به اعتقاد کمينه، نکات کليدي که در امر پژوهش منجر به ناهنجاريهاي پژوهشي بسياري، به خصوص دنياي نسخ خطي، بالاخص امر تصحيح متون شده است به ترتيب عبارتند از: 1. عدم آشنايي کامل با نسخ خطي و پيش نيازهاي ورود به آن ساحه، 2. عدم آشنايي کامل با نفس روشهاي تصحيح متون و بخصوص اينکه آيا روش تصحيح امري انتخابي است يا انتصابي که وضعيت نسخه يا نسخ آن را تعيين ميکند، 3. عدم آشنايي با منابع، کتابشناسيهاي موضوعي و نيز فهارس نسخ خطي، 4. عدم آشنايي با مصادر و منابع تصحيح متون، 5. عدم آشنايي با بانکهاي اطلاعاتي و اينکه به چه منابعي بايد مراجعه کنند، 6. عدم آشنايي با راههاي ميانبر در امر پژوهش، 7. عدم آشنايي با دنياي روش شناسيها، 8. عدم آشنايي با انواع روشهاي تحقيق بخصوص در نسخ خطي، 9. عدم آشنايي با ادبيات و گفتمان نسخ خطي و اينکه چگونه با اين مواد تراثي بايد تعامل کرد، 10. عدم آشنايي عميق اساتيد ما با دنياي نسخ خطي و ناتواني جدي در امر آموزش دانشجويان با اين حوزه و مهمتر از همه، در روند راهنمايي رساله يا پايان نامه کارشناسي ارشد و رها کردن عملي آنان در وادي سرگرداني.
ميراث مكتوب - مثنوي معنوي (دورۀ چهارجلدي) آخرين تصحيح رینولد .ا. نیکلسون و مقابلۀ مجدد با نسخۀ قونيه با تصحيح مجدد و ترجمه زنده ياد استاد حسن لاهوتي منتشر شد.
مثنوی معنوی، شاهکار عارف و شاعر شهیر ایران مولانا جلالالدین محمد بلخی، سالها پیش به تصحیح عالمانه و محققانه دانشمند بزرگ انگلیسی، رینولد .ا. نیکلسون، انتشار یافت که هنوز هم موفق ترین و منقح ترین تصحیح مثنوی در دنیاست.
نیکلسون بعدها در پاره ای از تصحیحات خود تجدیدنظر کرد و نسخهبدلها و قرائتهای مختلف نسخ خطی مثنوی قرن هفتم از جمله نسخه قونیه را نیز انتشار داد که همگی آنها در چاپ حاضر اعمال شده است، به نحوی که میتوان این چاپ را آخرین تصحیح نیکلسون از مثنوی خواند، و آن را صحیح ترین متن مثنوی دانست که بر اساس کهنترین نسخ خطی به شیوه علمی انتقادی تصحیح شده و در دسترس پژوهندگان قرار گرفته است.
هر چند تصحیح نیکلسون از مثنوی بارها و بارها در ایران به چاپ رسیده است، اما همه این چاپ ها کاستی های فراوان پرشمار دارد.
مرحوم استاد حسن لاهوتی، در تلاشی چندین ساله، ضمن ارائه چاپی بی غلط از مثنوی تصحیح نیکلسون، مواردی افزون بر دیگر چاپ ها فراهم آورده اند از آن جمله:
- اعمال اصلاحات نیکلسون در متن مثنوی که پس از چاپ اصلی انجام شده بود.
- برگردان فارسی مقدمه های سه گانه و پاورقی های نیکلسون بر مثنوی.
-افزودن نکات مهم مندرج در شرح مثنوی نیکلسون به پاورقی های کتاب.
- درج قرائات مختلفی که نیکلسون در شرح خود به آنها اشاره کرده، در ذیل صفحات.
مثنوي معنوي دورۀ چهارجلدي آخرين تصحيح رینولد.ا. نیکلسون، و مقابلۀ مجدد با نسخۀ قونيه با تصحيح مجدد و ترجمه حسن لاهوتي در شمارگان 1000 نسخه، بهاي 1200000 ريال منتشر شده است.
يادآور مي شود چاپ و انتشار اين اثر با حمايت مالي جناب آقاي مهدي صداقتي امكان پذير شده است.
نمی دانم کانال یا گروهی این گونه وجود دارد یا نه اما نکته ای که من به برخی از دوستانم عرض می کنم این است که آگاهی از مباحث نظری بیشتر از بیست درصد نقش ندارد ، آنچه مهم است و شما را با این مباحث به خوبی آشنا می کند شروع به تصحیح است.
پیشنهاد من این است در رشته ای که علاقه دارید رساله ای را پیدا کنید ( در حد چهل پنجاه صفحه) و شروع به تصحیح آن کنید. در طول تصحیح این رساله سعی کنید از مشاوره دو دسته بهره مند شوید اول کسانی که مصححان حرفه ای هستند ، دوم کسانی که در این رشته علمی تخصص دارند. در طول تصحیح این رساله کم کم با همه و یا لا اقل بیشتر مباحث مورد نیاز آشنا می شوید.
با سلام دو سه ناهنجاری در حوزه تصحیح متون کهن، مکرر از سوی برخی مشاهده میشود که اشاره به آنها خالی از لطف نیست.
الف. در کانال «آثار در دست تصحیح و نشر»، با این نیت به کارهای در دست انجام در حوزه نسخ خطی، اشاره میشود، که هم محققان از اخبار این حوزه مطلع شوند و هم اینکه از کارهای موازی و تکراری جلوگیری شود، یک ناهنجاری جدیدی که دامنگیر شده که حقیقتا مایه تاسف گردید، اینکه برخی محقق نماها با علم به اینکه مطلع شدند، کسی روی متنی کار میکند، اما با سرعت، با تهیه نسخ اثر، به تصحیح آن میپردازند تا پیش از آن فرد، آن را روانه بازار نمایند و جالبتر آنجاست، بر اساس شنیده ها در حرکتی کاملا ضد اخلاقی برخی دانشگاهها، این آثار در دست تصحیح را به عنوان موضوع دانشگاهی به دانشجو پیشنهاد میدهند و تاکید میکنند تا به سرعت کار را تمام کنند! متاسفانه چند مورد مشاهده شده است، دانشجوئی هنگام دفاع یا نزدیک به آن، مطلع شده است که آن اثر در فلان دانشگاه کشور، در یکی دو ماه اخیر دفاع شده است!!
ب. در یکی از آثار تصحیح شده برخی مدعیان تصحیح متون، سنتی نامیمون مشاهده گردید که حقیقتا مایه تاسف گردید و آن اینکه، تصویر یکی دو صفحه از نسخه ای در مقدمه اثر تصحیح شده آمده است، با این پیش فرض متبادر، این نسخه به عنوان یکی از نسخ مورد استفاده محقق بوده است، در حالی که مصحح مدعی مذکور تنها همین چند صفحه را از نسخه مذکور در اختیار داشته است، به خصوص اخیرا که در برخی کتابخانه های هند و اینها معمول شده که تنها چند برگی از یک نسخه را به فرد تحویل میدهند و نه تصاویر کل نسخه را!
ج. ناهنجار دیگری که در برخی کارها مشاهده گردید اینکه، در آثاری که قبلا تصحیح گردیده و از نسخه هایی بهره جسته شده است، در بازتصحیح، محقق به جای اینکه به اصل یا تصویر نسخه مذکور مراجعه فرماید، سنت نامیمون مراجعه به نسخه بدلهای پاورقی محقق قبلی باب شده است، چیزی که گاهی عملاً جز وجدان خود محقق، هیچ راه اثباتی برای این مساله وجود ندارد!
انتقاد استاد شفيعی كدكنی از پایاننامههای دانشگاهی
اگر وزارت علوم سرِ سوزنی غيرت ملّی و فهم فرهنگی داشت پنجاه درصد اين رسالههای موجود را محو و نابود میكرد تا سندی از جهل استادان و مسئولان دانشگاهی در اختيار كسی باقی نماند.
عمر جوانان ما در جستوجوی چه موهوماتی، بهعنوان رسالهٔ فوق ليسانس و دكتری هدر میرود خدا میداند و بس. از هر صد رساله دانشگاهی يكی به چاپ نمیرسد و در ميان صد رساله كه چاپ میشود، يك رساله به زحمت میتوان يافت كه با معيارهای جهانی تحقيقات دانشگاهی انطباق داشته باشد.
كاش وزارت علوم هيأتهای تخصصیای را مأمور میكرد تا با قید قرعه (واقعاً قرعه و لا غير) سالی يك تا دو رساله را از هر گروه دانشگاهی بررسی كنند و بيينند تا چه اندازه ارزش و اعتبار آكادميك دارد.
در هرگز و همیشهٔ انسان (از ميراث عرفانی خواجه عبداللّه انصاری)، ص ١٤٠-١٤١
به نقل از مجمع پریشانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEN9IhghdI15jekH-A
گروهی در تصحیح متون، به مصداق این ابیات [مثنویِ معنوی]:
آن یکی مردِ دو مو آمد شتاب
پیش یک آیینه دارِ مستطاب
گفت: «از ریشم سپیدی کن جدا
که عروسِ نو گزیدم، ای فتی! »
ریش او ببرید کُل پیشش نهاد
گفت: «تو بگزین، مرا کاری فتاد ! »
بدون توجه به اصول و موازین و مراحل نسخه شناسی و سنجش آنها با روح زبانِ عصرِ مؤلف و پسندهای نویسندگی و فرهنگیِ روزگار او، تعدادی از نُسَخ خطیِ یک اثر را فراهم می آورند و آنها را با یکدیگر مقابله می کنند و متنی آمیخته از همۀ نسخه ها با نسخه بَدَل های فراوان، که گاه با اندازۀ متن برابری می کند یا، فزون تر از آن، متضمّنِ همۀ تصرّفات خودآگاه و ناخودآگاهِ کاتبان آن نسخ است، عرضه می دارند.
به حق، این روش نادرست در نقد و تصحیح متون به کار آن آرایشگر می ماند که به جای جدا کردن درست و نادرست از ریشِ صورت و معنای نسخه ها ، مجموع آنها را از سیمای نسخ خطی بر می کند و پیش خواننده می گذارد و بر تحیّر و سرگردانی او می افزاید.
مأخذ: «تاریخ نسخه پردازی ... » ص 354
درود بر همراهان گرامی اندیشگاه نقد و تصحیح
چند روز قبل، به یاری جناب آقای شکراللهی مدیر محترم بخش نسخ خطی کتابخانه ملی نسخه ای از خمسه امیرخسرو به دست این بنده رسید که حاوی نکات ارزشمندی بود. این نسخه در 1027 کتابت شده است، ولی در انتهای آن شادروان محمد وثوق آشتیانی ترقیمه ای نگاشته است که تاریخ آن 1373 قمری است.
در این ترقیمه آمده که ایشان از میان خمسه های امیرخسرو که به دستشان رسیده سه نسخه کهنسال را اختیار کرده اند و به تصحیح نسخه و ذکر نسخه بدلها پرداخته اند تا در زمان فراغت آن را طبع نمایند. بدین ترتیب، اولین تصحیح خمسه دهلوی در ایران به تاریخ 1373 انجام گرفته بر اساس سه نسخه بدل و یک نسخه خطی به اهتمام مرحوم وثوق.
این تصحیح پیش از تصحیح مسکو انجام گرفته است و از این نظر ارزش فراوان دارد.
از نظر درستی ضبطها نیز این اثر قابل توجه است که خلاصه ای از آن را به زودی در نوشتار کوتاهی منتشر خواهم کرد به امید خدا.
از همکاری جناب شکراللهی عزیز و همکارانشان در کتابخانه ملی که دسترسی به این اثر را ممکن ساختند فراوان سپاسگزارم. از شما عزیزان که گزارشهای مربوط به این پژوهش را با شکیبایی ملاحظه می فرمایید نیز.
شاد و تندرست باشید
با احترام- م.ب.
گزارشی از کارهای دانشجویانم در درس فرهنگ و تمدن در ترم گذشته
امروز برای من روز خوبی بود. کارها و تحقیق های کلاسی ترم گذشته رو مرور می کردم. برای درس فرهنگ و تمدن اسلامی، دو تحقیق رو از دانشجویان خواسته بودم. نخست تصحیح یک رساله خطی در یکی از رشته های علوم، و دیگری گزارشی از یک مهارت محلی که خودشان عینا تجربه ای از آن داشت یا دست کم با کار میدانی، توانایی خود را در تبدیل آنچه دیده اند به نوشته، نشان دهند. کارها عالی بود. در اینجا گزارش کارهای آنان را می نویسم:
یکی از دانشجویان روی مسگری کار مفصلی کرده بود و در ضمن رساله ای در تعریف «جسم طبیعی» را که نوعی واکاوی باورهای رایج در روزگار گذشته در باره ماهیت طبیعت بود، تصحیح کرده بود.
دانشجوی دیگری رساله ای منظوم در حفظ الصحه را تصحیح کرده بود که از سال 888 بود و عالی. گزارش وی از یک فن هم از یک کارگاه قلم زنی در بازار تهران بود که به صورت مصاحبه و همراه با تصاویر ارائه شده بود.
دانشجوی دیگرم گزارش محلی خود را از فراهم آوری نوعی خرما با نام رطیلی قرار داده بود. خودش جنوبی بود و طبعا آشنایی با این روش داشت و اطلاعات خوبی ارائه کرده بود. در زمینه رساله هم رساله ای در معرفت تقویم از عبدالکریم تبریزی را تصحیح کرده بود.
دانشجوی دیگر رساله ای در حساب را با دقت تمام، همراه با طراحی نقوش هندسی و جز آن تصحیح کرده بود. این رساله در سال 900 در بغداد، توسط قاسم اسیری اصفهانی نوشته شده، رساله ای بسیار منظم و عالی. گزارش محلی این دانشجو هم در باره «طاق» در نظام معماری قدیم با تکیه بر شهر اصفهان بود که بسیار مفصل و ریز نوشته شده بود.
دانشجوی دیگر رساله وصایای ارسطو به اسکندر را تصحیح کرده بود. در زمینه فن محلی هم در باره شیره پزی در شهر قمشه کار شده بود. این گزارش به همراه خود تصاویری هم از کارگاه قدیمی شیره پزی داشت.
دانشجوی دیگرم رساله ای را تحت عنوان قوائد النجوم (رساله در قواعد نجوم) تصحیح کرده بود که متعلق به غیاث الدین علی بن علی امیران حسینی اصفهانی است. در بخش فن محلی هم از فن انگشتر سازی با فلز نقره نوشته بود که بسیار مفصل، با تصاویر و دقیقا گزارش یک کار تجربی بود.
دانشجوی دیگرم رساله در علم فلاحت را کار کرده بود که بسیار مفصل و با ارزش بود. در زمینه فن محلی نیز در باره هوره نوعی موسیقی محلی در کرمانشاه پرداخته بود.
به نظرم برای دانشجویان ارشد، این رویه بسیار عالی جواب داده بود. این دوستان، برای یافتن رساله، چندین مجلد از فهارس خطی را خواندند و به این ترتیب با فضای موجود در فهارس آشنا شدند. از نظر تمدنی نیز، یک تجربه عینی از یک مهارت را از حالت گفتاری به نوشتاری تبدیل کردند. طبیعی است که در کار تصحیح، می باید جدیت بیشتری کنند، اما همین که این فضا به رویشان باز شد، مطمئنا برای آینده آنها بسیار عالی خواهد بود.
@jafarian1964
شیخ حر عاملی و استفاده از بیتی فارسی در متن عربی
کتاب اثناعشریه در رد بر صوفیه شیخ حر عاملی (م 1104) را نگاه می کردم. این دانشمند عرب لبنانی که نویسنده کتاب پرارج وسائل الشیعه است، سالها در ایران زیست و پس از درگذشت در مشهد دفن شد. همیشه دلم می خواست بدانم این علمای عرب مهاجر لبنانی، در ایران، چه قدر فارسی یاد گرفته اند. شیخ بهایی و توانائیش را در فارسی می دانیم. طنزهای فارسی از شیخ حر در دست است. گفته اند: زمانی شاه سلیمان به مجلسی آمد و شیخ حر کنارش نشست. شاه به شوخی از او پرسید: مولانا! فرق حر با خر چیست؟ او هم بدون تأمل گفت: یک وجب! (یا گفت به اندازه یک مخده)
به هر حال، در این رد صوفیه دیدم که شیخ در میان این رساله که به عربی است، به شعری فارسی تمسک کرده، و آن را به اعتبار این که نظر صوفیان را منعکس می کند، رد کرده است.
در متن شیخ حر در باره گروه واقفیه از صوفیه آمده است که اینها قائل به این هستند که بنده عاجز از شناخت خداوند است و در واقع شناخت خداوند محال است. این گروه این بیت را به فارسی می گویند:
تو را تو دانی و تو، ترا نداند کس / ترا که داند که ترا، تو دانی و بس.
در جستجو، دیدم این «بیت» در تفسیر سوره حمد از رشید الدین فضل الله آمده است. شاید جلوتر هم باشد که بنده نگشتم و بی اطلاعم. در متن تفسیر او به صورت نظم یا نثر! آمده است: «تو را که داند که تو دانی، تو را نداند کس، تو را تو دانی و بس». (کذا)
در وبلاگی دیگر شعر به این صورت آمده بود:
تو را که داند که تو را تو دانی تو / تو را نداند کس تو را تو دانی بس.
@jafarian1964
بخوان به نام "گل سرخ" در رواق سکوت
که موج و اوجِ طنینش ز دشتها گذرد؛
پیام روشنِ باران
زبام نیلی شب
که رهگذار نسیمش به هر کرانه برد
ز خشکسال چه ترسی؟
ـ که سد، بسی بستند:
نه در برابر آب،
که در برابر نور
و در برابر آواز و در برابر شور...
در این زمانۀ عسرت،
به شاعران زمان برگ رخصتی دادند
که از معاشقۀ سرو و قمری و لاله
سرودها بسرایند ژرف تر از خواب،
زلال تر از آب
تو خامشی، که بخواند؟
تو می روی، که بماند؟
که بر نهالک بیبرگ ما ترانه بخواند؟
از این گریوه به دور،
در آن کرانه، ببین:
بهار آمده، از سیم خادار گذشته
حریق شعلۀ گوگردی بنفشه چه زیباست!
هزار آینه جاری ست
هزار آینه
اینک
به همسرایی قلب تو میتپد با شوق
زمین تهیست ز رندان؛
همین تویی تنها
که عاشقانهترین نغمه را دوباره بخوانی
بخوان به نام "گل سرخ" و عاشقانه بخوان:
«حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی»
شفیعی_کدکنی
#برگی_از_کتاب
مثنوی موحد، کار به اتمام کرد...
یادداشتی از:
دکتر اکبر ایرانی
مدیر مرکز پژوهشی میراث مکتوب
استاد دکتر محمدعلی موحد، نمونه و الگو در علم و ادب و اخلاق است. در تحقیق و کوشش علمی و دانش دوستی بی مثال است.در مولوی شناسی و شمس پژوهی در جهان معاصر بر همگان شناخته شده است و از افتخارات ایران است. شمس را از گمنامی به جامعۀ عرفان و ادب در جهان معرفی کرد. مستندات مزار و آرامگاه او را در خوی در کتب متعدد شناساند. مقالات او را که احدی جرأت نکرده بود دست به تحقیق آن بزند با فهم عمیق و درک سلیم خود به زیور طبع آراست.
کار او سترگ و ستودنی است و الحق و الانصاف این سخن گزافه نیست اگر بنویسیم كه او بسیار خوب از عهدۀ تصحیح و تحقیق مقالات بر آمده است و ما را با اثری سرشار از دقت و صلابت روبرو ساخته است. با این همه، شهرت استاد محمدعلی موحد به تصحیح و تنقیح مقالات نیست، بلكه او عرصه عمل در صفحات دیگر علوم به ویژه تاریخ نیز دارد و معروفترین و مشهورترین اثرش در این میان كتاب دو جلدی ارزنده خواب آشفتۀ نفت است. موحد برای نوشتن این كتاب همان صبر و حوصله ای را به خرج داده كه در مقالات شمس. و اکنون با تصحیح جدیدی از مثنوی مولانا، به قول سعدی:«پرده برانداختی کار به اتمام رفت».
اگرچه برخی معتقدند اولین تصحیح مثنوی همان کار بزرگ و دقیق نیکلسون بود و نیز آخرین کار به شمار می رود، اما با بررسی هایی که انجام گرفته هنوز برخی مشکلات تصحیح مثنوی باقی مانده و کار او را نمی توان پایان تصحیح مثنوی تلقی کرد.
سالهاست که چشمها منتظر تصحیح و تحقیق مثنوی استاد موحد است تا کار به اتمام کند و دفتر مثنوی پژوهی را چنان بیاراید که دیگر احدی یارای کوشش مجدد آن نتواند. تصحیح مثنوی با نسخه های تازه یاب از اقدم نسخ بعد از فوت مولانا در کنار نسخۀ قونیه و البته با حسن انتخاب نسخه بدلها توسط استاد موحد می تواند بهترین طبع مثنوی در قرن حاضر به شمار آید. اگرچه ممکن است اختلاف نسخه بدلها با طبع نیکلسون چندان زیاد نباشد و در مقاله ای بتوان این تفاوتها را گزارش کرد، لیکن نام استاد موحد تنها نامی است که می تواند جایگزین تصحیحاتی بشود که در قرن اخیر از مثنوی روانۀ بازار کتاب شده است و می توان خوانش جدیدی از مثنوی را از زبان استادی دریافت که زبان ملی فارسی را بهتر از زبان مادری آذربایجانی خود به جوامع فارسی زبان جهان معرفی کرده است.
@safinehyetabriz
گزارشی از تصحیح محمّدعلی موحد از مثنوی
کاری از مرکز پژوهشی میراث مکتوب همزمان با تولد مولانا جلالالدین بلخی(۶ ربیعالاول سال ۶۰۴ هجریقمری، برابر با ۱۵ مهرماه سال ۵۸۶ هجریشمسی در بلخ)، نگاهی میافکنیم به مهمترین و کاملترین تصحیح از مثنوی معنوی که چندی قبل، به همت دکتر محمدعلی موحد و انتشارات هرمس و با همکاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در دوجلد بر پیشخوان کتاب نشسته است.
این کتاب در همین فرصت کوتاهی که به بازار کتاب راه یافته است (از دیماه سال ۱۳۹۶) و بهرغم حجم و قیمت [بالای] آن، با اقبال خوب علاقهمندان، بهخصوص مولویشناسان روبرو شده است و بسیاری آن را معتبرترین تصحیح از مثنوی تا بهامروز دانستهاند که بر تصحیح نیکلسون، محمد استعلامی، عبدالکریم سروش و… برتریهای خاصی دارد. عمده مولویپژوهان در قید حیات ازجمله دکتر عبدالکریم سروش، توفیق سبحانی و نصرالله پورجوادی بر اعتبار و ارجحیت آن بر سایر نسخهها تاکید کردهاند.
محمدعلی موحد که پیش از این تصحیحش بر مقالات شمس، اعتباری ویژه به جایگاه ادبی و مولویپژوهی او بخشیده بود، در مقدمه مثنوی آورده است که بههمراه سهتن از دستیارانش، یازده نسخه از مثنوی را «با دقت تمام -نه بهطریق نمایشی و ویترینآرایی، بلکه با وسواسی علمی و با امانتداری- کلمهبهکلمه و موبهمو» خواندهاند و موارد اختلاف آنان را ثبت کردهاند و البته در ادامه به نقد و بررسی این اختلافات و گزینش بهترین و رساترین بیتها از دید مولانا پرداختهاند.
او البته در تمامی این سالهای بعد از تصحیح مقالات، دمی از پژوهش در آثار مولانا فرونکاسته است و چنانکه خود در مقدمه میگوید، از ۴۰ سال قبل، در فکر تصحیحی از مثنوی بوده و حتی آورده است که با همکاری و همفکری علیرضا حیدری (مدیر انتشارات خوارزمی) و بنا به توصیه دکتر مجتبی مینوی که در فکر تصحیحی از مثنوی بود، «بنا را بر آن گذاشتیم که دنباله کار او را بگیریم و یک دوره مولویات، یعنی آثار خود مولانا و کتابهای اساسی دیگر را که برای شناخت مولانا و فهم آثار او اهمیت دارند، به شیوه انتقادی علمی تصحیح کنیم». او سپس اضافه میکند که کتاب «ابتدانامه» سلطان ولد را تقریبا به پایان برده بودند و حتی کار مقابله مثنوی و ضبط اختلافات آن را هم براساس نسخههای آقای مینوی انجام داده بود، اما بهدلایلی که خود توضیح نمیدهد، آنهمه تلاش وکوشش و نوشتن حواشی بر کتابهای یادشده و «حاصل مدتهای دراز رنج و کوشش که به دستخط این بنده بهصورت یادداشتها در حواشی نسخهای از چاپ نیکلسون قید شده بود، از دسترس بیرون افتاد و تکمیل و تهذیب آنها مقدور نگردید».
بعدها محمدعلی موحد همکاریهایی با محمد زهرایی، مدیر نشر کارنامه داشت که از جمله آنها برگزاری جلسات شرح و تفسیر مثنوی بهصورت هفتگی بود و آورده است که این فعالیت هم تا اواسط دفتر ششم و با حضور چهرههایی چون مصطفی ملکیان و منوچهر انور انجام و ضبط و پیاده میشد و در همان زمان هم به این جمعبندی رسیدند که نیاز به تصحیحی تازه از مثنوی است.
در این مدت البته دو کتاب از مجموعه مطالعات و سخنرانیهای دکتر موحد درباره مولوی و شمس ازسوی نشر کارنامه فرصت انتشار پیدا کرد. ضمن آنکه مجموعهای از درسگفتارها در شرح دفتر نخست مثنوی را نیز از او در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بهصورت فایلهای صوتی در وبسایت فرهنگستان قرار دادهاند که شیوه خاص آقای موحد در شرح مثنوی را از میان این درسگفتارها میتوان دریافت.
ویژگیهای تصحیح مثنوی موحد
مدار کار تصحیح بر ۱۱ نسخه بود که چهار نسخه شامل هر شش دفتر مثنوی، و بقیه نسخهها بهصورت نسخههایی از دفاتر ششگانه مثنوی است؛ به این معنا که برخی از نسخهها، تنها یک دفتر یا چند دفتر مثنوی را شامل میشد که البته دلیل انتخاب تکتک این نسخهها نیز در مقدمه مفصل موحد توضیح داده شده است.
بهجز دو نسخه از این ۱۱ نسخه، بقیه نسخهها در ۳۰ سال بعد از فوت مولانا به نگارش درآمدهاند که این نکته در انتخاب نسخهها از اهمیت ویژهای برخوردار است، چراکه هرچه زمان کتابت نسخهها به زمان حیات و مرگ مولف نزدیکتر باشد، احتمال راهیابی خطا و اشتباه در آن کمتر است.
علاوهبر تلاشی که در تصحیح انتقادی این متن به چشم میآید، باید از مقدمه ۱۶۰ صفحهای دکتر موحد یاد کرد که در آن، ضمن نقد و بررسی تصحیحات قبلی، شیوه کار خود برای انجام این تصحیح و نیز دلایل اتخاذ روش خود برای تصحیح را به مخاطبان توضیح میدهد. (ادامه در فرسته بعدی) @safinehyetabriz
عبداللطیف عباسی گجراتی( درگذشتۀ پس از ۱۰۵۹ق.) "نسخۀ ناسخۀ مثنوی" را پس از مقابلۀ دهها نسخۀ مثنوی مولانا ، میانۀ سالهای ۱۰۲۰ تا ۱۰۳۲ق. فراهم آورده است. این نسخه، تا حدودِ سه قرن، نزدِ بسیاری از کاتبان، شارحان و پژوهندگانِ مثنوی در شبه قارّۀ هندوستان، نسخۀ ناسخۀ نُسَخِ مثنوی مولانا شناخته میشده است.
عبداللطیف، در تدوین و تصحیحِ مثنوی، بر آن بوده که بیتی از نُسَخِ قابلِ اعتمادِ خود را از قلم نیندازد. ازین رو، ابیاتِ نسخۀ ناسخۀ او در قیاس با مثنویهایِ مصحَّحِ پژوهندگانِ معاصر که نسخه های اصیلی چون نسخۀ قونیه( کتابت ۶۷۷ق.) را مبنای تصحیحِ خود قرار دادهاند، نزدیک به دو هزار بیت بیشتر است.
کتابِ پیشِ رو، چاپِ نسخه برگردانِ کهن ترین نسخۀ موجود از نسخۀ ناسخۀ عبداللطیفِ گجراتی است که طیِ پنج سال( ۱۰۴۹ تا ۱۰۵۳ق.) کتابت شده است. در میانۀ مقدمۀ تحقیقِ این چاپ، صورتِ کاملِ"مرآت المثنویِ" عبداللطیف نیز تصحیح و عرضه شده است. @safinehyetabriz
📚شرح مثنوی معنوی ( 3 جلد) 👇
📝هادی سبزواری
یکی از آثار نفیس حکیم ملاهادی بن مهدی سبزواری، شرح مثنوی معنوی است که به شرح ابیات مشکل مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی می پردازد.
حاج ملاهادی به مثنوی علاقه خاصی داشته و همیشه این کتاب را مطالعه می نموده است. ایشان علاوه بر تسلط به مبانی فلسفی و عرفانی و احاطه به تفسیر و حدیث، چون خود ذوق شعری دارد در شرح مثنوی خود، به آیات و اخبار و آثار و اشعار عرفانی استشهاد می نماید. طریقه ایشان در شرح این اثر قیم، بیشتر متکی به مبانی فلسفی و عرفانی است، لذا شرح ایشان بر مثنوی شرحی سنگین و بسیار گرانسنگ است.یکی از ویژگیهای مهم این شرح، تفاسیری است که سبزواری بر اساس برخی مفاهیم فلسفی و عرفانی که پس از عصر مولوی رونق و رواج یافته، از مثنوی به دست میدهد. این شرح دارای ویژگیهای زیر است:
۱ـ توضیح و تفسیر آیات قرآنی که در ابیات متعدد مثنوی معنوی بدانها اشاره شده است؛
۲ـ شرح احادیث و روایاتی که در ابیات آمده است؛
۳ـ توضیح مبانی عرفانی و اسرار سیر و سلوک؛
۴ـ تشریح مسائل فلسفی و کلامی؛
۵ـ بیان معانی اشعار مشکل؛
۶ـ اشاره به نکات ادبی موجود در اشعار مثنوی؛
۷ـ اشاره به ضبط صحیح کلمات مثنوی؛
۸ـ تصحیح انتقادی و اجتهادی برخی از ابیات و اشاره به نسخه بدلها.
@pdfbooks3
با عرض سلام و ادب خدمت تمامی عزیزان
کسی از دوستان در گروه هست که در زمینه ی تصحیح نسخ خطی کار کرده باشد، برای انجام رساله قصد تصحیح نسخه ای خطی رو دارم
و نیاز به راهنمایی و کمک از متخصصین این زمینه رو دارم
با تشکر
با عرض سلام و ادب خدمت دوستان و دوستداران زبان و ادب فارسی،
خدمت شما عرض کنم که من دیروز صبح این برگ از مثنوی معنوی را از یک بانوی پیر فرانسوی در شهر مونترال کانادا خریدم. ایشان برای من توضیح داد که این برگ را سالها پیش در سفری که با همسرش یه ایران داشت خریده و آن را در پاریس قاب کرده است (این ورق در لای دو شیشه قاب شده است.) خانم فرانسوی در آگهی فروش خود زیر چند عکس از این برگ به زبان فرانسوی نوشته بود: «متن مصوری از نسخه قدیمی قرآن به فروش میرسد.» با توجه به اینکه من کوچکترین تخصصی در زمینه نسخ خطی و خوشنویسی و نگارگری و مینیاتور ایرانی ندارم، از دوستان آشنا و اهل فن به نسخ خطی و خوشنویسی و نگارگری پرسشهایی دارم:
۱. به نظر شما این ورق به چه عصر یا دوره تاریخی و به چه محلی تعلق دارد؟
۲. آیا نساخ یا خوشنویس یا نگارگر آن معروف بوده است؟
۳. فکر میکنید که این برگ از کدام نسخه مثنوی کنده شده است؟ آیا این نسخه اکنون موجود است؟
۴. میدانیم که مثنوی معنوی مینیاتور اندکی به خود پذیرفته است.
✅ تصحیح متون سهلی ممتنع!
این کمترین، که نزدیک به سه دهه است، حوزههای مختلف نسخ خطی را از نزدیک رصد میکند و در برخی از عرصه های متکثر و خطیر نسخ، از دور دستی بر آتش دارد، عرض میکند، مشکل بنیادی در مقوله «تصحیح متون»، نه استاد است و نه دانشجو، بلکه نگاه «سطحی»، «فرودستانه» و «ساده انگارانه» به امر تصحیح متون است، عرصه ای که در دنیای امروز، یکی از پیچیده ترین عرصه های مرتبط با نسخ خطی است. بارها این سخن از اساتید محترم شنیده شده است، به دانشجویی که مطلقا با دنیای نسخ خطی، نه آشنایی داشته و نه دوره ای گذرانده و نه ذهنیتی از آن دارد، پیشنهاد میکنند: «شما برای تحقیق دانشگاهیت یک نسخه کار نشده پیدا کن، بی دردسر و راحت کار کن»! در حالی که توجهی ندارند با این پیشنهاد بسیار خطرناک (سهل ممتنع)، هم استاد هم دانشجو و هم بسیاری از کسان را بی جهت گرفتار میکند، کاری که دانشجو باید 70 تا 80% امور را خود پیش ببرد، امورش در اثر این بی اطلاعی، بر دوش دیگران میافتد! به عنوان نمونه دانشجوی دکتری داشتیم، در یکی از شهرها،که زبان عربی نمیدانست، نسخه ای مهم به زبان عربی برای تصحیح برداشته بود، به صراحت عرض کنم، دقیقا یکصد نفر درگیر اتمام رساله این دانشجو بودند، 50 نفر پیوسته در طول دکتری ایشان، هر دو روز دو سه بار، ببخشید چطور مقابله کنم، این کلمه چیست، اینجا را چطور کنم.. مشکلات البته به اینها محدود نبود، ورد نمیدانست ووو خلاصه در طول مدت دو سال پیر این صد نفر درآمد تا این دانشجوی عزیز دفاع کند😊، یعنی موضوع تصحیحی که از مهمترین امور است اگر از ابتدا، «پیش نیاز»ها و «نیاز»های این عرصه تعریف شود، و دانشجو این امور را بگذارند سپس وارد این عرصه شود. البته اشتباه نشود، مراد این نیست دانشجو سؤال نکند، این سؤالها مهم است و امری طبیعی، ولی وقتی 90% امور تصحیح برای دانشجو سؤال باشد این به لحاظ «روش شناسی» دارای اشکال بنیادی است، در این مقوله از سال 82 در وبسایت بساتین بارها و بارها تذکر دادیم از اساتید خواهش کردیم، مقوله تصحیح را اینقدر ساده تلقی نکنند، لطفا لطفا لطفا برای یکصدمین بار از اساتید معزز استدعا داریم، دانشجویی که دوره های آشنایی با نسخ خطی و روشهای تصحیح متون را نگذارنده است، بی جهت وارد دالان پیچیده متلاطم تصحیح متون نکنند، موضوع تصحیح متون، حقیقتاً پیش نیازها و نیازهای متعددی میطلبد و اگر به توصیه شما بزرگواران، چنین دانشجویی با "آزمونخطا" وارد این عرصه بشوند که در روند کار، به تدریج با این فرایند آشنا شوند، از آنجاکه متاسفانه در ایران اساتید فرصت چندانی برای راهنمایی دانشجو ندارند (شاید هم خود این عزیزان، چندان اشرافی به جوانب تصحیح متون ندارند)، دانشجو ناگزیر بایستی نیازهای اطلاعاتی را از طرق مختلف اخذ نماید، عملا با این کار، ضمن اینکه کار دانشجو در نهایت با استانداردهای تصحیح فاصله زیادیخواهد داشت، اثرش نیز بهجهت همین نقائص روشی، بعد از دفاع، به بایگانی کتابخانه دانشگاه سپرده خواهد شد و اگر همچاپ شود ضمن اینکه مورد نقد علمی دیگر محققان قرار خواهد گرفت، جامعه علمی را نسبت به تصحیح این متن، اقناع نخواهد کرد و به همین دلایل، متاسفانه زمینههای باز تصحیح و بالمآل هدر رفتِ سرمایههای مادی و معنوی را شاهد خواهیم بود. نتیجه سخن اینکه، تا جاییکه مقدور است، محققان یا دانشجویان (ارشد یا دکتری)، پیش از آشنایی (ولو اجمالی) با نسخ خطی و تصحیح متون و روشهای آن، از ورود به حوزه تصحیح متون، پرهیز نمایند با سپاس🌹🍃🙏
🔸تصحیح جدید مثنوی شریف بر اساس نسخه متعلق به فقیه محقق ملا احمد نراقی در دو جلد.
🔹فقیه نراقی در آثار خود مکرّر به ابيات مثنوي استناد جسته، کمتر فصلي را در معراج السعادة ايشان مي توان يافت که به بيت يا ابياتي از مولانا تمسّک نجسته باشد.
🔸او در کتاب خزائن بارها در ضمن نقل اشعار مولانا از وی به حرمت ياد کرده و او را با عنوان تفخيمی «مولوی معنوی» نام برده است.
🔹با اين همه برخی از ناآشنايان، طعنه های نراقی در مثنوی طاقديس به برخی عالم نمايان را که تحت عنوان «مولوی» از آنان ياد کرده به خطا متوجّه مولانا جلال الدين بلخی دانسته و او را منکر طريق صاحب مثنوي معنوي دانسته اند، حال آن که عناوين مولانا و مولوی و ملاّ از عناوين تفخيمی عام و مطلق است که اگر با قرائنی همراه نباشد بايد آنها را به معنی آخوند و معمّم و عالم، خصوصاً عالم دين گرفت.
(مهدی کمپاني زارع، مقاله مواجهه متفکّران شيعی با مولانا)
@bazmeghodsian
🔻تصحیح یک انتساب
نسخه دیگری از رساله محمد سعید گیلانی به خط شاگرد مؤلف، محمد بن محمد داود، که در 1121 کتابت شده است.
این رساله را آقایان حسین کلباسی اشتری و جواد قدیری بر اساس نسخه ای به خط شاگرد دیگر مؤلف محمد بن حبیب گیلانی که در 1115 کتابت شده تصحیح و منتشر کرده اند، اما متأسفانه برخی ناآشنایان با روش تحقیق نسخ، تصویر نسخه ای متأخر از آن را به نام قاضی سعید قمی! چاپ کرده اند. فلیصحّح، والحمد لله ربّ العالمین.
@bazmeghodsian
این کتاب به زبان فارسی و جزو نسخ خطی موجود در کتابخانه دانشگاه ریاض میباشد. مولف با استفاده از ویژگیهای موجود در طبیعت و حیوانات به تبیین مولفه های اخلاقی می پردازد.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com