حاشیه بخشی از مصراع است که حاشیه نویش اصلاح یا صورت دومش را آورده و بعد از آن لقبی است که حاشیه نویس برای خودش به کار برده. «گفت چشمت را بگو تا جز» به اصلاح محرر؟ حقیر؟ فقیر؟
خواندیم : برای دلنوازی ناز سر کرد
سلام بر شما، برای (به رای) دلنوازی باز سر کرد
آقایان موری موتو، کندو، نیومن و بنده فقیر حقیر
کاتب الحروف محمد علی رازی از سیادت پناه میرزا شمس الدین محمد ولد میرتاج الدین حسین گلستانه اصفهانی و جمعی از ثقات که با میرزا مذکور در کشتی رفیق بودند شنید که میرزا در سال هزار و شصت و هشت هجری [1068] از بندر عباسی به کشتی نشسته روانه بندر سورت بودم که شبی از شبها، یک ساعت پیش از صبح جهت وضو ساختن به کنار کشتی رفتم. چون بالای چارپایی نشستم، ریسمان گسسته به دریا افتادم، غلام فقیر خبردار شده سنبکی به طلب فقیر فرستادند. فقیر را نیافته مراجعت نمودند. بار دیگر اهل کشتی سنبک را به جستجوی فرستادند باز نیافته برگشتند. مرتبه سیم قریب به چهار ساعت از روز گذشته باز سنبک را به جستجوی فقیر فرستاده، تطمیع بسیار کردند و کشتی را استاده کردند. بعد از طی یک فرسنگ به فقیر رسیدند. فقیر را یافته به میان کشتی آوردند. و فقیر از شناوری عاری بود و جز از غوطه خوردن چیزی دیگر نمی دانست. و الله اعلم.
@jafarian1964
التماس دعا برای استاد کوکبی بزرگوار وخانواده محترمشون
و این حقیر فقیر
در این شبهای عزیز
ماهم لایق بودین حتما همه شما عزیزان رو دعا
می کنیم
اللهم صل علی محمدوال محمد و عجل فرجهم 🖤🖤
هوالعزیز
ای سر زلف تو سراسر بلا
هر دو لبت نیز بلا بر بلا
برسرکوی تو حسن کشته شد
ای سرِ کویت بتر از کربلا
فقیر میرعلی
🌾🍃🍃@adabvahekmat
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
از تل دوید ، مرثیه ی قتلگاه را
از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خطّ مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد
این جا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!"
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد"
لب تشنه بود خیره به لیوان نگاه کرد
از التهاب مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد
تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد
غش کرد روضه خوان نفسش در شماره رفت
مدّاحی از کناره منبر شروع کرد:
ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه مادر شروع کرد
یک کوچه باز کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد
- هیزم می آورند حرم را خبر کنید-
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد
این شعر هم که قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد
أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ،
سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند،
أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ،
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها،
أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ،
سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها،
أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ،
سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن،
أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ،
سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن،
التماس دعا.
@gholow2
آیا کسی از آقایان دستش برای چاپ و نشر کتاب باز است ؟ آیا سر مایه گذار یا ناشر مطمئنی می شناسد ؟
ممنون از جناب اقا جزینی که از سر لطف و محبت فراوان نسخه چستربیتی کتاب "الجامع البهی" اندرسبانی برای حقیر ارسال کردند. ممنون و از لطف ایشان.
کثر الله امثاله و جزاه الله خیرا.
کلوخ انداز
🌺روزه نزدیک است می باید کلوخ انداز کرد
زاهدان خشک را رندانه از سر باز کرد
( صایب تبریزی )
کلوخ انداز :عیش و عشرت و باده نوشی در اواخر ماه شعبان را گویند.
اولا زلیخا توبه کرد طوری که خداوند حتی اون و ایتی قرار داد و جوان هم شد باز عمل ناشایستش و حتی در قران ذکر کردن
ثانیا کدوم اسلام مد نظر هست.امثال ابوسفیان و عایشه یا لا اقل حد اقل باور
ثالثا تا اونجایی که یادم هست حقیر مطالعه کردم وحشی ملعون در اخر از شرب خمر مرد
دولت تاجیکستان حدود دوهزار مسجد را تعطیل کرد.
بخشی از مساجد برای سکونت، به خانوادههای فقیر واگذار شده و بخش دیگری نیز بهعنوان واحدهای فرهنگی استفاده میشود.
Natali @kafiha
تشنگی و اسارت از یک سو
سوی دیگر یتیمی و غربت
همه جمع است در یکی دختی
که نبوده به لحظه ای راحت
غنچه جایش مگر گلستان نیست؟
پس چرا در خرابه شد جایش؟
باز امّا بُوَد بر این امیّد
که ببیند مگر که بابایش
تا بگوید تمام خاطره ها
از همان عصر روز عاشورا
که چگونه ز خیمه غارت شد
آتش انداختند بر آنها
به اسارت کشیدن زنها
همره کودکان با خواری
تازیانه زدن، زمین خوردن
هیچ فردی نکردشان یاری
گفت عمه کجاست بابایم
گفت زینب که رفته او به سفر
هیچ دیگر نگفت و در کنجی
رفت و زانوی غم گرفت به بر
در همان وضع و حال، خوابش برد!
پدرش را بدید در رویا
به عجله ز خواب شد بیدار
گفت با عمّه پس چه شد بابا؟
ناله بسیار کرد و بس گریید
همه اهل خرابه بشنیدند
خبرش چون رسید سوی یزید
گفت پیشش سر بریده برند
سر خورشید را میان طبق
بنهادند در مقابل او
طفل برداشت از طبق سرپوش
دید راس بریده رو در رو
بوسه بر چهره ی پدر زد و باز
ناله بسیار و گریه سنگین کرد
گفت بابا چه کس سرت ببرید؟
صورتت را به خون که رنگین کرد؟
آه من را به کودکی چه کسی
در به در کرد و بی پدر بگذاشت؟
گفت و گو کرد با سر بابا
آنقدر تا که سر به سر بگذاشت
همه گفتند بس که گرییده
رفته از هوش شاید آن دختر
چون که رفتند، یافتند اورا
جان بداده به روی راس پدر...
#حضرت_رقیه
#سید_مهدی_صدرالحفاظی
@Kelkestan
العبد حقیر فقیر نظامی مُذَهِّب
البته برای مذهب یک دندانهٔ اضافه نوشته است.
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
از تل دوید ، مرثیه ی قتلگاه را
از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خطّ مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد
این جا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!"
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد"
لب تشنه بود خیره به لیوان نگاه کرد
از التهاب مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد
تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد
غش کرد روضه خوان نفسش در شماره رفت
مدّاحی از کناره منبر شروع کرد:
ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه مادر شروع کرد
یک کوچه باز کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد
- هیزم می آورند حرم را خبر کنید-
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد
این شعر هم که قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد
أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ،
سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند،
أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ،
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها،
أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ،
سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها،
أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ،
سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن،
أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ،
سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن،
التماس دعا.
@gholow2
بزرگواری فرمودید و از خداوند جبار و کریم جبران الطاف عالی را دارم .
اما موضوعات این عبدالله بسیار فنی کافی کتاب سر المکتوم و همین اسماء امام علی ع را ببینید ، متوجه عمق تعجب و حیرت فقیر خواهید شد.
حقیر چیز دیگری به ذهنم نمیرسد.
باز فکر میکنم و اگر مطلبی حاصل شد، عرض میکنم.
سلام و ادب،
آیا اسم خطاط برای دوستان واضح است؟
فقیر حقیر میر…؟
از واقعهای تو را خبر خواهم کرد
و آنرا به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد
(حضرت ابوسعید ابوالخیر)
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com