کتاب حدیقه هندی اثری از « بهگوان داس هندی » چاپ شده است. شما به دنبال کتاب «سفینه هندی» هستید شاید این اثر نیز برایتان مفید باشد.
مرکز تحقیقات دهلی نو نسخه خطی تذکره ی "حدیقه هندی" را منتشر کرد.
به همت مرکز تحقیقات فارسی دهلی نو تذکره ی حدیقه هندی نوشته بهگوان داس هندی که در سال 1200 قمری تالیف شده است با تصحیح و حواشی و مقدمه ی پروفسور شریف حسین قاسمی محقق و استاد زبان فارسی هند منتشر شد.
این تذکره که به زبان فارسی نگارش یافته است در خصوص شاعران فارسی زبان متولد هند در دوره ی بابریان هند را شامل می شود. این تذکره در 500 صفحه همراه با تعلیقات و حواشی سودمند آماده چاپ شده است. این نسخه برای نخستین بار است که روی چاپ را می بیند و از تذکره های مهم و ارزشمند و کمیاب بوده است . مدیر مرکز تحقیقات دهلی نو علی رضا قزوه در بخشی از سرسخن این مجموعه چنین نوشته است:
" در میان فرهنگ نویسان و تذکره نویسان و صاحبان سفینه و حدیقه و بیاض و منشات و دفتر و دیوان، چه بسیارند شاعرانی که نام هایی از جنس هندوان و تعلقی به خاندان نجیب هندوها دارند. بسیاری شان اگرچه شهادتین را بر لب جاری نکرده اند اما کلام و شعرشان از جنس شهادت و زلالی و مسلمانی ست در میان این جماعت نام بهگوان داس هندی ( شاعر و تذکره نویس نیمه دوم قرن دوازدهم هجری و نیمه نخست قرن سیزدهم ) نامی درخشان و با اعتبار بوده و هست. دو تذکره ی ارزشمند " حدیقه ی هندی" که در سال 1200 ه ق نوشته شده است و تذکره ی " سفینه هندی" که محصول سال 1219 ه. ق است، در کنار شعرها و دفترها و نوشته های با ارزش دیگر، محصول اندیشه و فکر شعرشناس و ذوق ناقدانه ی این ادیب تواناست. "
سلام، این یکی از مسئله¬هایی¬ست که به¬تازگی ذهن مرا نیز مشغول می¬کند! به نظرم وقتی این "به" کارکردی قیدی (در بیشتر موردها معادل تنوین)دارد بهتر است که با نیم¬فاصله باشد. "است "بعد از واژه¬ی پایان¬گرفته به یاء نیز بهتر است که نیم¬فاصله باشد. کلاً ترجیح می دهم که کلمات مرکب سرهم نشوند و فاصله بیفتد. مگر آنکه حرف منفصل باشد.
منظورم بعد از مصرع بود.
پیش آمده که کس دیگری در زمانهای بعد نوشته یا منظوری داشته که بی ارتباط به مصرع است و ...
گاهی توجه به دیگر نوشته های حواشی نسخه که به این خط شبیه است، کارگشاست.
آیا حواشی سه گانه ی جلال الدین دوانی بر شرح تجرید قوشچی، و حواشی دوگانه ی صدر الدین دشتکی و حاشیه ی غیاث الدین دشتکی در ایران یا خارج چاپ شده؟ چاپ سنگی چطور؟
ببینید به نظر می رسد "ی" به صورت بزرگ و جدا معمول بوده است اما بعد از مدتی گذشتگان نیز دریافتند این "ی" زشت است و نوشته را بد شکل میکند و کم کم خوشنویسان آن را از قلم انداختند و فقط سر "ی" را به عنوان نمادی از "ی" روی "های" بیان حرکت گذاشتند که امروزه در صفحه کلید ها به شکل همزه است کاش طراحان فونت در صفحه کلیدها آن را از همزه جدا میکردند. و دایره بیشتری به آن می دادند تا متفاوت باشد
چنین است. ممکن است بعدا باز در متن، به این موقعیت برخورد، باشد که روشن شود. هرچه هست بعد از نوعی که و بر وزن فاع یا فع ل است. من هم حدس میزنم اسم خاص باشد.
اگر این طور باشد که می فرمایید، (و البته حق هم همین است) پس حکایت عبارت_خوانیِ بنده مشابه آن حکایت است که گفته اند: کاتبی بدخط با همکار بدخط تر از خودش می گفت: بدان حد نوشته ی من ناخواناست که صد دینار برای نوشتن می ستانم و صد دینار دیگر نیز برای خواندن. رفیق او آهی کشید و گفت: افسوس که من از صد دینار دوم محرومم. چرا که خود نیز از خواندن نوشته ی خویش عاجزم!
#معرفی_کتاب
?جناب دمامینی ۲ شرح و یک حاشیه بر مغنی البیب نوشته اند
?شرح اول :شرح صغیر هست ظاهرا خود دمامینی از این شرح رجوع کرده
?شرح دوم :معروف به شرح مزج هست که بسیار شرح جامع و قوی هست ولی متاسفانه فقط تا اویل حرف فاء نوشته شده و شارح از دنیا میرن
?نوشته سوم: دمامینی حاشیه ای است به نام تحفه الغریب فی شرح مغنی اللبیب که به صورت قال و اقول نوشته شده است
آنی که در کانال های تلگرامی و نرم افزار ها و چاپ های رایج هست همان شرح دوم که شرح مزج است می باشد .
این که به نشر گذاشته شد حاشیه تحفه الغریب معروف به حاشیه هندیه می باشد که ۴ جلد در اردن به چاپ رسیده و شرح آن از اول مغنی تا انتهاء مغنی که باب ثامن هست می باشد.
اگر همه حواشی این کتاب از قاضی نورالله باشد آن حواشی برابر اصل کتاب است و مسلما ارزش این که به عنوان یک اثر مستقل از قاضی است شایسته چاپ. البته بنده بی خبرم. نسخه در کتابخانه مرحوم بروجردی است.
📚 محی الدین در آیینه فصوص
▫️شرحی بر فصوصالحکم
(جلد اول و دوم)
✍ نویسنده: مرتضی رضوی
تعداد صفحات: 407 ، 624
▫️محی الدین ابن عربی به عقیده ی بسیاری بزرگترین عارف اسلامی است که عرفان را تئوری پردازی کرده است. وی کتاب های بسیاری نگاشته که از جمله ی آن فصوص الحکم است. فصوص الحکم آنقدر ثقیل و سنگین نوشته شده که بسیاری بر آن شرح ها نوشته اند، مانند قیصری که حتی بر شرح قیصری نیز شرح نوشته اند!
کتاب حاضر به شیوه ای نوین به تحلیل شخصیت و عرفان ابن عربی می پردازد و سعی نموده تا رویکردی انتقادی به این عارف سترگ داشته باشد.🔰🔰🔰🔰🔰
#فن_ترجمه
💠 سطح ترجمه :
🔸سطح هر ترجمه بر اساس نیازسنجی مخاطبان آن تعیین میشود. خواننده ی هر ترجمه دارای اطلاعات، تجربه، تمایل، ذوق، توانایی و انتظاراتی است. سن معینی دارد و به قشر اجتماعی خاصی تعلق دارد و این عوامل مقتضیاتی است که باید لحاظ شود و موقعیت هر ترجمه بسته به آنهاست.
▫️همانطور که نویسنده ی خوب هنگام نوشتن، مخاطبان خود را در نظر دارد، یک مترجم نیز علاوه بر آنکه باید مخاطبان متن مبدأ را در نظر بگیرد، مخاطبان مقصد را نیز باید مدنظر قرار دهد و به این نکته توجه داشته باشد که حتی اگر یک پیام را برای گروه های مختلف با یک فرهنگ مینویسد باید آن را برای افراد مختلف به گونه های متفاوت بنویسد. از همین رو اطلاع از گروهی که نویسنده ی اصلی برایشان نوشته و گروهی که ترجمه برایشان انجام میشود، دارای اهمیت است و آنچه سطح ترجمه را متفاوت میسازد، میزان اطلاعات عمومی و سطح تحصیلات مخاطبان است.
▫️از سوی دیگر نباید فراموش کرد که مترجم نیز باید در زمینه ی متنی که میخواهد ترجمه کند، اطلاعات و دانش کافی داشته باشد تا بتواند از عهده ی ترجمه ی دقیق آن متن برآید.
▫️اینکه ترجمه ی انجام شده مناسب برای چه مقطع تحصیلی بوده و به عنوان کتاب درسی یا کمک درسی استفاده میشود و اینکه مخاطبان خاص داشته باشد یا قابل استفاده برای عموم باشد، با توجه به سطح ترجمه تعیین میشود که البته این عامل یکی از عوامل تعیین موارد بالاست و عواملی دیگر همچون موضوع متن ترجمه شده نیز در این امر دخیل است.
💜☘💜☘💜☘💜☘💜
@yortchi_bosjin_pdf
با سلام و سپاس از توضیح شما ، احتمال این که عمعق بخاری باشد نیز هست.
سلام علیکم
عبارت پایانی در تصویر 1 «لراقمه» است.
حواشی نسخ خطّی، یک نویسنده (= صاحبِ آن نوشته) دارد و یک کاتب. به نویسندۀ حاشیه «مُحَشِّي» نیز گویند.
«راقم» به معنی کاتبِ نوشته است. البته گاه کاتبِ یک نوشته، صاحبِ آن نوشته نیز هست؛ یعنی: هم مطلب از آنِ اوست و هم خودش آن را در حاشیۀ نسخه نوشته است. (در نسخ خطی، «راقم» اغلب به همین معنی استعمال شده است)
عبارت «منه» در پایان یک حاشیه یعنی: صاحب آن حاشیه خودِ مؤلفِ اثر است.
حال، بستگی دارد که آن حاشیه را چه کسی در آن نسخۀ خطی کتابت کرده باشد.
1- در مُسَوَّدۀ مؤلف و به طور کلّی در نسخه هایی که مؤلف قصد دارد در حاشیۀ آن مطلبی بیاورد (حتّی اگر کتابتِ متن اثر توسط خود مؤلف نبوده باشد) غالباً سنت این است که در پایان حواشی، بعد از عبارتِ «منه»، عبارتی می آورد که دالّ بر طلب عفو از خداوند متعال است؛ مانند: «عُفِيَ عنه» ، «عَفَی الله عنه» و هکذا.
البته این سخن بدین معنی نیست که هرجا چنین عبارتی دیدیم گمان کنیم که کاتبِ حاشیه خودِ مؤلف باشد؛ چرا که ممکن است کاتبی دیگر عینِ عبارت مؤلف در نسخۀ اصل را کتابت کرده باشد.
2- اگر کاتب حاشیه، شخصی دیگر غیر از مؤلف باشد، غالباً سنت این است که اگر بخواهد مؤلف (= صاحب حاشیه) را دعا کند، دعایش یا دلالت بر زنده بودنِ مؤلف در زمان کتابت دارد (مانند: أدام الله ظلَّه، مُدَّ ظِلُّه و ...) یا دالّ بر وفات مؤلف است (مانند: رَحِمَهُ الله، رحمةُ الله علیه و ...).
البته در اینجا نیز ممکن است که کاتبِ نخستین، در زمان حیاتِ مؤلف آن حاشیه را کتابت کرده، ولی کاتبان بعدی در نسخه هایشان عینِ آن عبارت را نقل کرده باشند. پس به صرفِ «أدام الله ظلّه» و أمثال آن نمی توان حکم کرد که کتابت آن حاشیه در زمان حیات مؤلف بوده، بلکه شاید این کتابت، به یک یا چند واسطه، از روی کتابتی نوشته شده باشد که در زمان حیات مؤلف کتابت شده بود.
بعید است چون علیهم السلام مربوط به ذکر نام ائمه هست که بالاتر نوشته شده بوده. و این رمز باید نام کاتب باشد که خواسته است ظاهر نباشد. در چند جای دیگر هم بعد از ذکر مطلبی همین رمز نوشته شده است.
درود بر شما.
اگر نیاز است تا عکس بفرستم. البته این تذکره گویا تصحیحی انتقادی نیز از آن شده است ولی من خودم نیافتم و ندیدهام. این تذکره در دهه ۴۰ به صورت عکسی است و استادان گرامی نامبرده فقط فهرست و مقدمهای برآن نوشته اند، شاید چاپ جدید بررسی ها و تعلیقاتی نیز داشته باشد که کارا باشد. 🌺🙏🌺
ممنونم که لطف کردید. بفرمایید که آیا فقط مختص بخشی از متون طبی ست، یا شامل متون دیگر همچون دواوین نیز هست؟چون اگر اختصاص به متون طبی داشته باشد، عملاً محدود به پژوهشگران حوزه ی طب است.
سلام و رحمت.
به نظر می رسد مفهومی نزدیک یا مطابق با اجازه ی ورود باشد. همان که در رسم عرب به «اذن دخول» مشهور است و در اعتاب مقدسه نیز رعایت می شود که از قضا کلمه ی سلام هم در آنها یا نیست، و یا کمتر هست.
ولله العالم
"نیز" هم یکی از معانی آن است(همچنانکه "دیگر" )
وگویامعنای سومش "تر =نشانه ی صفت بر تر " است.
داهی آرتیق=داخی آرتیق =بیشتر/داخی گلمه
= دیگر نیا
بستگی به قراین معنوی و لفظی موجوددر
متن (مطالب قبلی و گاه بعدی)دارد که به کدام معنا تعبیر شود. البته این ها حواشی اند.بحث بر سر نوع خط بود .
ضمنا با توجه به قدمت خط "رقاع"که جزو اقلام ششگانه است و نامش با"رقعه" همریشه می باشد ( رِقاع=نامه ها) ، خط رقاع
نیز (علاوه بر رقعه)می تواند مقصود مولف بوده باشد. والله العالم.
نسخه ی pdf از یکی از تنها دو نسخه ی خطی باقی مانده از شرح اشارات علامه حلی
رساله ی دکترای اشمیتکه در رابطه با «کلام علامه حلی» می باشد و در آنجا مدعی شده بود که شرح مرحوم علامه حلی بر اشارات از بین رفته است.
اما این مدعا صحیح نیست، دو نسخه از این کتاب در ترکیه موجود است.
این فایل، تصویری از نسخه ی متعلق به کتابخانه ی سلیمانیه ی استانبول می باشد که دوستان می توانند آن را مطالعه کنند.
جالب اینکه فهرست نویس کتابخانه ی سلیمانیه بخش داماد ابراهیم پاشا به اشتباه این کتاب را به عنوان شرح اشارات قطب الدین رازی ثبت کرده است و ظاهرا سبب اشتباه وی متنی بوده است که در صفحه ی اول این نسخه نوشته شده است :«کتاب المحاکمات العلامة قطب الملة و الدين الرازي تغمده الله»؛ که البته بعداً متوجه این اشتباه شده اند و روی این متن در صفحه ی اول نسخه خطی کشیده اند
در وسط صفحه ی اول هم نوشته شده است :
«المحاکمات بین شراح الإشارات لجمال الدین حسن بن یوسف ابن مطهر الحلی المعروف بشیخ الشیعة» که ظاهرا بعدا اضافه شده است.
در این شرح بین سه نفر : فخررازی، خواجه نصیر و نجم الدین نخجوانی محاکمه شده است.
@Mohammad_khodabandelu
نسخه ی pdf از یکی از تنها دو نسخه ی خطی باقی مانده از شرح اشارات علامه حلی
رساله ی دکترای اشمیتکه در رابطه با «کلام علامه حلی» می باشد و در آنجا مدعی شده بود که شرح مرحوم علامه حلی بر اشارات از بین رفته است.
اما این مدعا صحیح نیست، دو نسخه از این کتاب در ترکیه موجود است.
این فایل، تصویری از نسخه ی متعلق به کتابخانه ی سلیمانیه ی استانبول می باشد که دوستان می توانند آن را مطالعه کنند.
جالب اینکه فهرست نویس کتابخانه ی سلیمانیه بخش داماد ابراهیم پاشا به اشتباه این کتاب را به عنوان شرح اشارات قطب الدین رازی ثبت کرده است و ظاهرا سبب اشتباه وی متنی بوده است که در صفحه ی اول این نسخه نوشته شده است :«کتاب المحاکمات العلامة قطب الملة و الدين الرازي تغمده الله»؛ که البته بعداً متوجه این اشتباه شده اند و روی این متن در صفحه ی اول نسخه خطی کشیده اند
در وسط صفحه ی اول هم نوشته شده است :
«المحاکمات بین شراح الإشارات لجمال الدین حسن بن یوسف ابن مطهر الحلی المعروف بشیخ الشیعة» که ظاهرا بعدا اضافه شده است.
در این شرح بین سه نفر : فخررازی، خواجه نصیر و نجم الدین نخجوانی محاکمه شده است.
@Mohammad_khodabandelu
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com