Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۳۶ ]


✔️ «عابس بن أبی شُبیب شاکری»


او از یاران باوفای امام حسین علیه السلام و به قولی از خاصّان امام علی علیه السلام بود. عابس از مهتران، دلاوران، سخنوران، عابدان و شب‌زنده‌داران شیعه بود.
عابس، نخستین کسی بود که در منزل مختار، هنگام قرائت نامه امام حسین علیه السلام برای شیعیان کوفه، به پاخاست و پس از حمد و ثنای خداوند متعال خطاب به مسلم بن عقیل علیه السلام گفت:
من درباره مردم به شما خبر نمی‌دهم و نمی‌دانم نیّتشان چیست و از جانب آنها وعده فریبنده نمی‌دهم. به خدا قسم از چیزی که درباره آن تصمیم گرفته‌ام، سخن می‌گویم. هنگامی که دعوت کنید، می‌پذیرم و همراه شما با دشمنانتان می‌جنگم و با شمشیر از شما دفاع می‌کنم تا به پیشگاه خداوند روم و از این کار جز ثواب چیزی نمی‌خواهم.

پس از بیعت کوفیان با حضرت مسلم علیه السلام، عابس و شوذب به عنوان پیک، نامه آنان را به امام حسین علیه السلام رساندند.
چون روز عاشورا آتش جنگ شعله‌ور گردید و برخی از یاران اباعبداللَّه علیه و آله و سلم به شهادت رسیدند. عابس به شوذب گفت: ای شوذب! می‌خواهی چه‌کار بکنی؟
گفت: همراه تو در کنار پسر رسول خدا صلی الله وآله سلم می‌جنگم تا کشته شوم.
عابس گفت: ... امروز باید با تمام توان برای سعادت خویش تلاش کنیم. زیرا فردا روز حساب است نه روز عمل.
آنگاه عابس به خدمت امام علیه السلام رسید و گفت: ای اباعبداللَّه! هیچ‌کس در روی زمین نزد من از شما عزیزتر و محبوب‌تر نیست. اگر می‌توانستم با چیزی بهتر از جانم از شما دفاع کنم، دریغ نمی‌کردم. درود بر تو ای اباعبداللَّه. خداوند را گواه می‌گیرم که بر راه تو و پدرت استوار هستم.
سپس با پیشانی مجروح و با شمشیر برکشیده به سوی میدان شتافت.

ربیع بن تمیم هَمْدانی، از سران سپاه یزید می‌گوید:
«چون عابس را دیدم شناختم. زیرا او را در جنگ‌ها دیده بودم. فریاد زدم: ای مردم! این شخص، شیر شیران است. او فرزند ابی‌شبیب است. هیچ‌کس از شما سوی وی نرود.
عابس مکرّر فریاد می‌زد، آیا مردی وجود ندارد که با مردی مبارزه کند؟ کسی به میدان نرفت تا ابن سعد فرمان داد سنگ بارانش کنید.
عابس چون دید از هر طرف به سویش سنگ پرتاب می‌شود، زره از تن بیرون آورد و کلاهخود از سر بیفکند و بر آنها حمله کرد. به خدا قسم دیدم او بیش از دویست تن را عقب راند. سرانجام در قلب میدان و محاصره دشمن به شهادت رسید. سر او را در دست چند نفر دیدم که هر کدام ادعا می‌کرد وی، او را کشته است.
عمر سعد گفت: مشاجره نکنید. هیچ کس نمی‌توانست یک‌تنه عابس را بکشد. شما همگی با هم توانستید او را بکشید. با این سخن، نزاع و کشمکش آنها خاتمه یافت.»

💠 در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه و نیز زیارت رجبیه از وی چنین یاد شده است:
«السلام علی عابس بن شبیب الشاکری.»

📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۲۲ ]


✔️ «عبد الرّحمن بن عقیل»


🔹او فرزند عقیل بن أبی‌طالب و مادرش امّ ولد است. چون بلند قامت بود به وی «رمح عقیلی» یعنی «نیزه عقیلی» می‌گفتند.
عبدالرّحمن با خدیجه، دختر امام علی علیه السلام ازدواج کرد و از او دارای دو فرزند به نام‌های سعید و عقیل شد.

وی روز عاشورا، ۳۵ ساله بود و در حالی که این رجز را می‌خواند، بر دشمن تاخت:
پدرم عقیل، از نسل هاشم است و بنی‌هاشم برادران من هستند. پس جایگاهم را بشناسید.
[آنان]، پیران راست‌کردار و همطراز بزرگان‌اند. این حسین، اصل و نسب والایی دارد و سرور کهنسالان و جوانان است.

گفته‌اند عبدالرحمن، هفده سواره از سپاه دشمن را به هلاکت رساند. سپس او را به محاصره در آوردند و سرانجام به دست «عثمان بن خالد بن اشیم جهنی و بشر بن حوط همدانی قابضی» به فیض شهادت نایل گشت.

💠 در زیارت منسوب به ناحیۀ مقدسه و رجبیّه نام او آمده است و در زیارت ناحیه قاتل او نیز معرفی شده است.
عبارت زیارت ناحیه چنین است:
«السلام علی عبدالرحمن بن عقیل، لَعَنَ اللَّهُ قاتَله ورامیَه عُمَیْر بنِ خالدِ بنِ اسدِ الجهنی.»
درود بر عبدالرحمن بن عقیل؛ نفرین خدا بر قاتل و تیرزننده او عمیر بن خالد بن اسد جهنی باد.


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۲۱ ]


✔️ «عبدالله و عبدالرّحمن غفاری»


🔹عبد اللّه بن عروة بن حرّاق غفاری و برادرش عبد الرّحمن، فرزندان عُرْوَه (یا عَزْرَه) و از بزرگان سرشناس و شجاعان بانفوذ کوفه و از صاحبان ولایت امیر المؤمنین علیه السلام بوده‌اند.
جدّ آنها حرّاق، از یاران امیر المؤمنین علیه السلام و از جمله کسانی بوده که در جنگ‌های جمل، صفّین و نهروان شرکت داشته است.
عبد اللّه و عبد الرحمن، در کربلا به امام حسین علیه السلام پیوستند.
به گفته ابو مخنف: زمانی که یاران حسین علیه السلام ، فزونیِ سپاه دشمن را مشاهده کردند و دانستند قادر بر حفظ جان امام علیه السلام و خود نیستند، برای کشته شدن در رکاب آن حضرت، بر یکدیگر پیشی می‌گرفتند.
عبد اللّه و عبد الرحمن غفاری حضور امام علیه السلام شرفیاب شدند و عرضه داشتند:
السلام علیک یا ابا عبد اللّه!
دشمن ما را محاصره کرده و تا نزدیکی شما عقب رانده است، دوست داریم در برابر دیدگانت بجنگیم و جان خویش را فدا سازیم و از وجود مقدست حمایت و دفاع کنیم.
امام حسین علیه السلام به آنها خوش‌آمد گفت و اجازه میدان داد.

آن دو به حضرت نزدیک شدند و در نزدیکی آن بزرگوار با دشمن درگیر شدند.
یکی از آن دو رجز می‌خواند و دیگری آن را تکمیل می‌کرد و می‌گفتند:
قبیلۀ غفار و خِنْدَف و تیرۀ نزار به خوبی می‌دانند که ما با هر شمشیر برّان، بر گروه بدکاران ضربه می‌زنیم.
ای مردم! با شمشیر مشرفیّ و نیزۀ جنبنده از فرزندان پاک پیامبر دفاع کنید.
این دو برادر همچنان به پیکار ادامه دادند تا به فیض شهادت نایل شدند.
برخی گفته‌اند که عبد اللّه، در نخستین حمله و عبد الرحمن هنگام نبرد تن به تن به شهادت رسید.

💠 در زیارت منسوب به ناحیۀ مقدسه‌ از وی و برادرش این گونه یاد شده است:
«السلام علی عبداللَّه و عبدالرحمن ابنی عروة بن حرّاق الغفاریین»

💠 و نیز در زیارت رجبیه آمده است:
«السلام علی عبدالرحمن و عبداللَّه ابنی عروه»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۳۲ ]


✔️ «سوّار بن مُنْعم»


🔹سوّار بن مُنْعم هَمْدانی ، در کوفه می‌زیست. او، از جمله کسانی بود که قبل از آغاز نبرد، حضور امام حسین علیه السّلام شرفیاب شد و به سپاه امام پیوست و تا روز عاشورا همراه آن حضرت بود.

دربارۀ زمان شهادتش اختلاف است.
به باور برخی، او در همان حملۀ نخستین سپاه عمر سعد پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.
ولی برخی دیگر نوشته‌اند که او مجروح و سپس دستگیر شد. عمرسعد فرمان به کشتنش داد. امّا عموزاده‌هایش میانجی‌گری کرده او را از مرگ رهانیدند. سوّار نزد آنها ماند تا سرانجام بر اثر جراحت‌های وارده به شهادت رسید.

در حدائق الوردیه می‌گوید: سوّار بن منعم، تا زمانی که از اسب به زیر افتاد، مبارزه نمود، او را اسیر کرده، نزد عمر سعد بردند. وی خواست او را به قتل برساند، قبیله‌اش واسطه شدند. با همان جراحات نزد آنان باقی ماند و شش ماه بعد به شهادت رسید.
به گفتۀ برخی دیگر از تاریخ‌نگاران: استدعای قبیله سوّار موجب آزادی وی نشد و وساطت آنان، صرفا برای رهایی او از کشتن صورت گرفت.
بر اساس این نقل، وی در زندان کوفه در اسارت باقی ماند تا به شهادت نایل شد.

💠 عبارتی که در زیارت منسوب به ناحیۀ مقدسه آمده نیز، گزارش مربوط به اسارت وی را تأیید می‌کند. در آن زیارت از «سوّار» به عنوان «اسیر مجروح» یاد شده است:
«السلام علی الجریح المأسُور سَوّارِ بْنِ أبی حِمْیَرِ الْفَهْمی (أبی عمیر النهمی) الهَمْدانی»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۳۱ ]


✔️ « نُعَیْمِ بْنِ عِجلانِ انصاری»


🔹نضر و نعمان و نعیم، سه برادر از طایفۀ خزرج بودند. به روایتی این سه برادر، رسول خدا صلی الله علیه و آله را درک کردند.
آنان از یاران امیر المؤمنین علیه السّلام به شمار آمده و در جنگ صفین از خود رشادت‌ها نشان دادند که در خور ذکر و معروف است.
هر سه، افرادی شجاع و از قریحۀ شاعری برخوردار بودند. امام علی علیه السلام مدتی نعمان را بر ولایت بحرین گمارد.

نعمان از جمله کسانی بود که به حدیث پیامبر در روز غدیر، شهادت داد.
ابن عقده، از اصبغ بن نباته روایت کرده که گفت:
علی علیه السّلام مردم را در «رحبه» سوگند داد و فرمود: «هر کس در روز غدیر خم سخنان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را شنیده است بپاخیزد و جز کسانی که آن سخنان را با گوش خود شنیده‌اند، کسی بپانخیزد.»
راوی می‌گوید: تعدادی بیش از ده تن از جمله نعمان بن عجلان انصاری، بپاخاستند و گفتند: ما از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدیم که می‌فرمود:
«آگاه باشید! خدای عزّ و جلّ ولیّ من است و من ولیّ مؤمنانم.
آگاه باشید! کسانی که من مولا و سرپرست آنانم، علی مولای آنان است.
خدایا! دوستدارانش را دوست و دشمنانش را دشمن‌دار، آنان را که به او محبت می‌ورزند، مورد محبت خویش و کسانی که بغض و کینه‌اش را به دل دارند، مورد خشم خود قرار ده و آنان که علی را یاری کرده‌اند، یاری نما».

نضر و نعمان در زمان امام حسن علیه السلام از دنیا رفتند؛ و نعیم در کوفه باقی ماند.
«نعیم بن عجلان انصاری خزرجی» از اصحاب امام حسین علیه السلام و از شهدای کربلاست.
زمانی که امام حسین علیه السّلام وارد عراق شد، رهسپار کوی آن حضرت شد و ملازم رکابش گردید و در روز دهم محرم به میدان جنگ شتافت و در نخستین حملۀ لشکریان ابن سعد به خیل شهیدان پیوست.

💠 در زیارت منسوب به ناحیۀ مقدسه و نیز در زیارت رجبیّه دربارۀ او می‌خوانیم:
«السَّلامُ عَلی نُعَیْمِ بْنِ الْعِجلانِ الْانْصاری»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۷ ]


✔️ «مسعود بن حجّاج» و «عبدالرحمن بن مسعود»


🔹مسعود بن حجّاج تیمی‌ و پسرش عبدالرحمن از قبیله «بنی تیم بن ثعلبه» و از شیعیان سرشناس به شمار می‌آمدند.
هر دو به شجاعت مشهور بودند. در تاریخ جنگ و نبردها از مسعود یاد شده است.
این پدر و پسر، در زمرۀ یاران ابن سعد از کوفه به کربلا آمدند، ولی در روز هفتم و پیش از آغاز جنگ خود را به امام حسین علیه السلام رسانده و در صف یاران آن حضرت قرار گرفتند. و با امام بودند تا آنکه در حمله نخستین به شهادت رسیدند.

💠 در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه آمده است:
«السّلام عَلی مَسعُودِ بْنِ حَجّاجْ و ابْنِه»
سلام بر مسعود بن حجاج و پسرش

⭕️جای تأمل است:
عدۀ بسیاری، در روزهای نخست و یا قبل از ورود به کربلا، با شنیدن خبرهای تلخ و دیدن طلایه سپاه یزیدیان، امام را تنها گذاشتند و گریختند و در مقابل، عدۀ کمی نیز همچون این پدر و پسر، با سخت تر شدن موقعیت و قطعی شدن جنگ و دیدن شرایط نابرابر دو سپاه، به کاروان امام(ع) می پیوندند.‼️


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۱۰ ]


✔️ «سُوَیْد بن عمرو خثعمی»


🔹سوید بن عمرو بن ابو المطاع انماری خثعمی از قبیله خَثْعَم و از اعراب قحطانی است.
به گفته طبری و داوودی: سوید پیر مردی وارسته و نیایشگر و بسیار نمازگزار، دلیر و در جنگ‌ها، شخصی کارآزموده بود.
سیره‌نویسان گفته‌اند: بشر حضرمی که به شهادت رسید، سوید به میدان رفت و به نبرد پرداخت. او آخرين ياور امام قبل از ورود بنی هاشم عليهم‌السلام به ميدان جنگ بود.

رجز منسوب به وی چنین است:
«پیش بیا ای حسین! که امروز در باغ بهشت، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پدر نیکوکار و بخشنده‌ات را ملاقات می‌کنی؛
و حسن ماه سیما که نیک‌بختان را ملاقات کرد و عموی بزرگوار شجاع و با سخاوتت
حمزه که در راه حقیقت گام برداشت و شیر خدا نامیده می‌شود و جعفر طیّار که مقامش بالا می‌رود.»

سوید آن قدر جنگید که از فزونی زخم به صورت روی زمین افتاد و همه تصور کردند وی کشته شده است.
آن‌گاه که حسین علیه السّلام به شهادت رسید، سوید شنید دشمن می‌گوید: حسین کشته شد.
پس در خود رمقی احساس کرد ولی شمشیرش را از او گرفته بودند. بنابر این با خنجری که همراه داشت دوباره لحظاتی با دشمن مبارزه کرد تا او را محاصره کردند.
و سرانجام به دست هانی بن ثبیت حضرمی و به قولی به دست عروة یا عزرة بن بطان تغلبی و زید بن رقاد جنبی به شهادت رسید..
🔹بدین ترتیب او تنها کسی است که بعد از شهادت اباعبدالله علیه السلام (در میدان جنگ) شهید شد.


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀 @
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۵ ]


✔️ «مسلم بن کثیر»


🔹مسلم بن کثیر أعرج، از طایفه اَزْد و از یاران امام حسین(ع) است. وی فرزند کثیر بن قلیب صدفی ازدی است. کثیر (پدر مسلم)، محضر پیامبر اکرم(ص) را درک کرد و در فتح مصر حاضر شد.
مسلم تابعی و از یاران امام علی (ع) بود. در جنگ جمل حضور یافت و چون در این جنگ از ناحیه پا آسیب دید و فلج شد «اعرج» لقب گرفت.
او از کسانی است که برای امام حسین(ع) نامه نوشت و مسلم بن عقیل(ع) را در کوفه یاری کرد.

وی پس از شهادت سفیر امام، از کوفه خارج شد؛ و در نزدیکی‌های کربلا به سیّد الشهدا پیوست.
برخی گفته‌اند او خود را به كربلا رسانيد اما در مدخل كربلا دستگير شد و به شهادت رسيد. و برخی بر اين باورند كه او در حمله نخستين به شهادت رسيده است.

💠 در زيارت منسوب به ناحيه مقدسه، آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلي مُسلِمِ بْنِ كَثيِر الاَزْدي»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۵ ]


✔️ «مسلم بن کثیر»


🔹مسلم بن کثیر أعرج، از طایفه اَزْد و از یاران امام حسین(ع) است. وی فرزند کثیر بن قلیب صدفی ازدی است. کثیر (پدر مسلم)، محضر پیامبر اکرم(ص) را درک کرد و در فتح مصر حاضر شد.
مسلم تابعی و از یاران امام علی (ع) بود. در جنگ جمل حضور یافت و چون در این جنگ از ناحیه پا آسیب دید و فلج شد «اعرج» لقب گرفت.
او از کسانی است که برای امام حسین(ع) نامه نوشت و مسلم بن عقیل(ع) را در کوفه یاری کرد.

وی پس از شهادت سفیر امام، از کوفه خارج شد؛ و در نزدیکی‌های کربلا به سیّد الشهدا پیوست.
برخی گفته‌اند او خود را به كربلا رسانيد اما در مدخل كربلا دستگير شد و به شهادت رسيد. و برخی بر اين باورند كه او در حمله نخستين به شهادت رسيده است.

💠 در زيارت منسوب به ناحيه مقدسه، آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلي مُسلِمِ بْنِ كَثيِر الاَزْدي»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
Forwarded From Shirazi
🌾نام‌های ناآشنای کربلا 🌾 [ ۲۴ ]


✔️ «عمّار دالانی‌»


🔹«بنی دالان» تیره‌ای از هَمْدانیان را تشکیل می‌دادند.
«عمّار بن ابی‌سلامه دالانی» از یاران امام حسین علیه السلام و از شهیدان کربلا است.
بنا به گفته کلبی و ابن حجر، او محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را درک کرد و جزو صحابۀ آن حضرت به شمار می‌رود.
طبری می‌گوید: عمّار دالانی از یاران خاص امیرمؤمنان علیه السلام و از مبارزانی بوده که در جنگ‌های جمل، صفّین و نهروان، در رکاب حضرت جنگیده است.
او همان کسی است که هنگامی که علی علیه السلام به جنگ جمل می‌رفت، در راه بصره، در منزلگاه «ذی‌قار» از امیر مؤمنان علیه السلام پرسید: وقتی به بصریان رسیدی، با آنان چه خواهی کرد؟
امام علیه السلام فرمود: آنها را به خدا و فرمانبری از او دعوت می‌کنم و اگر نپذیرفتند، با ایشان می‌جنگم.
عمّار گفت: در این صورت، آنان بر دعوت کنندۀ به حق، پیروز نخواهند شد.

شیخ طوسی عمّار را در شمار صحابۀ حضرت امام حسین علیه السلام آورده است.
وی در اردوگاه «نُخَیْلِه»، در صدد قتل عبیداللَّه بن زیاد برآمد ولی موفق نشد. سرانجام با ظرافت خاصی از کوفه خارج شد و به امام حسین علیه السلام ، پیوست.
ابن حجر در «إصابه» گفته است: عمّار، در سرزمین کربلا خدمت امام علیه السلام شرفیاب شد و در رکاب آن حضرت به درجه شهادت رسید.
صاحب حدائق الوردیة و سروی نقل کرده‌اند: وی در نخستین حمله‌ای که جمعی از یاران امام حسین علیه السلام در آن به شهادت رسیدند، به فیض شهادت نایل گشت.

💠 در زیارت منسوب به ناحیۀ مقدسه، دربارۀ او می‌خوانیم:
«السَّلامُ عَلی عَمّارِ بْنِ ابی سَلامَةِ الدَّالانی»


📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀