ْزرارة بن أعين به حضرت صادق (ع) گفت كه مردي از فرزندان عبدالله بن سبأ قائل به تفويض است. امام پرسيد تفويض چيست؟ زرارة بيان نمود كه آن شخص قائل است كه خداوند محمّد (ص) و علي (ع) را خلق كرد سپس امر را به آندو تفويض كرد، پس آن دو خلق كردند و رزق دادند و حيات بخشيدند و ميراندند. حضرت صادق (ع) گفت: دروغ گفت اين دشمن خدا، هنگامي كه به سوي او بازگشتي بر او اين آيه كه در سورة الرعد است را بخوان ( أم جَعلوا لله شُركاء خَلَقوا كَخَلقه فَتَشابه الخلقُ عليهم قُل الله خالقُ كُلِّ شيء و هو الواحدُ القهّار ) (آيه 16)
شيخ صدوق، الاعتقادات، ص 100
یادداشت تاریخی با ارزش دیگری از قحطی سال 1287
متن زیر از روضه خوان است که گوشه ای از مصایب قحطی سالهای 1287 ـ 1288 ق را بیان کرده است. چنان که اشاره کردم، این قحطی یکی از بزرگترین قحطی های تاریخ ایران در چهار قرن گذشته است، به طوری که بیش از نیمی از جمعیت ایران کاسته شد. این روضه خوان، قحطی را از زاویه دید و شغل خود بیان کرده است:
مردم در امر دین خصوصا در تعزیه داری، بسیار بی موالات و بی باک شده اند، زیرا که در سنه 1287 قحط و غلاء عظیمی در بلاد اسلام بلکه در بلاد کفر هم روی نمود، از قراری که از عامه ناس مسموع شد، در ارض اقدس و در مشهد مقدس، روزی تقریبا صد نفر از درد مجاعه و گرسنگی می میرند، بلکه یزد و اصفهان هم بد تعریف می کردند.
در پایتخت ایران که طهران و معروف به ناصریه است، بسیاری از گرسنگی مردند و ضعف می کردند، اگرچه سلطان السلاطین کمال سعی و اهتمام را فرمودند تا نان فراوان شد.
مقصود این است که با وجود این گرانی و قحطی، مظنون بود که [مردم] در محرم و صفر کمتر روضه خوانی و تعزیه داری خواهند نمود. برخلاف ظن ما اتفاق افتاد. بعضی می گفتند اگر امسال تعزیه و روضه نخوانیم، مردم خواهند گفت که سال گرانی ترک کرد. و اغلب فراش و سرباز در [جلوی] خانه های روضه خوانی گذاردند که هرگاه فقیری خواست وارد شود نگذارند.
آنهایی که هر سال اطعام می کردند، آن سال را ندادند. به چایی و شربت قناعت کردند. حتی روزی وارد بر مجلس شدم، دیدم هرگاه فقیری به آن حجره که ما بودیم می آمد، منع می کردند! حتی اگر نشسته بود حرکتش می دادند به اطاق دیگر منزل می دادند. نتوانستم متحمل شوم. خدّام را از این عمل شنیع منع کردم. ممنوع نشدند. با خود گفتم، ببینم آخرش چه خواهد شد، گویا اطعام می نمایند، بعد از روضه، شربت دادند و از برای فقرا نبردند. معلوم شد که از برای شربت بود که حرکت می دادند فقرا را، مبادا یک پیاله شربتی میل کنند. این مطلب را دیدم، حالم منقلب شد. در همان مجلس این مطلب را نوشتم که درست تعزیه داری نمایند.
و از قضایای اتفاقیه در این سال مذکور، بشدتی به بنده روی نمود که اغلب کتابهای بنده به بیع شرط رفت و شغل بنده هم ذاکری و روضه خوانی بود تا آن سال به کسی رو نینداختم و در خصوص خواندن، حاجت نخواستم. آن سال واجب شد. به خدمت بعضی عرض کردم که مقروضم و کتابهایم مرهون است! اسم فقر را که شنیدند گویا ابرص بودم، فرار کردند از بنده. نه منحصر به بنده بود هر جا روضه خوان فقیر بود، محروم کردند. ای مردم تا بتوانید دست فقرا را بگیرید که رضای خدا و رسول (ص) و آله در فقراست.
@jafarian1964
⭕️⭕️
#شخصیت_شناسی
♻️ثابت بن دینار، ابوحمزه الثمالی الازدی
🔹ابوحمزه ثمالی نامی آشنا برای تمام شیعیان است. شهرت فراوان ایشان به دلیل نقل دعای پرمغز و زیبایی است که به نام ایشان معروف شده است اما ابوحمزه عالمی بزرگ و راوی جلیل القدری است که محضر چهار امام را درک و از ایشان روایت کرده است.
نام ایشان ثابت و نام پدرش دینار و کنیهاش ابوحمزه و کنیه پدر ایشان ابوصفیه میباشد از این رو در اسناد روایات با عناوین زیر از ایشان یاد شده است:
• ثابت بن دینار،
• ابوحمزه،
• ابوحمزه ثابت بن دینار الثمالی،
• ابوحمزه الثمالی،
• ثابت الثمالی،
• ثابت بن ابیصفیه
• و الثمالی.
🔹ایشان از امام سجاد و امام باقر و امام صادق و امام کاظم(ع) نقل روایت کرده است که بیشترین روایات ایشان از امام باقر(ع) میباشد.
نجاشی(1) و شیخ طوسی(2) و شیخ صدوق در مشیخه فقیه(3) ایشان را توثیق کردهاند. کشی به سند خود از امام رضا(ع) روایتی نقل میکند که ایشان ابوحمزه را سلمان زمان خود میداند که محضر چهار امام را درک نموده است.(4) این روایت و مانند آن دلالت بر جلالت قدر ایشان دارد.
⛔️ امام کشی در رجال خود دو روایت نقل کرده که حکایت از شارب نبیذ بودن ایشان دارد اگر چه در اواخر عمر توبه کرده و این کار را ترک نموده است.
🔰آیت الله خویی(ره) این دو روایت را نمیپذیرند(5) :
1️⃣زیرا یکی از این روایات که وی را متهم نموده است به نقل از علی بن الحسن میباشد. محقق خویی(ره) میفرمایند علی بن الحسن ابوحمزه را درک نکرده است در نتیجه خبر او از روی حس نیست بلکه نقل او بر اساس شنیدههایش میباشد و امکان دارد از شخص غیر قابل اعتمادی شنیده است یا این که ایشان نبیذ حلال مینوشیده و او گمان کرده که حرام است.
2️روایت دوم را هم مرسله یا موضوعه میدانند به دلیل این که در این روایت محمد بن الحسن بن الخطاب قضیهای را از ملاقات خود با ابوحمزه نقل میکند در حالی که او از اصحاب امام جواد و امام هادی و امام عسکری(ع) میباشد و طبقه او با طبقة ابوحمزه که متوفای 150 ق. میباشد همخوانی ندارد و بدین ترتیب ایشان را مبرّا از این اتهام میدانند.
[https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
منبع
1- رجال النجاشي/باب الثاء/115
2- فهرست الطوسي/باب الثاء/باب ثابت/105
3- من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 444
4- رجال الكشي/الجزءالأول/الجزءالسادس/485
5- معجم رجال الحديث ج : 3 ص : 389
#علم_رجال #رجال_شناسی #رجال #ابوحمزه_ثمالی
♻️〽️♻️〽️♻️〽️♻️〽️
[https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
🔷اولیائی که خضر علیه السلام آنها را نمی شناسد🔷
📜از خضر شنیدم که گفت:هیچ روزی نیست که با خود می گویم:در زمین خدای را ولیّی نیست جز آنکه او را دیده و مصاحبت کرده ام،پس برایم اتفاق می افتد که در همان روز با ولیّی مصاحب می شوم که پیش از این نمی شناختمش.
باز از او(خضر) شنیدم که گفت:روزی با شخصی مصاحب شدم که نمی شناختمش،به من گفت:درود بر تو ای خضر! بدو گفتم:مرا از کجا می شناسی؟گفت خداوند تو را به من شناسانید، پس دانستم که خدای را بندگانی است که خضر را می شناسند و خضر آنان را نمی شناسد.
📘فتوحات مکیه،باب۳۴۹:معرفت منزل گشودن و بستن درها،دفتر بیست و سوم از فتح مکی
https://t.me/JAMEOLASRAR110
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۸ ]
✔️ «حنظلة بن اسعد»
🔹حنظلة بن اسعد شبامی، یار باوفای امام حسین(ع) و شهید کربلا از قبیله هَمْدان است.
او از چهرههای سرشناس و شجاع شیعۀ کوفه و سخنوری فصیح و قاری قرآن بود. حنظله فرزندی به نام علی داشت که مورّخان از وی خبر نقل کردهاند.
به گفته ابو مخنف: زمانی که حسین(ع) وارد سرزمین کربلا شد، حنظله خدمت آن بزرگوار رسید و امام قبل از درگیری، نامهای را توسط وی به عمر سعد فرستاد.
روز عاشورا نزد امام آمد و مقابل آن بزرگوار ایستاد و خطاب به سپاه کوفه آیات ذیل را تلاوت کرد:
ای قوم! من از [روزی] مثل روز احزاب بر شما میترسم. [از سرنوشتی] نظیر سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که پس از آنها [آمدند.] و [گرنه] خدا بر بندگان [خود] ستم نمیخواهد.
و ای قوم! من بر شما از روزی که مردم، یکدیگر را [به یاری هم] ندا درمیدهند بیم دارم؛ روزی که پشتکنان باز میگردید [در حالی که] برای شما در برابر خدا هیچ حمایتگری نیست؛ و هر که را خدا گمراه کند او را راهبری نیست. (غافر/ ۳۳-۳۰)
▫️آنگاه گفت: مردم! حسین را نکشید که: «خداوند شما را به عذابی [سخت] هلاک کند و هر که دروغ بندد نومید میگردد» (طه/۶۱)
🔅امام(ع) فرمود: ای پسر اسعد! خدا تو را رحمت کند. این مردم، هماندم که دعوت حقّت را نپذیرفتند و حمله کردند که تو و یارانت را بکشند، مستحقّ عذاب شدند، چه رسد به حال که برادران نیکوکارت را کشتهاند.
▫️حنظله عرض کرد: راست گفتی، فدایت شوم. شما از من داناتر و در خواندن دشمن به حقّ شایستهتری! آیا اکنون وقت آن نرسیده به دیدار پروردگار بشتابم و به برادران خویش بپیوندم؟
🔅حضرت فرمود: «سوی ملک جاودان روان شو که از دنیا و آنچه در آن است بهتر است.»
▫️حنظله گفت: «سلام بر تو ای اباعبداللَّه، درود خدا بر شما و خاندانت باد. خدا ما را در بهشت به یکدیگر بشناساند.»
🔅امام فرمود: آمین، آمین.
آنگاه حنظله شمشیر کشید و بر دشمن پیش تاخت، تا اینکه وی را محاصره کرده و به شهادت رساندند. رضوان اللّه علیه
💠 از او در زیارت منسوب به ناحیه مقدّسه و رجبیّه چنین یاد شده است:
«السلام علی حنظلة بن اسعد الشبامی»
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
☀️ پا به پای آفتاب ☀️
✔️ در مجلس یزید... [ ۶ ]
▪️الإرشاد، به نقل از فاطمه دختر امام حسين(ع): هنگامى كه پيشِ روى يزيد نشستيم، مردى سرخ رو [و کبودچشم] از شاميان برخاست و گفت: اى امير مؤمنان! اين دختر را (منظورش من بودم) به من ببخش.
بر خود لرزيدم و گمان كردم كه اين، بر ايشان رَواست. لباس عمّه ام زينب(س) را گرفتم و او مى دانست كه اين نمى شود.
عمّه ام به آن مرد شامى گفت: به خدا سوگند، خطا كردى و پَستى نشان دادى. به خدا سوگند، اين، نه حقّ توست و نه حقّ يزيد.
يزيد خشمگين شد و گفت: تو خطا كردى. اين، حقّ من است و اگر بخواهم چنين كنم، مى كنم.
زينب(س) گفت: به خدا سوگند هرگز! خداوند اين حق را براى تو ننهاده است، مگر آن كه از دين ما خارج شوى و به دين ديگرى بگروى.
يزيد از خشم، عقل از سرش پريد و گفت: با اين گونه سخن، با من رويارو مى شوى؟! آنانى كه از دين خارج شده اند، پدر و برادرت هستند.
زينب(س) گفت: تو و جدّ و پدرت، اگر مسلمان باشيد، به دين خدا و دين پدرم و دين برادرم، هدايت شده ايد.
يزيد گفت: اى دشمن خدا! دروغ گفتى.
زينب(س) گفت: تو اميرى و به ستم، ناسزا مى گويى و به قدرتت [و نه بُرهانت] چيره اى.
يزيد ناچار ماند و ساكت شد.
آن شامى دوباره گفت: اين دختر را به من ببخش.
يزيد با خشم به او گفت: دور شو! خداوند با مرگ به زندگى ات پايان دهد!
📚 الإرشاد: ج۲ ص۱۲۱، الأمالي للصدوق: ص۲۳۱، الاحتجاج: ج۲ ص۱۳۱، روضة الواعظين: ص۲۱۱ ، بحار الأنوار: ج۴۵ ص۱۳۶؛ تاريخ الطبري: ج۵ ص۴۶۱، المنتظم: ج۵ ص۳۴۳، تاريخ دمشق: ج۶۹ ص۱۷۷، دانشنامه امام حسین(ع): ج۸ ص۲۹۳
#بعد_از_عاشورا #امام_حسین #سفر_شام
🍀
☀️ پا به پای آفتاب ☀️
✔️ در مجلس یزید... [ ۶ ]
▪️الإرشاد، به نقل از فاطمه دختر امام حسين(ع): هنگامى كه پيشِ روى يزيد نشستيم، مردى سرخ رو [و کبودچشم] از شاميان برخاست و گفت: اى امير مؤمنان! اين دختر را (منظورش من بودم) به من ببخش.
بر خود لرزيدم و گمان كردم كه اين، بر ايشان رَواست. لباس عمّه ام زينب(س) را گرفتم و او مى دانست كه اين نمى شود.
عمّه ام به آن مرد شامى گفت: به خدا سوگند، خطا كردى و پَستى نشان دادى. به خدا سوگند، اين، نه حقّ توست و نه حقّ يزيد.
يزيد خشمگين شد و گفت: تو خطا كردى. اين، حقّ من است و اگر بخواهم چنين كنم، مى كنم.
زينب(س) گفت: به خدا سوگند هرگز! خداوند اين حق را براى تو ننهاده است، مگر آن كه از دين ما خارج شوى و به دين ديگرى بگروى.
يزيد از خشم، عقل از سرش پريد و گفت: با اين گونه سخن، با من رويارو مى شوى؟! آنانى كه از دين خارج شده اند، پدر و برادرت هستند.
زينب(س) گفت: تو و جدّ و پدرت، اگر مسلمان باشيد، به دين خدا و دين پدرم و دين برادرم، هدايت شده ايد.
يزيد گفت: اى دشمن خدا! دروغ گفتى.
زينب(س) گفت: تو اميرى و به ستم، ناسزا مى گويى و به قدرتت [و نه بُرهانت] چيره اى.
يزيد ناچار ماند و ساكت شد.
آن شامى دوباره گفت: اين دختر را به من ببخش.
يزيد با خشم به او گفت: دور شو! خداوند با مرگ به زندگى ات پايان دهد!
📚 الإرشاد: ج۲ ص۱۲۱، الأمالي للصدوق: ص۲۳۱، الاحتجاج: ج۲ ص۱۳۱، روضة الواعظين: ص۲۱۱ ، بحار الأنوار: ج۴۵ ص۱۳۶؛ تاريخ الطبري: ج۵ ص۴۶۱، المنتظم: ج۵ ص۳۴۳، تاريخ دمشق: ج۶۹ ص۱۷۷، دانشنامه امام حسین(ع): ج۸ ص۲۹۳
#بعد_از_عاشورا #امام_حسین #سفر_شام
🍀
☀️ پا به پای آفتاب ☀️
✔️ رؤياى سَكينه عليها السّلام
لهوف، به نقل از سَكينه سلام الله علیها:
روز چهارم اقامتمان [در شام]، در عالم رؤيا ديدم كه:
...زنى سوار بر هودج است و دستش را بر سرش نهاده است.
از [نامِ] او جويا شدم.
به من گفتند: فاطمه دختر محمّد، مادر پدرت است.
گفتم: به خدا سوگند، به سوى او میروم و آنچه را كه با ما كردهاند، به او خواهم گفت.
بلافاصله، به سوىش دويدم تا به او رسيدم و پيشِ رويش ايستادم و میگريستم و میگفتم:
اى مادر! به خدا سوگند، حقّ ما را انكار كردند.
اى مادر! به خدا سوگند، جمع ما را پراكنده كردند.
اى مادر! به خدا سوگند، حريم ما را ناديده گرفتند و حلال شمردند.
اى مادر! به خدا سوگند، پدرمان حسين را كُشتند.
او به من گفت: «اى سَكينه! دلم را پاره كردى و جگرم را سوزاندى.
اين، پيراهن پدرت حسين است كه آن را از خود دور نمیكنم تا با آن، خدا را ديدار كنم!»
📚 الملهوف: ص۲۲۰، مثير الأحزان: ص۱۰۴، بحار الأنوار: ج۴۵ ص۱۴۱، دانشنامه امام حسین علیه السلام : ج۸ ص۳۵۵
#بعد_از_عاشورا #امام_حسین #سفر_شام
🍀
🌷🌷🌷
مخنف می گوید :
چون سر حسین ( ع ) را به سمت الجصاصه بردند
و از تکریت عبور کردند به دیر مسیحیان رسیدند
راهب دیر از آنان پرسید که این سر از آن کیست ؟
گفتند از آن کسی که بر امیرمومنان یزید بن معاویه خروج کرده است
راهبِ جوانی آن جا بود به پیر دیر گفت :
این سر فرزند دختر پیامبر مسلمانان است .
پیر گفت : زنهار! برو و ناقوس های دیر را به صدا دربیاور تا خدا و خلقش بدانند که ما بری از این مسلمانانیم که بر فرزند پیامبرشان نیز رحم ندارند !
" تاریخ طبری به نقل از مقتل ابی مخنف "
#آفتاب_کربلا👇
☀️@AftabeKarbala
#قطع_رحم
✍امام علی(علیه السلام) در خطبهاش فرمودند:
✅ به خداوند پناه میبرم از گناهانی که نیستی را نزدیک میکند. یک نفر گفت آیا گناهانی هست که فناء را نزدیک کند؟ فرمودند: بله قطع رحم.
💥به درستی که خانوادهای که با هم جمع شوند و مواسات نمایند با یکدیگر، خداوند رزق آنها را زیاد میفرماید. و خانوادهای که از هم جدا شوند و از یکدیگر ببرند خداوند ایشان را از توسعه در رزق و طول عمر محروم میفرماید هر چند اهل تقوی باشند!
📚 گناهان کبیره، اثر آیت الله دستغیب،ص۱۴۱
✨﷽✨
جالبه اگه دوست دارین گناه کنین بخونین !!
✍فردی نزد امام حسین(ع)آمد و گفت:
من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم! امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است) امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد. مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است) امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت:نمی توانم چیزی نخورم...
امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو. مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند. امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن، مرد فکری کرد و گفت: نمی شود. امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟ او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست.
📚بحار الانوار؛جلد78؛صفحه؛126
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
https://telegram.me/joinchat/AAAAAE7XYciaiM_s4AlFoQ
#حدیث_روز
● با ما باش !
❖ سلیمان جعفری نقل کرده است که شنیدم حضرت ابوالحسن [امام کاظم یا امام رضا عليهماالسلام] به پدرم فرمود: چرا تو را همنشین عبدالرحمن بن يعقوب مىبینم؟
وی در پاسخ گفت: او دایى من است.
امام فرمود: او سخنان نامناسبی درباره خداوند مىزند، خدا را توصف مىكند (به صورت و اوصاف جسم) با اينكه خداوند قابل توصیف نیست پس یا با او همنشین باش و ما را ترك كن و یا با ما همنشین باش و از او دورى كن.
پدرم گفت: او هر عقیده اى دارد و هر چه مى گوید، چه مسؤولیتی برای من دارد؟ با اینكه من به عقیده او اعتقاد ندارم.
حضرت فرمود:🔻
آیا نمى ترسى كه بلایى به او برسد و دامن شما را هم بگیرد؟!
آیا از این داستان اطلاع ندارى كه شخصى از یاران حضرت موسى علیهالسلام بود، ولى پدرش از یاران فرعون بود، هنگامى كه لشکر فرعون به حضرت موسى (ع) رسید از ایشان جدا شد تا پدرش را نصیحت کند. حضرت موسى (ع) به آنها برخورد کرد در حالی كه با هم [درباره عقیدهشان] ستیزه و جرّ و بحث میکنند، تا اینكه آن دو به كنار دریا رسیدند، و هر دو با هم غرق شدند.
وقتى خبر به حضرت موسى (ع) رسید، از جبرئیل درباره آن جوان پرسید.
جبرئیل گفت: او غرق شد در حالیکه رحمت خدا شامل حال اوست و به عقیده پدرش باور نداشت ولى چون عذاب فرود آید از کسی كه نزدیك گنهكار است، دفاعى نشود!
#همنشینی_با_گناهکار #بلا
#حضرت_موسی (ع) #اعتقاد #عقیده
📚 أمالي شیخ مفيد، ص:112
@shobeiryzanJani
صفحه ای از کتاب سيد جواد طباطبایی (درآمدی بر تاريخ انديشه سياسی در ايران). آقای طباطبایی می گويد که در کلام شيعی خدا "به لطف" به پيامبر خود دستور داده است که امامی را به عنوان جانشين نصب کند. گويا ايشان معنای کلمات متکلمين شيعه همچون خواجه را که می گويد:« وجوده لطف وتصرفه لطف آخر وعدمه منّا » متوجه نشده اند و اينکه وجود و تصرف امام "لطف" است را اين جور برداشت کرده اند که خدا لطف می کند و به پيامبر می گويد جانشين تعيين کن. غريب جداً. خود نصب امام از سوی خداوند و وجودش (و تمکين و تصرفش) در جامعه لطف است در حق مکلّف و نه اينکه خداوند لطف کرده و به پيامبرش دستور داده امام را نصب کند. روشن است که "لطف" در معنای خاص کلامی و نه معنای تحت اللفظی از سوی متکلمان شيعه در اين سياق به کار رفته. بد نيست اصلاح شود.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام کانال پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ ) تقدیم می کند ؛
⚫️برخی از پرسش و پاسخ های برگزیده پیرامون امام حسن علیه السلام ؛
١_ فلسفه صلح امام حسن علیه السلام با معاویه چه بوده است ❕
⚫️ https://t.me/Rahnamye_Behesht/4353
٢ _ آیا دریافت خراج و پول توسط امام حسن علیه السلام از معاویه در جریان صلحشان واقعیت دارد❕
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/6635
٣_ آیا صحیح است که جعده به دستور معاویه به امام حسن مجتبی علیه السلام سم داده است ❕
⚫️ [https://t.me/Rahnamye_Behesht/5167
٤ _ چرا امام حسن علیه السلام در انتخاب همسر توجه نکردند و با جعده ازدواج کردند مگر علم غیب نداشتند❕
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/4846
٥ _ آیا روایاتی که می گوید امام حسن علیه السلام همسران زیادی می گرفت و طلاق می داد صحیح است❕
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/14869
⚫️ https://t.me/Rahnamye_Behesht/5715
٦ _ آیا داستان ازدواج های متعدد امام حسن علیه السلام و طلاق آن ها قابل قبول است ❕
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/4502
٧ _ در قرآن آمده است که همه اموال خود را نباید بخشید تا به خانواده فشار آید چرا امام حسن سه مرتبه تمام اموال خود را به فقرا بخشید ❕
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/2300
٨ _ آیا جریان تیر باران شدن جنازه مطهر امام حسن علیه السلام توسط عایشه واقعیت دارد ❕
⚫️[https://t.me/Rahnamye_Behesht/5167
٩ _ چرا امام حسن با وجود آگاهی غیبی از سم تهیه شده توسط جعده خورد ❕آیا این خود کشی محسوب نمی شود ❕
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/7687
١٠ _ از روحانیون و مداحان زیاد شنیده ایم که می گویند وقتی امام حسن مسموم شد ، ایشان از شدت جراحت جگرشان را تکه تکه شده استفراغ کردند ❗️چگونه می توان چنین سخنی را قبول کرد در حالی که جگر در مجرای گوارش انسان نیست که استفراغ شود ❕
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/8994
١١ _ یکی از کانال های ضد دین می گوید امام حسن و امام حسین مانند دختران در گوش خود گوشواره می کردند ❗️آیا این مطلب واقعیت دارد ❕❕
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/7737
١٢ _ اگر رقص حرام است چگونه در روایات آمده است که حضرت زهرا امام حسن و امام حسین را می رقصانده است ❗❗️
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/6974
١٣ _ این که در روایاتی آمده که وقتی امام حسن و امام حسین کشتی می گرفتند پیامبر امام حسن رو #تشویق می کرد چه معنایی دارد ❗️این یعنی امام حسن نزد پیامبر از امام حسین محبوب تر بوده ❕❕
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/8871
١٤ _ آیا امام حسن علیه السلام در فتوحات خلفا شرکت کردند ❕
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/3347
١٥ _ امام حسن علیه السلام از دیدگاه معاصران و اندیشمندان و مورخان اهل سنت ❗️
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/11744
١٦ _ مطلب زير بخشي از سخنان اقاي دکتر حسن روحاني هست که در تاريخ چهارشنبه 23 مهر 1399 به نقل از ايشان در پايگان اطلاع رساني رياست جمهوري بارگزاري شده است. وقتی برخی از اصحاب امام حسن آمدند با زبان معترضانه که چرا قبول کردید و چرا صلح کردید؟ چرا در برابر طرف مقابل پیمان را امضا کردید؟ حضرت فرمود: "انی رأیت هوی معظمالناس علی الصلح"، گفت؛ جامعه اسلامی که شما 10 نفر نیستید شما 20نفری که اینجا پیش من آمدید دنیای اسلام نیستید من در مسجد برای مردم سخنرانی کردم و دیدم اکثریت قاطع جامعه صلح میخواهند و وقتی مردم این را میخواهند صلح را انتخاب میکنم.... به موقع باید بایستیم و بجنگیم به موقع باید صلح کنیم. ❗️
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/12753
١٧ _ معاند می گوید امام حسن و امام حسین ع به شام رفتند و با معاویه بیعت کردند و رابطه آنان با معاویه خوب بوده است ❗️
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/12553
١٨ _ ملحد می گوید ابن خلدون شیعی در تاریخش نقل کرده است که امام حسن و امام حسین علیهما السلام در لشکری که قصد فتح آفریقا را در زمان عثمان داشتند ، شرکت داشته اند ❗️
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/12485
١٩ _ طبق روايت كتاب الامامة و التبصرة تأليف ابن بابويه القمى :
به علت صلح امام حسن (ع) با معاويه از طرف خداوند مقرر شد كه فرزندان امام حسن از امامت محروم شوند و امامت در نسل فرزندان امام حسين (ع) قرار گرفت .شیعیان متن روایت را تحریف کردند ❗️❗️❗️
https://t.me/Rahnamye_Behesht/15008
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
Ayat Peyman:
سلام بر پیامبری که:
اسوه حسنه و الگوی برتر تمام بشر است ، سلام بر خاتم رسل و اشرف خلائق که خداوند او را به خلق عظیم ستوده است زیرا ؛
روزی شتری را دید که زانوهایش بسته شده و هنوز بار سنگینی برروی آن است . گفت به صاحب شتر بگویید خود را برای مواخذه خداوند در روز قیامت آماده کند
کافری را که در جنگ اسیر شده بود، آزاد کرد زیرا اعتقاد داشت که او مرد خوش اخلاقی است که همواره با عفت رفتار می کند
مردی بادیه نشین در زمانی که او در مدینه هم پیامبر و هم حاکم بود، به سراغش آمد و یقه او را گرفت که باید خرماهایی که از من قرض گرفته بودی، برگردانی. اصحاب عصبانی شدند و خواستند با آن مرد برخورد کنند. پیامبر برآشفته شد و گفت شماها باید طرف صاحب حق را بگیرید. من برای همین مبعوث شده ام تا هرکسی بتواند حق خود را از حاکم بدون لرزش صدا بگیرد
گفت اگر در حال کاشتن نهالی بودید و علائم روز قیامت فرا رسید، به کار خود ادامه دهید و نهال را بکارید
گروهی از اصحاب خود را برای تبلیغ اسلام به منطقه ای دیگر فرستاد. قبل از سفر از او پرسیدند تا چگونه این کار را انجام دهند. گفت تعلیمشان دهید و آسان بگیرید. سه بار از او این را پرسیدند و هر بار جواب همین بود
بارها گفت که بر مردم آسان بگیرید زیرا مبعوث نشده ام تا آن ها را به زحمت بیاندازم
گفت مبادا قبل از ذبح گوسفند، در جلوی چشمان گوسفند چاقو را تیز کنید. بدانید که حیوان هم می فهمد ،حق ندارید در دل حیوان غصه بیاندازید
گفت زنی به بهشت رفت و تنها کار خوبش این بود که به گربه ای غذا می داد
روزی مردی را دید که ژولیده است. گفت آیا در خانه ات روغن نبود تا با آن موهای خود را مرتب کنی؟
گفت اسراف همیشه حرام است مگر برای خرید و استفاده از عطر. خودش همیشه عطر گل بنفشه می زد و در سفر هم همواره آن را با خود می برد
می گفت ریش های خود را کوتاه نگه دارید زیرا به تمرکز و حافظه تان می افزاید
در زمانی که قدری با کفار صلح شده بود. به قصد خریدن زمینی در منطقه خوش آب و هوای طائف، عازم انجا شد. چند روز بعد برگشت و گفت که قبلا همه زمین ها را مردم خریده اند... نخواست بعنوان حاکم به زور چیزی را تصاحب کند
در زمانی که دختران سنگسار می شدند،دختران خود را برروی زانو می نشاند و در جلوی دیگران آن ها می بوسید تا محبت را بیاموزند. از او پرسیدند فرزند پسر بهتر است یا دختر؟ گفت هر دو خوبند اما دختر ریحانه است، برگ گل است.
وقتی پسرش ابراهیم در سن خردسالی فوت کرد، بسیار گریست. گفتند چرا اینقدر بی تابی می کنی؟ گفت گریه از رحم است. کسی که رحم ندارد، خدا هم به او رحم نمی کند
هنگام دفن پسرش ابراهیم، کسوف شد. همه مردم این را بدلیل مصیبتی دانستند که به پیامبر وارد شده، حتی کفار هم کم کم داشتند ایمان می آوردند اما او از این موقعیت استفاده نکرد. به بالای منبر رفت و گفت: خورشید نه برای من و نه برای هیچ کس دیگر نمی گیرد و نخواهد گرفت. خورشید گرفتگی نشانه قدرت خداوند است
روزی در حال عبور از حاشیه شهر به گروهی یهودی برخورد که در حال ساز زدن و خواندن بودند، او را به بزم خود دعوت کردند و او پذیرفت. شخصی از اصحاب او را دید و به یهودیان حمله کرد که چرا با این کار به پیامبر خدا اهانت می کنید. پیامبر بر آشفت و به صحابی گفت که آن ها قصد محبت داشته اند و باید از آن ها عذر بخواهد
گل را می بویید و می گفت که این بوی بهشت است و باید به گل ها و درخت ها احترام بگذارید
به او گفتند این که در قرآن آمده است که مسیحیان و یهودیان، کشیشان و احبار (علمای دین یهود) را به جای خدا می پرستند، به چه معنا است؟ گفت همین که حرف های علمای دین خود را به عنوان حرف خدا می پذیرند و تحقیق نمی کنند، یعنی پرستش. به اصحاب گفت که هر چه بر سر یهود و مسیحیت آمده، بر سر امت من هم خواهد آمد و زمانی می رسد که آن ها نیز، علمای دینشان را بجای خدا بپرستند
او پیام آور اسلام بود
رحمة للمومنین، رحمه العالمین بود.
مهم نیست که امروز پیروانش به نام او و مکتب او با نشان دادن چنگ و دندان بر مردمان سخت می گیرند
مهم آن است که او چنین نبود ميلاد پيامبر رحمت بر شما و خانواده محترم مبارك باد
امام خمینی: کشتن امام حسین یکی از خطاهای کوچک یزید بود!!
امام خمینی گفت: «اگر این جمهورى اسلامى شکست خورد اسلام مدفون مىشود ... خطاى یزید قضیه این نبود که سیدالشهدا را کشت، این یکى از خطاهاى کوچکش بود، خطاى بزرگ این بود که اسلام را وارونه اش کرده بودند ...» (صحیفه نور، ج۸، ص۶۹)
بنابراین طبق دیدگاه ایشان:
۱. کشتن امام حسین از خطاهای کوچک یزید و گناهش از نابود کردن اسلام کمتر است.
۲. از بین بردن جمهوری اسلامی مساوی است با نابودن کردن اسلام.
نتیجه: از بین بردن جمهوری اسلامی گناهش از کشتن سیّد الشّهداء بیشتر است.
ایشان همین نتیجه را دو سال بعد صریح تر اعلام کردند:
«... این یک تکلیف الهى است براى همه که اهم تکلیفهائى است که خدا دارد، یعنى حفظ جمهورى اسلامى از حفظ یک نفر ولو امام عصر باشد، اهمیتش بیشتر است، براى اینکه امام عصر هم خودش را فدا مىکند براى اسلام ...» (صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۲۱)
وقتی اسلام به عنوان حقیقتی مجرّد از رسول خدا (ص) و امامان (ع) تلقّی و چنین فرض شود که می توان آن را مستقلّ از رسول خدا (ص) و جانشینان او تعیّن بخشید؛ طبیعی است که جمهوری اسلامی را هم به عنوان تعیّن زنده آن اسلام، از امام معصوم مهمّ تر بدانند!
نتیجه این تربیت آن است که [آیت الله] غفاری، استاد عرفانی که روخوانی قرآن بلد نیست [۱] و پیشتر مدّعی بود: امام صادق (ع) _العیاذ بالله_بر دست تتلو بوسه می زنند [۲]؛ ابراهیم خلیلالرحمن را در برابر امام خمینی تحقیر می کند [۳] و میگوید:
"همچنان که اگر عرفان در برابر جمهوری اسلامی قرار بگیرد؛ آن را زیر پا می گذاریم؛ اگر امام زمان (ع) یک طرف و اسلام یک طرف قرار بگیرد، امام باید فدای اسلام شود!!!" [۴]
1. https://t.me/gholow2/1318
2. http://yon.ir/yMhRE
3. https://t.me/aghlsetizan/1966
4. https://t.me/zecra/236
🔸آیا شوهرت تو را نمیبوسد!
وهابیت ۵۰ مسجد را که از صدر اسلام باقی مانده بود تخریب کردند که مساجد سبعه نمونههایی از این موارد است.
روزی در مسجد امیر المومنین(ع) مدینه که مسجد کوچکی است نشسته بودم و همراهان مشغول بوسیدن و احترام نسبت به مسجد بودند، یک خانم مصری آمد و نگاه تندی به من کرد و گفت: تو روحانی این جماعتی؟
گفتم: بله!
گفت: بوسیدن، شرک است!
من دیدم آیه و روایت به درد این زن نمیخورد، چون چیزی از آن نمیفهمد، گفتم: اَلا یُقبّلکِ زوجُکِ؟ (آیا شوهرت تو را نمیبوسد؟!)
از این که پاسخی نداشت فرار نمود و رفت!
احترام و بوسیدن امری، فطری است، انسان عکس پسر خود را که شهید شده میبیند، میبوسد در حالی که شرک هم نیست، بلکه موج احساسات و عواطف انسانی است که خداوند در وجود هر انسانی قرار داده است و طردِ عاطفه، انسانیتِ انسان را زیر سؤال میبرد و حتی پَستتر از حیوان میشود!
حوزه نیوز، گفتگو با مرحوم استاد جعفر الهادی- خوشنویس- سال ۸۹، باز نشر ۹۹/۹/۱۳.
http://t.me/sireyefarzanegan
افسوس که این گونه علوم از حوزه رخت بربسته است!
خاطرهای را از مرحوم حضرت آیت الله فاضل لنکرانی نقل کنم، ایشان به مناسبتی در درس نقل کردند:
روزی در محضر امام بودم، شخصی وارد شد و کتاب شرحِ فصوصِ امام را- که در زمان طاغوت توسط عُمّال رژیم به سرقت رفته بود- در دست داشت و خطاب به امام عرضه داشت:
امام جمعه همدان این کتاب را که شرح فصوص شماست در دست یک کتاب فروش دوره گرد دیده و شناخته و آن را خریده و برای شما ارسال کرده است!
امام کتاب را گرفته وآن را تورّقی کردند وهمراه با تورّق گویا خاطرات خود را با آن کتاب مرور کردند و بعد نفسی تازه کرده و کتاب را روی طاقچه پشت سرشان گذاشته و هم زمان فرمودند: افسوس که این گونه علوم از حوزهها رخت بر بسته است!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری قرآنی ایکنا، استاد حسن رمضانی، ۹۴/۶/۲۰.
https://t.me/sireyefarzanegan
📌 خیلی وقت است بستنی نخوردهام؛ ماجرای امام موسی صدر، بستنیفروش مسیحی و فتوای تحریم بستنی
🔸 [نبیه بری، رئیس جنبش امل لبنان:] "..خلاصه ماجرا این بود که فردی مسیحی تصمیم میگیرد در شهر صور محلی برای فروش بستنی فراهم کند. تهیه این محل بیش از هفتادوپنج هزار لیره لبنانی برای او هزینه برداشت. در آن سالها (دهه شصت) این مبلغ اندک نبود. او این محل را خرید و کار خود را شروع کرد. اما فتوایی از شیخ موسی عزالدین در میان شهر پخش شد. فتوا این بود که «خوردن بستنی نزد مسیحی حرام است.» این فتوا کار خودش را کرد و کسب و کار بستنی فروش مسیحی از رونق افتاد. این مسئله به گوش امام صدر رسید، این اتفاق بر امام سخت آمد. به هر حال امام ترجیح داد که فتوایی بر خلاف فتوای منسوب به شیخ عزالدین صادر نکند و باعث نشود که شیخ عزالدین به سختی بیفتد. بنابراین، راهی را برای حل این مسئله در پیش گرفت که میتوانیم آن را «سنت عملی» بخوانیم.
🔹 ایشان مانند همیشه نماز جمعه را اقامه کرد. او تصمیم گرفت که در روز جمعه این مسئله را پایان دهد. پس از نماز، امام در حالی که عدهای از مردم هم او را همراهی میکردند، از حسینیه خارج شد. وقتی که به بیرون حسینیه رسیدند، امام به همراهان گفت: دوست دارد پیادهروی کند. او گفت: خدایا! چه هوای خوبی! دوست دارم کمی پیادهروی کنم. امام پیادهروی را آغاز کرد و عدهای هم او را همراهی کردند. رفتهرفته بر جمعیت افزوده میشد. امام به راه خود ادامه داد تا به بستنیفروشی رسید و در مقابل بستنی فروش ایستاد. او از پیش محل بستنیفروش را پرسیده بود. او با صدای بلند به همراهان گفت: چقدر این مغازه زیباست! گفتند: اینجا بستنیفروشی است. امام گفت: واقعاً خوردن بستنی در این هوا لذت بخش است. خیلی وقت است بستنی نخوردهام!
🔸 امام به درگاه بستنیفروشی رسید. بستنیفروش مسیحی از مغازه خارج شد و به امام خوشامد گفت. امام هم سلام کرد. امام گفت: میخواهیم بستنی بخوریم. به ما بستنی بده. بستنیفروش از درخواست امام شگفتزده شد. به امام نزدیک شد و گفت: سید، من مسیحی هستم! امام با صدای بلندی که همه میشنیدند، گفت: من دین تو را نپرسیدم، تو بستنی فروش هستی یا نه؟ بستنی فروش گفت: بله که هستم. امام گفت: پس میخواهیم بستنی بخوریم، برای ما بستنی بیاور. منتظر چه هستی؟ بستنی فروش از شدت خوشحالی خم شد تا دست امام را ببوسد، امام موسی دستش را به سرعت عقب کشید. بستنی فروش به همه بستنی داد. اخبار ماجرای «سنت عملی» امام به سرعت میان مردم پخش شد و فتوای تحریم خوردن بستنی از مسیحی را بیاثر کرد."
https://t.me/horalhistory/281
@Howzehoralhistory
🔸علامه محمد تقی جعفری و مرد باربر
✍🏻 حجة الاسلام شیخ مهدی انصاری:
🔹صبح با علامه جعفری رفتیم نان بگیریم. یک نفر باربر آمد. بارش را گذاشت زمین بعد گفت: آقایان یکی تان کمک کند بارم را روی دوشم بگذارم.
🔸مرحوم جعفری رفت جلو بار را بلند کرد. پیرمرد سرش را خم کرد. گفت: یک مقدار بالاتر بگذارید که روی سر من قرار بگیرد.
🔷آقای جعفری گفت: سر تو هم که مثل من مو ندارد و این بار به سر شما فشار می آورد!
🔸باربر گفت: چه کنم که خدا برای من معیشت و دنیا را این طور خواسته...عیبی ندارد.
🔹آقای جعفری به او گفت: بار را زمین را بگذار... بعد عمامه شان را از سر برداشتند و سر او گذاشتند. گفت: حالا بار را بزار روی سرت!
🔸باربر گفت: آقا این عمامه شماست!
🔹ایشان با آن لهجه آذری جواب داد: برو بابا جان! این دو متر چِلوار است عمامه کجا بود؟ خدا دل را اصلاح کند.
🔸من عمامه ام را برداشتم به آقای جعفری دادم که سر ایشان بی عمامه نباشد. گفتند: شما جوانید و این هوس ها سراغ شما می آید، ما از این دوران گذشتیم و خدا هم به ما رحم کرد و تا پایانش هم به ما عنایت کند.
دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
@howzehoralhistory
https://t.me/nasiri42/3837
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com