@jafarian1964
خط علامه مجلسی. اصل نسخه وجیزه فی الرجال ایشان است که ذیل آن مطلبی را در راه خراسان و بازگشت از زیارت مشهد به اصفهان در رجب سال 1086 افزوده اند.
@jafarian1964
کتاب گلشن محمود تذکره ای خانوادگی است در شرح احوال پسران فتحعلی شاه. مؤلف این کتاب محمود میرزا قاجار پسر پانزدهم فتحعلی شاه است که آن را به تصریح خود در سال 1236 ه.ق تألیف کرده است و شامل شرح حال و منتخب اشعار چهل و هشت نفر از پسران فتحعلی شاه – که برادران مؤلف هستند – و شش نفر از نوه های آن پادشاه و شرح حال دقیق و نسبتاً مفصلی از خود مؤلف است.
گواهی شده است که این نسخه را مادر سلطان عبدالمجید عثمانی در سال 1266 وقف کرده است. در مهر هم عنون والده سلطان عبدالمجید آمده است.
@jafarian1964
مقام حضرت عباس(ع) در قلعه گلکنده
اولين نقطه اي که براي ديدار انتخاب شد طبق معمول، قلعة گلکنده است که قلعه اي است بسيار بزرگ. در واقع يک قلعه چند کليومتر مربعي است که در وسط آن، يک قلعه اصلي قرار دارد که روي کوه واقع شده و ارگ شاهي بوده است. در قلعه بزرگ که ديواري دارد و به آن فصيل ميگويند تعداد زيادي از مردم تا به امروز زندگي ميکنند. اين قلعه گويا هشت در بزرگ دارد که دو دروازه آن را ما ديديم. يکي را وارد شويم و از ديگري که دروازه مکي است و طرف قبله، خارج شديم. باز برگشته و اين بار ماشين را پاي ديوار اصلي قلعه داخل پارک کرده با تهيه بليط وارد قلعه شديم.
پيش از آن که وارد شديم، در کنار قلعه اصلي، بنايي را که متعلق به حضرت عباس عليه السلام است ملاحظه کرديم. اينجا را بايد مقام عباس(ع) ناميد. ساختماني است که به تازگي بازسازي شده اما اصل آن بايد کهن باشد که در درون قلعه قرار گرفته است. بيفزايم که در حال حاضر اين تنها اثر شيعي در درون قلعه است و تعداد اندکي شيعه در محدوده قلعه اصلي زندگي ميکنند. در درون ساختمان مقام عباس، ابتدا يک حياط است. برابر آن عاشورخانه قرار دارد که در داخل يک رواق، علمها را نصب کردهاند. به علاوه چند قاب از اشعار عثمان علي خان که همان نظام سابع يا آخرين حاکم حيدرآباد از سلسله آَصفجاهي است، نصب شده است:
شاه است حسين پادشاه است حسين دين است حسين، دين پناه است حسين
اين اشعار هم از اوست:
عثمان نگر حسين به درجات فائز است در بحث اين مقال دليلي بياورم؟
زبان درباري سلسله قطب شاهي و حتي آصفجاهي، فارسي بوده و لذا اسناد برجاي مانده از اين دوره، منهاي پنجاه سال پاياني به زبان فارسي است. شعر و ادب فارسي هم که در اين ديار منحصر به درباريان نيست بلکه بسياري در آن سهم دارند و کتابي هم از رضيه اکبر با عنوان نظم و نثر در دوره قطب شاهي نوشته و چاپ شده است. همين سلطان محمد قلي قطب شاه، سلطان عصر طلايي دکن و هم برادرزاده و داماد و جانشين اش سلطان محمد قطب شاه اشعار فارسي داشتهاند که بسياري هم برجاي مانده است.
@jafarian1964
اما حالا رساله کوچکی از آقا جمال خوانساری یافتم که به احتمال زیاد خطاب به شاه سلطان حسین است. همان طور که در گزارش خاتون آبادی آورده، شاه از علما خواست در این باره، تکلیف را روشن کنند و آقا جمال این رساله را در اثبات ولادت امام علی (ع) در روز سیزدهم رجب، در پاسخ به درخواست شاه نوشته است. این متن را دقیقا می توان یک رساله مستقل از آقا جمال به حساب آورد، هرچند بنده نمی دانم در مجموعه آثاری که به مناسبت بزرگداشت آقا حسین و آقا جمال خوانساری چاپ شد، این رساله هم آمده است یا خیر. در هر حال متن رساله را در اینجا تقدیم عزیزان می کنم. به نظرم از نظر تعامل علمای بزرگ این دوره با شاهان صفوی و تاثیر آنان در نظامات جاری و از جمله همین روز سیزدهم رجب که از آن تاریخ تا به امروز اهمیت ویژه یافته و همیشه سلاطین در آن روز پذیرای مهمانان از خواص بوده اند، نشان می دهد.
@jafarian1964
نمونه ای از خطبه جلوس که برای سلطنت شاه سلطان حسین نوشته شد. گزارش آن در مقاله پیشگفته به تفصیل آمده است.
@jafarian1964
خط علامه مجلسی (ظاهرا و البته با تردید). اصل نسخه وجیزه فی الرجال ایشان است که ذیل آن مطلبی را در راه خراسان و بازگشت از زیارت مشهد به اصفهان در رجب سال 1086 افزوده اند.
@jafarian1964
میرزا عبدالوهاب منشی الممالک، فتحلی شاه را به تصوف خوانده بود. میرزا قمی، برآشفت و این نامه را در سال 1230 به عنوان رساله رد صوفیه به فتحعلی شاه نوشت تا او را از این گرایش باز دارد:
@jafarian1964
یادی از شاه سلطان حسین و روش او در سلطنت از متنی از دوره فتحعلی شاه
@jafarian1964
از طنزهای روزگار این که دیوان شاه اسماعیل صفوی به ترکی است، و دیوان سلطان سلیم عثمانی به فارسی. این دو در سال 920 در چالدران با هم جنگیدند.
@jafarian1964
تجربه همکاری و همراهی روحانیت با فتحعلی شاه قاجار
داستان حضور روحانیت در کنار حکومت ها، و به صورت رسمی، از دوره صفوی آغاز شد. این همراهی، از زمان کرکی (م 940) جدی شد و در تمام حکومت دویست و بیست و اندی ساله صفوی (تا سال 1135) با شدت و ضعف ادامه داشت. ممکن است کسانی از گفتن این که علمای بزرگ شیعه با شاهان صفوی همراهی می کردند، خوششان نیاید، یا بخواهند توجیهاتی ارائه دهند که اشکالی هم ندارد، اما این یک واقعیت عینی است که تاریخ این دوره گواه آن است.
با سقوط دولت صفوی توسط افاغنه قندهاری و طبعا سنی، همکاری علما با دولت جدید که عمرش فقط هفت سال طول کشید، قطع شد، و نه تنها قطع که بسیاری از موقوفات از بین رفت، موقوفاتی که ممر درآمد علما و مدارس دینی بود. علما در این دوره، وضع بسیار بدی داشتند و کسان زیادی از اصفهان به شهرهای دیگر و بسا عتبات رفتند.
وقتی نادرشاه، دولت اشرف افغان را در سال 1142 در زرقان فارس به طور کامل از بین برد، به دلایل نظامی و نیز فکری، تمایل زیادی به همکاری با علما نداشت. البته برای ایجاد اتحاد میان سنی و شیعه، از شماری از علما استفاده کرد. در این زمینه، کسانی از علما هم همراهی کردند برخی هم کشته شدند.
نادر در 1160 کشته شد، و آن وقت بود که باز ایران ضعیف شده، اما از مدتی، و بار دیگر با قدرت کریم خان زند تا حدی احیاء شد. علما بیشتر درعتبات بودند و فعالیت کمی در ایران داشتند. در این زمینه، تجربه مهمی از همکاری میان علما و دولت زندیه نداریم. گو این که شماری از علما در شهرها عنوان شیخ الاسلامی و قاضی داشتند.
با روی کار آمدن قاجار، البته با گذر از مرحله نخست زمان آقا محمد خان که دولت قاجاری را تأسیس کرد اما به حکومت داری نرسید و در 1211 کشته شد، عصر جدیدی در همکاری آغاز می شود. عمده این همکاری در دوره برادرزاده او فتحعلی شاه است که به جای وی به سلطنت رسید.
دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار از 1211 تا 1250 یک دوره چهل ساله است که از بسیاری از جهات، شبیه دوره صفوی است. یک دوره کاملا مذهبی و استوار بر دو ستون سلطنت و دین. علمای برجسته و مراجع، در ایران و عراق، به حمایت از دولت برخاستند، به خصوص در دوره ای که او مشغول نبرد با روسها بود. مسائل مربوط به رابطه علما و فتحعلی شاه بسیار زیاد است و یک تاریخ مفصل می خواهد، چنان که در باره آن حرف و حدیث فراوان است. به نظرم، بسیاری از منابع آن هنوز چاپ هم نشده است.
فتحعلی شاه از نظر دینی و مذهبی، شبیه به شاه سلطان حسین بود، هرچند و به احتمال، از نظر سیاسی، با تجربه تر و آدم متفاوتی بود. بماند که همه اهل حرمسرا بودند. این زمان، زمان ظهور مراجع بزرگ اصولی بود، با این حال، به طور کلی روحانیون از اخباری و اصولی با یکدیگر درگیر بودند و فتحعلی شاه، باید توازنی میان آنها برقرار می کرد. سرجمع آنها داد و ستد خوبی با فتحعلی شاه داشتند.
در این دوره، علما مردم را به حمایت از شاه فرا می خواندند و در این باره موضع رسمی داشتند، فتحعلی شاه هم با آنان سخت مهربان بود و به علاقه و میل آنها در ترویج دینداری اقدام می کرد. دوره فتحعلی شاه، از نظر همکاری علما با سلطنت، یک دوره بسیار ممتاز در تمام دوره قاجار است.
در دوره فتحعلی شاه، ادبیات علما در رابطه باهمکاری با دولت ها که از زمان نادر قدری تغییر کرده بود، دوباره نیرومند شد. در کتابهای زیادی از فتحعلی شاه دفاع و حمایت شد. دانستن این مطالب، برای تاریخ روحانیت بسیار مهم است. ادبیاتی که رواج یافت و بنیادش از دوره صفوی بود، در درون جامعه روحانیت به طور کامل نهادینه شد.
این روزها نسخه ای از اصول العقاید الدینیه، محمد جعفر شریعتمدار استرآبادی طهرانی را که در اصفهان بوده، می دیدم. در مقدمه، از فتحعلی شاه و عصر او ستایش زیادی کرده است. وی از علمای درجه اول نیست، اما آثار متعددی از او برجای مانده است.
او در این رساله، از اسلام و پیامبر (ص) و امامان (ع) شروع کرده و از ستایش کسانی در روایات یاد می کند که با این که زمان آن حضرت را درک نکرده اند، به دین وفادار مانده اند. سپس می شاکر است که خداوند «ما را در عصری قرار داده که اسلام ظاهر است و تقیه از برای ما نیست، و این نعمت در عصر هیچ یک از ائمه ع نیز اتفاق نیفتاده است».
آنگاه از «پادشاه والاجاه و وزراء و ارکان دولت و عساکر» یاد می کند که «تمامی از شیعیان و محبان و اهل ایمان می باشند». سپس می نویسد: «لله الحمد در این عصر پادشاه والاگهر و شاهنشاه بلند اختر، شاه جم جاه ... عدل گستر رواج دهنده مذهب اثنا عشر علیهم صلوات الله الملک الاکبر، غلام با اخلاص امیر المومنین حیدر» بر ما حکومت می کند. سپس او با القاب فراوان دیگر یاد کرده و می گوید «از طلعت نیکویش آثار تشیع ظاهر» شده است.
(ادامه را پایین ملاحظه فرمایید)👇👇
@literature9
سوالات فتحعلی شاه از شیخ احمد احسایی درباره کیفیت مجامعت با حوریهها در بهشت و یادداشت مرحوم باستانی در پایین صفحه: « این است خلاصه و عصاره بعضی از سوالات خاقان مغفور در عصری که اروپا دو اسبه به سوی ترقی می تاختند
بالاخره معلوم نشد که فتحعلی شاه با این سوالات شیخ را مسخره می کرده و یا شیخ با آن جواب هایش فتحعلی شاه را!؟»
📙 ناسخ التواریخ ۳ جلد
✍ محمد تقی لسان الملک سپهر
ناسخ التواریخ مجموعهای است سه جلدی در باب تاریخ قاجار ، اثر مورخ نامی میرزا محمدتقی مستوفی ، ملقب به لسانالملك و متخلص به سپهر .
وی این مجموعه را در سال ۱۲۵۸ ه .ق به دستور محمد شاه و تشویق و ترغیب حاجی میرزا آقاسی ، نگاشته است .(( سپهر )) كتاب اول تاریخ قاجاریه را در دو جلد تالیف كرد : جلد اول ، وقایع دوره قاجاریه را از آغاز تا پایان سلطنت فتحعلی شاه قاجار را در بردارد.اصل و نسب قاجاریه ، چگونگی به قدرت رسیدن قاجاریه ، ظهور آقا محمد خان قاجار و تاسیس سلسله قاجار و سلطنت فتحعلی شاه قاجار مباحث این مجلد است .در جلد دوم شرح سلطنت محمد شاه قاجار از سال ۱۲۵۰ تا مرگ وی ـ ۱۲۶۴ ه .ق آمده است . سپهر در عهد ناصرالدین شاه نیز مامور شد جلد سوم ( كتاب دوم ) ناسخ التواریخ را تالیف كند.این جلد شرحی است از وقایع سلطنت ناصرالدین شاه قاجار از سال ۱۲۶۴ هنگام جلوس به تخت سلطنت تا سال ۱۲۷۴ ه .ق .جلد اول با مقدمهای از مصحح همراه است كه طی آن از لسانالملك سپهر و اثر او ، همچنین چاپهای مختلف و تصحیح حاضر سخن به میان آمده است .گفتنی است نیمی از حجم جلد سوم به نمایه اختصاص یافته است ."
#یادداشت
آزادنامه برای شاه پری گرجی با گواهی علامه مجلسی
رسول جعفریان
بالا نمونه ای از آزاد نامه را گذاشتم که مربوط محمد طاهر وحید شریف، مجلس نویس است. نمونه ای دیگر هم ذیلا ارائه می شود که آن هم گواهی مجلسی علامه را دارد و از سال ۱۱۰۶ پنج سال قبل از درگذشت ایشان است. هر دو آزاد نامه در نسخه ای از منشآت در مجلس آمده است. الان که سرچ می کردم، چند نمونه دیگر از این آزادنامه ها از همین محمد وحید، یا در مجموعه ای از منشآت وی، در نسخه ای از ملک، در مجله پیام بهارستان شماره ۶ (زمستان ۸۸) منتشر شده است. این اسناد، برای شناخت تاریخ اجتماعی دوره صفوی بسیار سودمند است.
http://www.almajlesilib.com/post/520
گزارشی از سال 1202. سلطان عثمانی، به بزرگان مکه نوشته است که نصارای مسکو به بلاد او یورش آورده اند و جمعی کثیر از زن و مرد مسلمین را اسیر کرده اند. از آنها خواسته تا در حرم دعا کنند....
@jafarian1964
فیلم کوتاهی از سفر مظفرالدین شاه قاجار به اروپا حدود 120 سال پیش. بخشی از نمونه چنین فیلمهایی شوربختانه از بین رفته اند و تعدادی هم به اونوَر اب منتقل شده اند. دو مورد جالب در این فیلم نگاه دائم مظفرالدین شاه به دوربین است تا دائم دیده شود. دوم پلیس دوچرخه سوار محافظ شاه ایران است
@matoofiasadolah
تلاش حکومت قاجاریه در انتساب به خاندان صفویه،جهت کسب مشروعیت،از نگاه دکتر «باستانی پاریزی»
🖋دکتر فریدون شایسته
قاجاریه،که اصولا،خود را از نژاد مغول،می دانستند و به چنگیز،مفاخرت می کردند،کم کم متوجه شدند که این استناد درایران،پایگاهی قوی،نمی تواند محسوب شود. یک وقت خواستند خود را "سید" نشان بدهند،اما چگونه؟! در تواریخ نوشته اند که نظر به خدماتی که فتحعلی خان قاجار قوانلو -پدربزرگ قاجاریه- برای شاه سلطان حسین صفوی کرده بود،شاه سلطان حسین، یکی از جواری خود را که گرجیه و مسما به خیرالنسا بود،به او بخشید.خان قاجار هم آن جاریه را به استرآباد فرستاد.
پس از آن که خود به استرآباد رفت و با او عزم زفاف کرد،آن زن اظهار نمود که از شاه سلطان حسین،حمل دارد. فتحعلی خان قاجار، اور ا به منزل میر ابوجعفر فرستاد. میر ابوجعفر،صورت حال به شاه سلطان حسین نوشت. شاه در جواب با خط و مهر خود، اظهارات خیرالنسا را تصدیق نمود. چندی بعد،جاریه گرجیه،پسری به دنیا آورده، اسمش را "محمدحسن میرزا"،گذاردند. و این همان،محمدحسن خان قاجار، پدر آقا محمدخان (خواجه معروف) است و آقامحمدخان به همین سبب به سایر سادات «اخوی» می گفت.
هم چنان که شاه عباس بزرگ، حضرت معصومه قم را "بی بی" خطاب می کرد. نادر میرزا قاجار در کتاب خود نوشته است: «منم «بدیع الزمان میرزا» ملقب به صاحب اختیار قاجار،که به یک واسطه به فتحعلی شاه قاجار می رسم و به سه واسطه به نادرشاه افشار و به پنج واسطه به سلطان حسین صفوی. عجیب این است که ابوالملوک «فتحعلی شاه قاجار» خیال داشت به استناد همین مساله ادعای سیادت کند و عمامه صفوی به سر بگذارد و مقدمات آن راهم فراهم کرده بود. اما یک روز امرا و خوانین قاجار در حضور او شمشیرها را از کمر گشوده، به زمین نهادند که: «ما این سلطنت را به زور این شمشیرها به دست آورده ایم و به تو سپرده ایم، اگر می خواهی آن را تحویل "مشتی شال سبز" بدهی، پس شمشیرها را هم به کمر آن ها ببند.»
بالنتیجه «شاه» از اعلام رسمی سیادت خودداری کرد ولی به هرحال این امر معنوی با امر مادی حکومت قاجار گره خورده بود.ا ما صارم الدوله فرزند ظل السلطان یک وقت به حساب این که نوه ناصرالدین شاه و از احفاد صفویه است،خود را وارث صفویه دانست و چون «میدان نقش جهان» متعلق به صفویه بوده ادعای مالکیت آن را کرده و آن را به نام خود به ثبت رسانده بود. اما برای این که برایش مشکل زیادی پیش نیاورد آن را وقف بر مدرسه صارمیه کرده بود.
(از پاریز تا پاریس،تهران،انتشارات امیرکبیر،چاپ اول ۱۳۵۱،تلخیص از صص ۳۸۱ تا ۳۸۳)
@movarekhan
تعداد فرزندان فتحعلی شاه قاجار
فتحعلی شاه قاجار (1212 ـ 1250 ق) که مهم ترین رویداد عصر او جنگهای ایران و روس است که با فشار روسها و همراهی فرانسه و انگلیس، و همزمان به سبب ضعف ما سبب دو قرارداد گلستان (1228ق) و ترکمانچای شد (1243) و ... شد آنچه شد.
مختصر التواریخ السلیمانی یک اثر تاریخی از دوره شاه سلیمان صفوی است که گویا بعدها اطلاعاتی بر آن افزوده شده و تا روزگار مرحوم فتحعلی شاه آمده است. این اثر که نسخه آن در کتابخانه مجلس نگهداری می شود، به صورتی ابتکاری تاریخ عالم را از آدم تا دوره یاد شده در قالب جداول زیبایی آورده و سال شمار مختصری هم برای هر یک گفته است.
یک نمونه آن جدولی با محوریت فتحعلی شاه و اسامی فرزندان و نوادگان اوست که تنها بخش مربوط به فرزندان را آوردم.
گفتنی است که در باره فرزندان و بستگان فتحعلی رساله ای هم با نام تذکره خاوری نوشته شده که استاد میرهاشم محدث آن را تصحیح و چاپ کرده است.
@Oldax
🔸عقل ستیزان و بی صداقتی (3)
🔹مکاتبات فقیه عارف مولانا محمد تقی مجلسی با محدث مشهور ملا محمد طاهر قمی از اسناد بسیار ارزشمند دفاع از طریقه اصیل عرفان اسلامی است.
🔸انتساب این مکاتبات به محقق مجلسی نزد محققان برجسته علم تراجم و کتابشناسی از جمله علامه میرزا محمد باقر خوانساری صاحب روضات الجنات، علامه میرزا ابوالمعالی کلباسی و صاحب محافل المؤمنین مسلّم بوده، و در کتاب سلوة الشیعة که در سال 1060 یعنی ده سال قبل از وفات مجلسی اول تالیف شده به صراحت ذکر شده و نه تنها مورد انکار محقق مجلسی قرار نگرفته که همان دفاعیات را در سایر آثاری که تا پایان عمر شریف نگاشته تکرار فرموده، که شواهد آن را در کتاب عرفان مجلسی بیان کرده ایم.
🔸عقل ستیزان معاصر که دفاع عالمی چون مجلسی را از عرفان بر نمی تابند تلاش فراوانی جهت انکار انتساب این مکاتیب به کار برده اند اما عملا جز استناد به سخن صاحب الذریعة و تکرار آن چیزی نداشته و ندارند.
🔹آنان با بزرگنمایی، سخن صاحب الذریعة (که هیچ گاه نسخه مکاتبات را ندیده و بر اساس مطالب ارسالی معلم حبیب آبادی، احتمالاتی بر اساس ظنّ و گمان خود مطرح کرده) را وحی منزل تلقی کرده و بدون اعتنا به به ظنّی بودن احتمالات و استبعادات ایشان، آن را به عنوان فصل الخطاب وانمود می کنند.
🔸تعابیری که در کلام صاحب الذریعه آمده همه از این قبیل است: مظنون اين است که... شايد بعضی از صوفيان اين کتاب را نوشته اند و به مجلسی نسبت داده اند...
🔹جالب این که صاحب الذریعه نه تنها مکاتیب مجلسی، که ردیه نوشتن ملا محمد طاهر قمی را نیز با استحساناتی ناصواب، بعید دانسته و نوشته است: بسيار بعيد است که مولى محمد طاهر عالم عارفي که حدودا سی سال بعد از مجلسی مرده است ردی بر مجلسی در حال حيات او بنويسد!!
🔸و یا گفته است: در رساله هايي که پيش از سال 1081 نوشته شده و در دسترس است، مانند سلوة الشيعة... اسم محمد طاهر قمي به عنوان نويسنده رساله ضدصوفيه نيامده!
🔹اما عقل ستیزان که سخنان و احتمالات صاحب ذریعه را وحی منزل وانمود می کنند، استبعاد او نسبت به ردیه نوشتن ملا طاهر را عمدا نادیده گرفته و ردیه ملا طاهر را با آب و تاب فراوان منتشر کرده اند. (البته استبعاد ذریعه در هر دو مورد نادرست است)
🔸ادعای بی دلیل دیگر این که: مير لوحی که با مجلسی ميانه خوبی نداشته خيال کرده که آن حواشی واقعا از مجلسی است لذا مجلسی را متهم به تصوف کرده است!!
🔹حال آن که مخالفت میرلوحی با مجلسی بسیار عمیق تر از این است که به صرف خیال!! با او به معارضه برخیزد. خصوصا که او ده سال قبل از وفات مجلسی مناظرات او را در سلوة الشیعة ذکر کرده و اگر صرف آن خیال دلیل دشمنی او بود مجلسی می توانست انتساب مکتوبات را به خود انکار نموده و شر او را از خود بازدارد.
🔸از دیگر استحسانات این که: شیخ علی عاملی با اين که مخالف سرسخت صوفيه بوده در اجازه اي که به سال 1068 به علامه مجلسي داده از پدرش مجلسي اول ستايش کرده. اگر وي را طرفدار صوفيه مي دانست نيازي به ذکر نام وي در اجازه نمي ديد!!
🔹 در وهن این استحسان همين بس که مخاطب مجلسی اول شیخ علی نبوده. مخاطب او ملا طاهر قمی است که اتفاقا از فرط عناد و دشمنی، در اجازه خود به علامه مجلسی مطلقا نامی از پدر بزرگوارش نبرده؛ کاری که بر خلاف عرف تماما اجازات مرسوم است.
🔸از آنچه ذکر شد می توان به وهن سایر مطالب تکراری و سست وبلاگ حضرت... شیخ حسن میلانی تحت عنوان موهون: (پاسخی به اتهام تصوف و صوفی گری به تشیع و علمای شیعه) پی برد.
🔹مضافا بر این که کسی نسبت تصوف به علمای شیعه نداده، بلکه عرفای بزرگ شیعه همچون صدرالمتالهین و فیض کاشانی و علم الهدی کاشانی هر یک آثاری در رد صوفیه دارند؛ و طریق اصیل عرفان ربطی به تصوف بدعت آلود ندارد.
والله الهادی الی سواء السبیل
🔸مناظرات مجلسی اول و ملا طاهر قمی
🔹مکاتبات فقیه عارف مولانا محمد تقی مجلسی با محدث مشهور ملا محمد طاهر قمی از اسناد بسیار ارزشمند دفاع از طریقه اصیل عرفان اسلامی است.
🔸انتساب این مکاتبات به محقق مجلسی نزد محققان برجسته علم تراجم و کتابشناسی از جمله علامه میرزا محمد باقر خوانساری صاحب روضات الجنات، علامه میرزا ابوالمعالی کلباسی و صاحب محافل المؤمنین مسلّم بوده، و در کتاب سلوة الشیعة که در سال 1060 یعنی ده سال قبل از وفات مجلسی اول تالیف شده به صراحت ذکر شده و نه تنها مورد انکار محقق مجلسی قرار نگرفته که همان دفاعیات را در سایر آثاری که تا پایان عمر شریف نگاشته تکرار فرموده، که شواهد آن را در کتاب عرفان مجلسی بیان کرده ایم.
🔸عقل ستیزان معاصر که دفاع عالمی چون مجلسی را از عرفان بر نمی تابند تلاش فراوانی جهت انکار انتساب این مکاتیب به کار برده اند اما عملا جز استناد به سخن صاحب الذریعة و تکرار آن چیزی نداشته و ندارند.
🔹آنان با بزرگنمایی، سخن صاحب الذریعة (که هیچ گاه نسخه مکاتبات را ندیده و بر اساس مطالب ارسالی معلم حبیب آبادی، احتمالاتی بر اساس ظنّ و گمان خود مطرح کرده) را وحی منزل تلقی کرده و بدون اعتنا به به ظنّی بودن احتمالات و استبعادات ایشان، آن را به عنوان فصل الخطاب وانمود می کنند.
🔸تعابیری که در کلام صاحب الذریعه آمده همه از این قبیل است: مظنون اين است که... شايد بعضی از صوفيان اين کتاب را نوشته اند و به مجلسی نسبت داده اند...
🔹جالب این که صاحب الذریعه نه تنها مکاتیب مجلسی، که ردیه نوشتن ملا محمد طاهر قمی را نیز با استحساناتی ناصواب، بعید دانسته و نوشته است: بسيار بعيد است که مولى محمد طاهر عالم عارفي که حدودا سی سال بعد از مجلسی مرده است ردی بر مجلسی در حال حيات او بنويسد!!
🔸و یا گفته است: در رساله هايي که پيش از سال 1081 نوشته شده و در دسترس است، مانند سلوة الشيعة... اسم محمد طاهر قمي به عنوان نويسنده رساله ضدصوفيه نيامده!
🔹اما عقل ستیزان که سخنان و احتمالات صاحب ذریعه را وحی منزل وانمود می کنند، استبعاد او نسبت به ردیه نوشتن ملا طاهر را عمدا نادیده گرفته و ردیه ملا طاهر را با آب و تاب فراوان منتشر کرده اند. (البته استبعاد ذریعه در هر دو مورد نادرست است)
🔸ادعای بی دلیل دیگر این که: مير لوحی که با مجلسی ميانه خوبی نداشته خيال کرده که آن حواشی واقعا از مجلسی است لذا مجلسی را متهم به تصوف کرده است!!
🔹حال آن که مخالفت میرلوحی با مجلسی بسیار عمیق تر از این است که به صرف خیال!! با او به معارضه برخیزد. خصوصا که او ده سال قبل از وفات مجلسی مناظرات او را در سلوة الشیعة ذکر کرده و اگر صرف آن خیال دلیل دشمنی او بود مجلسی می توانست انتساب مکتوبات را به خود انکار نموده و شر او را از خود بازدارد.
🔸از دیگر استحسانات این که: شیخ علی عاملی با اين که مخالف سرسخت صوفيه بوده در اجازه اي که به سال 1068 به علامه مجلسي داده از پدرش مجلسي اول ستايش کرده. اگر وي را طرفدار صوفيه مي دانست نيازي به ذکر نام وي در اجازه نمي ديد!!
🔹 در وهن این استحسان همين بس که مخاطب مجلسی اول شیخ علی نبوده. مخاطب او ملا طاهر قمی است که اتفاقا از فرط عناد و دشمنی، در اجازه خود به علامه مجلسی مطلقا نامی از پدر بزرگوارش نبرده؛ کاری که بر خلاف عرف تماما اجازات مرسوم است.
🔸از آنچه ذکر شد می توان به وهن سایر مطالب تکراری و سست وبلاگ حضرت... شیخ حسن میلانی تحت عنوان موهون: (پاسخی به اتهام تصوف و صوفی گری به تشیع و علمای شیعه) پی برد.
🔹مضافا بر این که کسی نسبت تصوف به علمای شیعه نداده، بلکه عرفای بزرگ شیعه همچون صدرالمتالهین و فیض کاشانی و علم الهدی کاشانی هر یک آثاری در رد صوفیه دارند؛ و طریق اصیل عرفان ربطی به تصوف بدعت آلود ندارد.
والله الهادی الی سواء السبیل
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com