ببینید، عصر عصر ارتباطات و اطلاعات هست، آخه مگه هجویات ایشون رنگین تر از هجویات یا هزلیات در دسترس هست؟ ضمن اینکه پرده پوشی بر بخشی از ادبیات، به نظر حقیر نوعی سانسور ادبی هست که مانع از درک صحیح فضای اجتماعی-فکری هر دوره می شه، هجو و هزل جزئی از ادبیات ماست بالاخره، ضمن اینکه مقام عرفانی و بیان دعاوی معرفتی شفایی بقدری قوی هست که نشانگر شخصیت جامع و ذهن خلاق و وسیع اون هست، ایشون تا جایی که می دونم 4 تا مثنوی دارن که مثنوی نمکدان حقیقت ایشون اونقدر پرعیاره که بعضی به اشتباه به سنایی نسبتش داده اند، صائب ایشون رو تو شعرش به "نبض شناس سخن" موصوف کرده، حالا هزلیات یا هجویات اون هرچند رنگین هم بوده باشه، چنان که گفته اند شاعران عراق و خراسان از بیم هجو اون به خودشون می لرزیده اند، یک برجستگی داره، اون هم اینکه در بین هجو گویان به لحاظ ادبی هجوش معروف بوده، لذا به نظر حقیر حتی چاپ و تصحیحش ضروری به نظر می رسه، تا وقتی که ما به دیده ی گزینشی به تراثمون نگاه کنیم دیدگاه درست و حقیقی و شفافی نخواهیم داشت. حداقل اگر کسی می خواهد چاپ کند و رگ ادب و مودب بودنش خیلی ورم کرده می باشد می تواند مثل فروغی که کلیات سعدی رو با بدون هزلیات و با هزلیات چاپ کرده و اکثر کلیات الان هجویات رو ندارن، می تونه مثلا کلیات ایشون رو چاپ کنه با عنوان (غزلیات، قصائد، رباعیات، مثنویات و...) و تو مقدمه اش هم بنویسه که هجویات رو در این تصحیح نیاورده، مثلا شاعر خیلی معروفی مثل اسیر شهرستانی رو میراث مکتوب و جناب شریفی ولدانی فقط دیوان غزلیاتش رو چاپ کرده،
سپاس بسیار????
تشیع تولایی که یقینی هست حتی اعتقادیم میشه گفت چون منتسبین به ایشان یعنی نعمت اللهیه امامی هستند.
صاحب ریحانه تصریح دارد که ار اکابر امامیه است ولی در اعیان نیومده و آقای روضاتی به نقل از کتابی ایشان را سنی وعامی العمیا لقب داده
نه حرف مدرس تبریری رو میشه کنار گذاشت نه سخن آقای روصاتی رو
غزل فوق شفاف ترین اعتقادیه ایشان است. در نظر داشته باشید که ایشان شخصیتی داشته اند که وقتی شاهرخ می بیند سلطان حسین میرزا بایقرا با دست خودش آب به دست ایشون می ریزه، اونقدر شاه بهمنی نیاز براش فرستاده بوده که گوهرشادخاتون شاهرخ را از گرفتن درصد ازش منع می کنه میگه در صورتی که این در تاریخ ثبت بشه برای تو عیبه، لذا ایشون صددرصد نمی تونسته تشیع تبرایی رو اون هم در قرن 8 ابرازکنه در این محافل و حضورها، شاه نعمت الله ولی را قطعا باید شیعه نامید و امامی مذهب هم هستند به لحاظ اصولی، ولی فقهی رو رسائلشون نشون نمی ده، در حقیقت باید گفت ایشون صوفی شیعی و مترجم مکتب ابن عربی هستند.
میر عبدالباقی که وزیر شاه اسماعیل صفوی بود و در جنگ چالدران شهید شد، نواده شاه نعمت الله ولی بود، احفاد شاه نعمت الله ولی در دوره صفوی بزرگشون به عنوان میر میران ملقب بودند (یعنی سید سادات) و دائما پیوند مصاهرت با صفویه می بستند، در دیوان محتشم و وحشی بسیاری از مدایح اینان رو می بینیم، در هند هم احفاد ایشون با سلسله های شیعی یا متشیع مثل نظامشاهیان، عادلشاهیان و قطبشاهیان مرتبط بودند.
در مورد شاه نعمت الله ولی حرف و حدیث بسیار است، معتقد شاه نعمت الله ولی رو از مقاله همشهری عزیزم، پسر جناب محدث ارموی هم خواندم، این رشته سر دراز دارد، به قول سخاوی یا یک رساله نمی شود قضاوت کرد، اینگونه قضاوتها فراوان وجود دارند و عکسشون هم وجود دارند، بنده هم عرض کردم قبلا، رسائل ایشون به لحاظ فقهی حاوی تشیع امامی نیست، و کسانی که قبل از صفویه اینگونه اند مثل سید حیدر آملی و سید محمد نوربخش و ابن میثم بحرانی و ... اصلا وضعیتشون مشخصه، ولی مطلب مشخص دیگه اینه که شاخصیت شاه به تصوف هست نه فقه، ایشون در فقه نامبردار نیست و نه در باب کلام و مذهب، در تصوف هم تصوف ایشان تصوفی علوی و معتقد به جریان ولایت در امیرالمونین علی بعد از پیامبر هست، و این مشخص هست، قیل و قال هر دو گروهی که اصرار دارند به تشیع قطعی امامی یا تسنن حنفی ایشون رو بچسبانند مردود و بیفایده است، و هر دو از تعصباتی که همه می دانیم چیستند نشئت می گیرند. به هر حال سنی صرف عام العمیا قلمداد کردن کسی که کل عمرشو مبلغ علوی گری و معتقد به پیشوایی چهارده معصوم و انتقال ولایت از پیامبر به علی ع و احفاد اوست هم بیشک کودکانه و از سر تعصبات جانشینان فقهای قشری جبل عاملی می باشد. و قطع یقین صفویه با تکیه بر غلبه ی فرهنگ علوی-صوفی حاکم بر ایران 200 سال قبل از خود، و در ادامه حرکات سربداران، نوربخشیان، مرعشیان و ... توانستند کشوری رو که مغز متفکر اهل سنت بود تبدیل کنند به مغز متفکر شیعه.
در جلد چهارم مجموعه مقالات عباس اقبال آشتیانی، به کوشش دکتر دبیرسیاقی، مقاله ای از ایشان هست که در مورد ترجمه ی خواجه نصیر از کتاب صور الکواکب عبدالرحمن صوفی است. ایشان گفتند که در کتابخانه ی ایاصوفیه، نسخه ای از صورالکواکب به خط خواجه موجود است. اگر از دوستان کسی فایلش رو داره، لطف کند و مرحمت بفرماید. اگرم از دستخط خواجه عکس های دیگری سراغ دارید، ممنون می شم برام بگذارید.
به نظر بنده اشکال بزرگی که ایشان دارند این است:
ایشان مورخ بزرگی هستند، ولی متاسفانه دید و نظرشان از دریچه ی تاریخ به دین است، در حالیکه بایستی از دریچه ی دین به تاریخ نگریست در نگرش دینی، البته می توان نگرش تاریخی صرف داشت ولی درین صورت مثل بسیاری از مورخین دین رو افیون توده ها، اختراع بشری و امثاله می توان پنداشت، ایشون بسیاری از مباحث معرفتی رو در گفته هاشون مباحث تئوریکی بدون ارزشی قلمداد کرده اند که با زمان حذف خواهند شد، (البته سربسته بگوییم که ایشون در عمق دیدشون ضد عرفان هم هستند، بی تعارف، دقیقا مانند یک طلبه ی جبل عاملی ضدعرفان دوره صفوی که با مدارا مخالفت می کند) در صورتی که اگر با همین فرمان برانند کل دین رو هم به زباله دانی تاریخ خواهند انداخت.
خواهش ميكنم، اگر ترجمه ي فارسي تفسيرشون رو پيدا كردم حتما اطلاع ميدم بهتون.
جالبه شايد بدونيد كه يكي از آثار مهم ايشون كتابچه ي اصول تفسير هست، كه در اين موضوع ظاهرا اولين كتاب است. قبل از ايشون كسي به اين موضوع نپرداخته.
يه نكته اضافه ميكنم كه در كتاب نيومده و خيلي جالبه. وقتي نماينده ي كتابخانه ي كنگره كتاب ها و اشياء مورد نظر رو انتخاب ميكنه، براي قيمت از اون آقا سوال ميكنه، ايشون مبلغي رو ميگند كه الان در ذهنم نيست ولي مبلغ كمي بود نسبت به قيمت اون اشياء، نماينده ي كنگره دوبرابر مبلغ رو مينويسه و به صورت چك بهش ميده. بعد از تحويل بهشون ميگه كه اين مبلغ هم براي اين اشياء بسيار كم هست، و اون حرفي رو ميزنه كه ذكر فرموديد. متاسفانه خيلي راحت ميراثمون رو در اختيار ديگران قرار ميديم، بعد اونها رو متهم به دزدي ميكنيم، در حالي كه مقصر خودمونيم. البته بماند كه جاي اين اشياء اونجا امن تر هست.
در كراچي، كتابخانه ي آيت الله علامه طالب جوهري، حدود ٧٠٠ يا بيشتر نسخه ي خطي داره و نسخ مهمي هم اونجا هست ولي فهرست نشده. كتابخانه ي مولانا سيد آقا مهدي لكهنوي هست كه تعدادي نسخ خطي مهم داره، كتابخانه ي آقاي سيد ضمير اختر نقوي هست كه تعدادي از كتبش به شرحي كه گذشت فروخته شده تعدادي نسخ خطي هنوز داره ايشون، ولي بيشتر علاقه ي ايشون به نسخ ادبي و مرثيه هست، اختمالا مقاتل هم داشته باشه چون روضه خوان هستند. در كتابخانه ي ما هم حدود٤٠٠ نسخه ي خطي هست كه توش چند نسخه ي قديمي از كافي، مصباح، المومن و چند كتاب ديگر هست، بيشتر نسخ اردو هست و تعدادي فارسي و عربي. متاسفانه فهرستي از اين متابخانه ها هنوز چاپ نشده. كتابخانه ي مولانا احمد دهلوي، كتابخانه ي مدرسه ي جامعه ي اماميه، كتابخانه ي سيد خورشيد گرديزي در ملتان، كتابخانه ي اديان و مذاهب كه متعلق به حجة الاسلام شيخ حسن فخرالدين هست كه متخصص مناظره هستند و شايد بشه گفت يكي از غني ترين متابخانه ها در اين زمينه هست، اين كتابخانه در اسكردو هست، ايشون بخشي از كتابخانه را به صورت سيار هميشه همراه دارند. در لاهور، اسلام آباد، كويته، پيشاور و خيلي شهر هاي ديگه كتابخانه هاي شخصي و كوچك زيادي هست كه نسخ خطي دارند ولي دسترسي بهشون مقداري سخته.
احترام به آرا خوب است، بنده نیز دوستان بسیار نزدیک از اهل سنت و اکراد دارم، ولی باز می گویم عامل اتحاد ایران بما هو ایران الان، تشیع هست و تمام، زبان فارسی در سایه آن آرمیده است،
ایشون به همراه پدرشون آقا حسین خوانساری از اجله علما و حکمای اصفهان بوده، بسیاری آثار علمی و ترجمه داره، مثل شرح غرر، ترجمه مفتاح و ... ایشون جزو 2 نفری بوده که بعد علامه مجلسی مقام شیخ الاسلامی بهش پیشنهاد شده و قبول نکرده، ضمن اینکه کلثوم ننه ایشون کتابی طنز و در عین حال به نظر من بسیار انتقادی-اجتماعی خوبی هست،
سلام
من تصاویر دو نسخه از فصل الخطاب رو دارم یکی به خط خود محدث نوری هست و کامل و متعلق به کتابخانه آقابزرگ بوده ولی نمیدانم هنوز آنجا هست با خیر. تصاویر این نسخه قبلا در کانال دیوار توسط برخی دوستان ارسال شده.
نسخه دوم به خط مولف نیست ولی ظاهرا زیر نظر ایشون کتابت شده و حواشی و اصلاحاتی به خط مولف دارد.
در مورد بحثی که فرمودید رسالهای در جواب اشکالات وارده بر فصل الخطاب توسط محدث نوری هم هست که باز در دیوار ارسال شده.
🔵گفتگو با پروفسور محمدعلی امیرمعزی(7)
( صوت این گفتگو قبلاً در کانال گذاشته شدهاستhttps://t.me/IslamwaIran/808
✨بحث امام را می خواهم به شکل دیگری ادامه بدهم. در مقالاتتان تأکید دارید که محل پیدایش این گروه های باطنی شیعه در عراق امروز بوده وتأکید کردید که عراق امروز منطقه ی سواد است. منطقه ای که قلب ایرانشهر بوده و اساساً شهر بغداد یا کوفه در مجموعه شهرهای مدائن ساخته شده. در کتاب های دیگرتان هم در مورد رابطه ی بین تشیع امامی و ایران باستان صحبت کرده اید به ویژه در مقالهای که در مورد شهربانو نوشته اید. اینجا نظریات متفاوتی در مورد رابطه بین ایران و ایران باستان به طور اخص با تشیع وجود دارد. مثل اینکه شیعه، اسلام ایرانی است و شیعه ادامه ی فهم زرتشتی از هستی است که به نوع دیگری خودش را نشان داده و... با توجه به نگاه شما به تشیع و به ویژه تشیع قدیم، این رابطه ی بین تشیع اولیه با فرهنگ و تمدن ایران باستان چطور می توانیم بصورت خلاصه توضیح بدهیم؟
من که می گویم محل تولد تشیع، به عنوان یک دین مشخص، یعنی دین ائمه، عراق است و بخصوص شهر کوفه اولاً بی دلیل نیست که حضرت علی پایتختش را از مدینه به کوفه می آورد و خود این هم سؤال برانگیز است و محققین هم نتوانسته اند جواب قانع کننده ای بدهند که چرا علی پایتخت را از حجاز به عراق می آورد و بخصوص کوفه و اینکه کوفه در کنار شهر حیره ساخته شده که مرکز فرهنگی و مذهبی و دینی بسیار بسیار مهمی در دوران ساسانی است. دوماً باز من برمی گردم به این موضوع جوهرشناسی چرا که جوهر فرهنگ و تمدن ایران باستان هم یگانه نیست. اگر گفته ام که کوفه در قلب ایرانشهر است، به این دلیل که نزدیک مدائن و پایتخت ساسانیان است، معنایش این نیست که تشیع یک شکل ایرانی اسلام ست. این موضوع را هم باید مد نظر داشته باشیم که به محض اینکه از ایران قبل از اسلام صحبت می کنیم، به دین مانی یا زرتشت فکر می کنیم. نه! وقتی به عراق فکر می کنیم باید متوجه باشیم که در این منطقه، جریانات یهودی، جریانات مسیحی گنوستیکی و جریانات یهودی – مسیحی یعنی چیزی که در فرانسه به آن می گویند Judeo-Christianism ، خیلی زیادند و اصولاً فراموش می کنیم که در دوره ی ساسانی، بیش از یک قرن، دین رسمی ایران، دین مسیحیت نسطوری بوده. بنابراین اگر راجع به دین ایران قبل از اسلام صحبت می کنیم، فقط به دین زرتشتی فکر نکنیم.
✨ دین زرتشتی متأخر؟
این هم بوده و دین بوده و مهم هم بوده. اما آن چیزی که در برخورد با تشیع بوده، جریانات مسیحی و یهودی- مسیحی بوده. و مانوی. که البته خود مانی هم می گوید من دنباله روی دین مسیحیت هستم. یعنی علی رغم اختلافی که مانوی ها با گنوستیک ها داشتند، چون دین مانی یک نوع گنوز است. بنابراین اگر من از عراق و کوفه می گویم، دارم از منطقه ای صحبت می کنم که همه ی این ادیان بصورت بسیار فعالانه ای حضور دارند حتی بعد از آمدن اسلام. یعنی دین مانوی، جنبش های مختلف گنوستیکی، یعنی دین مرقیون، دین بردیسان، در آنجا حضور دارند و در همچین کوره ی اجاق گرم فرهنگی مذهبی هست که تشیع نضج پیدا می کند و بزرگ می شود. من هیچ وقت نه گفته ام و نه نوشته ام که تشیع یک شکل ایرانی اسلام است و اصولاً هم زیاد این را قبول ندارم.
شاید برداشت ساده ای از تیتر کتاب مرحوم کوربن باشد.
بله، البته به نظر من باز هم او زیاد پدیده شناسی کرده و جنبه های تاریخی را در نظر نگرفته. آنچه که من قبول دارم این است که برخورد بین تشیع به عنوان دین ائمه و فرهنگ ایرانی، بسیار قدیمی ست. در عراق و شاید از همان زمان حضرت علی، یعنی از بدو تشیع، این برخورد با ایرانی ها بصورت بسیار فعالی وجود دارد و شاید به همین دلیل من به چهره ی شهربانو توجه کردم، سنبل این برخورد قدیم بین تشیع و ایران قبل از اسلام، شهربانوست. و به همین عنوان سنبل برایم مطرح است. این مهم نیست که آیا به لحاظ تاریخی وجود داشته یا خیر، که فکر نمی کنم وجود داشته است.
نتیجه هم گرفته اید؟
بله. ولی گاهی سنبل ها به لحاظ تاریخی بسیار مهم تر هستند تا واقعیت تاریخ.
فکر می کنید این رابطه بعدها ادامه پیدا کرد؟
مطمئناً ادامه پیدا کرد. به این دلیل که این برخوردهای قدیمی، و این تداخل بین فرهنگ های مختلف، بسیار مهم است. یک ردی در تاریخ باز می کند که بعد باقی می ماند. یعنی اتفاقی نیست، که بعد از چند قرن، ایران می شود اولین کشوری که در آن مذهب رسمی تشیع بصورت یک امپراتوری درست می شود و اصولاً تسنن ایرانی قبل از دوره ی صفویه هم تسنن خاصی ست. با تسنن کشورهای عربی زبان فرق دارد. و باز هم مربوط می شود به حفظ زبان ما. یعنی بعد از فتوحات اعراب، ایران تنها کشوری ست که از یک تمدن باستانی می آید و زبان خودش را حفظ می کند...
💐💫💐💫💐💫💐💫💐💫
------------------------------------------------
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#مجله_تاریخیفرهنگی_ایران_و_اسلام
t.me/IslamwaIran
⭕️
#_معرفی_نرمافزار
این برنامه یکی از بهترین برنامهها در مورد میزان الحکمه میباشد که تا به حال منتشر شده است. چون هر برنامهای که تا به حال در مورد این کتاب منتشر شده به نحوی دچار مشکل بوده است مثلا بعضی از برنامهها فقط متن فارسی حدیث را گردآوری کرده بود ولی این برنامه هم تمام احادیث را به صورت عربی و هم به صورت فارسی درخود جای داده است و هم امکانات بسیار عالی دارد و هم دارای متن رنگی و بسیار عالی میباشد.
@yortchi_bosjin_pdf
یکی از دوستان محترممون در گروه نکته ای را به بنده اشاره کرد که لازم دیدم حتما بهش تذکر بدم جناب مولود با اینکه اخلاق بسیار خوبی داره ولی به شدت متعصب است و کتابهای ضد شیعی رو ترویج میکنه ولی در عین حال ظاهرش هیچ وقت این رو نشون نمیده واین بخاطر ترددی است که با ایران داره چون دائما به ایران میاد و کتاب میخره و به ترکیه میبره
طریقه نوشتاری عثمانی را باید آقای ارتکین عزیز جواب بده؟ ولی ایشان در اواخر صوفی شده و از مولویه هم بودند. ولی کما کان شیعه ی محکمی بود.. ولی در هر صورت بسیار به تشیع ترکیه با این اوضاع و محدودیتش کمک کرد.. باز هم خداوند غریق رحمتش کند..
ایشان خودش مسوول پاسخگویی به عملکرد و صحبتاش بوده و هست. ضمن اینکه در جلساتشون جلسه پرسش و پاسخ داره. می توانید در جمعی که خودش هم در آن حضور دارد مباحثتون رو مطرح و جواب بگیرید یا محکومش کنید . نه در گروه ی که ایشان حضور ندارد.
سلام وقت عالی بخیر
این گفتگو👆👆 که در یکی از گروه ها در مورد اسناد و مدارک مرحوم اخوی تان و همچنین انتقال پیکر ایشان به کربلا !!! (بنده بعید می دانم) صورت گرفته رو تایید می کنید؟
شباهت جالبی به علامه عسکری دارد، ولی مسلّماً -همانطور که فرمودید- ایشان نیست.
بعید نیست که از علمای جنوب غرب ایران باشه ...
این طرز عمامه پیچی به خصوص در سن بالا بین علمای جنوب ایران مرسوم بوده (ظاهراً).
جناب شوشتری صاحب قاموس و ... هم خیلی به این شکل عمامه می بستن ...
منتها شباهت اندکی به عمامه پیچی مرسوم یزد داره، ولی خیلی بعیده یزدی باشه، چرا که برخی جزئیات عمامه های یزدی رو نداره ...
ولی اگر معلوم بشه که چه کسیه، و تحقیقی بشه، جالبه ...
چند چیز نظرم رو جلب کرده،
یکی اینکه با عینک بر سجاده نشستن...
دوم، دو تسبیح در سجاده هست که یکی از آنها چوبیست (سید جزایری در زهر الربیع، تسبیح چوبی را از خصایص صوفیه میداند!) ...
سوم، انگشترها را در سجاده گذاشته اند ...
چهارم، آن لیوان که آن کنار است ...
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com