#یادداشت
اندر حکایت مهجوریت دانش حدیث در حوزه
محمد غفوری نژاد
۱. کتاب و سنت دو منبع اصلی معارف اسلامی است. هم از این رو، علم تفسیر و علم حدیث در حوزۀ علوم اسلامی، از علوم پایه محسوب می شود و طالب علم دین ناچار از فراگیری آن دو است. کسی که با این دو دانش آشنا نباشد را نشاید که عالم دین شمرد. در این میان دانش تفسیر در قرن اخیر به برکت مجاهدت های علامه طباطبایی و برخی افاضل شاگردان ایشان پویایی خود را در مقیاسی محدود، در متن حوزه قم بازیافته و در برنامه آزمون های عمومی حوزه نیز مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفته و سهمی هرچند اندک را در نظام آموزشی حوزه از آن خود کرده است. ولی دانش حدیث مهجورتر از همیشه روزگار می گذراند.
http://www.almajlesilib.com/post/312
دانایی خود را با دیگران در میان بگذاریم
این را همه اعتراف می کنند که پس از رواج یافتن وات ساپ یا تلگرام یا دیگر برنامه های مشابه که امروزه در هر خانه و دستان هر آدمی دیده می شود، بازدید کنندگان تلویزیون و خوانندگان روزنامه، حتی از زمانی که مردم به سایت های خبری دسترسی داشتند، کاهش یافته است. تنوع، جذابیت، و مهم تر از همه امکان مشارکت و حضور در این قبیل شبکه ها، سبب گرایش بیشتر مردم به این امور شده است. اما تأثیر تلگرام تنها در حوزه خبر و گزارش و ادبیات و عکس و ... اینها باقی نمانده و نخواهد ماند. به واقع، روی مفهوم انتقال علم، تغییر روشها، استفاده از ظرفیت های ناپیدا در وجود آدمی، و حتی اموری که الان نمی توان فکرش را کرد، تاثیر خواهد گذاشت. در حوزه انتقال علم و دانش، به معنای کلی آن، باید در انتظار ابداعات بسیار جدیدی بود، نوآوری هایی که می تواند سرنوشت علم را در هر نقطه ای که زودتر به این روشها برسند، تغییر دهد. مسلما در این باره با حدس ذهنی و فشار آوردن به مغز، و تبلیغات و برگزاری نشست و سخنرانی در باره تمدن نوین، کار حل و فصل نخواهد شد. مساله اصلی، سرمایه گذاری به طور خاص آن هم میان رشته ای روی این شبکه هاست، به طوری که جنبه های فنی آن از یک طرف، و شیوه های آموزشی آن از طرف دیگر، مورد بررسی قرار گیرد. شاید یک دانشجوی دکتری، در طول ده سال، فقط بتواند یک میلی متر، در یک حوزه بسیار بعید از ذهن عادی، کاری را در یک زمینه پیش ببرد یا نبرد، اما این مهم است که به فکر او باشیم. پول و امکانات فنی در اختیارش بگذاریم. در تمام رشته های مرتبط با امر «انتقال علم» همین وضعیت وجود دارد. مسلما با «فقر» و «نداری» و «ندار کردن مردم» کاری نمی توان کرد. دانشجویی که فکرش تهیه معاش روزانه باشد، جایی برای نشستن نداشته باشد، کتابخانه بروزی در اختیارش نباشد، امکانات فنی و آزمایشگاهی نداشته باشد، مدیر قابلی بالای سرش نباشد، همه اش نگران آینده اش باشد، وجود و عدمش یکسان است. اصلاح این امر تنها یکی از جنبه های پیشرفت است. به هر حال، تغییرات جدید در نظام آموزشی و انتقال مفاهیم و باز کردن راه برای پیشرفت از طریق توسعه علم، مسلما در راه است، اما و اصلا کسی در بالا و پایین تصور نکند، اتفاق غیر عادی برای پیشرفت و تمدن رخ خواهد داد. اگر کسی دلش برای پیشرفت مردمش می طپد، پولی فراهم کند، امکاناتی تدارک ببیند، مدیرانی نیرومند بکار گمارد، شفافیت علمی را اصل قرار دهد، بی جهت همه را نگران نکند، دانشمندان را احترام نهد، و باز هم تاکید می کنم، فقر این طبقه را که باید عقل جامعه باشند، از بین ببرد، تا بشود کاری کرد. اما حقیقت قصد نداشتم این مطالب را بگویم، بیش از همه بحثم روی مشارکت علمی همه طبقات فرهیخته و فهیم و اهل مطالعه بود. علم از طریق مشارکت همگانی رواج می گیرد. همه چیز را همه کس دانند. پس باید علوم همه روی هم ریخته شود. کسی که یک جمله می داند، یا کسی که هزار جمله. باید کاری کرد تا استادان و دانشجویان اهل پژوهش، به راحتی معلومات خود را با دیگران شر کنند. اگر قرار است استادی در یک هفته یک یا چند کتاب بخواند، چرا آنچه را فراگرفته با دیگران در میان نگذارد؟ مگر این کار چه قدر وقت او را خواهد گرفت؟ او به راحتی می تواند دانشی را که فراگرفته، و در ذهنش تجزیه و تحلیل کرده، یا گوشه چشم انتقادی به آن داشته، با دانشجویانش و دیگران، در میان بگذارد. طبیعی است که این کار وقت گیر است، و او فکر خواهد کرد که چه کسانی از او حمایت خواهند کرد؟ آیا چه میزان از این کار او حمایت خواهد شد؟ با این حال، نباید استادان به این جهت زیاد فکر کنند، مهم آن است که رسالت معلمی را با توجه به نرم افزارهای جدیدی که رواج یافته، با توجه به تکنیکی که بشر به آن دست یافته، بهتر انجام دهند.
@jafarian1964
تفاوت تاریخ علم با تاریخ مفهوم علم
وقتی تعبیر تاریخ علم را بکار می بریم، بر اساس تجربه هایی که در این زمینه وجود دارد، دست کم دو محور را باید از یکدیگر تفکیک کنیم. نخست تاریخ علم، است که مثلا کسی مانند سزگین به یک شکل در تاریخ ادب عربی خود، و سپس در چارچوب منشورات موسسه اش، انتشار آثار علمی در حوزه های مختلف، دنبال آن بوده و هست. تاریخ ریاضیات، تاریخ نجوم یا تاریخ طب. در این زمینه، غربی ها پیشگام بوده و در حوزه تاریخ علم در میان مسلمانان نیز پژوهشهای مختلفی وجود داشته و دارد. این حوزه، به تدریج تخصصی تر شده و در حوزه ریاضیات، نجوم، و حتی علوم غریبه و غیره، کارهای جدی شده و در حال شدن است. این گرایش، شعبه ای از توسعه بحث های مربوط به تاریخ تمدن است که آن را هم غربی ها به راه انداختند. در ایران هم، کسانی به تدریج وارد این حوزه شده و کارهای خوبی عرضه شده است. در میان عربها نیز، همایش های متعددی در سه چهار دهه قبل در دانشگاه حلب برگزار شد که مجموعه های جالبی از مقالات آن انتشار یافت. شما می توانید روی یک نسخه نجومی، یک اصطرلاب، یک قبله یاب، یا روی یک متن در حل معادلات مختلف، تمرکز کنید و ریشه ها و روش های آن را استخراج کنید. این محور را اصطلاحا «تاریخ علم» می دانیم و موسساتی در این زمینه در دانشگاه های مختلف وجود دارد که از آن جمله یکی هم دانشگاه تهران است.
محور دوم «تاریخ مفهوم علم» است، بحث از این که تلقی مسلمانان از مفهوم علم چگونه بوده است. در اینجا بحث از تطور بحث شناخت شناسی و تاریخ معرفت در ذهن مسلمانان است. وقتی بحث از مفهوم علم در کتاب العقل و الجهل کافی یا کتاب العلم آن کتاب یا مشابه آن بخاری دنبال می شود، دنبال بحث از تاریخ علم نیستیم، بحث از مفهوم علم را در ذهن اهل حدیث دنبال می کنیم. وقتی جاحظ در البیان و التبیین نظریات معرفتی خود را ارائه می دهد، یا وقتی که منازعاتی میان فلسفه و فقه و حدیث و عرفان صورت می گیرد، بر اساس یک اصل بسیار بدیهی، می دانیم که تلقی اینها از مبحث «معرفت» است که این منازعات را پدید آورده است. مفهوم علم در میان متکلمین با محوریت «علم الهی» و تفسیرهای مختلفی که از آن دارند، از زیر مجموعه های مهم تاریخ مفهوم علم است. شما می توانید البدء و التاریخ مقدسی یا حتی احسن التقاسیم را بخوانید و دیدگاه های معرفتی نویسنده آنها را استخراج کنید. در این محور، می توانید مستقیم به دیدگاه های فلاسفه، متکلمین، و اهل حدیث برای تبیین دیدگاه های معرفتی شان بپردازید، چنان که می توانید یک اثر پزشکی را بخوانید و نگاه های معرفتی او را به مسائل مختلف طبی و چگونگی تأثیر آن در رسیدن به حقیقت یا عدم آن نشان دهید. این جدای از یک بحث طبی خاص یا دنبال کردن یک کشف ریاضی یا نجومی است که در تاریخ علم دنبال آن هستیم.
ما متأسفانه در فلسفه اسلامی، مباحث معرفتی را در حد وجود ذهنی دنبال کرده ایم، اما هیچ گاه به آن بهایی ندادیم. به عبارت دیگر، اساسا بحث از «مفهوم علم» برای ما جدی نبوده و هنوز هم نیست. آنچه در سالهای گذشته به دنبال آن بوده ام، نه محور اول که مدعی تخصص در آن نبوده و نیستم، بلکه کاوش در تطور نگاهها در باره مفهوم علم در ادبیات اسلامی بوده است. این که یک جغرافی دان، چگونه سعی می کند به واقع برسد، چگونه استدلال می کند، چه مقدار به نقلهای دینی تمسک می کند، چه مقدار از تجربه های شخصی استفاده می کند و مانند اینها.
برای مثال، شما می توانید مفهوم علم و جهل را در نگاه ملاصدرا با مراجعه به رساله سه اصل دنبال کنید. او اصل علم را علم به نفس می داند، و بر آن است که تا شما معرفت نفس نداشته باشید، حقیقت دین را، ایمان به آخرت و حشر و نشر و جز اینها را نمی فهمید و جاهل هستید. در مقابل، چشم و گوش ظاهر، و آنچه اینها می بینند و می شنوند، کمترین ارزشی ندارند. علم حقیقی علم به نفس است و علومی که از گوش و چشم بدست می آید، علم مجازی است. شما می توانید، روی این دیدگاه، به عنوان نوعی نگاه صوفیانه به علم، و تأثیر آن روی اعتبار دانش های تجربی، بحث کنید و نشان دهید که مفهوم علم، در آثار ملاصدرا، ما را به چه سمت و سویی کشانده است.
در دوره اخیر، بسیاری از متفکران جهان عرب، مانند ارکون یا جابری و ... سعی کرده اند با همین نگاه، گذشته تمدن اسلامی را تحلیل کنند، یا دست کم، با یکی از نظریات جدید در حوزه مباحث هرمنوتیک، به تحلیل گفتمان های مختلف علمی موجود در تمدن اسلامی بپردازند، و اگر اصلاح گر هستند، راه حلی برای حل مشکلات دنیای جدید بدهند.
در کشور ما، همچنان بحث از مبحث علوم انسانی اسلامی یا جز آن، از مباحثی است که در واقع، امتداد بحث از مفهوم علم و نوع تلقی مسلمانان با همه گرایش هایی که دارند، از چگونگی مفهوم علم است که ریشه در گذشته هم دارد.
@jafarian1964
از علم خبری نیست!
زمانی که بهترین کتابهای بازار در حوزه های پژوهشی، عبارت از رساله های دکتری و ارشد باشد، آن وقت باید امید داشت که تحولی در حوزه دانش در جامعه پدید آمده است. به عبارت دیگر، تنها مسیر درست در پیشرفت علم، در همه حوزه ها، عبارت از این است که بتوانیم، رساله های دکتری و ارشد را تبدیل به بهترین دستاوردهای علمی جامعه مان بکنیم. مثلا وقتی وارد یک کتابفروشی بروز می شویم، بهترین کارهایی که روی پیشخوان آن کتابفروشی است، رساله ها و پایان نامه های دانشگاهی باشد. وقتی یک پژوهش را می خوانیم، در پیشینه علمی آن بحث، یکسره به معرفی چندین رساله و پایان نامه بپردازد و بگوید که قبل از من چه تحقیقاتی در این زمینه شده است. وقتی دیدیم که افراد با افتخار رساله های دکتری و پایان نامه های خود را منتشر می کنند، و درصد قابل توجهی از کتابهای بازار علمی ما همین هاست، باید امید داشته باشیم که روزنه هایی برای گسترش علم فراهم شده است. اگر جز این بود، و کارهای تألیفی عمومی، تصحیحی، ترجمه و جز اینها جای رساله های دکتری و پایان نامه را در کتابفروشی ها گرفت، معنایش این است که هیچ پیشرفتی در زمینه دانش نشده است. مسلما همین امر در رشته های پزشکی و فنی و علوم پایه هم وجود دارد، بلکه در آنجا آشکارتر و بهتر است. به نظرم، امروز در جامعه ایران ما چنین نیست. درصد بسیار کمی از کتابهایی که در بازار است، رساله های دکتری و ارشد است. مشکل این است که بیشتر این رساله ها به گونه ای است که قابل نشر نیست. چون از ابتداء تا انتها مسیر درستی در نگارش آنها طی نمی شود. طبعا در جامعه هم اعتمادی به این رساله ها که بسیاری با تقلب نوشته می شود وجود ندارد. اگر فقط و فقط همین یک معیار برای پیشرفت علم در یک کشور باشد، کافی است که مطمئن شویم اتفاق مهمی در کشور ما نیفتاده است. در اینجا، مقصود بازار کتابهای علمی است نه داستانی یا هنری یا جز اینها. آن گونه کتابها و مطالعه آنها، سبب پیشرفت علم نیست. علم فقط و فقط در رساله های و پایان نامه های دکتری و ارشد و مقالات مستخرج از آنهاست. کشور ما از این جهت فوق العاده ضعیف است. مرکز گردآوری رساله های دانشگاهی ما در کشور «ایرانداک» یک مرکز ورشکسته علمی ـ دانشگاهی است که هیچ کس به آن توجه جدی ندارد. برای شکل گرفتن جنبش پایان نامه و رساله، باید هزینه کرد. در کشور ما این امر غالبا و به خصوص در علوم انسانی و اجتماعی که مثل علف هرز رشد کرده، و حتی علومی که نام های دینی مثل علوم قرآنی و حدیثی و جز اینها را یدک می کشد، هیچ نمودی ندارد.
@jafarian1964
آیتالله جوادی آملی در واکنش به طرح مجلس در صیانت از فضای مجازی در توییتی نوشت:
🔹اگر واقعا ما آدمهای درستی باشیم ترسی نداریم که فضای مجازی چه چیزی را میخواهند منتشر کند.
اگر کسی چیزهایی دروغی را منتشر کند، محاکمه بشود اما ما اگر با طهارت زندگی بکنیم، از دنیای مجازی باکی نیست.
👏👏
#وبا
#هوای_وبائیه
#تعفن_هوا
#تعفن_جوهر_هوا
#فصول
#قرنطینه_خانگی
چنان كه مثلا اندر فصل #خريف هوا سخت #گرم و سخت #سرد نباشد و باران هاى #معتدل آيد و در فصل #زمستان #سرما و #باران بى حد نباشد و بى سرما و بارانها معتدل آيد در فصل زمستان سرما و باران بى حد نباشد و بى بارانها كه عادت هر موضعى است نباشد و فصل #بهار به غايت #اعتدال باشد و بى بارانى چند معتدل نباشد و #تابستان بى گرما كه #عادت است نباشد و هرگاه كه فصل هاى سال بر اين گونه باشد اندر آن سال #وبا نباشد و بيمارى كمتر باشد و در باب نهم از گفتار نخستين از كتاب سوم حال هاى تن مردم اندر سال هايى كه فصل #مخالف افتد و بيمارىها كه از آن حذر بايد كرد ياد كرده آمده است و ببايد دانست كه هرگاه كه وبا پديد آيد #هواى_خانه بهتر از #هواى_صحرا باشد...
#ذخیره_خوارزمشاهی
#وبا
#هوای_وبائیه
#تعفن_هوا
#تعفن_جوهر_هوا
#میوه_در_هوای_وبائیه
#جماع_در_هوای_وبائیه
#استحمام_در_هوای_وبائیه
#گوشت_در_هوای_وبائیه
و تا در تن #خلط_بد نباشد #هواى_بد در وى اثر نكند لكن اگر شخصى باشد كه #جماع بسيار كند يا هر روز اندر #گرمابه شود و #مسام او بدان سبب گشاده شود اگر چه در تن او خلطى بد نباشد هواى بد به مسام او اندر شود و اخلاط او را تباه كند و هواى بد #ميوه_ها و #نبات_ها را تباه كند و همه ى جانوران را زيان دارد و هركه آن ميوهها و #گوشت آن جانوران خورد كه از آن نباتها خورده باشد مضرت آن بدو رسد...
#ذخیره_خوارزمشاهی
#وبا
#هوای_وبائیه
#تعفن_هوا
#تعفن_جوهر_هوا
#میوه_در_هوای_وبائیه
#جماع_در_هوای_وبائیه
#استحمام_در_هوای_وبائیه
#گوشت_در_هوای_وبائیه
و تا در تن #خلط_بد نباشد #هواى_بد در وى اثر نكند لكن اگر شخصى باشد كه #جماع بسيار كند يا هر روز اندر #گرمابه شود و #مسام او بدان سبب گشاده شود اگر چه در تن او خلطى بد نباشد هواى بد به مسام او اندر شود و اخلاط او را تباه كند و هواى بد #ميوه_ها و #نبات_ها را تباه كند و همه ى جانوران را زيان دارد و هركه آن ميوهها و #گوشت آن جانوران خورد كه از آن نباتها خورده باشد مضرت آن بدو رسد...
#ذخیره_خوارزمشاهی
🌱🌱
#وبا
#هوای_وبائیه
#تعفن_هوا
#تعفن_جوهر_هوا
#فصول
#قرنطینه_خانگی
چنان كه مثلا اندر فصل #خريف هوا سخت #گرم و سخت #سرد نباشد و باران هاى #معتدل آيد و در فصل #زمستان #سرما و #باران بى حد نباشد و بى سرما و بارانها معتدل آيد در فصل زمستان سرما و باران بى حد نباشد و بى بارانها كه عادت هر موضعى است نباشد و فصل #بهار به غايت #اعتدال باشد و بى بارانى چند معتدل نباشد و #تابستان بى گرما كه #عادت است نباشد و هرگاه كه فصل هاى سال بر اين گونه باشد اندر آن سال #وبا نباشد و بيمارى كمتر باشد و در باب نهم از گفتار نخستين از كتاب سوم حال هاى تن مردم اندر سال هايى كه فصل #مخالف افتد و بيمارىها كه از آن حذر بايد كرد ياد كرده آمده است و ببايد دانست كه هرگاه كه وبا پديد آيد #هواى_خانه بهتر از #هواى_صحرا باشد...
#ذخیره_خوارزمشاهی
▪️▪️
علامهحسنزادهآملی
؛●➼┅═❧═┅┅───┄═❧┅
📖 ممکن است یکی حافظه اش قوی باشد،
یک دوره قرآن را هم حفظ کرده،
و خوب هم می خواند،
اما ممکن است قرآن نباشد.
چون قرآن، الفاظ را از بر دانستن نیست.
آن قرآنی که انسان بشود؛
انسانی که قرآن بشود، جان بشود .
#یادداشت
اندر حکایت مهجوریت دانش حدیث در حوزه
محمد غفوری نژاد
۱. کتاب و سنت دو منبع اصلی معارف اسلامی است. هم از این رو، علم تفسیر و علم حدیث در حوزۀ علوم اسلامی، از علوم پایه محسوب می شود و طالب علم دین ناچار از فراگیری آن دو است. کسی که با این دو دانش آشنا نباشد را نشاید که عالم دین شمرد. در این میان دانش تفسیر در قرن اخیر به برکت مجاهدت های علامه طباطبایی و برخی افاضل شاگردان ایشان پویایی خود را در مقیاسی محدود، در متن حوزه قم بازیافته و در برنامه آزمون های عمومی حوزه نیز مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفته و سهمی هرچند اندک را در نظام آموزشی حوزه از آن خود کرده است. ولی دانش حدیث مهجورتر از همیشه روزگار می گذراند.
http://www.almajlesilib.com/post/312
@shafaqna_farsi
📌خاطره شنیدنی حضرت آیت الله شبیری زنجانی از حسن خلق آقابزرگ تهرانی
🔹آیت الله شبیری زنجانی ضمن قدردانی از حضور حجت الاسلام والمسلمین شهرستانی و سایر اساتید سطوح خارج حوزه اظهار داشت: از نعم الهی همین است که مشمول لطف آقایان هستیم
🔹زمانی که در نجف بودم، ایشان کتاب ریاض العلماء اثر میرزا عبدلله افندی اصفهانی را با خط خودشان بازنویسی کرده بودند. این کتاب را از ایشان امانت گرفتم. باران روی کتاب ریخت و آن را خراب کرد وقتی کتاب را برای او بردم اصلا به روی خودش نیاورد و فقط گفت یادم نبود که نزد چه کسی است و از اینکه کتاب را برگرداندهام تشکر کرد
🔹او در پاسخ جمعی از اساتید حوزه که از ایشان خواستند آثارشان را منتشر کنند افزود: بارها شده که مطلبی را نوشتهام و خودم به آن اشکال کردهام و آن را خط زدهام. دوباره نوشتهام و دوباره آن را خط زدهام
خبر کامل را در لینک زیر ببینید👇👇👇
fa.shafaqna.com/news/654689
با شفقنا در ایتا همراه شوید👇👇👇
https://eitaa.com/Shafaqna_com
علیکم السلام ، امیرا چه بگویم که «مرغ همسایه غازه». برخی از ما هنوز نه به اندازۀ دیگران از تاریخ علم خودمان اطلاع داریم و نه به اندازۀ آنها شیوه های صحیح نقل و نقد را می دانیم. در کجای دنیا می بینید که یک مورخ علم ، به بهانۀ گزارش گزاره های های غلطِ علمی و وظیفۀ خطیری که برای خود در معرفی ریشه های عقب ماندگیِ علمیِ کشورش قائل است، با چنین رویکردهایی به سراغ اسناد علمی و تاریخی کشورش برود ؟!!
سزگین را ببینید، صدها کتاب در حوزۀ تاریخ علم منتشر کرد و دسترسی اش به نسخ خطی، چندین برابر امثال جناب جعفریان بود.
اما ، رویکرد او چه بود؟ آیا نه این بود که او در طول مدت عمرش، چندین برابر بیشتر از آقای جعفریان با «مزخرفات علوم قدیمه» (صرف نظر از مصادیق آنها که موافقین و مخالفین خود را دارد) برخورد کرده بود ؟!! آیا او برخی از مطالب بدیهیُّ البطلان و گاه مُضحِک را در نسخه های خطی ندیده بود ؟!!
او چه کرد ؟!! می نشست از آنها دم به دم عکس می گرفت و اینها را برای مخاطبینِ خود می فرستاد ؟!! اینها را برای معاصرین و آیندگان به ارمغان گذاشت ؟!! برخورد او با اسناد طبی و نجومی و ... اینگونه بود؟
آقای جعفریان و امثال ایشان باید بروند آلمان و ترکیه تا ببینید رهاورد سزگین از مطالعۀ نسخ خطی طبی و نجومی و ... چه بود (شاید هم رفته باشند، فارجِعِ البصر). یا لااقل همینجا به آثار و یادداشت های امثال قزوینی و همایی و دانش پژوه مراجعه کنند تا ببینند این نسخه پژوهان سترگ از سیر و سیاحت در اینگونه آثار خطی چه آورده هایی برای ما به ارمغان گذاشتند.
بله واقعيت اين است که هر محققي به هر ميزان و درصد از «نگاه منشوري» بهره داشته باشد به همان ميزان ميتواند نکات ظريفتر و به اصطلاح طيفهاي متنوعي از تحليليهاي جديد را ارائه دهد .. مهم اين نگاهه هست که کميابه و الا دسترسي به اين تصاوير براي همه ميسور است شايد هم بشود از موزه ها و اينها هم گرفت ولي آن نگاه را چه بايد کرد!
صورت يک جهيزيه مربوط به زنجان در عصر قاجار (حقيقتاً اگر نگاه به اين نوع اسناد تاريخي کهن، از نوع "نگاه منشوري" بشود، خواهيم ديد که اينها، ظرفيت پايان نامه را در حوزه تاريخ اجتماعي، دارد چه رسد به مقاله)👆🏻
سلام عالیی ..مرحوم حاج آقا رضا زنجانی و دوستان و..بسیار سعی در لغو اعدام مرحوم دکترحسین فاطمی داشتندوهزینه های هنگفتی هم شد ولی کینه درباریان بیشرازآن بود که بشود کاری کرد روانش شاد وروحش بتعالی..
✍️ م. م _ طلبه حوزه علمیه و کارشناس ارشد مطالعات ادیان
🔴بیانیۀ اخیر مدرسان حوزه در مورد جسارت پیشآمده به آیة الله شبیری زنجانی را مطالعه کردم...
🔹من نه دغدغۀ مرجعیت و فقاهت دارم، نه به آن اشخاصی که دیدارشان با آیة الله شبیری مسئله ساخت ارادت دارم. اما اینقدر را میفهمم که کسی مثل آقای شبیری، نه بهعنوان یک فقیه، نه یک روحانی؛ بلکه بهعنوان یک انسان کاملاً عادی این حق اولیه را دارد که هرکسی را میخواهد به حضور خود بپذیرد و هرکسی را نخواست نپذیرد. احدی هم نمیتواند در اینباره برای یک انسان عاقل بالغ تعیین تکلیف کند؛ چه رسد به اینکه لحناش «نه مناسب حال درویشان» باشد!
🔻وقتی یک کرور مدرّس حوزه، در بیانیۀ خود از این مسئله مهم میگذرند و از بابت مداخله نابجایی که صورت گرفته هیچ تذکری نمیدهند، معلوم میشود به حقوق اولیۀ انسانها عنایت کافی نکردهاند. با این وصف چگونه میتوانند از کرامت انسانی سخن بگویند؟ انسانی که برای پذیرفتن انسانی دیگر هم آزاد نباشد و باید به یک مسئول سیاسی حساب پس بدهد چه کرامتی دارد؟...
@tahdidmarjaiat
کانال تهدید مرجعیت
🔸نشریه «حریم امام» در شماره اخیر خود «گزارشی از یک نزاع نامبارک» ارائه کرد؛ نزاعی که با افتراء و سخنان قیّم مآبانه و تهدیدآمیز و توهین به برخی از بزرگان نظام و حوزه آغاز شد، و با ناصبوری و پاسخ مفصل یکی از آنان مواجه... و باعث وهن روحانیت گردید.
🔷در پایان این گزارش چنین آمده است:
🔸چه مضحک است توجیه این قبیل نزا عها، و چه رقّت انگیز و تأسف بار است طبیعی خواندن این جنجال نامیمون باسرپوشی به نام «دعوای طلبگی »!
🔷چه پارادوکس مضحک و تلخی است که تسرّع در فتوا را تقبیح کنید و بگویید در مقابل متسرعّین در فتوا می ایستیم، اما در بازار مکاره شایعه و فریب و اختلاف، چنان تسرّع در جواب و موضع گرفتن کنی که به هیچ، نتوان آثار سوءش را سنجه کرد.
🔸خدای بزرگ، امام راحلمان را غرق در نور و سرور کند که خطاب به مسئولان نظام، فرمود:
🔷«دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید. اینها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است. این تلبیسات ابلیسی را چنانچه مسامحه کنید شما را به جهنم می فرستد! در همین دنیا هم به تباهی می کشد».
@harim_emam
ما باید سرزنش شویم که در ۴۰سال بعد از انقلاب نتوانستیم جهل را از جامعه بزدائیم و درک صحیح از دین را جایگزین آن کنیم.
درد بزرگ اینست که این جهالتها در مذهبی ترین شهرهای کشور رخ میدهد، شهرهائی که مهم ترین حوزه های دینی در آنها قرار دارند.
تردیدی نیست که دین و حوزه های دینی مقصر نیستند، تقصیر با متولیان حکومتی است که هرگز این قبیل جهالت ها را مهار نکردند و حتی برای عاملان چنین پلشتی ها که ابوجهل های زمان ما هستند حاشیه امن هم ایجاد کردند.
اگر امروز می بینیم این جهال حتی به توصیه های مسئولین نظام هم اعتنا نمی کنند، باید بدانیم که فردا قطعا پا را فراتر خواهند گذاشت و علیه آنها خواهند شورید. درست مانند خوارج که خود را فهیم تر از امام زمان خود میدانستند.
این فرافکنی ها را هم کناربگذاریم که اینها وابسته به فلان جریان هستند و با برنامه ریزی وارد عمل شده اند. این واقعیت را بپذیریم که اینها دست پرورده های خودمان هستند و محصول خالص قدرت طلبی ها و انحصارطلبی های ما که انقلابی بودن را پرخاشگری و هتاکی و بی حرمتی به هرکس که با ما نباشد تفسیر کردیم.
ما به خاطر این خطایمان تاوان بزرگ تری خواهیم پرداخت.
(مسیح مهاجری)
استاد سروش محلاتی:
ما افرادی مانند فیرحی یاد نداریم. افرادی که در دو سه دهه اخیر از حوزه به دانشگاه رفته اند البته فراوانند ولی بسیاری از این افراد در هنگام هجرت به دانشگاه، همه شئون و سرمایه حوزوی خود را (کتاب و فکر و اندیشه و لباس) اینجا گذاشتند. همه را از تن بیرون آوردند و مجرد شدند و بعد به دانشگاه کوچ کردند، ولی فیرحی در زمره این گروه نبود. او از حوزه به دانشگاه رفت ولی از حوزه به دانشگاه برد. سرمایه ای را که اندوخته بود برد. هم سرمایه علمی خود را، هم سرمایه اخلاقی و تقوایی و متانتی که در حوزه علمیه کسب کرده بود. تا پایان عمر هم با همین سرمایه زندگی کرد، با این سرمایه اندیشید، با این سرمایه فکر کرد، با این سرمایه بحث علمی خود را دنبال کرد. هم از حوزه به دانشگاه برد هم از دانشگاه به حوزه آورد. متاسفانه فیرحی و امثال فیرحی در نظام ما به لحاظ استفاده کردن از اندیشه آنها غریب هستند. فیرحی برای حوزه های علمیه یک سرمایه بود ولی آنگونه که شایسته بود مورد استفاده و بهره برداری قرار نگرفت.
از خداوند می خواهم که این عالم مهذب و صاحب خلق حسن را با روح پیامبر عظیم الشان محشور فرماید.
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com