قناة

گفتگوهای تراثی

گفتگوهای تراثی
1.4k
عددالاعضاء
1,283
Links
3,859
Files
172
Videos
10,272
Photo
وصف القناة
✅ گروهی برای گفتگوهای تُراثی (نسخه‌های خطی)
خالی از « تجاهل» نیست ( ان الف درمرورزمان وتابودن کاغذ ازمرکب نوشتجات دیگر افتاده!
کمی در مفهوم ما را یاری کنید این توجیه با توجه به کانتکس مثبت است منفی؟
کمی در مفهوم ما را یاری کنید این توجیه با توجه به
ظاهرٱ اینمقدار ک برای مامهمشده کشف ابهام برای خواهان محترم چندان مطرح نیست !؟
ظاهرٱ اینمقدار ک برای مامهمشده کشف ابهام برای خواه
حقیر《توجیه این کلام خالی از فحاشی نیست》 هم می‌بینم. تا چه حد معقول باشد، نمی دانم.
حقیر《توجیه این کلام خالی از فحاشی نیست》 هم می‌بینم
تااین عزیز متن رو نکنند وسیاق کالم وتخاطب واملا وانشا دست گیر نشود هر گمانی حقیقت است...
Forwarded From محمد مرادی
یا هو
تو شعر جاری تاریخی، زبان ملول و قلم: خاموش
تو راز زنده‌ی ایجادی، وجود: هیچ و عدم: خاموش
دو دست را به کرم وا کن، "نمی" ببخش و تماشا کن
که بر نمِ تو سخا عطشان که با کم تو کرم: خاموش
به یاد حنجر معصومت، اصول: سست و جدل: ویران
به سوگ سینه‌ی مظلومت، "حدوث" مات و "قدم" خاموش
تو آن تلاطم آرامی که رو به ساحل توصیفت
سوار موج بلا باید، فقط قدم بزنم: خاموش
تو اوج قله‌ی ادراکی که پیش دامنه‌ی مدحت
نفس به سکسکه می‌افتد: زبان گرفته و دم خاموش
به لحن وحی لبی تر کن، به روی منبر نی تا باز
گزند لب به سکوت اعراب، شوند خیل عجم خاموش
*
دوباره گوش به تاریخم، میان همهمه‌ی میدان
دلم به سوی تو می‌آید: قدم قدم به قدم خاموش
زهیر آمده از سویی، حبیب پر زده از کویی
یکی به دیدن تو خندان، یکی به هیبت غم: خاموش
یکی شتافته شب‌هنگام، به سمت خیمه‌ی تو آرام
یکی به جذبه‌ی آغوشت، سپرده دل به علم: خاموش
*
درست آن طرف میدان، از آن همه لب قرآن‌خوان
یکی به دشنه‌ی زر بسته است، یکی به مهر درم: خاموش
یکی به ذکر و سماع نی، سپرده دل به خراج ری
یکی به فکر زن و فرزند، کشیده چهره به هم: خاموش
*
غم تو می‌کشدم این‌سو، خیال می‌بردم آن‌سو
به شوق بال دلم عطشان، به ذوق مال لبم خاموش
*
جهان سکوتِ سراسر شد، غروب شد... شب آخر شد
من از سپاه تو خواهم رفت؟ [چراغ‌های حرم خاموش...]
#محمد_مرادی
@drmomoradi
یک نکته باقیمیماند،آیا این نقاشی دراصلش قاجاریست ی
با سلام دوباره
آقای دکتر مازیار بر این باورند که این نقاشی اگر به لحاظ زمانی متعلق به دوره قاجار باشد کار نقاشان ایرانی نیست.
با سلام دوباره آقای دکتر مازیار بر این باورند که ا
سلام مزیدلطف بله از نوع کار نقش بین قهوه خانه وکلاسک غربی هردو ته زمینه دارد ممنون یکی ازدوستان فایل اینفرم کارهارالطف کردند ک موردتوجه ابتداٱ قرارنشد ازبیتوجهی وتشکرخشک وخالیهم بجانیامد! باسپاس ازایشان ،شایدنقاش اینفرمت کارها آنجا زیرعکسی دیده شود ؟؟!
اینکه وظیفه حقیر بودفرامش شد شب عاشورا بجهت شادی روح مرحوم حاج آقارضا زنجانی حکایتی تقدیم است: اگرکسی برایشان واردمیشد وایشان میپرسید چه خبر؟ مهمان میگفت هیچ ،سلامتی شما! پاسخ میدادند : اینکه خبرمن است برتو بایدگویم ،! توچهخبرداری !! روحش مینوی...
رهروِ عشق
[در سوگ و ستایش امام حسین ع]



▪️باز در خاطره‌ها، ياد تو ای رهروِ عشق‌
شعلهٔ سركشِ آزادگی افروخته است

يک جهان بر تو و بر همّت و مردانگی‌ات‌
از سرِ شوق و طلب، ديدهٔ جان دوخته است

نقشِ پيكار تو در صفحهٔ تاريخ جهان
‌می‌درخشد، چو فروغ سَحَر از ساحل شب

پرتوش بر همه كس تابد و می‌آموزد
پايداری و وفاداری در راه طلب

چهرِ رنگين شفق، می‌دهد از خون تو ياد
كه ز جان بر سر پيمان ازل ريخته شد

راست، چون منظرهٔ تابلوی آزادی‌ست
که فروزنده به تالارِ شب آویخته شد

رسمِ آزادی و پيكار و حقيقت‌جويی
همه‌جا صفحهٔ تابندهٔ آیین تو بود

آن‌چه بر ملّت اسلام، حياتی بخشيد
جنبشِ عاطفه و نهضتِ خونين تو بود

تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سر ايدهٔ انسانی خود جان دادی

در رهِ كعبهٔ حق‌جويی و مردی و شرف
‌آفرين بر تو كه هفتاد و دو قربان دادی

آن‌كه از مكتب آزادگی‌ات درس آموخت
‌پيش آمالِ ستم‌گر ز چه تسليم شود؟

زور و سرمايهٔ دشمن نفريبد او را
كه اسير ستمِ مردمِ دژخيم شود

رهروِ كعبهٔ عشقی و در آفاق وجود
با پرِ شوق، سوی دوست برآری پرواز

يكه‌تازِ ملكوتی كه به صحرایِ ازل
‌روی از خواستهٔ عشق نتابيدی باز

جان به قربانِ تو ای رهبرِ آزادی و عشق‌
كه روانت سرِ تسليم نياورد فرود

ز آن فداكاریِ مردانه و جانبازیِ پاک
جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود

محمدرضا شفیعی کدکنی