برگزیده اشعار مهدی اخوان ثالث
(م.امید)
به انتخاب : مرتضی کاخی
? تصویری از مجله «آرش» با امضای اهدایی مهدی اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث (م. امید ) در پایان دوره زندانی بودن خود کتابها و مجلاتش را به بند 4 شماره 2 زندان قصر در دی ماه 1345 اهدا می نماید.
@Ketabpazhohi
كتاب #من او ،داستان مربوط به زندگی فردی به نام علی فتاح است و عشق پاک او با دختر خدمتکار خانواده اش به نام مهتاب که به دلیل اعتقاد علی به عشقی پاک تا زمانی که از عشق راستین خود مطمئن نشده از ازدواج امتناع میکند و در خلال داستان از راهنماییهای درویشی مصطفی نام، از سلسلهای نامعلوم کمک می گیرد که نقش مهمی در داستان نیز دارد. مهتاب و علی هر دو عاقبت ناکام از دنیا می روند تا در جهان آخرت با یکدیگر ازدواج کنند. دو راوی در داستان هستند، یکی خود رضا امیرخانی و دیگر قهرمان داستان (علی فتاح)و این دو ماجراهای زندگی علی فتاح را از کودکی تا لحظهٔ مرگ / ازدواج، روایت میکند.
@ketabkhaneh2015
كتاب «#میرامار» پانسیونی است که حوادث داستان در آن می گذرد. درواقع نقطه تلاقی تعدادی انسان، آرمان،احساس و طرز تفکر است. میرامار جایی است که سیاست با عشق، وطن با معشوق و مدارا با پیرزن پانسیون دار تعریف می شوند. میرامار در واقع یک داستان سیاسی -تاریخی در بطن یک رمان عشقی است. و دخترک خدمتکار بازیگر اصلی آن است. آدم های داستان هریک تعریف منحصر به فردی از دختر دارند. یکی پدرانه به او عشق می ورزد، یکی در پی لذتجویی است. دیگری او را برای بهره کشی و برقراری استبداد مردانه (تحت ظاهر موجه:خانواده) می خواهد. یکی هیچ توجهی به او ندارد. یکی او را با سواد می خواهد. دیگری بی سواد. دخترک خدمتکار از این بابت تنها یک سمبل است. سمبل واژه مقدسی به نام: وطن! و مردها سمبل نگاه های متکثر افراد به این واژه و آرمان های ناسیونالیستی شان. طبقه اجتماعی افراد به خوبی با طرز تفکرشان هم سواست. و داستان هوشمندانه تجربیات اجتماعی نویسنده را در قالب طرحی جذاب بیان می کند.
داستان چند راوی دارد. شاید «نجیب محفوظ» این مصراع ارزشمند مولوی را شنیده است: هرکسی از ظن خود شد یار من. . .
که برای بیان صادقانه قصه اش یک به یک و با دقت و حوصله به سراغ تعریف ماجرا از زبان تک تک افراد رفته است. و به سبک یک بازجو یا ژورنالیست هریک را واکاوی کرده است. البته تکرار مکرر داستان از زبان چندین راوی به هیچ وجه باعث کسالت و ملال خواننده نمی شود. چرا که آغاز و پایان روایت ها متفاوت است. هرکس داستان را از جایی که وارد پانسیون شده روایت می کند و تا جایی پیش می برد. نفر بعد زمان بیشتری جلو می رود تا در نهایت در واپسین فصول داستان، پرده از جنایتی برداشته شود که راوی های اولیه هیچ سخنی از آن نگفته بودند. این نشان دهنده نبوغ نویسنده در چینش برش های زمانی است. هرکس در ورای روایت داستان میرامار در واقع دنیای خودش را روایت می کند.
@ketabkhaneh2015
@litera9
کتاب در حقیقت مجموعه ای از داستان هایی است که هیچ گاه تمام نمی شوند . آقای خواننده روزی کتابی را می خرد و ما همراه با او مشغول خواندن داستان می شویم اما در جای پرهیجان ،کتاب تمام می شود و خواننده عصبانی از نیمه کاره بودن کتاب به کتاب فروشی می رود و در آنجا با خانم خواننده آشنا می شود . آنها نسخه درستی از کتاب را می گیرند که متوجه می شوند تماما داستان دیگری است که به علت بدی چاپ، ادامه اش قابل خواندن نیست و به همین ترتیب ما ۱۰داستان نیمه تمام را در ماجرای اصلی کتاب دنبال می کنیم .
به تعبیر ایتالو کالوینو، نویسندهی آن، کتابی است که از اشتیاق خواندن زاده شده است. او میگوید: «من با اندیشیدن به کتابهایی که دلم میخواست بخوانم شروع به نوشتن کردم و با خودم گفتم : بهترین وسیلهی داشتن چنین کتابهایی، این است که خود آدم، آنها را بنویسد، نه یکی، بلکه ده تا، یکی به دنبال دیگری و همه در یک کتاب.»
کتاب شامل ده سرآغاز است و هر کدام از این سرفصلها یک عنوان دارد؛ مثلا «با دور شدن از مالبورک» یا «خمیده بر لبه ساحلی پرتگاه»، که در واقع هر کدام داستانی جدید است. هر یک از این داستانها چند صفحه ادامه پیدا میکند و بعد نیمه رها میشود، ولی این خاصیت نوعی فرم بدیع به داستان بخشیده است و به عبارتی داستان را ساخته است؛ روایتی در روایتی دیگر خلق شده و همه در یک روایت اصلی قرار گرفته است.
داستانها در ژانرهای مختلفی نوشته شدهاند؛ عاشقانه، پلیسی، درام و غیره.
شروع داستانها نیز جالب و متفاوت است: «تو داری شروع به خواندن داستانِ جدید ایتالو کالوینو، اگر شبی از شبهای زمستان مسافری، میکنی. آرام بگیر! حواست را جمع کن. تمام افکار دیگر را از سر دور کن. بگذار دنیایی که تو را احاطه کرده است در پس ابر نهان شود. از آن سو مثل همیشه تلویزیون روشن است، پس بهتر است در را ببندی. فورا به همه بگو: نه، نمی خواهم تلویزیون تماشا کنم! اگر صدایت را نمی شنوند، بلندتر بگو.»
و به این شکل نویسنده در همان اول کتاب شروع به صحبت با خوانندهاش میکند. داستان اول، ماجرای مسافری است که در یک شب زمستانی به یک ایستگاه قطار میرسد و در آنجا منتظر کسی است که آن شخص نمیآید.
آغاز این داستان زیباست و فضاسازی متفاوتی دارد. «لکوموتیوی سوت میکشد، بخار پیستون قطار شروع داستان فصل اول کتاب را میپوشاند.» این داستان یک فصل ادامه پیدا میکند و بعد نصفه رها میشود. در ادامه خواننده، (شخصیت اصلی رمان) متوجه میشود که داستانی که در فصل دوم کتاب شروع کرده، داستانی دیگر است. با عصبانیت به به کتابفروشی میرود و اعتراض میکند که کتابی ناقص را به او فروختهاند. کتابفروش عذرخواهی میکند و میگوید بله درست است، و این اشتباه از ناشر کتاب است که خودش موضوع را به ما هم اطلاع داده است. کتابفروش به خواننده میگوید فعلا این کتاب را نداریم. چند وقت دیگر کتاب «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری را» میآوریم. وقتی خواننده سراغ داستان بعدی کتاب را میگیرد و میگوید آن داستان مال کدام کتاب است؟ . . .
@litera9
کتاب «گرگ مغول» نوشته اُمریک، روایتی است داستانی از زندگی چنگیزخان مغول.
در بخش ابتدایی این کتاب آمده است: «نامم بوئورچو است استخوان هایم فرتوت شده اند واپسین جرقه های زندگی در من شعله می کشد بر پاهای فرسوده ام به کندی می چرخم و از نگریستن به این دریای علف که در باد می رقصد و در هم می پیچد از نگریستن به مغولستان سیراب می شوم گرداگردم باد بر سنگ ها سیلی می زند و درختان را خم می کند همه چیز همان طوری است که باید باشد دیگر می توانم بیارامم»
راوی این رمان اول شخص است که زندگی چنگیزخان را از زبان خودش روایت می کند؛ او در ابتدای داستان، تنها نوزادی است که با انگشتان کوچکش از پستان مادیان ، و نه مادرش ، شیر می مکد و در پایان به گفته نویسنده «وقتی همه چیز منظم است آدمی به سرعت می میرد و بعد زمان به دلخواهش جریان می یابد».
کتاب گرگ مغول 57 فصل دارد که در هر فصل یکی از دوره های زندگی شخصی چنگیزخان روایت شده است.
@litera9
وقایع این داستان در انگلستان میگذرد و در واقع هسته اصلی داستان شرح سفر پرماجرای قهرمان داستان از سوئیندون به لندن است. داستان از زبان کریستوفر بون که پسری مبتلا به اوتیسم است، بیان میشود و از همین رو لحن ویژه و منحصربهفردی دارد. او به علت این بیماری خاص از درک مسائل عادی زندگی عاجز است، اما هوش فوقالعادهای دارد و دنیا را دیگرگونه میبیند. ماجرا با کشته شدن سگی در همسایگی آنها آغاز میشود و کریستوفر سعی میکند قاتل سگ را با ابتکارات منحصربه فرد خویش بیابد. نام داستان برگرفته از یکی از داستانهای شرلوک هلمز نوشته آرتور کانن دویل است. این کتاب برنده جایزه ادبی کاستا بوک برای بهترین رمان و جایزه بهترین کتاب کودک گاردین شده است.
"ژاک قضا و قدری و اربابش" در سالهای پایانی قرن هجدهم منتشر شد اما دیدرو در این رمان چنان از تکنیکهای نو و بدعتگر بهره گرفته که بسیاری از منتقدین این اثر را ضد رمان میدانند ودلیل آنهم بسیار واضح است. این رمان اینگونه با تعدادی سوال بی پاسخ آغازمیشود: "چطور با هم آشنا شدند؟ اتفاقی مثل همه. اسمشان چیست؟ مگر برایتان مهم است؟ از کجا میآیند؟از همان دور و بر. کجا میروند؟ مگر کسی هم میداند کجا میرود؟ چه میگویند؟ ارباب حرفی نمیزند و ..." و رمان تا انتها همینطور عجیب و خلاقانه پیش میرود و به پایان میرسد. در مقدمه مترجم (مینو مشیری) کتاب آمده است: "مشکل بتوان "ژاک قضا و قدری" را در قالب ادبی خاصی گنجاند شاید بتوان آنرا برداشتی کاملا شخصی از ژانر "پیکارسک" دانست و تا حدی وامدار سنت "دن کیشوت".
موضوع اصلی کتاب رابطهٔ میان ژاک (نوکر) و اربابش است، که هرگز نام او در کتاب نمیآید. ژاک و اربابش عازم مکانی نامعلوم هستند و در طول سفر برای آن که از کسالت سفر بکاهند، ارباب از ژاک میخواهد که داستان عشقهای گذشتهاش را تعریف کند. داستان ژاک بارها توسط شخصیتهای دیگر و اتفاقات ناگوار کمیک قطع میشود. شخصیتهای دیگر داستانهای خودشان را بازگو میکنند و داستانهای آنها نیز بارها قطع میشود. حتی شخصیتی با عنوان «خواننده داستان» نیز حضور دارد که بارها حرف راوی را قطع میکند: سئوالی میپرسد، به چیزی اعتراض میکند یا از روای میخواهد اطلاعات بیشتری به او بدهد و او را در جریان جزئیات داستان قرار دهد. موضوع داستانهایی که در کتاب روایت میشود اغلب عشق و رابطهٔ جنسی است. شخصیتهای پیچیدهٔ داستان غرق در فریب و ریاکاریاند و لحن داستانها شوخطبعانه است.
@litera9
@litera9
نام اصلی این رمان "مادر" می باشد و در حقیقت رنج و عذاب مادر کشیشی است که عاشق دختری شده است . از یک سو مادر، عاشق شدن یک کشیش را گناه می داند و از سوی دیگر عاشق شدن را حق طبیعی فرزند خود. کشیش و دختر وسوسه می شوند وارد رابطه ای نا متعارف می شوند و بهای آن را نیز خواهند پرداخت.
پائولو كشیش جوانی ست كه با مادر خود به «آرر» كه زادگاه مادر بوده باز میگشته تا با اشاعهی ایمان و پرهیزگاری روح آدمیان را تطهیر بخشد. اما آنچه اتفاق میافتد بیشتر از آنكه در بستر دهكده و در فضای آن و وابسته به انسانهایی باشد كه در آن زندگی میكنند، در درون پائولو رخ میدهد. هرچند كه مستقل از تمام آنها نیز نیست. و تردیدی نیست كه عناصری مثل فضا، زمان و خاطره آنچه را كه به آرامی موجودیت مییابد، قوت میبخشند. دلددا با داستان خود، مذهبی را كه با دخالت و سلطهی پاپ اعظم شكل گرفته، و نه صرفا به امر خدا، نقد میكند. او از طریق شخصیت زنی كه مستخدمهای بیسواد است و فرزندش محصول ازدواجی غریب با پیرمردی آسیابان است، نقاط تاریك و مبهمی را در مذهب نمایان میكند كه بیتردید قابل تامل است. پائولو در آن دهكده كشیشی پاك و مقدس است كه میتواند به واسطهی ایمان خود و قدرت انجیل، معجزه كند. بیماری را شفا بخشد یا نوجوانی مثل آنتونیكو را تحت تاثیر قرار بدهد. اما این مذهب برای خود پائولو چیزی جز فقدان در بر ندارد. این مذهب او را از عشقی كه پروردگار حق مسلم هر انسانی قرار داده، محروم مینماید.
دلددا در جایی گفته است: ما هرگز نخواهیم مرد، تا وقتی عشق باقی باشد... و به نظر میرسد كه چنین مفهومی را با ظرافت و البته با تلخیای كه برخاسته از طرح داستان «وسوسه است، در رمان میبینیم. داستان «وسوسه» بسیار متمركز و در حلقهی روایت اصلی میگذرد. اما آنچه به همهی اینها معنا بخشیده است حضور مادر است به عنوان هستهی اصلی داستان. كسی كه چیزی را از نظر پنهان نمیدارد، فكر میكند، رنج میكشد و اغلب سكوت میكند. حضوری كه زندگی و حتی مرگش، نجات بخش است...
دیو در تن رمان سادهای است. موضوع سادهای دارد. اما پرداختن به چیزهای ساده همیشه آسان نیست. عشق ممنوعه به قدمت خود عشق است. انسانهایی که در موقعیتهایی که نباید، عاشق هم میشوند. صداقت یا بیصداقتی این عشقها مهم نیست. مهم نابهنگام بودن آنهاست. و همین مسئلهای است که این نوع عشق را به سوی تراژدی میبرد. عشاق در عشق ممنوعه اغلب از هم کام میگیرند، اما انگار نگرفتهاند. چیزی که دیو در تن را باارزش میکند همین است؛ داشتن چنین کیفیتی. نشان دادن مرز باریک کامیابی و ناکامی. روایت خیلی ساده پیش میرود. انگار قرار نیست اتفاقی بیفتد، اما اتفاق در همان صفحات آغازین افتاده است و ما تنها با دیدن عواقب اتفاق است که به وقوعش پی میبریم. روایت کردن سادگی سخت است و رادیگه توانسته این کار را بکند. بدون اینکه قدرت قضاوت را از خواننده بگیرد، او را از قضاوت بر حذر میدارد.
دیگر شرکت کنندگان در جلسه دربارۀ اهمیت رمان در شناخت انسان و سؤالاتی که یک رمان خوب میتواند در آدمی برانگیزد سخن گفتد. «دیو در تن» داستان عشق ورزیدن پسری نوجوان به نوعروسی است که همسرش در جنگ به سر میبرد. رادیگه توانسته است در این رمان، و در قالب این داستان، بهخوبی ظرایف روح آدمی را بهخصوص هنگامی که در موقعیتی دشوار، چون موقعیت شخصیت این رمان قرار میگیرد، نشان دهد. او گویی با ذرهبینی در دست، اعماق روح انسان را میشکافد و با بیان ساده وسرراست اما بسیار عمیق، روح انسانی را واشکافی میکند و ضعفها، تردیدها، نیازها و ترسهای او را برملا میکند.
@litera9
این کتاب قبل از جنگ جهانی اول نگارش شده است. داستان رمان، روایت کننده سرگذشت ادوارد شبرهام، سربازی است که داستان ازدواج او و دو دوست امریکاییاش را بیان میکند. رمان توسط شخصیتی به نام جان داول روایت میشود؛ یکی از شخصیتهای اصلی که خراب شدن روابط میان او و همسرش، موضوع اصلی داستان میباشد.
همچنین، رمان با استفاده از تعدادی فلاش بک به گذشته و بدون ترتیب زمانی روایت میشود؛ تکنیکی ادبی که بخشی از نگاه پیشگامانه فورد به مکتب ادبیات امپرسیونیسم را نشان میدهد. درواقع فورد برای روایت داستان از ابزار راوی نامعتبر، به منظور تاثیر بیشتر استفاده کرده است. راوی نامعتبر در واقع در انتهای داستان حوادثی را بیان میکند که با حوادثی که شخصیتهای اصلی داستان تعریف کردهاند، متفاوت میباشد؛ و واقعیت وجودی احساسات و شخصیت افراد رمان را بازگو میکند. رمان به طور کلی، مبتنی بر حوادثی از فساد و زندگی شخصی خود فورد میباشد. نام اصلی رمان “غم انگیزترین داستان” بوده است، اما بعد از شروع جنگ اول جهانی، ناشر تقاضای عنوان جدیدی برای کتاب مینماید. تضاد میان ظاهر و واقعیت، از مضامین مهم رمان میباشد. هیچ کس در سرباز خوب، واقعاً کسی که ادعا میکند، و یا فردی که خواننده تصور میکند، نیست. برای مثال، ادوارد، یک سرباز خوب، قابل اعتماد و راستگو نیست؛ فلورانس، همسر متین و وفاداری نیست؛ لئونورا یک زن عادی، درستکار و عاری از هر عشق یا احساس نیست. رمان واقعیت بخشیدن دوال به تصوراتش را به تصویر میکشد، در این جهت که ظاهر افراد، واقعیت وجودشان نیست. در سال ۱۹۹۸، کتابخانه مدرن، در لیست ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان قرن بیستم، رمان سرباز خوب را در رتبه ۳۰ قرار داد. در سال ۲۰۱۵ نیز این کتاب مجددا در لیست حضور داشت و در رتبه ۱۵ قرار گرفت.
@litera9
"رمان «سوگ مغان» یک تراژدی اجرا میکند که یک طرف انسان ایرانی است که از دورترین ایام در سرزمین خشکسالی زندگی میکند و طرف دیگر، رابطه جمعی و طبیعت است و در بیان موضوعهای این رمان، از نمادها و رموز موجود در متون اساطیری و کتابهای استعاری مانند مار (رمز خرد اهریمنی) و عقاب (رمز پرنده مقدس) بهرهی زیادی گرفته است. بیشتر وقایع ناگوار تاریخ که نمونهای از ستم در رابطه اجتماعی است، از جمله حمله آغامحمدخان و کور کردن کرمانیها، در این رمان آورده شده است.
از میان رمزها و استعارات این رمان میتوانیم چند بخش متعدد از جمله ماجرایی را که در دوران معاصر میگذرد و راوی داستان را که شخصیتهای خوب و بد را در خود جای داده، پیدا کنیم. سرانجام در پایان داستان مشخص میشود راوی رمان در زلزله بم فوت شده است و تمام گزارشها را از آن سوی مرگ و سرزمین مردگان بیان میکند.
نکته مورد توجه و جالب این رمان، حضور اشخاص معاصر مانند ایرج بسطامی است که به ضرورت داستان در رمان «سوگ مغان» بیان شده است."
انتظار
ها جین
ترجمه نفیسه سلطانی
@litera9
ها جین، با دنبال کردن زندگی اشخاص قصهاش و شرایط پیرامون آنها به کشف و گشودن تار و پود زندگی سنتی چین می پردازد و با ارائه تصویری ناگفته از چین، پیچیدگی و بی مرز بودن عشق را در برابر چشم خواننده روایت میکند.به گفتهی غربیها تصویری که از چین در این کتاب به نمایش گذاشته شده تا پیش از این رمان از دید آنها پنهان و ناگفته مانده است.
این رمان روایت انتظار پرستاری است که عشقی ممنوعه را در سر می پروراند. او به دکتر لین، یکی از پزشکان همکارش که مردی متاهل است دلباخته و در تلاش است این عشق را از سر بیرون کند اما نمی شود. رابطه عاشقانه این دو نفر ۲۰ سال طول می کشد و سر انجام پس از ۲۰ سال با هم ازدواج می کنند اما پس از ازدواج مشکلات او به شکل دیگری ادامه مییابد.
@litera9
سخن ناشر:
برو دیدبانی بگمار رمانی است با مضمون ضدنژادپرستانه و با همان شخصیتهای کشتن مرغ مقلد که ماجراهای بیست سال بعد از آن داستان را از زبان دختری جوان روایت میکند. اکنون، جین لوئیز بیستوششساله از نیویورک به زادگاهش برمیگردد تا با پدر هفتادودوسالهاش، اتیکس فینچ، ملاقات کند. جین خاطراتش را با هنری کلینتون مرور میکند که دوست و خواستگارش بوده و حالا در دفتر پدرش مشغول به کار است. او در ادامه حقایق تلخی را دربارۀ پدرش و دیگر افراد شهر میفهمد که او را سخت منقلب و افسرده میکند... هارپر لی، از نویسندگان مطرح آمریکایی است که سال ۱۹۶۰ با انتشار اولین رمان خود، کشتن مرغ مقلد، به شهرت جهانی رسید، رمانی که جایزۀ پولیتزر را برایش به ارمغان آورد. برو دیدبانی بگمار، دومین رمان او، تابستان ۲۰۱۵ به دست خوانندگان رسید. این رمان تنها چند ساعت پس از عرضه در رتبۀ نخست فهرست کتابهای پرفروش سایت آمازون قرار گرفت. به گفتۀ نویسنده، این کتاب پیش از کشتن مرغ مقلد نوشته شده است، اما داستان آن بیست سال پس از وقایع کتاب اول اتفاق میافتد. سمانه توسلی که پیش از این ترجمۀ کتابهای لاشۀ شناور و خشونتورزان به چنگش مىآورند را در کارنامۀ خود دارد، برگردانی دقیق از دومین کتاب هارپر لی ارائه داده است.
@litera9
نویسنده این رمان هنری ژان دیوو
ادیب و هنرشناس فرانسوی و دارندهی درجه لورئا از آکادمی فرانسه است.
ژان دیوو در این کتاب نیز به سبک چند اثر دیگر خود سرگذشت هنر نقاشی و پیکرتراشی را در عصر رنسانس ایتالیا و قرن پانزدهم و شانزدهم که از نظر هنری در زبان ایتالیایی به «کواتروچنتو» و «چینکوچنتو» معروف اند به صورت یک رمان خواندنی عرضه می کند که البته «رمان – تاریخ» است و به بیان دیگر تاریخ هنر این عصر در قالب یک رمان سرگرم کننده است. دیوو، پیش از این کتاب، رمان تاریخ های دیگری به نام های «بانوان حومه»، «ویولون های پادشاه» و «امپراتور» نوشته است. این کتاب به شرح روابط هنرمندان بزرگ زمان به ویژه، لئوناردو داوینچی، میکل آنژ، رافائل و دیگران پرداخته است.
مهدی سمسار مترجم و روزنامهنگار ایرانی بود. مهدی سمسار را از پیشگامان روزنامه نگاری نوین در ایران میدانند. وی در سال ۱۳۸۱ در گذشت و خانواده او در بهار ۱۳۸۵ شمسی اهدای جایزهای به نام جایزه امید را به روزنامه نگاران برتر ایران آغاز کردهاند. حدود ۴۰ اثر ترجمه چاپ شده و در حال چاپ از مهدی سمسار باقی ماندهاست.
@litera9
رمان اتاق جیکب که از جمله آثار مهم ادبیات مدرن است، به شیوهای مبهم حول زندگی جیکب فلندرز میگردد و او را از روی بیانات دیگران به تصویر میکشد. شخصیت جیکب، یادآور کوچکترین برادر ویرجینیاست که سال ۱۹۰۶ در حادثهای درگذشت. سرگذشت قهرمان داستان چیزی نیست که بر حسب تاریخ یا شرح حوادث نقل شده باشد. نویسنده در صدد است به کمک شخصیت جیکب، نسل جوان انگلیسی را از خلال جریان طبیعی زندگی به خواننده بشناساند و به این منظور، مشاهده و روایت دوستان و نزدیکان و کسانی را که به نحوی با او آشنایند، مورد توجه قرار میدهد. این رمان از آغاز تا پایان، آبستن احساس دلتنگی و حسرت برای چیزی است که دیگر وجود ندارد. اتاق جیکب، سومین رمان ویرجینیا وولف، نخستین بار در سال ۱۹۲۲ منتشر شد. وولف در نگارش این رمان از شیوههای سنتی روایت فاصله میگیرد و به شیوۀ سیلان ذهن که يكی از روشهای نوین روايت داستان است، روی میآورد.
@litera9
جان مکسول کوتسی
در فوریه سال ۱۹۴۰ میلادی در جنوب آفریقا به دنیا آمد. وی در استرالیا زندگی میکند، در سال ۲۰۰۳ میلادی توانست جایزه ادبی نوبل را از آن خود کند.
کوتسی داستان خود را به سبک داستانهای مهیج قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ آغاز میکند. زنی با یک قایق شکسته به جزیرهای بینام و نشان در میان اقیانوس میرسد. زنی که داستان در ادامه روایت میکند که به دنبال دختر گم کرده خود از انگلستان به برزیل سفر کرده و در راه بازگشت پس از اینکه کشتی به تصرف دزدان دریایی در میآید به دریا انداخته شده و در نهایت نیز به جزیرهای که تنها در آن دو انسان ساکن هستند، میرسد. داستان در ادامه با توصیف جزیره و دو ساکن آن شامل یک سیاهپوست که قادر به تکلم نیست و فردی به نام کروزو که ارباب اوست، ادامه پیدا میکند. کوتسی در این بخش از رمان خود مانند نویسندهای هوشمند که اقتضا خلق این نوع از داستانها را به خوبی فرا گرفته است، با جملاتی کوتاه و توصیفات فراوان از منطقه وقوع داستان خواننده خود را با داستانی هیجان انگیز روبرو میکند، اما درست در اوج این هیجان، کشتیای پیدا میشود و این سه انسان جزیرهنشین را به سمت تمدن و مردم حرکت میدهد و شاهکار کوتسی در خلق رمان «آقای فو» از اینجا به بعد شکل تازهای به خود میگیرد. شخصیتهای رمان کوتسی پس از بازگشت آنها به شهر و دور شدن از جزیرهنشینی که در آنها تنها رقابت با طبیعت معنی دارد و نه انسان، هر یک کنایهوار گوشهای از شرایط حاکم بر دوران تبعیض نژادی را به رخ میکشند و سرگذشت آنها بازتابی است از گوشه گوشه جامعهای که کوتسی درصدد انتقاد از آن است.
خلق صحنههایی همچون آوارگی زن در بازگشت به کشورش و تلاش ناکام او در نگارش داستان زندگیاش در جزیره برای کسب درآمد، خیابان خوابی او و نگاه طماع مردان به وی در کنار حضور تامل برانگیز «فرآیدی» مرد سیاه پوست و زبان بریدهای که با وی از جزیره به انگلستان آمده و طمع بسیاری از مردم را برای تصاحب و فروش وی به عنوان برده برای کسب درآمد تنها بخشی از متن زیبایی است که کوتسی در اولین شکل از روایت خود در «آقای فو» آن را به وجود میآورد. اما در کنار آن، شخصیتپردازی راویان و خلق واگویههای درونی از سوی آنها نیز از دیگر موفقیتهای کوتسی در این رمان است.
نویسنده در ادامه داستانش و روایت زندگی و آوارگی زن و مرد سیاهپوست همراه خود را به زبان نامههایی که وی برای فردی به نام «فو» که قرار است رمانی بر اساس زندگی وی بنویسد، به پیش چشم مخاطبانش میآورد، نامههایی که شامل بارزترین نقطهنظرهای نویسنده درباره جامعه پیرامونی خود است. در کنار آن انتخاب این سبک از نگارش با توجه به سال نگارش رمان و تلاش نویسنده در انتخاب زبان کنایهگونه در اثرش و دور شدن از موضعگیری صریح و رودررو در نوع خود قابل تحسین است. در زمان انتشار رمان «آقای فو» برخی از منتقدان اذعان داشتند که نویسنده در این رمان به موضوع پیوستگی قدرت و زبان و در حقیقت ایجاد امکان سخن گفتن برای مظلوم متمرکز شده است، اما نویسنده این مهم را با شیوهای معماگونه و به دور از فضای سیاسی موجود در زمانه خود نوشته است و شاید از این حیث برای وی نقطه ضعف به شمار آید.
اما کوتسی در پایانبندی رمان خود به نوعی نشان میدهد که وی در آقای فو به چیزی بیش از قواعد مرسوم سیاسی و اجتماعی در زمانه خود برای نوشتن این ماجرا دسترسی داشته است. خود وی در اظهار نظری درباره اینکه چرا داستانش را بر اساس رمان رابینسون کروزوئه که داستانی با حضور و نقش کمرنگ زنان شکل گرفته، نوشته است، میگوید: میان سخن گفتن و سکوت همواره راه سومی وجود دارد و آن ادبیات است.
#تقویم_فرهنگی امروز، ۱۳ تیر ۱۳۹۷
۲۰ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۷۷، صادق چوبک ـ نویسندهی معاصر ایران ـ درگذشت.
صادق چوبک در سال ۱۲۹۵ در بوشهر به دنیا آمد. پدرش تاجر بود، اما او به دنبال شغل پدر نرفت و به کتاب روی آورد. در بوشهر و شیراز درس خواند و در سال ۱۳۱۶ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. صادق چوبک به همراه صادق هدایت، از پیشگامان داستاننویسی مدرن ایران است. از آثار مشهور او، مجموعه داستان کوتاه «انتری که لوطیاش مرده بود» و رمانهای «تنگسیر» و «سنگ صبور» از همه معروفترند. بیشتر داستانهای چوبک، حکایت تیرهروزی مردم است. وی با توجه به خشونت رفتاریای که در طبقات فرودست دیده میشد، به سراغ شخصیتها و ماجراهایی میرفت که هرکدام بخشی از این رفتار را بازتاب میدادند. چوبک آثاری را نیز از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده است که «آدمک چوبی» یا همان داستانهای معروف «پینوکیو» اثر کارلو کولودی از آن جمله است. نثر چوبک به رغم عامیانه بودنش، نثری است زنده، نافذ، با توصیفهای تازه و مؤثر و با پشتوانهای غنی از واژگان مردمی و اصطلاحات و ترکیبات و مثلهای عامیانه و بعضاً محلی از مناطق شیراز و بوشهر. ایجاز توأم با وضوح از مختصات دیگر نثر چوبک است.
این نویسندهی معاصر ایرانی در سال ۱۳۷۳ دست از نوشتن برداشت و راهی انگلستان و آمریکا شد. صادق چوبک در سالهای پایانی عمر بیناییاش را از دست داد و سرانجام در ۱۳ تیر ۱۳۷۷ در ۸۲سالگی در برکلی آمریکا درگذشت.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
#تقویم_فرهنگی امروز، ۴ شهریور ۱۳۹۷
۲۸ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۶۹، مهدی اخوان ثالث «م. امید» ـ شاعر معاصر ـ درگذشت.
مهدی اخوان ثالث در سال ۱۳۰۷ در مشهد به دنیا آمد. از ۱۶ سالگی به شاعری پرداخت و بر اثر تشویق، شوق بیشتری به شعر پیدا کرد. او با نخستین شعرش که دربارهی توحید و یکتایی خدا بود، به انجمن ادبی مشهد راه یافت. اخوان ثالث از ۱۳۲۷ ساکن تهران شد و به دبیری در مدارس پرداخت. او در سرودن شعر به سبک کلاسیک، در قصیدهسرایی و غزلسرایی و در سبک نو، طبعآزمایی کرده است. م. امید مدتی نیز در دانشگاههای تهران زبان و ادبیات فارسی تدریس میکرد. «ارغنون»، «آخر شاهنامه»، «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم»، «پاییز در زندان» و «از این اوستا»، از سرودههای م. امید است. اخوان ثالث از پیشکسوتان شعر امروز فارسی، به ویژه شعر حماسی و اجتماعی است. شعر او ریشه در ادبیات گذشتهی ایران دارد که هم از نظر زبان و هم از نظر مضمون، قوی و پربار است. او در شعرش کلمات زبان محاوره را به راحتی در کنار کلمات ادبیِ فاخر مینشانَد و از این نظر، زبان غنی و خاصّ خود را دارد که در میان شاعران معاصر کاملاً مشخص است.
اخوان ثالث شاعری است دارای طبع و قریحهی توانا که به واسطهی بهرهگیری از فرهنگ ایران و ادب فارسی و آفرینش ترکیبات تازه در شعر، اشعار زیبا و باشکوهی خلق کرده است.
مهدی اخوان ثالث (م. امید)، در ۴ شهریور ۱۳۶۹ در ۶۲ سالگی در تهران درگذشت و در کنار آرامگاه فردوسی در طوس در خاک آرمید.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
کتاب صوتی#
کتاب « پدر عشق و پسر» نوشته سید مهدی شجاعی دربردارنده فرازهایی از زندگی حضرت علی اکبر (ع) است. نکته جالب در رابطه با این کتاب راوی آن است، «پدر، عشق، پسر» از دید «عقاب» اسب حضرت علی اکبر (ع) روایت می شود که با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنه هایی از زندگی حضرت علیاکبر(ع) و شهادتش را روایت میکند ، مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابیمرّه مادر گرامی حضرت علیاکبر (ع) است.
سید مهدی شجاعی در زمینه نثر و داستان آئینی از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و کتاب های زیادی در این زمینه منتشر کرده است که از این میان می توان به کتاب های : «کشتی پهلو گرفته» ،«آفتاب در حجاب»، «سقای آب و ادب» و « پدر عشق و پسر» اشاره کرد.
📗#معرفی_کتاب📗
کتاب « پدر عشق و پسر» نوشته سید مهدی شجاعی دربردارنده فرازهایی از زندگی حضرت علی اکبر (ع) است. نکته جالب در رابطه با این کتاب راوی آن است، «پدر، عشق، پسر» از دید «عقاب» اسب حضرت علی اکبر (ع) روایت می شود که با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنه هایی از زندگی حضرت علیاکبر(ع) و شهادتش را روایت میکند ، مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابیمرّه مادر گرامی حضرت علیاکبر (ع) است.
سید مهدی شجاعی در زمینه نثر و داستان آئینی از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و کتاب های زیادی در این زمینه منتشر کرده است که از این میان می توان به کتاب های : «کشتی پهلو گرفته» ،«آفتاب در حجاب»، «سقای آب و ادب» و « پدر عشق و پسر» اشاره کرد.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com