قناة

کانال کتاب (yortchi) pdf

کانال کتاب (yortchi) pdf
19.2k
عددالاعضاء
1,299
Links
33,058
Files
2,012
Videos
14,818
Photo
وصف القناة
*اگر کتاب یا صوت دروس، حقوق مولف رو نقض کرد، خبر بدید تا حذفش کنیم. We respect the copyright rules درخواست رو پاسخگو نیستم اگر کتابی رایگان باشه در کانال داریم و کتابی که پولی هست باید بخرید كانال پشتیبان @yortchi_bosjin #تبلیغ: @tablighat_yortchi
جلد١
ج 2
⭕️⭕️





💠 گزارشی از وقايع سال قحطى و گرانى

❖ مرحوم آیت‌الله‌العظمی حاج سید احمد زنجانی در کتاب «الکلام یجرّ الکلام» در شرح احوال مردم زنجان در سال قحطی خانمان‌سوز سال1297و1298 شمسی، می‌نویسد: 🔻

📝 از آثار شوم منع زکات، قحطى است. حضرت رسول (صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله‏) مى‏فرمايد كه: «همواره امّت من در خيرند، مادام كه به يكديگر خيانت نكنند و اداى امانت كنند و زكات بدهند؛ و اگر اين ها را نكنند، مبتلا به قحطى مى‏شوند». [کافی، ج2، ص604]
نگارنده، اسمى از قحطى سنه 1288ق(1250ش) شنيده بودم؛ ولى شدّت حمله و تندى باد و صرصر آن را نمى‏فهميدم كه به چه اندازه است؛ تا اينكه در سنه 1335ق(1297ش) و سنه 1336 در ايران، قحطى كه بروز كرد، تندباد آن را ديدم كه چه خانه‏ها را خراب كرد. نگارنده، اجمال گزارشات وطن خودم، زنجان را مى‏نويسم كه خودم ديده‏ام. از اينجا هم حال شهرهاى ديگر، به مقايسه معلوم مى‏شود.

@yortchi_bosjin_pdf

▫️سال اوّل گرانى كه سنه 1335ق باشد، گرچه خشكى سال، تمامى كِشت را خشك و حاصل زراعت را محو و نابود كرد؛ ولى بقاياى سال سابق كه در زواياى انبارها بود، يك درجه تأمين ارزاق عمومى را نموده، نگذاشت مردم كشتار بدهند. آن سال گندم، بهاى يك خروارش، از شصت تومان تجاوز نكرد و حضرات ثروتمندان نيز اعانه جمع كرده، چند باب دكّان خبّازى تهيّه كردند.

براى مردمان بى‏بضاعت سرشماره كرده، بليط دادند كه نان روزانه خودشان را از آن دكّان ها، از قرار مَنى دو قران و دو عبّاسى بگيرند؛ در حالتى كه نان آزاد، دو مقابل آن قيمت داشت.

ولى سال دوم گرانى كه سنه 1336 باشد كه باز خشك‏سالى شد و حاصل زراعت، به كلّى سوخت، بهاى گندم، رو به ترقّى گذاشت. تقريباً به يكصد و شصت هفتاد تومان رسيد.


باز دكّاكين مساعده بودند؛ ولى غلّه به قدر كفايت نداشتند. قرار دادند كه به هر يك خروار آرد، مقدارى سيب زمينى داخل نمايند. چندى هم بدين‏منوال گذشت ولكن ديدند كه اين نان، در مردم توليد ناخوشى نمود. بنا گذاشتند كه به نسبت نان، سيب زمينى را جدا بدهند؛ تا در آخر امر، غلّه تمام شد.

▫️لشگر گرانى، با نيروى تمام حمله كرد، زمام اختيار از دست همه رفت. هر روز، صد نفر بلكه احصائيّه مرده‏ها در روز، به يكصد و سى رسيد.



از خون ذبايح، يك قطره به زمين نمى‏ريخت؛ بلكه در ظرف ها گرفته، مى‏خوردند.


استخوان خردكرده مى‏خوردند. در ميان سرگين، اگر دانه جو بود، جمع كرده، مى‏خوردند. در خارج شهر هم كسى، بچّه خود را كشته، خون و گوشتش را خورده بود.

خدا چنين روزگار را نياورد و تاريخ، چنين گفتار را ننگارد. روزگار خيلى سختى بود. اوائل سنه 1337 نيز حال بدين‏منوال بود تا اينكه حاصل به دست آمد، مضيقه بر طرف شد. عدّه متوفّات از گرسنگى، از اوّل شهر و دهات كه به شهر ريخته بودند، به موجب احصائيّه، به هيجده هزار نفر رسيد.

▫️يك مقدّمه در سال قبل، سنه 1334 اتّفاق افتاده بود كه آن هم بى‏نهايت تأثير در قحطى نمود. در جنگ بين المللى سابق، قشون و مملكت روسيّه، به مقدارى آذوقه محتاج شده بودند؛ محمّد ولي خان سپهدار كه بعد، ملقّب به لقب سپهسالارى گرديد تابع دولت روس بود، از جانب آن دولت، مأمور به تأمين آذوقه آن ها گرديد.

او به جبر و اكراه، مالكين خمسه (زنجان) را وادار نمود كه سى هزار خروار گندم به او بدهند.
قيمت گندم، آن روز، خروارش، دوازده تومان بود؛ ولى آن ها از قرار چهارده تومان تسعير كردند. اين دو تومان فرق معامله، مالكين را راضى كرد كه بدون زحمت در اندك زمان، مقدار مذكور را به تحويل روسيّه دادند؛ و الّا، اگر آن گندم در خمسه موجود بود، سلاح مدافع بود؛ نمى‏گذاشت كه سپاه قحطى، اين قدر آسيب به اهالى خمسه بزند.

▫️الآن آن‌هائى كه بعد از سال گرانى، به عرصه وجود يا به مرحله ادراك قدم گذاشته‏اند، قدر نان را نمى‏دانند، و نمى‏دانند اين نان كه در خوردنش ناز مى‏كنند چه موقعيّتى دارد.


آن‌ها به جاى خود، ماها كه آن روزگار را ديده و به اهمّيّت آن ايمان آورده‏ايم، هيچ آن را بوسيده، بالاى چشم مى‏گذاريم، احترام از آن مى‏كنيم، شكر معطى آن را به جاى مى‏آوريم؟! حاشا!
نگارنده در همان سال كه چند لقمه نان ـ اسماً نان بود، داراى چندين جور خليط ـ در سر سفره حاضر مى‏كردم، اوّل، سجده شكر به جا مى‏آوردم بعد، دست به سوى آن دراز مى‏كردم و مدّت‌ها هم بعد از بر طرف شدن غائله قحطى و فراوانى ارزاق، همين‏طور بودم؛ تا اينكه باز فراموش كردم.


البتّه ماهى مادام كه در آب است، قدر را نمى‏داند. وقتى قدر آن را مى‏فهمد كه در خشكى تپيدن بگيرد!


گروه تراثی



@yortchi_bosjin_pdf


@yortchi_bosjin_pdf
Constructing Nationalism in Iran: From the Qajars to the Islamic Republic
🖊 Meir Litvak

https://t.me/AmirNematiLimaee
.
صفحه ی اول از نسخه

گروه دیوار

با تشکر از
سرکار خانم دکتر لیلا عبدی

از اقای حسنی بخاطر ارسال این فایل سپاسگزارم
🔽🔽

@yortchi_bosjin_pdf
شرح باب حادی عشر - کلام - مخطوط - شیخ احمد حججی . در برگ ۷۳ کتاب شرح ایساغوجی است
صلحنامه ترکی سال ١٦٣٩ بين دولتين صفوی و عثمانی

🔽🔽

@yortchi_bosjin_pdf
اماننامه ترکي شاه عباس دوم صفوی