صحيح است
فولاد گاهي به شكل شمشير وگاهي به شكل
خنجر در ميايد تا از بسته شدن به كمر تو
عيش مكرري پيداكند
ممکن است:
که از بیم مردان شمشیر زن...
انچه به ذهن من رسید
شاهدانی دیگر برای ته خرقه در معنی زیر خرقه:
اقبال لاهوری » زبور عجم
تکیه بر حجت و اعجاز و بیان نیز کنند
کار حق گاه به شمشیر و سنان نیز کنند
گاه باشد که تهِ خرقه زره میپوشند
عاشقان بندهٔ حالاند و چنان نیز کنند
مشت خونی که دل نافه از او پرخون است
در ته خرقهٔ پشمینهٔ درویشان است
صائب
👆👆👆
… دو زن به نزد سلیمان (ع) می آیند و هر دو ادعا میکنند که مادر کودکی هستند. آنها از سلیمان (ع) درخواست میکنند که بین آنها قضاوت کند. سلیمان (ع) دستور می دهد شمشیر بکشند و کودک به دو نیم تقسیم شود و نیمی از او به هر زن داده شود. یکی از آن دو زن گریسته از ادعای خود برگشته و درخواست میکند که سلیمان کودک را به زن دیگر دهد و او را نکشد. سلیمان (ع) اعلام میکند که این زن مادر واقعی کودک است زیرا ترجیح داده است که کودک زنده بماند.
در نگاره ی فوق، که برگی از یک نسخه خطی فاخر است، حضور دیوها، فرشتگان، اجنه و اقوام گوناگون در حضور سلیمان (ع) مشهود است، اقوام گوناگون در این نقاشی بنا به ادراک نقاش عصر صفوی عبارتند از مردمانی در لباس ایرانی صفوی، رومی عثمانی، هندی گورکانی، ارمنی و اروپایی؛ لذا این تابلو نمایشگری خوب از پوشش و هیئت تمام اقوام مشهور آن دوران است.
👆👆👆
✅ استاد عباس اقبال و قلم ژورنالیستی او
عباس اقبال آشتیانی ادیب، نویسنده، مورخ و عضو فرهنگستان ایران بنیانگذار تدریس تاریخ به شیوه نوین و پیشرو تألیف کتابهای درسی تاریخ و جغرافیا برای دبیرستان هاست. وی در مقالاتی با عنوان انتقاد ادبی در مجله دانشکده مبانی و اصول نقد ادبی را نشان داده است. اقبال همچنین نخستین مولف تاریخ تمدن به زبان فارسی و وارد کننده این مبحث در برنامه درسی دانشکده ادبیات بوده است. وی در تاریخ نویسی و تصحیح متون و تتبعات ادبی، از شیوه علمی خلاقانه پیروی کرده است.
در این مقاله نوشته هایی از اقبال که مایه های سبک ژورنالیستی در آن به چشم می خورد نقل می شود. http://yon.ir/69ZU
@manuscript
✅پروفسور محمد اقبال مُجدّدی (زاد روز:15 سپتامبر1950) تاریخ دان و عرفان شناس برجسته پاکستانی به شمار می رود که نسخه های خطی عرفانیِ فارسی و اردو را تصحیح کرده است یا با مقدمه ای عالمانه چاپ عکسی کرده است. وی برای: "اردو دائرة معارف اسلامیه" (دانشگاه پنجاب، لاهور)، "دانشنامه جهانِ اسلام" (تهران)، دانشنامه زبان و ادبِ فارسی" در شبه قاره (تهران) مدخل هایِ بسیاری نوشته است.
پروفسور اقبال مُجددی در سال در 2014 تمامی کتاب خانه خود را به "کتابخانه مرکزی دانشگاهِ پنجاب" اهدا نمود که در طبقة دوم، بخشِ شرق شناسی با عنوانِ:"ذخیره پروفسور محمد اقبال مُجدّدی" نگهداری می شود که دارای
10000 کتاب و 226 نسخه خطی است. . فهرست کتابهای کتابخانه جناب اقبال مُجددی در دو جلد و فهرستِ مخطوطات و مصوّراتِ عربی، فارسی و اردو کتابخانه وی در یک جلد در سال 2016 از "کتابخانه دانشگاه مرکزی دانشگاه پنجاب" لاهور، پاکستان منتشر شد.
برای آگاهی از تالیفات و تصحیحات پروفسور اقبال مُجددی نگاه کنید به:
https://b2n.ir/s80485
جناب اقبال مُجددی از سال 2013 تا 2020 ، "تذکره علما و مشایخ پاکستان و هند" را به زبان اردو در 5 جلد منتشر نمود.
♦️پی دی اف کاملِ جلد 1 و 2 در این لینک در دسترس است 🔽
http://www.maktabah.org/en/item/2564-tazkirah-mashaikh
🟣تصویر فهرست (فقط فهرست) جلدهای 3 و 4 و 5 در فرسته بعدی آمده است 🔽 🔽 🔽
🆔 @manuscript
نکتهای دربارهٔ ذوالفِقار
«ذوالفِقار» به معنای صاحبِ فقرات است. فقره به معنای مهرهٔ کمر است. گفته شده است که چون بر پشت این شمشیر خراشهای پست و همواری بوده، آن را به این نام خواندهاند.
این شمشیر از آنِ عاص بن منبه بوده که در جنگ بدر کشته شد و شمشیرش به رسول الله (ص) رسید و حضرت در جنگِ اُحُد ذوالفقار را به امام علی (ع) داد.
در فرهنگ عامه و شمایلنگاریهای مذهبی این شمشیر را به صورت شمشیری دارای دو سر ترسیم میکنند.
یکی از کهنترین منابعی که اشاره به «ذو شُعبَتَین» (دو شاخه) بودن شمشیر شده مَناقب شهر آشوب (متوفّای ۵۸۸) است. ر.ک: (مناقب، ج ۳، ص ۲۴۹). پس سابقهٔ این باور به حدود نه قرن پیش میرسد، با این اوصاف در لغتنامهٔ علامه دهخدا ذیل «ذوالفقار » چنین آمده است:
«اینکه گمان برند دارای دو تیغه یا دو زبانه بوده بر اصلی نیست».
(http://yon.ir/m13tI
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
✅ استاد عباس اقبال و قلم ژورنالیستی او
عباس اقبال آشتیانی ادیب، نویسنده، مورخ و عضو فرهنگستان ایران بنیانگذار تدریس تاریخ به شیوه نوین و پیشرو تألیف کتابهای درسی تاریخ و جغرافیا برای دبیرستان هاست. وی در مقالاتی با عنوان انتقاد ادبی در مجله دانشکده مبانی و اصول نقد ادبی را نشان داده است. اقبال همچنین نخستین مولف تاریخ تمدن به زبان فارسی و وارد کننده این مبحث در برنامه درسی دانشکده ادبیات بوده است. وی در تاریخ نویسی و تصحیح متون و تتبعات ادبی، از شیوه علمی خلاقانه پیروی کرده است.
در این مقاله نوشته هایی از اقبال که مایه های سبک ژورنالیستی در آن به چشم می خورد نقل می شود. http://yon.ir/69ZU
@manuscript
☘ امروز با بیدل
به مناسبت اربعین حسینی
🔺 برو در کربلا، دیگر مپرس از رمز استغنا
🔻 شهید ناز او، از تیغ میخواهد دَم آبی
این بیت بیدل آمیزهای است از عشق و حماسه. شاعر شهدای کربلا را شهید ناز معشوق میداند، ولی شهیدانی که آب را از لب تیغ طلب میکردند.
میدانیم که آبدادن شمشیر، آن را محکمتر و برندهتر میساخته است. بیدل به همین اعتبار، گاهی شمشیر را به جوی آب تشبیه میکند:
کی شود وهم تعلّق مانع وارستگان؟
آب اگر در جوی شمشیر است، میباشد روان
و حالا، شهیدان ناز معشوق، از این آب مینوشند.
نکتۀ دیگر، ایهام در کلمۀ «دم» است که از طرفی «لب» معنی میدهد و شاعر انگار از «لب آب» سخن میگوید و از طرفی به معنی خون است و با شمشیر تناسب دارد. بیدل در چند جای دیگر هم که از شمشیر و تیغ اسم برده، «دم» را به دو معنی به کار برده است:
مزاج خودشکن آزار کس نمیخواهد
کم است ریزش خون، تیغ را ز ریزش دم
میگوید شمشیری که دم (لب) آن ریخته باشد، انگار که ریزش دم (خون) آن هم کمتر میشود.
به هر حال، بیت بسیار حماسی و باشکوه است و در آن زمانهای که اغلب شاعران ما به واقعۀ کربلا از منظر تأثر و اندوه مینگریستهاند، این که شاعری آن را از منظر استغنا و بینیازی ببیند، جالب است. سخن را با یک بیت عاشورایی دیگر از بیدل ختم میکنم.
گلریزی اشک، بوی خون داشت
این سبحه ز خاک کربلا بود
میگوید تسبیحی که از خاک کربلا بسازی، اگر در حین مناجات با گریه کنی، اشک تو هم بوی خون خواهد داشت. این یعنی زنده بودن خون شهیدان کربلا، که امروزه در ادبیات آیینی ما بسیار مطرح است.
#امروز_با_بیدل
#محمدکاظم_کاظمی
@khanehayeneh
☘ امروز با بیدل
به مناسبت اربعین حسینی
🔺 برو در کربلا، دیگر مپرس از رمز استغنا
🔻 شهید ناز او، از تیغ میخواهد دَم آبی
این بیت بیدل آمیزهای است از عشق و حماسه. شاعر شهدای کربلا را شهید ناز معشوق میداند، ولی شهیدانی که آب را از لب تیغ طلب میکردند.
میدانیم که آبدادن شمشیر، آن را محکمتر و برندهتر میساخته است. بیدل به همین اعتبار، گاهی شمشیر را به جوی آب تشبیه میکند:
کی شود وهم تعلّق مانع وارستگان؟
آب اگر در جوی شمشیر است، میباشد روان
و حالا، شهیدان ناز معشوق، از این آب مینوشند.
نکتۀ دیگر، ایهام در کلمۀ «دم» است که از طرفی «لب» معنی میدهد و شاعر انگار از «لب آب» سخن میگوید و از طرفی به معنی خون است و با شمشیر تناسب دارد. بیدل در چند جای دیگر هم که از شمشیر و تیغ اسم برده، «دم» را به دو معنی به کار برده است:
مزاج خودشکن آزار کس نمیخواهد
کم است ریزش خون، تیغ را ز ریزش دم
میگوید شمشیری که دم (لب) آن ریخته باشد، انگار که ریزش دم (خون) آن هم کمتر میشود.
به هر حال، بیت بسیار حماسی و باشکوه است و در آن زمانهای که اغلب شاعران ما به واقعۀ کربلا از منظر تأثر و اندوه مینگریستهاند، این که شاعری آن را از منظر استغنا و بینیازی ببیند، جالب است. سخن را با یک بیت عاشورایی دیگر از بیدل ختم میکنم.
گلریزی اشک، بوی خون داشت
این سبحه ز خاک کربلا بود
میگوید تسبیحی که از خاک کربلا بسازی، اگر در حین مناجات با گریه کنی، اشک تو هم بوی خون خواهد داشت. این یعنی زنده بودن خون شهیدان کربلا، که امروزه در ادبیات آیینی ما بسیار مطرح است.
#امروز_با_بیدل
#محمدکاظم_کاظمی
@khanehayeneh
با عرض سلام و احترام خدمت مدیر محترم کانال تلگرامی مدایح و مراثی
با سپاس و قدردانی از زحمات شما
این بیت فارسی اصلا از محمد اقبال (اندیشمند پاکستانی) نیست. بنده تمام اشعار مجموعه های فارسی اقبال را امروز نگاه کرد. در آنها نبود.
علامه محمد اقبال هرگز به عراق نرفته بود. به ایران هم هرگز نیامده بود. بسیار بسیار آرزوی زیارت قبر مطهر پیامبر اکرم ص و رفتن به حج را داشت که هرگز برآورده نشد.
اقبال در نامه هایش نوشته است که مایل نیست شاعر شمرده شود. که هزاران افسوس با تصور محض از شاعر بودن اقبال از اندیشه های بی اندازه مهم او درباره جهان و اسلام بی خبر مانده ایم. اندیشه های نابش که در نامه هایش و هفت سخنرانی او در هندوستان است.
لطف می فرمایید در کانال مفیدتان این تصحیح را مبذوب فرمایید که این بیت فارسی از علامه محمد اقبال نیست.
با سپاس فراوان و دعاگویی برای توفیقلت روزافزون شما.
🔶سیّدبنطاووس و کتاب «اقبال الاعمال»:
🌙ملاحسینقلی همدانی: «کسی مانند سیّدبنطاووس در امّت محمّد در علم مراقبه -از غیرمعصومین- در علم مراقبه نیامده است.»
🌙میرزا جوادآقا ملکی تبریزی: «سرور ما، مقتداى اهل علم و عمل، طاووس اهل مراقبه و معلّم آنان و مروّج این علم (قدّس اللَّه سرّه) در کتاب شریف «اقبال» اصول مراقبه اعمال سال را بر بهترین شیوه ممکن نگاشته، به گونهاى که در این معنى نظیرى براى آن یافت نمىشود. بخصوص از دعا و مناجاتى که در خاتمه آن انشاء فرموده معلوم مىشود که وى در نگارش این کتاب نیز مراقبه خداوند (جلّ جلاله) را کاملا به عمل آورده است.»
🌙سیّدعلیآقا قاضی: «سیّدبنطاووس، سیّد بحرالعلوم و ابنفهد حلّی از میان متاخرین تمکن در توحید داشتهاند.»
🌙آیتالله بهجت:
1. «شاید سید بن طاووس در تعبدیات و کرامات بر همه علما مقدم باشد. او مدعی است که خداوند مقام الهام را به او اعطا کرده است، همان مقامی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:” اعطانی الوحی و اعطی علیّا الالهام"(خداوند به من، مقام وحى و به على علیهالسلام مقام الهام را ارزانى داشت.)»
2. در هر حال به نظر بنده ، سید بن طاووس، در معنویات و تعبدیات اولِ اول است.»
3. «طلبهاى که کتابهاى سید رحمهالله را ندیده باشد، مثل این است که هیچ ندیده است.»
4. «هر کس اقبال سیدابنطاووس را نداشت، اساتیدِ ما او را رفیق خود نمىشمردند. هر مقدار از اقبال را که مطالعهکردنى است، مطالعه، و هر مقدار را که عملکردنى است، به هر اندازه حال دارید، عمل کنید.»
5. هرگاه در ماههاى رجب، شعبان و ماه مبارک رمضان درخواست دستورالعمل از محضرشان مىشد، مىفرمودند: «اقبال، اقبال، اقبال.»
یا اینکه: «مطالعه و عمل به اقبال سید، کافى است.» و یا: «اَنْسَب (مناسبتر) از کتاب اقبال سراغ ندارم.»
🔶 از پیج اینستاگرام «هنر صفوی» نیز دیدن فرمایید:
https://www.instagram.com/safavid_art
☘ امروز با بیدل
🔺 برو در کربلا، دیگر مپرس از رمز استغنا
🔻 شهید ناز او، از تیغ میخواهد دَم آبی
این بیت بیدل آمیزهای است از عشق و حماسه. شاعر شهدای کربلا را شهید ناز معشوق میداند، ولی شهیدانی که آب را از لب تیغ طلب میکردند.
میدانیم که آبدادن شمشیر، آن را محکمتر و برندهتر میساخته است. بیدل به همین اعتبار، گاهی شمشیر را به جوی آب تشبیه میکند:
کی شود وهم تعلّق مانع وارستگان؟
آب اگر در جوی شمشیر است، میباشد روان
و حالا، شهیدان ناز معشوق، از این آب مینوشند.
نکتۀ دیگر، ایهام در کلمۀ «دم» است که از طرفی «لب» معنی میدهد و شاعر انگار از «لب آب» سخن میگوید و از طرفی به معنی خون است و با شمشیر تناسب دارد. بیدل در چند جای دیگر هم که از شمشیر و تیغ اسم برده، «دم» را به دو معنی به کار برده است:
مزاج خودشکن آزار کس نمیخواهد
کم است ریزش خون، تیغ را ز ریزش دم
میگوید شمشیری که دم (لب) آن ریخته باشد، انگار که ریزش دم (خون) آن هم کمتر میشود.
به هر حال، بیت بسیار حماسی و باشکوه است و در آن زمانهای که اغلب شاعران ما به واقعۀ کربلا از منظر تأثر و اندوه مینگریستهاند، این که شاعری آن را از منظر استغنا و بینیازی ببیند، جالب است. سخن را با یک بیت عاشورایی دیگر از بیدل ختم میکنم.
گلریزی اشک، بوی خون داشت
این سبحه ز خاک کربلا بود
میگوید تسبیحی که از خاک کربلا بسازی، اگر در حین مناجات با گریه کنی، اشک تو هم بوی خون خواهد داشت. این یعنی زنده بودن خون شهیدان کربلا، که امروزه در ادبیات آیینی ما بسیار مطرح است.
#امروز_با_بیدل
#محمدکاظم_کاظمی
@khanehayeneh
دو اجرای مختلف از یک قصیده ی عالیة المضامین از اقبال لاهوری که گفته می شود توسط برخی شعرای مصری به زبان عربی برگردانده شده است با صدای نصرالدین طوبار مبتهل شهیر مصری در دهه ی هفتاد و هشتاد میلادی.
ترویج دین زرتشتی به زور شمشیر در ایران
به قلم عادل
قابل توجه کسانی که انتشار اسلام در ایران را به زور شمشیر می دانند.
پس از پیدایش و ظهور زرتشت در ایران و پذیرش این دین از طرف شاه وقت ایران گشتاسب این دین دینی حکومتی از سوی دستگاه حاکم اعلان شد و اسفندیار پسر گشتاسب و زریر برادر گشتاسب مبلغان این آئین گشتند.
وقتی خانواده سلطنتی و حکومتی طرفدار و مبلغ یک آئین و مکتب باشند طبیعتا کسی نمی تواند مخالفت کند و اگر کسی چنان کند بالطبع گردنکش شناخته می شود و به دار آویخته می شود. اسفندیار و زریر در شاهنامه می گویند:
کشیدند شمشیر وگفتند اگر
کسی باشد اندر جهان سربه سر
که نپسندد او را به پیغمبری
سر اندر نیارد به فرمان بری
نیاید به درگاه فرخنده شاه
نبندد میان پیش رخشنده گاه
نگیرد از او راه و دین بهی
مر این دین به را نباشد رهی (یعنی غیر از پذیرش این دین راه دیگری ندارد)
به شمشیر جان از برش برکنیم
سرش را به دار برین برزنیم
به صورت علنی گفته می شود که زرتشتیت از سوی خاندان گشتاسب به طریق زور و شمشیر گسترش یافت. بدین گونه زرتشتیت به وسیله ی زور و شمشیر خاندان حکومتی گشتاسب گسترش یافت….
این آئین تا آن حد غریب بود که رستم قهرمان شاهنامه مخالف آن بود و علیه گشتاسب شورید و گشتاسب سپاهی سوی او به فرماندهی اسفندیار فرزند خویش فرستاد و به او گفت:
چو آنجا رسی دست رستم ببند
بیارش به بازو فکنده کمند…
رستم آئین نوی دستگاه حکومتی را به تمسخر می گیرد و به طعنه از اسفندیار که اکنون زرتشتی شده است از او به عنوان نو آئین یاد می کند:
بدو گفت رستم که ای پهلوان
نو آئین و نوساز و فرخ جوان
از این گفته ی رستم مشخص است که رستم این آئین یعنی زرتشتیت را به رسمیت نمی شناسند و با آن می جنگد.
✅ کانال ایران باستان از حقیقت تا خیال
🌐 @iran_bastaan
بله. حتما. حتما. لطفا اجازه می فرمایید پاسخِ پرسش های تان، چند روز دیگر ارسال شود؟ 🙏🙏🙏
همین شماره را هم مطالعه بفرمایید، مرحوم شمس العلما نذیر احمد درباره دو نسخه خطی و یک شمشیر به نمایش گذاشته شده در همان نمایشگاه ۶ فوریه ۱۹۲۴ به اختصار نوشته است.
باز هم تشکر از حُسن توجه اتان. 🙏🙏🙏
با این قبیل استدلالات به سراغ بازخوانی تاریخ نمی توان رفت. صرفِ شمشیر زدن قرار است چه فضیلتی برای او به ارمغان بیاورد. ملاک همان جملۀ امیرالمؤمنین است که تقدیم شد. وگرنه شمر هم در جنگ صفین در سپاه امیرالمؤمنین بود و به دفاع از او شمشیر زد و از قضا مجروح هم شد ! امیرالمؤمنین خواهان شمشیرِ کسی نبود، خواهان شعور این جماعت بود که به وقتش این شعور را از خود نشان ندادند.
موسسۀ "دبستان اقبال" در شهر لاهور- پاکستان/
مصاحبه با دکتر صلاح الدین اقبال، نوۀ علامه اقبال لاهوری، به منظور تهیه فیلم مستند از نقش اقبال در گسترش زبان فارسی.
دیوارهای دبستان اقبال، مملو از دست نوشته ها و اسناد مربوط به علامه است، مانند بیت بالا 👆
مرتضی رضوانفر
پژوهشگاه میراث فرهنگی
وادی عشق بسی دور ودراز است ولی
طی شود جاده صد ساله به آهی گاهی
اقبال لاهوری
از هر کرانه تیر دعا کرده ام رها
شاید کزین میانه یکی کارگر شود
حافظ
از شما استادان می آموزیم 🌺
🔺نامهای که یک کارمند در نیمۀ دوم قرن ششم (۸قرن قبل) برای اجازۀ استفاده از کتابخانۀ دولتی (و نیز سهمیۀ هیزم) به حاکم نوشته است:
✉️پایندگیِ اقبال قرین حضرت خداوندی باد. بنده زمین خدمت میبوسد و به غايت الغایات مشتاق و متعطّشِ شرفِ دستبوس است، میسّر باد. و در این حال چون به تحصیل مشغول است به کتُب احتیاج میافتد و همه دربند کردهاند و به مهر خزانهدارِ خداوندست از آن که طعمۀ موشان شود. اولىٰ آن بُوَد که بفرماید تا به بندگان رسانند. سایۀ عالیِ خداوندی کشیده باد.
و اگر به ثقل خاطر نشناسد، چند خروار هیمه به کهترخانه فرستد زیادتِ کرَم باشد. سعادت و اقبال دایم باد.
➖از «المختارات من الرسائل»، چاپ عکسی، ص ۲۴۰ @ehsanname
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com