(در توضيح عجائب اهرام مصر و ابو الهول و بيان حكايات آن)
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
علی بن موسی الرضا (۱۴۸–۲۰۳ ه. ق)، ملقب به امام رضا(ع) و ابوالحسن هشتمین امام شیعیان دوازده امامی بعد از پدرش موسی کاظم(ع) و قبل از پسرش محمد تقی می باشد. علی بن موسی(ع) در شهر مدینه از نجمه خاتون متولد و در دیار توس از دنیا رفت. امام رضا(ع) در دوره ای زیست می کرد که خلفای عباسی با مشکلات عمده ای از جمله شورشهای شیعیان مواجه بودند. مامون به دنبال راهی برای پیروزی بر این شورشها تصمیم گرفت امام رضا(ع) را در حکومت دخیل کند، و به همین منظور پست ولیعهدی را به عهده ی او گذاشت. مامون بعدها به اشتباهش پی برد و برای جبران آن به نوشته ی بیشتر مورخان تصمیم گرفت به او سم خورانده، او را از سر راهش بردارد. امام رضا(ع) در یکی از روستاهای خراسان که بعدها به مناسبت خاکسپاری اش در آن به مشهد، محل شهادت، تغییر نام یافت به خاک سپرده شد.مقبرهٔ وی سالانه مورد بازدید میلیونها مسلمان شیعه و سنی از ایران، پاکستان، بحرین، عراق و دیگر کشورها قرار میگیرد.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
◀ سوال از حجت الاسلام فرحزاد– چرا قاتل حضرت علی (ع) بخشیده نشد ؟
◀ پاسخ – نامه ی بیست و سوم نهج البلاغه در مورد وصیت حضرت علی (ع) بعد از ضربت خوردن است . حضرت بعد از وصیت به توحید فرمودند: با این ضربت اگر من زنده ماندم خودم در مورد قاتل تصمیم می گیرم و اگر از دنیا رفتم ، شما او را عفو کنید . عفو کردن برای من قرب می آورد و برای شما هم حسنه و ثواب دارد. آیا شما دوست ندارید که خدا شما راعفو کند ؟ اگر خواستید قاتل را قصاص کنید به او فقط یک ضربه بزنید و او را مثله نکنید و او را در غل و زنجیر نکشید .
اگر بخشیدن در دست حضرت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بود حتما آنها به وصیت پدرشان عمل می کردند و قاتل را می بخشیدند . ولی فرزندان دیگر حضرت هم در این امر سهیم بودند و بعضی از دختران حضرت گفتند که ما نمی توانیم قاتل پدرمان را عفو کنیم .
🔵گفتگو با پروفسور محمدعلی امیرمعزی(3)
( صوت این گفتگو قبلاً در کانال گذاشته شدهاستhttps://t.me/IslamwaIran/808
البته. اما اگر شما دید کلی که یک مورخ باید داشته باشد را بگیرید، یعنی از متون فاصله بگیرید و آنها را از بالا نگاه کنید و در متون فرو نروید که این مطلب اول گفته شده یا آن مطلب، می بینید که تصویری از تشیع داده شده و متوجه می شوید که چهره ی امام مرکز ثقل دیانت شیعه است. بنابراین با شما موافقم و مقایسه ای که کردید هم از نظر تاریخی قابل بررسی است. چون چهره ی امام و بالاخص حضرت علی، کاملاً با چهره ی عیسی مسیح در مسیحیت اولیه و بخصوص در مسیحیت گنوستیک قابل مقایسه است. پیش از اینکه ما به خداشناسی برسیم ،آنچه که غربی ها تئولوژی می خوانندش، که حالا ما فقط اسمش را توحید نگذاریم، مسیحی ها می گویند عیسی شناسی، من به آن می گویم امام شناسی، و به نظرم شاید نوعی نماد روشن این مطلب، در حدیث امام علی است. وقتی یک حبر از او می پرسد خدایی را که می پرستی می بینی؟ و علی می گوید می شود خدایی که دیدنی نیست را پرستید؟ و البته بعد اضافه می کند که این خدا را با چشم سر نمی شود دید و با چشم دل باید دید.
رؤیت به قلب.
بله رؤیت به قلب. و بعد احادیث دیگری داریم که آنچه در قلب دیده می شود، در واقع شکل نورانی امام است که این شکل نورانی امام مظهر أسماء و صفات خداست. امام، نماد و مظهر خداست که این مظهریت مفهوم مهمی در شیعه است که یعنی محل ظهور و بازتاب. چون در ریشه ی عربی ظ ه ر مضمون نور هست. پس خداشناسی اینجا از امام شناسی شروع می شود. باز هم می گویم که در تشیع قدیم. یعنی قبل از اینکه تشیع بعد از آل بویه از طریق آثار شیخ مفید و دیگران، جنبه ی کلامی پیدا می کند و یک مقداری این امام شناسی از آن زدوده می شود و جنبه ی خداشناسی با رنگ و بوی معتزلی می گیرد و چهره ی امام کمرنگ می شود. چرا؟ چون اولاً امام غایب است و دارد کم کم چهره ی فقیه متکلم، جایگزین و جانشین چهره ی امام می شود. بنابراین از لحاظ تاریخی طبیعی است که یک مقداری این جنبه ی محوری بودن امام را از آل بویه به بعد از آن بگیرند. از زمانی که جنبه ی کلامی پیدا می کند و خداشناسی مهم تر از امام شناسی می شود. ولی به نظر من قبل از آل بویه امام شناسی ارجح است و محوریتش بیشتر است.
✨ بحثی که بعد از چهره ی امام پیش می آید، بحث سلسله ی امامان است. شما در درس دانشگاه دو سال پیشتان در مورد چهره ی امام علی صحبت می کردید. الان هم فرمودید که چهره ی ایشان، تصویر مسیحایی دارد و حتی می شود در تاریخ هم رد آن را هم گرفت. آیا این فقط در مورد امام علی است؟ چون در مورد مسیحیت که صحبت می کنیم، یک مسیح داریم و خداوند در تاریخ و در جسم مسیح ظهور کرده. اما در تشیع ما دوازده امام داریم. و با امام دوازدهم باب امامت تاریخی بسته می شود. در واقع سؤال اصلی من در مورد چهره امام به طور اعم و چهره امام علی به طور اخص است.
💐💫💐💫💐💫💐💫💐💫
------------------------------------------------
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#مجله_تاریخیفرهنگی_ایران_و_اسلام
t.me/IslamwaIran
یک خبر شگفت و ادبیات عجایب نگاری
از کتاب مقامات النجاة سید نعمت الله جزائری یاد کردم که این روزها مشغول مرور آن هستم. به بحث عجایب و غرایب رسیدم. داستانهایی که عجیب است و باور کردنش مشکل! او اول یکی از این عجایب را از زمان مأمون نقل می کند، بعد خاطره ای که خود در اوائل طلبگی شنیده آورده است:
«حکایة اخری مثلها فی الغرابه»! می گوید من اوائل جوانی به کشتی سوار شدم، تا برای تحصیل جایی برم. مردمانی که داخل کشتی بودند داستانهایی می گفتند. یکی از آنها گفت: یک بار من در دریا بودم. مردی از کسانی که داخل کشتی بود، لب کشتی آمد تا آبی را در دریا بریزد. پایش لیز خورد و در دریا افتاد. کسی به آب پرید تا او را نجات دهد. داخل آب رفت و او را از آب بیرون کشید. او را گرفتند و لباسش را کندند تا خشک شود. وقتی روز روشن شد، دیدند این شخص دیگری است. از این امر شگفت زده شدند. به او گفتند: تو کیستی؟ گفت ما گروهی بودیم که دو روز قبل کشتی مان شکست. من به تخته پاره ای آویختم تا امشب که دیگر قوتی و حواسی نداشتم تا الان که خود را برابر شما می بینم. فزادوا فی العجب!
حالا که این داستان را نقل کردم بد نیست توضیحی در باره ادبیات عجایب و غرایب در تمدن اسلامی بگویم:
در بحث های مربوط به تاریخ علم در دنیای اسلام، همیشه در باره فکر «عجایب» صحبت کرده ام. البته عناوینی چون «عجایب المخلوقات» آثار مهمی در تاریخ علم هستند، زیرا گزارشهای منحصر به فردی در باره باورهای رایج در میان علما و عوام در باره طبیعت و اجتماع در خود جای داده اند.
اما این که چرا این تعبیر عجایب را بکار می برند، نشأت گرفته از این باور است که بخش مهمی از تحولات و پدیده های این عالم، عجایب و غرایب است. فهرست این عجایب نامه ها نوشته شده و شمار فراوانی از آنها را می شناسیم. این عجایب در حوزه جغرافیا، حیوان شناسی، آب و دریا و رود خانه و کوه و بسیاری از پدیده های دیگر هست.
آنچه در اینجا مهم است نگاه به عالم و پدیده های آن به عنوان «عجایب» است. مواردی که شگفت هستند، یعنی کاملا غیر عادی و غیر قابل دسترس هستند. پدیده هایی که با عقل عادی جور در نمی آید، به سادگی انتظارش را نمی بریم، آن قدر عجیب است که ماهیتش قابل تشخیص نیست. این موارد بسیار جذاب هستند و در دنیای جهل، به جای حل مسأله، نوع دیگری آرامش به مخاطبان می دادند. برخی از آنها آن قدر عجیب هستند که عقل هیچ کسی باور نمی کند، اما زیر سایه نفوذ آن قرار دارد.
این عجایب، در همه رشته های به ظاهر علمی وجود داشتند، اما وقتی به طلسمات می رسید، اوضاع کلا زیر سیطره آن بود. کسی رمز و راز آن را درک نمی کرد. اما شگفت که نسبت به کسانی که این قبیل کارها را می کردند، فکر می کردند آنها می فهمند. حالا دنیا زیر و رو شده و ته این مسائل درآمده. اما هنوز هم کسانی عاشق عجایب و طلسمات هستند. نه در ایران یا بلاد عقب مانده، بلکه حتی در دنیای متجدد. به هر حال، داستان عجایب نامه ها و بینش و بصیرتی که از این زاویه در تمدن مسلمانی بوده، همچنان قابل پیگیری و عوارض آن در حوزه معرفت شناسی، بسیار مهم است.
@jafarian1964
سلام. با عرض پوزش از اینکه وقت گرانبهای شما را می گیرم؛ به لطف خدای متعال و عنایات اهلبیت صلوات الله و سلام الله علیهم، متن های مثل مقاله و کتاب قدیمی و جدیدی در مسائل ریاضی و کاربردهای آن در کتابخانه شخصی ام موجود هستند که در کانال دیگر برای طالبان این حوزه علمی به اشتراک می گذارم! اللهم صل علی محمد و آل محمد أفضل ما صلّیت علی إبراهیم و آل إبراهیم إنک حمید مجید.
🔻«زهیر» غربت امام حسین(ع) را دید و همسرش را طلاق داد و به امام پیوست.
اما «طِرِمّاح» هنوز داشت آذوقه زن و فرزند را میبرد!
«امام حسین(ع) در نزديکي کوفه به «طِرِمّاح» برخورد کرد که از کوفه گندم به يمن مي برد.
حضرت اوضاع کوفه را از او پرسيدند. او گفت: اصلا به کوفه نرويد، اوضاع کوفه خوب نيست و شمشيرها بر عليه شماست. گفت: با من به يمن بياييد و من دههزار نفر در اختيار شما قرار مي دهم و آنجا کوهستاني است و امکان جنگ پارتيزاني هست!
امام فرمود: ما بر سر عهدي هستيم. اگر ميخواهي با ما بيا (و گرنه -به تعبير من- ما را موعظه نکن.) او گفت: پس من میروم آذوقه زن و فرزندانم را در يمن مي گذارم و بر مي گردم! 👉
حضرت فرمودند: پس زود بيا! وقتي برگشت، خبر شهادت امام را شنيد.
اين فرد، اهل تاخير بود و اهل سرعت نبود.
فرق او با زهير چيست؟ 👉
زهير حتي همسرش را هم طلاق مي دهد که او اذيت نشود و پشت سرش هم تعلقي نباشد. طِرِمّاح امام(ع) را در محاصره مي بيند ولي مي خواهد به خانواده اش آذوقه برساند!
پيداست چنين کسي به امام نمي رسد.
آيا ما [طرماح هستیم یا] زهير يا حُر يا حبيب؟
🎙استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۹۲/۸/۱۱
🆔 @haz_ir
امام حسین علیه السلام در یکی از سخنان نورانی خود نیاز انسان ها به مؤمن را از نعمت های الهی برشمردند که باید آن را غنیمت بشمارد.
عن الحسین بن علی(ع): اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُورَ نِقَما.
امام حسین(ع) فرمود: بدانید که نیاز مردم به شما یکی از نعمت های خدا به شما است پس از این نعمت ها روی مگردانید که در این صورت به عذاب تبدیل می شوند.
بحارالانوار، ج75،ص122
🛐🛐🛐🔝
🇦🇱 #شاعران_آلبانيایی_و_امام_حسين(ع)
#بخش_اول
🔺️ماجرای عجیب شهید بابا کمال شمیمی:
به شهادت رسیدن یک شاعر عاشق در راه امام حسین(ع)، در منطقه بالکان و قاره سبز مورد عجیبی است. يكی از شعرای بكتاشی كه علاقه زيادی نيز به امام حسين (ع) داشت «بابا كمال الدين شميمی » است. وی در اواخر قرن هجدهم ميلادی می زيسته و می گويند كه هميشه خرقه سبز می پوشيده است. زمانی كه از او می پرسيدند: چرا خرقه سبز می پوشی؟! در جواب طی شعر بلندی چنين می سرود:
نسب من به پيغمبر نمی رسد، بلكه در سرنوشت من لحظه ای مقدر شده است كه همچون امام حسين (ع) در كربلا شهيد شوم . .
🔹️وی همواره در صحبت هايی كه با يارانش می كرد می گفت: دوست دارم همچون امام حسين (ع) شهيد شوم... سرانجام يكی از روزها در حالی كه مشغول خواندن فصلی از كتاب حديقه السعاده از فضول بغدادی بود كه در آن ماجرای شهادت امام حسين (ع) نقل شده است، ناگهان دو گلوله از بيرون پنجره سينه او را نشانه می گيرد و خونش دو نقطه از صفحه كتاب را رنگين می كند. اين كتاب تا همين اواخر، درتكيه "بابا عاصم" واقع در "جيروكاسترا" در جنوب آلبانی نگه داری می شده است.
🍃وی در قسمتی از شعرش می سرايد:
به خرقه ای كه در بر كرده ام نگاه مكن
در آن به ديده ترديد منگر
چرا كه اين خرقه قديمی است
امّا من دلير و نيرومندم
و در آن لحظه ای كه فرصت داده شود
به زورمندی جوانی از جوانان كربلا
خواهم جنگيد
شميمی به نظر می رسد كه كوچك است
چونان قطره در برابر دريا
در حال ركوع
امّا چون خوب بشناسيش
دريايی را می بينی كه دنيا را می پوشاند
دريايی كه سرچشمه آن، از سلاله امام علی(ع) است...
🔺️يكی ديگر از شعرای آلبانی كه به اهل بيت(ع) عشق می ورزيد «بابا سرسم علی »است . او در اواخر قرن نهم هجری برابر با پانزدهم ميلادی تولد يافت و به مقام "حكيم اكبر" يعنی رئيس طريقت «بكتاشيه» رسيد و تا زمان مرگش يعنی سال 977 هجری (1569 ميلادی ) در اين مقام باقی ماند. از وی شعرهای زيادی به جا مانده كه بعضی از آن ها به چاپ رسيده است .
🍃وی در يكی از شعرهايش می گويد:
از جهانی كه در نور ديدم
به سوی شما بازگشتم
مبارك باد بر شما، راهی كه با آن خويش را نجات داد،
شما راه شاه و صاحب راه را طی می كنيد
هيچ كس نمی داند در ميان ما چه كسی رهبر است
و چه كسی بزرگ است
يزيد ملعون هرگز زبان ما را نمی فهمد
راه ما راه حقيقت است همان راهی كه محمد(ص) و علی(ع) گفته اند...
🔺️دو شاعر ديگر آلبانيايی كه درباره حماسه حسينی شعر گفته اند «داليب فراشری» و برادر كوچكش «شاهين فراشری» می باشند.
🔹️داليب فراشری منظومه حماسی "الحديقه "را در سال 1259 هجری به خط عربی سروده است كه در آن بيش از 65 هزار بيت در مورد حماسه كربلا و قهرمانی های امام حسين (ع) آورده شده است .
🍃او در يكی از شعرهای كربلايی اش می گويد:
اين جا سرزمينی است كه خدا آن را انتخاب كرد
سنت خداوند چنين بود
تا او را به آن ميدان راهی كند
درک مصيبت امام حسين (ع) در آن ميدان
برای هر كسی ممكن نيست
چرا كه اين مصيبت در ظرف كلام نمی گنجد...
🔹️و برادرش شاهين منظومه "مختارنامه " را كه دوازده هزار بيت است، به صورت شعر به زبان آلبانيايی ترجمه كرده است . البته اصل اين منظومه به زبان فارسی بوده و شاهين آن را از تركی ، ترجمه منظوم كرده و چند نسخه خطی آن در كتاب خانه ملی تيرانا موجود است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به #بالکان_نامه بپیوندید👇
🆔️ @balkannameh
منطقه پر رمز و راز #بالکان به روایت #محسن_سوهانی
https://i.pinimg.com/originals/e6/8e/a4/e68ea497e29b1af227850b2331486257.jpg
🛐🛐🛐🔝
🇦🇱 #شاعران_آلبانيایی_و_امام_حسين(ع)
#بخش_اول
🔺️ماجرای عجیب شهید بابا کمال شمیمی:
به شهادت رسیدن یک شاعر عاشق در راه امام حسین(ع)، در منطقه بالکان و قاره سبز مورد عجیبی است. يكی از شعرای بكتاشی كه علاقه زيادی نيز به امام حسين (ع) داشت «بابا كمال الدين شميمی » است. وی در اواخر قرن هجدهم ميلادی می زيسته و می گويند كه هميشه خرقه سبز می پوشيده است. زمانی كه از او می پرسيدند: چرا خرقه سبز می پوشی؟! در جواب طی شعر بلندی چنين می سرود:
نسب من به پيغمبر نمی رسد، بلكه در سرنوشت من لحظه ای مقدر شده است كه همچون امام حسين (ع) در كربلا شهيد شوم . .
🔹️وی همواره در صحبت هايی كه با يارانش می كرد می گفت: دوست دارم همچون امام حسين (ع) شهيد شوم... سرانجام يكی از روزها در حالی كه مشغول خواندن فصلی از كتاب حديقه السعاده از فضول بغدادی بود كه در آن ماجرای شهادت امام حسين (ع) نقل شده است، ناگهان دو گلوله از بيرون پنجره سينه او را نشانه می گيرد و خونش دو نقطه از صفحه كتاب را رنگين می كند. اين كتاب تا همين اواخر، درتكيه "بابا عاصم" واقع در "جيروكاسترا" در جنوب آلبانی نگه داری می شده است.
🍃وی در قسمتی از شعرش می سرايد:
به خرقه ای كه در بر كرده ام نگاه مكن
در آن به ديده ترديد منگر
چرا كه اين خرقه قديمی است
امّا من دلير و نيرومندم
و در آن لحظه ای كه فرصت داده شود
به زورمندی جوانی از جوانان كربلا
خواهم جنگيد
شميمی به نظر می رسد كه كوچك است
چونان قطره در برابر دريا
در حال ركوع
امّا چون خوب بشناسيش
دريايی را می بينی كه دنيا را می پوشاند
دريايی كه سرچشمه آن، از سلاله امام علی(ع) است...
🔺️يكی ديگر از شعرای آلبانی كه به اهل بيت(ع) عشق می ورزيد «بابا سرسم علی »است . او در اواخر قرن نهم هجری برابر با پانزدهم ميلادی تولد يافت و به مقام "حكيم اكبر" يعنی رئيس طريقت «بكتاشيه» رسيد و تا زمان مرگش يعنی سال 977 هجری (1569 ميلادی ) در اين مقام باقی ماند. از وی شعرهای زيادی به جا مانده كه بعضی از آن ها به چاپ رسيده است .
🍃وی در يكی از شعرهايش می گويد:
از جهانی كه در نور ديدم
به سوی شما بازگشتم
مبارك باد بر شما، راهی كه با آن خويش را نجات داد،
شما راه شاه و صاحب راه را طی می كنيد
هيچ كس نمی داند در ميان ما چه كسی رهبر است
و چه كسی بزرگ است
يزيد ملعون هرگز زبان ما را نمی فهمد
راه ما راه حقيقت است همان راهی كه محمد(ص) و علی(ع) گفته اند...
🔺️دو شاعر ديگر آلبانيايی كه درباره حماسه حسينی شعر گفته اند «داليب فراشری» و برادر كوچكش «شاهين فراشری» می باشند.
🔹️داليب فراشری منظومه حماسی "الحديقه "را در سال 1259 هجری به خط عربی سروده است كه در آن بيش از 65 هزار بيت در مورد حماسه كربلا و قهرمانی های امام حسين (ع) آورده شده است .
🍃او در يكی از شعرهای كربلايی اش می گويد:
اين جا سرزمينی است كه خدا آن را انتخاب كرد
سنت خداوند چنين بود
تا او را به آن ميدان راهی كند
درک مصيبت امام حسين (ع) در آن ميدان
برای هر كسی ممكن نيست
چرا كه اين مصيبت در ظرف كلام نمی گنجد...
🔹️و برادرش شاهين منظومه "مختارنامه " را كه دوازده هزار بيت است، به صورت شعر به زبان آلبانيايی ترجمه كرده است . البته اصل اين منظومه به زبان فارسی بوده و شاهين آن را از تركی ، ترجمه منظوم كرده و چند نسخه خطی آن در كتاب خانه ملی تيرانا موجود است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به #بالکان_نامه بپیوندید👇
🆔️ @balkannameh
منطقه پر رمز و راز #بالکان به روایت #محسن_سوهانی
https://i.pinimg.com/originals/e6/8e/a4/e68ea497e29b1af227850b2331486257.jpg
🛐🛐🛐🔝
🇦🇱 #شاعران_آلبانيایی_و_امام_حسين(ع)
#بخش_اول
🔺️ماجرای عجیب شهید بابا کمال شمیمی:
به شهادت رسیدن یک شاعر عاشق در راه امام حسین(ع)، در منطقه بالکان و قاره سبز مورد عجیبی است. يكی از شعرای بكتاشی كه علاقه زيادی نيز به امام حسين (ع) داشت «بابا كمال الدين شميمی » است. وی در اواخر قرن هجدهم ميلادی می زيسته و می گويند كه هميشه خرقه سبز می پوشيده است. زمانی كه از او می پرسيدند: چرا خرقه سبز می پوشی؟! در جواب طی شعر بلندی چنين می سرود:
نسب من به پيغمبر نمی رسد، بلكه در سرنوشت من لحظه ای مقدر شده است كه همچون امام حسين (ع) در كربلا شهيد شوم . .
🔹️وی همواره در صحبت هايی كه با يارانش می كرد می گفت: دوست دارم همچون امام حسين (ع) شهيد شوم... سرانجام يكی از روزها در حالی كه مشغول خواندن فصلی از كتاب حديقه السعاده از فضول بغدادی بود كه در آن ماجرای شهادت امام حسين (ع) نقل شده است، ناگهان دو گلوله از بيرون پنجره سينه او را نشانه می گيرد و خونش دو نقطه از صفحه كتاب را رنگين می كند. اين كتاب تا همين اواخر، درتكيه "بابا عاصم" واقع در "جيروكاسترا" در جنوب آلبانی نگه داری می شده است.
🍃وی در قسمتی از شعرش می سرايد:
به خرقه ای كه در بر كرده ام نگاه مكن
در آن به ديده ترديد منگر
چرا كه اين خرقه قديمی است
امّا من دلير و نيرومندم
و در آن لحظه ای كه فرصت داده شود
به زورمندی جوانی از جوانان كربلا
خواهم جنگيد
شميمی به نظر می رسد كه كوچك است
چونان قطره در برابر دريا
در حال ركوع
امّا چون خوب بشناسيش
دريايی را می بينی كه دنيا را می پوشاند
دريايی كه سرچشمه آن، از سلاله امام علی(ع) است...
🔺️يكی ديگر از شعرای آلبانی كه به اهل بيت(ع) عشق می ورزيد «بابا سرسم علی »است . او در اواخر قرن نهم هجری برابر با پانزدهم ميلادی تولد يافت و به مقام "حكيم اكبر" يعنی رئيس طريقت «بكتاشيه» رسيد و تا زمان مرگش يعنی سال 977 هجری (1569 ميلادی ) در اين مقام باقی ماند. از وی شعرهای زيادی به جا مانده كه بعضی از آن ها به چاپ رسيده است .
🍃وی در يكی از شعرهايش می گويد:
از جهانی كه در نور ديدم
به سوی شما بازگشتم
مبارك باد بر شما، راهی كه با آن خويش را نجات داد،
شما راه شاه و صاحب راه را طی می كنيد
هيچ كس نمی داند در ميان ما چه كسی رهبر است
و چه كسی بزرگ است
يزيد ملعون هرگز زبان ما را نمی فهمد
راه ما راه حقيقت است همان راهی كه محمد(ص) و علی(ع) گفته اند...
🔺️دو شاعر ديگر آلبانيايی كه درباره حماسه حسينی شعر گفته اند «داليب فراشری» و برادر كوچكش «شاهين فراشری» می باشند.
🔹️داليب فراشری منظومه حماسی "الحديقه "را در سال 1259 هجری به خط عربی سروده است كه در آن بيش از 65 هزار بيت در مورد حماسه كربلا و قهرمانی های امام حسين (ع) آورده شده است .
🍃او در يكی از شعرهای كربلايی اش می گويد:
اين جا سرزمينی است كه خدا آن را انتخاب كرد
سنت خداوند چنين بود
تا او را به آن ميدان راهی كند
درک مصيبت امام حسين (ع) در آن ميدان
برای هر كسی ممكن نيست
چرا كه اين مصيبت در ظرف كلام نمی گنجد...
🔹️و برادرش شاهين منظومه "مختارنامه " را كه دوازده هزار بيت است، به صورت شعر به زبان آلبانيايی ترجمه كرده است . البته اصل اين منظومه به زبان فارسی بوده و شاهين آن را از تركی ، ترجمه منظوم كرده و چند نسخه خطی آن در كتاب خانه ملی تيرانا موجود است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به #بالکان_نامه بپیوندید👇
🆔️ @balkannameh
منطقه پر رمز و راز #بالکان به روایت #محسن_سوهانی
https://i.pinimg.com/originals/e6/8e/a4/e68ea497e29b1af227850b2331486257.jpg
ارزش معلم در کلام امام زین العابدین (ع)
مردى با کسی که گمان میکرد قاتل پدرش بوده، خدمت امام سجاد(ع) رسید و گفت: ای پسر رسول خدا این مرد پدرم را به قتل رساند. امام زین العابدین(ع) از متهم حقیقت را پرسید؛ آن مرد نیز به قتل اعتراف نمود. امام حکم به قصاص داد، اما از فرزند مقتول درخواست بخشش نمود و فرمود چون عفو، ثواب و اجر بسیاری از سوی پروردگار دارد، از قتل وی درگذر. فرزند مقتول به عفو راضى نشد. امام سجاد(ع) رو به وى نمود و گفت اگر این مرد بر تو حقّی دارد باید به یاد آورى و این جنایت را بر وی ببخشى و او را به بهانه آن حقّ نکشى و به خاطر این گناه از خدا برایش طلب بخشش نمایى و او را برای این جرم عفو کنی. آن مرد گفت: ای فرزند رسول خدا(ص) او بر من حق دارد، اما آنقدر نیست که به خاطر آن او را عفو نمایم و از خون پدرم درگذرم. امام(ع) فرمود: از او چه میخواهى؟ گفت: اگر اراده شما باشد که من به همان حقّ اندک او با وی مصالحه به دیه کنم و از قصاصش درگذرم، من نیز صلح کردم و او را عفو نمودم. امام سجاد پرسید: حقّ او در ذمّه شما چیست؟ مرد گفت: وی توحید خداى متعال و نبوّت حضرت رسول(ص) و امامت على بن ابى طالب و ائمه معصومین(ع) را به من آموخت. امام(ع) فرمود: آیا به نظر شما این کفایت از خون پدرت نمیکند؟! به خداى عالم سوگند که تعلیم حقایق دین و آداب شریعت، به خونبهای تمام مردم زمین از اوّل خلقت تا آخر بهشت - غیر از انبیای مرسل و ائمه - اگر کشته شوند میارزد. آیا به دیه راضی میشوی؟! مرد گفت: بله
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)، ص ۵۹۶
احتجاج، طبرسی، ج ۲، ص ۳۱۹
#کاروان_به_کربلا_رسید
💢ادب و ارادت حربن یزید ریاحی به حضرت زهرا(س) او را نجات داد.
#گفتگوی_امام_با_حر
امام به حر گفتند من بنا به دعوت مردم آمده ام
حر بن یزید گفت: "من از این نامه هایی که شما فرمودید، اطلاعی ندارم!" امام حسین(ع) به عقبة بن سمعان فرمود: "آن دو خورجین که نامه های اهل کوفه در آن است بیاور." عقبه آن دو خورجین را که پر از نامه بود آورد و نامهها را بیرون آورده و نزد حر گذاشت. حر گفت: "ما جزء نویسندگان این نامه ها نبودیم. ما مأموریت داریم به محض روبرو شدن با شما، شما را به نزد عبیدالله بن زیاد ببریم."
امام حسین(ع) فرمود: "مرگ به تو از این کار، به تو نزدیکتر است." سپس به یارانش فرمود: "برخیزید و سوار شوید." پس آنها سوار شدند و اهل بیت(ع) نیز سوار گشتند، سپس امام(ع) به همراهانش فرمود: "باز گردید!" چون خواستند باز گردند حر و همراهانش مانع شدند.
امام حسین(ع) به حر فرمود: " #مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟"
حر گفت: "اگر جز شما هر یک از اعراب در این حال با من چنین سخنی می گفت پاسخش را می دادم! اما به خدا قسم که نمی توانم نام مادر شما را جز به نیکی ببرم."
امام(ع) باز فرمود: "چه می خواهی؟"حر گفت: "شما را باید نزد عبیدالله بن زیاد ببرم!"امام(ع) فرمود: "به خدا سوگند به دنبال تو نخواهم آمد." حر گفت: "به خدا سوگند هرگز شما را رها نخواهم کرد،" و تا سه مرتبه این سخنان رد و بدل گردید. سپس حر گفت: "من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری می کنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامه ای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامه ای به یزید بنویسید! تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم."
📚مقتل خوارزمي: 232:1
#مباهله_قرن_21
@mobahelegharne21
#کاروان_به_کربلا_رسید
💢ادب و ارادت حربن یزید ریاحی به حضرت زهرا(س) او را نجات داد.
#گفتگوی_امام_با_حر
امام به حر گفتند من بنا به دعوت مردم آمده ام
حر بن یزید گفت: "من از این نامه هایی که شما فرمودید، اطلاعی ندارم!" امام حسین(ع) به عقبة بن سمعان فرمود: "آن دو خورجین که نامه های اهل کوفه در آن است بیاور." عقبه آن دو خورجین را که پر از نامه بود آورد و نامهها را بیرون آورده و نزد حر گذاشت. حر گفت: "ما جزء نویسندگان این نامه ها نبودیم. ما مأموریت داریم به محض روبرو شدن با شما، شما را به نزد عبیدالله بن زیاد ببریم."
امام حسین(ع) فرمود: "مرگ به تو از این کار، به تو نزدیکتر است." سپس به یارانش فرمود: "برخیزید و سوار شوید." پس آنها سوار شدند و اهل بیت(ع) نیز سوار گشتند، سپس امام(ع) به همراهانش فرمود: "باز گردید!" چون خواستند باز گردند حر و همراهانش مانع شدند.
امام حسین(ع) به حر فرمود: " #مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟"
حر گفت: "اگر جز شما هر یک از اعراب در این حال با من چنین سخنی می گفت پاسخش را می دادم! اما به خدا قسم که نمی توانم نام مادر شما را جز به نیکی ببرم."
امام(ع) باز فرمود: "چه می خواهی؟"حر گفت: "شما را باید نزد عبیدالله بن زیاد ببرم!"امام(ع) فرمود: "به خدا سوگند به دنبال تو نخواهم آمد." حر گفت: "به خدا سوگند هرگز شما را رها نخواهم کرد،" و تا سه مرتبه این سخنان رد و بدل گردید. سپس حر گفت: "من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری می کنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامه ای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامه ای به یزید بنویسید! تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم."
📚مقتل خوارزمي: 232:1
#مباهله_قرن_21
@mobahelegharne21
✳️ امام مهدی ارواحنا فداه در کلام امام حسین (ع) ✳️
🔹وجود مقدس حضرت بقیة الله الاعظم، اروحناله الفداء، در معارف به عنوان «خونخواه کشته کربلا» شناخته شده و شیعیان همراهی با آن امام منصور برای گرفتن انتقام خون حسین(ع) و یارانش را یکی از آرزوهای بزرگ خود می دانند، تا جایی که در هر عاشورا به یکدیگر اینگونه سر سلامتی می دهند:
🔹«اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین(ع) و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد» خداوند پاداش ما را در عزای مصیبت حسین(ع) بزرگ گرداند و او شما را از جمله کسانی که به همراه ولی اش امام مهدی از آل محمد به خونخواهی او برمی خیزند قرار دهد.
🔹در یک کلام نام حسین(ع) و مهدی(عج) برای شیعیان یادآور یک حکایت ناتمام است، حکایتی که آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و پایان بخش آن حضرت بقیة الله الاعظم (عج) است.
🔹در هر حال از آنجا که در اذهان شیعیان این دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطی جدایی ناپذیر برخوردارند.
🔻برای مشاهدهی ادامهی مطلب به لینک زیر مراجعه کنید ↙️
🆔 @bonyad_emamat
🌐 https://b2n.ir/z90331
و تمام این فجایع بواسطه تصمیم سقیفه نشینان بود . چرا که عمربن خطاب با کنار زدن امام علی ع از حکومت و ابوبکر صدیق را خلیفه کردن این جرات را به دیگران داد که شما هم می توانید بگویید من حاکم مسلمانان هستم و شراب بنوشید؛ این خیانت در سقیفه اتفاق افتاد؛ لذا پیش از تولی باید تبری جست از مسببین وقایع که منجر به حذف امام علی ع شد.
🔰سفارش حضرت امام جواد "علیه السلام" برای برطرف شدن زلزله
❖ علی بن مهزیار در نامه ای به امام جواد علیه السلام از کثرت زلزله در اهواز، نزد آن حضرت شکایت می کند و می نویسد:
در مورد اینکه از این شهر کوچ کنم نظر شما چیست؟
حضرت در پاسخ می نویسند:
از آن شهر کوچ نکنید بلکه روزهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه را روزه بگیرید و روز جمعه غسل کنید و جامه پاکیزه بپوشید و به صحرا و بیرون از شهر بروید و به درگاه خداوند متعال دعا کنید تا زلزله را از شما بردارد.
علی بن مهزیار می گوید: چنین کردیم پس زلزله ها آرام شد.
📚 کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۵۴۳
تهذیب، ج۳، ص۲۹۴
@shobeiryzanjani
حلقه چهارم موسوعه را شاید بتوان مهم ترین بخش موسوعه دانست که بر شبهات مطرح شده درباره ابن عباس تمرکز کرده و عنوان آن "ابن عباس في المیزان بین الجرح و التعدیل" می باشد. که شما هم در یکی از سوالات به شبهات پیرامون ابن عباس اشاره کردید.
شبهه های فراوانی درباره ابن عباس وجود دارد و مثلا شبهه ای وجود دارد که ابن عباس که زمانی والی بصره از سوی امام علی(ع) و همچنین از سوی امام حسن(ع) بوده در آخرین روزهای عمر شریف امام علی، اموال بیت المال بصره را با خود برد و به مکه یا طائف رفت و در اینجا سید الخرسان با دقت تمام به این شبهه پرداخته و بیان کرده که این شبهه در کتب شیعه چگونه آمده و در کتب اهل سنت چگونه ذکر شده و چه سیری داشته و تاریخ آن را از روز نخست بررسی می کند و سپس نامه های رد و بدل شده میان امیرالمؤمنین علی(ع) و ابن عباس را بررسی می کند و این نامه ها را با ترتیب و تسلسل تاریخی آنها بررسی و بیان می کند و سپس به این نتیجه می رسد که این شبهه بی اساس است و واقعیتی ندارد و از ابن عباس دفاع می کند و بطلان شبهه را اعلام می کند و ثابت می کند ابن عباس هیچ گاه به امیرالمومنین(ع) خیانت نکرده و هنگامی که امام علی(ع) در مسجد کوفه به شهادت رسید، ابن عباس در کوفه بوده و در غسل و دفن امام علی(ع) شرکت داشته و از اولین کسانی است که با امام حسن(ع) بیعت کردو مردم را به بیعت با امام حسن(ع) دعوت کرد و در زمان امام حسن(ع) هم والی بصره بود و اگر ابن عباس در زمان امام علی(ع) به ایشان خیانت کرده بود، چگونه ممکن است امام حسن(ع) وی را بر ولایت بصره ابقا کند؟
http://hawzahnews.com/detail/News/405589
حدیث کرونا هم به بازار اومد!😐
🔹ویدئویی از یک روحانی در شبکههای اجتماعی دست به دست می شود که گوینده شرح طولانی از یک حدیث متعلق به امام علی(ع) و تشبیه آن با بیماری کرونا را دارد که نام آن حدیث را کرون مینامد.
+حجت الاسلام فاضل لنکرانی، رییس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) حدیث " کروون" منتسب به امام علی(ع) در کتاب «عظائم الدهور» را ساختگی دانست و گفت: از این کتاب نامی تاکنون دیده نشده و حتی در فهرست کتابخانه امیرالمؤمنین علی(ع) نامی از این کتاب و مؤلف وجود ندارد.
@AkhbareFori
سلام
روش شما برای تایپ فونت بدون نقطه چیست؟
آیا فونتی وجود دارد که نیمی از یک کلمه را با نقطه و نیمی را بی نقطه تایپ کند؛ به عنوان نمونه کلمه "سبیلنا" را می توان بدون نقطه ن و لزوما با استفاده از یک فونت تایپ نمود؟
آیا دوستان فونت IrLotus بی نقطه را در اختیار دارند؟
🔸استمداد یک مادر نگران از امام خمینی
مرحوم شهید آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی در زمان آیة الله حکیم توسط دولت بعث عراق دستگیر شد، اما امام هرگز از حزب بعث عراق آزادی ایشان را نخواست و حتی سوال نکرد که او را برای چه دستگیر کردید؟ می فرمود: وقتی که انسان در راه خدا جهاد و مبارزه می کند باید تبعات آن را هم بپذیرد، و معتقد بودند انسان مبارز و مؤمن در هیچ شرایطی نباید از دشمن درخواستی بکند.
آقای سید حسن شیرازی برادر کوچکتر آقای [آیة الله] سید محمد شیرازی در سال ۴۹ در کربلا دستگیر و در بغداد محکوم به اعدام شد. مادر وی به نجف آمد و با برخی از علما ملاقات کرد تا آنان نزد رژیم واسطه بشوند، ولی به نتیجه ای نرسید.
این مادر دلشکسته که فرزند خود را در آستانه اعدام می دید به منزل امام آمد، در بیرونی نشست و گفت می خواهم با امام ملاقات کنم. به امام خبر دادند و ایشان فرمودند اشکالی ندارد، تشریف بیاورند.
وی خدمت امام رسید و در فقدان فرزندش اشک ریخت و از امام درخواست کرد که از دولت عراق بخواهد پسر او را آزاد کنند و آسیبی به او نرساند.
حضرت امام از طرفی از وضعیتی که برای این مادر پیش آمده بود متأثر شدند، و از طرف دیگر برایشان دشوار بود که چیزی از دولت بعثی عراق درخواست کنند.
امام به این مادر نگران فرمودند: علی رغم اینکه برای من سنگین است از رژیم بعث عراق چیزی بخواهم و اگر مصطفای من را دستگیر کرده بودند، یک کلمه درخواست نمی کردم، ولی برای خاطر رفع نگرانی شما این کار را می کنم.
مادر خوشحال شد. امام معمولا یا از طریق آقای دعایی با حکومت عراق تماس می گرفتند و یا هنگامی که استاندار کربلا به ملاقات معظم له می آمد. به هر حال.. جریان آقای سید حسن شیرازی را با دولت عراق در میان گذاشتند و مؤكدا از آنها خواستند که ایشان آزاد بشود و در عراق بماند یا بدون اینکه آسیبی ببیند خاک عراق را ترک کند.
دولت عراق هم پس از مدتی آقای سید حسن شیرازی را از عراق اخراج کرد و ایشان ساکن لبنان شد.
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com