با تشکر از مدیریت فهیم کانال فرهیختگان دامغانی
@damghannameh
? بخش دوم/ خدمات سردار اسعد به هنر نقاشی ایران؛
?? رابطه خاص کمال الملک و سردار اسعد و راز یک پرتره
✨✨✨ نویسنده: حسن آسترکی
اختصاصی کانال روزشمار تاریخ بختیاری
♦️♦️بخش دوم و پایانی
اشک در چشمانم جمع شد. گویا سردار خود هم دوست ندارد که خدماتش به میهن و ملت را در بوق و کرنا کنند. هرچه ورق میزنیم جز خدمت از او نمییابیم. افسوس خوردم به حال مردمانی که اسطوره و خادم خود را نمیشناسند و افسوس خوردم به خاطر همه جفاهایی که در حق این مرد بزرگ روا داشتهاند. سانسورها، تهمتها، سیاه نماییها و حتی وارونه نمایی شخصیت او در سریال سزمین کهن که همگی برای تخریب این مرد خدمتگزار میهن بوده است، دریغ نمیکنند.
نمیدانم چه باید میکرد برای ملت و میهن خود که نکرد و چنین مورد بی مهری قرار داده شد. با این مقدمه طولانی که حاصل از بغض فرو خوردهام است، یادداشت روزنامۀ اطلاعات که از زبان مرحوم «حسین شیخ» از نقاشان ایرانی و آخرین شاگرد کمال الملک میباشند که در سال 1370 در سانحه رانندگی از دنیا رفت، را مینگارم:
«درست به خاطر دارم که کودکی خردسال بودم و شاگرد استاد کمال الملک. هنوز در ذهنم قیافهها و حرفهایی که میگذشت نقش دارند. یاد دارم که سردار اسعد بختیاری در تهران مستقر بود و از آنجا که مردی علاقهمند به هنر و ادبیات بود اغلب اوقات خود را با هنرمندان به سر میبرد. استاد من کمال الملک با حکیم الملک دوستی دیرینهای داشت و حکیم الملک در آن زمان وزیر معارف بود. به وسیلۀ او با سردار اسعد بختیاری آشنا شد. سردار تحت تأثیر مناعت طبع و بزرگواری استاد تصمیم گرفت تا به طریقی رضایت خاطر استاد را فراهم کند. کمال الملک رضایت و خشنودی خود را در تأسیس یک مدرسۀ هنری میدید.
سردار اسعد حقوق سالانۀ خود را طیّ قراردادی در اختیار کمال الملک گذاشت و زمینی که اکنون وزارت فرهنگ و هنر و سازمان برنامه در آن واقعند برای ایجاد این مدرسه اختصاص یافت و طی یک مادّه واحده که به وسیلۀ حاجی عزالممالک اردلان به مجلس دوم تقدیم شد، در اختیار مدرسۀ صنایع مستظرفۀ کمال الملک قرار گرفت. کمال الملک به پاس این خدمت بزرگ فرهنگی، تابلویی از سردار نقش کرد که هم اکنون در مجلس شورای ملی موجود است.
از آن پس مدرسۀ صنایع مستظرفۀ کمال الملک رونق گرفت. ساختمانها و سالنهای متعدد برای کارهای هنری ایجاد شد و استاد در تمام رشتهها با علاقمندی خاص نظارت کامل داشت. کمال الملک تمام وقت خود را صرف مدرسه میکرد.
نزدیک درِ ورودی مدرسه تک اتاقی وجود داشت که استاد در آن زندگی بسیار ساده و محقری را میگذراند. اتاق استاد با یک فرش معمولی مفروش بود. در یک گوشۀ اتاق مخدّه ئ تشکچهای وجود داشت که محل استراحت استاد بود. استاد از تمام میهمانان خود در این اتاق پذیرایی میکرد. چون استاد مورد احترام همگان بود، اغلب بزرگان به دیدارش میآمدند و او هیچوقت از خانهاش که گوشۀ مدرسه بود خارج نمیشد.
استاد با کوچکترین مسألۀ انسانی به وجد میآمد. بارها شاهد بودم که شام و ناهار خود را بین بینوایان تقسیم میکرد و خود گرسنه میماند. او از سیصد تومان ماهانه که از محل حقوق سردار اسعد دریافت میداشت، علاوه بر ادارۀ تشکیلات بزرگ مدرسه به اغلب هنرجویان از ده تا بیست تومان، به پول آن زمان، مستمری میداد تا در راه تحصیل هنر با مشکلات مادّی مواجه نباشند. گفتم هنرجو، بهتر است کمی هم از شاگردان استاد صحبت کنیم.
در مدرسۀ صنایع مستظرفۀ کمال الملک شاگردان بسیاری آمد و شد داشتند که اغلب موقتی و تنها برای طیّ دورههای کوتاه هنری بود، ولی آنها به طور دائم در آن دوره در کلاسهای استاد شرکت داشتند تا آنجا که به خاطر دارم آقایان علی محمد [میرزا علی محمد خان]، ابوالحسن صدیقی، هدایت، حیدریان، حسنعلی وزیری، مقدم، آشتیانی، رخسار، مصیری، اولیاء، ظهیرالدینی، شایسته، محمودی، تجویدی، حالت، شریف، رازی، شهبازی، عبادی، سیاهپوش، امینی، اقدسیه و اسپهبدی بودند که آثار هر یک از اینان در رشتههای مختلف هنرهای تجسمی، امروز زینت بخش بزرگترین موزههای داخلی و خارجی است.»
این بخشی از آن رازی بود که در یک پرتره نهفته است و از خدمات یک بزرگمرد تنها با یک قاب تقدیر شد و او هیچگاه نخواست که نامش به عنوان حامی هنر ایران ذکر گردد؛ همنطور که پیشنهاد مجلس شورای ملی برای دفن شدن در صحن پارلمان را رد کرد و گفت «مجلس را به گورستان مبدل نکنیم». او به وظیفه اش عمل کرد اما آیا ما پژوهشگران به وظیفه خود در قبال او عمل کرده ایم؟ مردی که به واقع می توان وی را بزرگ حامی هنر ایران و پدر دلسوز میهن نامید.
پایان.
t.me/tarikhebakhtiari
عضویت در کانال روزشمار تاریخ بختیاری?
تفریحات مصوّر در نقاشى هاى دوره صفوى
در آغاز سلطنت شاه عباس اول، فضاى کشور ناامن بود؛ تجارت ابریشم در آستانۀ فروپاشى بود و دشمنى ترکان و استیلاى آنها بر شهرهاى شمال و جاده ها، موجب فروپاشى و اضمحلال تجارت ابریشم شده بود. تجارت جنوب نیز اوضاع بسامان ترى نداشت و تحت نظارت پرتغالى ها بود. کاروان هاى تجارى به ایران مى آمدند، اما روانۀ بازارهاى بین النهرین مى شدند. حملات ازبکان نیز نواحى شمال شرق ایران را ناامن کرده و مانع پیشرفت تجارى این منطقه شده بود؛ از این رو شاه عباس ناچار بود تا تن به صلح بدهد و در ایام صلح ضمن بازسازى ارتش، نیروهاى وفادارى را شناسایى کند که حامى او در اجراى سیاست هایش بودند اما دخالتى در آنها نداشتند. با فراخوانى گرجیان و ایبریانى که ساکن اقصى نقاط شمالى ایران بودند، طبقۀ جدیدى در دربار و سپاه شکل گرفت که حلقۀ جدید طرفداران شاه را تشکیل مى دادند. برخى از آنها که به مناصب بالا گمارده شده بودند، غلامانى بودند که به شاه اهدا شده یا در جنگها اسیر شده بودند. @manuscript
امشب قدم می زدم. به خانه ای که در واقع نمایشگاه چند نقاشی متفاوت بود، رسیدم. نقاشی هایی با سبک ویژه که پیکره های تأمل برانگیز بود. نقاش هم رضا صمدانیان بود که معلوم شد همشهری هم هست.
@jafarian1964
محمد غفاری/ کمال الملک
@litera9
محمد غفاری معروف به کمالالملک در سال ۱۲۲۴ چشم به جهان گشود. او برادرزاده صنیعالملک نقاش معروف و صاحب نفوذ دربار قاجار است. وی در یکی از خانوادههای هنرمند و سرشناس در کاشان چشم به جهان گشود. پدرش میرزا بزرگ که همچون پدرانش دارای حرفهٔ نقاشی بود، ابو تراب، پسر بزرگترش و محمّد را برای ادامه تحصیل راهی تهران کرد.در۱۲ سالگی به تهران آمد و در کلاسهای نقاشی دارالفنون شرکت کرد.محمد غفاری پس از چندسال هنرآموزی در دارالفنون تحت نظر علی اکبر مزین الدوله به دربار فراخوانده شد.
ایستگاه تامل ؛ قدری بیاندیشیم...فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت.
روزی استاد به او گفت که دیگر شما استاد نقاشی شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند . غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد .
استاد به او گفت: آیا می توانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ، و این بار نیز رنگ و قلم نقاشی را کنار تابلو نقاشی قرار داد و در گوشه ای از تابلو نوشت:
""اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید""
غروب که برگشتند دیدند تابلو دست نخورده مانده است. استاد به شاگردش گفت:
"" همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه ""
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۳ شهریور ۱۳۹۷
۸ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۸۹، هانیبال الخاص ـ نقاش، مجسمهساز، منتقد و مدرس هنر، مترجم و نویسندهی ایرانی ـ درگذشت.
هانیبال الخاص در سال ۱۳۰۹ در کرمانشاه از پدر و مادری آشوری به دنیا آمد. در ۱۴ سالگی برای اولین بار با رنگ روغن آشنا شد و بعدها نقاشی را به صورت جدی، نزد استاد جعفر پِتگَر دنبال کرد. الخاص پس از ۲ سال و نیم شاگردی نزد وی، به آمریکا رفت. در آن جا مشغول تحصیل در رشتهی پزشکی شد، اما آن را رها کرد و فلسفه و پس از آن نقاشی خواند. در آمریکا در رشتهی تصویرسازی، دانشنامهی فوق لیسانس گرفت. سپس دورههای لیسانس هنرهای تجسمی و فوق لیسانس آن را در انستیتوی هنر شیکاگو به پایان رساند.
هانیبال الخاص از نقاشان نوگرای معاصر ایران بود که بیش از ۳۵ سال از زندگی خود را در آموزش سپری کرد. او آغازگر طراحی فیگوراتیو در نقاشی نوگراست و یکی از تأثیرگذارترین نقاشان و مدرّسان هنری بر جریان هنر معاصر نقاشی بوده است. هانیبال الخاص ۴ کتاب در زمینهی آموزش هنر تألیف کرده و برای دهها کتاب طرح روی جلد کشیده است. وی عضو دورههای مختلف دوسالانهی نقاشی معاصر ایران در دهههای ۳۰ و ۴۰ بود و مدت ۲ سال «گالری گیل گَمِش» را که از نخستین گالریهای معاصر ایران بود، اداره کرد. ۴ سال نیز در روزنامهی کیهان نقد هنری نوشت.
الخاص بخشی از دیوارهای سفارت آمریکا در تهران را که توسط دانشجویان پیرو خط امام اشغال شد، با طرح و نگارههای ضد امپریالیستی نقاشی کرد. او در سال ۱۳۶۴ به آمریکا رفت و همچنان به دلمشغولی اصلی خود یعنی نقاشی پرداخت. افزون بر نقاشی، به ادبیات نیز توجه داشت. پدر و عمویش، هر دو از شعرای بنام زبان آشوریاند و او هم به پیروی از آنان شعر میگفت و در قالب بیت، دوبیتی، هایکو، قصیده و غزل شعر سروده است. ۱۵۰ غزل حافظ را نیز به زبان آشوری، با حفظ وزن و قافیه ترجمه کرده است.
هانیبال الخاص ـ نقاش، مجسمهساز، منتقد و مدرس هنر، مترجم و نویسندهی ایرانی ـ در ۲۳ شهریور ۱۳۸۹ در ۸۰ سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
📚 تمام نقاشی های لئوناردو داوینچی به همراه زندگینامه داوینچی:
▫️لئوناردو داوینچی دانشمند و هنرمند ایتالیایی دوره رنسانس است که در رشتههای نقاشی ، ریاضی ، معماری ، موسیقی ، کالبدشناسی ، مهندسی ، تندیسگری و هندسه برجسته بود. وی یکی از بزرگترین نوابغ طول تاریخ بشریت است.
عدهای از محققان ایتالیایی با تحقیق بر روی اثر انگشت بازسازی شدۀ وی، او را دارای ریشۀ عربی و اهل خاورمیانه برشمردهاند. داوینچی را کهنالگوی «فرد رنسانسی» دانستهاند. وی فردی بینهایت خلاق و کنجکاو بود. او نظریات خود را در مجموعه یادداشتهایی که بالغ بر هزاران صفحه می باشند، ثبت کرده است.
او طرحهای مبتکرانهای را برای ساخت سلاحهایی مانند توپهای بخار، ماشینهای پرنده و ادوات زرهی ارائه کرده بود، هرچند که بسیاری از آنها هرگز ساخته نشدند.
داوینچی اولین طراح هواپیما و صدها اثر معماری دیگر بهشمار میرود. یکی از طرحهای ابتکاری او لباس غواصی و زیر دریایی جنگی است.او همچنین مسلسل، تانک نظامی، ساعتی که به ساعت داوینچی معروف است، کیلومتر شمار و چیزهای دیگر را طراحی یااختراع کرد و با استفاده از خط معکوس برای طراحیهای خود یادداشتهایی را نوشته است، که آنها را فقط در آینه میتوان خواندشهرت جهانی داوینچی بیشتر بهخاطر نقاشیهای شام آخر و مونالیزا است.
لئوناردو یک نقاش پرکار نبود، در حقیقت او پرکارترین نقشهکش و طراح بود.
او مقالههای زیادی در مورد کوچکترین مسائل و طرحهایی با کوچکترین جزیات را در مورد مسائلی که توجهش را جلب میکرد، نگهداری مینمود.
علاوه بر این مقالات و طرحها، مطالعات زیادی پیرامون نقاشی انجام دادهاست که از آنان برای کشیدن برخی از تابلوهای معروف خود همچون «باکره صخرهها» و «شام آخر» استفاده نمودهاست. قدیمیترین نقاشی داوینچی، a Landscape of the Arno Valley است که در سال ۱۴۷۳ کشیده شد و رودخانه، کوهها، یک قلعه و مزارع کشاورزی را درجزئیاتی دقیق نشان میدهد. در این کتاب ویژه تصویر تمام آثار نقاشی و طرح های لئوناردو داودینچی وجود دارد به همراه زندگی نامه داوینچی.
ترور فخرالملک فرزند خواجه نظام الملک در روز عاشورای سال 500
روز عاشورای این سال، فخر الملک بزرگترین فرزند خواجه نظام الملک توسط یک فرد باطنی ترور شد. او در شب عاشورایی که حسین در آن کشته شد، خواب دید که کسی به وی می گوید: به سوی ما تعجیل کن، و افطار را نزد ما باش. او در هر حالی که هراسان بود بیدار شد. آرامش کردند و گفتند آن روز از خانه بیرون نرود. وی که روزه بود، در وقت عصر، از اتاق خود به سمت خانه زنان رفت. در راه صدای ستمدیده ای را شنید که با حرارت حرف می زد و می گفت: مسلمانی از میان رفته، و کسی نیست که به ستمدیده کمک کرده، حق ضعیف را بگیرد، و گره ای از کار مصیبت زده بگشاید. فخر الملک گفت: او را نزد من بیاورید، سخنش به قلب من نشسته است. آن مرد را نزد وی آوردند. از او پرسید: حالت چگونه است؟ او رقعه ای به وی دارد، و در حالی که فخر الملک مشغول خواندنش بود، کاردی درآورده وی را به قتل رساند.
این اتفاق در نیشابور رخ داد، و زمانی بود که او وزیر سلطان سنجر بود.
(المنتظم: 19 / 99).
"استاد فرشچیان و ماجرای تابلوی عصر عاشورا"
@Haghighatznu
پدرم نماینده شرکت فرش در اصفهان بود. استادی بود که برای ایشان نقش فرش می کشید. یک بار پدرم مرا پیش او برد. استاد، نقش یک آهو را به من داد و گفت از روی آن نقاشی کن. تا صبح فردا حدود دویست طرح در اندازه ها و جهت های مختلف کشیدم. برای استاد باور کردنی نبود. هنرجویان امروز بعد از اندک زمانی خدا را هم بنده نیستند. من آن قدر رنگ برای استادم سابیدم که کف دست هایم پینه بست.
سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا بود، مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم: من حالا کاری دارم بعد خواهم رفت.
رفتم اتاق، اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد، قلم را برداشتم و تابلو" عصر عاشورا" را شروع کردم. قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست، بدون هیچ تغییری.
الان که بعد از سی سال به این تابلو نگاه می کنم، می بینم اگر می خواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود می آمد، بدون هیچ تغییری. یک چیزی دارد این تابلو که خود من هم گریه می کنم، و آن مرکز تصویر است که نیست و آن خود امام حسین (ع) است...
@Haghighatznu
@kash_kool
#نقاشی های یک نقاش روس از ایران به همراه مختصری از زندگی نامه اش.
#پاول یاکُولِویچ پیسِتسکی
#Пясецкий, Павел Яковлевич
پیسِتسکی در سال 1843 در اُرل به دنیا آمد. در سال 1861 از دانشگاه کشورش فارغ التحصیل شد و سپس در دانشکده پزشکی دانشگاه مسکو تحصیلاتش را ادامه داد.
او از سنین جوانی عاشق نقاشی بود. در طول تحصیل در دانشکده پزشکی، صدها نقاشی از آناتومی، بافت شناسی، پزشکی قانونی، ، زنان و بیماری های پوستی کشید که همه آنها به عنوان یک ابزار آموزشی استفاده می شدند.
پاول تخصص پزشکی اش را در عمل جراحی ادامه داد. او از شاگردان جراح فرانسوی، «ژان روردی» بود که در سال 1869 توانست روشی برای پیوند پوست ارائه دهد. لذا پاول به عنوان دستیار روسی این جراح فرانسوی، از اولین روسهایی بود که به علوم جدید مجهز می شد. به گونه که او در 1870 روش به نام «روش پیسِتسکی» در پیوند پوست را به نام خود ثبت کرد.
پس از پایان تحصیل او برای خدمت سربازی به سنت پترزبورگ رفت. او در اوقات فراغت به عنوان حسابرس در استدیوی هنری چیستیاکف که در آکادمی سلطنتی هنر قرار داشت، فعالیت می کرد.
... در طول جنگ روسیه و ترکیه از 1877-1878 پیسِتسکی در ارتش، به عنوان یک دکتر نظامی کار میکرد. معروفیت پاول بیشتر از پزشکی در معرفی ماست «کفیر» به جامعه روسیه بوده که تا آن زمان به سختی در روسیه شناخته می شد. او در یک سفر کوتاه به قفقاز شمالی این تحفه را به ارمغان آورد.
در ژانویه سال 1895، پیسِتسکی برای شرکت در جلسه فوق العاده سفارت روسیه در تهران، توسط شاه قاجار دعوت شده بود. پیاسکی برای گزارش سفر خود برای نیکلای دوم از آنچه که در ایران می¬دید نقاشی میکرد. او از شهر رشت و بندر انزلی گرفته تا قزوین و تهران را به تصویر کشید. آخرین نقاشی او مربوط می شود به سال 1895 در ماه فوریه و در شهر عشق آباد است.
تمام رول نقاشی پاول که 59.6 متر می شود، در حال حاضر در گوشه ی عزلت، جایی در موزه جغرافیایی در سن پترزبورگ قرار دارد.
در سال 1900 میلادی در موزه لوور پاریس پانورمای پیسِتسکی از شاه ایران به نمایش گذاشت شد. این موزه قبلا پانورمای مضفرالدین شاه را نیز به خود دیده بود.
در پایین تمام تصاویر پیسِتسکی از ایران را برای شما مخاطبان کانال می فرستم.
@peymanfarus
🔰بشقاب نقاش ایرانی در موزه لوور پاریس!
کمال الملک نقاش چیره دست ایرانی، برای آشنایی با شیوه ها و سبکهای نقاشان فرنگی به اروپا سفرکرد؛ زمانیکه در پاریس بود فقر دامانش را گرفت و حتی برای سیر کردن شکمش هم پولی نداشت؛ یک روز وارد رستورانی شد و سفارش غذا داد در آنجا رسم بود که افراد متشخص پس از صرف غذا پول غذا را روی میز میگذاشتند و می رفتند.
اما کمال الملک پولی در بساط نداشت بنابراین پس از صرف غذا از فرصت استفاده و از داخل خورجینی که وسایل نقاشی در آن بود مدادی برداشت و پس از تمیز کردن کف بشقاب عکس یک اسکناس را روی آن کشید، بشقاب را روی میزگذاشت و از رستوران بیرون آمد، گارسون که اسکناس را داخل بشقاب دید دست برد که آن را بردارد ولی متوجه شد که پولی در کار نیست و تنها یک نقاشیست بلافاصله با عصبانیت دنبال کمال الملک دوید یقه او را گرفت و شروع به داد و فریاد کرد، صاحب رستوران جلو آمد و جریان را پرسید.
گارسون بشقاب را نشان داد و گفت این مرد شیادست بجای پول عکس اش را داخل بشقاب کشیده، صاحب رستوران مردی هنرشناس بود، دست در جیب برد و مبلغی پول بکمال الملک داد.
بگارسون گفت، بگذار برود این بشقاب خیلی بیشتر از یک پرس غذا ارزش دارد، امروزه این بشقاب در موزه لوور پاریس نگهداری میشود.
@TarikhMashhad
♦️صحنه ای از جنگ های ایران و روسیه روی بوم نقاشی
این نقاشی شکست پیادهنظام روسیه را از ارتش ایران در نبرد ۱۳ فوریه ۱۸۱۲ حوالی سلطانآباد نشان میدهد. طرف چپ، شاهزاده عباس میرزا را با لباس آبی و سوار بر اسب میبینید که به سرهای بریدۀ دشمن اشاره میکند. طرف راست تابلو ارتش روسیه را در محاصرۀ نیروهای ایران میبینید. نشان ایران، شیر و خورشید، در دستانشان پیداست. وسط تصویر فرماندهی انگلیسی دیده میشود که بر آرایش ارتش ایران نظارت داشت.
این نقاشی که نقاش آن نامعلوم است، در قلعه اوجان متعلق به عباس میرزا بود که بعدها به غنیمت روسیه درآمد و به قصر زمستانی سنپترزبورگ منتقل شد.
منبع: تاریخ اندیشی
@Zhiruss
🔻مقامات ایتالیا تایید کردهاند تابلو نقاشی که ماه گذشته تصادفا کشف شد، تابلویی اصل از گوستاو کلیمت، نقاش اتریشی است. براساس این گزارش این تابلو ۲۳ سال پیش به سرقت رفته بود.
🔻باغبانها در موقع تمیز کردن پیچکهای باغ گالری، تابلو را که در یکی از دیوارهای باغ جاسازی شده بود، پیدا کردند.
🔻ارزش این تابلو دست کم ۶۶ میلیون دلار (۵۱ میلیون پوند) برآورد شده است.
🔻این که چرا این تابلوی با ارزش را در دیواری در گالری هنرهای مدرن ریچی اودی پنهان کرده بودند، هنوز مشخص نیست.
🔻اورنیلا چیکا، دادستان، اصل بودن این تابلو را تایید کرده است.
🔻او همچنین گفته که آزمایشهای بیشتر نشان خواهد که آیا این تابلو نقاشی از زمان سرقت در داخل این دیوار بوده یا این که بعدا در آن محل جاسازی شده است.
🔻خانم چیکا افزوده پس از انجام این آزمایش ها این اثر هنری در معرض دید عموم قرار خواهد گرفت.
🔻کارشناسان با بررسی این تابلو در زیر اشعه مادون قرمز و ماوراء بنفش و مقایسه آن با تصاویری که در سال ۱۹۹۶ از آن گرفته شد، اصل بودن آن را تایید کردند.
https://bbc.in/2G6czoM
@bbcpersian
💢پاسپورت آخرین شاه
در سالروز مرگ آخرین پادشاه تاریخ ایران خوب است به سالهای پایانی زندگی او به عنوان یک درس عبرت تاریخی نگاه کنیم.
"آوارگی شاه"
دی ماه سال ۱۳۵۷ #شاه ایران را به مقصد آسوان #مصر ترک می کند سفری بی بازگشت و پرحاشیه پرحاشیه از این جهت که شاه آمریکا را مقصد اول خود میدانست اما با مخالفت دولت #آمریکا مواجه شد مدت کوتاهی را در مصر گذراند سپس به دعوت مَلک حسین به مراکش رفت گروههای مسلمان مراکشی ملک حسن را تهدید کردند او با زبان بی زبانی شاه را از کشورش بیرون کرد.
شاه دلگیر بود اما چاره ای نداشت.
ملک حسن در دوران پادشاهی خود بارها از کمکهای شاه استفاده کرده بود حال سوال این است که مقصد بعدی کجاست؟ کجای این دنیا برای شاه و همسرش محل سکونت وجود دارد؟
شاهی که پدرش وقت خروج از ایران نیمی از زمین های مرغوب کشور را در مالکیت داشت و با نامه فروغی نخست وزیر خود تمام زمین های به زور تصرف شده را به نام شاه در آورد.
ویلیام شوکراس در کتاب #آخرین_سفر_شاه میزان نامعلوم دارایی شاه در بانک های اروپایی را دلیل اصلی طمع برخی از کشورها میدانست تا از او موقتا پذیرایی کنند.
هیچ کشوری حاضر به دادن اقامت بلند مدت نبود. #باهاما، مکزیک و بعد از اینکه مجددا بیماری سرطان او عود میکند با نام مستعار به امریکا سفر می کند حتی برای اینکه شناخته نشود #فرح در خاطرات خود اشاره می کند که امریکایی ها او را از درب پشتی بیمارستان وارد ساختمان می کردند اما این خبری نبود که مخفی بماند خبرنگارها در مقابل بیمارستانی که شاه سالها قبل تر مادرش #تاج_الملوک در آنجا درمان شده بود و به آنها پاداش همراه یک تابلو ایرانی داده بود بستری شد وقتی تهدید ها بالا گرفت سفارت اشغال شد و شاه را به بیمارستان نظامی انتقال دادند.
فرح پهلوی در خاطرات خود به این ماجرا اشاره میکند ما در بخش بیماران روانی یک #بیمارستان_نظامی بودیم دور تا دور اتاق بسته و در ها حتی دستگیر نداشت.
شاه دیگر نمی توانست در امریکا بماند و در کشور خود جایی برای او وجود نداشت و نه در دنیا کسی پذیرای او بود.
#انور_سادات رئیس جمهور مصر تنها رئیس دولتی بود که پذیرفت شاه در روزهای پایانی زندگی اش در کشور او بماند او در مصاحبه رسمی خود به دلیل حمایت های شاه از او و ارسال نفت به مصر گفت: درست نیست ما برادرمان شاره را تنها بگذاریم او در بحران ها کنار مصر بود حالا ما در کنار او هستیم.
شاه سرنوشت و زندگی خود را با وابستگی مطلق به آمریکا قمار کرد. آمریکایی ها در کودتای ۲۸ مرداد به داد او رسیدند و با کودتا او را در قدرت نگه داشتند. بارها در بحرانهای مالی، اقتصادی و درگیری با شوروی از شاه حمایت کردند. سودش را هم بردند. ایرانِ زمان شاه بازار اصلی ادوات نظامی آمریکایی ها بود درست مثل عربستان فعلی، در خاطرات سپهبد آذربرزین آماده است که ما ادوات را میخریدیم که حتی در ایران کاربرد نداشت هواپیماهایی که باند فرود آن را نداشتیم .
اما وقتی دیگر شاه از مصرف افتاده بود، آمریکایی ها حتی برای درمان هم حاضر به پذیرش او نبودند.
عاقبت دوری از مردم و وابستگی به نیروی خارجی همین است.
#علیرضا_زادبر
✅ نشانی صفحه اینستاگرام:
https://www.instagram.com/zadbar
@mobahelegharne21
#مطلب_روز
نقش زنان بدکاره در کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲؛
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، گروهی از زنان بدنام را در سطحی وسيع و ابعادی متفاوت معرفی و مطرح کرد.
رقيه آزادپور(معروف به پروين آژادن قزی)، پری غفاری، الهه اعتضادی، سکينه قاسمی(معروف به پری بلنده) شناخته شده ترين شان بودند.
اين زنان حتی از سوی مردانی که با آنان همکاری های اجتماعی و سياسی داشتند و از اين زنان به عنوان ابزاری برای پيشبرد خواست هایشان استفاده می کردند "چندتائی روسپی و فاحشه " خوانده می شدند، " زنان بد کاره ای" که گفته می شد به تحريک شعبان جعفری و تعدادی لات و چاقوکش به خيابان آمده بودند وعربده کشی می کردند که شاه در کشور بماند و مصدق برکنار شود.
نَقل است که برخی از اين زنان با درباريان ارتباط داشتند و برای آن ها "خانم" می بردند و دسته ای ديگر روسپيان شهر نو و خانم رئيس هایی بودند که "محمود مسگر( باجناق حسين رمضون يخی) بسيج شان کرده و به خيابان آورده بودشان".
ملکه اعتضادی که از او به عنوان "فاحشه درباری" نام برده شده است يکی از رهبران "حزب ذوالفقار" بود، حزبی که در ۲۶ خرداد سال ۱۳۳۱ "با همياری و همکاری عده ای از کسبه و طوافان ميدان بارفروشان، در حدود خيابان مولوی تاسيس شد" و اکثرشان نيز از طرفداران طيب و شعبان جعفری بودند.
ملکه اعتضادی در ملاقات با کاشانی با چادر پيش او رفت.
کاشانی به او گفت:
دخترم من به تو فرصت می دهم که در کار خود پيروز بشوی.
ملکه گفته بود:
"آيا انتظار داريد که من از دريا بگذرم و پاهايم خيس نشود؟"
او اداره تظاهرات بر علیه مصدق را برعهده گرفت و تظاهر کنندگان او را روی دست بلند کرده و او در حالی که قاب عکسی از شاه در دست داشت، روی دست مردان با صدای بلند جاويد شاه می گفت...
پروين غفاری، هنرپيشه و آواز خوان و معروف به " موطلائی شهر ما" بود، به گفته خودش با شاه و درباريان ارتباط داشت و ادعا شده است، که مدتی "معشوقه شاه بود".
او نيز از مدافعان رژيم پهلوی بود و در واقعه کودتای ۲۸ مرداد عليه مصدق فعاليت کرد.
سکينه قاسمی(پری بلنده) از زنان تن فروشِ شهرنو، که درمحله قلعه صاحب نفوذ بود نيزعليه مصدق وارد ميدان شده بود.
اين زن همراه با رقيه آزادپور، ملکه اعتضادی و پروين غفاری در سازمان دادن تظاهرات های خيابانی عليه دولت ملی دکتر مصدق و پيروزی کودتا ی ۲۸ مرداد نقش داشتند...
زنگی های گود قدرت، نقش سیاسی و اجتماعی جاهل ها و لات ها در تاریخ معاصر ایران
✍️ مسعود نقره کار
@DrHosseinFatemiNaeini
@mohammadmosaddegh
دوران رونق شمس العماره . هزار توی تاریخ . روایت ۷
ناصرالدین شاه مثل هر چیز تازه ای که خوشش می آمد تا چند هفته دل از شمس العماره بر نمی کند و هر روز وشب در آن اتاق ها و ایوان ها مجلس تفریح دایر می ساخت و بعضی روزها از ایوان شمس العماره با دوربین اطراف شهر را تماشا می کرد . اما این کار برای او خوش آمد نبود زیرا ملاهای تهران پس از شنیدن این خبر به وی پیغام دادند که چون شمس العماره مشرف بر تمام خانه ها می باشد و تماشای زنان مردم آن هم با دوربین ممنوع است لذا باید از این تفریح صرف نظر شود. این پیغام با آن که زننده بود اثر خود را بخشید و شمس العماره مهجور و متروک ماند .
چندی بعد ناصرالدین شاه به فکر افتاد قسمتی از پرده نشینان حرمسرا را در شمس العماره جا دهد اما به وی تذکر دادند که ممکن است خانم ها از آن بالا چشمشان به مردان نامحرم بیفتد و مفسده ای تولید گرددو اگر هم درها و پنجره های شمس العماره را تیغه کنند که عمارت صورت زندان پیدا می کند .این بود که از شمس العماره به هیچ وجه استفاده نمی شد . فقط بعضی شب ها خود شاه با گروهی از خیل حرمسرایان برای خواب و استراحت به اتاق های فوقانی آن می آمدند .
در یکی از شب ها در نیمه شب،ناصرالدین شاه از صدای شخصی که در آن نزدیکی با خدای خود راز و نیاز داشت ،از خواب جست و به قدری آواز سوزناک و موثر بود که ناصرالدین شاه دستور داد همان نیمه شب صاحب صدا را به شمس العماره بیاورند .
خواجه ها و فراش ها با شمع و لاله و فانوس به دنبال صاحب صدا برخاستند و بالاخره گمشده خود را در پشت بام مدرسه دارالشفا، روبروی مسجد شاه پیدا کردند و به قراری که صنیع الدوله می نویسد این شخص سیدی بود به نام سید محمد کاظم از اهل کاشان که غالبا به شب خوانی اشتغال داشت .
سید ابتدا از آمدن به حضور شاه امتناع می کرد اما بالاخره او را آوردند . شاه خیلی او را نوازش کرد و از وی خواست که شب های جمعه به حضور شاه بیاید و از پشت پرده برای حرمسرا روضه بخواند . امین اقدس از زنان سوگلی ناصرالدین شاه سالی صد تومان که آن روزها پول زیادی بود برای سید کاظم مقرری تعیین کرد ودر عوض از سید خواهش کرد شب های جمعه برای پدرو مادر امین اقدس قرآن بخواند . خلاصه نان سید کاشی توی روغن افتاد و تا زنده بود سوروساتش خوب می چرخید.
در سال ۱۲۹۰ هجری قمری ناصرالدین شاه میلش کشید که مجلسی شبیه به مجلس دومای روسیه تزاری مرکب از اعیان و شاهزادگان تشکیل بدهد و دستخطی در آن باب صادر نمود و اتقاقا محل این مجلس شورای دولتی شمس العماره شد.
اعضای این مجلس همه گی پیرمردان از کار افتاده و ناتوان بودند و می بایستی هفته ای سه روز از این عمارت پنج طبقه بالا و پایین بروند و بعضی از همان اول در نتیجه این ورزش اجباری بستری شدند . ناصرالدین شاه به حال آنان ترحم آورده دستور داد در طبقه دوم جمع شوند . این موضوع هم چندان نپایید چون شورای دولتی نظر می داد ،صدراعظم دور می انداخت .
سرانجام اعضای شورای دولتی از این خدمت معاف شدند و در شمس العماره بسته شد .
از آن به بعد در روزنامه ها و کتاب ها نامی از شمس العماره دیده نمی شد تا این که لرد کرزن معروف به خبرنگار تایمز به تهران آمد و به دیدن شمس العماره رفت .
مردی که امضایش، افغانستان را از ایران جدا کرد!
میرزا ابوطالب فرخ خان غفاری ملقب به امین الدوله، یکی از رجال شهیر عصر ناصرالدین شاه قاجار بود که سفارت ایران در فرانسه را به سال 1235ه.ش مقارن با 1857.م تاسیس کرد و به مدت دو سال وزیرمختار ایران در فرانسه و چند کشور اروپایی بود؛ اما نام او در تاریخ با جدایی هرات از ایران پیوند خورده است. پس از شکستهای ایران از روسیه که منجر به امضای عهدنامه های گلستان و ترکمانچای شد، انگلیس تلاش میکرد با گسترش نفوذ خود در کابل، قندهار، هرات، بخارا، پنجاب، سند و بلوچستان، این مناطق را به عنوان حریم امن خود در منطقه با هندوستان قرار دهد؛ در این میان، روسیه که مناسبات پر سودی با دربار ایران داشت، مانع اصلی به شمار میرفت. با شروع سلطنت ناصرالدین شاه، «کهندل خان» و «محمدخان»، فرمانروایان قندهار و هرات به شاه ایران اعلام سرسپردگی کردند که این امر به شدت انگلیسیها را نگران کرد. انگلیس چندی بعد با وعده و وعیدهای بسیار، «دوست محمدخان»، حاکم کابل را تشویق کرد به هرات لشکرکشی کند؛ ایران هم بی کار ننشست و سپاهیان خود را راهی این شهر کرد. گرچه لشکریان قاجار با کمک بومیان افغان، سپاه دوست محمدخان را شکست دادند و هرات را تصرف کردند، اما اتفاقی غیرمنتظره همه چیز را به هم ریخت؛ انگلیس که منافع خود را در خطر می دید به ایران اعلان جنگ داد. فرخ خان امین الدوله وزیرمختار ایران در پاریس، مامور شد با ناپلئون سوم و نیز سلطان عثمانی مذاکره کند تا بین ایران و انگلیس مصالحه شود. اما انگلستان ناوگان خود را به جنوب ایران فرستاد و با وجود مقاومت های مردمی، بر خارک، بوشهر، خرمشهر و اهواز مسلط شد. نقل است که در آن روزها، روزنامه تایمز در سرمقاله ای با عنوان «نه می دانیم و نه علاقه ای داریم که بدانیم که هرات کجاست»، نسبت به لشکرکشی انگلستان به ایران انتقاد کرده بود، اما «پالمرستون»، نخست وزیر بریتانیا به این انتقادات وقعی ننهاد.
پیشروی انگلستان، سرانجام روسیه و فرانسه را به وحشت انداخت و آنها شاه ایران را وادار به مصالحه کردند؛ صلحی که تحت عنوان «عهدنامه پاریس» بین ابوطالب فرخ غفاری، نماینده دربار ایران در پاریس و«لرد کاونی» نماینده دولت انگلستان به امضا رسید. گفته می شود میرزا آقاخان نوری صدراعظم ایران و قاتل میرزا تقیخان امیرکبیر، در آن زمان تنها یک دستورالعمل برای فرخ خان که مشغول مذاکره با طرفهای اروپایی بود فرستاد: «شما اختیار دارید در هر مسئلهای كه مورد تقاضای انگلیسیها است موافقت كنید، مگر در دو مورد: یكی سلطنت ناصرالدینشاه و دیگری صدارت من.» بر اساس پیمان ننگینی که فرخ خان امضا کرد، هرات از ایران جدا شد و ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را به رسمیت شناخت!!
با سپاس از دوست گرانقدر، اقای نوکنده.
🔺مشق های ناصرالدین شاه در حوضخانه کاخ گلستان به نمایش گذاشته شد
🔸۱۳اثر برگزیده از طراحی ها و نقاشیهای ناصرالدین شاه قاجار در فضای مجازی به نمایش گذاشته شد.
🔸به گزارش روابط عمومی کاخ گلستان، نمایشگاه مجازی "مشقهای ناصری" شامل ۱۳ اثر انتخابی از طراحی و نقاشی های ناصرالدین شاه در حوضخانه تالار عاج در معرض دید دوستداران و مخاطبان محترم فضای مجازی کاخ گلستان قرار گرفت.
🔸نمایشگاه با حضور مدیر محترم کاخ گلستان آفرین امامی در چهارشنبه ۲۴ شهریوماه افتتاح شد.
🔸ناصرالدین شاه که ذوق هنری خود را در هنرهای مختلف مورد محک قرار میداد به هنر نقاشی و طراحی نیز علاقهمند بود. چه در زمان ولایتعهدی که در تبریز سکونت داشت و چه پس از آنکه به تختگاه تهران مهاجرت و در کاخ گلستان به حکومت نشست.
🔸شاه از شاگردان میرزا حسن خان صنیع الملک غفاری بوده که با ذوق شاهانهی خود و با قلم آهن و مرکب سیاه صورت درباریان و یا زنهای اندرون را نقاشی کرده و با مناسبت، جمله یا شعری را در حاشیه آن ها مینوشته است.
🔸اسلوب نقاشیهای ناصرالدین شاه مشابه استادش برپایهی طبیعت گرایی و ذکر جز به جز همه ی مناظر طبیعی به همان صورتی که میدیده است به تصویر میکشیده است و مانند نگاه استادش دارای نگاهی مدرن و متاثر از فرهنگ اروپاییست و سعی داشت با کپی برداری از استادش آثار را با نقاشی دیرین ایرانی و نگارگری پیوند دهد.
🔸بازدید از نمایشگاه مشق های ناصری از طریق صفحه رسمی اینستاگرام مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان golestanpalace قابل دسترسی است.
yun.ir/llc4t2
instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
روز ۲۶ آوریل ۱۹۳۷ بمبافکنهای آلمان نازی و رژیم فاشیست ایتالیا شهر «گرنیکا» در ایالت باسک واقع در شمال اسپانیا را بمباران کردند. در جریان سه ساعت حمله هوایی سه چهارم از این شهر قدیمی نابود و صدها نفر از مردم کشته و زخمی شدند.
این حمله بیسابقه منبع الهام یکی از مشهورترین آثار نقاشی ضد جنگ تاریخ شد. «تابلو گرنیکا» اثری است که پابلو پیکاسو نقاش اسپانیایی در خلال این جنگ به تصویر کشیده است.
هنگامی که پاریس توسط نازیها اشغال شده بود یک افسر نازی از کارگاه پیکاسو دیدن می کند، او هنگامی که در مقابل این نقاشی(گرونیکا) می ایستد از آشوب حاکم بر اثر متعجب شده و می پرسد کار شماست؟
پیکاسو می گوید: خیر قربان کار شماست.
#مطلب_روز
نقش زنان بدکاره در کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲؛
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، گروهی از زنان بدنام را در سطحی وسيع و ابعادی متفاوت معرفی و مطرح کرد.
رقيه آزادپور(معروف به پروين آژادن قزی)، پری غفاری، الهه اعتضادی، سکينه قاسمی(معروف به پری بلنده) شناخته شده ترين شان بودند.
اين زنان حتی از سوی مردانی که با آنان همکاری های اجتماعی و سياسی داشتند و از اين زنان به عنوان ابزاری برای پيشبرد خواست هایشان استفاده می کردند "چندتائی روسپی و فاحشه " خوانده می شدند، " زنان بد کاره ای" که گفته می شد به تحريک شعبان جعفری و تعدادی لات و چاقوکش به خيابان آمده بودند وعربده کشی می کردند که شاه در کشور بماند و مصدق برکنار شود.
نَقل است که برخی از اين زنان با درباريان ارتباط داشتند و برای آن ها "خانم" می بردند و دسته ای ديگر روسپيان شهر نو و خانم رئيس هایی بودند که "محمود مسگر( باجناق حسين رمضون يخی) بسيج شان کرده و به خيابان آورده بودشان".
ملکه اعتضادی که از او به عنوان "فاحشه درباری" نام برده شده است يکی از رهبران "حزب ذوالفقار" بود، حزبی که در ۲۶ خرداد سال ۱۳۳۱ "با همياری و همکاری عده ای از کسبه و طوافان ميدان بارفروشان، در حدود خيابان مولوی تاسيس شد" و اکثرشان نيز از طرفداران طيب و شعبان جعفری بودند.
ملکه اعتضادی در ملاقات با کاشانی با چادر پيش او رفت.
کاشانی به او گفت:
دخترم من به تو فرصت می دهم که در کار خود پيروز بشوی.
ملکه گفته بود:
"آيا انتظار داريد که من از دريا بگذرم و پاهايم خيس نشود؟"
او اداره تظاهرات بر علیه مصدق را برعهده گرفت و تظاهر کنندگان او را روی دست بلند کرده و او در حالی که قاب عکسی از شاه در دست داشت، روی دست مردان با صدای بلند جاويد شاه می گفت...
پروين غفاری، هنرپيشه و آواز خوان و معروف به " موطلائی شهر ما" بود، به گفته خودش با شاه و درباريان ارتباط داشت و ادعا شده است، که مدتی "معشوقه شاه بود".
او نيز از مدافعان رژيم پهلوی بود و در واقعه کودتای ۲۸ مرداد عليه مصدق فعاليت کرد.
سکينه قاسمی(پری بلنده) از زنان تن فروشِ شهرنو، که درمحله قلعه صاحب نفوذ بود نيزعليه مصدق وارد ميدان شده بود.
اين زن همراه با رقيه آزادپور، ملکه اعتضادی و پروين غفاری در سازمان دادن تظاهرات های خيابانی عليه دولت ملی دکتر مصدق و پيروزی کودتا ی ۲۸ مرداد نقش داشتند...
زنگی های گود قدرت، نقش سیاسی و اجتماعی جاهل ها و لات ها در تاریخ معاصر ایران
✍️ مسعود نقره کار
@DrHosseinFatemiNaeini
@mohammadmosaddegh
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com