هیچ کدام از این ابیات دلالت بر این ندارد که حافظ مساوی با حافظ قرآن است و حتی از این فهمیده نمی شود حافظ واقعا حافظ قرآن است.
مثلا اگر در این بیت دوم چنین آمده بود چه اشکالی داشت و آیا دلالت داشت که سعدی حافظ قرآن است: صبح خیزی و سلامت طلبی چون سعدی/ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
پرسیدم از استاد که ای پیرطریقت /چون است الف ،تاب و خم و پیچ ندارد /در رمز به من گفت که در مکتب تعلیم /صدبار شنیدی که الف هیچ ندارد
???@adabvahekmat
البته اینکه ایشان فرموده اند: «هر بیتی 15 حرف میشود»، محل تامل است. چرا که آنچه از اساتید فن، سینه به سینه به ما رسیده و به نحو متواتری هم شهرت دارد، این است که در متون منثور، به هر «پنجاه حرف» یک «بیت» گفته میشود، نه پانزده حرف. در کتاب نسخه پردازی هم استاد نجیب، هر «بیت» را «پنجاه کلمه» معرفی فرموده اند که نبایستی صحیح باشد و مشهور همان پنجاه حرف است و الله العالم🌷🙏
به اقتفای وحشی بافقی....
ز غم یکی هلاکم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که بر او اثر ندارد
دگر آن شبیست امشب که ز پی سحر ندارد
من و این همه دعاها که یکی اثر ندارد
غلطست آن که گویند که بدل رهیست امشب
دل من ز غصه خون شد، دل او خبر ندارد
تو بکش بزن بخنجر بنگر به حال عاشق
که بغیر پاکبازی گنه دگر ندارد
همه زهر داده پیکان، خورم و رطب شمارم
چه کنم که نخل حرمان به از این ثمر ندارد
دم مردن است عرفی برخش نظاره ای کن
که امید بازگشتن کس از این سفر ندارد
◼️ گرمای دیگران با آتش ما
■ این نگرش به هیچ وجه با هیچ نظام عقلی و منطقی و استدلالی و علمی و واقعی همخوانی ندارد
■ متاسفانه بسیاری از ما فکر می کنیم که اگر خودمان را به آتش بکشیم تا دیگران گرم شوند چه انسان شریفی هستیم ؛ در صورتی که اصلاً چنین نیست
■ برای اینکه شرافت و مهربانی ما در درجه اول در مواظبت و مراقبت از خودمان است . هر کسی اول باید مراقب و مواظب خودش باشد و احتیاجات و نیازهای خودش را برآورده کند ، بعد امید داشته باشد که چون در همه زمینه ها بیشتر دارد آن را با دیگران بدون منت و انتظار سهیم و شریک باشد
■ در فرهنگی زندگی می کنیم که گویی روزی که انسان خودش را هیچ و بی ارزش و بی اهمیت و... بداند و فکر کند که از همه کمتر است نشانه بزرگی و بزرگواری است
■ این نگرش به هیچ وجه با هیچ نظام عقلی و منطقی و استدلالی و علمی و واقعی همخوانی ندارد ، بلکه نشان از جامعه آسیب دیده ای است که از شدت وحشت از دیگران به نفی و انکار خودش پرداخته است
🔰 #گرمای_دیگران_با_آتش_ما
🔴 هلاکویــے را به دوستانتان معرفــے کنید
◼️ @HOOLAKOUEE ◼️
مارتین بوبر فیلسوف و استاد دانشگاه یهودی تبار اتریشی بود.
@litera9
خدا، من و تو، مارتین بوبر:
ایمان حرف زدن دربارهی خدا نیست. حرف زدن با خداست. تحلیل نیست، مواجهه است. این درخشانترین پیام مارتین بوبر در عرصهی الاهیات است.
ایمان نمیتواند به صیغهی غایب از خدا حرف بزند. ایمان، گفتوگو با «تو»ی سرمدی است. کسانی گمان میبَرند که در حال گفتگو با خدا هستند، اما خدا برای آنها هنوز «تو» نشده است، «آن» است. وقتی ارتباط با دیگری به شیوهی تحلیل ذهنی و مقولهبندی باشد، ارتباطی شیءوار و «من- آن» است. تنها وقتی با همهی وجود در هستی دیگری مشارکت کنیم، ارتباط «من – تو» پیدا کردهایم.
حرف زدن با خدا، مغایرتی با حرف زدن با دیگران ندارد. ما از طریقِ حرف زدن با هر چیز، میتوانیم با خدا گفتگو کنیم. اما تنها و تنها وقتی که حرف زدن ما نه از تبارِ «من – آن»، بلکه «من_ تو» باشد.
مارتین بوبر معتقد است حتی کسی که خود را بیخدا میداند اگر بتواند به نحوِ مطلق با یک «تو» ارتباط بگیرد و با تمامِ هستی و روح خود دیگری را مخاطب سازد، در حقیقت در گفتگو با خداست:
حتی آن کس که نسبت به خداوند احساس بیزاری میکند و در ذهن خویش خود را بیخدا میپندارد وقتی با تمام محتوای حیات خویش «تو»ی زندگی خود را مخاطب قرار میدهد یعنی «تو»یی که هیچ «تو»ی دیگری آن را محدود نمیسازد، مخاطب او در حقیقت خداوند است.»
مارتین بوبر قایل است که ارتباط با خدا به معنیِ نادیدهگرفتن جهان و دیگر پدیدهها نیست، بلکه تماشای آنها در خداست. نه رویگردانی از دنیا و نه خیره شدن به دنیا، هیچیک. تنها مشاهدهی جهان در خدا:
«ورود به رابطهی واقعی مستلزم نادیده انگاشتن هیچچیز نیست، بلکه به منزلهی دیدن همه چیز در چهرهی «تو»ست. این به منزلهی انکار جهان نیست بلکه در حکم استقرار جهان در جای صحیح آن است. روبرگرداندن از دنیا ما را خداییتر نمیسازد همینطور خیره شدن به دنیا؛ ولی هر آن کس که جهان را در «او» میبیند، در حضور است.»
معرفی نرم افزار چکامه
در این نرمافزار، یک نفر میتواند با رایانه به صورت گفتاری و تعاملی به مشاعره بپردازد. برای این کار، صدای دریافتی از کاربر ضبط شده و با موتور تشخیص گفتار فارسی به متن تبدیل میشود، سپس متن بدست آمده با استفاده از روشهای تشابهیابی متن، با نمونه بیتهای موجود در بانک اشعار چکامه مقایسه شده و بیت مورد نظر کاربر تشخیص داده میشود. در ادامه مشاعره، رایانه با حرف آخر بیت کاربر شروع به دکلمه یک بیت میکند و پس از وی، کاربر دوباره باید یک بیت دیگر را با شروع از حرف آخر بیت خوانده شده توسط رایانه، بخواند. فرایند مشاعره تا زمانی ادامه میباید که یا کاربر در خواندن بیت درست اشتباه کند و یا رایانه نتواند بیت دیگری را برای خواندن داشته باشد (هر بار که یک بیت توسط رایانه دکلمه میشود، رایانه اجازه خواندن آن بیت را ندارد). امتیاز دادن به کاربر بر اساس سرعت زمانی پاسخ است و هرچه کاربر دیرتر پاسخ دهد امتیاز کمتری دریافت میکند. بخش هوشمند چکامه، موتور تشخیص بیت خوانده شده توسط کاربر است که از قابلیت بازشناسی خودکار گفتار فارسی مبتنی بر HMM با مدل زبانی N-Gram به همراه تشابهیابی مبتنی بر معیار جاکارد بهره میبرد. موتور بازشناسی گفتار استفاده شده در چکامه، مستقل از گوینده است و واژگان و مدل زبانی آن برای کار مشاعره اختصاصی شده است. متوسط دقت تشخیص بیتها در چکامه ۹۸.۵% است که با آزمودن سامانه برای ۱۱ نفر و ۲۰۰ بیت در شرایط ضبط مختلف بدست آمده است. این نسخه از چکامه، از شعرهای گلستان و بوستان سعدی و غزلیات حافظ به عنوان بانک اشعار پشتیبانی میکند.
@UT_Central_Library
باز درباره کتاب های منسوب به خواجه طوسي: اخلاق محتشمی و سير و سلوک از خواجه نيست.
در نوشته قبل شماری از کتاب هایی که به محقق طوسي منسوب شده اما از او نيست را بر شمرديم. يکی از اين کتاب ها اخلاق محتشمی است که به اشتباه به خواجه نصير نسبت داده شده است. اين کتاب هيچ ارتباطی با خواجه نصير ندارد و نوشته و گردآمده ای شخصی ديگر است. همچنين است کتابی که به سير و سلوک معروف شده مطلقا تأليف خواجه نصير نيست و به دلائل متعدد تاريخی بی هيچ گفتگو تأليف دانشمندی ديگر است و ربطی به خواجه نصير ندارد.
اخلاق محتشمی و سير و سلوک از خواجه نيست
پيشتر شماری از کتاب هایی که به محقق طوسي منسوب شده اما از او نيست را بر شمرديم. يکی از اين کتاب ها اخلاق محتشمی است که به اشتباه به خواجه نصير نسبت داده شده است. اين کتاب هيچ ارتباطی با خواجه نصير ندارد و نوشته و گردآمده ای شخصی ديگر است. همچنين است کتابی که به سير و سلوک معروف شده مطلقا تأليف خواجه نصير نيست و به دلائل متعدد تاريخی بی هيچ گفتگو تأليف دانشمندی ديگر است و ربطی به خواجه نصير ندارد.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
به غم کسی اسیرم
که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من
که در او اثر ندارد
غلط است هر که گوید
که به دل رَهَست دل را
دل من ز غصه خون شد
دل او خبر ندارد ...
#وحشی_بافقی
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
پرسیدم از استاد که ای پیرطریقت /چون است الف ،تاب و خم و پیچ ندارد /در رمز به من گفت که در مکتب تعلیم /صدبار شنیدی که الف هیچ ندارد
🌱🌸🌱
@yortchi_bosjin_pdf
تجربه من این است که به مخاطبانم هم از تشنگی اباعبدالله می گویم و مظلومیتش هم از آموزه هایش. و هیچ منافاتی با هم ندارد. چرا بعضی اصرار دارند مظلومیت حضرتش گفته نشود؟
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حبيب_چايچيان
بر ني سر حسين، به دست سوارهاي
گاهي كند به محمل زينب، نظارهاي
آن جانشسته،غمزده طفلي سه ساله است
رنگ پريدهاش ز غم دل، اشارهاي
ترسان گرفته دامن زينب كه عمّه جان!
درياي غم مگر كه ندارد كنارهاي؟
از آفتاب، لالهصفت چهره سوخته
داغ دلش مگو، كه ندارد شمارهاي
نيلي رخش ز سيلي و پايش پُر آبله
مجروح گوش او ز پي گوشوارهاي
از گريهاش كباب، دل همرهان او
هر گفتهاش ز آتش حسرت، اشارهاي
محمل تكان چو ميدهدش، ياد ميكند
از خيمهايّ و كودكي و گاهوارهاي
تاب سفر ندارد و راه است بس دراز
خوانَد به گريه عمّهي خود را كه: چارهاي
دل نيست آن دلي كه نسوزد به حال او
دارد شرف به سنگدلان، سنگِ خارهاي
دخت شهي كه كاردوعالم به دست اوست
دردا! اسير شد به كف هيچكارهاي
زآن دم كه آفتاب امامت غروب كرد
گردد رقيّه از پي او چون ستارهاي
آمد سر حسين، «حسان»! پابهپاي او
زآن دم كه شد جدا ز تنِ پارهپارهاي
🔹
البته اینکه ایشان فرموده اند: «هر بیتی 15 حرف میشود»، محل تامل است. چرا که آنچه از اساتید فن، سینه به سینه به ما رسیده و به نحو متواتری هم شهرت دارد، این است که در متون منثور، به هر «پنجاه حرف» یک «بیت» گفته میشود، نه پانزده حرف. در کتاب نسخه پردازی هم استاد نجیب، هر «بیت» را «پنجاه کلمه» معرفی فرموده اند که نبایستی صحیح باشد و مشهور همان پنجاه حرف است و الله العالم🌷🙏
متاسفانه من اطلاعی از باقی اجزاء اين نسخه ندارم.. اين را هم اضافه كنم كه خط اين نسخه هیچ شباهتی به خط شهيد اول ندارد بلكه با تورق كمي دریافتم که از مخطوطات قرن 10 و 11 است.
باز هم از این فایده جلیله متشکرم.
این برنامه ها که شما منتشر میکنید هیچ کدوم رسمی نیست و با اکانت جعلی به نام تلگرام پخش شده است.
خواهشا لااقل در این گروه از این جور برنامه های مشکوک ارسال نفرمایید. به موضوع گروه هم هیچ ارتباطی ندارد
به نظر بنده و با مبنایی که پذیرفته ام، زیارت هیچ منافاتی با این گزارشات ندارد.
پرسش بنده این است که شما برای آنان که طهارت کلیه از جهت پدر و مادر را شرط میدانند، چه پاسخی دارید؟
با سلام
۱. منظور این است که تکبیت است و بیت بعد هم جداست.
۲. منظور این است که تکبیت (=فرد) به همقافیه شدن مهر با یار نیازی ندارد و قافیه درست است. گفته است در بعضی نسخهها دهر را با مهر قافیه آوردهاند؛ یعنی نوشتهاند: «قلمش ماشطهٔ صفحهٔ دهر/ رقمش منتسخ چهرهٔ مهر (یعنی خورشید).» بعد به این میپردازد که بعضی قافیه کردن دهر و مهر را خطا میدانند و در آن تردید دارند. شارح معتقد است که این تردید زائد و نارواست؛ زیرا حرف رَوی «ر» است و پیش از آن قید (یعنی حرف ساکن) است و به همانندی حرکت ماقبل قید (حذو) نیازی نیست و سپس به بیتی از گلشن راز شیخ محمود شبستری استناد میکند: همه دانند کاین کس در همه عمر/ نکرده هیچ قصد گفتن شعر ( که در آن عمر با شعر قافیه شده)؛ اما نکته این است که شاید شیخ محمود خواسته است به شیرینی و ظرافت، عذر شاعر نبودنش را بیاورد.
۳. اما این بخش که بهنظر میرسد دشوارتر از بقیه باشد و آشکارا «منشور دست» است، به گمان من (که حدس است و احتمال خطا هم در آن میرود) سخن شارح چنین بوده است: «آنچه عبدالرزاق یمنی گفته که "صحیح آن است که عبارت شوریدست (=شوریده است؛ یعنی مشوش و خطاست)"، غلط کرده.»
احتمال افتادگی و تصحیف هم هست.
امیدوارم فضلا اصلاح کنند.
▫️احتمالات در حروف واژه ناخوانا:
حرف یکم.ق/ف/ح/خ/چ/ج/ه/ص/ض
حرف دوم. ر/ز/ژ
حرف سوم. س/ش/ی/
حرف چهارم. ر/ز/ژ
▫️بررسی احتمالات
حاصل مجموع احتمالات ۴۸۶ واژه شد، پس از بررسی در لغتنامهها فقط ۲۸واژه معنادار بود. از این ۲۸واژه، مواردی که با جغرافیای مدفن و زیست متوفا و... تناسب نداشت حذف گردید، در نهایت ۴واژه باقی ماند:
▫️۱. قریر:
قَ: رجل قریر العین: مرد خنک چشم.
قُ رَ: شهری میان نصیبین و رقه [البته بدین معنا میبایست در متن یای نسبت میآمد]
▫️۲.حریز:
حَ: استوار، حرزٌ حریز؛ قریهای در یمن.
حُ: نام و لقب تعدادی از روات و مشاهیر.
▫️۲. حزیز:
حَ: [تصحیف حریز] زمین استوار؛ مرد سخت عمل
▫️۴. ضریر:
ضَ: کور، مرد نابینا؛ هر چیز که نقصان رسیده باشد؛ بیمار
.....
با این حال به قرینه حاء در کلمه «رحمه» که علیرغم اتصال، دهانه آن بسته نیست، احتمال حزیز/حریز را کاهش میدهد.
چیزی که احتمال ۱و۴ را تضعیف میکند، قرینه سین/شین در سلطان/شیخ است که کاملاً به حرف سوم واژه مورد بحث شباهت دارد!!! ولی اگر حرف سوم سین باشد، دیگر راء/زاء/ژاء بودن حرف چهارم منتفی است، چون هیچ مورد معناداری ندارد، و اساساً کلمه سه حرفی میشود نه چهار حرفی.
شبههای جدید از شبهه افکن تاریخ اسلام
با داد و بیداد میگویند بیت الأحزان حضرت زهرا سلام الله علیها و نیز اعتراض مردم به گریههای فراوان ایشان هیچ سند و مدرکی جز یک حدیث جعلی در بحار ندارد!
بعد هم با مظلومنمایی علمی به حال حوزه افسوس میخورند.
بله حقیقتا وضع حوزه افسوس خوردنی است، به دلایل زیر:
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com