دوستان کسی در زمینهٔ تصحیح نسخ خطی تجربه دارد اگر کسی هست نیاز به کمک دارم .
در نگارش نسخههای خطی هرجا که کلمهای یا جملهای جا میافتاده است برای ارجاع به آن جمله یک علامت شبیه یک 2 کوچک روی یکی از کلمات متن مینوشتند و توضیح اضافه را در حاشیه مینوشتند که به این کار تتمه یا تکمله میگویند ولی اخیرا به نسخهای برخوردهام که هم از عدد 2 و هم در بعضی جاها از حرف م استفاده کرده است میخواستم بدانم کاربرد این حرف م چیست و آیا این حرف هم کاربرد همان 2 را دارد لطفا راهنمایی کنید
ببینید دوست عزیزمان در این خوانش واژه هفتمین را بر اساس معنا استخراج کردند که خوشبختانه بر شکل هم منطبق بود ( معنا هم به آفرینش انسان از چهار عنصر یعنی امهات اربعه و هفت سیاره یا اباء علوی اشاره دارد) حالا جناب آقای خبازیان عزیز تر از جان که وقت شریفش را دارد دراین محفل میگذارند و جای هزاران آفرین دارد بر ایشان " مخنثیش " میخوانند که هم معنا نمیدهد هم وزن را خراب میکند ، یا بنویسند "دست در دامن بر این زن" نباید از بنده یا دیگری که هدفی جز به اشتراک گذاشتن دانسته هایمان نداریم دلگیر شوند. جناب خبازیان باز هم بر من ببخشید . جناب امینی شما هم.
الان از این مطلب که در نام او کلمه اصفهانی باید بکار رود یا بنی یا چهارمحالی که بگذریم،
چرا او را ادیب " تورک " خوانده اند؟!!
مگر با 30 سال زندگی در یک کشور دیگر
نژاد آدمی و اصالتش تغییر میکند؟!!
پناهنده و فراری و ..... هم که خطاب شده
از باب مطایبه عرض می کنم که زین پس، در پایان کلماتتان قرائنی را درج بفرمایید که ما بدانیم از پدر است یا پسر. خداوند حفظ کند هم پدر را و هم پسر را.
سلام.
سؤالی داشتم در باب ارجاع.
متنی را از کتابی مثلاً بحار نقل میکنیم که در آن 3 پاورقی وجود دارد. آیا پاورقی ها را هم بیاوریم یا صرفاً بنویسیم که متن را از کجا آوردیم و پاورقی ها را حذف کنیم؟
عرض کردم مصادر فقه.
ایشان روایاتی در باب بیع خمر و یا عذره و ...را بررسی کردند و نشان دادند که چطور از تحف یا الهدایه الکبری استفاده کرده اند.(روایت معایش عبادش هم که معروف است.)
چیزی شبیه به وسائل برای فقیهان امروز که البته همه اش هم فقهی نیست
مقاله استناد فقهی به تحف که در سایتشان هست را حتما بخوانید
تصویر زنان عادیه که در لشکر اسکندر بودند
... هر یک زن چنان بودند که اسب از میان پای ایشان بیرون می رفت و در هیچ خیمه در نمیتوانستند رفت و در هر مصاف هر کس که ایشان را میدید میرمید و اگر کسی را میگرفتند سر از تن میکندند یا هر دو پای از هم جدا میکردند و میخوردند....
(از دستنویس عجایب المخلوقات، موزه والترز به شماره 593)
@aaadab1397farhang
امشب جمال ناصيف صاحب دارالفكر عربى سوريه به هتل آمد و براى شام فردا شب دعوت كرد. نكته مهمى كه گفت اين بود كه نام فاميل خانوادگى در مصر از بين رفته و اين هم كار ناصر بوده كه از جمله كارهاى زشت اوست. هر شخص را به اسم خودش و پدرش مى شناسند و فرزند او را به نام خودش و پدرش و در واقع، به همين دليل خاندانها از هم پاشيده شدند، در حالى كه در سوريه يا عربستان چنين نيست. تلويزيون هم به مناسبت سالگرد ام كلثوم برنامه اى در معرفى وى گذاشته و برخى از آوازهاى او را پخش كرد. محتواى شعرهاى او همه عاشقانه سنگين است كه به صورتى آرام آنها را مى خواند. خودش هم با لباس بلند ايستاده و البته سرش باز است. هيچ رقصى هم در كار نيست و اشعار شعراى معروف از جمله رباعيات خيّام را كه به عربى ترجمه كرده اند مى خواند. اشعارى هم در باره مكه و حرم و احرام و مراسم حج و پيغمبر (ص) مى خواند.
پیش از این چند نمونه از آرای فقیهان حنفی را در باره کفریات زبانی آوردم. عبارت ذیل، طولانی و در باره نماز است. این که کسی را امر به خواندن نماز کنند و او از روی تمسخر جمله ای اهانت آمیز بگوید:
اگر کسی امر نماز به کسی ساخته، در جواب گوید که نماز بر من نیست، من آزاد هستم و خود عاقل هست، و یا گوید نماز همان کسان گذارند که دیّوث باشند تا حق خود را در غمناکی می اندازند، و یا گوید: تا حال همچنین بی کاری نماز نساخته ایم که حالا نماز اختیار کنم، و یا گوید: هر کسی نماز به جهت نام داری خود می گذارد، و یا کسی را امر نماز کردند او گفته که در نماز هیچ بدست نمی آید، و یا گوید: مُصلّی را که ترا از نماز چه فائده بدست می آید، و یا گوید که: نماز چرا گذارم که عزیزان من مرده اند، به جهت کدام گذارم، و یا گوید: نماز همان کسان گذارند که بی مادر پدر باشند، و عزیزان من حیات اند، و یا گوید که: ادای نماز و عدم ادای آن همه برابر باشد، و یا گوید که: در ادای نماز هیچ دیده نمی شود، اگر چیزی دیده شود تا البته ادای کرده شود، محض نماز نمونه باشد، و یا گوید که: بی نمازی شدن کاری بهتر است، و یا کسی را امر نماز کردند او گفته که: تا حال که نماز ادای کرده ایم هیچ مرا حاصل نیست که باز گذارم، و یا کسی را گوید که: ترا از ادای نماز چه کمی شده است که مرا امر نماز می کنی، و یا کسی را امر نماز کردند که در نماز لّذت و شیرین یابی او گفته تو هم نماز مخوانید که تا لذت شیرین بی نمازیان یابی، و یا کسی بنده را امر نماز کردند، او گفته که: نماز ادای نخواهم ساخت، چرا که ثواب نماز مولی را باشد؛ اگر کسی را امر نماز کردند و آن شخص را نقصان مال شده باشد، او گفته که: چون در مال من خدا نقصان انداخته است، من هم در حق او نقصان خواهم ساخت؛ یا کسی را امر نماز کردند، او گفته که: صبر کن وقتی که ماه رمضان آمده همه نماز در او ادای خواهم کرد؛ و یا گفته که: من نماز در رمضان ادای خواهم کرد، و به جز آن ادای نخواهم کرد همین نماز رمضان مرا هم کافی هست؛ و یا گوید که: هر نمازی ماه رمضان به جای هفتاد نماز باشد، در آن همه اوقات استقبال عائد خواهد گشت؛ و اگر کسی بی وضو نماز گذارد عمداً و یا نجاست در جامه انداخته نماز گذارد و یا عمداً مدابر [= پشت به] قبله سجده کند از روی خفّت، خواه یقیناً، در جمله همین کلمات مذکوره کافر شود.
@jafarian1964
دیدن خواب تابوت به چه معناست؟
به طور معمول در کتابهای تعبیر خواب، و غالبا بر اساس موضوعی یا الفبایی، بحث را چنین تنظیم می کنند که مثلا فلان شخص، اگر مار یا مرگ یا ... فلان چیز را در خواب ببیند، این چه معنایی دارد. این هم از علوم قدیمه بود که هنوز هم طرفدارانی دارد.
متن زیر یکی از همان نوشته ها و از نفائس الفنون آملی است که نمونه هایی را بیان می کند. البته این خواب در متن چاپی دیده نشد، در حالی که فایده تاریخی دارد.
برخی از نمونه ها چنین است:
زنار: فرزند باشد. کفار: بسیار در خواب عیال بود. گورستان، کارهای فوت شده باشد. مرده: مال حرام باشد. اما نمونه زیر را زیر تابوت نوشته و خوابی و واقعیتی را هم که رخ داده ذیل آن نوشته است:
تابوت: ملکی بزرگ باشد:
و این ضعیف سنه سبع و ثلاثین و سبعمائه (737) هجری شبی به خواب دید که از پس تابوتی می رفت. جمعی دستش گرفتند و در پیش داشتند. چون روز شد جهت ختم و تهنیت جلوس طغای تیمورخان موالی را طلب داشتند، و این کمینه را نیز با آن که از امثال این معانی محترز می بود، به حاضر شدن الزام فرمودند و به وقت تهنیت به سیورغامیشی و عاطفت مخصوص گشت.
@jafarian1964
☝️☝️
در باره سابقه جبهه پدرش پرسیدم. گفتند: حدود پنجاه ماه در جبهه و در لشکر 17 علی بن ابی طالب بود. چند بار شیمیایی شده بود که ریه او هم برای همینمشکل شد. یک بار در حلبچه شیمیایی شد. در شجاعت هم بی نظیر بود. از زمانی که در روستا بود، خطرناک ترین کارها را مثل گرفتن مار در خانه ها انجام می داد. زمانی هم کفتاری به روستا حمله کرده بود که همه را وحشت گرفته بود. او به تنهایی رفته بود و او را کشته بود.
به مطالعه هم علاقه مند بود. عصر ها در خانه، یکسره مطالعه می کرد و غالبا با کتابهای مجلسی محشور بود. غالبا اطلاعاتی را که از منبرها بدست می آورد، با این کتابها مقایسه می کرد. به بسیاری از کتابها حاشیه زده و نوشته که مثلا این مطلب را فلان منبری این طور نوشت و این جا این طور است.
احمد آقا نکته جالبی هم در باره کمک وی به کتابخانه مرعشی گفت: در قم به آیت الله مرعشی بیش از همه علاقه داشت و شاید بیش از صد بار پدرم پول به من داد که اینها را ببر به آقای مرعشی بده تا برای کتابخانه هزینه کند. یک بار هم بخشی از زیور و زینت مادر را داد که برای کتابخانه به ایشان بدهم. مقلد آیت الله گلپایگانی بود و وجوهاتش را به ایشان می داد.
در زندگی محتاج کسی نبود و سرافراز می زیست، حتی بعد از فوت همسر هم راضی نبود بچه ها بیایند و وقتی برای او بگذدارند. احمد آقا گفت: از گذشته که بنایی می کرد، همیشه در کار مشارکت هم بود و ساخت و ساز هم انجام می داد، به همین دلیل اندوخته ای برای خود داشت. در کار کردن هم نهایت تلاش را داشت. اگر قرار بود تا پنج بعد از ظهر سر کار باشد، اقلا یک یا دو ساعت اضافه می ایستاد. در خاندان هم در کارهایش معروف به استحکام و خیرخواهی بود. نمونه هایی هم داریم که خانه کامل برای برخی از فقرا مجانا ساخت.
و اماا از نظر شخصی بسیار کم حرف بود، و جز چند کلمه احوالپرسی حرفی نمی زد. بیشتر سکوت می کرد و مشغول ذکر و دعا بود. یک بار ندیدیم که یک فیلم را تا آخر ببیند یا اخبار را تا آخر گوش بدهد. شب وقتی از مسجد می آمد، افطار می کرد، سوره واقعه و یس را می خواند، بعد هم می خوابید. صبحها که حرم می رفت، در درس برخی از مراجع هم شرکت می کرد. در لابلای بحث ها، گاه حدیثی یا آیه ای بود، می شنید و استفاده می کرد. برای سالها درس من احمد را هم شرکت کرد، حتی همین دفعه آخر.
@jafarian1964
مرکز بلژیک:
نکتهای در باب #کتابخانه۹
خانم سیمین بهار با نام کاربری:
@simin707
که به نظر میآید ادمین کانال بسیار خوب پاپیروس یا؟ باشند با ابراز ناراحتی پیام زدهاند که چرا کتابهای کانال ما را عینا کپی میکنید!
در پاسخ باید بگوییم: درواقع این کانال کتابخانه۹ که نخست برای کاربران علاقهمند به ادبیات و نیز فارسیزبانان خارج از ایران در بروکسل درست شدهبود از همان ابتدا هم صرفاً یک کپیکننده بود و در طول این مدت حتی ۱ صفحه از هیچ کتابی را هم اسکن یا pdf نکردهاست و چنانکه در پروفایل توضیح دادهایم «گزیدهای است از ۵۰ کانال و چند گروه درخواست کتاب» که کتابهای آنها را عیناً کپی میکند.
از طرفی اگر چند کتاب چاپ جدید هم ادمینها بارگذاری میکنند، از سر بیاطلاعی و فورواردهای فلّهای و کاملا اتفاقی است.
دعای مردی انقلابی، دوستدار اهل فرهنگ
کافی بود کسی یک بار مرحوم دعایی را ببیند و شیفته او شود. کافی بود کسی او را ببیند و بفهمد او در زمره آنانی است که میشود ایشان را مصداقهای بعدی رسول(ص)، در وصف قرآنی «انّک لعلی خُلُقٍ عظیم» دانست. در زندگی اجتماعی، اخلاق حرف اول را میزد و او عالیترین نوع آن را در قیاس با آنچه بهترینها داشتند، برخوردار بود. اخلاق فقط لبخند و نرمی در برخورد نیست، اخلاق ترکیبی از داشتن حسن برخورد، به همراه درایت و عقل، کاربردی کردن آن، معتدل و اهل مدارا بودن، فهیم بودن و درک افراد، احترام نهادن به آراء دیگران و در یک سخن داشتن پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک بود. من نوبه خود، هر زمانی او را میدیدم، احساس فاصله زیاد اخلاقی میان خود و او میکردم و به وصف و حال و صفات او غبطه میخوردم. البته میدانستم و میدانم هرگز مثل او نخواهم شد، اما چنان که امیر مومنان در باره خود میفرمود، تلاش میکردم شبیه او باشم. حق این است که شبیه بودن به او هم بسیار دشوار بود.
1. یک نکته مهم این بود که در مسیر ا نقلاب، آن هم آدمی مثل دعایی که بسیار نزدیک به قطب انقلاب بود، با فراز و نشیبهای عجیب و غریبی که آدمهای انقلابی را گرفتار میکرد و با هر انگیزهای، میتوانست گرفتار گردابهای عجیبی شده باشد. این که شما به عنوان انقلابی، با آن سوابق و نفوذ، یک مرتبه به مقامات بالایی برسید که دستتان در هر کاری باز باشد، در همه چیز... اما این کار را نکنید، اصلا وارد نشوید تا آلوده شوید، خود را در شرایطی قرار دهید که در چاه و چاله نیفتید، این چیزی بود که دعایی با اعتقاد و فهم به آن توجه داشت. از روز اول هم آدم تندی نبود و سوابقش این را نشان نمیدهد. از اول هم در حد خود مردمی و فرهیخته بود. دعایی روزها و مرزهای سختی را پشت سر گذاشت، آن هم بیش از چهل سال، اما اصولش را حفظ کرد، مهمتر از همه اصول دینی و اخلاقی را. به آن شناختی که از امامان داشت، معتقد بود. به اصول انسانی و نه اصول ساختگی و اصرار بر آنها، باور داشت. دعایی راه خود را رفت، اسیر جوّ نشد، از ارزشهایی که برای خود شناخته بود، فاصله نگرفت. دعایی، دوستان انقلابی و هم قطارانی داشت که بی محابا رفتار می کردند. هم در نجف و هم بعدها در ایران... حالا هم به اسم انقلابی، به تندی حرف می زنند... اما دعایی وارد این عرصهها آن هم به اسم انقلابیگری نشد.
2. به نظر می رسد دعایی عقیده و مبنایش این بود که ما در انقلاب هر کسی را به هر اتهامی کنار بگذاریم.؟ قرار نبود هر روز در روزنامه خود، جنازه بیجان یا باجان کسی را که زمانی در دوره شاه به اقتضای زندگی و فکر و زمانه کتابی یا مقالهای نوشته بود یا در مراسمی حاضر شده بود یا .... دراز کنیم. چه انسانهای فرهیختهای که با یک دشنام و اتهام از هستی ساقط شدند و برای ابد محو گشتند. بسیاری از آن اتهامات قابل اثبات نبود و یا ناشی از یک کجفهمی یا تنگنظری بود. البته که دعایی هم قلم، روزنامه، سابقه انقلابی داشت، در دستگاه حکومتی جایی و حامی داشت، و آن روزها اگر کسی این کارها را میکرد، نامش سر زبانها میافتاد. اما برای او اخلاق و ارزشهای انسانی بیش از اینها ارزش قائل بود. او میدانست تهمت چه جایگاه منفوری در دین دارد، در حالی که حرفه برخی از اینها فقط و فقط تهمت زدن آن هم در پوشش دینداری و انقلابیگری بود. به فرمایش امام علی، دین برای بسیاری از اینها «لعق علی السنتهم» و وسیله کسب و کار و معاش و دنیا داری بود. «یطلب به الدنیا». و البته این دنیا فقط پول و ثروت و منصب نبود و نیست؛ شما ممکن است عمری را به زهد بگذارنید اما شهوت شهرت و نام و نشان و جز آن داشته باشید. زاهدانی در صدر اسلام بودند که بسیار از اینها زاهدتر بودند، اما قدرت را از اهل حق گرفتند و حالا هم بعد از قرنها به رغم آن زهدگرایی، نامشان همیشه قرین بدی و خشونت است. این مهم است که یک انقلابی، از روزگاران سخت، از نظر نمره اخلاق و انسانیت، جان سالم بدر ببرد و مرحوم دعایی چنین بود. 👇👇👇👇
گاهی از من می پرسند از کارهای حوزه مطالعات تاريخی به زبان های خارجی چه کتابی و يا مقاله ای را ترجمه کنيم: من هم هميشه پاسخم اين است: چيزی را ترجمه کنيد که یا فارغ از جواب، پرسش مهم و مغفولی را مطرح می کند؛ يا در زمينه ای است که مقدمات پژوهش های مشابهش را در ايران نداريم. ترجمه مقالات و کتاب ها در حوزه مطالعات ايرانی و شيعی و يا بسياری از موضوعات در حوزه مطالعات اسلامی که نمونه ها و يا بهترشان را ما در ايران داريم چه کمکی به رشد مطالعات تاريخی ما می کند؟ آن هم با توجه به محدوديت زمان و منابع. ترجمه کتاب و مقاله ای که تنها کلياتی را در يک موضوعی در زمينه تاريخ و ادبيات و تاريخ فرهنگی ايران برای مخاطب انگليسی زبان ارائه داده به چه کار خواننده ايرانی آشنا با کليات فرهنگ و ادبيات و تاريخ می خورد؟ در ايران ما ده ها کتاب و مقاله درباره فلسفه اسلامی داريم. ترجمه کتاب و مقاله ای که از نوشته های داخلی خودمان فراتر نمی رود و حتی فاصله دارد چه فايده دارد؟
https://t.me/azbarresihayetarikhi
❇️امامشناسی در محضر امامرضا علیهالسلام1⃣1⃣
➖➖➖▪️🌑🔶🌑
🔻بسم الله الرحمن الرحیم
📌فرض کنید بعد از #شهادت رسول خدا به مدینه آمدهاید! میخواهید در یک #مدرسه یا آموزشگاه ثبت نام کنید تا آداب پیامبر صلّی الله علیه و آله را بیاموزید. طبیعی است که سراغ #جانشینش میروید.
🔶 به شما مدرسهای را معرفی میکنند و میگویند: مسئولین این مدرسه همگی از #اصحاب پیامبرند؛
🔹منتها #بیشتر عمرشان را در #شرک و بت پرستی گذراندهاند‼️
🔸خیلیها هم بعد از #فتح_مکه #به_اجبار مسلمان شدهاند‼️
🔹علمشان به قرآن کریم، در حدی است که اگر از آنها سوال کنی، یا جوابت را با #کتک میدهند یا به شهر دیگری #تبعیدت میکنند‼️
🔸نقل احادیث پیامبر را هم #ممنوع کردهاند‼️
🔹در وصف شجاعتشان هم باید بگوئیم که در جنگهای زمان پیامبر، یا در #رفاه و #امنیت بودند یا به #اعتراف خودشان و شهادت #تاریخ، مثل جنگ #احد و #خیبر از میدان #فرار میکردند‼️
...
🔷 میگویند اتفاقاً یک مدرسه دیگر هم هست که مسئولش از ابتدای #تولد، با پیامبر بوده است.
🔸پیامبر، خودشان، او را #تربیت فرمودهاند و در کودکی و نوجوانی، ایشان را بین خانواده خویش، #جانشین خود #معرفی فرمودهاند‼️
🔹دخترشان را به امر خدا به #ازدواج او در آوردهاند‼️
🔸از لحاظ #علمی، جملهای فرمودهاند که تا به حال، کسی #جرات نکرده آن جمله را به زبان بیاورد و اگر هم آن را عنوان کرده #رسوا شده‼️ 💎جمله این است:
"سَلونی قبلَ ان تَفقَدونی"
از من بپرسید قبل از اینکه مرا نیابید.
🔹در علم و دانش قرآن کریم، اصحاب پیامبر به او #نیازمند بودند -یعنی مسئولین مدرسه اولی- و او به کسی نیاز #نداشت‼️
🔸در جنگهای زمان رسول خدا، #شیر میدان نبرد بود و در هیچ جنگی پرچم را از رسول الله تحویل نمیگرفت مگر اینکه خدا به دست او #فتح و #پیروزی را نصیب مسلمانان میکرد. در وصف #شجاعتش، ناگفته نماند که زرهاش پشت نداشت؛ چون #هیچ_گاه از میدان نبرد فرار نمیکرد‼️
✅ #امیر_المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام را میگوئیم و اینها که گفتیم، حقیقتا قطره ای از #فضائل او هم نیست!
💠امام رئوف علیه السلام فرمودند:
"انَّ الامامهَ... و مقامُ امیرِ المومنینَ علیه السلام"
همانا #امامت ... مقام امیر المومنین است.
🤔راستی شما در کدام مدرسه #ثبت_نام میکنید⁉️
🔺با ما همراه باشید.
#امام_شناسی #امام_رضا #امامت
┏━━━━━━━━━━━┓
🆔 @rabeaolanam
┗━━━━━━━━━━━┛
معمولا کاتبان در قدیم آمیزهای از خطوط مختلف را مینوشتهاند. یعنی مولفههایی از خطوط دیگر هم در خط اصلی که مثلا نستعلیق بوده دیده میشود. مثلا بعضی کلمات و حروف را به تعلیق یا شکسته نستعلیق مینوشتهاند.
یا مثلا نسخنویسانی که ترقیمه را به خطی دیگر مثلا رقاع مینوشتند
✏️اندر مصائب پژوهشهای تاریخی (۱)
فاطمه احمدی، مهسا پوراحمد
نمیدانم تا به حال شده که هنگام مطالعۀ برخی کتابهای پژوهشی دربارۀ تاریخ یک شهر یا یک محله در کشورهای غربی، یا اصلاً شهری در همین خاورمیانه، حسرت بخورید یا نه. تقریباً میتوان گفت موضوع هرچه باشد و بازۀ زمانی تحقیق هم در هر دوره و برههای که باشد، در کنار شواهد مادی متعددی که برخلاف ایران حفظ شده، مجموعۀ اسناد رسمی متعددی هم در دست پژوهشگر و نویسنده است که با کمکش میتواند همراه با سایر منابع مکتوب و تصویری، روایتی تاریخی را از موضوع مدنظرش ارائه کند. گاه دامنۀ این اسناد آنقدر وسیع است که نویسنده میتواند نوشتههای بسیاری از سفرنامهنویسان، زندگینامهنویسان و تاریخنامهنویسان را دربارۀ موضوعی، و حتی نقشهها و طرحهای خیلی از نقشهبردارانی را نادرست بشمرد که در بازۀ زمانی تحقیق، در آن شهر یا محله میزیستند یا از آن بازدید کرده بودند. حتی گاه میتواند تلاش کند از علل و دلایل ابراز چنین ادعاهایی از سوی نویسنده پرده بردارد و هدف احتمالی او را از بیان آن نوشتهها و نمایش آن تصاویر نشان دهد و از این طریق آن شهر یا محله را از منظر آن نویسنده و باورهایش بررسی کند. چنین اسنادی در کشور ما هم از برخی دورههای تاریخی وجود دارد که در بسیاری از مراکز اسناد و کتابخانهها موجود است؛ اما شاید جز شماری از تحقیقات شهری و معماری، نتوانید نشانی از ارجاع به اسناد متعددی را در خیلی از پژوهشها و آثار تحقیقی تاریخی پیدا کنید. البته چند و چون برخی موضوعات تاریخی را میتوان در تاریخنامهها و مکتوبات افرادی که در برهههای گوناگون تاریخی منصبی داشتهاند یا از موضوعی مطلع بودهاند، پیدا کرد. گاه تعدادی از آنها منابعی موثقاند و گفتههایشان در مورد موضوعاتی صحیح؛ اما برای اطلاع از جوانب دستهای از موضوعات هم مطالعۀ آندست مکتوبات فردی کافی نیست. گاهی شما این موضوع را از مطالعۀ خود آن منبع متوجه میشوید و گاهی با جستوجو در اسنادی دیگر، سندی را مییابید که گفتههای چنان تاریخنامههایی را زیر سؤال میبرد؛ گفتههایی که حتی ممکن است تا به امروز شواهد محکم خیلی از پژوهشها بوده باشد. مشاهده و مطالعۀ کتابها و مقالاتی از یک موضوع خاص و تکرار برخی مطالب در آنها نشان از اتکای خیلی از نویسندگان و محققان به آثاری دارد که شواهدشان را از آثار و مکتوبات افراد گرفتهاند و در این میان کسی هم نبوده که درصدی به گفتۀ آن افراد شک کند و درصددبرآید تا از صفر تحقیقی را بر موضوع مورد نظر و با بهره از اسنادی دیگر انجام دهد. اتکای بیش از حد آن هم فقط به یک دسته از منابع که نسبتاً راحتتر در دسترساند، فقط پژوهشگران را گمراه نمیکند؛ که حتی گاه فرضیههای اشتباهی را دربارۀ یک موضوع تاریخی در باورهای عمومی رواج میدهد. این موضوع را میتوان با مشاهدۀ مطالب چندصفحۀ اینستاگرامی یا توییتری دربارۀ تاریخ شهر و معماری متوجه شد. اما چرا چنین اتفاقی میافتد؟ چرا تا زمانی که دادهای متناقض با گفتههای پیشینیان نیابیم، به یافتههایمان شک نمیکنیم و تا جایی که از دستمان برمیآید اسناد رسمی و نوشتاری و تصویری بیشتری را نمیبینیم؟ چرا یافتن دستهای از اسناد، مثلاً یافتن و مطالعۀ برگههای اسناد رسمی در ذهن خیلی از ما کاری عجیب، نشدنی یا حتی بیحاصل جلوه میکند؟ 🔻 [ادامۀ متن در پیام بعدی]
#یادداشت #فاطمه_احمدی #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh
✅ صفحه گوگل اسکالر با آدرس scholar.google.com میباشد که شما میتوانید در آن جستجو انجام دهید. گوگلاسکالر منابعی را بازیابی میکند که ماهیت پژوهشی دارند، یا مقالات را از مجلات علمی مختلف بازیابی و ارائه میکند. لازم به یادآوری است که جستجو در گوگل، نتایج را هم از گوگلاسکالر و هم از دیگر دیتابیسها بازیابی میکند. اما اگر بخواهیم مشخصاً از گوگلاسکالر و دقیقاً از مجلات علمی بازیابی صورت بگیرد، بهتر است از آدرس گوگل اسکالر وارد شویم ...👆👆
🆔 @raweshshenasi
✏️اندر مصائب پژوهشهای تاریخی (۱)
فاطمه احمدی، مهسا پوراحمد
نمیدانم تا به حال شده که هنگام مطالعۀ برخی کتابهای پژوهشی دربارۀ تاریخ یک شهر یا یک محله در کشورهای غربی، یا اصلاً شهری در همین خاورمیانه، حسرت بخورید یا نه. تقریباً میتوان گفت موضوع هرچه باشد و بازۀ زمانی تحقیق هم در هر دوره و برههای که باشد، در کنار شواهد مادی متعددی که برخلاف ایران حفظ شده، مجموعۀ اسناد رسمی متعددی هم در دست پژوهشگر و نویسنده است که با کمکش میتواند همراه با سایر منابع مکتوب و تصویری، روایتی تاریخی را از موضوع مدنظرش ارائه کند. گاه دامنۀ این اسناد آنقدر وسیع است که نویسنده میتواند نوشتههای بسیاری از سفرنامهنویسان، زندگینامهنویسان و تاریخنامهنویسان را دربارۀ موضوعی، و حتی نقشهها و طرحهای خیلی از نقشهبردارانی را نادرست بشمرد که در بازۀ زمانی تحقیق، در آن شهر یا محله میزیستند یا از آن بازدید کرده بودند. حتی گاه میتواند تلاش کند از علل و دلایل ابراز چنین ادعاهایی از سوی نویسنده پرده بردارد و هدف احتمالی او را از بیان آن نوشتهها و نمایش آن تصاویر نشان دهد و از این طریق آن شهر یا محله را از منظر آن نویسنده و باورهایش بررسی کند. چنین اسنادی در کشور ما هم از برخی دورههای تاریخی وجود دارد که در بسیاری از مراکز اسناد و کتابخانهها موجود است؛ اما شاید جز شماری از تحقیقات شهری و معماری، نتوانید نشانی از ارجاع به اسناد متعددی را در خیلی از پژوهشها و آثار تحقیقی تاریخی پیدا کنید. البته چند و چون برخی موضوعات تاریخی را میتوان در تاریخنامهها و مکتوبات افرادی که در برهههای گوناگون تاریخی منصبی داشتهاند یا از موضوعی مطلع بودهاند، پیدا کرد. گاه تعدادی از آنها منابعی موثقاند و گفتههایشان در مورد موضوعاتی صحیح؛ اما برای اطلاع از جوانب دستهای از موضوعات هم مطالعۀ آندست مکتوبات فردی کافی نیست. گاهی شما این موضوع را از مطالعۀ خود آن منبع متوجه میشوید و گاهی با جستوجو در اسنادی دیگر، سندی را مییابید که گفتههای چنان تاریخنامههایی را زیر سؤال میبرد؛ گفتههایی که حتی ممکن است تا به امروز شواهد محکم خیلی از پژوهشها بوده باشد. مشاهده و مطالعۀ کتابها و مقالاتی از یک موضوع خاص و تکرار برخی مطالب در آنها نشان از اتکای خیلی از نویسندگان و محققان به آثاری دارد که شواهدشان را از آثار و مکتوبات افراد گرفتهاند و در این میان کسی هم نبوده که درصدی به گفتۀ آن افراد شک کند و درصددبرآید تا از صفر تحقیقی را بر موضوع مورد نظر و با بهره از اسنادی دیگر انجام دهد. اتکای بیش از حد آن هم فقط به یک دسته از منابع که نسبتاً راحتتر در دسترساند، فقط پژوهشگران را گمراه نمیکند؛ که حتی گاه فرضیههای اشتباهی را دربارۀ یک موضوع تاریخی در باورهای عمومی رواج میدهد. این موضوع را میتوان با مشاهدۀ مطالب چندصفحۀ اینستاگرامی یا توییتری دربارۀ تاریخ شهر و معماری متوجه شد. اما چرا چنین اتفاقی میافتد؟ چرا تا زمانی که دادهای متناقض با گفتههای پیشینیان نیابیم، به یافتههایمان شک نمیکنیم و تا جایی که از دستمان برمیآید اسناد رسمی و نوشتاری و تصویری بیشتری را نمیبینیم؟ چرا یافتن دستهای از اسناد، مثلاً یافتن و مطالعۀ برگههای اسناد رسمی در ذهن خیلی از ما کاری عجیب، نشدنی یا حتی بیحاصل جلوه میکند؟ 🔻 [ادامۀ متن در پیام بعدی]
#یادداشت #فاطمه_احمدی #مهسا_پوراحمد
@asmaaneh
فرازی از کتاب
...و علاوه بر آنچه ذکر شد این است که حسد تو نفعی برای محسودت دارد، هم در دنیای او و هم در دین او. اما نفعی که برای دین او دارد این است که مظلوم واقع شده است از طرف تو، خصوصا اگر حسد تو را وا دارد به غیبت او در قول یا فعل و قدح نمودن او و هتک کردن ستر او و ذکر بدی او، و تو به سبب این افعال حسنات خود را برای او به هدیه میدهی و روز قیامت او را ملاقات نمایی در حالی که مفلس باشی و محروم مانده باشی از حسنات چنانچه در دنیا نیز محروم بودی از نعمت، و نعمتی را که خواستی از او زایل شود زایل نشد و علاوه حسناتی را که موفق شدهای به آنها، آنها را هم اضافه نمودی بر نعمت او و شقاوت خود را به سبب حسد زیاد کردی!
https://t.me/nosakh_shii/1207
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com