🔸از تقریرات مسلّم خواجه عبدالله انصاری صرف نظر از معدود آثاری چون طبقات الصوفیه، مناجاتنامههای اوست که دکتر شفیعی کدکنی در کتاب "در هرگز و همیشۀ انسان" چند تحریر نسبتاً کهن از آن ارائه کرده است. ویژگی عمدۀ این مناجاتها سجع در عبارات است. دربارۀ خواجه عبدالله نوشتهاند "هر چه گفتی بیتکلف به سجع راست آمدی" اما به وضوح خواهید دید که این ادعا درست نیست و تکلف در عبارات او بسیار است.
🔻سطرهای موزون بسیاری در این کتاب منثور یافت میشود که ناخواسته شکل گرفته و لابد منبعث از عادت و علقه است. چند سطر موزون را به تفأل از این کتاب مییابم و با ذکر شمارۀ عبارت (و نه صفحه) شاهد میآورم:
152 تشبیه مکن که راه بیراهان است
172 آه از قلم رفته و از علم نهفته
219 [هم]چو بلا مدام شو، خاص به رنگ عام شو
706 قلم رفته را چه درمان است؟
890 دین خود را به لقمهای مفروش
902 دوست، بهارِ صفاتِ خود بنماید
929 چیزی از ما فوت شد روزِ نخست
171 به مال غرّه نشوی به زندگانی شاد، که مال آب روان است و زندگانی باد
که این سطر اخیر با اندک تفاوتی به صورت بیت شهرت داشته و دارد:
به مال غرّه مباش و به زندگانی شاد
که مال آب روان است و زندگانی باد (مکتوبات مولوی، ص 173)
🔻تأثیرپذیری سنایی از این متن (مناجاتنامهها) – البته اگر به طور قطع و یقین از خواجه عبدالله باشد و کسانی در قرونِ بعد از سنایی، دست به نگارش آن نزده و به نام خواجه سند نزده باشند – آشکار است و شایسته است موضوع تحقیقی جدی قرار گیرد. دو سه نمونه عرض میکنم:
خواجه عبدالله: هر دل که نه به تیغ عشق کشته شد مردار است (ش 5، ص 174)
سنایی: به تیغ عشق شو کشته که تا عمر ابد یابی (دیوان سنایی، ص 53)
خواجه عبدالله: همه چیز پیش جویند پس یابند؛ او را پیش یابند پس جویند (ش 56، ص 182)
سنایی: همه چیز را تا نجویی نیابی
جز این دوست را تا نیابی نجویی (غزلهای سنایی، ص 521)
خواجه عبدالله: "لا" نهنگی است بر ساحل بحر توحید ایستاده و دهان قهر گشاده تا هر که آهنگ گوهر توحید کند جمله معلوماتش فروبرد (ش 1020، ص 330)
سنایی: شهادت گفتن آن باشد که هم زاوّل درآشامی
همه دریای هستی را بدان حرف نهنگ آسا
نیابی خار و خاشاکی در این ره چون به فرّاشی
کمر بست و به حرف استاد در حرف شهادت لا (دیوان سنایی، ص 52)
🔹(از سلسله درسگفتارهای "میراث پارسی"، درسگفتار 29، مناجاتنامۀ خواجه عبدالله انصاری)
https://t.me/miraseparsi1399