یاشار کمال
ترجمه علیرضا سیف الدینی
مرحوم آیت الله بهاء الدینی روششان این بود که روی تشک نمی شستند . از آقا پرسیدیم دلیل این مطلب چیست ؟! ایشان فرمودند : در کودکی شبی پدرم را دیدم که از خواب بلند شدند و تشک را این ور آن ور می کنند تا راحت باشد ؛ متوجه شدم او را مشغول کرده است ، فلذا از آن موقع تصمیم گرفتم تا خود را گرفتار این مطلب نکنم .
? کهن ترین جمله به زبان ترکی
کهن ترین جمله ای که از زبان ترکی باقی مانده است، جمله ای است از زبان یکی از فرماندهان ترکان هون خطاب به سربازان تحت امرش که در منابع چینی و با الفبای آنها ثبت شده است.
تاریخ ثبت این جمله در منابع چینی به قرن 4 میلادی میرسد که بر این اساس کهنترین جمله ترکی مکتوب دارای قدمتی 1600 ساله است.
محققان شکل اصیل ترکی این جمله را از روی الفبای چینی چنین بازسازی کرده اند:
sükə tılıqañ، buquqğu tutañ
sü: سپاه
kə: حرف اضافه، به
tılıqañ: فعل امر از مصدر حرکت کردن
buquq: نام فرمانده سپاه دشمن
ğu: نشانه مفعول، را
tutañ: فعل امر از مصدر گرفتن
معنی جمله: به سمت سپاه دشمن حرکت کنید، و سرکرده ی آنان بوقوق را اسیر سازید.
@turkdiledebiyat
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚كتاب #قصه_هاي_قديمي
قصهی قدیم جستجویی است برای یافتن ردپای داستان کوتاه در متون کهن ادبیات ایرانی ـ اسلامی؛ محمدعلی سپانلو، شاعر سرشناس ما، با گشت و گذار در چنین متونی 111 قطعهی داستانی زیبا را انتخاب کرده که خوانندگان میتوانند از رهگذر آن هم با سبک قصهگویی در ادبیات کهن ایرانی ـ اسلامی آشنا شوند (به ویژه فرم شبه داستان کوتاه) و هم لحظاتی متفاوت را با «قصه ی قدیم» تمدنمان بگذرانند که آنها را با نگاه دیگری بخوانند. تمام این قصه ها از کتب قصهی منثور ما انتخاب شده؛ دیدگاه تاریخی ایرانی به نثر شامل بر این بوده که نثر بیشتر برای انتقال اطلاعات صرف به کار میرود و از این رو این قصههای برگزیده وجه تاریخی بیشتری دارند و از آرایهها و پیرایههای شعری و نظم دور هستند. همین باعث میشود این قصهها بیشتر به سبک قصه گویی مدرن نزدیک شوند.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
https://instagram.com/p/BNAS7QbARAg/
کمال صادق گوکچَلی با نام ادبی یاشار کمال در۶ اکتبر ۱۹۲۳ در روستایی کردنشین به نام «همیته» که امروزه «گوکچه دام» نیز خوانده میشود در استان عثمانیهی ترکیه به دنیا آمد. او در گفتوگویی با آلن بوسه نویسندهی فرانسوی که از دوستانش بود میگوید: «بعد از کلی حساب و کتاب حدس میزنم تاریخ تولدم ۱۹۲۳ باشد. چه بسا همین حدس و گمان هم اشتباه باشد. از قرار زمانی متولد شدم که عشایر از ییلاق برمیگشتند. مردم حوالی ما اواخر اکتبر برمیگردند. دستکم به این تاریخ میشود اعتماد کرد. پدر و مادر کمال سالها پس از تولد او برایش شناسنامه گرفته بودند و کارمند ثبت احوال تاریخ ششم اکتبر ۱۹۲۳ را به دلخواه خود وارد شناسنامه او کرده بود.» نام اصلی او «کمال صادق گوکچَلی» بود. والدین او به سختی در شهر کردنشین «وان» روزگار میگذراندند. یاشار نیز کودکی بسیار دشواری از سر گذراند و کودکی ۵ ساله بود که در یک تصادف یک چشم خود را از دست داد. در کودکی شاهد آن بود که پدرش هنگام نمازخواندن در مسجدی به قتل رسید. دیدن قتل پدر چنان تاثیر تلخی بر کمال گذاشت که او را به لکنت زبان مبتلا کرد و پس از هفت سال از این لکنت رهایی یافت. کودکی کمال در زمانهی جنگ جهانی اول و تاسیس جمهوری ترکیه و تلاش آتاتورک برای مدرنیزه کردن کشور ترکیه سپری شد. یاشار در سن ۹ سالگی به مدرسه رفت و شغلهای متفاوتی را در زندگی تجربه کرد؛ شغلهایی همچون چوپانی، کفاشی، کارگری،رانندگی تراکتور و …. او میگوید بهترین دوران زندگیام زمانی بوده که رانندهی تراکتور بودهام. خانواده اش از عشیره کرد لووان بودند که در دهه های پرکشمکش میان ارمنیان و مسلمانان حاکم، در نیمه دوم قرن نوزدهم، در سرزمین های ارمنی نشین شرق دریاچه وان سکنی یافته و زمین دار شده بودند. آثار یاشار کمال یکسره بر این پیشینه خانوادگی و بر سرزمین زادگاهش پایه گذاشته شده و در جای جای آن، ارمنی هایی هستند که در آن سال ها، خانمان رها کردند و رفتند. یاشار کمال از خانه ها و باغ ها و زمین های ارمنیان نوشته که غصب شدند. در به یاد ماندنی ترین اثرش اینجه ممد می نویسد: اگر جنگ استقلال نمی شد، هیچ کس حتی فکر تصاحب یک وجب از این خاک را نمی کرد. بخش بزرگی از این خاک مال سلطان عبدالحمید، مالک ها و عرب هایی است که به آن ها مصری می گویند، بخشی هم مال ارمنی ها است.
در همین اینجه ممد از آن دهقان ارمنی می نویسد که زمین زراعی اش را به دوست ترکمانش می سپارد و می گوید: داداش، اگر برگشتم زمینم را به من پس می دهی و اگر برنگشتم، مال تو، مثل شیر مادرت حلالت باشد.
در کتاب دیگرش، جنایت در بازار آهنگران، با بیانی عریان تر از کوچاندن ارمنیان می نویسد که آن مردمان نیک، سوار آن اسب های زیبا شدند و رفتند. از کردهایی می نویسد که در خانه های بر جای مانده از ارمنیان، در محله هایی که رو به ویرانی گذاشته بود ساکن شدند. خودش هم در یکی از همین خانه ها به دنیا آمد، تنها خانه ای در ده که در آن به زبان کردی صحبت می شد. خودش می گوید:
«ترک و کرد در صلح و صفا و برادرانه با هم زندگی می کردند. در خانه کردی حرف می زدم و در ده، ترکی».
یاشار کمال به دلیل عقاید سیاسی اش، دفاع از حقوق اقلیت ها، کردها، ارمنی ها و علوی ها بارها دستگیر و زندانی شد، وی اعتقاد داشت: زندان بی تردید مدرسه ادبیات معاصر ترکیه است . یاشار کمال از سال ۱۹۵۰ بکرات بخاطر دفاع از آزادی بیان و تساوی حقوق مردم زندانی شده است، بار آخر بخاطر نوشته خود درباره مسئله کردها بنام "ابری سیاه بر آسمان ترکیه" محکوم به یک سال و هشت ماه زندان شده بود. اوج خشم یاشار کمال در سال ۱۹۹۷ بود که در اعتراض به زندانی کردن اشبر یاغمور دره لی نویسنده نابینای ترکیه گفته بود: تا آخر عمرم دولت ترکیه را نخواهم بخشید. یاشار کمال در اکتبر ۱۹۹۷ به جهت دفاع از صلح و حقوق بشر، موفق به دریافت جایزه صلح ناشران آلمانی شد. این نویسنده شهیر در سال ۲۰۰۸ جایزه بزرگ ادبیات ریاست جمهوری ترکیه را دریافت کرد که یکی از مهمترین جوایز ملی در ترکیه است و به نویسندگان، شاعران، هنرمندان و خوانندگان ملی تعلق میگیرد. یاشار کمال در سپتامبر سال ۲۰۱۳ آخرین کتاب خود را منتشر کرد که عنوانش «پرندهای با یک بال» بود. او این کتاب را چهل سال پیش نوشته و در کشوی میز خود نگه داشته بود. یاشار کمال، روز شنبه ۲۸ فوریه ۲۰۱۵، در ۹۱ سالگی در بیمارستانی در استانبول درگذشت.
@litera9
برشی از #کتاب_ویران
اثر #ابوتراب_خسروی
@litera9
چه تقدیر شومی برایت نوشته شده بود که حامل چشمان خاکستری شروری از نسل اجدادی شرور باشی، زنانگی مکتوب تو خصوصیت غریبی دارد که باید حامل بذر چشمهای خاکستری مردی باشی که به اجبار نویسنده در کنارش نوشته شدهای، داستان تازه اعادهی زندگی تو خواهد بود. بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت...
@litera9
گريز به تاريكي ، مجموعه شش قصه بلند از «آرتور شنيتسلر» است كه با ترجمه «نسرين شيخ نيا» (دانش پژوه) توسط «نشر ماهي» منتشر شده، بيشتر قصه هاي اين مجموعه گواهي روشن هستند بر آگاهي ژرف «شنيتسلر» از دانش روانكاوي و تاثير بي چون و چراي اين دانش بر قصه هاي او. تاثيري كه گاه به چينش آگاهانه عناصر قصه در راستاي تحليل هاي روانشناختي انجاميده است و همين چينش آگاهانه است كه گاه به رغم قدرت بي چون و چراي نويسنده در قصه گويي، قصه ها را در محدوده آگاهي نويسنده از دانش روانكاوي نگاه داشته و نويسنده به مدد اين دانش و روشني ايده در ذهن خود، تسلط خود را بر تمام اجزاي متن حفظ كرده است. نمونه آشكار اين تسلط، خود قصه «گريز به تاريكي» است. «گريز به تاريكي» داستان مردي است كه طي يك تعهد كتبي اختيار جانش را به برادرش سپرده است. براساس اين تعهد، در صورت مشاهده نشانه هاي جنون در اين مرد، برادرش حق دارد پيش از رسيدن به ديوانگي كامل او را بكشد اما همين تعهد خودخواسته، كم كم قهرمان قصه را به سمت جنون سوق مي دهد و نگراني او از اينكه برادر با ديوانه انگاشتن او به تعهد عمل كند، كار را به جايي مي كشاند كه . . .
@litera9
@litera9
گلی ترقی، نویسنده ایرانی معاصر متولد ماه مهر ۱۳۱۸ در تهران است. او فرزند لطف الله ترقی است که مدیر مجله خوشنام ترقی بود که این مجله تا اوایل دهه چهل چاپ می شد. گلی ترقی تحصیلات متوسطه اش را در تهران به اتمام رساند و بعد از آن برای تحصیل در رشته فلسفه به آمریکا مهاجرت نمود. اولین قصه اش به نام میعاد را در همان دوره دانشجویی و در مجله ادبی همان دانشگاه محل تحصیلش به چاپ رساند که این داستان در سال ۱۳۴۴ در مجله اندیشه و هنر در ایران نیز به چاپ رسید. ترقی بعد از اتمام تحصیلاتش به ایران بازگشت و در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران به تدریس رشته شناخت اساطیر و نمادهای آغازین پرداخت. او دوباره مهاجرت کرد؛ این بار به فرانسه و آن جا ماندگار شد، اما علاقه اش به ایران_ همانطور که نوشته هایش گواه این ادعا نیز هستند_ مانع از آن می شود که او بتواند مدتی طولانی از ایران دور باشد. او تابستان ها به تهران می آید و گویا کارگاه های داستان نویسی نیز برگزار می کند. به گفته خودش او شیفته تهران قبل از مهاجرتش است، شیفته شمیران و سرپل تجریش و کافه نادری و در این سفرهایش به نوعی به دنبال زمان از دست رفته و مکان های گمشده است. اولین اثر ترقی مجموعه داستانی است به نام من هم چه گوارا هستم که در سال ۱۳۴۸ توسط انتشارات مروارید به چاپ رسید. خاطره های پراکنده، عادت های غریب آقای الف، جایی دیگر و فرصت دوباره، از دیگر مجموعه داستان های این نویسنده معاصر هستند. با وجود اینکه بیشتر نوشته های گلی ترقی مجموعه داستان است، اما ایشان دو رمان به نام های خواب زمستانی و اتفاق نیز دارد که آخری اخیرا در ایران و توسط انتشارت نیلوفر به چاپ رسیده است. گفتنی است که فیلم کوتاه بیتا ساخته هژیر داریوش همسر سابق گلی ترقی نوشته این نویسنده بوده است. همچنین فیلم نامه درخت گلابی ساخته داریوش مهرجویی اقتباسی از داستان درخت گلابی ترقی است. قصه بزرگ بانوی روح من از جمله داستان های اوست که به زبان فرانسه نیز ترجمه شده است و در سال ۱۹۸۵ بهترین قصه سال فرانسه معرفی شد. اتوبوس شمیران و خانه ای در آسمان در کنار داستان بزرگ بانوی روح من از جمله نمونه های برجسته ادبیات داستانی معاصر ایران هستند. گلی ترقی از جمله نویسنده هایی است که زبان برایش از اهمیت ویژه ای برخوردار است و به نظرش اثری که زبانش درست نباشد خواننده را شکنجه می دهد. این نویسنده معاصر به گفته خودش از آن نویسنده هایی نیست که با قوه تخیلش داستان هایش را روایت کند بلکه باید اتفاق های داستان هایش را تجربه کرده باشد. گاهی داستانی سراسر واقعی است و گاهی داستانی در پی شخصیت و یا حتی جمله ای شکل می گیرد و روایت می شود.
@litera9
مجموعه داستان «عشق زن خوب» نوشتهی «آلیس مانرو» برندهی نوبل ادبیات را «شقایق قندهاری» به فارسی برگردانده است. این اثر جایزهی گیلر در سال 1998، جایزهی برترین اثر داستانی از سوی انجمن منتقدان ملی کتاب در سال 1998 و جایزهی تریلیوم را در سال 1998 از آن خود کرده است. پنج داستان با عنوانهای «خواب مادرم»، «جزیرهی کورتس»، «عشق زن خوب»، «در پس صحنه» و «از جنبهی» در این کتاب ارائه شده است. مایکل گورا دربارهی آلیس مانرو گفته است: «ویرجینیا وولف سالها پیش جورج الیوت را بهعنوان یکی از انگشتشمار نویسندگان آثار بزرگسالان توصیف کرد. شاید امروز بتوان همین توصیف را با همان دیدگاه منصفانه در مورد آلیس مانرو به کار برد.» در بخشی از داستان عشق زن خوب میخوانیم: «دربارهی خانم کویین، او درمانده شده بود. قضیه فقط این نبود که در این مورد نمیتوانست او را تسکین بدهد، بلکه موضوع این بود که اگر هم میخواست نمیتوانست. او نمیتوانست بر حس بیزاری و دلزدگی این زن جوان در حال مرگ غلبه کند. او از این که باید بدن او را میشست، پودر میزد و با یخ و الکل ماساژ میداد، بدش میآمد. او حالا منظور کسانی را که میگفتند از بیماری و تن بیمار بیزارند، میفهمید و حرف زنهایی که به او میگفتند: "ما نمیدانیم تو چهطوری این کار را میکنی؟ من هیچوقت نمیتوانم پرستار شوم، هرگز این کار از من برنمیآید." تازه برایش ملموس شده بود. او مشخصا از این جسم و تمام نشانههای مریضیاش؛ با بوی تنش و تغییر رنگ آن، با سینههای بدریخت مریضش و دندانهای موشی ناجورش بیزار بود.»
@litera9
یکی دیگر از آثار نویسنده معروف کتاب گتسبی بزرگ با نام زیبا و ملعون این بار داستان تجربه اندوختن جوانهای رمانتیک و خام آمریکایی را در بستر جامعه این کشور پهناور بیان میکند. زیبا و ملعون همانند دیگر آثار «فیتز جرالد» در واقع سوگنامهای است برای پایان دوران رمانتیک و شروع دورانی که فقط واقعیتهای سرکوبگر دارد. در واقع نویسنده در این کتاب از جوانان به نوعی توهمزدایی میکند.
«سال١٩١٣ وقتی «آنتونی پچ» بیست و پنج ساله بود، از زمانی که بازی سرنوشت یا روحالقدس بیست و پنج سالگی، دست کم به لحاظ نظری، بر سرش خراب شده بود دو سال میگذشت. این بازی سرنوشت کار را تمام کرد، تلنگر آخر، نوعی نهیب فکری، اما در آغاز این داستان، تازه به خود آمده و از مرحله آگاهی جلوتر نرفته است. اولین بار او را در دورهای میبیند که مدام از خود میپرسد عزت و عقل درست و حسابی دارد یا نه! نازکایی شرمآور و زشت که چون لایه نفت روی آب زلال برکه بر سطح جهان میدرخشد، البته این شرایط با مواقعی که خودش را مردی جوان و استثنایی، با فرهنگ و فرهیخته، سازگار با محیط و یک سروگردن بالاتر از همه آشنایانش میبیند، کاملاً فرق دارند.»
@litera9
علی خوارزمی که از زندگی وی اطلاعات زیادی نداریم، صاحب نخستین منظومه ترکی دربارهی داستان قرآنی حضرت یوسف در زبان و ادبیات ترکی است که به "کتاب یوسف" مشهور است. علی خوارزمی سُرایش این اثر را در سال 630 هجری و در خوارزم به پایان رسانده است.
@litera9
از چشم نابینایان
نویسنده: دنی دیدرو ، گرت هوفمان آندره ژید
مترجم: اسکندر آبادی
کتاب از چشم نابینایان نوشته دنی دیدرو، گرت هوفمان و آندره ژید
از چشم نابینایان کتابی است درباره نابینایی و شامل چهار بخش. بخش اول رسالهای است از دنی دیدرو، فیلسوف نامدار دوران روشنگری، که در آن به شکل ویژه به نابینایی و جوانب مختلف آن پرداخته است. بخش دوم داستان سقوط کوران است نوشته گرت هوفمان، که گوشهای از تاریخ هنر را دستمایه قرار داده و روند شکلگیری تابلوی معروفی از پیتر بروگل را با ظرافت بازگو کرده است. سپس داستان سمفونی پاستورال آندره ژید آمده که قصه زندگی دخترکی نابیناست و از مشهورترین آثار این نویسنده فرانسوی به شمار میرود. بخش پایانی کتاب نیز مصاحبه با مترجم کتاب میباشد که خود نابیناست.
@litera9
ماجرای این کتاب، شرح زندگی نويسندهای است كه با الهام از بوف كور صادق هدايت به تحرير درآمده است. نويسنده كه خود راوی داستان است يك روز در حين عبور از كنار خيابان به زمين میخورد و دستش ميشكند .همسرش (سوسنك) او را برای مداوا به بيمارستان ميبرد, اما درد رهايش نمیكند .مداوای نويسنده و برخورد همسرش با اين موضوع, بخشهای بعدی داستان را تشكيل میدهد, ضمن آن كه تصاويری نمادين و سمبليك در شكلگيری صحنههای داستان موثر است .در قسمتی از داستان, نويسنده پس از آن كه فكر ميكند سوسنك بر اثر نوشيدن زهر مارناگ مرده است, ميگويد: آن رخت سياه نازك را هيچ وقت تنش نديده بودم ; مثل همان پيرهنی بود كه زن توی زيرزمين پوشيده بود. حتی خلخال او را به پا داشت نكند سوسنك سرنوشت او را پيدا كرده است! رفتم به طرف ميز آرايش. آينه دستی تاشو را كه قاب چرمی داشت, برداشتم با سر آستينم پاك كردم. خم شدم روی تخت, آينه را جلو بينی و دهنش گرفتم و صبر كردم. اما اثري از بخار روی سطح شفاف آينه نديدم . . .
برخلاف بوف کور هدایت، انگارهی این داستان نامعلوم است. تنها به نظر میرسد که تقلیدی آوا گونه از هدایت است. بنده خدا چه گناهی دارد، بزرگترهایش هم هنوز هدایت را نیمه کاره هضم و دفع میکنند، یا اصلا هضم نمیکنند و فقط نظریات سخیف و بیپایه خود را قی میکنند این نویسنده صادق ما که جای خود دارد. گفتنی در این خصوص بسیار است، پس چیزی نگوییم.
@litera9
این كتاب تدوینی نوین با وایرایشی جدید از كتاب «یادمانهای تركی باستان» است. كه به بررسی پیشینهی تركان و زبان ایشان با تكیه بر متون سه سنگیاد باستانی دشت اورخون (دولت گؤی تورك)، میپردازد.
نویسنده در بخشی از مقدمهی این كتاب مینویسند:
زبان سه سنگیاد كه در این كتاب معرفی میشود شیوهی كهن دورهی آلتایی ـ آذی از زبان تركی آذری معاصر است كه به شیوهی «گؤی تورك» معروف شده است.
دستور زبان گؤی تورك، جزئی از دستور زبان عمومی تركی به حساب میآید. پیرامون تدوین اصول و قواعد این شیوهی كهن تركی، تاكنون در جهان اثر مستقل علمی چاپ نشده است. آنچه میتوان به آن مراجعه كرد، یادداشتهای مرحوم پرفسور دكتر ارگین است و نیز كتاب «اسكی تۆرك یازېتلارې» اثر حسین نامیق اوركون (استانبول ۱۹۴۱ ـ ۱۹۳۶) در چهار جلد، كه پژوهشهای آغازین و اصلی بود. از میان تحقیقات اخیر كتاب «دستور زبان تركی رونیك» اثر آ. كونونوف (لنینگراد، ۱۹۸۰)، رسالهی دكترای آقای رجبوف زیر عنوان«صرف زبان گؤی تورك» (باكو ۱۹۷۶) و كتاب علی عیسی شوكورلو با نام «قدیم تۆرك یازېلې آبیدهلرینین دیلی» (باكو ۱۹۹۳) و سه جلد كتاب «اۏرخون یازېتلارې»، «تۆرك دیللری» و «اۏرخون تۆركجهسی گرامری» از طلعت تكین (استانبول ۲۰۰۳) را میتوان نام برد. تركی آذری امروزی و همه شیوههای زبان تركی كه در ایران رایج است، ادامهی منطقی شیوهی تركی باستانی نامبردار به گؤی تورك است و نشانههای كهن آن در شیوهی گویشهای تركی ایرانی به چشم میخورد تا دیگر شیوهها. نویسنده، چند سال است دستور زبان «گؤی تورك» را بر اساس سه سنگیاد باستانی در برخی از دانشگاههای كشور تدریس میكند.
کتاب زمان
7- ویژۀ یاشار کمال
@litera9
کتاب هفتم که با فاصلهای یک ساله در بهار 1364 و زیر نظر عبدالحسین آل رسول منتشر شده به یاشار کمال اختصاص دارد. در مقدمهای کوتاه هدف از انتخاب یاشار کمال برای انتشار ویژه نامه چنین آمده است:" ...انتخاب یاشار کمال، مقدم بر دهها بزرگان علو ادب دیگر، که آثارشان در مجموعههای زمان منتشر شده، به این سبب است که که شگردهای مخصوص او در کار نویسندگی و در استفاده از اساطیر ملی ترک میتواند سرمشقی باشد برای داستاننویسان، شاعران، نمایشنامه نویسان و سایر قلم به دستهای جوان ایرانی." در انتهای مقدمه خبر از انتشار ویژه جوزف کنراد به مناسب انتشار کتاب "از چشم غربی" داده شده است.
ویژه نامه یاشار کمال با مطلبی از احمد او. اوین استادیار دانشگاه پنسیلوانیا به ترجمۀ آل رسول آغاز میشود. "مقدمه ای بر یک مصاحبه" نوشته یاشار کمال ترجمۀ رضا سیدحسینی، داستان کوتاه "گرمای زرد" یاشار کمال ترجمۀ رضا سیدحسینی، سه نمونه از رپرتاژهای یاشار کمال "چوکوروای سوزان، کلید چوکورووا، دیگ" ترجمۀ جلال خسروشاهی، "مصاحبه با یاشار کمال" از مجلۀ ادبیات چاپ دانشگاه پنسیلوانیا ترجمۀ عباس شایسته، "مصاحبه با روستائیان
@litera9
داوود غفارزادگان متولد ۱۳۳۸ دراردبیل، بیش از دو دهه است که برای گروه سنی بزرگسال و نوجوان می نویسد.رمان جنگی « فال خون » این نویسنده در آمریکا ترجمه شده و مجموعه داستان « ما سه نفر هستیم » از کتاب های برگزیده بیست سال ادبیات داستانی است. از آثار بزرگسال این نویسنده می توان به کتاب های « راز قتل آقا میر » ، « دختران دلریز » ، « شب ایوب » و « کتاب بی نام اعترافات .
از متن کتاب:
یک بار گفتم اینها را بردارم بنویسم به برادر آقامیر در هند. دستم نیامد. میرزاحسن هم سفارش فرستاده بود، خانه من جای این کارها نیست و صبح که توی هشتی دیدمش، گفت: «به تو چه، کم بدبختت کردند.» اما نمیدانم چرا عذاب میکشم و مثلا توی اتاق که نشستهام و تمرین خط میکنم، دلم میخواهد به قلم شکسته کتابت کنم که: ای کوتاه دست، تو که آنجا راه دور نشستهای، بدان که چنین و چنان شد...
@litera9
این کتاب شامل چهار مقاله و دو داستان از هنری میلر نویسنده آمریکایی است. مترجم درباره او میگوید: میلر نویسندهای است که بیپروایی و عصیانگری و سنتشکنی در هنر نویسندگی را دوست دارد. از این روست که نوشتههای او شکل و قالب خاص خود را پیدا کرده است .به عقیده برخی از منتقدین ادبی, آثار او به سختی میتواند در تقسیمبندیها و الگوهای ادبی رایج در قرن بیستم جا بگیرد. میلر مقاله ادبیات مرده است را در حدود اواسط دهه پنجاه میلادی نوشته و در آن خاطر نشان کرده است که برای امریکاییها سالهاست که ادبیات مرده است, زیرا او معتقد بود که در میان آمریکاییان علاقهای واقعی نسبت به کتاب یا نویسنده آن وجود ندارد. من و آمریکا, حرفهایی درباره انسان, زندگی و جنگ، که عنوان دو مقاله هستند, همچنین ماکس (داستانی کوتاه) و شیطانی در بهشت (داستانی بلند) در این مجموعه به چاپ رسیده است.
https://t.me/litera9
@litera9
ایروینگ استون (Irving Stone)
نویسنده آمریکایی است که بواسطه رمانهایی که درباره زندگینامه شخصیتهای تاریخی مشهور نوشته مشهور گشته است.
اين كتاب به داستان زندگي جان آدامز و جنگهاي استقلال آمريكا مي پردازد. قرن هجدهم، بخش گسترده ای از جهان، چراگاه استعمار كهن بود. مستعمره نشين هاي آمريكايی كه در اصل اهل انگلستانند، در پي نان و آب و زمين و ثروت، به دنياي تازه كوچ كرده اند و در مرحله پس از اسكان و استخوانبندیهای نخستين، به فكر استقلال ميافتند و به اعتراض و نبرد ميپردازند.
پدرو مارتینز
اسکار لوئیس
ترجمه حشمت کامرانی
@litera9
نویسنده در این کتاب درتلاش است تا به یکی از دهکدههای مکزیک آن گونه بپردازد که در کتاب قبلی خود؛ فرزندان سانچز، به حاشیههای شهری پرداخته بود. اگر چه روشی که در هر دو کتاب به کار گرفته بود یکسان است، اما به لحاظ سازمانبندی اثر، به لحاظ زمان مورد مطالعه و شخصیت افراد و خصوصیت زبان و تصوراتشان اساساً با یکدیگر متفاوتند اما در کل در هر دو کتاب در صدد بوده، صدای کسانی را به گوش جهانیان برساند که جز راهی برای شنیدن صدایشان نبود.
داستان پدرو مارتینز، سرگذشت یک خانواده روستایی مکزیکی است که روی نوار ضبط شده و سه تن از اعضای آن، پدرو مارتینز، پدر، اسپرانزا، همسرش و فیلیپه، پسر بزرگ، آن را نقل کردهاند.
نویسنده میگوید:
من امیدوارم در این داستان مفهوم دهقان بودن و نوع احساس، طرز تفکر و همچنین چگونگی و شیوه بیان دهقانان را به خوانندگان منتقل کنم.
گرچه تاریخ پیدایش دهقانان به قدمت تمدن است و دهقانان قسمت اعظم جمعیت را در کشورهای کم توسعه به طور کلی و جهان تشکیل می دهند، هنوز باید مطالب بسیاری درباره آنها فراگرفت. مطالبی درباره ارزش ها، مشکلات و آرزوهایشان.....
مرحوم آیت الله بهاء الدینی روششان این بود که روی تشک نمی شستند . از آقا پرسیدیم دلیل این مطلب چیست ؟! ایشان فرمودند : در کودکی شبی پدرم را دیدم که از خواب بلند شدند و تشک را این ور آن ور می کنند تا راحت باشد ؛ متوجه شدم او را مشغول کرده است ، فلذا از آن موقع تصمیم گرفتم تا خود را گرفتار این مطلب نکنم .
🔴کتاب گویا🔴
ماجرا از زبان پسری به نام ابراهیم بیان می شود :
« محرم بود و طبق معمول هر سال من با گروهی از بچه ها بساط تعزیه رو به راه انداخته بودیم. تکیه که برقرار شد، مردی با عینک آفتابی و لباس هایی تنگ و نامناسب به اونجا اومد و سراغ من رو گرفت. با تعجب جلو رفتم تا ببینم با من چه کاری می تونه داشته باشه. اون بعد از کمی صحبت به من گفت که امشب ساعت نه به حیاط امامزاده بیا تا با هم کمی حرف بزنیم. من که حسابی جا خورده بودم قبول کردم و ... »
**مختصری در مورد نویسنده :
علی اکبر والایی داستان نویسی را به طور جدی تر از سال ۶۴ آغاز کرد. از سال ۶۵ همکاری اش را با برنامه قصه ظهر جمعه رادیو آغاز کرد. و نویسندگی این برنامه را با وقفه هایی چند ساله به مدت دوازده سال ادامه داد. او همزمان با نوشتن قصه، بیش از سیصد نمایشنامه نیز برای رادیو نوشت. او بیشتر آثارش را پیش از چاپ، در ماهنامه های خاص نوجوانان همچنین مجلات رشد، سوره نوجوان، سروش نوجوان، آینده سازان و ... منتشر ساخت. والایی سال ۱۳۶۸ اولین اثرش را که یک داستان بلند است، به چاپ رساند.
جوایز :
۱-مشق خاکی (مجموعه داستان) . ۱۳۷۴/ برگزیده چهارمین جشنواره کتاب کانون پرورش فکری
۲-مشق خاکی (مجموعه داستان) . ۱۳۷۲ / رتبه اول کتاب سال ماهنامه سوره نوجوان
۳-باد در گیسوان آتش (رمان تاریخی) . ۱۳۸۰ / کتاب برگزیده جشنواره رشد
۴-رسته سنگ اندازان (مجموعه داستان) . ۱۳۷۹ / کتاب برگزیده جشنواره کانون پرورش فکری
۵-رسته سنگ اندازان (مجموعه داستان) . ۱۳۷۹ / اثر برگزیده نخستین همایش فرهنگی تهران- فلسطین
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com