وقتی که علامه محمد قزوینی بعداز عمری تحصیلات حوزوی در ایران و سالها پژوهش در اروپا و حشر و نشر با بزرگ ترین خاورشناسان جهان و نشر آنهمه آثار تاریخی و ادبی فارسی و عربی و فراهم آوردن آنهمه یادداشت ها به ایران بازگشت، ارادتمندان او، امثال سیدحسن تقیزاده و بدیعالزمان فروزانفر، خواستند برای او ممرّ معیشتی فراهم سازند که او پیرانه سر از گرسنگی نمیرد.
مصلحت در آن دیدند که ایشان را به استادی دانشگاه تهران دعوت کنند. مجلسی برای همین امر در دانشگاه تهران تشکیل شد که در آن تقی زاده و فروزانفر و همه بزرگان عصر در آن جمع بودند. از علامه قزوینی نیز خواهش کرده بودند که به آن مجلس درآید. سرانجام مسأله استادی ایشان را مطرح کردند و قرار شد که شورای دانشگاه این موضوع را تصویب کند. هر یک از بزرگان دقایقی چند در فضایل علمی ایشان و جایگاه جهانی ایشان در حوزه پژوهش های ایرانی و اسلامی، سخن گفت و همگی به دانشگاه تهران تبریک گفتند که علامه قزوینی چنین افتخاری را به دانشگاه تهران داده و استادی آنجا را قبول کرده است.
کار در آستانه تمام شدن بود که یکی از استادان دانشکده الاهیات که در معارف طلبگی مرد فاضلی بود، و معلم صرف و نحو عربی بود، پرسید: ایشان استاد چه رشتهای خواهند بود؟ پاسخ دادند که استاد تاریخ.
آن استاد ساده لوح دانشکده الاهیات گفت:
تاریخ را که بچه خودش می خواند، استاد لازم ندارد.
مرحوم قزوینی با شنیدن این سخن برخاست و گفت: «آری تاریخ، استاد لازم ندارد». و مجلس را ترک گفت و برای همیشه دانشگاه تهران را از وجود بیمانند خویش محروم کرد. هرچه تقیزاده و فروزانفر و دیگر بزرگان عجز و لابه کردند، به هیچ روی حاضر نشد استادی دانشگاه تهران را قبول کند.
از کتاب درویش ستیهنده، نوشته محمدرضا شفیعی کدکنی، ص ۱۰۳
@qadahha
علاقهمندان به ادبیات کلاسیک ایران به زودی میتوانند «تذکره الاولیاء» عطار نیشابوری را با مقدمه، تصحیح و توضیحات محمدرضا شفیعی کدکنی بخوانند. آنطور که محمدرضا جلاییپور در کانال تلگرامی خود خبر داده است، این کتاب در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد.
جلاییپور در این باره نوشت: «اگر هنوز تذکره را نخواندهاید میصرفد چند روز دیگر هم صبر کنید و تصحیح بهتری از آن را بخوانید و اگر خواندهاید مکرر خواندنش را با تصحیح شفیعی کدکنی تجربه کنید.»
محمدرضا شفیعی کدکنی از شاخصترین افرادی است که به تصحیح و پژوهش درباره آثار عطار پرداخته است.
✅ مفهوم تعبیر لقب (/ القاب)/ علی صفری آق قلعه
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در مقاله ای با نام «علم شاعری و القاب» نشان داده اند که اصطلاح «لقب (/ القاب) در پنچ متن فارسی (قابوس نامه، ترجمان البلاغه، حدایق السحر، معیار الاشعار و المعجم فی معاییر اشعار العجم) به عنوان اصطلاحی برای نام گذاری علل و زحافات شعری به کار رفته است. به عبارت دیگر، شواهدی که ایشان به دست داده اند نشانگر آن است که دانش نام گذاری علل و زحافات شعری – یا به عبارتی جوازات شاعری – در میان عروضیان به «علم القاب» ناور بوده است. (شفیعی کدکنی، 1370: 195 - 204)
نویسندۀ این سطور در چند مقاله که پیش از این نگاشته است، به کاربرد این واژه در معانی دیگری برخورد کرده و یادکرد این موارد را به نوشته ای جداگانه موکول کرده است. آنچه در ادامه می آید شامل شواهدی در تکمیل نوشتۀ استاد شفیعی کدکنی است، همراه با شواهدی که نشان می دهد اصطلاح لقب (/القاب) افزون بر علم شعر، در دانش های دیگر نیز کاربرد داشته و عموماً برای نامیدن مفاهیم یک دانش یا فن به کار می رفته است. http://yon.ir/0z53
@manuscript
✅ نسخه های خطی فرهنگ های لغت ترکی در هندوستان
پیش از قرن 16 میلادی تُرک هایی که از مناطق شرقی و غربی به هندوستان آمدند، زبان تُرکی را به هندوستان آوردند و رفته رفته این زبان در هندوستان گسترش یافت، چه ترکی چغتایی و چه ترکی عثمانی. در سال 1994 به خانم دلارام کرامت (از پژوهشگران ازبکستان) پروژه تحقیق و تدوین لغات تُرکی داده شد.مقاله ای از وی در کتاب «نذرِ خدابخش» چاپ شده است.
ادامه مطلب و پی دی اف مقاله در ⬅️
https://b2n.ir/n20418
🆔 @manuscript
بنده فقط چند صفحه رو گذاشتم. این شماره سالنامه کشور ایران که سال بیستم آن است و انتشارش در 1344 یک دوره کامل تاریخ دانشکده های دانشگاه تهران و اطلاعات روز آن را دارد. همین طور برخی از دانشگاه های دیگر از جمله تبریز و مشهد و...
@jafarain1964
یکی از مقالات بسیارعالی چاپ شده در نخستین شماره مجله پژوهشهای نسخه شناسی (که با همت بلند دوستم جناب مطلبی کاشانی منتشر شده)، مقاله استاد شفیعی کدکنی با عنوان «کتابی از خراسان قرن پنجم» هجری است. استاد در معرفی نسخه های کهن، همیشه مخاطبان را شگفت زده می کنند، و یکی از کارهای برجسته ایشان در این زمینه، مقاله ای بود که نخستین بار و پیش از آن که کسی چیزی بداند، در باره علی نامه منتشر کردند.
این بار، رساله ای با عنوان المجالس را که نسخه کهن آن در کتابخانه مرعشی است، موضوع بحث قرار داده، و داده های بسیار ارزشمند آن را در باره خراسان در این مقاله بدیع آورده اند. کتاب مجالس، عربی است، اما این داده ها را استاد شفیعی، ذیل عناوین مختلف در این مقاله، دسته بندی، و استادانه ترجمه کرده اند. کتاب فارسیاتی هم دارد که که استاد ذیل عنوان «فارسیات متن» آورده اند: یکی از ابوبکر وراق است:
خفته ای در مهد غفلت مر مرا گویی مخسب
از ندای مرده ای خفته کسی بیدار شد؟
خلق مست از خمّ نسیان بارشان ساقی کشد
ای شگفت از نوش ساقی مست کی هشیار شد؟
«ایرانیات متن» عنوان دیگر است که در آن مطلب بسیار جالبی در باره نوروز و مطلبی دیگر در باره مهرجان آمده و بسیار مغتنم و در این باره تازه است.
عنوانی هم در باره «تقویم ایرانی» در آن هست و مطلبی با عنوان «زبان رمز در عصر ساسانی». مطالبی هم در باره حکام و رجال خراسان در این نسخه آمده که استاد آنها را استخراج و عرضه کرده اند.
@jafarian1964
"فرهنگستان مامور شد شهرها و قصبات ایران که اسامی غلیظ ترکی و عربی داشت به نامهای لطیف فارسی تبدیل کند...پس از آن در شهرکها و شهرهای بزرگ و کوچک در آذربایجان و خوزستان و گرگان اسامی ناموزون ترکی را فراموش نموده خلاصه زبان زیبای فارسی را در سراسر کشور ایران تشویق کردند"
منبع: کتاب سی خاطره از عصر پهلوی_ علی اصغر حکمت ص237
کلید واژه هایی مانند "اسامی غلیظ ترکی و عربی"،" اسامی ناموزون ترکی" ، در مقابل "نامهای لطیف فارسی" و "زبان زیبای فارسی" به اندازه کافی گویای "ذهنیت تقابلی و حذفی" این نوشته است، به همین خاطر هم نویسنده به راحتی نسخه "جایگزینی" نامهای جغرافیایی لطیف فارسی به جای اسامی ناموزون ترکی را میپیچد! اما نکته اینجاست که اینها ذهنیت یک نویسنده بیکار نیست بلکه نویسنده_علی اصغر حکمت_در دوره پهلوی چندین بار وزیر شده است( از جمله وزیر فرهنگ) او از بانیان دانشگاه تهران، موزه ایران باستان، فرهنگستان، جشن هزاره فردوسی و... است. در نظر بیاورید این نوع "ذهنیت"ها چگونه میتوانسته توسط افرادی در مقام و موقعیت او مبدل به "عینیت" های فاجعه بار شود.
@Turkkitabxanasi
#تقویم_فرهنگی امروز، ۱۹ مهر ۱۳۹۷
۷۹ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۱۸، محمدرضا شفیعی کدکنی ـ ادیب، مصحح، محقق و پژوهشگر ـ متولد شد. محمدرضا شفیعی کدکنی در ۱۹ مهر ۱۳۱۸ در روستای کدکن از نواحی نیشابور قدیم زاده شد. پس از فراگیری مقدمات علوم دینی نزد پدر، تحصیلاتش را در حوزهی علمیهی خراسان دنبال کرد. در آن جا محضر استادان بزرگی چون؛ حاج شیخ هاشم قزوینی و ادیب نیشابوری را درک نمود. برای ادامهی تحصیل به دانشکدهی ادبیات دانشگاه مشهد رفت و در رشتهی زبان و ادبیات فارسی دانشنامهی لیسانس گرفت. سپس در دانشگاه تهران دورهی دکتری زبان و ادبیات فارسی را به پایان رساند.
استاد دکتر شفیعی کدکنی شعر نیز میسراید و م. سرشک تخلص میکند. او در سال ۱۳۴۴ با انتشار کتاب «زمزمهها»، توانایی خود را برای نخستین بار در سرودن غزل نشان داد.
استاد شفیعی کدکنی، پس از مدتی، قالب سنتی را رها کرد و به سوی شکل و زبان شعر نیمایی روی آورد. وی شعر غِنایی و تغزّلی را کم و بیش کنار گذاشت و به شعر اجتماعی و حماسی پرداخت. از آثار شعری این پژوهشگر، ادیب و شاعر نامدار، «در کوچه باغهای نشابور»، «مثل درخت در شب باران»، «بوی جوی مولیان» و «از بودن و سرودن» است و نیز «هزارهی دوم آهوی کوهی».
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در عرصهی تألیف، ترجمه، تصحیح متون کهن و نقد ادبی، آثار متعددی از خود بر جای گذاشته، از آن میان: «صُوَر خیال در شعر فارسی»، «موسیقی شعر»، «تازیانههای سلوک» و «بیدل، شاعر آیینهها». تصحیح «غزلیات شمس تبریزی»، «اسرارالتوحید عطار»، «تاریخ نیشابور» و ترجمه و تصحیح «البِدء و التّاریخ» نیز از اوست.
استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی ـ ادیب، پژوهشگر و مصحح نامدار روزگار ما ـ امروز ۷۹امین شمع زندگانیاش روشن میشود. سالهاست که روزهای سهشنبهی هر هفته در دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، طالبان دانش از هر کجای ایران و جهان، گرد استاد شفیعی کدکنی حلقه میزنند و بحث و درس او را به گوش جان مینیوشند.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
شفیعی کدکنی: قوتِ غالبِ مردم کشورِ ما، همیشه «شایعه» بوده و ستون فقرات تاریخِ ما را – بعد از روزگار رازى و بیرونى به ویژه بعد از مغول – «حجّیتِ ظن» همیشه شکل داده است.
رساله مفرده ای می توان در شرح و تفسیر این کلام استاد شفیعی کدکنی نوشت. شاید در چند نوشته مستقل به این موضوع بپردازم و شواهد آن را در تاریخ و حدیث و عقاید و سیاسیات نشان دهم. اما این را هم بیافزایم که در کنار شایعه باید به جایگاه و مقام بلند "توهم" در فرهنگ و اندیشه نیز عنایت کافی داشت و حق آن را البته فرو نگذاشت.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
المراتب ابو القاسم بستی در موضوع تفضیل و معرفی سه نسخه خطی آن
سال ۹۷ میلادی یکی از همکاران دانشگاهی در بیروت به لطف عکس نسخه کتاب المراتب ابو القاسم بستی در زمینه تفضیل امیر المؤمنین را که نسخه اش در مجموعه لاندبرگ در دانشگاه ییل موجود است به من داد و من همان سال ها مقاله ای نوشتم درباره این کتاب و نویسنده آن. بستی از شاگردان قاضی عبد الجبار و خود زیدی و بر مذهب ناصری بوده. نسخه آن را به دانشمند استاد محقق جناب آقای محمد رضا انصاری قمی دادم و او کتاب را شاید اواخر دهه هفتاد شمسی نخست در میراث حدیث شیعه و بعد به شکل مستقل منتشر کرد. از سال ها قبلتر می دانستم نسخه ای از این کتاب در کتابخانه مرحوم صاحب عبقات موجود است با این وصف راهی برای گرفتن عکسی از آن نداشتم تا اینکه تقریبا همزمان با چاپ کتاب المراتب، عکسی از نسخه صاحب عبقات را توانستم از طریق کتابخانه آستان قدس بگیرم. همان زمان عکسی از آن را به برخی دوستان دادم و انتظار این بود که کتاب از نو منتشر شود. يک نسخه ديگر هم از اين کتاب موجود است با تاريخ شعبان 1090 ق که نسخه آن در دانشگاه محمد بن سعود است و عکس آن را من دارم. الآن مناسب است اين کتاب از نو و با مقابله با اين دو نسخه جديد منتشر شود.
گاهی از من می پرسند از کارهای حوزه مطالعات تاريخی به زبان های خارجی چه کتابی و يا مقاله ای را ترجمه کنيم: من هم هميشه پاسخم اين است: چيزی را ترجمه کنيد که یا فارغ از جواب، پرسش مهم و مغفولی را مطرح می کند؛ يا در زمينه ای است که مقدمات پژوهش های مشابهش را در ايران نداريم. ترجمه مقالات و کتاب ها در حوزه مطالعات ايرانی و شيعی و يا بسياری از موضوعات در حوزه مطالعات اسلامی که نمونه ها و يا بهترشان را ما در ايران داريم چه کمکی به رشد مطالعات تاريخی ما می کند؟ آن هم با توجه به محدوديت زمان و منابع. ترجمه کتاب و مقاله ای که تنها کلياتی را در يک موضوعی در زمينه تاريخ و ادبيات و تاريخ فرهنگی ايران برای مخاطب انگليسی زبان ارائه داده به چه کار خواننده ايرانی آشنا با کليات فرهنگ و ادبيات و تاريخ می خورد؟ در ايران ما ده ها کتاب و مقاله درباره فلسفه اسلامی داريم. ترجمه کتاب و مقاله ای که از نوشته های داخلی خودمان فراتر نمی رود و حتی فاصله دارد چه فايده دارد؟
https://t.me/azbarresihayetarikhi
طبق اين خبر که الآن ديدم 👆دوست قديم جناب آقای جعفريان از رياست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کناره گرفتند. حضور ايشان در اين سال ها در رأس کتابخانه مرکزی دانشگاه منشأ آثار بسيار مهمی برای امر کتاب و نسخه های خطی و مسئله صيانت از مخطوطات و آسان کردن دستيابی محققين به نسخه های خطی دانشگاه تهران بود. اين امر بر رياست پيشين آقای جعفريان بر کتابخانه مجلس هم کاملا صادق است. از رهگذر خدمات ايشان در مقام رياست بر دو کتابخانه مهم کشور، کتابخانه های مجلس و دانشگاه، اينک آشنایی محققين ايرانی و غير ايرانی با ذخائر مهم فرهنگی و ميراثی ميهن عزيز و تاريخ فرهنگی و تمدنی ايران اسلامی به مراتب آسان تر شده است. به سهم ناچيز خود از ايشان تشکر می کنم.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
شائبه انحصارگرایی انتشارات سخن
درباره تذکره الاولیای استاد شفیعی کدکنی
یادداشتی از:
صابر محمدی – روزنامه نگار ادبی
هر قدر كه محمدرضا شفیعی كدكنی به عنوان ادیبی بی حاشیه و كم سروصدا مطرح است، مسائل پیرامون او مدام به سرخط خبرها می رسد و گاه هم جنجالی می شود؛ دوگانه عجیبی است... این كه او از این حواشی به دور است، اما هر آنچه به او مربوط است می تواند سریع به لحاظ رسانه ای داغ شود.
لابد خاطرتان هست كه چندی پیش، این استاد دانشگاه تهران وقتی خواسته بود از در دانشگاه وارد شود، به خاطر به همراه نداشتن مدارك، از ورودش جلوگیری شده بود و همین باعث شد شیفتگانش كه كم هم نیستند، شبكه های اجتماعی را از اعتراض های تند و تیزشان به سیستم آموزشی و مسؤولان دانشگاه پر كنند. در همان روزها استاد وارد جلسه ای هم شده بود و برای این كه چندان در چشم نباشد، به جای این كه به ردیف اول صندلی ها برود و برایش جا باز كنند، نشسته بود همان انتهای سالن روی پله ها و عكسی كه از این موقعیت او منتشر شده بود، ستایش نامه هایی به همراه داشت.
حالا هم انتشار تازه ترین اثر محمدرضا شفیعی كدكنی، حاشیه ها را پیرامون او ردیف كرده است؛ تصحیح «تذكره الاولیا ». می گویند انتشارات سخن كه این اثر را چاپ و برای اولین بار در نمایشگاه بین المللی كتاب تهران عرضه كرده، انحصاری در فروش آن به راه انداخته و می خواهد از فروش تضمینی آن به تنهایی بهره مند شود. ما برای سنجش صدق و كذب این ماجرا با دفتر انتشارات سخن تماس گرفتیم. در این گزارش، به این حاشیه و به پاسخ ناشر خواهیم پرداخت.
مسؤولان انتشارات سخن چند روز پیش اعام كردند كه 1500 دوره دو جلدی تذكره الاولیا با تصحیح محمدرضا شفیعی كدكنی را در سی ودومین نمایشگاه بین المللی كتاب تهران فروخته اند. خبرگزاری ایبنا همان روز با یك جمع و ضرب ساده به نتیجه رسید كه مردم حدود 400 میلیون تومان فقط برای خرید این كتاب به حساب انتشارات سخن ریخته اند. این محاسبه از این قرار بوده است:
«براساس اعلام مسؤولان انتشارات سخن، علاقه مندان در سی ودومین دوره نمایشگاه كتاب تهران، حدود 1500 دوره از این كتاب را خریداری كرده اند كه با توجه به قیمت 300 هزار تومانی این كتاب (البته در نمایشگاه با قیمت 255 هزار تومانی عرضه شد) می توان با یك ضرب و تقسیم ساده به فروش 383 میلیون تومانی رسید. این یعنی چیزی حدود نیم درصد از تراكنش هایی كه در این دوره از نمایشگاه انجام شده است.»
در حالی كه در این گزارش عنوان شده بود كه هنوز چاپ جدید این كتاب به دلیل مشكلات كاغذ وارد پخش و كتابفروشی ها نشده، مسؤولان سخن به جام جم گفتند كه شمارگان هم چاپ از این اثر 1100 نسخه است و بنابراین در نمایشگاه كتاب، علاوه بر چاپ اول، حدود 400 نسخه نیز از چاپ دوم به فروش رسیده است. خلاف آنچه ایبنا نوشته كه چاپ دوم این كتاب در 3300 نسخه خواهد بود، سخنی ها به جام جم
می گویند كه این، تیراژ سه چاپ نخست است و هر چاپ صد نسخه خواهد بود.
از سویی به نظر می رسد انتشار این شایعه ها و شكل گیری این شائبه ها معلول بازار پرنوسان و آشفته كاغذ باشد و شاید بهتر باشد به جای این كه ناشران را به انحصارگرایی و اتهام هایی از این دست متهم كنیم، چاره ای برای بیرون رفتن از این مرداب كنیم كه همه را به زودی خواهد بلعید.
ما مطمئن نیستیم كه انتشارات سخن، تعمدا و به خاطر این كه همه فروش حاصل از چندهزار نسخه اولیه را انحصارا در اختیار داشته باشد نسخه های بعدی را به سرعت چاپ نكرده و به بازار كتاب نرسانده یا این كه واقعا اسیر نوسانات پركشش و طاقت فرسای بازار كاغذ شده است.
توضیح سفینه تبریز: در لحظه تنظیم این یادداشت برای درج در کانال سفینه تبریز، هنوز کتاب مستطاب تذکره الاولیا تصحیح استاد شفیعی کدکنی به کتابفروشی های تبریز نرسیده و خیل مشتاقان کار استاد، در انتظار هستند.
منتظران را به لب آمد نفس
ای ز تو فریاد، به فریاد رس
@safinehyetabriz
دیوان لطفی هروی
زبان : ترکی
شماره نسخه : 174
کتابت : 1275
اين نسخه شامل غزليات مرتب به ترتيب حروف تهجي برحسب قافیه است و پس از آن رباعيات لطفي هروی به زبان ترکی را دارد. نسخه در بخش خطی کتابخانه دانشگاه شهید مطهری (سپهسالار) محفوظ است.
@safinehyetabriz
بازگشتش روز استفتاح بود...
کانال منتسب به استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در تلگرام، از شروع دوباره محفل تدریس ایشان در دانشگاه تهران، از سه شنبه هفته جاری خبر داده است.
این کلاس ها که با موضوع سبک شناسی نظم فارسی است، به صورت مجازی و قابل استفاده برای همه علاقه مندان خواهد بود.
برای کسب اطلاعات بیشتر:
👇👇👇
@shafiei_kadkani
@safinehyetabriz
♦️ نامه شفیعی کدکنی به رییس دانشگاه تهران: تقدیر از اقدام دانشگاه تهران برای حذف پرداخت پول به اساتید برای قبول پذیرش رساله های دکتری
استاد محمد رضا شفیعی کدکنی: بنده به گواهي اسناد موجود، حدود پنج سال است كه حاضر نشدهام استاد راهنماي رساله دكتري يا فوق ليسانس باشم، زيرا از گرفتن پول در اين ارتباط بسيار متنفرم. اكنون شنيدهام كه اين راه و رسم به همت حضرتعالي و همكارانتان در شرف حذف شدن است. به شما تبريك ميگويم و حاضرم سالي بيست رساله دكتري را مجّاناً قبول كنم
@akharinkhabar
نامه شفیعی کدکنی به رییس دانشگاه تهران:
بعد از ۵ سال حاضرم سالی ۲۰ رساله دکتری را مجّاناً قبول کنم. /خبرآنلاین #فرهنگی
✅ @khabar_fouri
🔴 بحرانهای دانشگاه چیست؟
✍️ #جواد طباطبایی:
🔸من نزدیک به سی سال است که بیرون دانشگاه هستم و بنابراین آنچه میگویم با توجه اطلاعی است که از بیرون دانشگاه پیدا میکنم. در این سالها نیز مانند زمانی که دانشجوی دانشگاه تهران و از آن پس نیز عضو هیأت علمی و معاون پژوهشی دانشکده حقوق بودم تحولات دانشگاه را دنبال کردهام. به عبارت دیگر بیش از پنجاه سال است که تحولات را دنبال میکنم. یکی دو نکته را با استفاده از فرصت عرض میکنم:
🔺ضعف زبان فارسی نزد دانشجو و استاد
🔸نکته نخست به اهمیت و جایگاه زبان فارسی به عنوان زبان ملی و علمی کشور مربوط میشود. من تولیدات استادهای کنونی را میخوانم و گاهی نیز نقدی مینویسم. بسیاری از آنان زبان فارسی نمیدانند و بسیاری از متنهایی که تولید میکنند هم به لحاظ علمی و هم از نظر زبان و ادب فارسی در سطح بسیار پایین قرار دارد. این تولیدات که شمار آنها به طور روزافزونی در حال بیشتر شدن است حاصلی جز اتلاف منابع و امکانات ندارد. بهتر است وزارت علوم فکری به حال این افت علمی بیسابقه در کشور بکند و تدابیری بیاندیشد.
🔺عدم نظارت استاد بر پایان نامه
🔸نکته دیگر به رسالههای دکتری فارغالتحصیلان علوم انسانی مربوط میشود. من اخیرا یکی از اینها را در رشته تاریخ بررسی کردهام که حاصل آن بررسی به زودی منتشر خواهد شد. این رساله که منتشر نیز شده، فاجعه ای است که با همکاری بسیار نزدیک شاگرد، استاد راهنما و مشاروان رساله تحویل دانشگاه داده شده است. آنچه من میتوانم درباره این رساله بگویم این است که استادان راهنما و مشاروان حتیٰ عبارت نخست آن را نخواندهاند، زیرا حتی مقدمه انباشته از عبارتهای بیمعنا و سخیف است. به لحاظ علمی نیز در مقاله توضیح خواهم داد که حاصل چه سوء تفاهمی است. پیشنهاد من این است که وزارت خانه گروهی از استادن برگزیده علمی را –– و نه کسانی که حکم وزارتی دارند –– گرد آورد و آنان به حکم قرعه پنج تا ده رساله از هر صد رساله را به طور علمی بررسی کنند و استادانی که کار خود را درست انجام نداده اند مورد مؤاخذه قرار گیرند. دولت برای هر رساله دکتری فقط چندین ده میلیون تومان حقالزحمه میدهد و نباید اجازه دهد گروهی از دلالان علم آن وسیلهای برای پر کردن جیب خود بکنند. البته این نحوه اداره رسالهها اشکالات اساسیتری نیز دارد که باید در مناسبت دیگری به عرض برسانم.
🔺الزام دانشجو به انتشار مقاله مشترک با استاد
🔸آخرین نکته به انتشار مقالات برآمده از رساله دکتری مربوط می شود. استادان قانونی گذراندهاند که دانشجو نمیتواند به تنهایی مقالهای چاپ کنند. همه میدانند که استادان برای تدوین این مقالات کاری انجام نمیدهند، از مزایای قانونی آن مقالهها استفاده نامشروع انجام می دهند. بهتر است این قانون ملغی شود و چنانکه مقالهای به لحاظ علمی اشکالی نداشته باشد به نام دانشجو یا هر نویسنده دیگر منتشر شود. آوردن نام استادی که در تدوین مقاله هیچ سهمی ندارد، توهین به دانشجویی است که کار خوبی انجام داد، باز کردن در سوء استفاده برای استاد و اتلاف منابع مادی و معنوی دانشگاه است.
*گزیده ای از سخنرانی در ضیافت شام نهمین جشنواره بین المللی فارابی. ۲۴ دی ۱۳۹۶
✅ @kaleme
تفسیر مذکور از ابوالقاسم ابن حبیب نیشابوری است که جلد دیگری از آن در کتابخانه دانشگاه تهران نگهداری می شود. جناب دکتر رحمتی پس از انتشار فهرست نسخه های عکسی کتابخانه آیت الله مرعشی این نکته را متذکر شدند و جناب استاد صدوقی سها نسخه ناشناخته دانشگاه تهران را کشف کردند و مقاله ای دراین باره نوشتند که در ارجنامه استاد نجیب مایل هروی به چاپ رسیده است.
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
تاریخِ نادانیِ ما
▪️وقتی که علّامه محمّد قزوینی ( ۱۲۹۴_ ۱۳۶۸ ه.ق) بعد از عمری تحصیلاتِ حوزوی در ایران و سالها پژوهش در اروپا و حشر و نشر با بزرگترین خاورشناسانِ جهان و نشرِ آنهمه آثار تاریخی و ادبی فارسی و عربی و فراهم آوردن آنهمه یادداشتها به ایران بازگشت، ارادتمندان او، امثال سید حسن تقیزاده و بدیعالزّمان فروزانفر، خواستند برای او ممرِّ معیشتی فراهم سازند که او پیرانهسر از گرسنگی نمیرد. مصلحت در آن دیدند که ایشان را به استادی دانشگاه تهران دعوت کنند. مجلسی برای همین امر در دانشگاه تهران تشکیل شد که در آن تقیزاده و فروزانفر و همهٔ بزرگان عصر در آن جمع بودند. از علّامهٔ قزوینی نیز خواهش کرده بودند که به آن مجلس درآید. سرانجام مسألهٔ استادی ایشان را مطرح کردند و قرار شد که شورای دانشگاه این موضوع را تصویب کند. هریک از بزرگان دقایقی چند در فضایل علمی ایشان و جایگاه جهانی ایشان در حوزهٔ پژوهشهای ایرانی و اسلامی، سخن گفت و همگی به دانشگاه تهران تبریک گفتند که علّامهٔ قزوینی چنین افتخاری را به دانشگاه داده و استادی آنجا را قبول کرده است. کار در آستانهٔ تمام شدن بود که یکی از استادان دانشکدهٔ الاهیات، که در معارفِ طلبگی مرد فاضلی بود، و معلم صرف و نحو عربی بود، پرسید:
ایشان استاد چه رشتهای خواهند بود؟
پاسخ دادند که استاد تاریخ.
آن استاد سادهلوح دانشکدهٔ الاهیات گفت:
–تاریخ را که بچّه خودش میخواند، استاد لازم ندارد!
مرحوم قزوینی با شنیدن این سخن برخاست و گفت:
«آری، تاریخ استاد لازم ندارد.»
و مجلس را ترک گفت و برای همیشه دانشگاه تهران را از وجودِ بیمانند خویش محروم کرد. هرچه تقیزاده و فروزانفر و دیگر بزرگان عجز و لابه کردند، به هیچ روی حاضر نشد استادی
دانشگاه تهران را قبول کند.
رشدِ عقلانی جوامع بشری، بیشتر از آنکه به ارتقای طبّ و فیزیک و شیمی در آن کشورها وابسته باشد به میزان فهمی که از تاریخ دارند وابسته است. تاریخ، پیچیدهترین دانشِ بشری است. از فیزیک، از شیمی، از ریاضیات و نجوم بسی پیچیدهتر و دشوارتر است. ما تصوّر میکنیم مورّخ کسی است که ناسخالتواریخ را حفظ کرده و میداند که در چه سالی فلان جنگ روی داده است و چند نفر در آن جنگ کشته شدهاند و نام آن کشتگان چیست.
محمدرضا شفیعی کدکنی
درویش ستیهنده، تهران: ۱۳۹۷، صص ۱۰۳–۱۰۲
#علامه_محمد_قزوینی
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com