اگرچه ایکاش عزیزی دیگر، دست به کار تصحیح این دیوان میزد، باید گفت همین مقدار هم غنیمت است؛ چون تصحیح لطفعلی بنان، بخش هجویات و هزلیات حکیم را(که از جهات گوناگون مهم است) ندارد.
@sokhanetarikh
✅ #فراخوان
همایش بینالمللی «حضرت ابوطالب(ع)» اسفند 98 در قم برگزار می گردد و مهلت ارسال چکیده آثار به دبیرخانه همایش تا 31 اردیبهشت 98 و مهلت ارسال متن کامل مقالات تا 30 مهرماه 98 است.
? https://b2n.ir/25259
[ Photo ]
🌺
#وقفنامه_زیارت_مفجعه_حضرت_زینب
میرزا جهانگیر از شاهزادگان قاجار است که در سال 1347ق در آذربایجان به طرز فجیعی کشته شده است. دختر وی - حاجیه بی بی همسر موچول شاه- زبارت نامه حضرت زینب (ع) در شهر بمبئی هند منتشر، و ثواب وقف و نشر آن را به روج پدرش اهدا می نماید. او وقف نامه این زیارت نامه را به نظم فارسی در اول همان جزوه منتشر نموده که جالب است. بدین ترتیب این زن خیّر از زنان با فضل و ادب ایرانی است، که خواسته نیت خیر خود را با نشر و وقف کتاب عملی سازد. این وقفنامهء منظوم در تصویر بالا قبل مشاهده هست. دو نسخه از این اثر در مخزن کتابهای چاپی هند در کتابخانهء آیت الله مرعشی به شماره 2764 و 2776، نگهداری می شود.🌸https://t.me/D_sadraiy
فضائل فاطمة الزهراء (س)
(برای مادرم)
اکنون از خواندن کتاب فضائل فاطمة الزهراء (س) فارغ شدم. پیش از این متن عربی آن را دیده بودم. خوشبختانه به همت نشر سخن طبع پاکیزه ای به همراه ترجمه فارسی از این کتاب ارزشمند منتشر شده است.( تحقیق و ترجمه محمود نعمتی، 1396).
مؤلف کتاب فضائل فاطمة الزهراء (س)، ابوعبدالله حاکم نیشابوری(405-321) است؛ یکی از بزرگترین محدثان تاریخ اسلام و صاحب کتابهای عظیم تاریخ نیشابور و مستدرک الصحیحین. حاکم شافعی مذهب بوده اما چون برخی احادیث را در فضایل حضرت علی(ع)نقل کرده، از سوی متعصبان به تشیع متهم شده است. یکی از کتابهای حاکم نیشابوری فضائل فاطمة الزهراء (س) است. کتابی که تاکنون فقط یک دستنویس از آن شناخته شده است که دستنویس معتبری هم هست.
حاکم در مقدمه نوشته در روزگاری زندگی می کند که مردم با کینه ورزی نسبت به اهل بیت و جعل احادیث، به حاکمان نزدیک می شوند؛ به این معنا که یا فضایل ایشان را منکر می شوند و یا آنچه را که به نص قرآن، اهل بیت از آن تطهیر شده اند، به آنان نسبت می دهند. نوشته که در محفل بزرگان و عالمان، شخصی که از شاگردان او بوده، برای تقرب به برخی از حاضران مجلس، با خواندن روایتی بی اعتبار، یکی از فضایل آشکار فاطمه(س) را انکار کرد و به دروغ گفت آن روایت در صحیح بخاری آمده است. همین باعث شد که حاکم کتاب فضائل فاطمة الزهراء را بنویسد تا از حضرت فاطمه(س) به نوعی دفاع کند. حاکم در کتابش احادیثی را گرد آورد که «برای فرد متدبر، بی نیازکننده و بسنده» است. احادیث معتبری که به "دین به دنیا فروشان" نشان بدهد که مکان و منزلت فاطمه(س) در اسلام کجاست تا هیچ زنی از زنان این امت را با فاطمه(س) مقایسه نکنند(فلا یقیس بها احداً من نساء هذه الامة). خیلی از احادیث کتابش را نیز از امالمؤمنین عایشه روایت کرده است شاید چون انکار برخی از فضائل حضرت صدیقه طاهره(س) به نیت برکشیدن مقام عایشه بوده است. فیالمثل از عایشه نقل کرده:« به خدا سوگند تا کنون کسی به راستگویی فاطمه ندیدم مگر پدرش» یا:«هرگاه فاطمه بر پیامبر وارد می شد، رسول خدا به او خوشآمد میگفت و در مقابل او میایستاد و دستش را میگرفت و میبوسید و او را در جای خود مینشاند» یا:« رسول خدا فرمود: ای فاطمه ! از اینکه سرور زنان عالم و زنان این امت و زنان مؤمن هستی خوشحال نیستی؟» که حضرت زهرا(س) خندید. یا:« از عایشه پرسیدند: پیامبر چه کسی را بیش از دیگران دوست داشت؟ گفت: فاطمه(س). پرسیدند: از مردان؟ گفت: شوهر فاطمه(س)؛ علی(ع)».
حاکم در این موضوع نظر خودش را هم نوشته است؛ بر افضل بودن حضرت زهرا(س) تأکید کرده و گفته ممکن نیست هیچ زنی از این امت بر ایشان برتری داشته باشد. به صراحت نوشته که حضرت صدیقه طاهره (س) "افقه" از عایشه بوده است.
در این کتاب روایات مهمی آمده است. برای نمونه: "فاطمه(س) سرور زنان بهشت است" و حدیث " همانا که فاطمه پاره تن من است و هر که او را بیازارد، یا از در جنگ با او درآید، مرا آزرده و به جنگ با من برخاسته است" و اینکه پیامبر وقتی به سفر می رفت، حضرت زهرا آخرین کسی بود که به او سر می زد و در بازگشت از هر سفر هم نخست به دیدار حضرت زهرا می شتافت. اینکه پیامبر به فاطمه فرمود: "پدر و مادرم به فدای تو باد". اینکه در روز حشر منادی ندا کند که "چشمانتان را بپوشانید که فاطمه دختر محمد از پل صراط رد می شود". حدیثی را نقل می کند با این توضیح که این فضیلت در حق هیچ کس ذکر نشده: پیامبر فرمود روز قیامت دخترم فاطمه برانگیخته می شود در حالیکه بر قامت مبارک او حله کرامت راست شده؛ حله ای که به آب زندگانی عجین شده است. اینکه پیامبر هنگام مرگ "فقط" در گوش صدیقه طاهره نجوا کرد. اینکه امیرالمؤمنین در روز سقیفه به همسری حضرت زهرا(س) مباهات کرد. اینکه" خدا از خشم فاطمه(س) خشمگین و از خشنودی فاطمه(س) خشنود می شود". اینکه فدک،"حق" حضرت زهرا بود و پیامبر وقتی آیه " و آت ذی القربی حقّه" نازل شد، فدک را به حضرت زهرا بخشید و گفت:" این سهمی از آسمان است که خداوند برای تو و آنانی که پس از تو می آیند تقسیم کرده است. وای بر کسانی که مانع آن شوند» و ...
"فضائل فاطمة الزهراء" البته جامع همه فضایل حضرت زهرای اطهر(س) نیست اما به شکل درخشانی با محکم ترین مستندات روایی اهل سنت ثابت می کند که جایگاه بی همتای آن حضرت چه بوده است. فضائل فاطمة الزهراء (س) کتابی است که هر محب صدیقه طاهره(س)باید آن را بخواند. از آقای نعمتی که با طبع عالمانه و ترجمه مفهوم، فرصت استفاده بهتر جویندگان را از این کتاب ارزشمند، فراهم آوردند و نیز از نشر سخن که چاپ آبرومندی از این کتاب عرضه کرده است، باید سپاسگزار بود.
https://t.me/n00re30yah
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
جوانمرد اگر راست خواهی ولیست
کرم پیشهٔ شاهِ مردان علیست
▪️...ظاهرا در متون عربی چنین صفت یا لقبی برای آن حضرت به نظر نرسیده است و سابقهٔ اطلاق این صفت هم بریشان ظاهرا از قرن ششم که عصر شکوفایی فتوّت و جوانمردی است قدیمتر نیست. سعدی در بوستان، چاپ استاد یوسفی، ۸۳ گفته:
جوانمرد اگر راست خواهی ولیست
کرم پیشهٔ شاهِ مردان علیست
و در المجالس و المواعظ، تألیف جمال استاجی، از آثارِ اوایل قرن هفتم نسخهٔ توبینگن، از آن حضرت به عنوان شاهِ مردان یاد میشود.
شاید قدیمترین جایی که لقب #شاه_مردان در مورد حضرت دیده شده است در کتاب گزیده ( در اخلاق و تصوّف) از آثار قرن پنجم یا قرن ششم، تألیف ابونصر طاهر بن محمدِ خانقاهی است که میگوید:
فتح موصلی گفت:
به خواب دیدم شاهِ مردان را گفتم مرا پندی دِه. گفت: « هیچ چیز ندیدم نیکوتر از تواضعِ توانگران بر درویشان.»
محمدرضا شفیعی کدکنی
قلندریّه در تاریخ، ص ۷۵، تهران: سخن، ۱۳۸۶
#علی#شاه_مردان
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
فضائل فاطمة الزهراء (س)
(برای مادرم)
اکنون از خواندن کتاب فضائل فاطمة الزهراء (س) فارغ شدم. پیش از این متن عربی آن را دیده بودم. خوشبختانه به همت نشر سخن طبع پاکیزه ای به همراه ترجمه فارسی از این کتاب ارزشمند منتشر شده است.( تحقیق و ترجمه محمود نعمتی، 1396).
مؤلف کتاب فضائل فاطمة الزهراء (س)، ابوعبدالله حاکم نیشابوری(405-321) است؛ یکی از بزرگترین محدثان تاریخ اسلام و صاحب کتابهای عظیم تاریخ نیشابور و مستدرک الصحیحین. حاکم شافعی مذهب بوده اما چون برخی احادیث را در فضایل حضرت علی(ع)نقل کرده، از سوی متعصبان به تشیع متهم شده است. یکی از کتابهای حاکم نیشابوری فضائل فاطمة الزهراء (س) است. کتابی که تاکنون فقط یک دستنویس از آن شناخته شده است که دستنویس معتبری هم هست.
حاکم در مقدمه نوشته در روزگاری زندگی می کند که مردم با کینه ورزی نسبت به اهل بیت و جعل احادیث، به حاکمان نزدیک می شوند؛ به این معنا که یا فضایل ایشان را منکر می شوند و یا آنچه را که به نص قرآن، اهل بیت از آن تطهیر شده اند، به آنان نسبت می دهند. نوشته که در محفل بزرگان و عالمان، شخصی که از شاگردان او بوده، برای تقرب به برخی از حاضران مجلس، با خواندن روایتی بی اعتبار، یکی از فضایل آشکار فاطمه(س) را انکار کرد و به دروغ گفت آن روایت در صحیح بخاری آمده است. همین باعث شد که حاکم کتاب فضائل فاطمة الزهراء را بنویسد تا از حضرت فاطمه(س) به نوعی دفاع کند. حاکم در کتابش احادیثی را گرد آورد که «برای فرد متدبر، بی نیازکننده و بسنده» است. احادیث معتبری که به "دین به دنیا فروشان" نشان بدهد که مکان و منزلت فاطمه(س) در اسلام کجاست تا هیچ زنی از زنان این امت را با فاطمه(س) مقایسه نکنند(فلا یقیس بها احداً من نساء هذه الامة). خیلی از احادیث کتابش را نیز از امالمؤمنین عایشه روایت کرده است شاید چون انکار برخی از فضائل حضرت صدیقه طاهره(س) به نیت برکشیدن مقام عایشه بوده است. فیالمثل از عایشه نقل کرده:« به خدا سوگند تا کنون کسی به راستگویی فاطمه ندیدم مگر پدرش» یا:«هرگاه فاطمه بر پیامبر وارد می شد، رسول خدا به او خوشآمد میگفت و در مقابل او میایستاد و دستش را میگرفت و میبوسید و او را در جای خود مینشاند» یا:« رسول خدا فرمود: ای فاطمه ! از اینکه سرور زنان عالم و زنان این امت و زنان مؤمن هستی خوشحال نیستی؟» که حضرت زهرا(س) خندید. یا:« از عایشه پرسیدند: پیامبر چه کسی را بیش از دیگران دوست داشت؟ گفت: فاطمه(س). پرسیدند: از مردان؟ گفت: شوهر فاطمه(س)؛ علی(ع)».
حاکم در این موضوع نظر خودش را هم نوشته است؛ بر افضل بودن حضرت زهرا(س) تأکید کرده و گفته ممکن نیست هیچ زنی از این امت بر ایشان برتری داشته باشد. به صراحت نوشته که حضرت صدیقه طاهره (س) "افقه" از عایشه بوده است.
در این کتاب روایات مهمی آمده است. برای نمونه: "فاطمه(س) سرور زنان بهشت است" و حدیث " همانا که فاطمه پاره تن من است و هر که او را بیازارد، یا از در جنگ با او درآید، مرا آزرده و به جنگ با من برخاسته است" و اینکه پیامبر وقتی به سفر می رفت، حضرت زهرا آخرین کسی بود که به او سر می زد و در بازگشت از هر سفر هم نخست به دیدار حضرت زهرا می شتافت. اینکه پیامبر به فاطمه فرمود: "پدر و مادرم به فدای تو باد". اینکه در روز حشر منادی ندا کند که "چشمانتان را بپوشانید که فاطمه دختر محمد از پل صراط رد می شود". حدیثی را نقل می کند با این توضیح که این فضیلت در حق هیچ کس ذکر نشده: پیامبر فرمود روز قیامت دخترم فاطمه برانگیخته می شود در حالیکه بر قامت مبارک او حله کرامت راست شده؛ حله ای که به آب زندگانی عجین شده است. اینکه پیامبر هنگام مرگ "فقط" در گوش صدیقه طاهره نجوا کرد. اینکه امیرالمؤمنین در روز سقیفه به همسری حضرت زهرا(س) مباهات کرد. اینکه" خدا از خشم فاطمه(س) خشمگین و از خشنودی فاطمه(س) خشنود می شود". اینکه فدک،"حق" حضرت زهرا بود و پیامبر وقتی آیه " و آت ذی القربی حقّه" نازل شد، فدک را به حضرت زهرا بخشید و گفت:" این سهمی از آسمان است که خداوند برای تو و آنانی که پس از تو می آیند تقسیم کرده است. وای بر کسانی که مانع آن شوند» و ...
"فضائل فاطمة الزهراء" البته جامع همه فضایل حضرت زهرای اطهر(س) نیست اما به شکل درخشانی با محکم ترین مستندات روایی اهل سنت ثابت می کند که جایگاه بی همتای آن حضرت چه بوده است. فضائل فاطمة الزهراء (س) کتابی است که هر محب صدیقه طاهره(س)باید آن را بخواند. از آقای نعمتی که با طبع عالمانه و ترجمه مفهوم، فرصت استفاده بهتر جویندگان را از این کتاب ارزشمند، فراهم آوردند و نیز از نشر سخن که چاپ آبرومندی از این کتاب عرضه کرده است، باید سپاسگزار بود.
https://t.me/n00re30yah
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
شاهِ مردان
▪️ظاهراً در متون عربی چنین صفت یا لقبی برای آن حضرت به نظر نرسیده است و سابقهٔ اطلاق این صفت هم بریشان ظاهراً از قرن ششم که عصر شکوفایی فتوّت و جوانمردی است قدیمتر نیست. سعدی در بوستان، چاپ استاد یوسفی گفته:
جوانمرد اگر راست خواهی ولیست
کرم پیشهٔ شاهِ مردان علیست
و بالاترين حدّ انسانيت را به جوانمردان نسبت مىدهد و خود تصريح دارد كه آخرين حدِّ سير روحانىاش، پس از آن همه تحصيل در مدارس علوم اسلامى از قبيل نظاميّهٔ بغداد، پيوستن به جوانمردان بوده است:
نشستم با جوانمردان قلّاش
بشُستم هرچه خواندم بر اديبان
و بهترين قهرمانان داستانهاى او، از نوع جوانمرداناند، چنان كه در داستان آن جوانمرد تبريزى مىبينيم كه دزدى را از راه ديوار به سراى خويش مىبرد و دستار و رختِ خود را بدو مىدهد تا در دزدى ناكام نباشد و در پايان مىگويد:
عجب نايد از سيرتِ بخردان
كه نيكى كنند از كرم با بدان
و در المجالس و المواعظ، تألیف جمال استاجی، از آثارِ اوایل قرن هفتم نسخهٔ توبینگن، از آن حضرت به عنوان شاهِ مردان یاد میشود.
شاید قدیمترین جایی که لقب شاه مردان در مورد حضرت دیده شده است در کتاب گزیده (در اخلاق و تصوّف) از آثار قرن پنجم یا قرن ششم، تألیف ابونصر طاهر بن محمدِ خانقاهی است که میگوید:
فتح موصلی گفت:
به خواب دیدم شاهِ مردان را گفتم مرا پندی دِه. گفت: « هیچ چیز ندیدم نیکوتر از تواضعِ توانگران بر درویشان.»
محمدرضا شفیعی کدکنی
قلندریّه در تاریخ، تهران:۱۳۸۶
ص ۷۵ و صص ۵۲۸–۵۲۷
#شاه_مردان
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
نقش تاریخی «مراکز» و «شبکهها»
یادداشتی تازه از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
تابستان ۱۴۰۰، مجلهٔ بخارا، شمارهٔ ۱۴۴
بخش پایانی
▪️ساخت و صورت در هنرها، جوهر فرهنگ و جوهر آن زبان است. شاعران شیعی هرگز در مرکز فرهنگ عصر خود نبودهاند؛ در حاشیه بودهاند و غالباً از طبقهٔ کم سواد و کم فرهنگ. وقتی که در عصر صفوی به مرکز فرهنگ راه یافتند و عامل «جاذبه» به گونهای نیرومند شکل گرفت و در میان شیعیان متکلم و فیلسوف و دانشمند و نقاش و هنرمند، از هر هنری، به ظهور رسید و جذب شد، شاعران بزرگ شیعی نیز ظهور کردند مانند صائب و کلیم و طالب و دیگر شاعران. آن زمان بود که محتشم توانست آن شاهکار بیمانند شعر شیعی را بسراید.
پس نمیتوان در حاشیهٔ فرهنگ یک عصر ایستاد و زیست و در خلاقیت هنری، میداندار اصلی بود. غرض از طرح این مسأله و این همه حرفها همین بود که برای شاعر و هنرمند بزرگ بودن، در هر عصری، شرط اصلی این است که با تمام مسائل آن عصر آمیزش داشته باشیم تا بتوانیم روح عصر را - هر چه هست - درک کنیم و به خلاقیت هنری بپردازیم. شعر شیعی دورهٔ ما، رقیبان بسیاری دارد که میدانهای جاذبه را در اختیار خود دارند و به زبان صریحتری میتوان گفت فاقد میدان جاذبه است، با همهٔ عشقی که جامعهٔ ما به امامان و مشاهد متبرکه ایشان دارند.
▪️پوستکندهتر بگویم:
جمهوری اسلامی، فاقد نگاهِ کلانِ فلسفی به هنر و زیبایی است تا آنجا که شنیدن بهترین مدایح حضرت رسول را، در شعر احمد شوقی، از حنجرهٔ بزرگترین نابغهٔ آواز عصر، ام کلثوم، حاضر نیست بشنود و آن را «حرام» میداند. این چنین جهانبینیی، نمیتواند میدان جاذبهای عظیم باشد و هر چه خوب و زیباست از سراسر جهان جذب کند.
هر کسی ممکن است، علتی و یا عللی برای فروماندگی جوامع اسلامی داشته باشد، من هم درین باره نظر خودم را دارم. به نظر من دو چیز عامل این فروماندگی است و آن دور شدن از دو نقطه از زندگینامه و رسالت پیامبر است:
۱) دوری از ملاحظات اقتصادی پیامبر و مبارزهٔ شدید او با فقر
۲) دوری از جهان جمالشناسی و خلق زیبایی در سیرهٔ حضرت رسول است که بخش اعظم آن در قرآن کریم و سخنان آن حضرت تجلی دارد.
دو مرکز اصلی «جاذبه»های اسلام، قرنهاست که در محاق است: زیبایی و درک زیبایی، مبارزه با فقر در جامعه. پیروزی پیامبر و اسلام، فقط در همین دو «جاذبه» بوده است؛ دیگر شبکهها زیر مجموعهٔ این دو «جاذبه»اند اصلاً این دو به مثابهٔ «جسم» و «جان»اند که از هم تجزیهناپذیرند. جسم، اقتصاد است و جان زیبایی.
#شفیعی_کدکنی
#بخش_پایانی
یادداشت نقش تاریخی «مراکز و «شبکهها»
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
بخش نخست:
https://t.me/shafiei_kadkani/2148
بخش دوم:
https://t.me/shafiei_kadkani/2155
بخش سوم:
https://t.me/shafiei_kadkani/2156
بخش پایانی:
https://t.me/shafiei_kadkani/2164
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
معراجِ حضرت رسول ص
الگوی همهٔ سفرنامههایِ روحانی
▪️صوفیه نردبانِ شگفتآوری یافتهاند که عبارت است از زبان و قلمروِ واژگان و به یاری تأمّل در واژهها به سفر در عوالم روحانی پرداختهاند. از مجموعهٔ سفرنامههای روحانی باقیمانده در ادبیات اسلامی، میتوان به معراج بایزید که روایات گوناگون از آن باقی است اشاره کرد، نیز به رسالهٔ بدوِّ شأنِ حکیم ترمذی (قرن سوم) و معراجِ روحانی روزبهان بقلی و ابنعربی و منظومهٔ مصباح الأرواحِ شمسالدین محمد بن طغان تا جاویدنامهٔ اقبال لاهوری در همین عصر ما که باید کتابهای مفرد دربارهٔ هر کدام از این سفرنامههای روحانی پرداخت.
اُلگوی اصلیِ تمام این سفرنامهها، بدونِ شک، داستانِ معراجِ حضرت رسول ص است. حتی معراج اردویراف هم به احتمال بسیار زیاد بر اساس همان روایاتِ معراجِ حضرت رسول پرداخته شده است.
هنوز در منابعِ کهنِ روایاتِ مربوط به معراجِ تحقیقی که جانبِ تاریخی در آن رعایت شده باشد ظاهراً انجام نشده تا سیر تحول این مشاهدات از سادهترین چیزها تا پیچیدهترین نوعِ آن -که در روایتِ تفسیر ابوبکر عتیقِ سورآبادی (قرن پنجم) ثبت شده- باز شناسی شود. بیشک تخیّل جمع انبوهی از قصهپردازان و نویسندگانِ کتب تفسیر و قصص الأنبیاها و نیز کتبی که مؤلفان اسلامی در سیرهٔ حضرت رسول نگاشتهاند، در ریزهکاریهای این داستان نقش بسیار داشته است. تکتکِ این مشاهدات از نظر تطبیقی و مطالعات تاریخی میتواند موضوع رسالههای مفرد قرار گیرد، زیرا در متون دینی و اساطیری دنیای کهن هر کدام از این مایگانها قابلِ جستجو است. [ بنگرید به مقدمهٔ شفیعی کدکنی بر مصیبتنامهٔ عطار، انتشارات سخن، صص ۳۵-۱۰۲] حتی رسالههایی که عارفان ایرانی در باب معراج رسول نوشتهاند از قبیل آنچه ابوعبدالرحمن سُلَمی (۴۱۲-۳۳۵) نوشته است یا آنچه از ابوالقاسم قشیری (۴۱۲-۳۷۶) به جای مانده است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
زبان شعر در نثر صوفیه، انتشارات سخن، تهران: ۱۳۹۲، صص ۱۰۴-۱۰۳
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
آرشیو صوتی سال ۱۳۹۸
هرآنچه را استاد شفیعی کدکنی سال ۱۳۹۸ در کلاسِ درسشان به علاقهمندان گفتند، از اینجا بشنوید. از زحمات بیدریغِ همهٔ دوستانم برای ثبت و ضبط این گنجینهٔ فرهنگی سپاسگزارم.
با در خانه ماندنمان کار فرهنگی میکنیم. دستِ دیو شومِ کرونا کوتاه میشود. روزهای سالمِ سرشارِ سهشنبهها برخواهد گشت و باز هم پای درس استاد گرانقدر خواهیم نشست. به امید دیدار! | ادمین
۲۰ فروردین ۹۸، اولین جلسهٔ سال جدید
https://t.me/shafiei_kadkani/1269
۲۷ فروردین ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1276
۳ اردیبهشت ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1297
۱۰ اردیبهشت ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1310
۱۷ اردیبهشت ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1321
۳۱ اردیبهشت ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1347
۹ مهرماه ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1526
۱۶ مهرماه ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1531
۲۳ مهرماه ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1537
۱۴ آبان ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1557
۲۱ آبان ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1559
۲۶ آبان ۹۸، دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد
https://t.me/shafiei_kadkani/1569
۵ آذر ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1570
۱۲ آذر ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1576
۱۹ آذر ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1582
۲۹ بهمن ۹۸، آخرین جلسهٔ سال ۹۸
https://t.me/shafiei_kadkani/1643
#شفیعی_کدکنی
#در_خانه_میمانیم
🔷اولیائی که خضر علیه السلام آنها را نمی شناسد🔷
📜از خضر شنیدم که گفت:هیچ روزی نیست که با خود می گویم:در زمین خدای را ولیّی نیست جز آنکه او را دیده و مصاحبت کرده ام،پس برایم اتفاق می افتد که در همان روز با ولیّی مصاحب می شوم که پیش از این نمی شناختمش.
باز از او(خضر) شنیدم که گفت:روزی با شخصی مصاحب شدم که نمی شناختمش،به من گفت:درود بر تو ای خضر! بدو گفتم:مرا از کجا می شناسی؟گفت خداوند تو را به من شناسانید، پس دانستم که خدای را بندگانی است که خضر را می شناسند و خضر آنان را نمی شناسد.
📘فتوحات مکیه،باب۳۴۹:معرفت منزل گشودن و بستن درها،دفتر بیست و سوم از فتح مکی
https://t.me/JAMEOLASRAR110
یکی از زیباترین و تاثیرگزارترین آثار ژان لئون ژروم (1824- 1904) نقاش فرانسوی که مشخصا موضوعات مورد علاقه ی مسلمانان را در بر می گیرد، نقاشی است که با دو عنوان از آن یاد می شود منتسب به حرم حضرت سید الشهدا (ع) است که با عنوان" حرم امام حسین (ع) " یا "The Shrine of Imam Hussein" از آن یاد شده است.
اطلاعات کاملی از محل فعلی نگهداری این اثر وجود ندارد اما این اثر شاخص که ظاهرا در کلکسیونی شخصی نگهداری می شود متعلق به سال 1888 است و کپی های بسیاری از آن منتشر شده است. بسیاری از کارهای ژان لئون ژروم ربطی به حوزه ی مذهب ندارد، اما چندین کار او نقاشی با تم مذهبی است، نظیر همین اثر و یا " نماز جماعت در مسجد قاهره" یا " اذان گو" یا " مریم باکره" .
https://t.me/roholamin_atelie
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
و اگر مرتضیٰ سخن نگفتی
اصحاب طریقت چه کردندی!
▪️و [جُنَیْد] گفت: اگر مرتضی این یک سخن به کرامت نگفتی، اصحاب طریقت چه کردندی و آن سخن آن است که سؤال کردند از مرتضی، رضی اللّه عنه، که «به چه خدای را شناختی؟» گفت:
«بدان که شناسا گردانید مرا به خود که او خداوندی است که شِبه او نتوانَد بود به هیچ صورتی و او را در نتوان یافت به هیچ حِسّی او را قیاس نتوان کرد به هیچ خلقی که او نزدیکی است در دوریِ خویش و دوری است از نزدیکیِ خویش. بالای جمله چیزها است و نتوان گفت که تحتِ او چیزی است و تحتِ جملهٔ چیزها است [و نتوان گفت که بالای او چیست] و او نیست چون چیزی و نیست از چیزی و نیست به چیزی. سبحان آن خدایی که او چنین است و چنین نیست هیچ چیز غیرِ او» و اگر کسی شرحِ این سخن دهد مجلّدی برآید. فَهِمَ مَنْ فَهِمَ.
______
تعلیقات:
▪️ این بخش را نیز عطار از کتاب الُّلمع نقل کرده است و اصل عربیِ گفتار امام ع بدین گونه است:
فَمنها ما سُئلَ امیر المؤمنین رَضِی الله عنه و قیل له: بِمَا عَرَفْتَ رَبَّكَ قَالَ بِمَا عَرَّفَنِی نَفْسَهُ وَ لاَ يُشْبِهُهُ صُورَةٌ وَ لاَ يُقَاسُ بِهِ اَلنَّاسُ قَرِيبٌ فِی بُعْدِهِ وَ بَعِيدٌ فِی قُرْبِهِ قَوِیُّ فَوْقَ كُلِّ شَیءٍ وَ لاَ يُقَالُ تَحْتَهُ وَ تَحْتَ كُلِّ شَیْءٍ وَ لاَ يُقَالُ شَیْءٌ فَوْقَهُ أَمَامَ كُلِّ شَیْءٍ وَ لاَ يُقَالُ شَیْءٌ خَلْفَهُ وَ خَلْفَ كُلِّ شَیْءٍ وَ لاَ يُقَالُ شَیْءٌ أَمَامَهُ دَاخِلٌ فِی اَلْأَشْيَاءِ لاَ كَشَیْءٍ فِي شَیْءٍ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَیٰ لاَ هَكَذَیٰ غَيْرُهُ (اللمع، چاپ نیکلسون ۱۳۰)
▪️فَهِمَ مَنْ فَهِمَ: معنای عبارت این است که «هرکه فهمید، فهمید» و مفهوم مخالف آن این است که هرکه نفهمد، با او سخنی نمیتوان گفت. عبارتی است که در تذکرةالاولیاء نیز تکرار شده است و از جمله در روضة الفریقین ۱۴۴ كه میگوید: «فَهِمَ مَنْ فَهِمِ. بیش ازین تقریر کنم زیان دارد.» و در مصباح الهدایة ۲۷ به صورت «عقَلَ مَنْ عَقَل و جَهِلَ مَنْ جهِل» آمده است.
ذکرِ جُنَیْد بغدادی
تذکرةالاولیاء، جلد اول
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات
محمدرضا شفیعی کدکنی
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
[ Photo ]
🌺
#وقفنامه_زیارت_مفجعه_حضرت_زینب
میرزا جهانگیر از شاهزادگان قاجار است که در سال 1347ق در آذربایجان به طرز فجیعی کشته شده است. دختر وی - حاجیه بی بی همسر موچول شاه- زبارت نامه حضرت زینب (ع) در شهر بمبئی هند منتشر، و ثواب وقف و نشر آن را به روج پدرش اهدا می نماید. او وقف نامه این زیارت نامه را به نظم فارسی در اول همان جزوه منتشر نموده که جالب است. بدین ترتیب این زن خیّر از زنان با فضل و ادب ایرانی است، که خواسته نیت خیر خود را با نشر و وقف کتاب عملی سازد. این وقفنامهء منظوم در تصویر بالا قبل مشاهده هست. دو نسخه از این اثر در مخزن کتابهای چاپی هند در کتابخانهء آیت الله مرعشی به شماره 2764 و 2776، نگهداری می شود.🌸https://t.me/D_sadraiy
روایت محمود شجاعی و هوشنگ آزادی ور
از تذکره الاولیای استاد شفیعی کدکنی
*روزنامه جام جم / 22 اردیبهشت 98
محمود شجاعی، از شاعران «شعر دیگر» سرنوشت غریبی داشته است؛ او سال 1349 دچار احوالاتی می شود و تا مدتها شعر را رها نمی كند و به خلوت خود می رود. شاعر «از آبی نفسهای كوتاه » می گفت وقتی دچار جذبه شده، یك كتاب او را نجات داده است: «تذكره الاولیا»ی عطار نیشابوری. می گفت كتاب را هوشنگ آزادی ور، شاعرِ هم حلقه اش در «شعر دیگر » به او هدیه داده و همین باعث شده تا او پی ببرد چه بر او نازل شده است.
لابد شاعران و عارفان دیگری نیز چنین مراقبه هایی با این اثر مهم ادبیات عرفانی ما داشته اند و ما نمی دانیم اما همین یك روایت شجاعی و آزادی ور به ما می گوید كه تذكره الاولیا از چه قدرت هایی جدای از ملاحظات ادبی می تواند برخوردار باشد. حالا پس از وجود چند تصحیح از این كتاب ارزشمند در بازار، محمدرضا شفیعی كدكنی، نویسنده مشهور تصحیح خود را از آن منتشر كرده است و می دانید كه این دست از كتاب های شفیعی را عموما انتشارات سخن منتشر می كند؛ ناشری كه نزد اغلب اهالی ادبیات به كار نیك و رعایت اخلاقیات معروف است، اما انتشار یك شایعه در چند كانال و گروه تلگرامی مرتبط با كتاب، تعجب ما را برانگیخته است. آنها نوشته اند: «متاسفانه برخی ناشران، برای این كه سود حاصل از فروش كتاب هایشان مستقیم به جیب خودشان برود، كتابفروشی ها را نادیده می گیرند. نشر سخن بدون توزیع این كتاب در كتابفروشی ها، انحصارا كتاب را در نمایشگاه فروخت و هنوز مشتاقان این كتاب، به خصوص در شهرستان ها به آن دسترسی نداشته اند».
ما برای این كه در حد نقل این شایعه نمانیم با دفتر انتشارات سخن تماس گرفتیم. در تماس نخست، یكی از كاركنان این دفتر گفت كه مسؤول مربوطه در دفتر حضور ندارد و باید فردا تماس بگیریم. ما برای این كه یك طرفه قضاوت نكرده باشیم، پس از ساعتی دوباره تماس گرفتیم و این بار نیز یكی از مسؤولان انتشارات گفت كه سرشان شلوغ است و فردا تماس بگیریم. ما برای این كه نمی خواستیم به شایعه شكل گرفته در شبكه های اجتماعی دامن بزنیم و برای مان مهم بود كه موضع و پاسخ مسؤولان سخن را نیز در گزارش نقل كنیم، گفتیم كه چنین شایعه ای شكل گرفته و پاسخ ندادن مسؤولان سخن و سكوت شان باعث می شود حقانیت آن شایعه ثابت شود. پاسخ دفتر انتشارات سخن به روزنامه جام جم این بود: «اینها شایعه است و ما در حال پیگیری هستیم كه از كجا شكل گرفته. ما كتاب را در انحصار خود نگه نداشته ایم و از امروز كتاب ها به دست دفاتر پخش مختلف رسیده است.»
منتها به نظر می رسد این پاسخ چندان هم ناقض شایعه پی شگفته نیست؛ مسؤولان سخن می گویند از دیروز، یعنی بیست ویكم اردیبهشت كتاب را دربازار توزیع كرد هاند تا به دست دیگر كتابفروشی ها جز خودشان هم برسد، اما نكته ای كه درباره سخن گفته شده این است كه آنها چرا از روزی كه كتاب را منتشر كرده اند (یعنی دستكم از چهارم اردیبهشت كه نمایشگاه كتاب تهران آغاز به كار كرده)آن را به دست كتابفروشی¬ها نرسانده اند. همین كه از دیروز كتاب را به بازار رسانده اند مشخص است كه نیت شان مطلقا انحصارگرایی در فروش این كتاب نبوده است، اما اگر از همان ابتدا كتاب را بین كتابفروشی ها توزیع می كردند، شائبه انحصار فروش كتاب در روزهای برگزاری نمایشگاه هم كاملا مرتفع می شد.
@safinehyetabriz
فضائل فاطمة الزهراء (س)
(برای مادرم)
اکنون از خواندن کتاب فضائل فاطمة الزهراء (س) فارغ شدم. پیش از این متن عربی آن را دیده بودم. خوشبختانه به همت نشر سخن طبع پاکیزه ای به همراه ترجمه فارسی از این کتاب ارزشمند منتشر شده است.( تحقیق و ترجمه محمود نعمتی، 1396).
مؤلف کتاب فضائل فاطمة الزهراء (س)، ابوعبدالله حاکم نیشابوری(405-321) است؛ یکی از بزرگترین محدثان تاریخ اسلام و صاحب کتابهای عظیم تاریخ نیشابور و مستدرک الصحیحین. حاکم شافعی مذهب بوده اما چون برخی احادیث را در فضایل حضرت علی(ع)نقل کرده، از سوی متعصبان به تشیع متهم شده است. یکی از کتابهای حاکم نیشابوری فضائل فاطمة الزهراء (س) است. کتابی که تاکنون فقط یک دستنویس از آن شناخته شده است که دستنویس معتبری هم هست.
حاکم در مقدمه نوشته در روزگاری زندگی می کند که مردم با کینه ورزی نسبت به اهل بیت و جعل احادیث، به حاکمان نزدیک می شوند؛ به این معنا که یا فضایل ایشان را منکر می شوند و یا آنچه را که به نص قرآن، اهل بیت از آن تطهیر شده اند، به آنان نسبت می دهند. نوشته که در محفل بزرگان و عالمان، شخصی که از شاگردان او بوده، برای تقرب به برخی از حاضران مجلس، با خواندن روایتی بی اعتبار، یکی از فضایل آشکار فاطمه(س) را انکار کرد و به دروغ گفت آن روایت در صحیح بخاری آمده است. همین باعث شد که حاکم کتاب فضائل فاطمة الزهراء را بنویسد تا از حضرت فاطمه(س) به نوعی دفاع کند. حاکم در کتابش احادیثی را گرد آورد که «برای فرد متدبر، بی نیازکننده و بسنده» است. احادیث معتبری که به "دین به دنیا فروشان" نشان بدهد که مکان و منزلت فاطمه(س) در اسلام کجاست تا هیچ زنی از زنان این امت را با فاطمه(س) مقایسه نکنند(فلا یقیس بها احداً من نساء هذه الامة). خیلی از احادیث کتابش را نیز از امالمؤمنین عایشه روایت کرده است شاید چون انکار برخی از فضائل حضرت صدیقه طاهره(س) به نیت برکشیدن مقام عایشه بوده است. فیالمثل از عایشه نقل کرده:« به خدا سوگند تا کنون کسی به راستگویی فاطمه ندیدم مگر پدرش» یا:«هرگاه فاطمه بر پیامبر وارد می شد، رسول خدا به او خوشآمد میگفت و در مقابل او میایستاد و دستش را میگرفت و میبوسید و او را در جای خود مینشاند» یا:« رسول خدا فرمود: ای فاطمه ! از اینکه سرور زنان عالم و زنان این امت و زنان مؤمن هستی خوشحال نیستی؟» که حضرت زهرا(س) خندید. یا:« از عایشه پرسیدند: پیامبر چه کسی را بیش از دیگران دوست داشت؟ گفت: فاطمه(س). پرسیدند: از مردان؟ گفت: شوهر فاطمه(س)؛ علی(ع)».
حاکم در این موضوع نظر خودش را هم نوشته است؛ بر افضل بودن حضرت زهرا(س) تأکید کرده و گفته ممکن نیست هیچ زنی از این امت بر ایشان برتری داشته باشد. به صراحت نوشته که حضرت صدیقه طاهره (س) "افقه" از عایشه بوده است.
در این کتاب روایات مهمی آمده است. برای نمونه: "فاطمه(س) سرور زنان بهشت است" و حدیث " همانا که فاطمه پاره تن من است و هر که او را بیازارد، یا از در جنگ با او درآید، مرا آزرده و به جنگ با من برخاسته است" و اینکه پیامبر وقتی به سفر می رفت، حضرت زهرا آخرین کسی بود که به او سر می زد و در بازگشت از هر سفر هم نخست به دیدار حضرت زهرا می شتافت. اینکه پیامبر به فاطمه فرمود: "پدر و مادرم به فدای تو باد". اینکه در روز حشر منادی ندا کند که "چشمانتان را بپوشانید که فاطمه دختر محمد از پل صراط رد می شود". حدیثی را نقل می کند با این توضیح که این فضیلت در حق هیچ کس ذکر نشده: پیامبر فرمود روز قیامت دخترم فاطمه برانگیخته می شود در حالیکه بر قامت مبارک او حله کرامت راست شده؛ حله ای که به آب زندگانی عجین شده است. اینکه پیامبر هنگام مرگ "فقط" در گوش صدیقه طاهره نجوا کرد. اینکه امیرالمؤمنین در روز سقیفه به همسری حضرت زهرا(س) مباهات کرد. اینکه" خدا از خشم فاطمه(س) خشمگین و از خشنودی فاطمه(س) خشنود می شود". اینکه فدک،"حق" حضرت زهرا بود و پیامبر وقتی آیه " و آت ذی القربی حقّه" نازل شد، فدک را به حضرت زهرا بخشید و گفت:" این سهمی از آسمان است که خداوند برای تو و آنانی که پس از تو می آیند تقسیم کرده است. وای بر کسانی که مانع آن شوند» و ...
"فضائل فاطمة الزهراء" البته جامع همه فضایل حضرت زهرای اطهر(س) نیست اما به شکل درخشانی با محکم ترین مستندات روایی اهل سنت ثابت می کند که جایگاه بی همتای آن حضرت چه بوده است. فضائل فاطمة الزهراء (س) کتابی است که هر محب صدیقه طاهره(س)باید آن را بخواند. از آقای نعمتی که با طبع عالمانه و ترجمه مفهوم، فرصت استفاده بهتر جویندگان را از این کتاب ارزشمند، فراهم آوردند و نیز از نشر سخن که چاپ آبرومندی از این کتاب عرضه کرده است، باید سپاسگزار بود.
https://t.me/n00re30yah
@sokhanetarikh
✅ #فراخوان
همایش بینالمللی «حضرت ابوطالب(ع)» اسفند 98 در قم برگزار می گردد و مهلت ارسال چکیده آثار به دبیرخانه همایش تا 31 اردیبهشت 98 و مهلت ارسال متن کامل مقالات تا 30 مهرماه 98 است.
👉 https://b2n.ir/25259
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
تاریخِ نادانیِ ما
▪️وقتی که علّامه محمّد قزوینی ( ۱۲۹۴_ ۱۳۶۸ ه.ق) بعد از عمری تحصیلاتِ حوزوی در ایران و سالها پژوهش در اروپا و حشر و نشر با بزرگترین خاورشناسانِ جهان و نشرِ آنهمه آثار تاریخی و ادبی فارسی و عربی و فراهم آوردن آنهمه یادداشتها به ایران بازگشت، ارادتمندان او، امثال سید حسن تقیزاده و بدیعالزّمان فروزانفر، خواستند برای او ممرِّ معیشتی فراهم سازند که او پیرانهسر از گرسنگی نمیرد. مصلحت در آن دیدند که ایشان را به استادی دانشگاه تهران دعوت کنند. مجلسی برای همین امر در دانشگاه تهران تشکیل شد که در آن تقیزاده و فروزانفر و همهٔ بزرگان عصر در آن جمع بودند. از علّامهٔ قزوینی نیز خواهش کرده بودند که به آن مجلس درآید. سرانجام مسألهٔ استادی ایشان را مطرح کردند و قرار شد که شورای دانشگاه این موضوع را تصویب کند. هریک از بزرگان دقایقی چند در فضایل علمی ایشان و جایگاه جهانی ایشان در حوزهٔ پژوهشهای ایرانی و اسلامی، سخن گفت و همگی به دانشگاه تهران تبریک گفتند که علّامهٔ قزوینی چنین افتخاری را به دانشگاه داده و استادی آنجا را قبول کرده است. کار در آستانهٔ تمام شدن بود که یکی از استادان دانشکدهٔ الاهیات، که در معارفِ طلبگی مرد فاضلی بود، و معلم صرف و نحو عربی بود، پرسید:
ایشان استاد چه رشتهای خواهند بود؟
پاسخ دادند که استاد تاریخ.
آن استاد سادهلوح دانشکدهٔ الاهیات گفت:
–تاریخ را که بچّه خودش میخواند، استاد لازم ندارد!
مرحوم قزوینی با شنیدن این سخن برخاست و گفت:
«آری، تاریخ استاد لازم ندارد.»
و مجلس را ترک گفت و برای همیشه دانشگاه تهران را از وجودِ بیمانند خویش محروم کرد. هرچه تقیزاده و فروزانفر و دیگر بزرگان عجز و لابه کردند، به هیچ روی حاضر نشد استادی
دانشگاه تهران را قبول کند.
رشدِ عقلانی جوامع بشری، بیشتر از آنکه به ارتقای طبّ و فیزیک و شیمی در آن کشورها وابسته باشد به میزان فهمی که از تاریخ دارند وابسته است. تاریخ، پیچیدهترین دانشِ بشری است. از فیزیک، از شیمی، از ریاضیات و نجوم بسی پیچیدهتر و دشوارتر است. ما تصوّر میکنیم مورّخ کسی است که ناسخالتواریخ را حفظ کرده و میداند که در چه سالی فلان جنگ روی داده است و چند نفر در آن جنگ کشته شدهاند و نام آن کشتگان چیست.
محمدرضا شفیعی کدکنی
درویش ستیهنده، تهران: ۱۳۹۷، صص ۱۰۳–۱۰۲
#علامه_محمد_قزوینی
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
🔸تکمله و تتمیم:
🔹پس از ارائه مشروح تحقیقات مربوط به کامل بهائی و تبیین وقوع تحریف در آن کتاب و لباب الانساب، و نیز نقل نظر بزرگان شیعه از علامه مجلسی تا علامه سید محسن امین و علامه سید جعفر مرتضی عاملی و دیگر محققان مبنی بر منتفی بودن انتساب کودک خرابه شام به حضرت سیدالشهداء (ع) برخی از دوستان که نتایج تحقیق را پذیرفته اند فقط دو دغدغه برایشان باقی مانده، و آن این که مرحوم جعفر آقا مجتهدی روضه رقیه بنت الحسین (ع) را می خوانده یا می شنیده و می گریسته اند!
🔸در پاسخ، ضمن اظهار عقیده به مراتب فوق العاده معنوی و عشق آن مرد بزرگ نسبت به خاندان رسالت، برای نقض این شبهه فقط به یک نمونه اشاره می کنم، و آن این که حضرت جعفر آقا به اشعار جیحون یزدی در مصیبت طفل شیرخوار حضرت سیدالشهداء (ع) بسیار علاقمند بود و ساعت ها با آن می گریست. حال آن که جیحون روایت ساختگی و دروغین مصیبت حضرت علی اصغر را که سبط ابن جوزی سنّی نقل کرده و طبق آن، حضرت فرزند خردسال را بر سر دست گرفته و - نعوذ بالله - عاجزانه از لشکر دشمن برای او طلب آب می کند! به شعر درآورده است؛
🔹اما طبق تمامی متون اصیل شیعی، حضرت سیدالشهداء (ع) در آخرین لحظات به درب خیمه آمده و فرموده اند: ناولینی ولدی الصغیر حتی اودّعه! فرزند خردسالم را به من بدهید تا با او وداع کنم. و در حالی که حضرت می خواسته اند فرزندشان را ببوسند تیری به آن نوگل خاندان رسالت اصابت کرده است.
🔸پس گریستن مرحوم جعفر آقا و علاقه او به اشعار جانسوزی که بر اساس گزارش دروغین سبط ابن جوزی سنّی سروده شده دلیل صحّت آن واقعه و طرد روایات معتبری که نحوه شهادت را به گونه صحیح گزارش کرده اند نمی شود!
🔹دغدغه دیگر دوستان این بود که در داستان خواب! سید ابراهیم دمشقی، دختر خردسال خود را به عنوان دختر امام حسین (ع) معرفی کرده است.
🔸اما چنین مطلب صحت ندارد. صورت آن خواب در منتخب التواریخ نقل شده و آنچه در افواه روضه خوانان نقل می شود مثل همیشه با اضافات و تحریفات آنان آمیخته است.
🔹در نقل اصلی نوه سید ابراهیم می گوید رقیه بنت الحسین به خواب پدرم آمد و گفت به والی بگو قبر مرا آب گرفته است... او در خواب نامی از خود نبرده و این نام در کلام فرزند سید ابراهیم آمده، و حتی می توان گفت که وی هم چنان نامی را نبرده و ناقلین بعدی آن را اضافه کرده اند؛ زیرا در آن زمان آن قبر را از رقیه بنت امیرالمؤمنین (ع) می پنداشتند نه بنت الحسین (ع) چنانچه همین حکایت قبل از منتخب التواریخ در نورالابصار شبلنجی آمده و صاحب قبر را رقیه بنت امیرالمؤمنین دانسته است.
از همه دوستان بخاطر تطویل مباحث عذر می خواهم.
🔸نم نمِ باران به می خواران خوش است!
از خاتم العرفاء آقای قاضی شنیدم که در اهواز خشکسالی شد، علما و زهاد برای استسقاء بیرون شدند ولكن اثری از باران مشاهده نشد.
در آن میان کسی بود به نام مشهدی علی که کارش دنبک زنی بود، او همواره در مسیر امام جماعت شهر می نشست و به کارش مشغول بود. روزی امام جماعت او را گفت: تو که همه روزه اینجا هستی چه شود که به هنگام نماز بیایی در مسجد با نمازگزاران شریک در نماز شوی و کارت را نیز از دست ندهی؟!
از آن روز به بعد این مطرب با دنبک خود می آمد و در گوشه مسجد بود، پس از شرکت در نماز به دنبال کار خود می رفت.
تا آنکه در خشکسالی از امام جماعت اجازه گرفت که با هیئت همراه به استسقاء بیرون شود.
روزی با دوستان به بیرون شهر رفته در کناری دورهم نشستند و لنگی بر روی دنبک انداخت که صدای بمی از آن بر می آمد و این بیت را هم آهنگ شروع به خواندن کردند:
نم نم باران به میخواران خوش است
رحمت حق بر گنه کاران خوش است
لحظاتی گذشت و ابرها برخاستند و اهالی از باران سیراب شدند.
اینجانب داستان را به مجذوب سالک حضرت آقای انصاری همدانی نقل کردم انقلاب حالی به او دست داد که یدرک ولا یوصف.
کتاب المختار من کشف الاسرار و تذکره العطار، سید احمد فهری زنجانی.
https://t.me/bazmeghodsian/25600
🔸نم نمِ باران به می خواران خوش است!
از خاتم العرفاء آقای قاضی شنیدم که در اهواز خشکسالی شد، علما و زهاد برای استسقاء بیرون شدند ولكن اثری از باران مشاهده نشد.
در آن میان کسی بود به نام مشهدی علی که کارش دنبک زنی بود، او همواره در مسیر امام جماعت شهر می نشست و به کارش مشغول بود. روزی امام جماعت او را گفت: تو که همه روزه اینجا هستی چه شود که به هنگام نماز بیایی در مسجد با نمازگزاران شریک در نماز شوی و کارت را نیز از دست ندهی؟!
از آن روز به بعد این مطرب با دنبک خود می آمد و در گوشه مسجد بود، پس از شرکت در نماز به دنبال کار خود می رفت.
تا آنکه در خشکسالی از امام جماعت اجازه گرفت که با هیئت همراه به استسقاء بیرون شود.
روزی با دوستان به بیرون شهر رفته در کناری دورهم نشستند و لنگی بر روی دنبک انداخت که صدای بمی از آن بر می آمد و این بیت را هم آهنگ شروع به خواندن کردند:
نم نم باران به میخواران خوش است
رحمت حق بر گنه کاران خوش است
لحظاتی گذشت و ابرها برخاستند و اهالی از باران سیراب شدند.
اینجانب داستان را به مجذوب سالک حضرت آقای انصاری همدانی نقل کردم انقلاب حالی به او دست داد که یدرک ولا یوصف.
کتاب المختار من کشف الاسرار و تذکره العطار، سید احمد فهری زنجانی.
https://t.me/bazmeghodsian/25600
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com