2️⃣ ?«لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ (يوسف، 111)؛ هرآينه در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى بوده است. اين- قرآن- سخنى نيست كه به دروغ بافته شده باشد؛ بلكه تصديقكننده آنچه (كتب آسمانى) پيش روى آن (پيشتر نازل شده) است و شرح و بيان هرچيزى و رهنمونى و بخشايشى است براى مردمى كه ايمان آورند».
♦️ مقصود از حديث در اين آيه، قرآن كريم است و «كل» و «شىء» نيز، عام و مطلق آمده و بر همه حقايق هستى قابل تطبيق است. بنابراين قرآن، بيانگر هر چيزى است كه در عالم وجود دارد.
? نقد
? گويا تعبير «تفصيل كل شىء» در اين آيه، درصدد ردّ ذهنيتى است كه در پى نقل برخى جزئيات قصص قرآن، براى بعضى پديد مىآمد كه شايد اينها از سوى خدا نباشد. اين آيات تأكيد مىكند كه اين ريزهكارىها نيز، از سوى خداست و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در آن نقشى ندارد. پس تكيه آيه، بر بيانگر همه چيز بودن قرآن نيست؛ بلكه منظور، از سوى خدا بودن همه قرآن و از جمله جزئيات قصص است. برخى معتقدند كه اين آيه مبالغه در بيان هرچيزى است كه مردم در امور دينى بدان نياز دارند؛ ولى حمل بر مبالغه درست نيست؛ بلكه مىتوان گفت «كل شىء» مقيد به قيدى است كه به سبب «مقام» آيه كه مقام هدايت است، به دست مىآيد و به لحاظ وضوح، آن قيد ذكر نشده است. بنابراين مقصود، هرچيز مربوط به هدايت است.
? «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ؛ (انعام، 59)؛ و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در نوشتهاى است روشن».
? «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ؛ (انعام، 38)؛ ما هيچچيزى را در كتاب فروگذار نكردهايم». دلالت اين دو آيه بر فراگيرى كتاب نسبت به همه چيز، بسيار روشن و قوىتر از آيات پيشين است. استدلال به اين دو آيه بر اين فرض مبتنى است كه مقصود از «كتاب»، قرآن باشد؛ ولى از ظاهر آيات چنين چيزى قابل استفاده نيست؛ بلكه با توجه به قراين موجود در صدر و ذيل اين آيات، منظور از كتاب، «لوح محفوظ» است. در برخى روايات به آيه دوم بر جامعيت قرآن استدلال شده است؛ اما با توجه به اينكه امام عليه السّلام در پى اثبات لزوم امامت پس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از طريق كمال دين و شريعت است، مقصود از جامعيت، در برداشتن همه مسائل كلى مورد نياز (دنيوى و اخروى) براى هدايت مردم است. افزون بر اينكه در برخى روايات ديگر جامعيت كل دين، (كتاب و سنت) مورد تأكيد قرار گرفته است، امرى كه در صدر اين روايت نيز مورد اشاره قرار گرفته و كامل كردن دين براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از سوى خدا را مطرح ساخته است. اين بدان معناست كه قرآن خود جامع همه مسائل مورد نياز در امور دينى نيست و بيان بسيارى از جزئيات احكام به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله واگذار شده و ايشان در طول حيات شريف خود بخشهاى مورد نياز مردم را به آنان ابلاغ كرده و علم كامل آن را به اهل بيت خويش سپردند تا در مواقع لازم براى مردم بيان كنند. در برخى روايات ديگر نيز، بر نبود جزئيات احكام در قرآن تاكيد شده و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را مبين آنها دانسته است. از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه در پاسخ ابو بصير كه گفت: مردم مىگويند چرا نام على عليه السّلام و اهل بيتش در قرآن ذكر نشده است، فرمود: به آنان بگوييد [فرمان] نماز بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نازل شد [ولى] خدا سه ركعت و چهار ركعت بودن آن را براى آنان بيان نكرد تا اينكه رسول خدا، خود (جزئيات) آن را براى ايشان تبيين كرد و [حكم] زكات بر آن حضرت نازل شد [ولى] براى آنان بيان نكرد كه از هر چهل درهم يك درهم زكات (واجب) است تا اينكه رسول خدا، خود (جزئيات) آن را براى ايشان تبيين كرد و [وجوب] حج نازل شد [ولى] به آنان نفرمود كه هفت دور طواف كنيد تا اينكه رسول خدا، خود آن را براى ايشان تبيين كرد، و درباره على، حسن و حسين [عليهم السّلام] نازل شد كه «خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و صاحبان امر از خودتان را اطاعت كنيد» پس رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله (در تفسير و توضيح مقصود خداوند از آيه) درباره على [عليه السّلام] فرمود: هركس كه من مولاى او هستم، على نيز مولاى اوست و فرمود: شما را به كتاب و اهل بيتم سفارش مىكنم». از اينگونه روايات معلوم مىشود كه خداى متعال تفاصيل و جزئيات دين را در قرآن نازل نفرموده و بيان بسيارى از معارف و احكام دينى را بر عهده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نهاده است.
? ادامه دارد...
????
? @quranied
✅ خطر در کمین نسخه های خطی کتابخانه مسجد«سیده زینب (س)»
هزاران نسخه خطی اسلامی در کتابخانه مسجد«سیده زینب (س)» قاهره در معرض تهدید قرار دارند.
دوشنبه 15 شهریور ماه یک هیات از کمیته اوقاف و امور دینی پارلمان مصر به ریاست «دکتر اسامه العبد» از مسجد «سیده زینب (س)» بازدید کردند.
این هیات در بازدید از این مسجد، گفتند: هزاران نسخه خطی اسلامی در کتابخانه مرکزی این مسجد در معرض تهدید قرار دارند.
این هیات از کمیته اوقاف و امور دینی پارلمان مصر همچنین اعلام کرد که این کتابخانه دارای لوازم اطفاء حریق پیشرفته نیست و نسخه های خطی تاریخی که قدمت برخی از آن ها به قرن دوم هجری باز می گردد، در معرض تهدید قرار دارند.
این کمیته همچنین اعلام کرد در این کتابخانه سیستم های تهویه مطبوع کار نمی کنند و در میان نسخه های خطی که تعدادشان به ۶ هزار و دویست و هشتاد و دو نسخه می رسد، قارچ هایی ایجاد شده است که آن را در معرض خطر دایمی قرار می دهند.
بنابر این گزارش، این کمیته نسبت به کاهش سطح نظافت این مسجد هشدار داد و مشخص بودن سیم های برق روی دیوار مصلی بانوان را خطرناک توصیف کرد.
این درحالی است که دکتر عباس صالح؛ امام جماعت و خطیب مسجد «سیده زینب (س)» قاهره نیز گفته بود که این مسجد از مساجد اهل بیت (ع) است و باید به آن توجه بسیاری شود و نیازمند نظارت بیشتر است. http://yon.ir/Y9dr
@manuscript
2️⃣ 🍀«لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ (يوسف، 111)؛ هرآينه در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى بوده است. اين- قرآن- سخنى نيست كه به دروغ بافته شده باشد؛ بلكه تصديقكننده آنچه (كتب آسمانى) پيش روى آن (پيشتر نازل شده) است و شرح و بيان هرچيزى و رهنمونى و بخشايشى است براى مردمى كه ايمان آورند».
♦️ مقصود از حديث در اين آيه، قرآن كريم است و «كل» و «شىء» نيز، عام و مطلق آمده و بر همه حقايق هستى قابل تطبيق است. بنابراين قرآن، بيانگر هر چيزى است كه در عالم وجود دارد.
🌼 نقد
🔹 گويا تعبير «تفصيل كل شىء» در اين آيه، درصدد ردّ ذهنيتى است كه در پى نقل برخى جزئيات قصص قرآن، براى بعضى پديد مىآمد كه شايد اينها از سوى خدا نباشد. اين آيات تأكيد مىكند كه اين ريزهكارىها نيز، از سوى خداست و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در آن نقشى ندارد. پس تكيه آيه، بر بيانگر همه چيز بودن قرآن نيست؛ بلكه منظور، از سوى خدا بودن همه قرآن و از جمله جزئيات قصص است. برخى معتقدند كه اين آيه مبالغه در بيان هرچيزى است كه مردم در امور دينى بدان نياز دارند؛ ولى حمل بر مبالغه درست نيست؛ بلكه مىتوان گفت «كل شىء» مقيد به قيدى است كه به سبب «مقام» آيه كه مقام هدايت است، به دست مىآيد و به لحاظ وضوح، آن قيد ذكر نشده است. بنابراين مقصود، هرچيز مربوط به هدايت است.
🍀 «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ؛ (انعام، 59)؛ و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در نوشتهاى است روشن».
🍀 «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ؛ (انعام، 38)؛ ما هيچچيزى را در كتاب فروگذار نكردهايم». دلالت اين دو آيه بر فراگيرى كتاب نسبت به همه چيز، بسيار روشن و قوىتر از آيات پيشين است. استدلال به اين دو آيه بر اين فرض مبتنى است كه مقصود از «كتاب»، قرآن باشد؛ ولى از ظاهر آيات چنين چيزى قابل استفاده نيست؛ بلكه با توجه به قراين موجود در صدر و ذيل اين آيات، منظور از كتاب، «لوح محفوظ» است. در برخى روايات به آيه دوم بر جامعيت قرآن استدلال شده است؛ اما با توجه به اينكه امام عليه السّلام در پى اثبات لزوم امامت پس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از طريق كمال دين و شريعت است، مقصود از جامعيت، در برداشتن همه مسائل كلى مورد نياز (دنيوى و اخروى) براى هدايت مردم است. افزون بر اينكه در برخى روايات ديگر جامعيت كل دين، (كتاب و سنت) مورد تأكيد قرار گرفته است، امرى كه در صدر اين روايت نيز مورد اشاره قرار گرفته و كامل كردن دين براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از سوى خدا را مطرح ساخته است. اين بدان معناست كه قرآن خود جامع همه مسائل مورد نياز در امور دينى نيست و بيان بسيارى از جزئيات احكام به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله واگذار شده و ايشان در طول حيات شريف خود بخشهاى مورد نياز مردم را به آنان ابلاغ كرده و علم كامل آن را به اهل بيت خويش سپردند تا در مواقع لازم براى مردم بيان كنند. در برخى روايات ديگر نيز، بر نبود جزئيات احكام در قرآن تاكيد شده و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را مبين آنها دانسته است. از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه در پاسخ ابو بصير كه گفت: مردم مىگويند چرا نام على عليه السّلام و اهل بيتش در قرآن ذكر نشده است، فرمود: به آنان بگوييد [فرمان] نماز بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نازل شد [ولى] خدا سه ركعت و چهار ركعت بودن آن را براى آنان بيان نكرد تا اينكه رسول خدا، خود (جزئيات) آن را براى ايشان تبيين كرد و [حكم] زكات بر آن حضرت نازل شد [ولى] براى آنان بيان نكرد كه از هر چهل درهم يك درهم زكات (واجب) است تا اينكه رسول خدا، خود (جزئيات) آن را براى ايشان تبيين كرد و [وجوب] حج نازل شد [ولى] به آنان نفرمود كه هفت دور طواف كنيد تا اينكه رسول خدا، خود آن را براى ايشان تبيين كرد، و درباره على، حسن و حسين [عليهم السّلام] نازل شد كه «خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و صاحبان امر از خودتان را اطاعت كنيد» پس رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله (در تفسير و توضيح مقصود خداوند از آيه) درباره على [عليه السّلام] فرمود: هركس كه من مولاى او هستم، على نيز مولاى اوست و فرمود: شما را به كتاب و اهل بيتم سفارش مىكنم». از اينگونه روايات معلوم مىشود كه خداى متعال تفاصيل و جزئيات دين را در قرآن نازل نفرموده و بيان بسيارى از معارف و احكام دينى را بر عهده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نهاده است.
🌺 ادامه دارد...
👇👇👇👇
🆔 @quranied
🔴 فصلالخطاب کربوبلا
🔹 مسدس ترکیببند میلاد حضرت زینب (س)
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری
در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری
یا اینکه در لباس زن آمد پیمبری
یا اینکه حق به حیدر خود داد حیدری
این شیردختری است که شمشیرحیدراست
سر تا قدم امام حسین مکرر است
این پاکتر زهاجر و حوا و مریم است
سرتاقدم صحیفهء آیات محکم است
در وصف او مدیحهء جن و بشر کم است
امالمصائب است نه امالمحرم است
این سیب سرخ باغ بهشت محمد است
آب و گلش تمام سرشت محمد است
زهراست جان احمد و این جان فاطمه است
ریحانهء محمد و ریحان فاطمه است
طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است
گویی تمام وحی به دامان فاطمه است
تنها فهیمهای که ندیده مفهمه
از کودکی است عالمهء بیمعلمه
بیاو درخت سبز ولایت ثمر نداشت
دریای آرزوی نبوت گهر نداشت
انگار روز حادثه کم از پدر نداشت
الحق که صبر مادر از این خوبتر نداشت
وقت سکوت همنفسش انفجار بود
شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود
امالکتاب صبر و رضا کیست زینب است
فصلالخطاب کربوبلا کیست زینب است
فریاد خون خون خدا کیست زینب است
آیینهء حسیننما کیست زینب است
زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین
در گاهواره چشم گشوده است بر حسین
زینب که چشم یوسف زهرا به سوی اوست
حبلالمتین شیر خدا تار موی اوست
آیینهء جمال خداوند روی اوست
هرجا حسین جلوه کند گفتگوی اوست
آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست
زین آب است و زین رسول خداست این
آیینهدار عرصهء کرب و بلاست این
زینب زنی که بوده به مردان امامتش
اعجاز سیدالشهدا در کرامتش
هر روز هست روز بزرگ قیامتش
دین سرفراز آمده در ظل قامتش
با خون نوشتهاند شهیدان مکتبی
زینب حسینی است وحسین است زینبی
شاعر: استاد #غلامرضا_سازگار
@deabelnews
حضرت زینب سلام الله علیها
غلامرضاسازگار
سـلام فاطمه مـرآت داور آوردی
زهی که خون خدا را پیمبر آوردی
ببـال کوثـر احمد که کوثر آوردی
بـرای حیـدر کـرار، حیـدر آوردی
به روی دامن تو شیرْدخت شیرِخداست
درون سینـۀ او قلـبِ سیدالشهداست
فرشتگان همـه از جـای خـود قیـام کنید
کنـار فاطمــه بــر زینب احتــرام کنید
به خاک مقدمشان سجده صبح وشام کنید
همه به فاطمـه و دخترش سلام کنید
پیمبر آمده یا حیدر است این دختر؟
بگـو که فاطمۀ دیگر است این دختر
چـه دختـری که جلال پیامبـر دارد
ز خردسالی خـود صـولت پـدر دارد
بـه سیـدالشهـدا الفتــی دگـر دارد
از آن جمال، محال است چشم بردارد
فقط نه محو جمالش نبی شده امشب
حسینِ فاطمـه هم زینبی شده امشب
نبی به یاد خدیجه است محـو دیدارش
نشان بوسـۀ زهــرا بــه مـاه رخسارش
عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش
فقط به روی حسین است چشم بیدارش
هنوز شیر ننوشیده ذکر حق سخنش
ز شیـر بهتـر، نـام حسین در دهنش
کسـی که بــر سر عالم علم زند این است
کسی که حکم خدا را رقم زند این است
کسیکه نقش شیاطین به هم زنداین است
کسیکه شعله به کاخ ستم زند این است
شکوه حیدریاش بین،مگوکه حیدرنیست
خطابهخوانی او کم ز فتـح خیبر نیست
چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است
حجـاب فاطمه از چادرش نمودار است
مقـــام امابیهـــاییاش ســزاوار است
نمــاز نافلـهاش را خـدا خریـدار است
زهی نمـاز شب آن حقیقت زهرا
که سیدالشهدا گفت التماس دعا
تو کیستی که علیگونه رهبری کردی
تو مثـل فاطمـه اسـلامپروری کردی
به عزم و همت و ایثار، مادری کردی
تو بـا امــام شهیــدان برابـری کردی
حسین، فُلک نجات است و ناخداش تویی
علــی زبـان خـدا باشـد و صداش تویی
سلام بر تـو که تـو هم فرشتـه هم بشری
سلام بر تو که در صبـر، مادر و پدری
سلام بر تو که بر هفت شهر نور، دری
سلام بر تو که در بحر معرفت گهـری
خدا برات شهادت نوشته با قلمت
سلام بر شهدای مدافع حرمت
تو مـادر شهــدا تــا قیامتــی زینب
تو آسمــان جــلال و کرامتــی زینب
تــو پاســدار مقــام امامتــی زینب
قدت خمید، ولی راست قامتی زینب
تو با شهامت و صبرت، حسینی و حسنی
حسینی و حسنی، نـه، تمـامِ پنج تنی
💠گلچین و تلفیق دو شعر استاد
@deabelnews
صبر از زبان عجز ثنا خوان زینب است
عقل بسیط، واله و حیران زینب است
درخطبه اش که کوفه از آن شد سکوت محض
گفتی که ممکنات همه به فرمان زینب است
ابن زیاد شوم به دارالاماره ا ش
رسوا ز منطق شرر افشان زینب است
بر همزن اساس جفا کاری یزید
لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است
افزون بود ز حوصله خلق عالمی
درد و غمی که در دل سوزان زینب است
در ماتم حسین، پریشانی جهان
عکسی ز حال زار پریشان زینب است
هر آیه در صحایف علوی به وصف صبر
نازل بر انبیا شده در شاُن زینب است
ایوب صابر است ولیکن در این مقام
انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است
در قتلگاه جسم برادر به روی دست
بگرفت کای خدای من این جان زینب است
قربانی توست بکن از کرم قبول
کاری چنین به عهده ی ایمان زینب است
با اینکه با عیال برادر به شهر شام
در دست اهل ظلم، گریبان زینب است
دارد صغیر امیدی و از روی اعتقاد
چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است
محمل که ایستاد جوانانِ هاشمی
زانو زدند یکبهیک آن هم به افتخار
طفلانِ کاروان همه "والشمس" و "والقمر"
مردانِ کاروان همه "واللیل" و "والنهار"
عبدند، عبدِ گوش به فرمان زینباند
از پیرمردِ قافله تا طفلِ شیرخوار
آنگونه که علی به نجف اعتبار داد
زینب به دشتِ کرب و بلا داد اعتبار
پنجاه سال فاطمهی اهلِ بیت بود
زینب که هست، فاطمه هم هست ماندگار
از این به بعد هیچ نمازی شکسته نیست
وقتی قدم گذاشته زینب به این دیار
.
.
روز دهمْ قرارِ خدا با حسین بود
اما حسینْ زودتر آمد سرِ قرار...
#زینببهدشتکرببلاداداعتبار
⚫️ #رندانبلاکش
🏴روایت محرم الحرام ۱۴۴۱
روایت دوم: #مصارعالعشاق
#وروديه
التماس دعا 🙏
••●❥✧❥●••
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#صاعد_اصفهانی
پس از حسين ، رسالت رسيد بر زينب
نبود نام حسینی، نبود اگر زينب
در آن محيط که امواج کفر طوفان کرد
نداشت کشتي دين ناخدا ، مگر زينب
مگر نه حضرت سجاد در خطر می بود؟
مگر ، نکرد صیانت از آن گهر ، زینب؟
به قتلگه چو ز سجّاد کرد دلجویی
ز کائنات برآمد ، درود بر زینب
حسین کاشت مسلّم نهال آزادی
ولی به صبر رساندش به بار و بَر ، زینب
گرفت پرچم حق، در کف کفايت خويش
در آن مصاف بلا خيزِ پر خطر ، زينب
زهي شهامت و همت، زهي به عزم بلند
نيافريده خدا زن، چو نامور زينب
دلي و اين همه از داغ لاله ها خونين
نديده گلشن هستي چو خونجگر زينب
ز مهر و ماه نشايد جدا شدن «صاعد»
حسين را همه جا بود همسفر زينب
🔹@deabelnews
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#صاعد_اصفهانی
پس از حسين ، رسالت رسيد بر زينب
نبود نام حسینی، نبود اگر زينب
در آن محيط که امواج کفر طوفان کرد
نداشت کشتي دين ناخدا ، مگر زينب
مگر نه حضرت سجاد در خطر می بود؟
مگر ، نکرد صیانت از آن گهر ، زینب؟
به قتلگه چو ز سجّاد کرد دلجویی
ز کائنات برآمد ، درود بر زینب
حسین کاشت مسلّم نهال آزادی
ولی به صبر رساندش به بار و بَر ، زینب
گرفت پرچم حق، در کف کفايت خويش
در آن مصاف بلا خيزِ پر خطر ، زينب
زهي شهامت و همت، زهي به عزم بلند
نيافريده خدا زن، چو نامور زينب
دلي و اين همه از داغ لاله ها خونين
نديده گلشن هستي چو خونجگر زينب
ز مهر و ماه نشايد جدا شدن «صاعد»
حسين را همه جا بود همسفر زينب
🔹@deabelnews
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد
امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد
امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد
با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری
در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری
باید دوباره خلقت پیغمبری چنین
آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین
بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین
کز دامنش ظهور کند دختری چنین
او جلوهء خدیجه به چشم پیمبر است
زین اب است و ام ابیهای حیدر است
صبر است سربلند که این مادر من است
قرآن دهد شعار که احیاگر من است
بالد به خویش فاطمه کاین دختر من است
نازد به او حسین که این خواهر من است
با خون نوشته اند شهیدان مکتبی
زینب حسینی است و حسین است زینبی
یک مصطفی کرامت و یک فاطمه جلال
یک مرتضی ولایت و یک مجتبی کمال
یک کربلا مجاهده یک پنجتن جمال
بر صبر او درود خدا و رسول و آل
تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه
از کودکی است عالمهء بی معلمه
ام الکتاب صبر و رضا کیست؟! زینب است
فصل الخطاب کرب و بلا کیست؟! زینب است
فریاد خون خون خدا کیست؟! زینب است
آیینۀ حسین نما کیست؟! زینب است
آمد گلی که خون خدا پایبست اوست
گلبوسه های دست خدا روی دست اوست
زهراست جان احمد و این جان فاطمه است
ریحانۀ محمد و ریحانِ فاطمه است
طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است
گویی تمام وحی به دامان فاطمه است
بسیار زن که صابر و نستوه بوده است
کی مثل او رایت جمیلا سروده است
آیات نور معنی سیمای زینب است
چشم حسین محو تماشای زینب است
إعجاز وحی نطق دل آرای زینب است
تفسیر فتح خطبهء غرای زینب است
وقت سکوت هم نفسش انفجار بود
شمشیر اگر نداشت دمش ذوالفقار بود
وقتی گشوده شد لب اسلام پرورش
وقتی خطابه خواند همانند مادرش
وقتی که گفت از پدر و از برادرش
کوفه دوباره دید علی را به منبرش
فخریه کرد فاطمه اینجا به زینبش
نهج البلاغه بود که می ریخت از لبش...
بدر منیر و شمس ضحای علی تویی
بعد از بتول عقده گشای علی تویی
آیینهء تمام نمای علی تویی
یادآور صدای رسای علی تویی
با خطبهء تو پردهء ظلمت دریده شد
از حنجرت صدای محمد شنیده شد
بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین
بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین
بر ذوالفقار نطق تو از حیدر آفرین
بر خطبهء دمشق تو از مادر آفرین
زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی
شهر شهادت است حسین و درش تویی
تو کیستی فروغ چراغ هدایتی
تو لنگر سفینهء نوح ولایتی
مکتب نرفته بحر عمیق روایتی
تو در مقام صبر و رضا فوق آیتی
تنها نه صدر سورهء مریم به شأن توست
در صبر هرچه آیهء محکم به شأن توست....
#حضرت_زینب
عالم جان در تحیّر از مقام زینب است
جان عالم در تعشّق مست جام زینب است
زیب جدّ و زین امّ و زینت اب بود ،عجب !
این جمال و جلوه ،از حسن تمام زینب است
خط سرخی که شهادت زد رقم در کربلا
هم ثبوتش هم ثباتش با پیام زینب است
گر درخت دین ز خون بالنده گشت و سرخ رنگ
سبزی آن نیز مدیون مدام زینب است
آن حماسه کز حسین بن علی آمد پدید
حیّ وی احیای وی عین مرام زینب است
وقعه ی بی مثل عاشورا که هیچش نی ،مثال
تیغ براّنش به هر جا ،از نیام زینب است
نای او از نینوا ،چون نی نواها داد سر
نینوا زنده ز نای چون حُسام زینب است
زن مگو این قهرمان بانوی دشت عشق را
کربلا قائم اگر شد از قوام زینب است
درس صبر و استقامت داد بر زین العباد
گرچه آن حضرت به رتبت ، خود ،امام زینب است
حرمت او فرض اولی بود بر هر خاص و عام
عرشی و فرشی به قید احترام زینب است
راه او راه حسین و راح روح وی حسین
بی حسینش بس حلالی که حرام زینب است !
نه حسین تکرار میگردد نه زینب خلقتش
ما خلق عبد حسین است و غلام زینب است
برتر از شمشیر زن بود این عقیله شیر زن
تالی نهج علی مغز کلام زینب است
کوفه را در همشکست همچو قیامت ، قامتش
کوفیان را آن قیامت از قیام زینب است
انهدامپایه ی کاخ ستم در شام شوم
دشمن همچون دوست میداند ز شام زینب است
همچو دریا موج خیز و همچو کوهی در سکوت
آن صلات فکرتش بود این صیام زینب است
آنچه از فرط غم و حسرت به تقدیر زمان
یک نفس شیرین نشد در عمر، کام زینب است
آنکه در هر گام و هر هنگام،همگام حسین
استوار و ثابت و نستوه ،گام زینب است
آن مه گردون که بر بالین شب راحت نخفت
کربلا تا شام ،چشم لاینام زینب است
شد رقیه کاروان عشق را بانک جرس
همره و هم ناله و در التزام زینب است
کودکی که مایه ی رسوایی ظُلّام شد
دختری که حشمتش چون احتشام زینب است
زینب اینسان بلبل دستان سرایی پرورید
نغمه پردازی که شب بیدارِ شام زینب است
مرگ او خود فصل دیگر از پیامش بود و بس
بر لبش نام حسین ،حسن ختام زینب است
تا خدا در ملکت هستی خدایی میکند
هم پیامش جاودان هم زنده ،نام زینب است
این چکامه کز (حسن )باشد بسان برگ سبز
قطره ای قطمیر از بحر مقام زینب است
حسن نورمحمدی خیاوی
@deabelnews
در اربعین حسینی:
آسمان! خون گریه کن، دل بی قرار زینب است
کاروان آمد، ولی در خاک، یارِ زینب است ...
عمرِ من کم شد، قدم خم شد، همه مویم سپید
لیک اینها خود نشان اقتدار زینب است
هر چه در کف بود، تقدیمِ خدا کردم حسین!
شاهدم قلبِ صبور و داغدارِ زینب است
این چهل روز،ازچهل سال است بر من سخت تر
از چهل منزل گذشتن شاهکار زینب است...
من نمیگویم چه شد در کوفه و شام بلا
خود ببین زهرا چگونه سوگوار زینب است
این بدنهای کبود و چهرههای زخم زخم
از اسارت، خود گواهِ آشکار زینب است...
صبر هم از صبرِ ما، والله کم آورده بود
حرفها…در گریۀ بی اختیار زینب است
نَه خرابه، نَه به زندان، تاقتم از کف نرفت
تهمتِ بَد، قاتلِ صبر و قرار زینب است ...
آنچنان بر خصم شوریدم که در بزم شراب
سید سجاد مات از ابتکار زینب است
خواستند آهی کِشَم، اما خدا امداد کرد
تا ابد پیروزی از ایل و تبار زینب است
التماس دعا.
#مرثیهابوعبداللهالحسینصلواتاللهوسلامهعلیه
میان خیمهای غمگین
میان خیمهای غمگین نشسته زینب نالان
دو چشمش منتظر بر در دلش در "عرصۀ" میدان
دمی بگذشته و صوت حسین بر او نمیآید
به گوش او فقط آید صدای شیهۀ اسبان
صدای آه و افغان یتیمان صبر او برده
"دریغ از قطرۀ آبی" برای آن همه عطشان
ز فریاد و ز افغان حرم شد محشری بر پا
"چه سازد زینب کبری به حال خسته طفلان"
"سه ساله دختری گریان"بود بیتاب بابایش
"دمادم حال بابا را بپرسد او ز عمّه جان"
پر از اندوه و واویلا فضای خیمهها گشته
ولی زینب" فقط فکر حسین است و دلش لرزان"
"ز میدان اسب ثار الله چو خونین یال و زین آمد
بدون سرنشین آمد بدون صاحب و سلطان
صدا زد دختری نالان گمانم ذو الجناح آمد
به امید خدا شاید پدر هم آمد از میدان
همه از شوقش از خیمه شدند بیرون سرآسیمه
ولی هرگز روی مرکب نبود آن خسرو خوبان
سکینه گفت به آن مرکب کجا افتاده بابایم
کمی آب روان نوشید و یا شد کشته او عطشان"
شتابان سوی میدان شد پریشان زینب کبری
"نمیشد باورش هرگز هر آنچه دید باچشمان
خودش با چشم خود میدید حسینش دست و پا میزد
به روی خاک تفتیده به زیر شعله سوزان
چرا شد پیروهن غارت چرا انگشت و انگشتر
نمانده بهر شاه دین، فتاده بر زمین عریان
نگاه خسته زینب گهی تا علقمه میرفت
گهی میدید برادر را میان خاک و خون غلتان"
فغان از دل کشید آن دم که با چشمان خود می دید
به روی سینۀ مولا نشسته شمر بی ایمان
نهاده خنجرش جای دو لب های رسول الله
"علی بر سر زنان بود و کنارش" فاطمه گریان
نفس در سینه ها حبس و حرم مبهوت زینب شد
کسی آگه "ز حالش نیست که بر لب دارد الرحمان"
"نمی داند چسان گوید چه رخ داده در آن گودال"
"چگونه او" دهد تسکین دل غمدیدۀ آنان
سکوتی سخت و جان فرسا "میان" خیمه حاکم"شد
چو دیدند بر روی نیزه حسین شد قاری قرآن
کنار علقمه یکجا علمدار و علم افتاد
میان قتلگه تنها حسین فاطمه بیجان
نه سالار و علمداری نه لشکر ماند و نه یاری
همه در خون خود غلتان حرم شد بی سر و سامان
ولی زینب از این پس شد علمدار و سپه سالار
حفاظت از امامت کرد و عالم شد از او حیران
از این پس همّت زینب به فتح کوفه و شام است
به تیغ خطبههای خود عدو را کرده سرگردان
علی شیر خداوند است و زینب دختر شیر است
یقیناًبچه شیر شیر است که میغرّد چنان شیران
به ظاهر شد اسیر اما زنی بیدار و آزادهست
برای حمله آمادهست به کوفه کرده او طوفان"
@Bi_Nahayat_Eshgh
بازنشر یادداشتی از مرجع عالیقدر مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره به مناسبت وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها
*بسم الله الرحمن الرحیم*
زینب، آری زینب، یک اسم از چهار حرف، اما همه فضایل انسانیت و همه ارزشهایی که خدا در سوره احزاب آیه ۳۵ برای مرد و زن شمرده است.
الگوی ایمان و علم و معرفت، اسوه صبر و صداقت و استقامت، نمونه شجاعت، و بانویی که در بلاغت و فصاحت زبان پدر را در دهان داشت، و همه مکارم اخلاق مادر در وجودش جمع بود و نه فقط زنان مسلمان؛ بلکه امّت اسلام از زن و مرد به چنین بانویی افتخار دارد.
سیره او، حجاب و عصمت و عفّت او، عبادت او و عظمت و بزرگی و فخامت او همه افتخارانگیز است؛ معالی مقامات و مواضع او و حمایت از دین و نفی حکومت مستکبران تاریخ که سران استکبار زمان را چنان منکوب و محکوم کرد که تا ابد، بنی امیه در زبالهدانهای تاریخ منفور جهان شد.
الحق او از اسلام، از مجد و مفاخر بنی هاشم، از شخصیت جدّ بزرگوارش رسول الله صلّیالله علیه و آله و از قرآن مجید پاسداری کرد و اسلام و قرآن و دین توحید همه مدیون او هستند.
تصور اینکه اگر او نبود تاریخ چگونه ورق میخورد بسیار وحشتانگیز است.
در دنیای کنونی، مردان و بانوان، همه به فراگرفتن درس در مکتب بزرگ حضرت زینب کبری علیهاالسّلام، این بانوی عظیم الشأن و مواضع هیبتانگیز و دفاع شجاعانه او از اسلام و قرآن، و ابطال باطل و ظلم و الحاد و استبداد و استضعاف، و احقاق حق و پیامهای حیات و سیره آن حضرت نیازمندند.
امید است که امروز، زنان مسلمان، الگوی زندگی خود را آن حضرت قرار دهند و در تمام وظایف دینی و شرعی خود از آن بانوی بزرگ اسلام درس گرفته و به چنین اسوهای به جهانیان افتخار کنند و نام و یاد و پیامهای ولایی و معنوی حضرت زینب علیهاالسّلام را همیشه زنده نگهدارند.
در پایان چند بیتی را به محضر آن حضرت تقدیم میدارم:
آفتاب آسمان مجد و رحمت زینب است
حامی توحید و قرآن و ولایت زینب است
درّ دریای فضیلت، عنصر شرم و عفاف
قهرمان عرصه صبر و شهامت زینب است
در دمشق و کوفه با آن خطبههای آتشین
آن که سوزانید بنیاد شقاوت زینب است
آن که زد بر ریشه بیداد و طغیان یزید
و آن که احیا کرد آیین عدالت زینب است
معدن ایمان و تصمیم و ثبات و اقتدار
مشعل انوار تابان هدایت زینب است
در قیام کربلا گردید همکار حسین
در ره شام بلا، کوه جلالت زینب است
و آن که در امواج دریای خروشان بلا
امتحانها داد با عزم و شجاعت زینب است
همچو باب و مام و جدّ خویش در روز جزا
آن که دارد از خدا اذن شفاعت زینب است
﷽
☑️ حسین (ع) منحصر به جوامع شیعه نیست، حسین آفتاب عالم تاب است و نور او همه عالم را در بر گرفته است.
✍️ مقاله زیر در روزنامه الشروق کشور تونس در مهرماه 1395 چاپ و منتشر شده و زندگی حضرت زینب (س) و خطبه زیبا و کوبنده او در مجلس ابن زیاد و یزید را به زیباترین شکل بیان نموده است. ترجمه این مقاله به شرح زیر است:
🔸زینب (س) با عبدالله ابن جعفر ابی طالب ازدواج کرد و شش فرزند به دنیا آورد که عون و عباس از آنها بودند. بانو زینب جد خود را در کودکی درک نمود. پیامبر(ص) او را در دستان خود گرفت و نوازش کرد. زینب در خانه علم و دین پرورش یافت و شاهد گسترش حکومت اسلامی در زمان جدش بود. خانم زینب در زمانی زندگی می کرد که فتنه ها در بین مسلمانان به وجود آمده بود. او پدرش را زمانی که به قتل رسید در آغوش گرفت. زینب با برادرش حسین به کوفه سفر کرد و شاهد واقعه کربلا بود. سخت ترین و دردناک ترین و غمناک ترین روزهای زندگی او زمانی بود که او و همراهانش را به قصر ابن زیاد در کوفه بردند و بر بدن برادر خود حسین نگاه کرد و با اندوه جانکاه فریاد زد: ”یا محمدا یا محمدا! ای کسی که ملائکه به تو درود می فرستند این حسین توست که در سرزمین غربت در خون غلتیده و اعضای بدنش از هم جدا شده اند. یا محمدا ! دختران تو اسیر و فرزندان تو همه کشته شده اند."
پس از آن دوست و دشمن همه گریستند و سربازان ابن زیاد خانم زینب و همراهان او را به دمشق محل خلافت یزید ابن معاویه بردند. زمانی که وارد کاخ یزید شدند زنان بنی هاشم همگی گریستند. سپس زینب گفت: ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ. سرانجام کسانی که بدی و زشتی کردند آن بود که آیات خدا را دروغ شمردند و آن را به مسخره می گرفتند. ای یزید! فکر کرده ای با تنگ کردن آسمان و زمین بر ما و همچون اسیران رفتار کردن با ما، ما نزد خداوند خوار شده ایم و تو در پیشگاه الهی مورد احترام خواهی بود؟ آیا به خاطر همین است که بینی ات را بالا گرفته و با گوشه چشم خوشحال و خندان به ما نگاه می کنی؟ فکر کرده ای دنیا دست توست و کارها بر وفق مرادت می باشد و حکومت ما به چنگ تو افتاده است؟ اگر خدا به تو مهلت داده پس آگاه باش که می فرماید : "کافران نپندارند مهلتی که به آنها می دهیم به نفع آنهاست، این مهلت را فقط برای آن می دهیم که گناه بیشتری مرتکب شوند و آنان را عذابی دردناک است." این سخنان زینب همچون صاعقه ای بر یزید فرود آمد تا جایی که کار بر او سخت شد. سپس یزید آنان را به مدینه فرستاد. در مدینه زینب آنچه بر آنان گذشته بود را برای مردم حکایت می کرد. یزید ترسید که مردم بر او شورش کنند. پس به والی مدینه دستور داد تا اهل بیت را در شهر های مختلف پراکنده کند. والی مدینه نزد زینب آمد و از او خواست از مدینه خارج شده و به مکانی دیگر برود. زینب سرزمین مصر را انتخاب کرد و به آنجا سفر نمود و مردم مصر استقبال گرمی از او کردند. زینب در آنجا یک سال ماند و در سال 65 هجری وفات یافت.
✔️ کانال دین و علم :
🆔 @din_va_elm
✅ قهرمان عرصه صبر و شهامت ...
# نوشتار حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله الوارف
بمناسبت وفات حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها
👉🏻http://www.saafi.com/news/4755
👉🏻https://telegram.me/joinchat/CDX-LDubqALs7q-UMkhuvA
زینب، آری زینب، یک اسم از چهار حرف، اما همه فضایل انسانیت و همه ارزشهایی که خدا در سوره احزاب آیه 35 برای مرد و زن شمرده است.
الگوی ایمان و علم و معرفت، اسوه صبر و صداقت و استقامت، نمونه شجاعت، و بانویی که در بلاغت و فصاحت زبان پدر را در دهان داشت، و همه مکارم اخلاق مادر در وجودش جمع بود و نه فقط زنان مسلمان؛ بلکه امّت اسلام از زن و مرد به چنین بانویی افتخار دارد.
سیره او، حجاب و عصمت و عفّت او، عبادت او و عظمت و بزرگی و فخامت او همه افتخارانگیز است؛ معالی مقامات و مواضع او و حمایت از دین و نفی حکومت مستکبران تاریخ که سران استکبار زمان را چنان منکوب و محکوم کرد که تا ابد، بنی امیه در زبالهدانهای تاریخ منفور جهان شد.
الحق او از اسلام، از مجد و مفاخر بنی هاشم، از شخصیت جدّ بزرگوارش رسول الله صلّیالله علیه و آله و از قرآن مجید پاسداری کرد و اسلام و قرآن و دین توحید همه مدیون او هستند. تصور اینکه اگر او نبود تاریخ چگونه ورق میخورد بسیار وحشتانگیز است.
در دنیای کنونی، مردان و بانوان، همه به فراگرفتن درس در مکتب بزرگ حضرت زینب کبری علیهاالسّلام، این بانوی عظیم الشأن و مواضع هیبتانگیز و دفاع شجاعانه او از اسلام و قرآن، و ابطال باطل و ظلم و الحاد و استبداد و استضعاف، و احقاق حق و پیامهای حیات و سیره آن حضرت نیازمندند.
امید است که امروز، زنان مسلمان، الگوی زندگی خود را آن حضرت قرار دهند و در تمام وظایف دینی و شرعی خود از آن بانوی بزرگ اسلام درس گرفته و به چنین اسوهای به جهانیان افتخار کنند و نام و یاد و پیامهای ولایی و معنوی حضرت زینب علیهاالسّلام را همیشه زنده نگهدارند، و در پایان چند بیتی را به محضر آن حضرت تقدیم میدارم:
آفتاب آسمان مجد و رحمت زینب است
حامی توحید و قرآن و ولایت زینب است
درّ دریای فضیلت، عنصر شرم و عفاف
قهرمان عرصه صبر و شهامت زینب است
در دمشق و کوفه با آن خطبههای آتشین
آن که سوزانید بنیاد شقاوت زینب است
آن که زد بر ریشه بیداد و طغیان یزید
و آن که احیا کرد آیین عدالت زینب است
معدن ایمان و تصمیم و ثبات و اقتدار
مشعل انوار تابان هدایت زینب است
در قیام کربلا گردید همکار حسین
در ره شام بلا، کوه جلالت زینب است
و آن که در امواج دریای خروشان بلا
امتحانها داد با عزم و شجاعت زینب است
همچو باب و مام و جدّ خویش در روز جزا
آن که دارد از خدا اذن شفاعت زینب است
👉https://telegram.me/saafi_ir
به نام خدا
🦇کرونا: معلم آخر
🔹ارسطو، این فیلسوف جامع و اندیشمند بزرگ همه دورانها را، معلم اول نام نهادند. و این البته نشانگر مقام فاخر معلمی است. اکنون، میسزد که ما کرونا را معلم آخر بنامیم. اما چنان که در تعبیر انگلیسیزبانان آمده، آخرین، فروترین نیست و بسا که فراترین باشد. معلم آخر، اینجا نشانگر آخرِ معلمی است. اما آموزههای این معلم آخر کدامند که او را شایسته این نام میکنند؟
🔹نخست، کرونا تصویر ما را از جهان دگرگون کرد. او نشان داد که جهان اسرارآمیز است و این را عیان کرد که چگونه طومار حیات بشر، با همۀ طول و عرض تمدنش، میتواند با خُردپایی ناچیز در همپیچیده شود و همچون پاره کاغذی، مچاله و به دور افکنده شود. آدمی باید بیاموزد که جهان پر از اسرار ناشناخته است و او در غار هزارتویی گام میزند که از هر کنارهاش رازی بیرون میجهد و تا کرانه سر میکشد. او همچنین نشان داد که در این جهان، ماده و معنا در هم خلیده.اند و جسم و جان در هم پیچیدهاند؛ چنان که جان گران تو در گرو جسمی ارزان و ناچیز چون کروناست. و ما چه به خوبی آموختیم که پاسداشت جان، در گرو چشمداشت به پاکیزگی در جسم است.
🔹دوم، کرونا معرفت شناسی ما را تحول بخشید. او نشان داد که واقعیتهایی در جهان وجود دارند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت و از آنها عبور کرد، بلکه باید در برابر آنها سرفرود آورد. سازهگرایان کجایند تا ببینند که همه چیز ساختۀ ذهن ما نیست و واقعیتهایی سترگ وجود دارند که راه ما را میبندند و ما را به شناخت خود وامیدارند. آری این ذهن خلاق ماست که باید جامهای درخور قامت این واقعیتها بدوزد، اما نه جامهای برای هیچ کس و هیچ چیز. ما هستیم که با سازههای ذهنی خود، کرونا را معلم آخر مینامیم، اما آیا این اسم بی مسمایی است؟
🔹سوم، کرونا اخلاق و ارزشها را زیر و رو کرد. او یک برابریخواه بزرگ است. او برابری انسانها را در برابر دیدگان ما قرار داد. او نیز همچون مادرش، مرگ، نشان داد که همه در برابر قانون او برابرند و هیچ کس برابرتر از دیگری نیست. در چشم او پاپ و پیرو یک حکم دارند. او شاه را بر همان زمینی میکوبد که گدا دیرزمانی بر آن زیسته است. فراتر از این برابریخواهی، کرونا "من" را به "ما" تبدیل کرد و به خوبی نشان داد که انسانها نه تنها برابر بلکه تنگاتنگ در بر یکدیگرند و سرنوشت همۀ آنها چون تاروپودی در هم پیچیده است. چنین نیست که اگر کسی گلیم خویش را از آب برگیرد، بتواند در گوشۀ عزلتی، مأوی بگیرد و در حباب بستۀ خویش زندگی کند. یا همه با هم زنده میمانید یا همه با هم میمیرید؛ این است آموزه سترگ کرونا. با این آموزش، او کلید طلایی اخلاق را در دستان ما نهاد. این کلید طلایی، غلبه بر خودمحوری است و در این سخن حکیمانه جلوهگر شده است که آنچه را بر خود نمیپسندی بر دیگران مپسند.
🔸سرانجام، باید گفت که کرونا یک مربی حاذق است. پنجه در پنجه تو مینهد و بر زمینت میافکند تا برخیزی و از ضعف قدرت بسازی. چند صباحی تو را منکوب میکند تا با او مبارزه کنی و به این ترتیب، نیروهای ناشناختۀ خویش را بشناسی. او سرانجام پشت خویش را به خاک خواهد نهاد تا تو قدرت خود را بازیابی. این ترفند او برای رشد تو است. او باز روزی از روزنی دیگر و با نامی دیگر به تو حمله ور خواهد شد. او میآید تا غرور تو، این قدرت پوشالی، را در هم بشکند و قدرت واقعی تو را از نهادت بیرون کشد. آری، کرونا معلم آخر است.
@KhosrowBagheri
مصراع نخست: هذي حديقةُ زينبٍ مُخْضَرّةً
هذي به معنای هذه.
زينب غير منصرف است، اما اينجا به ضرورت شعری منصرف می شود.
مخضرة: منصوب است بنابر حال از «حديقة»
ترجمه: اين باغ سرسبز زينب است
مصراع دوم (شايد): سُقِيَت بماءِ جِنانِ دارِ قرار
ترجمه: که به آب باغهای دار القرار سيراب شده است.
مصراع سوم (شايد): حَلَّتْ بها في أربعٍ بأريجِها
ترجمه: در چهار طرف آن با عطر خود بدان وارد شد.
معلوم نيست ضمير «هي» در «حلّت» مرجعش کجاست؟
مصراع چهارم را هم نمیدانم
از دیدگاه حضرت استاد آیةالله نجابت همه توفیق حضرت امام از این ناشی میشد که دلاّل خدا بود و همه را به خدا میخواند. دعوت به نفس نمیکرد. از خود هیچ نداشت و فانی در خدا بود. حدیث سرو، ص 149.
* مرحوم صدرا بادکوبهای فلسفه نمیگفتند؟
نه، ما ۸-۷ نفری قرار گذاشتیم برویم خدمت ایشان منظومه بخوانیم، چند روز یا چند هفتهای رفتیم و در حوزه معروف شد که فلانی و چند نفر دیگر از جمله مرحوم شهید آقاشیخ مرتضی بروجردی که خیلی مرد فاضل و نخبه بود و ما با ایشان شاید ۱۵ سال هم بحث بودیم؛ فلسفه میگویند، به گوش مرحوم آقامیرزای اصطهباناتی رسید و ایشان هم شدیداً با فلسفه مخالف بود و تحریم کرد. با این که درس محدودی در خانه خود آقاشیخ صدرا بود، خیلی نزدیک هم نبود. آقا شیخ صدراگفت نه؛ دیگر نیایید.
مرحوم اصطهباناتی مرد محترمی بود، مرجع بود و در شیراز مقلد داشت. ایشان امتحان را هم تحریم کرد. بعد از مرحوم آقا میرزاحسین نجف از جهت اداره مالی خیلی احساس فقدان میکرد بنا شد آیتالله بروجردی شهریه قرار بدهند، به آقای شیخ نصرالله خلخالی که در واقع در نجف مدیر امور مالی بود امر فرمودند که شهریه بدهند و امتحان کنند. غلغلهای در نجف بپا شد که چطور امتحان بدهیم، فضلا میگفتند ما چرا امتحان بدهیم، عارشان میشد. به همین جهت برخوردی که با حوزه کرد، میرزاآقا تحریم کرد و گفت که این توهین به حوزه علمیه است و زمان شیخ انصاری و زمان مرحوم میرزا و آقا سیدحسن این حرفها نبود، همه مراجع از نجف بیرون آمدند اینها مگر امتحان دادند؟! و از این صحبتها. این به آقای بروجردی منتقل شد و ایشان هم گفت امتحان لازم نیست.
* در آن زمان وضعیت مالی طلبههای نجف چطور بود؟
خیلی بد بود. مثل الان، الان هم همینجوری است. طلبههایی که واقعاً درس میخوانند و فقط شهریه دارند، واقعاً برایشان سخت است، آن زمان هم همینطور بود. شهریهای که از طرف مرحوم آیتالله سیدابوالحسن یا بعد از ایشان داده میشد، واقعاً برایشان کفاف نداشت، شاید ۱۰ روز، یا کمتر یا بیشتر تمام میشد، اجازه خانه هم بود. خیلی سخت بود.
* الآن حوزه علمیه قم را چطور میبینید؟
الحمدلله حوزه علمیه قم اساتید خیلی خوب و وافر دارد، شاید مشهد به این جهات احتیاج بیشتری داشته باشد، حالا این جهت هم مؤید است و الا آن اولی اساس کار است که باعث شد من به مشهد بیایم، به امید این که حضرت بازدید میآید. انشاءالله.
* اشاره فرمودید که مدرک گرایی خوب نیست، نظر شما راجع به سیستم فعلی حوزه چیست؟
از یک جهت چون الان عدد خیلی زیاد شده است، اگر بنا باشد امتحان نشود ممکن است یک عدهای بیخودی یک عمامه و لباسی بگذارند و شهریهای بگیرند، برای این که اینها یک بهرهای از علم ببرند و یک آموختهای پیدا کنند بد نیست اما طلبه نباید اکتفا کند به امتحان و مدرک.
* در پایان اگر توصیهای دارید بفرمایید.
الحمدلله آقایان همه چیز میدانند، توکل کنید به خدا و در این راه هر چه زحمت بکشید و تحمل بکنید، اجر شما بیشتر خواهد بود، برای این جهت که میخواهید عمرتان را در راه خدا صرف کنید، فایدهای به مردم برسانید، مردم از معلوماتتان استفاده بکنند، اجرتان بیشتر است، سرمایه شما علم و تقوا است، همین را شما صرف کنید در راه خدا بهترین نتیجه را دارد، بهتر از این است که در مقابل آنهایی که تجارت مالی میکنند، تجارت بکنید با آن مالی که در اختیارتان نیست. البته خدا آنها را هم اجر بدهد و آنها را هم بیاجر نخواهد گذاشت و لکن ما طلبهها به این امید هستیم.
ما میگوییم "و من یتوکل علیالله فهو حسبه". فقط توکل بر خدا. انسان به غیر خدا به چه کسی توکل کند، به چه کسی امید داشته باشد؟! به هر کسی امید داشته باشد مثل خود ما عاجز است، پس بهترین توکل، توکل به خدا است.
https://b2n.ir/731026
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com