رسم الخط فرهنگستان ی کوتاه یا همان همزه است که پسندیده و صحیح است
? کتابهای جمالزاده در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
جمالزاده، در سال 1355، طی مقاولهنامهای که با دانشگاه تهران امضا کرد، قسمتی از کتابهای کتابخانۀ خود را، در سه مرحله، به کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بخشید. بخش سوم اخیراً پس از درگذشت او ایصال شد. ضمناً اجازه داد که زیرنظر هیئت امنایی ثلث مبلغ از حقوق تألیف کتابهای نوشته او صرف خرید کتاب برای همان کتابخانه بشود؛ ثلث دیگر به دانشجویانی داده شود که مستحق کمک و علاقهمند به تحقیقات ادبی و تاریخی باشند؛ و ثلثی از آن به یکی از موسسات خیریه در اصفهان.
منبع: افشار، ایرج، «محمدعلی جمالزاده»، در: نامۀ فرهنگستان، سال 1367، ش3، صص9-45.
@Ketabpazhohi
? کتاب جامع التواریخ ثبت جهانی شد
رئیس کمیته ملی حافظه جهانی خبر داد
اشرف بروجردی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و رئیس کمیته ملی حافظه جهانی با اعلام این خبر گفت: جامع التواریخ پنجره ای است به گذشته نه تنها ایرانیان بلکه کلیه بشر، چرا که این اثر دریچهای را به سوی ایران فرهنگی میگشاید و ایران فرهنگی فراتر و گسترده تر از آن چیزی است که امروز درچهارچوب مرزهای سیاسی به عنوان ایران می شناسیم.
وی افزود: این هم افتخاری برای ایران است و هم برای کمیته حافظه جهانی که توانسته است این اثر بزرگ ایرانی را به عنوان میراث جهانی برای کل بشریت به ثبت برساند.
بر اساس این گزارش، فردا در نشست خبری ریاست سازمان در نمایشگاه مطبوعات جزییات این خبر برای خبرنگاران تشریح خواهد شد.... »ادامه
? شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
https://telegram.me/joinchat/BeZKLzu34mTq4-L_0U0GFg
? مورخان منتشر می کند:
کتاب هرسین در سطور رنگ پریده
تاریخ هرسین در دوره قاجار
تالیف: امین محمدی
هرسین یکی از شهرهای مهم استان کرمانشاه با تاریخی کهن است که به دلیل فقر منابع تاریخی تاکنون کمتر مورد توجه تاریخپژوهان قرار گرفته است. اندک پژوهشگرانی که تاکنون به تاریخ این دیار پرداختهاند؛ به دلیل کمبود منابع تنها به معرفی آثار تاریخی آن دست زدهاند یا براساس چند سند خاندانی اشارههایی به برخی رویدادهای مهم دورۀ قاجار داشتهاند. «هرسین در سطور رنگپریده» همانطور که از نام آن پیداست کوششی در جهت توصیف و تحلیل اوضاع سیاسی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی هرسین در دورۀ قاجار بر اساس اسناد تاریخی موجود در سه آرشیو «سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران»، «مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی» و «مرکز اسناد وزارت امور خارجه» است. این کتاب تالیف امین محمدی دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی است که به زودی چاپ اول آن در انتشارات مورخان در ۴۰۰ صفحه منتشر می شود.
? شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
? سنجش سیمای شاپور یکم در دو سند
شاهنامهی فردوسی و تاریخ طبری
اردلان کوزهگر، پژوهشگر تاریخ ایران باستان
شاهنامهی فردوسی و تاریخ طبری یا «تاریخالرسل و الملوک» دو بنمایهی ارزشمند برای تاریخ ایرانند. فردوسی و طبری در زمانی نزدیک به هم میزیستند، فردوسی نزدیک به بیست سال پس از درگذشت طبری دیده به جهان گشود. باری؛ بررسی این هر دو کتاب برای دانستن رویدادهای این سرزمین کاری بایسته است. طبیعی است که گزارشهای این دو بنمایه همسانیها و نیز تفاوتهایی با هم دارند که با کنار هم نهادن آنها و نیز دیگر سندهای تاریخی میتوان به درک بهتری از تاریخ این مرز و بوم رسید. در نوشتار پیش رو به گونهی موردی به گزارش ا...
movarekhan.com/blog/556
? شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه در INSTANT VIEW ??
? آوارگان لهستانی و مردم اصفهان
روزگاری که ایران با مهماننوازی آسیب دیدگان جنگ جهانی را پذیرا شد
دکتر معصومه گودرزی، پژوهشگر تاریخ
لهستانیها میهمانان ناخواندهای بودند که در گیر و دار جنگ جهانی دوم وارد ایران شدند. شهر اصفهان با شرایط مناسب آب و هوایی خود، ازجمله شهر هایی بود که میزبان تعداد قابل توجهی از کودکان و زنان لهستانی که در اردوگاه های شوروی دچار آسیب های شدید جسمی و روحی شده بودند، گردید. بنابراین نخستین گروه ۲۵۰ نفری از کودکان به همراه تعدادی معلم و چند خواهر روحانی و پدر «فرانچیشک توماسیک» به اصفهان ورود یافتند. سپس طی سال های ۱۳۲۱تا ۱۳۲۴ه.ش تعداد این کودکان به ۲۶۰۰ تن افزایش یافت و همین عامل باعث شد اصفهان به...
movarekhan.com/blog/558
? شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه در INSTANT VIEW ??
🖋 مسعود میرزا ظلالسلطان در قاب روزگار
روایتی متفاوت از سالهای حکمرانی ظل السلطان در اصفهان
دکتر عبدالمهدی رجایی، پژوهشگر تاریخ اجتماعی
مسعود میرزا ظلالسلطان از آن شخصیتهایی است که هنوز به ترازوی نقد صحیح توزین نشده است. شاید ازآنجاکه او مخرب گنجینههای تاریخی اصفهان بود، دور از انتظار نباشد که اصفهانیها از دست او سخت عصبانی باشند. هنوز هم معلوم نیست چه شد که او در دورۀ دوم حکمرانی خویش، اینگونه تیشۀ جفا برگرفت و آثار تاریخی این شهر را نابود کرد. این مقاله قصد دارد اندکی خشم خویش را فرونشاند و با نگاهی همهجانبه به بررسی دوران حکمرانی او بپردازد.
در تمام ایل و تبار قاجار، بهجز عباس میرزای مرحوم، هیچ شاهزادهای نیست که در سازندگی و درستکاری تاجی بر سر نهاده باشد؛ اما وقتی کارنامۀ او را در کنار همگنانش مینهیم، به نتایج خوبی میرسیم. کارنامۀ سیزدهسال از دوران فرمانروایی او را میتوان در روزنامۀ «فرهنگ اصفهان» جستوجو کرد.
اصولاً در روزگار او، انتشار روزنامه در شهرستانها چندان معمول نبود. جز تهران که پایتخت بود و تبریز که ولیعهدنشین بود، در شهرهای دیگر کسی دست به کار روزنامه نمیبرد؛ اما مسعود میرزا چنین کرد. او روزنامۀ فرهنگ اصفهان را در این شهر به راه انداخت و سیزده سال به طور مداوم آن را منتشر میکرد. در این روزنامه میتوان اقدامات مثبت او را مشاهده کرد. نگارنده با انتشار کتاب «تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظلالسلطان از نگاه روزنامۀ فرهنگ اصفهان»، مطالب روزنامۀ فرهنگ را در دسترس همگان قرار داده است. در این کتاب از برپایی «انجمن شهر» در سال ۱۲۹۸ق سخن به میان میآید. اعضای این انجمن همه به حکم ظلالسلطان بر منصب خود نشستند و مصوبات این مجمع نیز باید به تصویب وی میرسید؛ اما بههرحال مجمعی بود که ذهنها و فرایندها را برای تأسیس نهادهای دموکراتیکتر در آینده مهیا میکرد. او در سال ۱۲۹۹ق مجلس تجار را در اصفهان بنیان نهاد و در سال ۱۲۹۸ق نخستین مدرسه به سبک جدید را در عمارت هشتبهشت پایهگذاری کرد. این مدرسه دو-سه سالی بیشتر برپا نبود و به دلایلی که هنوز بهدرستی مشخص نیست، تعطیل شد؛ اما به مردم اصفهان آموخت که دانشآموزان بهتر است بهجای زمین، روی نیمکت بنشینند و با تابلو و آزمایشگاه و کتابخانه درس بخوانند. ظلالسلطان در سال ۱۲۹۶ق دستور تشکیل «انجمن پزشکان اصفهان» را داد. وظیفۀ این انجمن رسیدگی به بیماریهای واگیر و معضلات بهداشتی شهر بود و در این میان به تعمیر ابنیۀ عمومی شهر نیز میپرداخت. مرمت پل خواجو در سال ۱۲۹۷ق، خالی کردن میدان نقش جهان از کاسبان مزاحم و مرمت آن، مرمت میدان چهار حوض، بازسازی چند چشمه از سیوسه پل که بر اثر سیل تخریب شده بود، مرمت بازارچۀ بلند و کاروانسرای آن (هتل عباسی کنونی) و اختصاص آن به سربازان، مرمت چهلستون و هشتبهشت و همچنین تأسیس موزهای برای چهلستون از جملۀ اقدامات این انجمن بود.
نکتۀ مثبت دیگر در کارنامۀ ظلالسلطان، امنیت حاکم بر این منطقه در طول سه دهه حکمرانی او بود. پیش از حکومت ظلالسلطان، اصفهان دائماً مورد هجوم دو ایل بزرگ قشقایی و بختیاری قرار میگرفت. در سال ۱۲۶۸ق در روزنامۀ میخوانیم: «از سمت فارس، رضاخان رحیمی که از طایفۀ قشقایی است، گوسفند زیادی از محال جرقویه علیا برده بود، از او استرداد نموده و در سمت یزد هم چهل رأس قاطر از تجار در شش فرسخی یزد برده بودند، عالیجاه چراغ علیخان آدم فرستاده و قاطرها را از پشت کوه بختیاری از سارقین استرداد کردهاند و مالی هم که چند سال پیش از این از اسفرجان بختیاری برده بودهاند، این روزها فرستاده و استرداد نموده است» (وقایعاتفاقیه، ش۸۸، ۲۲ذیحجه ۱۲۶۸). یکیدو سال بعد در همین روزنامه میخوانیم: «در منزل مورچهخورت نوشته بودند که چندی قبل از این پارهای از قطاعالطریق بختیاری که در فریدن سکنی دارند، مالی از تجار سرقت کرده بودند. مستحفظین عرض راه که عالیجاه چراغ علیخان نایبالحکومه تعیین کرده بود، مخبر شده آنها را تعاقب کرده بودند تا رفته دزد و مال را پیدا کرده، بعضی از مال را استرداد کردهاند و بعضی را هم محصل در آنجا گذاشتهاند که استرداد کنند و به صاحب مال برساند» (وقایعاتفاقیه، ش۱۸۴، ۱۵ذیقعده ۱۲۷۰).
ده سال بعد در روزنامۀ ایران این خبر به چشم میخورد: «جمعی از سوارۀ بختیاری در میانة جزو مورچهخورت و سایر منازل، دستبردی به قوافل و مترددین زده، چند نفر از آدمهای مرحوم ناظمالملک را که عازم دارالخلافه بودند، در حوالی نطنز، سوارهای بختیاری بر سر آنها ریخته، اموال آنها را غارت و یک نفر را مقتول ساختند. به حکومت اصفهان اطلاع رسیده، بیست نفر سوار با احمد خان به تعاقب آنها مأمور گر... »ادامه
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
t.me/movarekhan
@litera9
فریدون تنکابنی
در سال ۱۳۱۶ در خانوادهای فرهنگی در تهران به دنیا آمد. پدرش دبیر و مدیر دبیرستان بود و مادرش آموزگار. خود او نیز پس از پایان تحصیل، دبیر زبان و ادبیات فارسی شد. در سال ۱۳۴۰ اولین داستان خود را به نام «مردی در قفس» منتشر کرد که لحنی رمانتیک دارد. او سپس با نشریات ادبی ایران به همکاری پرداخت و نوشتههای او بیشتر به طنز گرایش پیدا کرد. تنکابنی در سال ۱۳۴۸ از اعضای «کانون نویسندگان ایران» بود و در برخی دورههای این تشکل مدافع آزادی نشر و بیان، در هیئت دبیران آن حضور داشت. او پس از انقلاب در «شورای نویسندگان و هنرمندان ایران» فعال بود که از نهادهای وابسته به حزب توده ایران بهشمار میرفت. در سال ۱۳۶۲ و یورش حاکمیت جمهوری اسلامی برای دستگیری اعضا و هواداران حزب، تنکابنی متواری شد و در اواخر همان سال ناگزیر از کشور گریخت. تنکابنی از راهی ناهموار و دشوار خود را به آلمان غربی رساند و اینک سالها است که در شهر کلن زندگی میکند. فریدون تنکابنی با طنز سیاسی خود به ویژه از اواخر دهه ۱۳۴۰ تا پایان ۱۳۵۰ خوانندگان بیشمار داشت. از میان هجده کتابی که او تا امروز منتشر کرده، به ویژه کتابهای «یادداشتهای شهر شلوغ»، «ستارههای شب تیره» و «اندوه سترون بودن» شهرت بیشتری دارند. او در خارج به فعالیت مطبوعاتی ادامه داد و نوشتههای خود را در نشریات گوناگون یا به صورت کتاب منتشر کرد.
@litera9
اریش کستنر، نویسنده و شاعر آلمانی، در روز ۲۳ فوریه سال ۱۸۹۹ در درسدن چشم به جهان گشود. مادرش ایدا کستنر، زنی آرایشگر بود که سخت تصمیم گرفته بود تا امکانات تحصیل فرزندش را فراهم سازد تا او از آیندهای بهتر از پدر و مادرش برخوردار باشد.
کستنر برآن بود تا پیشهی آموزگاری را برگزیند، اما پس از چندی از این فکر منصرف شد. پس از پایان جنگ جهانی اول با هزینهی تحصیلیای که دریافت کرد در لایپزیک در رشتهی ادبیات به تحصیل پرداخت و در ضمن تحصیلات دانشگاهی با نشریهها نیز، همکاری میکرد. کاری را که حتا پس از پایان تحصیلات و نوشتن رسالهی دکترا همچنان ادامه داد.
هنگامیکه با روزنامهی «لایپزیک تسایتونگ» کار میکرد با اریش اوئزر آشنا شد که نقاش بود و در سالهای پس از آن کتابهای کستنر را مصور میکرد. اریش کستنر در سال ۱۹۲۷ پا به صحنهی ادبیات گذارد. در این سال شعری را به نام « تو نهمین سمفونی من هستی» در روزنامه «لایپزیک تسایتونگ» متشر کرد که در آن هیچ رعایت نزاکت را نکرده بود. از همین روی او و اوئزر که شعر را مصور کرده بود هردو از روزنامه اخراج شدند. کستنر و اوئزر هر دو به برلن رفتند و در همانجا بود که در سال ۱۹۲۸ نخستین مجموعه شعر او منتشر شد که موفقیت بزرگی بهمراه داشت.
در همان سال که کتاب «امیل و کارگاهان» را که برای کودکان نوشته بود منتشر کرد. این کتاب با چنان موفقیتی روبرو شد که نام اریش کستنر بزودی در ردیف نویسندگان شناختهشده گذارده شد. یکسال پس از آن «هیاهو در آینه» را نوشت و در سال ۱۹۳۱ «فابین» را منتشر کرد. این کتاب که در آن اوضاع اجتماعی و اخلاقی برلن را بازتاب داده بود، پیش از انتشار دچار سانسور شد. چنانچه کستنر مجبور شد تا سه فصل از داستان را حذف کند، با این وجود کتاب موفقیتی بزرگ برای نویسندهاش بهمراه آورد.
در سال ۱۹۳۳ فصل سیاه و تاریک آلمان آغاز شد. نازیها به قدرت رسیدند و بدنبال آن کتاب «فابین» را نیز، همراه با آثار دیگر در ردیف نوشتههایی گذاردند که باید نابود شود. اریش کستنر در ماه مه همین سال شاهد کتابسوزان بزرگ رژیم نازیها بود. او به چشم خود میدید که کتابهایش همراه با آثاری از برشت، هاینریش و توماسمن، همینگوی و جویس به آتش سپرده میشدند.
اریش کستنر بعنوان نویسندهای صلحدوست بزودی از نوشتن و انتشار آثار خود محروم شد. در این میان نازیها دوبار او را دستگیر کردند و حساب بانکیاش را نیز، بستند و فشارهای زیادی بر او وارد آوردند تا او را وادار به تسلیم کنند. آشنایان و دوستانش اصرار میکردند تا برلن را ترک کند، اما کستنر، به گونهای که خود نوشت، میخواست همچنان در برلن بماند تا شاهد بیدادگریها باشد.
سال ۱۹۴۴ یکسال پیش از پایان جنگ جهانی سال موج دستگیریهای مخالفان رژیم بود. اریش اوئزر، دوست کستنر، یکی از قربانیان بشمار میرفت. او در سلول زندان خود را به دار آویخت و يكى ديگر از دوستان او اعدام شد. اما کستنر و همسرش پیش از پایان جنگ با کمک دوستی که در کمپانی فیلمسازی «UFA» کار میکرد بعنوان همکاران یک تیم فیلمبرداری در مایهرهوفن در تیرول بسر میبردند. برای آنکه کسی به آنها مظنون نشود ظاهرا با دوربینهای بدون فیلم وانمود میکردند که در حال تهیهی فیلم هستند.
اریش کستنر پس از پایان جنگ به مونیخ رفت و باز هم با نشریهها همکاری کرد و باز هم به نوشتن پرداخت. در آثار کستنر عناصری از زندگی خود او نهفته است. «امیل» و «آنتون» دو قهرمان داستانهای او سیماهایی از خود او را بازتاب میدهند. در آثارش همچنین میتوان واقعیتهای تلخ و هراسانگیز امروز را و تاریکی چشماندازهای آینده را بازشناخت که چگونه تخم کینه و نفرت که در گذشتهها کاشته شدهاند، اکنون در زمین تلخ بارور میشوند. اریش کستنر در سال ۱۹۷۴بر اثر بیماری سرطان چشم از جهان فروبست.
اریش کستنر در ایران بیش از آنکه به عنوان شاعر شناخته شده باشد، داستاننویس کودکان است و داستانهای او به قدری جالب و آموزندهاند که همیشه طرف توجه بزرگسالان هم بودهاند. نخستین داستانها از این دست را در ۲۹ سالگی با عنوان "امیل و کارآگاهان" (Emil und die Detektive) (ترجمه نیره جعفری) منتشر کرد که برخلاف داستانهای گذشته کودکان، در زمان زندگی نویسنده و در برلین رخ میدهد.
بیشتر درباره کستنر:
https://fa.wikipedia.org/wiki/اریش_کستنر
#تقویم_فرهنگی امروز، ۱۷ آبان ۱۳۹۷
۲۱ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۷۶، سید محمدعلی جمالزاده ـ نویسنده و مترجم ـ درگذشت.
سید محمدعلی جمالزاده فرزند سید جمالالدین واعظ اصفهانی، در سال ۱۲۷۰ در اصفهان زاده شد. پدر جمالزاده ـ سید جمالالدین واعظ ـ از روحانیان بنام دورهی مشروطه بود که در مبارزه با محمدعلی شاه قاجار دستگیر شد و به حکم او در بروجرد به شهادت رسید. جمالزاده تحصیلات خود را در بیروت آغاز کرد، سپس به فرانسه رفت و آن را ادامه داد. پس از مدتی، به پیشنهاد ممتازالسلطنه ـ سفیر ایران در فرانسه ـ به لوزان سویس رفت. بعد از این مرحله، دوباره به فرانسه رفت و در دانشگاه شهر «دیژون» در رشتهی حقوق تحصیل کرد و در ۱۲۹۰ دانشنامهی دیپلم حقوق گرفت.
جمالزاده در گیرودار جنگ جهانی اول به دعوت ملّیون ایران به رهبری سید حسن تقیزاده، برای مبارزه بر ضد روسیه و انگلیس به برلین رفت. در آن جا با ابراهیم پورداوود، محمد قزوینی و حسین کاظمزادهی ایرانشهر آشنا شد. او در آلمان با «مجلهی کاوه» همکاری میکرد که تا تعطیلی این مجله در سال ۱۳۰۱ ادامه داشت. مدتی هم در سفارت ایران در برلین خدمت کرد. در ۱۳۱۱ نیز به «دفتر بینالمللی کار» وابسته به جامعهی ملل پیوست.
جمالزاده در مجموع فقط ۱۳ سال از عمر طولانی خود را در ایران گذراند. او در دوران جنگ جهانی دوم در ژنو ساکن شد و در گوشهی تنهایی به نوشتن مقالات و داستانهای خود مشغول گردید. در دوران حکومت رضا شاه پهلوی، کم و بیش خاموشی گزیده بود، اگرچه در مواردی کارهایی به انجام رساند، مانند نشر «مجلهی علم و هنر» در ژنو. محمدعلی جمالزاده ابداعکنندهی «قصهنویسی نوین فارسی» است. وی برای حفظ فرهنگ عامه و نشان دادن زبان مردم کوچه و بازار، در داستانهایش از لغات و اصطلاحات روزمرهی مردم استفاده میکرد. شخصیتهای داستانی او نیز هر یک نمایندهای از گروههای مختلف جامعه هستند و این، ویژگی خاص نوشتههای او بود. جمالزاده نخستین کتاب خود ـ گنج شایگان ـ را در سال ۱۲۹۶ به چاپ رساند و پس از آن، نخستین نوشتهی داستانیاش را با نام «فارسی شکر است» در سال ۱۳۰۰ در «مجلهی کاوه» منتشر کرد. او پیش از روی آوردن به داستاننویسی، نویسندهی مباحث تاریخی، اجتماعی و سیاسی در «مجلهی کاوه» بود. جمالزاده ترجمه هم میکرد. «ویلهلم تل» اثر شیلر، «داستان بشر» اثر هندریک وان لون، و «دون کارلوس» و «خسیس» ِ مولیر از آثاری است که او به فارسی برگردانده است. داستانهای وی انتقادی، ساده، طنزآمیز و آکنده از ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانه است. این نویسندهی نامدار معاصر ایران، در سال ۱۳۵۵ بخشی از کتابهای کتابخانهی خود را در ۳ مرحله به «کتابخانهی مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران» بخشید. از دیگر آثار وی: «فرهنگ لغات عامیانه» و داستانهای: «یکی بود یکی نبود»، «دارُالمجانین»، «صحرای محشر» و «قُلتَشَن دیوان» است.
سید محمدعلی جمالزاده در ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو سویس در حالی که بیش از یک سده از عمر خود را پشت سر گذاشته بود، درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
🖋 گفتمان عاشورا و واکنشهای تاریخی
تغییرات تاریخی گفتمان عاشورایی
سخنرانی دکتر هاشم آقا جری *
به کوشش: راضیه بیکی
دکتر آقاجری با الهام از فوکو، "گفتمان" را بهمثابه یک چارچوب زبانی و اندیشه ایی و روایتی در بافتی مشخص که با قدرت نسبتی دارد یعنی یا همگرایانه و باز تولیدی و یا نسبتی واگرایانه و نقش گون دارد تعریف می کند. به عبارتی گفتمان همیشه با قدرت نسبت دارد اما گاهی در مقام ضد قدرت ظاهر میشود در اینصورت گفتمان، یک "قدرت بدیل" در مقابل "قدرت مستقر" می شود.
آنچه امروز به عنوان عاشورا می شناسیم، رخدادی تاریخی است که با آن چهارده قرن فاصله زمانی وجود دارد. نخستین و قدیمی ترین روایت از عاشورا ابومخنف به دست داده است اما در دوره های مختلف گفتمان تفسیرها و روایات متفاوت بوده به طوری که اگر کسی از عاشورا سخن گفت باید از او پرسید: " کدام عاشورا؟" راویِ روایت و بافت و زمینه روایت کیست؟ گفتمان در خدمت موقعیت اجتماعی، سیاسی و تاریخی زمان خود می باشد و اعم از متن نوشته شده، پراتیک های اجتماعی و سیاسی، آیینها و مناسک خاص در این گفتمان موثرند.
نخستین گفتمان از عاشورا جنبه شورش گرایانۀ انقلابی و ضد قدرت آن است مثل قیام توابین، علویان ،زیدیه ، نفس زکیه و جنبش عباسی؛ در تمام این جنبشها تمایلات ضد امویان و ضد قدرت مشاهده می شود. هر چند جنبش عباسی بعدها در یک انحراف و استحاله از پیشینه و عقبه انقلابی و علوی خود برید و مانند بسیاری از موارد مشابه، نهضت تبدیل به نظام و حرکت تبدیل به نهاد شد و گفتمان انقلابی استحاله و به گفتمان ارتجاعی تبدیل گشت.
از قرن دوم و طی قرن سوم در تشیع سه انشعاب اصلی به وجود آمد: تشیع زیدی، تشیع اسما عیلی و تشیع امامی (اثنی عشری). این سه جریان در طول تاریخ یا موقعیت واگرایانه یا هم گرایانه با قدرت داشتند به عبارتی نسبت به قدرت حاکم یا موقعیتی همسازگرایانه و آشتی جویانه پیدا کردند و یا در موضع انقلابی و ضد قدرت قرار گرفتند و با توجه به این موقعیتهاست که تفسیر و برداشت آنها از عاشورا تفاوت پیدا کرد.
موقعیت تشیع امامی
در قرون سوم ، چهارم و پنجم؛ تشیع امامیه در وضعیتی خاص قرار گرفته بود! آثار شیخ مفید ، سید مرتضی ، ابن شهر آشوب یا طبرسی بیانگر دیدگاه علمایی است که در یک موقعیت ویژه تاریخی قرار گرفته اند. "امام شیعه" امامی به غیبت رفته است و تشیع امامیه به لحاظ تئوریک در نوعی بن بست قرار دارد. بن بست تئوریکی که حاصل آن ارایه نظریه ای بود که طبق آن "حکومت مشروع تنها از آنِ امام عادلِ معصوم می باشد و هر حکومتی غیر از حکومت امام معصوم، حکومت جور است و نامشروع." در نتیجه وقتی امام معصوم در غیبت است، عملا تشیع امامیه هیچ آلترناتیو... »ادامه
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
https://telegram.me/joinchat/BeZKLzu34mTq4-L_0U0GFg
📰 گزیده مقالات و دست نوشتههای تاریخی سید محمدعلی جمالزاده
به کوشش مصطفی لعل شاطری
گزیده مقالات و دست نوشتههای تاریخی سید محمدعلی جمالزاده
بنا بر آثار بر جای مانده و گواهی محققین و نقادان، سید محمدعلی جمالزاده نقش برجستهای در تجدید حیات ادبی ایران داشتهاست، اما این تنها نقش او در تحولات فرهنگی محسوب نمیگردد.
جمالزاده در زمینههای مختلف فرهنگی، یکی از ممتازترین پژوهشگران عصر خود بود. بیشک او در عرصه روشنگری با بهرهگیری از نگرش تاریخی، از پیشگامان و از پر کارترین افرادی میباشد که توانست تاثیری سترگ از خود برجای گذارد. وی در سال ۱۲۷۰ش. در شهر اصفهان به دنیا آمد و مرگش در روز هفدهم آبان ۱۳۷۶ش. در شهر ژنو بود. ایام کودکی را در اصفهان و سپس عازم تهران گردید و و دو الی سه سال پس از آن پدرش او را برای تحصیل به بیروت فرستاد (۱۲۸۶ش). جمالزاده چون متمایل به تحصیلات دانشگاهی اروپایی بود در سال ۱۲۸۸ش. قصد عزیمت به اروپا کرد و از راه مصر، خود را به فرانسه رسانید و سپس به لوزان سویس رفت و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت.
در پی وقوع جنگ جهانی، کمیته ملیون ایرانی، به زعامت سید حسن تقیزاده، در برلن، برای مبارزه با روس و انگلیس تشکیل شد. یکی از ایرانیانی که در این کمیته دعوت شد، جمالزاده بود. او در ۱۲۹۳ش. به برلن آمد و تا ۱۳۰۸ش. در این شهر اقامت داشت. مدتی بعد او به همکاری قلمی با مجله کاوه و اداره امور آن دعوت شد و پس از تعطیلی کاوه به خدمت محلی در سفارت ایران درآمد و سرپرستی محصلین ایرانی به او واگذار شد. حدود هشت سال در این کار بود تا سرانجام به دفتر بین المللی کار وابسته به جامعه ملل پیوست و در سال ۱۳۳۴ش. بازنشسته شد. سپس از برلن به ژنو مهاجرت کرد و تا پایان عمر در این شهر بود.
جمالزاده با وجود آنکه بیشتر عمر خود را در کشورهایی اروپایی اقامت داشت و در آنجا به خلق آثاری ممتاز مشغول بود، با این وجود پنجبار به ایران سفرهایی کوتاه داشت، اما در سراسر عمرش با ایران زیست. هر روز کتاب فارسی میخواند و بی وقفه به دوستان ایرانی خود نامه مینوشت. چنانکه هرچه تألیف و تحقیق کرد درباره ایران و اگر درباره ایران نبود، به زبان فارسی و برای بیداری و گسترش معارف ایرانیان بود.
وی فعالیت فکری و نویسندگی را با پژوهش آغاز کرد و پیش از آن که به داستاننویسی شهرت یابد، نویسنده مباحث تاریخی و اجتماعی و سیاسی بود. او نویسندگی را با مجله کاوه آغاز و پس از تعطیلی آن به همکاری جوانانی که در اروپا درس می خواندند و مجله فرنگستان را در برلن بنیاد نهاده بودند، شتافت و مقالههایی در آن مجله به چاپ رسانید. جمالزاده با توقف انتشار فرنگستان به همکاری نسبی با روزنامه-های ایران... »ادامه
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
https://telegram.me/joinchat/BeZKLzu34mTq4-L_0U0GFg
📰 «نامه های ایران»، نوشته دکتر حسن حضرتی منتشر شد
انتشارات لوگوس منتشر کرد
نامههای ایران دریچه جدیدی به مطالعات مشروطهشناسی در ایران به روی ما میگشاید. جمیل سعید بیک، کارگزار دولت عثمانی در تهران، که از منظر متفاوتی به رویدادهای ایران مینگرد، ابعادی از وضعیت سیاسی-اجتماعی ایران در دوره مشروطه را برجسته میکند که از دید پژوهشگران ایرانی دور مانده بود. مهمترین برجستگی این اثر، آشنایی با نوع نگاه دولتمردان عثمانی به تحولات مشروطه ایران است. حسن دیگر این متن و نگاه ماتن آن توجه به اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران و بهویژه شهر تهران در سالهای انقلاب مشروطه است. آنچه در این متن آمده است، مشاهدات شاهدی عینی است؛ ازاینرو، بهخودیخود برای تاریخورزان و تاریخشناسان بسیار ارزشمند است. فارغ از نگرشها و گرایشهای احتمالاً خوب و یا بد این اثر، نامههای ایران کتابی است که میتواند مورد توجه دانشجویان و پژوهشگران رشته تاریخ، علوم سیاسی، جامعهشناسی، مطالعات فرهنگی علاقهمند به تاریخ معاصر و مشروطهپژوهان ایران قرار گیرد... »ادامه
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
https://telegram.me/joinchat/BeZKLzu34mTq4-L_0U0GFg
📰 چکیده مقالات همایش سالگرد مشروطیت در آذربایجان منتشر خواهد شد
خبر داد
چکیده مقالات همایش ملی یکصد و دهمین سالگرد مشروطیت در آذربایجان با گرفتن مجوزهای لازم به زودی منتشر میشود.
به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، نادر پروانه رئیس دبیرخانه همایش ملی یکصد و دهمین سالگرد مشروطیت در آذربایجان با ذکر این نکته که این همایش مورخ دوم بهمن ماه سال جاری در آرشیو ملی ایران برگزار می گردد، از چاپ چکیده مقالات این همایش با درجه علمی ISC از پایگاه استنادی جهان علوم اسلام خبر داد.
او خاطر نشان کرد: بیش از ۵۰ چکیده و اصل مقاله به دبیرخانه این همایش ارسال شده که پس از بررسیهای علمی ۳۱ چکیده مقاله مورد پذیرش قرار گرفت. لازم به ذکر است چکیده این مقالات به کوشش علی ططری (مدیر مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و دبیر علمی) و رحیم نیکبخت (مدیر موسسه فرهنگ و تاریخ دیار کهن و دبیر اجرایی همایش) منتشر می شود.
گفتنی است همایش ملی یکصد و دهمین سالگرد مشروطیت در آذربایجان توسط مجمع هماهنگی مراکز تاریخ پژوهی و بانکهای اسنادی ایران (مهتاب) با همکاری انجمن ایرانی تاریخ و موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن برگزار می شود....
movarekhan.com/go/943
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید 👇🏻
🖋 پایان سلسله قاجار در فرانسه!
نگاهی بهزندگی و مرگ احمد شاه
پژوهشگر زهره شریفی
احمد شاه، هفتمین و آخرین پادشاه سلسله قاجار، نوجوانی که در ۱۰ سالگی ولیعهد شد و طعم تلخ سیاست را در روزگار پادشاهی پدرش چشیده بود، در ۱۲سالگی، مجبور به آغاز سلطنت در ایران شد. او تا رسیدن بهسن قانونی نقشی در اداره کشور نداشت و عضدالملک، بزرگ خاندان قاجار که از سوی شورایی متشکل از علما و برخی نمایندگان مجلس اول و سران مجاهدین به نیابت سلطنت برگزیده شده بود، زمام امور را برعهده گرفت و پس از سپری شدن ایام و رسیدن به سن قانونی تاجگذاری ، ۱۷ سال بر ایران پادشاهی کرد.
درباره شخصیت و چگونگی اقدامات و تصمیمات احمدشاه قاجار نظرات بسیار و البته متفاوتی توسط مورخین ارائه شده است که نیاز به بررسیهای بسیاری دارد. در میان مورخین حسین مکی از جمله کسانی است که نظر مساعدی نسبت به این شاه جوان داشته است و در آثار خود از او به نکویی یاد میکند به نظر وی: «شادروان احمدشاه، اگر چه در دوره زندگانی و شاهنشاهیاش نتوانست که یک کار بزرگ و فوقالعاده انجام دهد ولی رفتار مظلومانه و در عین حال بیآزار بودنش، مورد محبت و توجه عمومی، خصوصاً به مناسبت نرفتن زیر بار ننگ معاهده ننگین و برباد دهندهای که انگلیسیها در ۱۹۱۹ که با دست خیانتکارانه وثوقالدوله و نصرتالدوله با دادن ۳۰۰هزار لیره رشوه به این دو وطنفروش برای نابودی استقلال و شرف ایران تنظیم نموده و میخواستند کار ایران را یکسره سازند، است، مرحوم احمدشاه با همه جوانی و تا اندازهای در زیر فشار بودن خائنین میهن و زمامداران وطنفروش و درباریان انگلوفیل سبیل چرب شده، مقاومت و مردانگی به خرج داده و با همه فشارها و تهدیدها که بعدها هم عملی نمود، امضای آن قرارداد را برای شرف و آبروی خود و مملکتش مضر دانسته، آن را امضا نکرد، خدا رحمتش کند.»
اما تعدادی از منتقدین احمدشاه بر این باورند که وی در سفری که هنگام مذاکرات قرارداد ۱۹۱۹ به اروپا داشته است در میهمانی شام لرد کرزن وزیرخارجه انگلستان به صراحت قرارداد ۱۹۱۹ را تأیید میکند و تمایل نداشتن به تأیید آن در لندن را دارای ریشه مالی میدانند. دشمنان احمدشاه از یک سو وی را به دریافت صریح رشوه از انگلستان متهم میکنند و از سوی دیگر عدم تأیید آن در لندن را به مسائل مالی ربط میدهند....
movarekhan.com/go/982
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید 👇🏻
📰 نقشهماهواهای میگوید؛ مومیایی، رضاشاه است!
محتملترین گزینه
۱. در منطقهای که جسد مومیایی شده پیدا شده اصلا، قبرستانی نبود و شواهد نشان میدهد فقط مقبره پهلوی اول آنجا قرار داشته.
۲. جسد رضاشاه مومیایی و به ایران منتقل شده بود.
۳. با یک بررسی خیلی ساده میتوان تشخیص داد که این جسد مومیایی شده مربوط به پهلوی اول است یا نه!...
movarekhan.com/go/1006
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید 👇🏻
📰 اعتراض عضو شورای شهر تهران به تخریب سنگ قبر محمدعلی فروغی
تخریب سنگ قبر فروغی عملی ضد فرهنگی است
رئیس کمیته بودجه و نظارت شورای اسلامی شهر تهران اعلام کرد: تخریب سنگ قبر «محمد علی فروغی» در آرامستان ابن بابویه شهرری عملی ضد فرهنگی است و باید توسط شهرداری پیگیری و پاسخ داده شود.
مجید فراهانی در نامه ای خطاب به شهردار منطقه ۲۰ پایتخت در خصوص تخریب این سنگ قبر درخواست کرد که شهرداری ضمن برنامه ریزی برای توسعه طرح ساماندهی و نکوداشت آرامستان ابن بابویه این اقدام ضد فرهنگی را با روشهای صحیح تمهید و پاسخ متناسب دهد...
movarekhan.com/news/365
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه در INSTANT VIEW 👇🏻
سیدحسن تقیزاده در ۵ مهر ۱۲۵۷ در تبریز به دنیا آمد. از هشت سالگی تحصیل مقدمات عربی و بعد اصول فقه، علوم عقلی، ریاضیات و هیئت را شروع کرد. در حکمت قدیم، طب جدید، علم تشریح و هیئت جدید درس خواند و زبان فرانسوی را دور از چشم پدر آموخت.
از بیست سالگی، بر اثر آشنایی با نوشتههای طالبوف و میرزا ملکم خان و روزنامههای فارسی خارج از کشور به افکار آزادیخواهانه، ضداستبدادی و تجددطلبانه تمایل پیدا کرد و در ۱۲۸۰ با همکاری محمدعلی تربیت و یوسف اعتصامی کتاب فروشی تربیت را تأسیس کرد و نیز نشریه گنجینه فنون را منتشر کرد، که پس از یک سال و نیم انتشار تعطیل شد.
در ۱۲۸۳ به مدت یک سال به سفر قفقاز، عثمانی، لبنان، سوریه ومصر پرداخت و با برخی چهرهها از جمله تختینسکی، جرجی زیدان، زینالعابدین مراغهای، ملاقات کرد.
در ۱۲۸۴، به تبریز بازگشت و پس از پیروزی مشروطهخواهان، نماینده اصناف تبریز در مجلس اول شد و ظرف مدت کوتاهی رهبری جناح اقلیت تجددخواه و تندرو مجلس را به دست گرفت. نطقهای تند او در مجلس، خشم و کینه محمدعلی شاه را برانگیخت. در جریان به توپ بستن مجلس، شاه شخصاً دستور داد که تقیزاده را دستگیر کنند. اما او، دهخدا و جمعی دیگر به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شدند و با حکم تبعید از کشور اخراج شدند.
سپس به انگلستان رفت و با مساعدت ادوارد براون، مدتی در کتابخانه دانشگاه کمبریج به کار فهرستبرداری از کتب فارسی و عربی مشغول بود. در اواخر سال ۱۲۸۷ مخفیانه وارد تبریز شد و اندکی بعد نطق مفصلی ایراد کرد و وظایف مردم را در راه به ثمر رساندن انقلاب برشمرد و مبارزان را از هرگونه تندروی و تعدی به اموال مردم نهی کرد.
پس از فتح تهران در تیر ۱۲۸۸ به تهران آمد و به عضویت هیئت مدیره موقتی درآمد که تا تشکیل دولت، اداره کشور را به دست گرفت. در همان سال، نماینده تبریز شد و رهبری فراکسیون دموکرات را به عهده گرفت و مواضع و نطقهایش مخالفت روحانیون را برانگیخت و فتوایی درباره «فساد مسلک سیاسی» او صادر شد.
در پی ترور سید عبدالله بهبهانی در ۱۲۸۹ به نقش داشتن در این قتل متهم شد و ایران را ترک کرد. حدود دو سال در استانبول بود. در همین دوره با مورگان شوستر پیش از ورود او به ایران ملاقات نمود. بعد به انگلستان رفت و حدود شش ماه در کتابخانه موزه بریتانیا به مطالعه و پژوهش پرداخت. در ۱۲۹۲ برای دو سال به آمریکا رفت و در کتابخانهای در نیویورک به فهرستنگاری کتابهای عربی، فارسی و ترکی اشتغال داشت.
با شروع جنگ جهانی اول، در ۱۹۱۵ به برلن رفت و تشکیلاتی به نام کمیته ملیّون ایران را بنیاد نهاد که فعالیتهای ضد روسی و انگلیسی ملیّون را سازماندهی میکرد. همراهان او در برلن محمدعلی جمالزاده، محمد قزوینی و ابراهیم پورداود و چندتن دیگر بودند. تقیزاده با تأسیس مجله سیاسی و فرهنگی کاوه در برلین گام مهم دیگری در راه گسترش فعالیت سیاسی ایرانیان در برابر انگلستان و روسیه برداشت.
در مجالس سوم و چهارم انتخاب شد اما نمایندگی را نپذیرفت و نیز انتصاب به وزارت امور خارجه را نپذیرفت و پس از پایان جنگ، وقوع کودتای ۱۲۹۹ و انتخاب شدن به عنوان وکیل دوره پنجم مجلس وارد تهران شد.
در آبان ۱۳۰۴، در کنار مصدق، حسین علاء و یحیی دولتآبادی تنها افرادی بودند که در مخالفت علنی با انقراض قاجاریه و سلطنت سردارسپه در مجلس نطق کردند. تقیزاده در دور ششم هم نماینده مجلس شد. در ۱۳۰۷ رضاشاه تصمیم گرفت مجلس را کاملاً مطیع خود کند و مانع انتخاب افرادی چون مدرس، مصدق و تقیزاده در دور هفتم شد.
در ۱۳۰۸ با سمت وزیرمختاری به لندن رفت و در ۱۳۰۹ همزمان وزیر مالیه و کفیل وزارت طرف بود. در همین سمت بود که در الغای قرارداد دارسی و تجدید آن مشارکت کرد. تقیزاده تمدید قرارداد را اشتباه بزرگ رضاشاه دانسته و خود را در این ماجرا نه موجد، نه مبتکر، نه عاقد، بلکه «آلت فعل» دانست.
در ۱۳۱۳ که وزیرمختار در فرانسه شده بود مقالهای از او انتشار یافت که خشم رضاشاه را برانگیخت و او را از کار برکنار کرد و به ایران فراخواند. تقیزاده خطر را احساس کرد و به ایران بازنگشت و از پاریس به برلن و سپس به انگلستان رفت و در لندن و دانشگاه کیمبریج شش سال به تدریس و تحقیق مشغول بود.
بعد از سقوط رضاشاه در ۵ آبان ۱۳۲۰ به سمت سفارت ایران در لندن منصوب شد و در مقام رئیس هیئت ایرانی در سازمان ملل، دعاوی ایران را علیه تجاوز و اشغال روسیه شوروی در شورای امنیت طرح و از آن دفاع کرد.
در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس پانزدهم انتخاب شد و پس از حدود ۱۴ سال به ایران بازگشت.
از ۱۳۲۸ تا ۱۳۴۶ که به سبب کهولت از کارها کناره گرفت، سناتور بود و مدت شش سال، که بخشی از آن مصادف با سالهای ملی شدن صنعت نفت بود، ریاست مجلس سنا را به عهده داشت.
تقیزاده نهایتا در ۸ بهمن ۱۳۴۸، در ۹۲ سالگی درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله دفن گردید.
ميرزا محمد قزوینی در سال ۱۲۵۶ شمسی در دروازه قزوين تهران متولد شد. پدرش ملاعبدالوهاب قزوينی که از مولفان چهارگانه "نامه دانشوران" بود در سال ۱۲۶۸ از دنيا رفت و خانواده او بیسرپرست ماند.
ميرزا محمد، تحصيل خود را در همان مدرسهای آغاز کرد که پدر در آن مدرس بود. پس از فراگيری علوم متداول آن زمان مثل صرف و نهی، فقه، کلام و حکمت، شوقی وافر در فراگيری ادبيات عرب در خود یافت. شیخ فضل الله نوری، شيخ هادی نجم آبادی، سيد احمد اديب پيشاوری و محمدحسينخان فروغی از جمله اساتید او بودند. او در این دوران نزد محمدعلی فروغی فرانسه میخواند و متقابلا به او عربی میآموخت.
قزوينی در تمام مدت جوانی که در تهران به کار تحصيل و تدريس مشغول بود، شوق وافری به کتابهای نسخ خطی و قديمی برای پژوهش و تحقيق در آنها بروز میداد. در سال ۱۲۸۳ برادرش ميرزا احمد خان که در آن زمان در لندن بهسر میبرد، به او پيشنهاد میکند که سفری به لندن بيايد تا از کتابخانه بزرگی که در آن چنين نسخههای نادری يافت میشد، ديدن کند.
محمد قزوينی به نیت دورهای موقت رهسپار سفر شد اما این دوره موقت سی و شش سال به طول انجامید. او با دیدن کتابخانههای لندن تصمیم به اقامت موقت در آنجا گرفت و مدت دو سال در لندن ماند. در آنجا با شرقشناسان از جمله پروفسور بوان متخصص ادبيات عرب، مسترالس کتابدار سابق "بريتيش موزييوم"، مستر آمدروز عضو امنای اوقاف گيب و بالاخره ادوارد براون که ريیس اوقاف گيب آشنا شد.
در سال ۱۲۸۴ (۱۹۰۶) وظيفه تصحيح و چاپ تاريخ جهانگشای جوينی از سوی براون به او محول گرديد و روانه پاريس شد، چرا که تنها در آنجا امکان دستيابی به مجموعهای از نسخ خطی اين کتاب فراهم بود.
اقامت اوليه قزوينی در پاريس ۸ سال بهطول انجاميد. او در اين دوران با جمعی از مستشرقين فرانسوی آشنا شد. در همين دوره بود که قزوينی با استاد علی اکبر دهخدا هم معاشرت و مشاوره داشت. دهخدا در اوايل دوره استبداد صغير از جمله مهاجران ملی ايرانی بود که به پاريس آمده بود. علامه دوره دوستی خود با استاد دهخدا را از زمره ايامی میداند که به قول خودش "تمتعی ... از عمر در جهان بردم ... و آرزو میکنم که باز قبل از مرگ يک بار ديگر اين سعادت نصيب من گردد."
تا آغاز جنگ اول در سال ۱۲۹۳ (۱۹۱۴) در پاريس به کارهای علمی و تحقيقی خود مشغول بود. با آغاز جنگ به توصيه حسينقلیخان نواب وزير مختار برلن، به برلين رفت. او در این دوران در فقر شدید به سر میبرد و از کمترین امکانات زندگی بیبهره بود.
علامه قزوينی در دوره اقامت نزديک به پنج سال خود در برلين از همکاران سیدحسن تقیزاده در روزنامه کاوه بود و با ارتباطاتی که با ديگر متفکرين جنبش مشروطه در اين شهر داشت، به يکی از ارکان "برلنیها" و به قول جمالزاده به "روح فياض" آن مجامع و محافل تبديل شد.
پس از خاتمه جنگ، با یاری دوست قديمی خود محمدعلی فروغی به پاريس بازگشت تا کار خود در تصحیح تاریخ جهانگشا را تکمیل کند. در همانجا بود که فروغی دریافت که قزوينی در مضيقه شديد مالی قرار دارد و درآمدی برای معاش ندارد. با پيگيری و وساطت او مقرر شد که از سوی دولت، مقرری سالانهای برای علامه قزوينی درنظر بگيرند تا او با فراغ خاطر بيشتری به کارهای تحقيقی خود بپردازد. همچنین از سوی وزارت فرهنگ مبلغی در اختیار او گذاشته شد که از بعضی نسخ خطی نفیس عکسبرداری کند و به ایران ارسال دارد، و او جمعاً از ۱۶ کتاب عکس گرفت و همراه با مقدمههایی که برای آنها نگاشته بود به ایران فرستاد.
با آغاز جنگ دوم در ۱۳۱۸ (۱۹۳۹) و با توجه به توقف دوباره کار تصميم گرفت که برای زندگی و ادامه کار به ايران بازگردد. در اواخر سال ۱۹۳۹ همراه با همسر ايتاليايی الاصل و دخترش سوزان به ایران بازگشت.
از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰ جز واگذاری تصحيح ديوان حافظ و شدالازار قدرشناسی بزرگی از او بهعمل نيامد. پس از جلوس محمدرضا شاه جوان به تخت سلطنت در سال ۱۳۲۰ جلساتی هفتگی در کاخ مرمر توسط شاه ترتيب داده شد تا بهقول خودش با همنشينی در کنار چند نفر اهل علم و دانش "غذای روح" کند. قزوينی که ابتدا تمايلی به شرکت در اين جلسات نداشت، با اصرار دوست نزديکش، دکتر قاسم غنی و به همراه تعدادی ديگر از سرشناسان علم و ادب از جمله آقای دهخدا، در اين جلسات شرکت کردند و هربار سخنانی در تاريخ ادب و مشاهير ايران مطرح میکردند. تصحیح دیوان حافظ به همراه دکتر قاسم غنی یادگار این دوران از زندگی قزوینی است.
علامه قزوينی نهایتا در روز جمعه ۶ خرداد ۱۳۲۸ در تهران درگذشت و در شاهعبدالعظیم در کنار مزار ابوالفتوح رازی دفن شد.
@tarikhpagohi
🖋 جاسوس آلمانی در اندیشه آبادانی «ایران»
چهره دوم «ویلهلم واسموس»
اردلان کوزهگر، پژوهشگر تاریخ
«ویلهلم واسموس» یکی از آن اعجوبههای تاریخ است. او دیپلمات و جاسوس آلمانی بود که در زمان جنگ جهانی اول با دست تقریباً خالی و به یاری نبوغ و روابط عمومی بالا و البته سلحشوری بیمانند در جنوب ایران انگلیسیها را به ستوه آورده بود. این بعد از زندگی واسموس به اندازه کافی شناخته شده است. در اینجا میخواهم به بخش دوم زندگی واسموس در ایران اشاره کوتاهی بکنم.
«واسموس» بعد از جنگ جهانی اول به آلمان بازگشت. آلمانی ازهمپاشیده و تحقیرشده و بینهایت فقیر. ولی واسموس در زمانی که در جنوب خانها را به نبرد با...
movarekhan.com/blog/611
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه در INSTANT VIEW 👇🏻
ملکه الیزابت به همراه همسرش دوک ادینبورگ در سال ۱۳۳۹ و زمانی که ۳۵ ساله بود به ایران سفر کرد. دو سال پیش از این سفر محمدرضا شاه پهلوی در سفری به دعوت ملکه به بریتانیا رفته بود و دیدار ملکه از ایران در پاسخ به این سفر بود. او در این سفر علاوه بر تهران، به شیراز و اصفهان هم رفت و از اماکن تاریخی این دو شهر تاریخی دیدن کرد. تصاویری از این سفر را ببینید.
چند تصویر از این سفرهای اواخر دهه ۳۰ خورشیدی را ببینید.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com