد و یکبار که جدی از او پرسیدم که چرا این کار را نمیکنند با آرامش همیشگیاش گفت: من کارم چیز دیگری است و باید آنها را انجام دهم.
فیرحی جانباز جنگ هم بود و ریه او به دلیل آسیبهای ناشی از سلاح شیمیایی مجروح بوده است. ما حتی نمیدانستیم که استاد شیمایی هم بوده است و مشکلات ریه او فقط به دلیل بیماری کرونا نبوده است.
دیدارنیوز، رسول شکوهی، دانش آموخته علوم سیاسی و شاگرد دکتر فیرحی.
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com