زین پس دیگر آقای عدالت میماند و چاه های یثرب...
و سنگ صبورش پژواک صدای خسته و افتاده خودش میشود که از عمق چاه فوران میکند...
زین پس اوست و خیل مستثمران قریش که شمشیرها را برای به زانو درآوردن الهه عدالت تیز کرده اند...
ابو بصیر در حدیثی از حضرت رسول ص نقل می کند:
یک روز که پیامبر اکرم (ص) نشسته بود ناگاه امیر المؤمنین (ع) وارد شد و پیامبر اکرم (ص) به او فرمود: تو به عیسى بن مریم (ع) شبیه هستی، و اگر ترس از این نبود که گروه هایى از امّتم در باره تو همان را بگویند که مسیحیان در باره عیسى گفتند، در باره تو چیزهایى مىگفتم که از میان مردم عبور نکنى مگر آن که خاک پایت را براى تبرّک بردارند........
اصول کافی
بانو فاطمه زهرا تنها چند روز، یا یکی دو هفته پس از درگذشت پیامبر، خطبه خوانده است. بر این اساس میتوان خطبه حضرت زهرا را سنگِ بنای بسیاری از اندیشهها و حرکتها، و آغازگر شماری از دانشها و رویکردها دانست. شرح و توضیح و تفسیر خطبه بانو، خود نیازمند تالیف کتابها و رسالههای پرشماری است، ولی چکیدهوار میتوان گفت:
1- حضرت زهرا در خطبه خویش برای نخستین بار در تاریخ اسلام در برابر زمامدار زمانه ایستاد و به او اعتراض نمود. در بیشتر سرزمینهای شرقی، از دیرزمان هر گونه اعتراض به زمامدار، گناهی نابخشودنی یا خطایی ناروا شمرده میشد، همینک نیز در کشورهای اسلامی هیچ تعریف نظری و یا جایگاه عملی برای اعتراض مدنی در برابر حکومت و حکمران وجود ندارد. بانو فاطمه، نخستین کسی است که در مقام یک شهروند جامعه اسلامی، در برابر زمامدار زمانه ایستاد و به ستمکاری وی اعتراض نمود.
2- اعتقادات و باورها ریشه همه کردارها و رفتارهاست. اگر باور آدمی پاک و پیراسته باشد، رفتاری زشت و ناپسند انجام نخواهد داد. بانو فاطمه سخن خویش را با باورهای اسلامی آغاز میکند؛ با آموزههای توحیدی، با سخن از وحی و پیامبری، با بزرگداشت امام و امامت. آنچه بانو در باب توحید و یکتاپرستی در این خطبه فرموده است، دوشبهدوش سخنان توحیدی امیرمومنان علی، والا و بالا میرود.
3- بانو فاطمه در زمانهای به خطبه میایستد که پیامبر خدا از دنیا رفته است و دیگر از آسمان وحی نمیآید. دین از جنبه ملکوتی خویش، کم و بیش، بریده شده و هماکنون بر دوش دینداران و دینمداران حمل میشود. دین، سرچشمه پاک و زلالی است که از وحی ربّانی و بردست پاک پیامبر پیراسته جریان مییابد، ولی پس از پیامبر، در بستر تاریخ و در ذهن و دل و اندیشه و زبان آدمیانی شکل میگیرد و جریان مییابد که گاه دانسته و گاه نادانسته بر دین میافزایند یا از آن میکاهند و یا آن را دگرگونه جلوه میدهند. بانو فاطمه در آغاز سخن خویش مسلمانان را"حملکنندگان دین و وحی، امانتداران خداوند بر خویشتن، رسانندگان دین به دیگر امتها، و بازماندگانی که کتاب خداوند بر ایشان جانشین قرار داده شده" مینامد. این سخن بانو بدان معناست که دین اسلام از مرحله ملکوتی و وحیانی خویش برون آمده و بر دوش مردان و زنان مسلمان به دیگر امتها رسانده میشود. هماکنون پیامبر خدا در میان مردمان نیست تا امانتدار خداوند و دین او باشد، حال دیگر، آدمیان خود باید امانتدار خویش باشند و به خویشتن خیانت نکنند. و تنها کتاب خدا باقی میماند که میتوان دریافتهای دینی مختلف و متفاوت را بدو عرضه کرد تا سره از ناسره تشخیص داده شود. البته بانو این سخنان را به کسانی میفرماید که جانشینی امیرمومنان علی و مرجعیت وی در دین و دنیا را نپذیرفتهاند.
4- توجه به حقوق فردی... آنچه که پیامبر اکرم همواره، و به ویژه در ماههای پایانی زندگی خویش، بر آن تاکید داشت؛ حرمت نهادن به جان و مال و آبروی آدمیان است. مالکیت شخصی اگر نقض شود، اساس نظم و نظام جامعه بر هم میریزد. بانو فاطمه نه تنها برای باغستانی به نام فدک، بلکه برای نادیده گرفتن حقوق انسان، به ویژه حق مالکیت برخاست و اعتراض نمود.
5- پیامبر اکرم در گذشته است. و از فردای خاکسپاری آن عزیز، هر کسی ممکن است دهان بگشاید و زبان بچرخاند که شنیدم پیامبر خدا چنین گفت و دیدم که چنان کرد! اگر چشم و گوش بر همه این گزارشها ببندیم، خود را از سرچشمه رحمت و حکمت نبوی محروم ساختهایم. و اگر با خوشباوری هر حکایتی را بپذیریم، سخت به بیراهه خواهیم افتاد. پیامبر اکرم خود پیش از درگذشت، هشدار داده که دروغپردازی بر او بسیار شده است.
بانو در برابر حدیث ادعایی ابوبکر به آیات قرآن کریم استناد میکند. قرآن، اصل و اساسی است که تغییر نکرده و نمیکند، چراغی است پیش رو، تنها و تنها قرآن شاخص است، نه گفتار و نه کردار این و آن. و از این روست که بانو در سرتاسر خطبه خویش به بیش سی آیه از قرآن کریم استدلال یا استشهاد میکند.
6- بانو فاطمه به افکار عمومی توجه دارد؛ او در مسجد پیامبر و از پس قرنها ایستاده و هنوز همه مسلمانان، نه، بلکه همه آدمیان را مورد خطاب خویش قرار میدهد که: بدانید من فاطمهام! جز به راستی سخن نمیگویم و جز به درستی کرداری نمیکنم. او به رسانه و فضای اندیشه آدمیان توجه دارد که به مسجد میآید و خطبه میخواند.
7- بانو پرچم اعتراض در برابر زمامدار زمانه را برداشته است، وی را ستمکار میداند و داوری و حکمش را بیاساس و نادرست میشمرد. در برابر وی شاهد میآورد و به قرآن استدلال میکند و از مسلمانان یاری میجوید. ولی با این همه، بانو فاطمه آشوبگر نیست. او خواستار مقابله با ستم و بیدادِ زمامدار است؛ اما نه به هر قیمت و هزینهای.... تفرقه، ازهمگسیختگی و چندگانگی جامعه مسلمانان خطر بزرگی است که بانو بدان هشدار میدهد. بانو، پیشواییِ اهل بیت را مایه
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
«زیبایی یا محبّت ؟»
مردی را زنی بود و بر آن زن عاشق بود ؛ و یک چشمِ آن زن سپید بود ؛ و شوی را از آن عیب خبر نبود.
چون روزگار برآمد و مَرد مُرادِ خویش بسیار از آن زن بیافت و عشق کم گشت، سپیدی بدید.
زن را گفت: آن سپیدی در چشم تو از کی پدید آمد ؟
گفت: از آن زمان که مَحبّتِ ما در دلِ تو نقصان گرفت.
______________________
«بستان العارفین ، ص 194 »
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
دکتر مهدی محبتی،پیمانه های بی پایان ، جلد دوم
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@doctormohabati
▪️ استاد شهید آیتالله سید محمد باقر صدر:
فاطمه زهراعلیهاالسلام در اسلام یک اسوه بود؛ در جهاد برای اسلام، در صبر بر مصائب اسلام، الگو بود. در همه سختیها، در همه مشکلات، در کنار پدرش بود، در جنگها همراه پدرش شرکت میکرد، زخمهایش را مداوا مینمود، غصههایش را برطرف میساخت، همواره در کنارش بود. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در سختیها با بودن او آرامش میگرفت، در لحظات بسیار طاقتفرسا با او قوت میگرفت. او به معنای حقیقی کلمه یک زن مسلمان مجاهد بود.
این از یک سو، از سوی دیگر؛ فاطمه زهرا زنی عالم بود؛ الگوی والای علم و فرهنگ بود، اما نه این فرهنگی که استعمارگران برای ما میخواهند، نه فرهنگ هوسرانی و برهنگی، نه فرهنگ اختلاط و لاابالیگری، نه فرهنگ اباحیگری، بلکه فرهنگ حقیقی.
🔹 بارقهها، ص ۵٨.
🔸 کانال تلگرام پژوهشگاه تخصصی شهید صدر:
🆔 https://telegram.me/shahidsadr
🆔 @shahidsadr
روشن است که در کلام آقای محسن کديور نوعی ابهام وجود دارد. در عصر پيامبر و بعد از پيامبر حکومت به معنای مدرن آن و حتی به معنایی که حکومت های سلطانی در سده های بعدی وجود داشت هنوز در "مخيال" مسلمانی و در افق ديد انديشه سياسی اعراب و مسلمانان وجود نداشت. به همين ترتيب در آن زمان در امر سياسی، "انتخاب" به معنی آزادی اختيار سياسی وجود نداشت. "اختيار"ی بود در مقابل "انتصاب". اختيار به گواهی تجربه سياسی دو قرن نخستين يا انتخاب از نوع سقيفه بود که در واقع در آن آزادی انتخاب از سوی همه آحاد جامعه وجود نداشت بلکه نوعی اتفاق نظر شماری محدود از نمايندگان جناح های قدرتمند مدينه در غياب جناح های ديگر آن و تحميل يک پيشنهاد از طريق اعمال بيعت بود؛ يا در شکل ديگرش در "شورا" تحقق پيدا می کرد که هيچ ربطی به انتخاب آزاد و دموکراسی در برابر انتصاب نداشت بلکه تنها تمهيدی بود برای سامان دادن به همان نوع "انتخاب" از شکلی شبیه انتخاب سقيفه اما اين بار با رايزنی مهار شده و پيشينی نمايندگان (و نه همه آحاد مردم) گروه های نفوذ و قدرت اجتماعی با هدف اينکه اتفاق سقيفه که نوعی تحميل يک پيشنهاد بدون رايزنی بود تکرار نشود (به تعبير خليفه دوم: "فلتة"). خوب؛ با اين حساب ما انتخابی نداشته ايم تا بگوييم: "این شأن سیاسیِ امامتْ انتخابی است نه انتصابی. این مسلمانان هستند که باید زمامدار سیاسی خود را انتخاب کنند." پس بايد اين دوگانه انتخاب/ انتصاب را در سياق خلافت بعد از پيامبر به درستی فهميد. در واقع انتصاب يعنی دقيقا همان توصيه پيامبر به امير المؤمنين در مقابل "انتخاب"ی که همان تحميل رأی چند نفر بود بر ساير مؤمنين از طريق راهکار سقيفه/ يا شورای عمر. روشن است که در اين وضعيت عمل به گفته پيامبر در واقع عمل به توصيه پيامبر است در برابر عمل به توصيه يک يا چند نفر محدود غير از پيامبر؛ به تعبيری ديگر احترام و عمل کردن به مقتضای انتصاب از جانب پيامبر در برابر "انتخاب" يک يا چند نفر غير پيامبر که "انتخابشان" هر چه بود انتخاب آزاد جامعه و مردم نبود.
باری راست است که عملا جانشينی بالفعل امير المؤمنين بعد از پيامبر بدون قبول و اراده مردم برای پذيرش گفتار پيامبر در حديث غدير ممکن نبود. به همين دليل هم آنگاه که در سقيفه تصميمی ديگر از سوی جمعی محدود برنامه ريزی شد و بعد برای آن "اعمال بيعت" شد حضرت امير ناچار به خانه نشينی شد. درست به همان دليل که اگر پيمان مردم يثرب با پيامبر اکرم (ص) شکل نمی گرفت پيامبر نمی توانست اداره جامعه مدينة النبي را عهده دار شود. به اين معنا طبعا جانشينی حضرت امير نمی توانست با اعمال زور از ناحيه حضرت شکل بگيرد و تازه اگر هم صورت می گرفت معلوم نبود که چه سرنوشتی برای او و مهمتر از آن جامعه نوپای اسلامی رقم می خورد. اما اين چه ربطی به اين ادعا دارد که با وجود آنکه پيامبر شايسته ترين را برای جانشينی سياسی بعد از خود تعيين کرده بود همچنان به ادعای آقای کديور "شأن سیاسیِ امامتْ انتخابی است نه انتصابی. این مسلمانان هستند که باید زمامدار سیاسی خود را انتخاب کنند"؟
در منطق غدير مردم مدينه و شبه جزيره از طريق ايمان به خدا و پيامبر و "هجرت" به مدينه و پذيرش "ولايت" پيامبر و پذيرش اولويت دادن "انتخاب" پيامبر بر "انتخاب" خود در دايره "مؤمنان" قرار گرفته بودند. همان پيامبر با تعبير "من کنت مولاه فهذا علي مولاه" اين گزاره را برای جامعه مؤمنان مطرح می کند که هر آنکس که با پذيرش ولايت من (يعنی تمکين به "النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ") داخل در دايره جامعه مدينه شده بداند که علی (ع) هم همان موقعيت را با جامعه مؤمنين دارد. طبيعی است که اين سخن پيامبر بدين معنا انتصاب/ نصّ / نصب است و لو اينکه همچون زمان خود پيامبر بدون پذيرش مردم مدينه و شبه جزيره امکان عملی تحقق خواست و نصّ پيامبر فراهم نمی شد. به اين معنا سخن پيامبر در حديث غدير در واقع وصيت پيامبر برای جامعه پس از خود در مدينه بود؛ پيشنهادی نبود که تازه می بايست مورد "انتخاب" و رايزنی و تصميم جامعه مؤمنين قرار گيرد؛ بلکه توصيه ای بود که اگر ولايت من را قبول داريد بايد ولايت علی را هم قبول کنيد گرچه همانند هر پيمان سياسی و اجتماعی ديگر و از جمله پيمان يثربيان با پيامبر تحقق امر جانشينی حضرت امير (ع) بدون همراهی و قبول مردم ممکن نبود؛ امری که متأسفانه با "برنامه ريزی" سقيفه ممکن نشد و رفت آنچه رفت و به تعبير سلمان فارسی (رض): " كرديد و نكرديد".
https://t.me/azbarresihayetarikhi
🌳🌲🌳🌲🌳🌲🌳🌲🌳
#حاج_اسماعیل_دولابی
🔻کمال انسان در این است که خانواده اش از او خشنود باشد. کمال مرد در آن است که خانواده اش از او راضی باشد.
🔻هر زنی که مردش از او راضی باشد آن عزیز خداست . هر مردی هم که زنش از او راضی باشد آن مرد عزیز خداست. کمال زن و مرد در این است و بقیهاش سخنی دیگر است. چنین زن و مردی را خدا از همه اعمالشان راضی است. خوب رفتار کردن با زن هنر دین است. مردی که با زنش خوب رفتا کند همه جا آقاست. زن هم وقتی مردش از او راضی باشد میتواند همه کارهایش را به خوبی انجام دهد. نمونه کامل یک زن و شوهر مؤمن حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) میباشند که یک روح و یک جان بودند در دو پیکر.
🔻بهترین راه، محبت کردن به همسر و فرزندان است. پیامبر (ص) فرمود : «خَیرُکم، خیرُکم لأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیرُکم لأَهْلَی» ؛ بهترین شما کسی است که بهترین شما در رابطهاش با خانوادهاش باشد، و من بهترین شما در رابطه با خانوادهام هستم.
🔻هر کاری که میتوانی بکن، پول خرج همسرت کن، به او محبت کن، تا با هم یگانه شوید.
🔻زن و مرد باید به همدیگر خوشبین باشند و هر کدام عیب را از خود بدانند، و به دیگری نسبت ندهند. اصلاً عیب دیدن کار خوبی نیست!
🔻وقتی میخواهید از منزل خارج شوید اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید ، وقتی هم خواستید وارد خانه شوید بیرون در استغفار کنید و صلوات بفرستید و هر ناراحتی که داری بیرون بگذارید و با روی خوش داخل شوید تا اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند. کمال زن و مرد در این است.
🔻اگر زن و بچهات زشت و بد به نظرت آمدند، به خودت بگو: درست نگاه کن، خدا آنها را درست کرده، مصنوع خدا مگر زشت و بد میشود!؟
🌳🌲🌳🌲🌳🌲🌳🌲🌳
🌹✨
حر بن یزید ریاحی
اولین کسی بود که آب را
به روی امام بست
و اولین کسی شد که
خونش را در راه امام داد .
عمر سعد اولین کسی بود که
به امام نامه نوشت و
برای رهبری دعوت کرد
و اولین کسی بود که تیر را
به سمتش پرتاب کرد .
خداوند داستان ابلیس را گفت
تا بدانی نمیشود به عبادتت ،
تقربت ، به جایگاهت اطمینان کنی !!!
خدا هیچ تعهدی برای آنکه
تو همان که هستی بمانی ، نداده است !!!
دنیا دار ابتلاست ،
با هر امتحانی
چهره ای از ما آشکار میشود ،
چهره ای که گاهی خودمان را شگفت زده میکند !!!
🔴 از خدا عاقبت به خیری بخواهیم.....
🌴کانال عرفان🌴
@erfane1212
🔸آیه مباهله، فضیلت بزرگ امیرالمؤمنین علیهالسلام
📜 استدلال و اتمام حجت حضرات معصومین (علیهمالسلام) با واقعه مباهله، از محتوای بلند علمی و مسلم بودن سند مباهله و اهمیت این واقعه حکایت می کند.
شخص پیامبر اکرم (ص) در یک مورد، امیرالمؤمنین (ع) در ده مورد که نقاط حساسی از تاریخ غصب خلافت بوده، امام حسن (ع) دو مورد در برابر معاویه، امام حسین (ع) یک مورد در جمع صحابه در مِنی دو سال قبل از عاشورا، امام باقر (ع) در سه مورد، امام صادق (ع) در سه مورد، امام کاظم (ع) در دو مورد در برابر هارون، امام رضا (ع)در سه مورد در مناظره با مأمون و علمای مذاهب مختلف، امام هادی (ع) در یک مورد، امام حسن عسکری (ع) در یک مورد به ماجرای مباهله استدلال فرمودهاند.
❖ــــــــــــــ❖
▫️دو نمونه از استدلال خود اهلبیت علیهمالسلام بر حقانیت ایشان را ذکر میکنیم:🔻
○حضرت امام حسن علیه السلام در بیانی زیبا فرمود:
"جدّم در روز مباهله از «أنفس»، پدرم و از «أبناء» من و برادرم و از «نساء» مادرم فاطمه را انتخاب نمود. ما خانواده ی او و گوشت و خون او بودیم. ما از او بودیم و او از ما بود."
○حضرت رضا علیه السلام در مناظره با مأمون، هنگامی که از بالاترین فضیلت قرآنی امیرالمومنین علیه السلام پرسید، فرمود:
"پیامبر(ص)، حسن و حسین(علیهما السلام)را فراخواند که به حُکم قرآن پسران او حساب شدند، و فاطمه(س) را فراخواند که آن حضرت مصداق زنانِ مذکورِ او در آیه حساب شد. سپس امیرالمؤمنین(ع)را فراخواند که به حکم خدای عزوجل، نفس پیامبر(ص) قرار داده شد.
این مطلب هم ثابت است که هیچ یک از مخلوقات خدای تعالی از پیامبر بالاتر و افضل نیست. بنابراین به حکم خدای عزوجل باید کسی از نفس رسول الله(ص) (یعنی امیرالمؤمنین(ع)بالاتر نباشد.
🔗 ادامه مطلب:
http://zanjani.ir/index.aspx?pid=99&Articleid=191863
چند نکتۀ جالب دیگر از این گفتگو:
- من به مطالعۀ نسخ خطی علاقه دارم. بخصوص که بسیاری از تصحیح ها درست نیستند.
- بانو فاطمه را با کسی حتی بانو مریم مقایسه نمی کنم.
- کتابم درباره بانو فاطمه که رساله دکتری من است، اولین کار آکادمیک درباره ایشان است که منتشر شده است.
- کتاب من درباره بانو زینب در پی قراری که با اساتید اسلام شناس مسیحی همکارم گذاشتیم تالیف شد. قرار بود هر کدام دربارۀ یک بانوی مسلمان اثری تالیف کنیم، ولی فقط من به این قول عمل کردم.
- مرکزی که من در آن مشغول فعالیت هستم، کتابهای اسلامی فراوانی را هر ساله از نمایشگاه کتاب بزرگ قاهره، تهران و ... خریداری میکند.
- من کربلا، نجف، دمشق وقم نرفته ام. وظایف علمی - آموزشی هنوز اجازه نداده است.
- ویرایش دوم من از کتاب بانو فاطمه، تغییراتی دارد که حاصل تغییر برخی از نظرات من و افزایش دانش عربی من است.
- به نظر من مکان پیکر بانو زینب، یک راز است و دانستن آن مهمتر از این نیست که بدانیم روح او همه جا با ماست.
- بانو زینب به نظر من در یک مرحله کوتاه و مهم ، بخشی از شؤون امامت رابر عهده داشته است.
- متاسفانه مردم کتاب نمیخوانند و به صدای هرکسی که بلندتر باشد گوش میدهند!
▪️عیادت شیخین از حضرت زهرا(علیها السلام) بعنوان حلالیت طلبی، اما بدون آنکه حاضر به برگرداندن حق و پایان دادن به غصب باشند!
شیخ صدوق به دو سند از امیرالمؤمنین و امام حسین(علیهما السلام) روایت کرده که فرموند:
هنگامی که بیماری حضرت زهرا(س) شدت گرفت زنان مهاجرین و انصار گرد ایشان آمدند و جویای حال ایشان شدند. حضرت در پاسخ بیاناتی فرمود که گویای شدت نارضایتی ایشان از سستی و کوتاهی مردانشان بود.
زنان بیانات حضرت را به مردانشان رساندند، و در نتیجه عدهای از مردان مهاجرین و انصار جهت عذرخواهی نزد حضرت آمدند و گفتند: ای سرور بانوان، اگر ابوالحسن این امر را پیش از آنکه این حکومت تثبیت شود و استحکام یابد به ما میگفت هرگز از او به دیگری عدول نمیکردیم!
حضرت(س) فرمود: از من دور شوید! که با این عذر آوردنهای دروغینتان پذیرش عذری نیست، و با این سستی شما چارهای نیست و کاری از پیش نمیرود.
و شاید همین قضایا بود که شیخین را به تلاش برای ملاقات و عیادت حضرت برانگیخت.
خبر عیادت را سُلیم بن قیس هلالی از ابن عباس، و شیخ صدوق با سلسله سندش از امام صادق(علیه السلام) روایت نموده که همراه با جزئیات بیشتری است. امام(ع) فرمود:
هنگامی که فاطمه بیمار شد.. آن دو برای عیادتِ حضرت اذن خواستند اما حضرت نپذیرفت به آنها اذن دهد. پس ابوبکر با خدا پیمان بست که سقف خانهای بر او سایه نیاندازد تا آنکه نزد فاطمه برسد و از وی رضایت بطلبد! و یک شب را در بقیع گذراند!
پس عُمر نزد علی(علیه السلام) آمد و گفت: بدرستی که ابوبکر همراه پیامبر خدا(صلّی الله علیه وآله) در غار بود پس یار پیامبر است، و او پیرمردی دل نازک است! و چندین بار آمدیم که از فاطمه اذن ورود بگیریم تا رضایت بطلبیم! اما او نپذیرفت که به ما اذن ورود دهد. پس اگر مصلحت میدانی برایمان از او اذن ورود بگیر.
حضرت گفت: باشد.
پس علی بر فاطمه وارد شد و به ایشان گفت: ای دختر پیامبر خدا، از این دو نفر کارهایی سر زده که خود شاهد بودهای، و چندین بار آمدهاند و ردشان کردهای و بهشان اذن ندادهای، و از من خواستند که برایشان اذن بگیرم.
حضرت زهرا گفت: بخدا به آنها اذن نخواهم داد و کلمهای با آنها سخن نخواهم گفت تا پدرم را ملاقات کنم و شکایت و دادخواهی از این دو را نزد او برم بخاطر آنچه انجام دادند و نسبت به من مرتکب شدند!
علی(علیه السلام) گفت: پس من برایشان ضمانت کردم که اذن بگیرم!
حضرت گفت: اگر چیزی را برایشان ضمانت کردهای خانه خانۀ توست و زنان تابع مردانند، در چیزی با شما مخالفت نمیکنم، پس به هرکه خواهی اذن بده!
پس علی(علیه السلام) خارج شد و به آن دو اذن داد، [پس وارد شدند] و هنگامی که چشمشان بر فاطمه(علیه السلام) افتاد بر وی سلام کردند، اما حضرت جواب سلامشان را نداد بلکه رویش را از آن دو برگرداند. پس آن دو به سمت روی حضرت رفتند..
پس حضرت(س) به علی(علیه السلام) گفت: جامه را از من بگردان!
و زنانی در اطراف حضرت بودند پس حضرت به آنها گفت: صورتم را بگردانید!
پس هنگامی که روی حضرت را برگرداندند آن دو نیز به سمت روی حضرت رفتند و ابوبکر گفت:
ای دختر پیامبر خدا، جز این نیست که نزدت آمدهایم برای حلالیت طلبی و دوری از خشم و غضبت، از شما میخواهیم که ما را ببخشی و از آنچه از ما نسبت به شما رخ داده بگذری!
پس حضرت(س) به آن دو گفت: هرگز یک کلمه با شما سخن نخواهم گفت تا پدرم را ملاقات کنم و شکایت شما دو نفر را نزد او برم و از آنچه کردید و انجام دادید و نسبت به من مرتکب شدید دادخواهی کنم!
آن دو گفتند: پس ما برای عذرخواهی آمدهایم و رضایتت را میطلبیم؛ ببخش و از ما در گذر و ما را به آنچه از ما سر زده مؤاخذه مکن!
پس حضرت بسوی علی(علیه السلام) رو نمود و به ایشان فرمود:
من با این دو نفر کلمهای سخن نخواهم گفت تا از آنها دربارۀ چیزی که آنرا از پیامبر خدا شنیدهاند بپرسم، پس اگر با صداقت پاسخم را دادند میبینم نظرم چه میشود!
آن دو گفتند: خدایا!، باشد!، و ما جز حق نخواهیم گفت و گواهی نخواهیم داد مگر به صداقت!
پس حضرت گفت: شما را به خدا قسم میدهم آیا شنیدید پیامبر را که میگفت:
«فاطمه پارۀ تن من است و من از اویم، هرکه او را بیازارد پس حقا که مرا آزرده و هرکه مرا بیازارد پس به حق که خدا را آزرده، و هرکه او را پس از مرگم بیازارد همچون کسی است که او را در حیاتم آزرده، و هرکه در حیاتم او را بیازارد همچون کسی است که پس از مرگم او را آزرده»؟
گفتند: خدایا، بله.
حضرت گفت: الحمد لله.
سپس حضرت گفت: خدایا من تو را گواه میگیرم -و شاهد باشید ای کسانی که در اینجا حاضرید- که این دو مرا در حیاتم و در هنگام مرگم آزردند!
بخدا کلمهای با شما دو نفر سخن نگویم تا پروردگارم را ملاقات کنم و شکایتتان را از آنچه کردید و نسبت به من مرتکب شدید نزد او برم!
پس ابوبکر گفت: ای وای بر من! ای کاش مادرم مرا نزاییده بود!
اما عمر ..
(ادامه در ص2)
1️⃣
@Yusufi_Gharawi
ایشان خودش به من گفت که ابوبکر اولین مرد موقری و صاحب وجه بود که به پیامبر ایمان اورد .گفتم پس علی ....گفت اون در بچه مچه ها اولین بود.
14 رجب سالروز رحلت جناب عباس بن عبدالمطلب است. عباس بن عبدالمطلب .عموی بزرگوار امیرالمومنین علی علیه السلام و از شیعیان و ارادتمندان خالص و خاص امیرالمومنین علی علیه السلام بود.او فرزندان خود را شیفته و دلباخته امیرالمومنین و اهلبیت تربیت نمود.فرزندان وی از جمله جناب عبدالله بن عباس از شیعیان و اصحاب خاص امیرالمومنین علی علیه السلام بودند .و در حکومت ظاهری حضرت علی علیه السلام خالصانه به ایشان خدمت می نمودند.و امیرالحاج حکومت حضرت بودند .جناب عباس به امامت وولایت امیرالمومنین علیه السلام معتقد و از راویان حدیث غدیر خم بود که تا پایان عمر بر اعتقاد به امامت و ارادت ایشان باقی ماند.جناب عباس بن عبدالمطلب و دو فرزند ایشان جناب فضل و عبدالله بنا به وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها در مراسم تشییع جنازه..نماز و تدفین ایشان حاضر بود.جناب عباس بن عبدالمطلب در همکاری با امیرالمومنین در رسوا نمودن حکومت غاصبانه ابوبکر و عمر مشارکت داشت.و بعد از رسولخدا صلی الله علیه واله . امیرالمومنین علیه السلام را برتر از همه مردم می دانست.و به ولایت ایشان افتخار می نمود .جناب عباس به هنگام حمله به خانه حضرت زهرا در منزل ایشان و در کنار امیرالمومنین بود.ابوبکر و عمر برای جدایی او از امیرالمومنین .تلاش بسیار نمودند ولی موفق نگردیدند .حتی تا انجا پیش رفتند که در حکومت و خلافت برای او سهمی قرار دادند اما او نپذیرفت.ایشان مدعی بود که گمان نمی کردم که بعد از پیامبر خلافت و حکومت را از بنی هاشم خصوص ابوالحسن امیرالمومنین علیه السلام خارج کنند.جناب عباس بعد از شهادت پیامبر اسلام به همراه سایر بنی هاشم در مراسم غسل و کفن و دفن پیامبر در کنار امیرالمومنین حاضر بود که به اهل خانه خبر دادند که سقیفه بنی ساعده تشکیل داده شده و ابوبکر و عمر قصد دارند غصب خلافت کنند.جناب عباس بسیار ناراحت شد و به امیرالمومنین عرض کرد که دست خود را دراز کنید تا به عنوان اولین بیعت کننده با شما در امر امامت و خلافت با شما بیعت کنم.اگر مردم بفهمند که عموی پیامبر با شما بیعت کرده کسی مخالفت نمی کند .ولی حضرت علی علیه السلام نمی توانستند که بدن پیامبر را بدون غسل و کفن و دفن رها کرده و به دنبال خلافت باشند و به همین جهت شد انچه نباید بشود
Ayat Peyman:
استاد حسین گنجی :
در عظمت این بانو همین اندازه بس که همانند شب قدر، عظمت و بزرگی و قبر او مخفی است.
سخنران این مراسم افزود: در روایت آمده است« اگر خوبی، نیکی و زیبایی قرار بود هم در وجودی جمع شود او فاطمه(س) است» یعنی حضرت جامع همه خوبیها، نیکیها و زیباییها است.
وی اظهارکرد: انبیاء الهی هر کدام یک خوبی وزیبایی و صفتی واحد دارند، ولی حضرت فاطمه جامع همه خوبیها ونیکی هاست. اگر در هر نبی صفت واحد وخوبی واحد است اما در آن بانو همه آن صفات وخوبی یک جا وجود دارد و بلکه او خوبی آفرین است وهر کسی به ولایت او نزدیک شود، ولایی میشود.
سخنران این مراسم افزود: حضرت فاطمه(س) نه تنها حُسن آفرین هست، بلکه حسن و حسین(علیهم الاسلام) آفرین است. دراین عالم بالاتر از نور نداریم، به همین دلیل از ۱۴ معصوم(ع) در قرآن و روایات تعبیر به نور شده است.
گنجی گفت: از تقوا نور برمی خیزد و اهل بیت(ع) نورجمال، کمالات و خوبی را از زهرای مرضیه(س) گرفتند.
سخنران این مراسم افزود: پیامبر(ص) فرمودند« فاطمه من برترین عنصر خلقت است» دلیل آن این است که خدا همه را از خاک آفرید اما یک مورد استثناء دارد و آن حضرت زهرا مرضیه است که از سیب بهشتی آفریده شده است.
وی اظهارکرد: حضرت زهرا(س)شجره حیات طیبه رسالت را ماندگار کرده است و اگر باغبانی آن حضرت نبود، امروز نامی از شیعه نیز نبود، شیعه هر چه دارد از حضرت فاطمه(س) دارد.
✅پیام مدافع حریم امامت ، حضرت آیت الله حاج سید علی حسینی میلانی دام ظله
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاة والسلام علی خیر خلقه واشرف بریته محمد و آله الطاهرین
🔹یکی از سنّتهای متداول در همه ملتها ، ادیان و مذاهب این است که برای گرامیداشت شخصیتهای برجستۀ خود مجالسی برپا می کنند تا در اثر آن یاد و نام ایشان جاودانه بماند . به طور عمده این مجالس به مناسبت اولین سالگرد و یا پس از گذشت یک قرن یا بیش از این ، از ولادت یا وفات این افراد برگزار می گردد .
🔹امسال ، سال 1440 قمری است و چنین سالی ما را به یاد گذشت 14 قرن از شهادت حضرت علی علیه السلام می اندازد . و چه کسی شایسته تر از امیرالمؤمنین علیه السلام است برای برگزاری چنین مجالس یادبودی که در آن به شخصیت و جایگاه حضرت پرداخته شود .
🔹امیرالمؤمنین علیه السلام در دل کعبه به دنیا آمد و در مسجد کوفه ، در ماه مبارک رمضان و در شبهای قدر و در حین اقامه نماز به شهادت رسید ، و این فضیلت منحصر به حضرت است که در کعبه به دنیا آمد و در محراب مسجد کوفه به شهادت رسید .
اما این تنها فضیلت منحصر به ایشان نیست . حضرت به فضائل و مناقبی متفرد است که احدی از صحابه رسول خداصلی الله علیه وآله ، بلکه احدی از پیامبران قبل با او در این خصوص مشارکت ندارد . به همین دلیل امیرالمومنین علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله افضل خلائق از اولین و آخرین است .
یکی از ویژگی های حضرت این بود که برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. رسول خدا هنگامی که بین مسلمانان در دو نوبت در مکه ومدینه عقد اخوت برقرار نمود ، از میان همه صحابه ، علی علیه السلام را به عنوان برادر خویش انتخاب نمود ، بلکه به حکم آیۀ مباهله نفس رسول خدا است که این نشان میدهد ایشان نزدیکترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه وآله و عزیزترین مردم نزد آن حضرت بوده است .
یکی دیگر از فضائل منحصر به حضرت این است که ، ایشان داناترین فرد است بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله پیامبر اسلام که خود شهر علم بود علی علیه السلام را باب مدینه علم معرفی کردند و به همین دلیل بود که حضرت بارها فرمودند : «سلونی قبل ان تفقدونی» این صفت نیز از صفات مهم حضرت بود که در آن به نهایت کمال رسیده است .
و همین طور شجاعت حضرت ؛ او کسی است که اسلام به شمشیر او قامت راست کرد و در همه وقایع و اتفاقات او بود که پرچم جهاد پیامبر اسلام را به دوش میکشید .
امیرالمومنین علیه السلام هیچگاه از میدان جهاد نگریخت ، حال آنکه آنگونه که در تاریخ و سیره ثبت است ، دیگر از صحابه بارها از میدان نبرد فرار کردند .
از دیگر ویژگیهایی که حضرت به واسطه آن از دیگر صحابه و اطرافیان پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله ممتاز می شوند ، نسب آن حضرت است و اینکه ایشان همسری همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام و فرزندانی همچون حسنین علیهماالسلام داشتند که سروران جوانان اهل بهشت هستند .
از دیگر ویژگیها و امتیازات منحصر به حضرت در مقایسه با سایر صحابه این است که ، ایشان دارای فضائل و کمالاتی بود که آیات متعدد در مورد آنها نازل گردید و احادیث فراوان از رسول خداصلی الله علیه وآله در مورد آن صادر شده است .
از جمله این احادیث قطعی که همه مسلمانان بر صدور آن از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله اتفاق نظر دارند و با اسانید صحیحه در کتب ایشان آمده است حدیث غدیر است .
امیرالمؤمنین علیه السلام شخصیت اول اسلام و مسلمین بعد از رسول خدا بود و این موجب می شد که پیامبر ، ایشان را وصی خود قرار داده و جانشین خود نماید و امت را امر کند تا در تمام امور دینی و دنیوی خود به حضرت رجوع کنند و فرمود : « مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌ مَوْلَاه » ؛ لذا بر امت اسلام واجب است که ایشان را امام خود قرار داده ، و در تمام شئون زندگی به حضرت اقتدا کنند و همه اوامر و نواهی حضرت را اطاعت نمایند .
بنابراین فضائل و مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام و آثار علمی و سیره عملی حضرت ، او را اشرف خلایق بعد از رسول خدا ص و خلیفه بر حق حضرت قرار داده است که همه مسلمانان و بلکه سایر مردم از امتهای مختلف را بر محبت حضرت مجتمع گردانده است .
🔹بر هر شیعه ای در هر مکانی لازم است که ، یاد امیرالمؤمنین سلام الله عليه را زنده نگه دارد و مخصوصاً امسال که هزار و چهار صد سال از شهادت حضرت میگذرد مجالس باشکوه و بزرگ بر قرار کنند و در این مجالس ، فضائل ، مناقب و خصائص و دلائل امامت ونیز مظلومیت حضرت را ، بیان نمایند که این خود احیاء امرشان و از جملۀ تعظیم شعائر است ، و خداوند متعال می فرماید : « وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب » (حج /32)
و السلام علی اخواننا المومنین
و رحمة الله و برکاته
علی الحسینی المیلانی
1440ق
🆔 @ayatollahalimilani
یاد ها و خاطره ها:
مرحوم شریعتی در برخی نوشتجاتش-از جمله مقاله ای که در کتاب آغاز پانزدهمین قرن اسلام به چاپ رسید-
در توصیف جانشینی پیامبر (ص) و بیان حال پیامبر (ص) در تعیین جانشین خود مینویسد: پیامبر فکر کرد که این کودک ده ساله (یعنی اسلام) را به که بسپارم.
به ابی بکر که...، به عمر که ...، به عثمان که ...، و بالاخره میبیند که هیچکس بهتر از علی (ع) نیست..
این گونه سخن گفتن هرگز با حقیقت تطبیق ندارد.
به یقین علی (ع) از طرف خداوند و به دستور او بوده است نه اینکه پیامبر تصميمگيري نمايد... مدتی فکر کند و متحیر باشد و بالاخره علی را انتخاب کند.
مرحوم دکتر فرد مبارزی بود و خدماتی به نسل جوان کرد لیکن پراشتباه بود.
به حقیقت دکتر شریعتی را نمیتوان یک اسلام شناس دانست.
او مسلمان و شیعه و فردی خدمتگزار بود لیکن اسلام شناس نبود.
بیان ایشان در معنای امامت، و معاد و ذکر سنت به جای عترت در حدیث ثقلین، و امامت ابوبکر در نماز جماعت هنگام بیماری پیامبر (ص) و خیلی چیزهای دیگر اعتقادی و حقوقی.
افراد غیرمتخصص باید پس از مطالعه نوشتجات ایشان، از متخصصین مسائل اسلام، صحت مطالب ایشان را سوال کنند.
منبع: کتاب درباره حدیث لولا فاطمه (ص)،
نویسنده: آیت الله گرامی،
صفحه: 188
@ayatollah_gerami
#پاسخ_به_شبهات 92
🔵⚪️ علت نامگذاری فرزندان امیرالمومنین علی (صلواتاللهعلیه) به نام خلفا..
👈🏼👈🏼 شبهه وهابیت : نامگذاری فرزندان امیرالمومنین علی علیهالسلام به نام خلفا نشان حسن روابط است!!!
✅ پاسخ شیعه:
به این شبهه به دو شکل کلی و جزیی پاسخ میدهیم:
◼️ پاسخ کلی:
1⃣ هیچ نامی به جز برخی از اسامی خداوند (رب، الله و غیره) اختصاصی نیست و هرکسی میتواند آنها را روی فرزندانش بگذارد.
2⃣ نام گذاری دلیل بر حب نیست.
به طور مثال خلیفه دوم از نامگذاری به نام محمد منع کرد.
آیا این دلیل بر دشمنی او با رسول الله صلی الله علیه و آله است؟؟!!!!
📚 شرح صحیح بخاری ابن بطال ج9 ص344
📚فتح الباری ابن حجر ج10 ص572
📚عمده القاری عینی ج15 ص39
3⃣ همه میدانند که مسلمین با شیطان مخالفاند و حتی از اسم او متنفراند. ولی برخی از شخصیتهای اهل سنت نامشان شیطان بود.
مثلا:
👈 شیطان بن زهیر :
📚 الاعلام زرکلی ج 3 ص 183
👈 شیطان بن حجر :
📚 تاریخ طبری ج 2 ص 300
📚 الکامل ابن اثیر ج 2 ص47
👈 شیطان بن قنان :
📚 توضیح المشتبه ابن ناصرالدین ج 9 ص 28
4⃣ همه میدانند که شیعه و سنی با شمر که قاتل امام حسین (علیهالسلام) مشکل دارند.
اما 14 راوی در کتب اهل سنت بنام شمر هستند. در مستدرکات علم الرجال آیت الله نمازی هم چهار راوی در کتب شیعه بنام شمر هستند. پس اسم، دلیل بر دوستی نمیشود.
5⃣ آیا میشود چون نام برخی از افراد مشکل دار، حسین است پس ما این اسم را روی فرزندانمان نگذاریم؟
مثلا صدام حسین یا غیره؟؟
6⃣ اگر خلفا با اهل بیت علیهمالسلام خوب بودند، پس چرا نام فرزندانشان را علی و حسن و حسین و فاطمه و غیره نگذاشتند؟
◼️ اما پاسخ جزیی:
🔴 نامگذاری ابوبکر:
1⃣ اگر امیرالمومنین علی علیهالسلام به ابوبکر علاقه داشت نام او را روی فرزندش میگذاشت و نه کنیهاش را.
(نام ابوبکر اول عتیق بوده و بعد از اسلام به عبدالله تغییر نام میکند).
2⃣ ابوبکر کنیه است نه اسم؛
و کنیه در طول زندگی به فرد نسبت داده میشود و ربطی به پدر او ندارد. مثلا کنیه رسول الله صلی الله علیه و آله، ابوالقاسم بوده با اینکه پدر ایشان قبل از تولدشان فوت کرد.
3⃣ درباره نام اصلی فرزند امام علی علیه السلام چهار نظر وجود دارد.
👈 عده ای نام ایشان را نمی دانند.
📚رجال طوسی ص 35
👈 عده ای میگویند نامش محمد اصغر است.
📚الارشاد مفید ص 168
👈 عده ای میگویند نامش عبدالله است.
📚مقتل خوارزمی ج 2 ص 38
👈 عده ای میگویند نامش عبیدالله است.
📚بحارالانوار مجلسی ج 45 ص 36
🔴 نامگذاری عمر:
شیعه و سنی نقل میکنند که عمر بن خطاب اسم او را تغییر داد.
📚 انساب الاشراف بلاذری ج1 ص297
📚 سیر اعلام النبلا ذهبی ج4 ص134
📚 تاریخ الاسلام ذهبی ج6 ص164
📚تهذیب التهذیب ابن حجر ج22 ص485
📚تهذیب الکمال مزی ج21 ص468
‼️ حتی جالب اینجاست که یکی از علمای اهل سنت بنام محمد بن سلام به نتیجه (پسر نوه) عمر بن علی با تعجب میگوید که چگونه امیرالمومنین (علیهالسلام)، نام فرزندش را عمر گذاشت؟
و بعد، نتیجه عمر بن علی میگوید: امیرالمومنین خودش این را نگذاشت بلکه عمر این را گذاشت.
📚 تاریخ دمشق ابن عساکر ج 45 ص 304
❌ و این هم اولین تغییر نام دادن توسط عمر نیست.
👈 عمر نام مسروق بن الاجدع
📚 (الاصابه ابن حجر ج 1 ص 63)
👈 و قلیل بن الصلت
📚(الاصابه ابن حجر ج 3 ص 13)
👈 و ابراهیم بن الحارث
📚(اسد الغابه ابن حجر ج 2 ص 189)
👈 و یک زن ایرانی
📚(مطالب العالیه ابن حجر ج 8 ص 238) را هم تغییر داده بود!
🔴 نامگذاری عثمان:
در این زمینه حدیث داریم که امیرالمومنین علی علیهالسلام درباره نامگذاری او فرمود:
👈🏼انما سمیته باسم اخی عثمان ابن مظعون.
👈🏼من او را به اسم برادرم عثمان بن مظعون نامگذاری کردم.
📚 (مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی ص 23)
🔵 نکته: عثمان بن مظعون از اولین مسلمانان مکه بود که در مدینه فوت کرد و پیامبر بر او بسیار #گریه کرد و او را در بقیع دفن نمود.
✅ پس نامگذاری به نام خلفا هیچ دلیلی بر رابطه خوب امیرالمومنین علی علیهالسلام با خلفا نیست.
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔻محبوبیت حضرت زهرا(س) نه به خاطر عبادتهای او بلکه بخاطر عدالتخواهی و دفاع او از حقوق انسان هاست؛ علی کرمی فریدنی در گفت وگو با شفقنا
🔹 نویسنده کتاب «نگرشی نو بر سیره و سیمای ریحانه پیامبر (ص)» گفت: محبوبیت حضرت زهرا(س) نه به دلیل روزه، نماز و عبادت های فردی ایشان بلکه به دلیل دفاع از حقوق انسانها، عدالتخواهی، آزادگی و ایستادگی مقابل ستم و خرافه گویی بود.
🔹به گزارش شفقنا، حجت الاسلام علی کرمی فریدنی مترجم کتاب «سیره و سیمای ریحانه پیامبر» و صاحب تالیفاتی چون «فاطمه از ولادت تا شهادت»، «نگرشی نو بر سیما و سیره ریحانه پیامبر(ص)» «فاطمه (س) در سوگ عدالت»، «منشور دادخواهی؛ نگاهی نو بر خطبه معجزه آسای حضرت فاطمه(س)»، «زیباترین الگوی زندگی» می باشد، به مناسبت ایام فاطمیه، گفت وگویی با این نویسنده فاطمی انجام داده ایم که از نظر مخاطبان می گذرد:
کتاب «نگرشی نو بر سیما و سیره ریحانه پیامبر(ص)» به کدامیک از ابعاد زندگانی حضرت زهرا(س) می پردازد؟
با لطف خداوند متعال، ۱۱۶ کتاب در زمینه حضرت زهرا(س) نوشته یا ترجمه کرده ام و علاوه بر آن، ده ها مقاله و سخنرانی درباره زندگانی حضرت زهرا(س) داشتم. در کتاب «نگرشی نو بر سیما و سیره ریحانه پیامبر(ص)» ابتدا سیره را به معنای روش هماره زندگی یک انسان تعریف کردم و معتقد هستم که همه انسان ها سیره ندارند بلکه انسان های زبده و برجسته دارای سیره هستند و حضرت زهرا(س) جزو این دسته افراد است که دارای روش خاصی در زندگی بود. بعد از آن، سیره حضرت زهرا(س) در عبادت، فرهنگ، سیاست، دانش و تعلم و سیره خانوادگی مورد بررسی قرار می گیرد؛ در سیره سیاسی حضرت زهرا(س)، جریان رحلت پیامبر (ص) و سقیفه دو مقطع مهم زندگی ایشان است که ناگزیر می شوند در مقابل زورمداری و کسانی که می خواهند با بند و بست، معیارهای دینی را کنار گذاشته و قدرت را در دست بگیرند، ایستادگی کنند
https://fa.shafaqna.com/news/1070032/
🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
shafaqna.com
🆔 @shafaqna_farsi
🌺حقایقی درباره ام ً المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها)
🔷 به خاطر شدت پاکی و عفت در دوران جاهلیت، به ایشان طاهره و سیده قریش می گفتند.
🔷 خواستگاران بسیار از بزرگان قریش داشت که با هیچ کدام ازدواج نکرد و برای ازدواج ، خود رسول خدا را انتخاب نمود.
🔷 ازدواج ایشان در حالی بود که هم پیامبر ص و هم حضرت خدیجه هر دو در سن بیست و پنج سالگی بودند.
🔷 همچنین نه پیامبر ص و نه حضرت خدیجه تا آن زمان هرگز ازدواج نکرده بودند.
🔷 مهریه ازدواج حضرت خدیجه معادل پانصد درهم نقره بود که همان را هم خود حضرت خدیجه به عهده گرفت.
🔷 حضرت خدیجه نخستين بانوی مسلمان است که بلافاصله در همان شب آغاز رسالت ، اظهار اسلام کرد و پیش از آن نیز هرگز کافر نبود بلکه به دین حنیف معتقد بود.
🔷 حضرت خدیجه نه تنها با مال خود که حتی با به خطر انداختن جان و سلامتی خود همواره و در طول حیات مبارک خود ، از پیامبر اکرم دفاع نمود.
🔷 تنها همسر پیامبر است که از ابتدا به آیین یکتاپرستی بود ولی سایر همسران دورانی را در شرک و کفر گذرانده بودند.
🔷 شدت علاقه پیامبر به ایشان به حدّی بود که تا سالها بعد از وفات ایشان همواره یاد و حرمت وی را پاس داشته و گوشزد می کرد.
🔷 تنها همسر دائمیِ پیامبر است که صاحب فرزند شد و سایر زنان پیامبر یا در سن فرزندآوری نبودند ( مثل ام سَلَمه ) یا عقیم و نازا بودند ( مثل عایشه) .
🔷 تنها همسر پیامبر است که مادر و مادر بزرگ دوازده انسان کامل و معصوم از افتخارات اوست ، و در قیامت نیز هم ردیف پیامبر ص و معصومین علیهم السلام قرار دارد.
🔷 حضرت خدیجه سلام الله علیها اولین همسر پیامبر صلوات الله علیه هستند و تا وقتی ایشان زنده بودند پیامبر هیچ همسری اختیار نفرمودند و بقیه همسران پیامبر همگی بعد از فوت حضرت خدیجه به همسری پیامبر درآمدند
🖤 صلی الله علیکِ یا امّ المومنین و رحمةالله..🖤
____________
@drhadiansarii
فدك سمبل امامت
«این را بارها از من شنیده اید، این که کمونیست ها یا بعضی دیگر اشکال می کنند: فدک که این همه درآمد داشته، چطور پیامبر(ص) آن را به دخترش داده است؟ پیامبری که در اموال مسلمانان خیلی احتیاط می کرده، بارها به اهل بیت خود سفارش می کرده که ساده زیستی را رعایت کنند، چه طور فدک را که منبع درآمد زیادی بوده، به دخترش داده است؟ با این که وضع مالی اکثر مسلمانان مهاجر و انصار خیلی بد بود، نظیر اصحاب صُفه و دیگران.
به نظر می رسد که فدک با امر امامت و ولایت گره خورده بود؛ پیامبر(ص) وقتی که مولا علی(ع) را به عنوان جانشین خود تعیین فرمودند، می خواستند از نظر مالی هم یک منبع درآمدی برای بیت امامت وجود داشته باشد؛ این را هم می دانستند که اگر اختیار آن را به علی(ع) بدهند، گرفتن و غصب آن خیلی راحت تر است و لذا آن را به حضرت زهرا(س) دادند؛ بدین لحاظ که چون آن حضرت دختر پیامبر (ص) است، آنها خجالت بکشند آن را غصب کنند؛ و اگر هم فدک را گرفتند، در حقیقت ماهیت خودشان را بیشتر روشن نمایند که چگونه به یادگار پیامبر(ص) جسارت کرده و حریم ایشان را هم نگاه نداشتند؛
پس این سیاست پیامبر(ص) بوده است که فدک را به حضرت فاطمه(س) داده اند؛ در واقع می خواستند دست علی(ع) و فاطمه(س) خالی نباشد، و این خانواده که خانواده امامت است محتاج نباشند؛ و در حقیقت حضرت زهرا(س) به عنوان محور امامت و ولایت، در موقعیتی قرار داشتند که اعطای فدک به آن حضرت، اعطای آن به بیت امامت بوده است.»
آیة الله العظمی منتظری؛ شرح خطبه حضرت زهرا و ماجرای فدک صفحه 442.
https://t.me/bazmeghodsian/11528
فدك سمبل امامت
«این را بارها از من شنیده اید، این که کمونیست ها یا بعضی دیگر اشکال می کنند: فدک که این همه درآمد داشته، چطور پیامبر(ص) آن را به دخترش داده است؟ پیامبری که در اموال مسلمانان خیلی احتیاط می کرده، بارها به اهل بیت خود سفارش می کرده که ساده زیستی را رعایت کنند، چه طور فدک را که منبع درآمد زیادی بوده، به دخترش داده است؟ با این که وضع مالی اکثر مسلمانان مهاجر و انصار خیلی بد بود، نظیر اصحاب صُفه و دیگران.
به نظر می رسد که فدک با امر امامت و ولایت گره خورده بود؛ پیامبر(ص) وقتی که مولا علی(ع) را به عنوان جانشین خود تعیین فرمودند، می خواستند از نظر مالی هم یک منبع درآمدی برای بیت امامت وجود داشته باشد؛ این را هم می دانستند که اگر اختیار آن را به علی(ع) بدهند، گرفتن و غصب آن خیلی راحت تر است و لذا آن را به حضرت زهرا(س) دادند؛ بدین لحاظ که چون آن حضرت دختر پیامبر (ص) است، آنها خجالت بکشند آن را غصب کنند؛ و اگر هم فدک را گرفتند، در حقیقت ماهیت خودشان را بیشتر روشن نمایند که چگونه به یادگار پیامبر(ص) جسارت کرده و حریم ایشان را هم نگاه نداشتند؛
پس این سیاست پیامبر(ص) بوده است که فدک را به حضرت فاطمه(س) داده اند؛ در واقع می خواستند دست علی(ع) و فاطمه(س) خالی نباشد، و این خانواده که خانواده امامت است محتاج نباشند؛ و در حقیقت حضرت زهرا(س) به عنوان محور امامت و ولایت، در موقعیتی قرار داشتند که اعطای فدک به آن حضرت، اعطای آن به بیت امامت بوده است.»
آیة الله العظمی منتظری؛ شرح خطبه حضرت زهرا و ماجرای فدک صفحه 442.
https://t.me/bazmeghodsian/11528
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com