بنده دنبال این پیش و پس بودن تاریخی هستم.
تجلّى قرآن در حماسه عاشورا
نویسنده : نورايى، محسن
تاریخ انتشار : 1385-00-00
زبان: فارسي
ناشر : دانشگاه علوم اسلامى رضوى
شابک : 7-29-7673-964-978
: چكيده کتاب
اثر حاضر نقش قرآن را در عينيت بخشى حماسه حسينى مورد بررسى قرار داده است.
اين نوشتار در دو بخش تنظيم شده است. بخش اوّل، ابعاد گوناگون به كارگيرى و تجلى قرآن در سخنان و گفتار نقش آفرينان حماسه حسينى مورد بررسى قرار مى گيرد و از مقولاتى چون «جرى و تطبيق در حماسه عاشورا، اثرپذيرى واژگانى از قرآن، تفسير» و حضور نمادين قرآن در اين حماسه سخن به ميان مى آيد. در بخش دوم، تجلى قرآن در رفتار را مورد كاوش قرار داده و رفتار و كردار امام حسين(عليه السلام) و يارانش را با استناد به آيات وحى در مؤلفه هاى ذكر و ياد خدا و امر به معروف و نهى از منكر تجزيه و تحليل نموده است.
: موضوعات
تفسير قرآن، تجلى قرآن، ياد خدا، امر به معروف، نهى از منكر، حماسه عاشورا : کلید واژه
این تصویری از مطلع قرآنی چاپ هند است که دو ترجمه زیرنویس فارسی و دو زیرنویس اردو را دارد. نوشته شده که یکی از ترجمه ها از سعدی شیرازی است. دوستان می تونند راهنمایی کنند که آیا سعدی شیرازی قرآن را هم ترجمه کرده است یا نه؟
??کتاب "مبانی تفسیر قرآن" ??
مجموعه بحث های تفسیری به قلم آیت الله مکارم شیرازی در بیست اصل با موضوعات مرتبط به هر اصل سامان یافته است.
به گزارش خبرگزاری «حوزه»، به يقين تفسير قرآن مجيد كار ساده اى نيست و ورود در آن نياز به مقدّماتى براى معرفت ويژگى هاى قرآن دارد. بايد قرآن را در جايگاه اصلى اش شناخت، سپس به تفسير آن پرداخت.
* اصول های بیست گانه کتاب و شرح مختصری از آن!
اصل یکم: اهمیت قرآن
در مورد اهمیت قرآن از چند جهت می توان بحث کرد: الف): اهمیت قرآن از نظر خود قرآن؛ ب): اهمیت قرآن از نظر روایات معصومین (ع)؛ ج): اهمیت قرآن از نظر عقل.
اصل دوم: تفسیر قرآن با قرآن
این که در بعضی تعبیرات بزرگان آمده است: «القرآن یفسّر بعضه بعضاً» چه مفهومی دارد؟ چکونه قسمت های مختلف قرآن، یکدیگر را تفسیر می کنند؟
اصل سوم: تفسیر قرآن با روایات اهل بیت (ع)
چگونگی تفسیر قرآن توسط روایات پیامبر (ص) و اهل بیت پیامبر (ع) نیز باید مورد بحث قرار گیرد.
اصل چهارم: قرائات تازه، یا تفسیر به رأی
تفسیر به رأی همواره طرفدارانی داشته و در عصر و زمان ما در لباس قرائات تازه جلوه کرده است. عده ای می خواهند از این طریق به اهداف نادرست خود برسند. لذا بحث از آن ضروری است.
اصل پنجم: روش های مختلف تفسیری
تفسیر، گونه های متفاوتی دارد و هر یک از مفسران، گونه ای از آن را دنبال کرده اند و از زاویۀ خاصی به آن نگریسته اند؛ در حالی که برای پی بردن به تفسیر صحیح قرآن، باید به همۀ وجوه آن توجه کرد.
اصل ششم: قرآن، تبیان همه چیز
این که خداوند متعال فرموده است: «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» یعنی چه؟ آیا منظور این است که معادله های ریاضی، قوانین فیزیکی و فرمول های شیمیایی نیز در آن آمده است؟ یا منظور چیز دیگری است؟.
اصل هفتم: تهذیب نفس و خودسازی
این که قرآن را جز «مطهّرون» مس نمی کند «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون» چه هدفی را دنبال می کند.
اصل هشتم: وحیانی بودن قرآن
با توجه سخنان انحرافی بعضی افراد که قرآن را مولود ذهن پیامبر (ص) دانسته اند نه وحی الهی، باید به طور مشروح توضیح داده شود که قرآن کلام خداست و ریشۀ آن عقیدۀ باطل را یافته و پاسخ دهیم.
اصل نهم و دهم: حقیقت و مجاز و کنایه و محکم و متشابه
در مورد این پنج عنوان نیز که در فهم تفسیر قرآن بسیار مؤثر است، باید اطلاع کافی داشت.
اصل یازدهم: اعجاز عددی
اخیراً عده ای، برخی از آیات قرآن از جمله حروف مقطعه را با علم اعداد، تفسیر می کنند؛ این کار تا چه اندازه صحیح است؟
اصل دوازدهم: راز تکرارهای قرآن
قرآن مجید دو نوع تکرار دارد: الف): تکرار لفظی که عین یک آیه در جای دیگر یا جاهای متفاوت قرآن آمده است؛ مانند آیۀ شریفه: «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان» که سی و یک بار در سورۀ الرحمان تکرار شده است و این موضوع در موارد دیگر نیز دیده می شود.
ب): تکرار معنوی، مانند تکرار داستان حضرت موسی (ع) یا دیگر پیامبران (ع) یا مسایل مربوط به مبدأ و معاد و مانند آن. فلسفۀ این تکرارها چیست؟ چگونه با فصاحت و بلاغت قرآن سازگار است؟
اصل سیزدهم: ترجمه قرآن
آیا ترجمۀ قرآن جایز است؟ در صورت جواز، چگونه باید قرآن را ترجمه کرد؟ با توجه به این که ترجمه انواع و اقسامی دارد، چگونه می توان ترجمه صحیح را از ناصحیح تشخیص داد؟
اصل چهاردهم: طراوت و تازگی دائمی قرآن
این که در روایات آمده است: «قرآن مجید همواره نو و باطراوت است و گذشت زمان گرد و غبار کهنگی بر آن نمی افشاند، سرّش چیست؟ چگونه برای هر عصری سخن تازه ای دارد؟
اصل پانزدهم: قرآن کتاب اندیشه و عمل
باید به این نکته توجه داشت که در کنار قرائت و تلاوت و حفظ قرآن، مسألۀ مهم تر، تدبّر و اندیشیدن دربارۀ قرآن و عمل به مضمون آن است در حالی که جمعی فقط به تلاوت، قرائت، رعایت تجوید و حفظ قرآن پرداخته و از تدبر و اندیشه در آیات آن و سپس عمل به محتوایش غافل مانده اند.
اصل شانزدهم: سوره های مکی و مدنی و ترتیب نزول ایات قرآن
با توجه به اهمیتی که این دو موضوع دارد و در تفسیر ایات قرآن مؤثر است باید در مورد آن بحث کرد.
اصل هفدهم: تحریف ناپذیری قرآن
هر چند مسألۀ «عدم تحریف قرآن» بحث دامنه داری است که در علوم مختلف مورد بحث قرار گرفته، ولی لازم است به طور فشرده در این مباحث از آن سخن گفته شود تا هرگونه شائبۀ تحریف از ساحت قرآن دور گردد.
اصل هجدهم: تنوع فوق العاده در آیات قرآن
اصول مطالب قرآن تحت چند عنوان است که باید آن ها را از هم جدا ساخت و در تنوع آیات دقت کرد.
اصل نوزدهم: رعایت موازین تجوید تا چه حد لازم است؟
اصل بیستم: رسم الخط قرآن های فعلی (به ویژه عثمان طه) چگونه است؟
در پایان اصل کتاب به صورت پی دی اف ارسال می شود.
پژوهش: تأملاتی در نسبت هرمنوتیک و تفسیر
نویسنده: معموری،علی؛
مجله: گلستان قرآن » شانزدهم دي 1381 - شماره 139 (5 صفحه - از 18 تا 22)
... و قرآن و علم، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 8) احمد واعظی، درآمدی بر هرمنوتیک، پژوهشگاه فرهنگ ... است. با این حال هرمنوتیک را نمیتوان همزاد پدیده فهم و تفسیر دانست. موضوع هرمنوتیک در دو قرن اخیر پس از استحاله ...
استنطاق قرآن
حسین صفره
مجید معارف
منصور پهلوان
چکیده: استنطاق قرآن یعنی طرح پرسش در پیشگاه قرآن و طلب نطق و پاسخ از آن. این تعبیر، نخستین بار از سوی امام علی(ع) مطرح گردیده است. عالمان دینی آن را بر تفسیر قرآن به قرآن، تأویل، تفسیر موضوعی و استنباط از قرآن اطلاق کرده¬اند که هر یک، بعدی از ابعاد استنطاق را در بر می¬گیرد. استنطاق قرآن، دارای مبانی محکم و روشنی مانند جامعیت قرآن، جاودانگی قرآن و نظام¬مندی قرآن است؛ اما از جهت این که پرسش¬ها در چه حوزه ای می¬تواند باشد و هم از این جهت که استنطاق قرآن، از عهده¬ی چه کسی بر می¬آید، میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. با تأمل در سخن هر گروه، معلوم می¬شود که اختلاف موجود، ناشی از تفاوت نگاه است. ظرفیت گسترده¬ی قرآن کریم، این امکان را به وجود آورده است که هم گستره ی طرح سؤال در برابر قرآن بسیار وسیع باشد و هم غیر معصوم (ع)، بتواند با کسب شایستگی لازم، از عهده ی مراتبی از استنطاق قرآن برآید.
کلمه های کلیدی: قرآن•تفسیر موضوعی•سؤال•نطق•استنطاق
لینک دانلود:
http://www.ensani.ir/fa/content/244963/default.aspx
?مقالہ?
?موضوع:
#بررسی_قلمرو_جامعیت_قرآن_در_نگرش_تفسیری_فخررازی_و_آلوسی_بغدادی
?چڪیده?
?یکی از ویژگی های قرآن کریم و باور های بنیادی مسلمانان،جامعیت کلام الهی است که همانند جهان شمولی و جاودانگی قرآن مورد توجه مفسران و قرآن پژوهان از گذشته تاکنون بوده است.
?امام فخر رازی(544-606) صاحب تفسیر مفاتیح الغیب و آلوسی(1217-1270)،مولف تفسیر«روح المعانی فی تفسیر العظیم و السبع المثانی» از جمله مفسرانی هستند که به موضوع جامعیت قرآن توجه کرده اند.
✍?با توجه به اینکه فخر رازی از مفسران متقدم به شمار می رود،در تفسیر جامعیت قرآن رویکردی حداقلی دارد و قرآن را در حوزه ی اصول و فروع دین جامع می داند،در حالی که به نظر وی مسأله اشتمال قرآن با جامعیت تفاوت دارد و در مواضعی از تفسیر خود،از اشتمال قرآن بر بسیاری از علوم سخن به میان آورده است،اما آلوسی هر چند در تفسیر خود از امام فخر رازی بسیار تاثیر پذیرفته و به نقل و نقد آرای تفسیری او پرداخته است،در تبیین قلمرو جامعیت قرآن از آراء مطرح شده در باب جامعیت بهره گرفته و در کنار پذیرفتن نظریه ی حداقلی فخر رازی،رویکرد حداکثری در حوزه ی جامعیت را مطرح کرده است و دامنه آن را به اشتمال آن بر بسیاری از علوم گسترش داده است.?
?با توجه به اینکه امروزه مقایسه ی تطبیقی بین اندیشه های متفکران مسلمان در حوزه ی پژوهش های قرآنی مورد نیاز است و از رهگذر این تطبیق ها،منشأء اصلی یک اندیشه و یا اثر پذیری یک مفسر از مفسر دیگر و همچنین تحول موضوع های قرآنی آشکار می شود،لذا نویسنده ی این نوشتار در پی آن است تا نگاه دو مفسر قدیم و جدید اهل سنت را نسبت به موضوع جامعیت قرآن بررسی کند و تحول و گستردگی این موضوع را در دو زمان با هم مقایسه کند.Ⓜ️?
#قرآن #جامعیت
●ڪانال نـــــقد الحاد و آتئیسم●
?ʝOin? @Naghde_elhad ®
⇙⇙مطالعہ و دانلود در⇙⇙
در ?||ڪافــــہ مُـــــطالعہ||?
?【 @kafee_book 】☕️
مفاتح القرآن و العقل
نویسنده : جمعیه التجدید الثقافیه الإجتماعیه
تاریخ انتشار : 1388-11-24
زبان: عربي
ناشر : دارکیوان
شابک :
: چكيده کتاب
نوشتار حاضر پیرامون فهم قرآن و شرایط و قواعد آن می باشد.
نویسنده در ضمن دو فصل، با اشاره به این که قرآن مرجع و مُهیمن بر همة علوم و کتاب ها می باشد. بر این باور است که باید اذهان خود را از هر گونه پیش داوری به قرآن آزاد نمائیم. ولی با بررسی موضوعات همچون سیاق، غریب القرآن و ضمایر، مفاهیم قرآن و قصّه های آن را زنده و دارای حیات جاویدان می داند. نویسنده فهم قرآن را مشروط به آزادی عقل از اسارت فهم گذشتگان و مأثورات وارده در تفسیر تعالیم آن ذکر می کند. وی در فصل بعدی، قرآن را حقیقتی مطلق و فهم انسان را نسبی و قصه های آن دارای حقایقی جاری در تمام زمان ها دانسته و ضمن با اهمیّت شمردن قسم های قرآن، وجود کلمات دخیل و غیر عربی را در قرآن نمی کند.
: موضوعات
فهم قرآن، قواعد تفسیر، شرایط تفسیر، مرجعیت قرآن، کلمات دخیل : کلید واژه
نام كتاب: البلاغ فى تفسير القرآن بالقرآن
پديدآور: صادقى تهرانى، محمد
تاريخ وفات پديدآور: 1432 ه. ق
موضوع: قرآن به قرآن
زبان: عربى
تعداد جلد: 1
ناشر: مكتبة محمد الصادقي الطهراني
مكان چاپ: ايران- قم
سال چاپ: 1419 ه. ق
نوبت چاپ: 1
البلاغ في تفسير القرآن بالقرآن از آثار محمد صادقى تهرانى به زبان عربى در عصر حاضر منتشر شده است.
مفسر محترم دو تفسير معروف بنام الفرقان و البلاغ دارد. در تفسير الفرقان علاوه بر شيوه تفسير قرآن به قرآن از سنت نيز استمداد نموده است چنانچه از نام آن پيداست ولى در تفسير البلاغ تنها از روش تفسير قرآن به قرآن پيروى نموده است.
روش تفسير قرآن به قرآن
مفسر محترم از ميان روشها و گرايشهاى تفسيرى، بيشتر اهتمام خود را بر روش تفسير قرآن به قرآن متمركز نموده و در اين زمينه به تفسيرپژوهى و قرآنپژوهى پرداخته است و حاصل اين پژوهش تفسير الفرقان بطور عام و تفسير البلاغ بصورت خاص است.
ايشان در تبيين روش تفسير قرآن به قرآن مىگويد« تفسير قرآن نياز به مقدمه دارد. مقدمات دو گونه است. يك: مقدماتى است كه مفسر بتواند پاسخگوى نظرات مخالف قرآن باشد. دو: مقدمات عادى و عمومى است. در روايتى از امير المومنين( ع) است كه مىفرمايد: انّ القرآن على اربعة اشياء على العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاولياء و الحقايق للانبياء. مقصود از عبارت لفظ نيست. چون اگر لفظ بود همين لفظ را بكار مىبرد. بعد از لفظ معنا است. بعد از معنا هم اشاره و لطايف و حقايق است. اينجا بعد از عبارت اشاره فرموده پس عبارت يعنى معنا، كه به معانى تحت اللفظى، نصّى و ظاهرى قرآن نظر دارد، و به كل عوام مسلمانان مربوط است و در اختصاص كسانى هم نيست. مراحل بعدى شرايطى دارد، و شرايط كسانى كه اهل اشاره و اهل لطائفند و اهل عمقند شرايط ديگرى است، شرايط آن با دو چشم وارد حوزه شدن است. يك چشم فرعى يا حاشيهاى كه نظر به علوم دارد و چشم ديگر اصلى كه نظر به قرآن دارد.
?لینک گروه "کتابخانه تخصصی علوم قرآن و حدیث"
https://telegram.me/joinchat/A4IKTjvvmF9FfQQmHclDLQ
?لینک کانال "کتابخانه تخصصی علوم قرآن و حدیث"
https://t.me/Quran_and_Hadith_specialized_lib
?لینک کانال فراخوان ها و اطلاع رسانی های علوم قرآن و حدیث:
https://telegram.me/hamayesh1111
?نسخه Word این کتاب را دانلود نمایید?
https://t.me/Quran_and_Hadith_specialized_lib/20776
امام جعفر صادق صلوات الله و سلام الله علیه: امر به معروف و نهی از منکر، دو مخلوقند از مخلوقات الهی؛ پس هر کس این دو را یاری نماید خدای متعال او را عزت می بخشد و هر کس کوچک بشمارد خدا هم ذلیلش می نماید
درباره کتاب تفسیر قرآن کریم، پس از ادبیات عربی، بر مباحث اعتقادی و مبانی کلامی استوار است؛ چنانکه هیچ آیهای را بدون بهره بردن از مبانی کلامی نمیتوان تفسیر کرد. مبانی کلامی تا بدانجا در تفسیر آیات وحی تأثیرگذار است که هر فرقه و اندیشه کلامی، تفسیری گونهگون و منحصربهفرد از قرآن کریم ارائه میدهد. با توجه به حوزه مطالعاتم و تحصیلات حوزوی و دانشگاهی مدتها بر آن بودم که مبانی کلامی تفسیر شیعی (امامی) را تدوین کنم و بهترین زمینه کار برای این هدف، تفسیر گرانسنگ التبیان و البته دیگر آثار گرانبهای شیخ الطائفه، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، است. پس از بیش از دوسال تحقیق و پژوهش در آثار شیخ طوسی و بهویژه تفسیر التبیان، بیست و سه مبنای کلامی را در آثار شیخ یافتم که در تفسیر قرآن کریم تأثیرگذار است. آنچه در این اثر میخوانید بیان مبانی کلامی شیخ طوسی، به عنوان نمونه برترین تفسیرشیعی، و بررسی حدود تأثیرگذاری این مبانی کلامی در تفسیر آیات قرآن کریم است. این پژوهش اثری میانرشتهای به شمار میآید که رابطه دوسویه کلام و تفسیر قرآن را آشکار میسازد. همچنین این پژوهش به خوبی مقام علمی شیخ طوسی، بهویژه در دو حوزه تفسیر و کلام را روشن میکند و جایگاه والای تفسیر التبیان را مشخص میسازد.
از صفحه فيس بوک استاد پورجوادي:
دو تفسیر از امام صادق در بارۀ امام ملکوتی
برخی از دوستان فیس بوکی در بارۀ مطلبی که من در خصوص برداشت هانری کربن از تشیع و امام غایب نوشته ام هم از خود من و هم از دیگران پرسشهائی کرده اند. من هر چند که فیس بوک را جلف تر و سبک تر از آن می دانم که بخواهم مباحث معنوی و عرفانی را در آن مطرح کنم، با این حال به دلیل تقاضای دوستان از من برای عمومی کردن این بحث در فیس بوک و همچنین سرعت و راحتی انتشار مطلب، دو تفسیر را که دوستم سعید کریمی برایم در تلگرام فرستاده در اینجا می آورم، همراه با توضیحی در بارۀ هر یک از آنها. این دو تفسیر تأییدی است از برداشت دو تن از شیعه شناسان بزرگ عصر ما، کربن و آقای محمد علی امیر معزی ، از مفهوم شیعی امام؛ و هر دو تفسیر هم از قول حضرت امام جعفر صادق (ع) است که خود بر اساس عقیده به وجود امام ملکوتی که شخص نورانی در عالم قدس است بیان گردیده است:
1. در تفسیر آیۀ « و أشرقت الأرض بنور ربّها» (39: 69) علی بن ابراهیم قمی از قول امام جعفر صادق (ع) می نویسد که منظور از «ربّها» در این آیه «پروردگارزمین» (ربّ الارض) است ( مرجع ضمیر «ها» ارض است) و این پروردگار زمین امام ملکوتی و نورانی است ( که در ادبیات عرفانی ما « پیر» و در فلسفۀ سینوی و اشراقی «عقل فعال» نامیده می شود). پس در قیامت، زمین به نوری که پروردگار زمین یا ربّ الارض و یا امام الارض یا امام غایب بر آن می تابد روشن می گردد.
تفسیر شیعی فوق نه مشرکانه است و نه غلو آمیز. « رب الارض» در حقیقت مرتبه ایست از مراتب ظهور و تجلی باری تعالی، مرتبه ای که قرآن در حق آن می فرماید: « و ما قدروا الله حق قدره ، و الارض جمیعا قبضته یوم القیامة و السموات مطویات بیمینه»، یعنی قدر حق تعالی را به لحاظ مراتب ظهور و تجلی او درک نمی کنند و نمی فهمند که زمین سراسر در دست حق ( در مرتبۀ امام الارض یا امام ملکوتی) است. و سپس در دنبالۀ همین آیه می فرماید : «سبحانه و تعالی عما یشرکون». و این تسبیح به خاطر این است که خدا را در مرتبۀ صورت انسانی آن که صورت امام است در نظر گرفته است. فقط کسانی که قابلیت درک و فهم مراتب تجلی را ندارند و به وجود امام ملکوتی و غایب ایمان ندارند تفسیر حضرت صادق را غلو آمیز می انگارند.
2. از حضرت صادق (ع) در خواست می کنند تا آیۀ « و ما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمی » (8: 17) را توضیح دهد. این آیه خطاب به پیغمبر است که خداوند به او می فرماید که وقتی تو سنگریزه هارا به طرف دشمن پرتاب می کنی تو نیستی که می اندازی بلکه خداست. این آیه همواره محتاج به تفسیر بوده است. مؤمنان از همان ابتدا می خواستند بدانند که چطور می شود که محمد (ص) هم سنگ اندازی کرده باشد و هم در عین حال نکرده باشد. این سؤال را هم از حضرت صادق (ع) می کنند و حضرت می گوید که منظور از الله در این آیه علی ست. چرا؟ چون الله در مرتبه ای که سنگ می اندازد نه خدای تنزیهی و متعالی بلکه خدائی است که در صورت انسان است (در مرتبه تنزیه و تسبیح، خدا فوق صورت انسانی است و فوق کارهائی است که خلق انجام می دهد) و خدائی که در صورت انسانی متجلی می شود همان امام ملکوتی و غایب است، و این امام ملکوتی که وجه الله و یدالله است به نحو اتم و اکمل در دورۀ اسلامی در شخص علی بن ابی طالب ظهور کرده است، یعنی علی آینۀ تمام نمای امام ملکوتی و انسان کامل نورانی بوده است. (کسانی که تجلی امام غایب را در علی و امامان دیگر انکار می کنند و علی را صرفا یکی از "علماء ابرار" و همطراز فقهای قم و نجف تصور می کنند، پشت آینه را می بینند).
امام جعفر صادق صلوات الله و سلام الله علیه: امر به معروف و نهی از منکر، دو مخلوقند از مخلوقات الهی؛ پس هر کس این دو را یاری نماید خدای متعال او را عزت می بخشد و هر کس کوچک بشمارد خدا هم ذلیلش می نماید
از غرائب سخنان اخير دکتر سروش (1)
از غرائبی که در سخنان اخير دکتر سروش ديدم اين است که می فرمايند در ميان مسلمانان هيچ کتابی به اندازه فصوص الحکم ابن عربی و مثنوی مولوی بلخی شرح و تفسير نشده. آيا واقعا شناخت ايشان از ادبيات و تراث اسلامی در اين اندازه است؟ به ايشان پيشنهاد می کنم ذريعه آقا بزرگ و کشف الظنون (همراه ذيل آن ايضاح المکنون) را در ذيل عنوان شرح (و حاشيه و تعليقه) ببينند تا متوجه شوند خيلی کتاب های ديگر هست که بسيار بيش از فصوص و مثنوی مورد شرح و تفسير قرار گرفته اند. ايشان نکته غریب ديگری هم همينجا ابراز داشته اند که حقيقتا مايه تعجب است. می فرمايند اين همه شرح و تفسير بر فصوص و مثنوی نشانه اين است که مسلمانان با اين دو کتاب معامله ای همچون قرآن داشته اند؛ چرا که همينطور که قرآن کريم در طول تاريخ مورد تفسير مفسران قرار گرفته اين دو کتاب هم مورد شرح و تفسير قرار گرفته اند. صادقانه عرض می کنم که اين برداشت از ادبيات شرح نويسی از غريب ترين چيزهایی است که در عمر خود خوانده و شنيده ام...
https://t.me/azbarresihayetarikhi
💠دانلود کتاب علامه طباطبایی کتاب «گلچینی از معارف تشیع» را پس از دو کتاب «قرآن در اسلام» و «شیعه در اسلام» تالیف نمود
این کتاب سومین اثر این مجموعه است که به پیشنهاد اساتید مغرب زمین، نوشته شده است
از صفحه فيس بوک استاد پورجوادي:
دو تفسیر از امام صادق در بارۀ امام ملکوتی
برخی از دوستان فیس بوکی در بارۀ مطلبی که من در خصوص برداشت هانری کربن از تشیع و امام غایب نوشته ام هم از خود من و هم از دیگران پرسشهائی کرده اند. من هر چند که فیس بوک را جلف تر و سبک تر از آن می دانم که بخواهم مباحث معنوی و عرفانی را در آن مطرح کنم، با این حال به دلیل تقاضای دوستان از من برای عمومی کردن این بحث در فیس بوک و همچنین سرعت و راحتی انتشار مطلب، دو تفسیر را که دوستم سعید کریمی برایم در تلگرام فرستاده در اینجا می آورم، همراه با توضیحی در بارۀ هر یک از آنها. این دو تفسیر تأییدی است از برداشت دو تن از شیعه شناسان بزرگ عصر ما، کربن و آقای محمد علی امیر معزی ، از مفهوم شیعی امام؛ و هر دو تفسیر هم از قول حضرت امام جعفر صادق (ع) است که خود بر اساس عقیده به وجود امام ملکوتی که شخص نورانی در عالم قدس است بیان گردیده است:
1. در تفسیر آیۀ « و أشرقت الأرض بنور ربّها» (39: 69) علی بن ابراهیم قمی از قول امام جعفر صادق (ع) می نویسد که منظور از «ربّها» در این آیه «پروردگارزمین» (ربّ الارض) است ( مرجع ضمیر «ها» ارض است) و این پروردگار زمین امام ملکوتی و نورانی است ( که در ادبیات عرفانی ما « پیر» و در فلسفۀ سینوی و اشراقی «عقل فعال» نامیده می شود). پس در قیامت، زمین به نوری که پروردگار زمین یا ربّ الارض و یا امام الارض یا امام غایب بر آن می تابد روشن می گردد.
تفسیر شیعی فوق نه مشرکانه است و نه غلو آمیز. « رب الارض» در حقیقت مرتبه ایست از مراتب ظهور و تجلی باری تعالی، مرتبه ای که قرآن در حق آن می فرماید: « و ما قدروا الله حق قدره ، و الارض جمیعا قبضته یوم القیامة و السموات مطویات بیمینه»، یعنی قدر حق تعالی را به لحاظ مراتب ظهور و تجلی او درک نمی کنند و نمی فهمند که زمین سراسر در دست حق ( در مرتبۀ امام الارض یا امام ملکوتی) است. و سپس در دنبالۀ همین آیه می فرماید : «سبحانه و تعالی عما یشرکون». و این تسبیح به خاطر این است که خدا را در مرتبۀ صورت انسانی آن که صورت امام است در نظر گرفته است. فقط کسانی که قابلیت درک و فهم مراتب تجلی را ندارند و به وجود امام ملکوتی و غایب ایمان ندارند تفسیر حضرت صادق را غلو آمیز می انگارند.
2. از حضرت صادق (ع) در خواست می کنند تا آیۀ « و ما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمی » (8: 17) را توضیح دهد. این آیه خطاب به پیغمبر است که خداوند به او می فرماید که وقتی تو سنگریزه هارا به طرف دشمن پرتاب می کنی تو نیستی که می اندازی بلکه خداست. این آیه همواره محتاج به تفسیر بوده است. مؤمنان از همان ابتدا می خواستند بدانند که چطور می شود که محمد (ص) هم سنگ اندازی کرده باشد و هم در عین حال نکرده باشد. این سؤال را هم از حضرت صادق (ع) می کنند و حضرت می گوید که منظور از الله در این آیه علی ست. چرا؟ چون الله در مرتبه ای که سنگ می اندازد نه خدای تنزیهی و متعالی بلکه خدائی است که در صورت انسان است (در مرتبه تنزیه و تسبیح، خدا فوق صورت انسانی است و فوق کارهائی است که خلق انجام می دهد) و خدائی که در صورت انسانی متجلی می شود همان امام ملکوتی و غایب است، و این امام ملکوتی که وجه الله و یدالله است به نحو اتم و اکمل در دورۀ اسلامی در شخص علی بن ابی طالب ظهور کرده است، یعنی علی آینۀ تمام نمای امام ملکوتی و انسان کامل نورانی بوده است. (کسانی که تجلی امام غایب را در علی و امامان دیگر انکار می کنند و علی را صرفا یکی از "علماء ابرار" و همطراز فقهای قم و نجف تصور می کنند، پشت آینه را می بینند).
🔸نظر آیة الله العظمی مرعشی نجفی درباره تفسیر المیزان:
تفسیر قرآن در بین مسلمانان تاکنون به سه شکل بوده؛ یکی تفسیر به عقل، یکی تفسیر به نقل، یکی هم تفسیر قرآن به قرآن.
در دو مورد اول تفاسیری هم در بین علمای عامه که همان اهل سنت هستند وجود دارد، و تفاسیری بین علمای خاصه که شیعیان هستند.
در تفسیر قرآن به قرآن، دو تفسیر تا به حال در بین مسلمانان وجود داشت، که از پس این کار برنیامده بودند، و این توفیق شامل حال این مرد بزرگ شد که به توفیقات الهی و در توسلات به قبر مبارک سیدالشهدا (ع) خداوند به ایشان مرحمت کرد که تفسیر قرآن به قرآن را در «المیزان» شروع کردند.
@bazmeghodsian
🔸جلسه تفسیر قرآن کریم آیة الله العظمی علامه جوادی آملی پس از 40 سال به پایان رسید. جلد 52 تفسیر تسنیم ایشان نیز سال گذشته منتشر شد که تا پایان سوره کهف را در بر دارد. و اینها تنها یکی از اثرات وجودپربار این فقیه حکیم عارف و اسلام شناس بزرگ معاصر است.
🔹جا دارد از تفکیکیان با آن ادعاها بپرسیم شما چه نقشی در ترویج قرآن و معارف اهل بیت (ع) و دفاع از دین داشته اند؟ مگر نه این که 60 سال است دنیا اسلام را از طریق کتب علامه طباطبائی و شاگردان برجسته اش به خصوص شهید مطهری می شناسد، و نوع کسانی که در این چند دهه آگاهانه به اسلام روی آورده اند پس از مطالعه کتب این دو حکیم متاله و در پرتو بیداری اسلامی ناشی از انقلاب حکیم عارف بزرگ امام خمینی بوده است؟
🔸ابواب الهدای میرزا مهدی، بیان الفرقان شیخ مجتبی، میزان المطالب میرزا جواد، تنبیهات مروارید و توحید و مناهج ملکی میانجی چند نفر را به دین علاقمند کرده و شبهات را از ذهنشان زدوده است؟ تاثیر جهانی یا ملّی پیشکش، چرا درحوزه ها کسی به این آثار اعتنا نداشته وبیش از یکی دو بار چاپ نشده؟
با این وصف این هیاهوی بیهوده تفکیک برای چیست؟
@bazmeghodsian
🔻تاملی در یک نقل قول
🔸از علامه طباطبائی نقل شده است که روی آوردن ایشان به قرآن و نگارش تفسیر المیزان پس از آن است که مادرش را به خواب دیده و به او گفته جواب خدا را چه می دهی که عمرت را در فلسفه گذراندی؟! و ایشان پس از آن به نگارش المیزان می پردازد!
🔹اما اشتغال حضرت علامه به قرآن کریم و تفسیر آن به سالها قبل از نگارش المیزان برمی گردد و ایشان قبل از المیزان تفسیری به نام البیان مرقوم نموده بودند که پس از وفات ایشان در شش جلد چاپ شد.
علاوه بر آن به نقل آیة الله العظمی بهجت حضرت علامه در ایام شاگردی نزد آیة الله قاضی نیز به تفسیر قرآن به قرآن عنایت داشت و مباحثی به آن سبک در جمع تلامذه استاد مطرح می نمود.
(و مضافاً بر این که اشتغال به علوم عقلی عمل به دستور قرآن کریم است، کما لا یخفی، و حضرت علامه علی رغم سنگ اندازیها تا پایان عمر به تدریس علوم عقلی اشتغال داشت و دو کتاب بدایة و نهایة الحکمة را در سالهای آخر عمر تصنیف فرمود).
@bazmeghodsian
🔸دوستان عزیزی که جویای تفسیر فارسی قابل استفاده و مطمئن هستند را به «تفسیر آموزشی» اثر استاد سید محمد رضا صفوی توصیه می کنم. از این اثر قویم تاکنون ده جلد منتشر شده و مشتمل بر بیان دقایق تفسیری به زبان ساده است. نمونه مشابهی برای آن از جهت دقت نظر و به روز بودن مطالب سراغ ندارم.
🔹از این مفسر توانا: «ترجمه قرآن بر اساس المیزان»، «ژرفای توحید، ترجمه و تفسیر مختصر قرآن کریم حمد - انعام» و تفسیر مستقل سوره های یس، حجرات، لقمان، جمعه و منافقون، تفسیر آیات احکام جلد اول، «بازخوانی مبانی تفسیر قرآن» و نیز دو اثر ارزشمند «پژوهش هایی قرآنی» و «نقد آموزی ترجمه های قرآن» منتشر شده است.
@bazmeghodsian
🔻تاملی در یک نقل قول
🔸از علامه طباطبائی نقل شده است که روی آوردن ایشان به قرآن و نگارش تفسیر المیزان پس از آن است که مادرش را به خواب دیده و به او گفته جواب خدا را چه می دهی که عمرت را در فلسفه گذراندی؟! و ایشان پس از آن به نگارش المیزان می پردازد!
🔹اما اشتغال حضرت علامه به قرآن کریم و تفسیر آن به سالها قبل از نگارش المیزان برمی گردد و ایشان قبل از المیزان تفسیری به نام البیان مرقوم نموده بودند که پس از وفات ایشان در شش جلد چاپ شد.
🔸علاوه بر آن به نقل آیة الله العظمی بهجت، حضرت علامه در ایام شاگردی نزد آیة الله قاضی نیز به تفسیر قرآن به قرآن عنایت داشت و مباحثی به آن سبک در جمع تلامذه استاد مطرح می نمود.
🔹و مضافاً بر این که اشتغال به علوم عقلی عمل به دستور قرآن است، و حضرت علامه علی رغم سنگ اندازیها تا پایان عمر به تدریس علوم عقلی اشتغال داشت و دو کتاب بدایة و نهایة الحکمة را در سالهای آخر عمر تصنیف فرمود.
با توضیحات فوق نقل قول مزبور به کلّی مخدوش و غیر قابل پذیرش بوده و خلاف تاریخ و سیره علامه طباطبائی است.
https://t.me/bazmeghodsian/27427
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com