( قسمت اول)
حاج محمد رمضانی ملقب به حاجي خاور و مشهور به پدر كتاب ايران اولين فعاليت او تاسيس قرائتخانه اتفاق براي استفاده عموم بود.
از خدمات رمضاني تاسيس انتشارات كلالهخاور بود كه حاصل نه سال آن نشر بيش از هفتصد عنوان كتاب را موجب گرديد.
حاج محمد طی ۳۲ سال تلاش با هدف راه اندازی کتابخانه ای، اقدام به جمعآوری اسناد، نشریات، کتب چاپی و خطی نمود. ایشان در خصوص مرارتهای این هدف خود چنین بیان میدارند:« سیودو سال است که شب و روز در کار جمع آوری کتابها هستم. چقدر در این راه به خودم رنج دادم! چقدر در این مدت زحمت کشیدم یادم میآید که یک دست لباس خوب نپوشیدم، یک وعده غذای کامل نخوردم، پیاده به کارهایم میرسیدم تا از پولی که پس انداز میکنم یک جلد کتاب هم که شده بتوانم بخرم، بسا روزها شده بود که با جیب پر به بازار میرفتم تا برای بچه هایم لباس یا چیزهای دیگر بخرم، وقتی که به خانه برمیگشتم، فکر میکنید چی تو دستم بود؟ کتاب بود آقا جان! کتاب بود!همیشه به فکرشم، تو خواب تو بیداری همیشه به فکرشم، گاهی وقت ها فکر میکنم که این یک دوستی کوچکو سرسری نبوده که بشود به این آسانی ها ازش گذشت،این عشق بوده، دیوانگی بوده.
یادداشتی از مرحوم باستانی راد در باره یک روایت:
رقعه ای است که جناب امیر علیه السلام به زبان فارسی به ملک روم انشاء فرموده اند که :
شکایت کنندگان تو بی حساب و شکر گذارندگان تو به غایت نایاب، یا از موجبات سیاست بپرهیز یا از مسند خلافت برخیز.
مرحوم باستانی راد در کنار آن نوشته است:
خیلی عجیب و از عقل دور و بعید است که شخصی همچو مطلبی بنگارد و این نسبت را بی مطالعه دادن. زیرا علاوه بر آن که هیچ خبری در این باب نرسیده که حضرت مولی به فارسی تکلم فرموده یا چیزی نوشته باشند، از تاریخ سلاطین روم هم همچو مطلبی شنیده نشده، و از همه دلایل برتر این است که زبان فارسی معموله ایرانیان در یک هزار و سیصد و هفتاد سال قبل یعنی در مائه اول اسلام زبان پهلوی بوده و این نامه به فارسی معموله این ایام است که زبان عربی با فارسی ممزوج شده است. کتبه بطهران خرداد ماه 1330 حسنعلی باستانی راد
در ترجمۀ قرآن هم اگر بنگرید یک جایی هیجان زیادی دارد:
در آن حال از راه لطف و صفا بزد نوح فرزند خود را صدا
به کشتی نشین و به من ده تو دست نباشی تو با کافران هم نشست
بگفتا پسر میروم روی کوه نیارد مرا این خطر در ستوه
بفرمود کز قهر پروردگار ندارد کس این روز راه فرار
بگفت این سخن را به موجی گران جدایی در افکندشان در میان
یک کمی حالت هیجان وزن دارد و یا در مثالی دیگر باز هم از قرآن:
اگر مردهای را دو تن خواهرند دوسوم ز میراث را میبرند
تفاوت این دو به نظر شما از کجا حادث شده است؟
در شعر اول مصوتهای قافیه را میکشیم و همه فعلها را در اول میآوریم
اما در شعر دوم حروف را میکشیم اما قافیهها کشیده نمیشوند و فعل هم در آخر میآید.
در جاهایی که هیچ کدام از این موارد نیست میتوان به سخن موج داد مانند آیات مربوط به آیهالکرسی:
نباشد جز الله پروردگار که زنده است و پاینده آن کردگار
نگیرد خدا را کسالت فرا نه هرگز به خواب اندر آید خدا
زمین و سماوات از آن اوست همه ملک گیتی به فرمان اوست
در زمانی که خواننده میخواند خیلی متوجه نمیشود که چرا، اما بعد از خواندن 10 بیت میبیند که در دل او اتفاقی افتاد.
تغییر وزن در یک منظومه، سنت نیست و روی یک حسابی است که تبدیل به سنت نشده است. در زمانی که میخواهیم یک مقتل را به شعر تبدیل کنیم باید فقط دارای یک وزن باشد.
ظرافتهای علم معانی
سلیس: این ظرافتهایی را که می فرمایید می شود علم معانی، اما در چیزی که دانشگاهها آموزش میدهند این ظرافتها خیلی مطرح نمیشود، شما با کشف خودتان به این اطلاعات رسیدهاید؟ به بیان دیگر، شاعری خود را از کجا شروع کرده اید؟ در انجمنهای شعری و غیره حضور داشتهاید؟
دکتر مجد: من خود به این تجارب رسیدهام و در هیچ انجمن شعری هم حضور نداشتهام؛ ولی بهترین معلمان را در خانه داشتهام. من یک خوانندۀ حرفهای آثار بزرگان هستم. کلی شاهنامه خواندهام کلیات سعدیام در 18 سالگی به دلیل مطالعۀ زیاد شیرازهاش پاره شد. تمامی آثار نظامی را مطالعه کردهام و کم کم با این مطالعات تجریباتم را در آوردهام و فهمیدمشان. مثلا ما در جایی داریم که: پیامبر از بس که زاهد بودند، سوار خر بی پالان میشدند. ما طبق فرهنگ خودمان، تصویری که در ذهنمان ساخته میشود را دوست نداریم. من در سرودهام فاعلیت را از پیامبر گرفتم و آن را اسنادی کردم:
بس که بد فارق ز دنیا و تبش بود بی پالان همیشه مرکبش
اولا که «مرکب» است و «خر» نیست. بعد این که میگوییم «مرکب بیپالان بود» نه که پیامبر (ص) سوار مرکب بیپالان میشد. یعنی فاعلیت پیامبر (ص) را از این تصویر نه چندان خوشایند حذف کرده ایم. اینها در هیچ کجا درس داده نمیشود.
ته همه مراجع را طرف مذاکره خودش قرار نمیداد.در آن زمان دولت با مراجع مشخصی دیدار و حشر و نشر داشت. دولت روحانی که البته خودش هم یک روحانی است، اساساً مشی متفاوتی را دنبال میکند. این دولت سعی کرده که با طیفهای مختلفی از مراجع و علما دیدار و رایزنی کند. دولت روحانی با مشکلاتی که از گذشته برایش به یادگار مانده است و همچنین مشکلاتی که در آینده با آن روبهرو خواهد شد، نیاز به همگرایی سیاسی و عقیدتی با علما دارد. این مسئله البته دلیل مهمی دارد و آن این است که مخالفان دولت از جمله اهرمهایی که در طول این سالها از آن علیه دولت استفاده کردهاند، تهییج روحانیت و برانگیختن علما علیه دولت بوده است. انتخابات سال آینده ریاست جمهوری نیز از جمله مواردی است که دولت در نظر گرفته است و این دیدارها را به مثابه شبکههای ارتباطی برای جذب رأی دهندگان سنتی و سطوح سنتی جامعه در نظر گرفته است.
2- هر فردی در هر اجتماع یک هدف دارد و یک وظیفه، وظیفه و هدف تا حدود زیادی با هم تفاوت دارند. وظیفه مرد در یک خانواده ، در اولین مرحله، تامین نیازهای مادی اعضای خانواده است و طبیعتاً افراد زیادی وجود دارند که میتوانند مخارج چند خانواده را به صورت همزمان پرداخت کنن. اما وظیفه زن در خانواده تامین عاطفی اعضای خانواده است که طبیعتاً این مورد نمیتواند در بین چند فرد تقسیم شود.
پس تفاوت وظیفه، تفاوت هایی در شیوه عملکرد نیز ایجاد خواهد کرد.
سلام خدمت فضلای ارجمند. سوالی داشتم که اگر عزیزی در جمع بتونه راهنمایی کنه و سرنخی اگر به ذهنش میرسد بگوید سپاسگزار خواهم بود:
نقلی که از نظام توسط اشعری پیرامون صرفه آورده شده متضمن این نکته است که او نظریه صرفه را در تقابل با نظریه نظم و تالیف قرآن آورده است و این حکایتگر آن است که پیش از اون نظریه نظم به عنوان یک نظریه رایج حضور داشته است. این در حالی است که جاحظ به عنوان اولین معتقد به نظریه نظم آورده میشود.
آیا هیچ یک از عزیزان سرنخی از معتقدین به نظریه نظم پیش از نظام دارد؟
دبیرستان هدف که شعبه پسرانه و دخترانه داشته به نظرم موضوع یک پژوهش جالب است. اطلاعات زیادی در سالنامه ها در باره آن آمده و به علاوه باید فارغ التحصیلان زیادی از آن باقی مانده باشند که می شود از آنها استفاده کرد. این نشریه، حاوی تعدادی مقاله مذهبی هم هست که از نظر علمی در سطحی متوسط است. نمونه آن مقاله زیر در سالنامه شماره 3 هدف سال 47-48 است و معلوم می شود دبیرستان دبیر فقه داشته است:
@jafarian1964
🛑 لطفا این متن🔻🔻 را با دقت بخونید......
من بعد از سالها زندگی کردن با این مردم، فهمیدم که خطرناکتر از آدمهایی که هیچ کتابی نخوندن، آدمهایی هستن که فقط چندتا کتاب خوندن !
اونها دیگه خودشون رو از روشن فکرها میدونن و میخوان در مورد هر چیزی اظهار نظر تخصصی کنن، هر اتفاق و داستانی رو به اون کتابها ربط میدن و از سطر به سطرش نقل قول میکنن !
مطمئن باش اگه اونها روشن فکر واقعی باشن در مورد مسائلی که تخصص ندارن حرف نمیزنن و به چند تا کتاب بسنده نمیکنن ...!
#درد ،دل یک نویسنده
@yortchi_bosjin_pdf
مادامی که درجامعه در یك سوگرسنه بیچاره از سرما بلرزد و در سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز باشند این جامعه لجن است، اگر تمام چهره اش را هم با قرآن بپوشانید بازهم لجن است
۷ تیر سالروز شهادت شهید مظلوم آیت الله بهشتی
روحش شاد و یادش گرامی 🥀
@akhbar_montakhab
کاملا مراقب هانیبال لکتر باش. دکتر شیلتون، رئیس بیمارستان روانی، تمام روش های فیزیکی تو را که برای سر و کله زدن با لکتر از آن استفاده می کنی، زیر نظر خواهد گرفت. از این مسأله غافل نباش، به هیچ دلیلی یک ذره هم از آن غفلت نکن... اگر لکتر با تو حرف بزند، در درجه ی اول سعی می کند چیزهایی درباره ی تو بداند و این کارش به کنجکاوی ماری شبیه است که به لانه ی پرنده ای نگاه می کند. ما هر دو می دانیم که تو مجبوری دیر یا زود دیدار و گفت وگویی با او داشته باشی و در این حال، او سعی می کند درباره ی تو اطلاعاتی کسب کند که البته لازم نیست چیزی به او بگویی
...
کتاب : سکوت بره ها
اثر ،توماس_هریس
⬇️⬇️
@yortci_bosjin_pdf
هاله انسان دارای ٣ لایه یا نوع رنگ می باشد:
1- رنگ زمینه که غالبا ثابت می باشد و نشانگر وضعیت روحی روانی و خصوصیات فرد می باشد.
2- رنگ تشعشعی که بر اثر یک فعالیت احساسی یا ذهنی برای لحظه ای نمایان می شود.
3- رنگ های پاتالوزیک که نشانگر بیماریها هستند و با بهبود بیماری این رنگ ها هم از هاله محو می شوند.
هاله نورانی (قسمت دوم)
بنابراین قبل از تفسیر رنگ هاله هر شخص ابتدا باید رنگ زمینه هاله او را با دقت مشخص کرد. البته یادآوری می کنم که هاله غالبا دارای چند رنگ می باشد که باید رنگ غالب و یا ترکیب رنگها را تفسیر کرد. در حالت کلی رنگ ها هرچه از رنگ قرمز (چاکرای اول) به سوی رنگ بنفش (چاکرای هفتم) پیش برویم از خصوصیات فیزیکی و مادی به سوی خصوصیات معنوی حرکت کرده ایم.
هاله چیست؟ هاله میدان انرژی است که از داخل به خارج کلیه موجودات زنده و غیر زنده انتشار پیدا میکند ، هالهای که در اطراف بدن انسان دیده میشود بر اساس احساسات مثبت و منفی دائما در حال تغییر میباشد.
اشیاء غیر زنده کم و بیش دارای یک هاله رنگی ثابت میباشند به این معنی که یک شئ میتواند هالهای چند رنگ داشته باشد و با این وجود الگو رنگ آن تغییری نکند .
همانگونه که گفته شد رنگهای اطراف انسان و دیگر موجودات زنده بسته به هیجانات مثبت و منفی تغییر میکند ؛ هاله از چندین لایه با تراکم های متفاوت تشکیل شده است و بصورت یک پوشش مرتعش رنگی با ضخامت چند پا بصورت گردابی بدور بدن میچرخد.
هاله بازتاب لطیفتر میدان و الکترو مغناطیسی شما نسبت به بدن اتری میباشد و هر چقدر رشد معنوی فرد بیشتر و از سلامتی در وضعیت بهتری باشد هاله او خالص تر و درخشتانتر میباشد.
هر چقدر هاله فرد تیرهتر و کدرتر باشد از نظر معنوی ، ذهنی و فیزیکی نامتعادل تر بوده و یا بیمار است و سلامتی ، شخصیت و معنویت شما در هاله انعکاس پیدا میکند.
برای دیدن هاله شما نیاز به افزایش حساسیت چشمهایتان و گسترش دامنه ارتعاشات دریافتی به ماوراء نور مرئی را دارید و بخشی از افزایش توانایی دیدن هاله در مهارت و بهبود قدرت دید محیطی میباشد.
لایه ی اول: لایه ی اتری
کالبد اتری (تشکیل شده از اتر که حالتی بین ماده و انرژی است) از خطوط ظریف انرژی تشکیل شده است، مانند یک شبکه ی درخشان از پرتوهای نور سفید – آبی. ساختار شبکه مانند لایه ی اتری در حرکت مداوم است. این لایه تا فاصله حدود 5/0 تا 6 سانتیمتر از کالبد فیزیکی وسعت دارد. رنگ لایه اتری از آبی روشن تا آبی تیره متغییر است. ساختار این لایه با کالبد فیزیکی یکسان بوده، تمام جزئیات آناتومی و ارگانها را در بر می گیرد.
لایه ی دوم: لایه ی عاطفی
لایه ی احساسات، ساختار آن سیال تر از لایه ی اتری است و با کالبد فیزیکی یکسان نیست. این لایه به صورت ابرهایی رنگین، از جنسی ظریف با حرکت سیال و مداوم، دیده می شود، که نشان دهنده ی طیف کامل عواطف ما است. فاصله ی حاشیه ی این لایه از کالبد فیزیکی 5/2 تا 5/7 سانتیمتر است.
لایه ی سوم: لایه ی ذهنی
جنسی ظریفتر از کالبد عاطفی دارد. این لایه به صورت نوری به رنگ زرد روشن که اطراف سر و شانه می تابد و اطراف کل بدن وسعت پیدا می کند، دیده می شود. حاشیه این لایه 5/7 تا 20 سانتیمتر از کالبد فیزیکی فاصله دارد. کالبد ذهنی، یک کالبد ساختاری نیز هست. این کالبد حاوی ساختار اندیشه های ما است… شکلهای افکار در این لایه قابل مشاهده اند.
لایه ی چهارم: لایه ی اثیری
کالبد اثیری فاقد شکل ثابت است و از ابرهایی از رنگ تشکیل شده است. وسعت آن تا فاصله ی حدود 15 تا 30 سانتیمتر از کالبد فیزیکی است. این کالبد ما را با بعدهای بالاتری از واقعیت ارتباط می دهد. این سطح، راه ورودی سطح اختری است.
لایه ی پنجم: لایه ی کلیشه ای اتری
این لایه حاوی طرح کلیشه ای تمام اشکال موجود در سطح فیزیکی است. این لایه الگوی کاملی برای لایه اتری است. وسعت آن تا فاصله 45 تا 60 سانتیمتر از کالبد فیزیکی است. این سطحی است که صوت تبدیل به ماده می شود. لایه ی کلیشه ای اتری هاله، فضایی خالی یا منفی ایجاد می کند، که منشأ ساختار شبکه ای است که کالبد فیزیکی در آن رشد می کند.
لایه ی ششم: لایه ی آسمانی
سطح ششم، کالبد آسمانی نام دارد. وسعت آن حدود 60 تا 105 سانتیمتر از جسم فیزیکی است. در این سطح است که ما وجد و شعف معنوی را تجربه می کنیم. از طریق کالبد آسمانی است که ما عشق بی قید و شرط را می آموزیم. کالبد آسمانی به صورت نوری دیده می شود که از رنگهای روشن و ملایم تشکیل شده است و درخشش زیبایی دارد. این نور، درخشش طلایی – نقره ای و کیفیت رنگ به رنگ شونده دارد.
لایه ی هفتم: لایه ی کلیشه ای کتری کالبد علی
کالبد کتری حدود 75 تا 105 سانتیمتر از کالبد فیزیکی وسعت دارد، و در برگیرنده همه کالبدهای هاله ای همراه با کالبد فیزیکی است.
#امام_علی_علیه_السلام
#در_محضر_بزرگان
استاد فاطمي نيا:
حضرت امام علی به كميل مي فرمايند : " هر وقت از چيزي ترسيدي، بگو: لا حول ولا قوة الا بالله"
چقدر اين فرمايش زيباست! اين يعني باور كن كه هيچ برگي هم بدون اذن خدا از درخت جدا نمي شود! همه چيز به اذن الله است . اين شناخت خداست.
اشعار سهيلي داراي اهميت زيادي است كه ابن فهد آنها را دركتابش آورده است؛ او ميگويد:
"مالي سوي فقري اليك وسيلة
فبالافتقاراليك فقري ادفع"
"براي من وسيله اي بسوي تو، جز فقر و نيازم نيست، پس با همين فقر و نيازم بسوي تو، فقر و نيازم را دفع ميكنم"
يعني همين كه ميدانم هيچ ندارم، با همين، فقر ونيازم را دفع ميكنم. وقتي دعا ميكنيم بايد باور كنيم كه هيچ چيز از خود نداريم. اين شناخت خداست.
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
✅ توضیحی درباره اقدام افراطی و زشت سوزاندن کتاب های پزشکی
حجت الاسلام رسول جعفریان رییس کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
اقدام شرم آور یک روحانی مروج طب سنتی[اسلامی] به اسم طب دینی، با آتش زدن یک کتاب علمی با نام طب هاریسون ـ بر اساس فیلمی که انتشار یافته ـ کار زشتی است که هیچ دانش دوستی، در هیچ سطحی، آن را نمی پذیرد.
متاسفانه این شخص، سالهاست با استفاده از باورهای عامیانه در میان مردم، تلاش در ترویج بافته های خود به اسم طب دینی دارد و برای تقدیس آنها، از روایاتی که بارها محدثان آنها را نقد کرده اند، استفاده می کند.
این رفتار وی، در حوزه قم، مورد تأیید هیچ کس، جز شماری از هواداران ساده لوح او که مانند آنها همه جای دنیا هستند، نیست.
روشن است که طب سنتی، به عنوان یک شاخه علمی، در مراکز دانشگاهی می تواند مطرح و توصیه های آن پس از بررسی های علمی، و تأیید مراکز رسمی، مورد استفاده قرار گیرد، اما نامبرده نه از نظر تحصیلات علمی و نه حوزوی، در مقامی نیست که بخواهد چنین ادعایی را بکند. طبعا در قم یا مشهد، هیچ نوع شاخه درسی وجود ندارد که او به استناد تحصیل در آن، چنین ادعایی را داشته باشد.
و اما اقدام به کتابسوزی، این عمل مشمئز کننده، باید گفت، این اقدام، همیشه کار افراد جاهل و افراطی بوده است، کسانی که هیچ گاه، در هیچ مدلی، چه از نوع کسروی با آتش زدن آثار ادبی و این شخص، با آتش زدن یک کتاب علمی، در پیشگاه ملت فرهیخته ایران، جایی نداشته و ندارند.
خوشحالیم که این شخص، پس از یک دوره تلاش در قم، از این مرکز دینی طرد شده و به دلیل اقدامات ناصوابش، در محاکم مربوط، محکوم هم شده است. مسلما، وظیفه حاکمیت، دفاع از حریم علم و دانش و مبارزه با جاهلانی است که با اقدمات ناصواب خود، زمینه آسیب زدن به دین و سلامت مردم را دنبال می کنند.
در باره دادن لقب آیت الله به ایشان، باید عرض کنم، در قم، مع الاسف زمینه ای وجود دارد که کسانی از سوی خود یا نزدیکانشان، لقب آیت الله را به خود اختصاص دهند. مسلم است که دادن چنین لقبی، هیچ رسمیتی نداشته و نشان دهنده هیچ مقام و منصب علمی و غیر علمی نیست.
باید عرض کنم، یکی از افتخارات ایران در چند دهه اخیر، در مراکز علمی و پزشکی، توسعه پزشکی مدرن است، امری که سبب شده ست تا ایران در منطقه خاورمیانه، یک قطب مهم پزشکی باشد. این راهی است که دولت های پس از انقلاب، بشدت از آن حمایت کرده و ایران اسلامی از این زاویه، کشوری سرافزار است. بنابر این، نباید این قبیل رفتارهای زشت و شرم آور را در مقابل آن همه تلاش و گسترش علم پزشکی نوین قرار داد، هرچند، نهادهای مربوطه، در تمام سطوح، می باید با اقدامات دقیق نظارتی خود، شائبه اعتنای به این قبیل رفتارهای نادرست را از میان ببرند، کاری که جز با توسعه مراکز علمی و ترویج دانش میان مردم، امکان نخواهد داشت.
سنگ است دلم عشق علي سنگ نوشته
ميسوزم از اين عشق چو اسفند برشته
با جوهر اشك و قلم بال فرشته
بر لوح دل خسته ام اين جمله نوشته:
جز مهر علي در دل من خانه ندارد
"كس جاي در اين خانه ی ويرانه ندارد"
ما از مي مرد افكن اين ميكده مستيم
شاديم كه پيمانه و پيمان نشكستیم
تا عشق علي هست در اين ميكده هستيم
پس خورده نگيريد كه ما باده پرستيم
هشدار كه نوشيدن اين باده مجاز است
"المنّة لله که در میکده باز است"
فهميدم از اين راز كه در كعبه شكاف است
هرجا كه بود نام يدالله مطاف است
اين گفته نه بيهوده و اين دم نه گزاف است
در روز جزا شيعهات از نار معاف است
چون غير علي در دو جهان هيچ نديدند
"مردان خدا پرده ی پندار دريدند"
تا نام تو پيچيد در آن شـِبه جزيره
شد پاك از اين خاك گناهان كبيره
زد چنگ به دامان تو هر ايل و عشيره
شد ثابت و سيّار در اوصاف تو خيره
جز ساقي كوثر ز كسي جام نگيريم
"ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم"
زان باده كه در روز غديريه به خم بود
پيداي تو شد هر كه در آن حادثه گم بود
فرياد ملائك "باَبي انت و امّ" بود
زان راز كه در آيه "اكمَلتُ لكم" بود
بيتي است امامت در اين خانه تويي تو
امروز امير در ميخانه تويي تو
آن بازوي خيبر شكنش رفت چو بالا
با دست شريف پدر ِ امّ ابيها
دادند دو دريا چو به هم دست تولّا
شد ولوله و غلغله در عرش معلّا
گفتند ملائك همگي عيد مبارك
اين عيد به هر پيرو توحيد مبارك
اي عقل در اوصاف تو حيران و مردّد
وصف تو نگنجيده به هفتاد مجلّد
عالم همه گم گشته آن موي مجعّد
محبوب ابوالقاسم محمود محمّد (ص)
نامش همه جا هست بگوييد كجا نيست
"كس نيست كه آشفتۀ آن زلف دوتا نيست"
هركس كه ز حبّ تو به لب ناد علي داشت
در جام دل خويش صفايي ازلي داشت
آسودگي از شرك خفي شرك جلي داشت
گمراه نگرديد هر آن كس كه ولي داشت
از نام علي كاخ ستم در خطر افتاد
"با آل علي هركه در افتاد ور افتاد"
"تا صورت پيوند جهان بود علي بود"
يعني هدف از عالم موجود علي بود
تسكين دل آدم و داود علي بود
از آيۀ انفاق چو مقصود علي بود
اي محو جمال تو ، صاحب ِ خانه
"مقصود تويي كعبه و بتخانه بهانه"
اي كاش شود ميثم و سلمان تو باشم
تا روز جزا دست به دامان تو باشم
در هر دو جهان ريزه خور خوان تو باشم
كافر شوم از خويش و مسلمان تو باشم
كرديم نثار قدم تو دل و دين را
"تقديم تو كرديم همان را و همين را"
افسوس كه با نام تو كردند خرافات
در دايره تنگ جنايات و مكافات
يك عده پي شطح و گروهي پي طامات
در كاخ نشستند به عنوان خرابات
ما با تو نشستيم و از اين قوم بريديم
"ما چون ز دري پاي كشيديم، كشيديم"
(عباس احمدی)
حضور روحانيت در تمامى امور دينى يكنوع تقليد از مسيحيت و يهوديت است
هيچ آئينى از آئينهاى اسلام نياز به روحانيت ندارد و حضور روحانى در آن شرط نيست.
@DrSoroush
یک رباعی نو یافته از بابا افضل کاشانی
در صفحه نخست رساله مسائل الطبریه علامه محقق حلی نویسنده نامدار شیعی که در کتابخانه چیستر بیتی نگه داری می شود و در قرن هشتم کتابت یافته یک رباعی است با عنوان خواجه افضل الدین کاشی راست.
در باب افضل الدین محمد بن حسن مرقی کاشانی معروف به بابا افضل شاعر حکیم و نویسنده طراز اول قرن ششم و هفتم ایران مطالب زیادی منتشر شده ولی ظاهراً هنوز حرفهای زیادی درباره او باقی است .
نویسنده این سطور، این رباعی را که در هیچ یک از منابع مرتبط با باباافضل کاشانی خبری از آن نیست تقدیم می کند به همه تشنگان عرصه شعر و ادب فارسی به ویژه رباعی دوستان
هر باد که در کوی تو جنبان گردد
برخاک تنم چو بگذرد جان گردد
هر آتش غم که بر فروزد دل من
یاد تو کنم چو آب حیوان گردد
مهدی طهماسبی
@riznokteha
✅ وبینار چیست؟
به زبان ساده، وبینار یک سمینار یا همایش است که به صورت اینترنتی برگزار میشود؛ لذا از طریق وبینار میتوان بدون نیاز به اجاره فضا و حضور فیزیکی، یک جلسه مجازی را با گروهی از حاضرین برگزار کرد.
از طرف دیگر، مخاطب نیز بدون نیاز به ترک منزل یا هر جایی که حضور دارد میتواند با استفاده از رایانه دسکتاپ یا لپتاپ یا حتی گوشی موبایل خود در وبینار شرکت کند.
وبینارها در اغلب موارد با امور تجاری و کسبوکار مرتبط هستند و از آنها به عنوان یک تاکتیک در راستای تقویت اعتبار یا گسترش رابطهها استفاده میشود. در عین حال، به خصوص اگر یک تیم کاری بین المللی داشته باشید میتوانید به جای برگزاری جلسات گروهی داخلی شرکتتان به صورت فیزیکی، وبینار برگزار کنید.
✅عکس نوجواني رسول خدا (ص) از کجا آمده است؟ (2)
🔹چاپها و متنهاي منطبق
هيچ شکي نيست که کارت پستالی که براساس شماره گذاري "L&L" ، شماره آن ۱۰۶ است به عنوان مدل پوسترهاي ايراني مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه، نام کارت پستال شماره ۱۰۶ "محمد" است، که اين خود به تنهايي ميتواند نشان دهد که چرا تصويرگران ايراني آن را به عنوان مدلي از حضرت محمد(ص) انتخاب نموده اند. بدون شک، همه نسخ موجود از اين عکس، همه از کارت پستال شماره ۱۰۶ الگوبرداري کرده اند با اين تفاوت که نسخ اوليه به عکس اصلي شبيه ترند. بدين ترتيب، Lehnret ناخواسته در قلب يک اسطوره قرار گرفته است.
سوال درباره ارتباط بين توصيف مرسوم از چهره پيامبر و چهره جوان تونسي، هنوز بدون پاسخ مانده است. تصوير نمايشگر چهره يک نوجوان خندان است، با دهاني نيمه باز، عمامه اي بر سر و گل ياسمني بر گوش. همين چهره در کارت پستالهاي ديگري و تحت عناوين ديگري از قبيل احمد، جوان عرب و غيره تصوير شده است.
کشف مسيري که باعث گرديده تصاوير چاپ شده در دهه 20 به دست ناشران تهران و قم در دهه 90 برسد، براي ما ممکن نبوده است. اما اين سوال وجود دارد که چه چيزي باعث شده که ناشران ايراني شباهتي بين پيامبر اسلامي در سنين نوجواني و تصويري يک جوان تونسي بيابند؟
قبل از جنگ جهاني اول، تصوير "محمد " در مجله National Geographic در ژانويه سال ۱۹۱۴ و تحت مقاله اي با عنوان"اينجا و آنجا در شمال آفريقا" چاپ شد که زير آن نوشته شده بود "عربي با يک گل" . در دهه بيست، کارت پستالهاي تونسي"L&L" بين سربازان فرانسوي در شمال آفريقا بسيار محبوب بود. در دهه هاي 80 و 90، کتب متعددي شامل عکس اين نوجوان چاپ شد، ولي اغلب آنها عنواني غير از "محمد" به عکس داده اند.
در نسخ ايراني فعلي، اصلاحاتي روي تصوير انجام شده و از فريبندگي چهره نوجوان چيزهايي نگه داشته شده است ولي از زيبايي جذاب آن کاسته شده است. شانه سمت چپ اندکي با پارچه پوشانده شده است و دهان و چشمها اندکي اصلاح شده است. به طور کلي مي توان گفت که هنرمندان ايراني سعي کرده اند جنبه هاي زيبا پسندانه تصوير Lehnert را کاهش دهند و تصوير را از حالت جذاب خارج نموده، به آن زيبايي مقدسي ببخشند.
عنوان يکي از پوسترها اين است: " تصوير روحاني حضرت محمد، در سن ۱۸ سالگي در همراهي عمويش در يک سفر تجاري از مکه به دمشق". به علاوه ادعا شده است که اين تصوير توسط يک کشيش مسيحي کشيده شده و تصوير اصلي آن در موزه رم قرار دارد.
🔹ريشه مسيحي؟
همانطور که پيش از اين نيز گفته شد، برخي از نوشته ها براي اين اثر ريشه اي مسيحي قائلند، و نه يک ريشه اسلامي که اين مساله مسلمانان را از گناه نگاه به صورت پيامبر و يا تصويرگري چهره وي، مبري مي سازد. به علاوه، اين مويد اين مطلب است که مسيحيان حضرت محمد [ص] را در همان سنين کودکي به عنوان شخصيتي الهي پذيرفته اند. اين داستان از يک کشيش مسيحي کاتوليک يا ارتدکس به نام "بحيرا" صحبت مي کند که بر اساس داستان، در قرن نهم يا دهم ميلادي، در حين گشت و گذار آن حضرت در سوريه وي را براساس نشانه پيامبري بين شانه هايش بازشناخته است. پيامبر آينده بايد مي گفته است: “هنگامي که من به آسمان و ستاره ها مي نگرم خود را بالاتر از ستاره ها مي يابم”. به همين دليل است که در بعضي عکسها ستاره هايي در پس زمينه عکس ديده مي شود.
هرچند که هيچ توصيفي درباره چهره حضرت محمد(ص) در نوجواني وجود ندارد، ولي توصيفاتي از چهره وي در بزرگسالي گفته شده است: گفته شده که وي پوستي سفيد داشته، چشماني سياه، گونه هايي صاف، ابروان پرپشت و کمانگونه. دندان هاي مرتب و مويشان کمي موجدار بوده است.
اين خصوصيات در مورد نوجوان تصوير شده در پوسترهاي ايراني ديده مي شود. در حقيقت اين تصويري از يک تصوير و نمايشي از يک نمايش است. به عبارت ديگر، تصويرگران ايراني مدلي از حضرت محمد(ص) را انتخاب کرده اند که نمايانگر زيبايي، جواني و توازن است.
منبع: سایت تاریخ ایران و اسلام
نوشته: Pierree Centlivre & Micheline Centlivres-Demont
ترجمه: جعفر هادي جعفريان
@tabrizschoolofpersianpainting
#ارسالی_مخاطبان
کتابخانه دارالحدیث هم متأسفانه از آن کتابخانههایی است که بدتر از کتابخانه مرعشی است، و ابدا هیچ ساز و کاری برای در اختیار گذاشتن میکروفیلم نسخهها تعریف نکرده است؛ ولی تفاوتش آن است که هم نسخههای محدودی دارد و هم اینکه میکروفیلم آن دست عده زیادی وجود دارد و پخش شده است.
یکی دیگر از جاهای بدتر از مرعشی، کتابخانه دانشگاه اصفهان است که حضور فیزیکی محقق برای اخذ اسکن نسخه شرط کرده است!
(این گزارشات متعلق به حدود دو سال پیش است، از تغییر قوانین و بروزرسانی آن اطلاعی نداریم).
@nosakh_shii
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com