?کتابشناسی صادق هدایت?
کتابشناسی صادق هدایت تدوین زنده یاد محمد گلبن از سوی نشر توس در سال 1354 و در 204 صفحه منتشر شده است.
چهار بخش کتاب به این قرار است:
سالشمار و رویدادهای زندگانی صادق هدایت
کتابشناسی آثار هدایت
کتابهائی که دربارۀ هدایت نوشته اند
هدایت شناسی و هدایت شناسان
زنده یاد گلبن در یادداشتی در 15 بهمن 1354 که در ابتدای کتاب نوشته آورده است: صادق هدایت یکی از چهره های شناخته شده و یکی از نویسندگان معروف ایران است که در سی و پنج سال گذشته در ایران و در خارج دربارۀ خصوصیات اخلافی و شناخت کارهای قلمی او تلاش دامنه داری انجام گرفته است. روزنامه ها، مجله ها، جنگها و نشریه های مختلفی از او گفتگو کرده اند. برخی او را نویسنده ای مترقی و جامعهع گرا و جمعی نویسنده ای نومید و مردم گریز خوانده اند. گروهی آثار او را سودمند و عده ای دیگر زیان آور شناخته اند. لازم بود فهرستی از این همه نوشته و عقاید گوناگون به دست داده شود.
@Ketabpazhohi
? مرحوم عبدالغفار طهوری: از امروز از کتاب بدم آمده است
درگذشت فرزند طهوری همزمان بود با سالهای میانی دههی شصت که اوضاع نشر بهشدت تغییر کرده بود تا جایی که طهوری نیز با آن همه سابقه، گاهی در برابر وضعیت جدید مستأصل میشد. رضا یکرنگیان، مدیر نشر خجسته، دراینباره میگوید: «غروب یکی از روزهای پاییز ۱۳۶۶، به دیدنش رفتم. دیدم آقای طهوری برافروخته و ناراحت است. تا آن روز او را چنین ندیده بودم. پرسیدم که موضوع چیست و گفت: از امروز از کتاب بدم آمده است. گفتم که مگر میشود شما که یکعمر در کار کتاب هستید، از آن بدتان بیاید؟ گفت: تا امروز صبح که کرکرههای مغازه را بالا میزدم، بوی عطر مرکب، کاغذ و چرم مرا مست میکرد. اول وقت کتاب «اندیشههای اهل مدینهی فاضلهی فارابی» را برای تجدید چاپ به ارشاد بردم. جوانکی که آنجا بود، کمی به من نگریست و گفت: آقای طهوری از شما توقع نداشتیم که کتاب اینها را چاپ کنید. گفتم: کدام ها؟ گفت: عجیب است، شما خبر ندارید در مکه چه بلایی سر زوار ایرانی آورده و جمعی را کشته اند؟! آن وقت در مورد مدینه کتاب چاپ می کنید؟ طهوری گفت: آنجا دنیا پیش چشمم سیاه شد و با خود گفتم متولیان فرهنگ ما این ها هستند، نمیدانند فارابی کیست و مدینه ی فاضله به آن شهر بسیار مقدس اسلامی که امروز وهابی ها حاکم آن هستند، ربطی ندارد؟ کتاب را گرفته و از آن جوانک عذرخواهی کردم و گفتم که اشتباه آمده ام و تا الان حالم از این موضوع بد است.»
منبع: آنگاه، ش4، ص34.
@Ketabpazhohi
? اولین چاپ دیوان حافظ کدام است؟
نخستین چاپ دیوان حافظ در سال 1791 میلادی (حدود 1170شمسی) توسط یک سیاستمدار و فرهنگ دوست تبریزی به نام ابوطالب تبریزی، فرزند محمد بیگخان، در شهر کلکتۀ هندوستان انجام گرفته است. انتشار دیوان حافظ توسط ابوطالب تبریزی، سرآغاز حافظ پژوهی در عصر جدید و توجه گستردۀ علاقهمندان فرهنگ اسلام و ایران به ادبیات فارسی در سراسر جهان به شمار میرود. بعد از این چاپ بود که دو کشور عثمانی و مصر، به بررسی شعر حافظ روی آوردند و سخنوران دنیا، با شعر و اندیشه حافظ آشنا شدند. ابوطالب در ذیل شرح حال حافظ در کتاب خلاصةالافکار، گزارش میدهد که به پیشنهاد یکی از دوستان انگلیسیاش، دیوان حافظ را از روی 12 نسخه خطی تصحیح کرده و آن را در اواسط سال 1206ق در 1200 نسخه چاپ کرده است. از نکات ارزشمند تاریخی در این تصحیح، اشاره به نام دستاندرکاران چاپخانه و وظایف آنها در چاپ این کتاب است که از حیث تاریخ چاپ، بسیار مهم است.
منبع: طاهری خسروشاهی، محمد، «دربارۀ ابوطالب تبریزی؛ بانی نخستین چاپ دیوان حافظ»، در: مجله فرهنگی و هنری سفینه تبریز، ش1، صص61-65
?تصویر پیوست تصویری از حافظِ ابوطالب تبریزی است.
@Ketabpazhohi
?تحت تعقیب! رالفی خرگوشه، سارق کتاب را دستگیر کنید!
رالفی خرگوشه عاشق کتاب است. آنقدر که به چیزی جز کتاب خواندن فکر نمی کند. خانه اش پر است از کتاب های جور وا جور. کتاب های علمی، داستانی، کودکان و خلاصه هر کتابی که فکرش را بکنید.
اما آیا همه ی این ها را خریده است؟
شما چه فکر می کنی؟
این کتاب به نویسندگی و تصویرگری امیلی مکنزی، به ترجمۀ علی خاکبازان، در 32 صفحه از سوی آینه قلم در تهران به چاپ رسیده است.
@Ketabpazhohi
?نقش عروس کتیبه های جهان در تاریخ ترجمه در جهان
این کتیبه مفصل ترین کتیبه و عروس کتیبه های جهان نام گرفته است. با رمزگشایی این کتیبه بود که علم باستان شناسی زاده شد و کلید کشف زبان های بابلی، آشوری، ایلامی و همۀ زبان هایی که به خط میخی نوشته شده اند، به دست باستان شناسان رمزگشای خط های باستانی افتاد. این کتیبه بر دیوارۀ سنگی کوه بیستون، نزدیک کرمانشاه، از کم نظیرترین آثار ایران پیش از اسلام، از پدیده های منحصر به فرد در تاریخ ترجمه در جهان، و مهم ترین متن ترجمه شده در ایران عصر هخامنشی است.
منبع: آذرنگ، عبدالحسین، تاریخ ترجمه در ایران، ص35.
@Ketabpazhohi
ابتدائاً استنباط و تصور بنده اين بوده است که شما فرموديد اين کلماتي که داراي «ط» هستند (ٹ، ڈ، ڑ) در متن، به زبان فارسي است، يعني کلماتي فارسي هستند، اما اگر اسامي خاص فرنگي يا رايج در شبه قاره باشند که ديگر نيازي به اين همه تفاصيل و بحثها نيست و نظر استاد حافظ درست است.
با عرض سلام و احترام. تشکر و سپاس بابت ارسال فایل هایی از شبه قاره. اگر درباره کتاب های عرفانی فارسی در شبه تحقیق می فرمایید سایت www.maktaba.org بسیاری از کتاب های عرفانی فارسی شبه قاره را بارگذاری کرده است. همچنین کتاب های عرفانی که فارسی بوده اند و به زبان اردو ترجمه شده اند. یکی از امتیازات سایت این است که کتاب های ترجمه اردویی را بارگذاری کرده است که اصل نسخه اش به زبان فارسی است. ما هنوز در ایران آن نسخه را تصحیح نکرده ایم. اما در شبه قاره سالها پیش نسخه تهیه شده بود و از روی آن، به زبان اردو ترجمه شده بود. مانند:
"زاد المتقین فی طریق سلوک طریق الیقین"، زبان: فارسی، تالیف: حضرت عبدالحق دهلوی
دوبار به زبان اردو در هندوستان ترجمه شده است:
دکتر عبدالحلیم چشتی.
دکتر مسعود انور علوی.
✅ فهرست نسخه های خطی دیوان حافظ در کتابخانه های ترکیه
نسخه های دستنویس فراوانی از دیوان حافظ جداگانه یا در مجموعه ها در کتابخانه های ترکیة امروز نگهداری میشوند که در سده های بعدی کتابت شده اند. از روی تاریخ کتابت این نسخه ها آشکار میشود که روند کتابت دیوان حافظ در عثمانی در دوره های بعدی نه تنها کند نشد، بلکه سرعت بیشتر گرفت. در این باره میتوان فراوان سخن گفت، اما آنچه روشن است این است که پس از دور شدن اذهان عمومی مردم عثمانی از زبان فارسی و اختصاصی آموزش این زبان به مکتبخانه ها بر شمار دستنویسهای دیوان او افزوده شد.
این مقاله نگاشته جواد شریفی در شماره اول مجله فرهنگی و هنری سفینه تبریز است. http://yon.ir/EgliT
@manuscript
این همه یک نمونه دیگر از کارهای علمی در حوزه سیره نگاری که دوستان پژوهشگاه حوزه و دانشگاه کرده اند. کارهای این دوستان، داداش نژاد، حسینیان مقدم، محمدی، مرادی نسب، هدایت پناه و خانجانی، در این زمینه کارهای موفقی بوده است. ای کاش، یک تاریخ شفاهی برای پژوهشگاه و به خصوص گروه تاریخ درست می شد.
📚معرفی کتاب
🔺مفاهیمِ اسلامیِ مرگ و رستاخیز
🔸The Islamic Understanding of Death and Resurrection, by Jane Idleman Smith and Yvonne Haddad, Oxford University Press
🔸مفاهیمِ اسلامیِ مرگ و رستاخیز، نوشته جین اسمیت و ایوان حداد، انتشارات دانشگاه آکسفورد
همیشه مفاهیم اسلامی مانند زندگی پس از مرگ، پاداش و مجازات، تصمیمات انسان و قضاوت های الهی خوانندگان غربی را مجذوب خود می کرده است. حوادث اخیر جهان این علاقه را شدیدتر کرده پرسش های جدیدی را در رابطه با اینکه چگونه مسلمانان تحولاتی که نشانه های ظهور رستاخیر هستند را درک میکنند؟ اینکه آیا شهدا بلافاصله پس از شهادت به بهشت می روند؟ یا اینکه دوشیزگان چشم سیاه که در بهشت انتظار مومنان را می کشند چه کسانی هستند؟ چه کسی مسلمانان، مسیحیان و یهودیان را در روز داوری نهایی شفاعت خواهد کرد؟ مطرح ساخته است.
این کتاب به بررسی دو دوره ی مجزا از هم در داستان زندگی پس از مرگ از نگاه اسلام می پردازد. ابتدا دوره پس از مرگ تا فرا رسیدن روز رستاخیز سپس مجموعه ای از اتفاقات که در روز رستاخیز رخ خواهد داد و بصورت کامل در قرآن بیان شده است. شرح مواد مربوط به هر یک این دو دوره ابتدا از نوشته های کلاسیک مفسران و متکلمان و سپس از متفکران و نویسندگان معاصر تهیه شده است. شرح حال مرگ به گونه ای روایت شده که به خواننده یک مرور کلی از زمان مرگ تا روز رستاخیز و نهایتا فرستاده شدن برای منزلگاه پاداش و یا مجازات، می دهد.
کل مبحث بر اساس چهارچوبِ فهمِ اسلامی از توقعاتِ خداوند از باورها و رفتارهای انسان و پاسخ اخلاقی انسان به این توقعات شکل گرفته است.
این مجموعه با دو پیوست در موضوعات نگرانی های زندگی پس از مرگ در عربستانِ پیش از اسلام و حالت خاص زنان و کودکان در زندگی پس از مرگ همراه است.
📌مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبان های اروپایی (وابسته به آل البیت)
http://clisel.com/death-and-resurrection/
رویکرد دانشورانه و به دور از غرض ورزی های خاورشناسان پیشین از ویژگی های ایشان است. در این باره اگر افاضه ای فرمایید، از بن جان سپاسگزار خواهم بود. جایگاه ایشان در میان خاورشناسان پژوهنده در دانش های قرآنی و حدیثی چیست؟
چند کلمه ای درباره شادروان اسماعيل سعادت
آقای سعادت عمری پربار داشت. ميراث ماندگاری از خود برجای گذاشت و به ويژه آنچه در حوزه فلسفه و علم کلام ترجمه کرد ممتاز است. من با شادروان سعادت در مرکز نشر دانشگاهی در نيمه دهه هفتاد آشنا شدم. سبب آشنایی ما هم مقالاتی بود که آن سال ها برای مجله معارف می نوشتم و او که سردبير مجله بود هر بار لطف می کرد و مقالات را ويرايش می کرد و گاهی نکته های بسيار خوبی را برای اصلاح مقالات پيشنهاد می داد. روحيه آرام و بی ادعایی داشت و در تمام اين سال ها می دانم که از هياهوی رسانه ای به دور بود و به بهترين وجهی خدمت خود را در ترجمه و ويرايش و تدوين دانشنامه متمرکز کرده بود. اين همان چيزی است که ما امروز خيلی به آن نيازمنديم. بسيار می بینیم آدم هایی با هياهوی بسيار و سرمايه ای به اندازه کم و بيش "هيچ". سعادت از اين شمار نبود. مجله معارف در واقع در آن سال ها قائم به او بود و دکتر پورجوادی هم می دانم به او علاقه داشت و دست او را باز گذاشته بود. يک فصل کتاب ژيماره درباره کلام اشعري را ترجمه و در همان معارف منتشر کرد. به او همان زمان گفتم کاش همه کتاب را ترجمه کنيد و او گفت قصدش همین است. اما ظاهرا هيچ گاه اين نيت عملی نشد. بعدها در پاریس به خود ژيماره گفتم که نخست از رهگذر اين ترجمه به اهميت اين کتاب او پی برده بودم. پيشنهاد می کنم کسی اين کتاب بسيار ارزشمند در کلام اشعری را به فارسی ترجمه کند. از بهترين تحقيقات درباره کلام اشعری همين کتاب ژيماره است. مرحوم سعادت کتاب پل نويا درباره زبان تأويلی قرآن را هم به بهترين شکل ترجمه کرد. خداوند او را غريق رحمت خود قرار دهد.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
✅ فهرست نسخه های خطی دیوان حافظ در کتابخانه های ترکیه
نسخه های دستنویس فراوانی از دیوان حافظ ،جداگانه یا در مجموعه ها در کتابخانه های ترکیة امروز نگهداری می شوند که در سده های بعدی کتابت شده اند. از روی تاریخ کتابت این نسخه ها آشکار می شود که روند کتابت دیوان حافظ در عثمانی در دوره های بعدی نه تنها کند نشد، بلکه سرعت بیشتر گرفت. در این باره می توان فراوان سخن گفت، اما آنچه روشن است این است که پس از دور شدن اذهان عمومی مردم عثمانی از زبان فارسی و اختصاص آموزش این زبان به مکتبخانه ها،بر شمار دستنویس های دیوان حافظ افزوده شد.
این مقاله نگاشته جواد شریفی در شماره اوّل مجلّه فرهنگی و هنری سفینه تبریز است. http://yon.ir/EgliT
@safinehyetabriz
📚 مرحوم عبدالغفار طهوری: از امروز از کتاب بدم آمده است
درگذشت فرزند طهوری همزمان بود با سالهای میانی دههی شصت که اوضاع نشر بهشدت تغییر کرده بود تا جایی که طهوری نیز با آن همه سابقه، گاهی در برابر وضعیت جدید مستأصل میشد. رضا یکرنگیان، مدیر نشر خجسته، دراینباره میگوید: «غروب یکی از روزهای پاییز ۱۳۶۶، به دیدنش رفتم. دیدم آقای طهوری برافروخته و ناراحت است. تا آن روز او را چنین ندیده بودم. پرسیدم که موضوع چیست و گفت: از امروز از کتاب بدم آمده است. گفتم که مگر میشود شما که یکعمر در کار کتاب هستید، از آن بدتان بیاید؟ گفت: تا امروز صبح که کرکرههای مغازه را بالا میزدم، بوی عطر مرکب، کاغذ و چرم مرا مست میکرد. اول وقت کتاب «اندیشههای اهل مدینهی فاضلهی فارابی» را برای تجدید چاپ به ارشاد بردم. جوانکی که آنجا بود، کمی به من نگریست و گفت: آقای طهوری از شما توقع نداشتیم که کتاب اینها را چاپ کنید. گفتم: کدام ها؟ گفت: عجیب است، شما خبر ندارید در مکه چه بلایی سر زوار ایرانی آورده و جمعی را کشته اند؟! آن وقت در مورد مدینه کتاب چاپ می کنید؟ طهوری گفت: آنجا دنیا پیش چشمم سیاه شد و با خود گفتم متولیان فرهنگ ما این ها هستند، نمیدانند فارابی کیست و مدینه ی فاضله به آن شهر بسیار مقدس اسلامی که امروز وهابی ها حاکم آن هستند، ربطی ندارد؟ کتاب را گرفته و از آن جوانک عذرخواهی کردم و گفتم که اشتباه آمده ام و تا الان حالم از این موضوع بد است.»
منبع: آنگاه، ش4، ص34.
@Ketabpazhohi
🌈 سخن خواجۀ شیراز و زبان گفتار هراتیان
#آصف_فکرت
در اواخرسدۀ نهم و دهم، سرایندگان، آهنگسازان و شعردوستان هرات آنقدر اشعار لسان الغیب، حافظ شیرازی را، که بار نخست در همین شهر اورا لسان الغیب خواندند، می سرودند، می نوشتند و ورد زبان داشتند که نسخه های گوناگونی از دیوان حافظ نگاشته شد و تفاوتهای آشکار میان نسخه های مختلف اشعار او به وجود آمد. دوست دانشمند دکتر محمد استعلامی استاد دانشگاه مک گیل، در کتاب حافظ به گفتۀ حافظ می نویسد که « صدها سال پیش از آنکه ما به دست غربیها نگاه کنیم، در نخستین سالهای قرن دهم هجری – دویست و چند سال پس از درگذشت حافظ - یکی از ادیبان روزگار تیموریان، به نام خواجه عبدالله مروارید، می بیند که بسیاری از خنیاگران و قوّالان، شعر حافظ را غلط می خوانند و دستنویسهای دیوان هم غلطهای فاحش دارد. خواجه مروارید به ویرایش دیوان حافظ می نشیند؛ شاعران و خوشنویسان و نوازندگان و خوانندگان دربار سلطان حسین بایقرا را به کمک می گیرد، و تا آنجا که برای او ممکن بوده، دستنویس شسته و رفته یی از دیوان حافظ فراهم می کند و اوست که عنوان لسان الغیب را بر دیوان حافظ نهاده است.»
همان زمان مولانا نورالدّین عبدالرّحمان جامی از حافظ چنین ( به صورتی که در حافظۀ نگارنده مانده است) یاد می کند:
جامی این نظم حسن گر بفرستد سوی فارس
حافظش نام نهد خسرو شیرین دهنان
سخن بالا در باب توجّه خواص به حافظ و زبان شعر حافظ است که در این مطلب مورد بحث ما نیست. موضوع بحث ما زبان گفتار هراتیان در شعر حافظ است. محدود ساختن این بحث به هرات و هراتیان به دلیل احاطه نداشتن نگارنده به زبانهای گفتار همه نقاط خاور سرزمین فارسی زبانان است؛ وگرنه این بحث را می توان به غور، بادغیس، فراه، قندهار، فاریاب، بلخ، تخار، بدخشان، کابل و دیگر مناطق گسترش داد. تقریباً هفتاد سال پیش، شاعر، سیاستمدار و ادیب نامور، استاد خلیل الله خلیلی، در قندهار در گفت و گویی دوستانه این موضوع را با ادیب و سیاستمدار معروف علی اصغر حکمت در میان نهاده است. استاد خلیلی در یادداشتهایش می گوید:
نماز عصری در هوتل بابای ولی نشسته بودیم و چای صرف می کردیم. بحث بر سر حافظ آمد. من از داکتر علی اصغر حکمت پرسیدم که:
«چه هست که حافظ شما اینقدر شهرت پیدا کرده است؟ حتّی در افغانستان در تمام خانه های ما دیوان حافظ موجود است. کسی نیست پیروجوان و مردو زن که حافظ را نشناسد. حتّی بیسوادها اشعار حافظ را یاد دارند و می خوانندَ وقتی به یک کار متردّد می شوند، به دیوان حافظ تفأّل می کنند، هرچه شیرازی پسر شما می گوید، مردم قبول می کنند؛ اورا لسان الغیب می دانند، و تفأّل هم می کنند به شاخ نباتش سوگند می دهند.
گفت: عین حکایت شاخ نبات اینجا هم آمده؟ گفتم: بلی، دِه به دِه افغانستان. در جاهایی که زبان افغانیست هم دیوان حافظ موجود است. گفت که این عامل بزرگ، شعر حافظ است؛ آن شوری که در شعرش موجود است، و آن زیباییهایی که در الفاظ و معانی دارد...»
ادامه 👇👇
http://fekrat.kateban.com/post/2764
🦋 @Asefchannel
کتابخانه شخصی مرحوم اسد بهرنگی به فروش رفت !
دیروز در یکی از کتابفروشی ها دیدم که پاره ای از کتابهای مرحوم اسدبهرنگی به فروش گذاشته شده اند . خیل ناراحت شدم . از کتابفروشی پرسیدم که چه عجب این کتابها به فروش می روند ! و در جوابم اظهار داشتند که بلی کتابخانه شخصی ایشان را فروخته و پاره ای از آنها را هم من خریده ام . در عرض این چند سال شاهد فروش کتابخانه های شخصی چند تن از بزرگان این خطه مانند استاد عزیز دولت ابادی ، رضا غفاری ، اسد بهرنگی و ... بوده ام . ای کاش شخصی یا ارگانی در این شهر می بود و این مجموعه های ارزشمند را می خرید !
بزرگواريد زنده باشيد استفاده ميکنيم بله کليات را اشاره کردم، مگر اينکه اين بخش مراد باشد. از آن جهت عرض کردم که گاهي تمرکز اصلي اين نوع آثار بر مقتضيات يک زبان خاص است. براي مثال در تصحيح متون به زبان ترکي، يک سري اختصاصات زباني وجود دارد که نه در عربي است و نه در فارسي نيست گفتم شايد اينکه اين همه روي متون يوناني تأکيد ميکنند بلکه نکته اي داشته باشد. باز هم سپاس اي کاش از اين همه آثاري که اسم برديد، چند تاي آنها به فارسي ترجمه ميشد، تا دقيقتر بل سريعتر به مراد ميرسيديم😊 ارادتمند🌹🌸🌺🌻🌺🌸🌹
🔸آیةالله میرزا نصرالله شاه آبادی (ره):
🔹قبل از تشرف امام به نجف خواب دیدم در خوزستان جنگ است، درختهای خرما همه سوخته و پسر دایی من هم که حبیب الله نام داشت شهید شده. جنگ طولانی شد امیر جنگ امام حسین (ع) بود. بالاخره پیروز شدیم گفتم بروم به آقا تبریک بگویم. منزلی بود شبیه منزل ما در نجف. از پله ها بالا رفتم، دیدم آقا نشسته اند. سلام عرض کردم و دستشان را بوسیدم و تبریک گفتم. حضرت تبسم کردند ولی ناراحت بودند.
🔸 علت ناراحتی را پرسیدم فرمودند از دست این دو نفر؛ عایشه و حفصه. پرسیدم مگر اینجا هستند؟ فرمودند بله در آن اتاقند. رفتم دیدم دو زن آن جا نشسته اند. با عصبانیت گفتم خجالت نمیکشید... و در این اثنا بیدار شدم.
🔹 یک روز که از ایران به نجف برگشته بودم امام فرستادند سراغ من. رفتم خدمتشان و نشستیم به صحبت کردن. آن خواب به یادم آمد و نقل کردم. به فکر فرو رفتند. پرسیدم ماجرا چیست؟ گفتند میگویم به شرط این که تا من زنده هستم به کسی نگویی. این قضایا واقع می شود و جنگ هم میشود و پیروزی هم با ما است. گفتم آخر چطور؟
🔸 فرمودند: این نقشه و تخطیطی است که پدرت [آیة الله العظمی شاه آبادی] برای ما کشیده.
@bazmeghodsian
🔸آیةالله میرزا نصرالله شاه آبادی (ره):
🔹قبل از تشرف امام به نجف خواب دیدم در خوزستان جنگ است، درختهای خرما همه سوخته و پسر دایی من هم که حبیب الله نام داشت شهید شده. جنگ طولانی شد امیر جنگ امام حسین (ع) بود. بالاخره پیروز شدیم گفتم بروم به آقا تبریک بگویم. منزلی بود شبیه منزل ما در نجف. از پله ها بالا رفتم، دیدم آقا نشسته اند. سلام عرض کردم و دستشان را بوسیدم و تبریک گفتم. حضرت تبسم کردند ولی ناراحت بودند.
🔸 علت ناراحتی را پرسیدم فرمودند از دست این دو نفر؛ عایشه و حفصه. پرسیدم مگر اینجا هستند؟ فرمودند بله در آن اتاقند. رفتم دیدم دو زن آن جا نشسته اند. با عصبانیت گفتم خجالت نمیکشید... و در این اثنا بیدار شدم.
🔹 یک روز که از ایران به نجف برگشته بودم امام فرستادند سراغ من. رفتم خدمتشان و نشستیم به صحبت کردن. آن خواب به یادم آمد و نقل کردم. به فکر فرو رفتند. پرسیدم ماجرا چیست؟ گفتند میگویم به شرط این که تا من زنده هستم به کسی نگویی. این قضایا واقع می شود و جنگ هم میشود و پیروزی هم با ما است. گفتم آخر چطور؟
🔸 فرمودند: این نقشه و تخطیطی است که پدرت [آیة الله العظمی شاه آبادی] برای ما کشیده.
@bazmeghodsian
پدربزرگم مرحوم لطف الله قاسمی که پیرمردی روستایی و پاکدل بود در سال 1374ش در ماه مبارک رمضان از دنیا رفت. دو هفته بعد از فوت به خوابم آمد. بی اختیار و بدون ذهنیت قبلی پرسیدم: آقا جون! این که می گویند امام رضا (ع) به دیدن زوار خود می آید درست است؟ گفت: بله، من دوبار در عمرم به مشهد رفته بودم، و امام (ع) دوبار به دیدنم آمد. بار اول نجاتم داد، یک بار دیگر هم به دیدنم آمد. شادی روحش صلوات. (رحیم قاسمی).
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com