🔸در حاشیۀ بحث حجاب (1)
🔹از مهمترین آیات مربوط به حکم حجاب دو آیۀ ۳۰ و ۳۱ سورۀ نور است. در این دو آیه علی رغم صراحت و وضوح، ظرایفی چند نهفته است؛ از جمله -به تعبیر امروزین- اولویتبندی. یعنی تقدیم و تأخیرِ عبارتها و توصیهها بسیار بااهمیت است. دستورات ابتدا در خصوص مردان است و سپس مربوط به زنان. ابتدا در آیۀ ۳۰ خطاب به پیامبر آمده است:
قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم...الخ.
سپس در آیۀ ۳۱ میخوانیم:
قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن...الخ.
نخست از پیامبر میخواهد که به مردان مؤمن بگوید از نگاه خود بکاهند و سپس همین فرمان را به زنان میدهد. در ادامه چهارپنج دستور عملی دیگر مطرح میشود که بحث پوشش زنان در آخرین مرحله قرار دارد. درست برخلاف سیاستهای تبلیغی و تحمیلی ج ا که ادب و حیا و نزاکت و عفت را در عرصههای مختلف رها کرده و همۀ همّت خود را مصروف تحقق پوشش شرعی زنان کرده است. مع هذا برخلاف گزارشات صادره از حاکمیت، در همین خیزش اخیر مردم ایران، توجه به حاقّ معنی عفاف از سوی معترضین که شعار "هیز تویی، هرزه تویی، زنِ آزاده منم" سر میدادند و نیز اظهار نظر یکی از مراجع که گفت "حجاب غیر از عفاف است" نمودی آشکار داشت.
🔹اما غض در این آیات به چه معناست؟ غض بصر یعنی چه؟ عموم ترجمههای قرآن تعبیر دقیقی از این واژه ندارند. از معاصرین قمشهای و انصاریان و فولادوند و آیتی و مکارم به ترتیب یغضوا را در نسبت با چشم "بپوشند، فروبندند، فرونهند، فروگیرند و باز فروگیرند" دانستهاند. اما استاد مرتضی مطهری (با غور در منابع معتبر لغوی و تفسیری کهن) در ذیل این آیات، توجه دقیقی به خواننده داده است:
🔹کلمۀ «یغُضُّوا» از مادّۀ «غض» است. «غض» و «غمض» دو لغت است که هر دو در مورد چشم به کار می رود و برخی آن دو را با هم اشتباه میکنند. باید معنای این دو کلمه را نیز مشخص کنیم.
غمض به معنای برهم گذاردن پلکهاست. میگویند غمض عین کن. کنایه است از اینکه صرف نظر کن.
چنانکه ملاحظه میکنید این لغت با کلمۀ «عین» همراه میشود نه با کلمۀ «بصر». ولی در مورد کلمۀ «غض» میگویند «غض بصر» و یا «غض نظر» و یا «غض طرف». غض به معنای کاهش دادن است و غض بصر یعنی کاهش دادن نگاه. در قرآن کریم سورۀ لقمان آیۀ ۱۹ از زبان لقمان به فرزندش میگوید: "واغضض من صوتک" یعنی صدای خودت را کاهش بده، ملایم کن، فریاد نکن. (مجموعهآثار شهید مطهری، ج ۱۹، ص ۴۷۳ و ۴۷۴)
🔹استاد مطهری در ادامه شواهد بسیاری را در تأیید این مدّعا شاهد آورده که از حوصلۀ بحث ما بیرون است. لذا به نقل چند سطر پایانی بحث که نتیجه را روشن میکند بسنده میکنیم:
همان طور که فقها گفتهاند، فرضاً مقصود از «غض بصر» ترک نگاه به طور کلی باشد اعم از نگاهی که به منظور تماشا و التذاذ باشد و یا نگاهی که لازمۀ مخاطبه است، متعلَّق نگاه ذکر نشده است که چیست.
ولی اگر چنانکه ما استنباط کردیم مقصود از «غض بصر» این باشد که خیره نگاه نکنند، یعنی ناظر به نگاهی باشد که لازمۀ مخاطبه است و مقصود این است که چشمچرانی نکنند، قطعاً متعلَّق "غض بصر" چهره است و بس. زیرا آنچه ضرورت اقتضا میکند همین قدر است. (مجموعهآثار شهید مطهری، ج ۱۹، ص ۴۷۶)
🔹القصه واژۀ غض به معنی فروکاستن یا کوتاه کردن نگاه و صدا و غیر اینهاست نه فروبستن. مطهری مرد دقیق و عمیقی بود. فقیه و مفسر بود اما قصد من از نگارش این یادداشت ارج نهادن به مقام او و یادآوری منزلت رفیعش نیست که شما خود بیش از من نسبت به آن آگاهی دارید. بلکه توجه دادن به این بیت زیبای ملاوفایی هروی است که ترجمۀ کمنظیری از کلام الله است. میگوید:
از ما مپوش چهره که ما بیادب نهایم
کوتهتر است از مژۀ ما نگاه ما (صبح صادق، ص ۱۱۷)
🔹حکایاتی از "نگاه توأم با ادب" در متون کهن ما فراوان است و بیشک خواندن آن خالی از فایده نیست. تبرّکاً و تیّمناً به مناسبت این ایام و لیالی یعنی ماه مبارک رمضان نمونهای از آنهمه را از ترجمۀ رسالۀ قشیریه نقل میکنم:
گویند مردی دعوی جوانمردی کردی بنشابور. وقتی به نسا شد. مردی او را مهمان کرد و گروهی جوانمردان با وی بودند. چون طعام بخوردند کنیزکی بیرون آمد و آب بر دست ایشان میریخت. نشابوری دست نشُست. گفت از جوانمردی نبُوَد که زنان آب بر دست مردان ریزند. یکی از ایشان گفت: چندین سال است تا در این سرای میرسم ندانستهام که آب بر دست ما زنی میکند یا مردی." (ترجمۀ رسالۀ قشیریه، ص ۳۶۱)
و در ادامه آمده است:
از منصور مغربی شنیدم که گفت مردی خواست که نوح عیّار را بیازماید. بنشابور کنیزکی فروخت وی را بر سانِ غلامی. و گفت این غلامیست و کنیزک نیکوروی بود. نوح آن کنیزک را به غلامی بخرید و یک چندی نزدیک نوح بود. گفتند کنیزک را که: داند که تو کنیزکی؟ گفت هرگز دست وی به من نرسیده است و وی پندارد که من غلامیام. (همان)
https://t.me/rezamousavitabari