با سلام، اگر کسی اندر غضنفر تبریزی تحقیق کند، بنده نسخ خطی نسبتا زیادی را در مجموعه نسخ کتابخانه سلیمانیه در استانبول دیده ام، که یادداشتهای زیادی از وی بر روی نسخ هست. یادداشتها و تملک نسخ به خط وی، روی بیشتر نسخ هست، بیشتر آن آثار فلسفی و همگی آنها از قرن هفتم و پیش از آن است، بسیار محتمل است که این نسخ، در سال 921ق در پی جنگ چالدران، و تصرف چند ماهه تبریز (پایتخت در زمان شاه اسماعیل صفوی) غارت و به آستانه (یکی از نامهای استانبول) برده شده باشد، کما اینکه میدانیم عمده نسخ خطی کلکسیونهای متنوع موزه توپ قاپی سرای هم مجموعه های برده شده از ایران است (بخصوص مربوط به سالهای 1137 تا 1142ق که پنج سال در ایام سقوط صفویه، بخشهای غربی ایران در تصرف عثمانی بود و عمده نسخ این مناطق به یغما برده شد) و یادداشتهای روی آنها گواه این مطلب هستند، به هر تقدیر، جایشان امن است، طبعا وضعیت نگهداری از این نسخ و دسترسی ب متنه آنها نسبتا بهتر از ایران است و الا اگر در کاخ گلستان بود، عملا در زندان بود و دسترسی هم تقریبا محال ... آری اگر کسی همت جدی نماید یاددشتهای زیادی از غضنفر تبریزی روی نسخ کهن موجود در ترکیه میتواند بیابد و شاید هم اگر کسی همتی کند، میتوان یک موضوع پایان نامه را هم با محوریت شخصیت و اندیشه و آثار ملا غضنفر تبریزی ترتیب داد???
کهن ترین نسخه های منابع شیعه (2):
(تهذیب الأحکام)
ابو جعفر محمّد بن حسن طوسی (460 هجری)
پیش از این وعده دادیم کهن ترین نسخه های میراث مکتوب شیعه را سلسله وار به دوستان پژوهشگرم معرفی کنم. در این نوشتار به یکی از نسخه های بسیار نفیس کتاب «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی می پردازم. این نسخه متعلق به کتابخانۀ ملی فرانسه است و تصویر آن به لطف جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای سید محمّد رضا سیستانی (دام فضله العالی) برای بنده دستیاب شد که از همين جا مراتب تشکر و امتنان خود را ابراز مي دارم. بعدها دیدم جناب آقای حسن انصاری (دام توفیقه) گزارشی سریع از وجود این نسخه در یادداشت های خود داده اند ولی از آنجا که این نسخه دارای مزایای بسیار زیادی است و خطوط بسیاری از علمای شیعه بر روی آن آمده لازم دیدم تا نکاتی کوتاه دربارۀ این نسخه و وجوه نفاست آن بنویسم.
.
کاتب این نسخه شخصي به نام (ابو جعفر يحيى بن احمد بن حسين حلی) است. وی این نسخه را ـ که حاوی جزء اول کتاب تا پایان کتاب الصلاة می باشد ـ را در شعبان (سال 569 هجری) کتابت کرده است. نسخه از جهات متعددی چون تاریخ، قرائات، سماعات و اصالت، نفیس و بس ارزشمند می باشد. کاتب ظاهراً از علما و فقهای حله بوده؛ از او نسخۀ ای از کتاب «النهایة في مجرّد الفقه والفتوی» شیخ طوسی نيز بر جای مانده که آن را در سال 585 ه کتابت کرده است، این نسخه در مدرسۀ باقريه در مشهد مقدس به شمارۀ (403) نگهداری می شده [مجلة تراثنا، ج 26، ص 145] که بعدها به کتابخانۀ آستان قدس رضوی منتقل شده و الان به (شمارۀ 17581) در آن کتابخانه حفاظت می شود [فهرست آستان، ج 21، ص 1629]. روی این نسخه تملکات و قرائات بزرگان علمای حله آمده است.
همین نسخه را مرحوم شیخ آقا بزرگ در «طبقات أعلام الشیعه» آورده ولی با تصحیف نام مؤلّف و اضافاتی در نسخه شناسی؛ او نام کاتب را این گونه ذکر کرده (يحيى بن احمد بن الحسين بن حامد). ولی تاریخ پایان جزء اول را محرّم 508 ضبط کرده که باید تصحیف از تاریخ 568 باشد. بعد از آن آورده که این نسخه بعد از فوت کاتب فروخته شده سپس فرزند کاتب آن را خریداری کرده و نام این فرزند را این چنین نوشته: (ابو جعفر بن يحيى بن احمد بن ابی القاسم ابن حامد) و این کار بعد از وفات کاتب در صفر 585 صورت پذیرفته [الثقات العیون في سادس القرون، ص 337]. از این عبارت به خوبی واضح است که کاتب این نسخه را برای خود کتابت کرده بوده و تا پایان عمر هم نسخه در حوزۀ تملّک او بوده است؛ و این به این معناست که او یک کاتب صِرف نبوده و نسخه را برای کسب درآمد ننوشته است بلکه برای استفادۀ خودش بوده. چنانچه بعد از او همین نسخه در سنت قرائات و سماعات امامیه باقی مانده و دست به دست در تملّک فقهای حله قرار گرفته و توسط محمّد بن محمّد بن یحیی بن حسن بن سعید حلی در سال 693 هـ تصحیح و مقابله شده است.
ظاهراً این نسخه اقدم نسخه های تاریخ دار کتاب تهذیب به شمار می آید.. و حتی نسخه ای را که حضرت حجة الاسلام آقای سید محمد جواد شبيری (دام فضله العالی) در دانشنامه جهان اسلام (ج ۸ ص ۶۹۹) از کتاب تهذیب با تاریخ کتابت ۵۷۵ هجری قمری در کتابخانه آية الله گلپايگاني در قم به آن اشاره فرموده اند که هم قرن نسخۀ ماست (و اگر چه 6 سال جدید تر است) در واقع متعلق به قرن یازدهم هجری است و بنده شاید 15 سال قبلتر این نسخه را از نزدیک در آن کتابخانه دیدم و خود از آن تصویری تهیه کردم، به احتمال قوی تاریخ مذکور متعلق به نسخۀ است که نسخۀ ما از روی آن کتابت شده است و کاتب بعینه آن را به نسخۀ خود منتقل کرده است.
روی نسخه فرانسه فعالیت های متعددی از قرائات، سماعات، مقابلات و تعالیق مهم و متعددی ثبت و ضبط شده؛
یکی از این سماعات متعلق به (محمّد بن عبد المطلب حلی) است؛ گواهی مجالس سماع او از اول نسخه تا پایان آن در هامش به یک خط و با الفاظی چون: « بلغ سماعاً عني أیّده الله تعالی» و «بلغ سماعاً» دیده می شود، وی در پایان نسخه هم بلاغ انهاء مجالس سماع را نوشته. لازم به ذکر است صاحب بلاغ فرزند سيّد عميد الدين عبد المطلب بن محمّد بن علي بن اعرج حسينی (681 ـ 754 هـ)، خواهر زادۀ علّامۀ حلّی و مجاز از او وصاحب كتاب «کنز المطالب في حلّ مشكلات القواعد» است. تملّکات او را به همین خط بر روی چند نسخۀ خطی کهن در آستان مقدّس امیر المؤمنین (علیه السلام) دیده بودم.
سلام علیکم. در این باره چند چیز قابل توجه است:
1. اگر این نسخه در دورانی نگاشته شده که رسم الخط آن دوره از لحاظ استنادی اهمیت دارد، در این صورت نباید رسم الخط را تغییر داد.
2. اگر نویسنده کتاب یا کاتب نسخه کسی است که رسم الخط او قابل استناد است ( مثل نسخه ای که به خط اسدی طوسی باقی مانده است)، در این صورت هم نباید رسم الخط را تغییر داد.
3. در صورتی که مؤلف کتاب و یا کاتب نسخه ، عامدانه کلمات را این گونه ضبط کرده اند. در این صورت هم تغییر جائز نیست.
البته در مواردی که تغییر رسم الخط هم جائز است، باز وظیفه مصحح متن این است که در مقدمه و در مقام بیان شیوه و منهج تصحیح این کتاب، به رسم الخط نسخه اصلی و تغییراتی که در این تصحیح اعمال شده به تفصیل بپردازد.
با سلام بله نکته باریکتر از مو این است که در هیچیک از نسخ خطی معجم هم این ترجمه ابن ابی طی وجود خارجی ندارد کما اینکه مصحح شهیر آن نیز اشاره کرده! همانگونه که به عرض رسید، گویا در نسخ کهن تر یاقوت (زمانی که استنساخات بیشتری از آن صورت نگرفته بود) این شرح حال بوده (کما اینکه ابن شاکر در نسخه ای دیده و در کتابش نقل کرده) ولی بدخواهان در همان نسخ معدود، این ترجمه را کنده و من العجائب روزگار، همین نسخ دست برده شده معجم تکثیر شده است! و بر خبیر متفطن از اینجاست که ضرورت «تبارشناسی نسخ» خودش را نشان میدهد! بارها دیدیم مصحح هزینه هایی میکند، رنجهایی برای تهیه نسخ یک اثر میکند، میگوید ده نسخه تهیه کرده ام، بدون اینکه به مساله بنیادی تبارِ نسخ، توجهی نماید اینکه ممکن است حتی ده نسخه هم در یک سلسله و تبار قرار گیرد، که در حقیقت یک نسخه بیشتر نیست! فتامل جیدا?
دوستان عزیز، یک نظرخواهی فنی و تخصصی، لطفا اعلام نظر بفرمایید... یک نسخه در اختیار بنده است که طبق ترقیمه دستخط مؤلف است و تا مدتی هم به این موضوع باور داشتم، تا اینکه نسخه دومی از همان متن را با نسخه مؤلف مقابله کردم. نسخه دوم اشتراکات زیادی با نسخه اول دارد. اول گمان داشتم که دومی از روی اولی نوشته شده، اما الان- البته شاید در اشتباهم- فکر می کنم که نسخه اول دستخط مؤلف نیست و رونویسی از نسخه مولف است که کاتب ترقیمه آن را هم دقیقا نقل کرده است. برای این موضوع فعلا دو دلیل دارم، پیشاپیش عرض کنم که هر دو نسخه بعد یا در حین کتابت با نسخه اصل یا نسخه دیگری مقابله شده است: 1- اگر نسخه اول دستخط مولف است و نسخه دوم بعد از اعمال اصلاحات نسخه اول، از روی آن کتابت شده باشد، پس چرا بسیاری از عین اصلاحات نسخه اول در نسخه دوم هم اعمال شده در حالی که نسخه دوم باید تمیزتر کتابت شده باشد؟ 2- اگر نسخه دوم قبل از اصلاحات نسخه اول کتابت شده باشد، پس چرا کمبود و خطاهای پیشین نسخه اول در نسخه دوم راه نیافته و همگی بدون هیچ اصلاحی درست کتابت شده-است؟ با این احتساب شاید نسخه اصل این دو نسخه یکی بوده و تمام کمبودها و خطاها در هر دو راه یافته و هر دو کاتب هم مجددا با اصل مقابله کرده اند و چنین وضعیتی پیش آمده است... امیدوارم موضوع را پیچیده بیان نکرده باشم
بله
در سال ۱۹۲۰ هم به فرانسوی ترجمه شده است و مترجمان عربی از روی متن فرانسوی کتاب به عربی ترجمه کرده اند.
مرحوم منزوی این کتاب را از روی چاپ دوم ترجمه عربی به فارسی برگردانده است.
مرحوم منزوی به سبب نقد گلدزیهر، این کتاب را ترجمه کرده است و احتمال حذف برخی مطالب وجود دارد.
در مقدمه، مرحوم منزوی می گویند این کتاب در ۶ بخش است باید دید در چاپ المانی هم شش بخش است?
نکته دیکر اینکه شما فرمودید سال 1890 چاپ شده است
اما این اثر در سال 1910 در هایدلبرگ نیز چاپ شده است و همینطور در سال 1925 چاپ دوم اثر با حذف و اضافاتی زیر نظر بابینگر بازنشر شده است و مرحوم منزوی بر ترجمه خودشان را با چاپ دوم سال 1925 مقابله کرده اند.
احتمال تغییرات در کتاب محتمل است. طبق مقدمه ای که بابینگر بر چاپ دوم این اثر نوشته است.
حتما نسخه یا نسخه هایی از شرایع الدین که امام رضا علیه السلام در پاسخ به مامون نوشته اند را دیده اید
ترجمه هایی هم شده است
ببینید الذریعه ج ۱۳ ش ۱۶۴
یکی از ترجمه ها همان ترجمه ای است که جناب متقی در سفینه معرفی کرده اند که مربوط به سده ۷ و ۸ است
البته شرح هم شده است
یک نسخه از این کتاب شریف از کتابخانه مرحوم ملا محمد علی خوانساری هم اکنون در کتابخانه آیه الله فاضل خوانساری منتقل شده و در حال حاضر در آنجا نگهداری می شود
سلام و ادب اساتید عزیز.سوالی از خدمتتان دارم
مرحوم محقق طباطبایی در کتاب" الغدیر فی التراث الاسلامی" کتاب خصائص یوم الغدیر یا خصائص الغدیر را به کلینی منسوب کرده است.اما منبع مطلب مشخص نیست.از طرفی در فهارس طوسی و نجاشی و... هم نامی از این کتاب نبرده اند.اما ادعا شده که نام این کتاب در البلد الامین کفعمی امده.جناب دکتر انصاری اما در کتاب جدیدشان ادعا کرده اند نسخه های چاپی مقدمه ای در معرفی مصادر کفعمی ندارند.
1.دلیل ادعای مرحوم محقق(ره) چیست؟
2.ایا نسخ خطی البلد الامین به اسانی دستیاب است؟
سپاس
#نسخ_خطی
یکی از نسخ خطی مربوط به حضرت زهرا که امروز با آن برخورد داشتیم،نسخه خطی شماره 1996 ع از کتابخانه ملی ایران است که در لینک زیر،اطلاعات مربوط به این نسخه خطی را آورده است:
http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3067774&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author
درینجا،فهرستنگار محترم(مرحوم استاد علینقی منزوی)با تطبیق نسخه با کتب دیگر(که محققین این رشته اطلاع دارند که اینکار بدون وجود نرم افزارها و شواهد دیگر در متن،کار بسیار مشکل و ناممکنی بوده ولیکن مرحوم منزوی از این روش استفاده فرمودند)متوجه شدند که این نسخه،برخلاف آنچه که کاتب در نسخه اورده،نسخه زهرا و سبطین نیست و در واقع بخشی از کتاب دلائل الامامه منتسب به طبری است که از بخش اخبار حضرت فاطمه تا اخبار امام سجاد علیهم السلام را آورده است.
یک نکته مهم که درین مساله وجود دارد این است که ایشان تصریح کرده اند که 14 خط اول این نسخه،موجود در کتاب دلائل الامامه طبری نیست و از بقیه آن،از آن کتاب هست و ترتیب مطالب هم دقیقا همانطور است و به همین دلیل،مولف یقینا مابقی متن را از روی دلائل الامامه رونویسی کرده ولی چهارده خط اول ازین قاعده مستثنی هستند.
درین چهارده خط اول،ما دو روایت را از حضرت زهرا سلام الله علیها میبینیم که حدیث اول در فضائل حضرت خدیجه و آسیه و مریم است و حدیث دوم،حدیث غدیر به روایت امام رضا از اجداد طاهرینش از حضرت زهرا علیهم السلام است.
با تتبعی که ما در منابع شیعه و سنی کرده ایم،تا این لحظه متن این حدیث را به این شکل در هیچکدام از منابع اسلامی نیافتیم و نیاز به تتبع بیشتر هست تا بشود فهمید کاتب این نسخه(که هنوز شناسایی نشده)این دو حدیث را از روی چه منبعی نوشته است.
این نسخه در بازه زمانی سال 1297 تا 1300 نوشته شده است و نیاز است که یک تحقیق مفصل درین زمینه انجام شود.در صورت انجام تحقیق درین زمینه،به ما اطلاع دهید.
@fatemipajoh
البته این احتمال هم وجود دارد که کاتب (بی سواد و یا کم سواد) دو کتاب را با هم استنساخ کرده و آنها را به صورت یک کتاب درآورده است.
توضیح این که گاه چند جزوه کم حجم خطی در کنار هم صحافی می شدند. حالا ممکن است نسخه ای که کاتب نسخه دوم شما، اساس استنساخ خودش قرار داده بوده در حقیقت دو تکه از دو کتاب مختلف بوده است که به سبب شباهت موضوع، در کنار هم صحافی شده است. حالا کاتب کم سواد هم فکر کرده این ها همه اش یک کتاب است، و آن را به صورت یک کتاب واحد، استنساخ کرده است.
همه این احتمالات را باید مد نظر داشته باشید، و در مقدمه به تفصیل از آن بحث کنید.
بیش از این حال و حوصله توضیح ندارم. معذرت میخواهم.
سلام علیکم
عبارت پایانی در تصویر 1 «لراقمه» است.
حواشی نسخ خطّی، یک نویسنده (= صاحبِ آن نوشته) دارد و یک کاتب. به نویسندۀ حاشیه «مُحَشِّي» نیز گویند.
«راقم» به معنی کاتبِ نوشته است. البته گاه کاتبِ یک نوشته، صاحبِ آن نوشته نیز هست؛ یعنی: هم مطلب از آنِ اوست و هم خودش آن را در حاشیۀ نسخه نوشته است. (در نسخ خطی، «راقم» اغلب به همین معنی استعمال شده است)
عبارت «منه» در پایان یک حاشیه یعنی: صاحب آن حاشیه خودِ مؤلفِ اثر است.
حال، بستگی دارد که آن حاشیه را چه کسی در آن نسخۀ خطی کتابت کرده باشد.
1- در مُسَوَّدۀ مؤلف و به طور کلّی در نسخه هایی که مؤلف قصد دارد در حاشیۀ آن مطلبی بیاورد (حتّی اگر کتابتِ متن اثر توسط خود مؤلف نبوده باشد) غالباً سنت این است که در پایان حواشی، بعد از عبارتِ «منه»، عبارتی می آورد که دالّ بر طلب عفو از خداوند متعال است؛ مانند: «عُفِيَ عنه» ، «عَفَی الله عنه» و هکذا.
البته این سخن بدین معنی نیست که هرجا چنین عبارتی دیدیم گمان کنیم که کاتبِ حاشیه خودِ مؤلف باشد؛ چرا که ممکن است کاتبی دیگر عینِ عبارت مؤلف در نسخۀ اصل را کتابت کرده باشد.
2- اگر کاتب حاشیه، شخصی دیگر غیر از مؤلف باشد، غالباً سنت این است که اگر بخواهد مؤلف (= صاحب حاشیه) را دعا کند، دعایش یا دلالت بر زنده بودنِ مؤلف در زمان کتابت دارد (مانند: أدام الله ظلَّه، مُدَّ ظِلُّه و ...) یا دالّ بر وفات مؤلف است (مانند: رَحِمَهُ الله، رحمةُ الله علیه و ...).
البته در اینجا نیز ممکن است که کاتبِ نخستین، در زمان حیاتِ مؤلف آن حاشیه را کتابت کرده، ولی کاتبان بعدی در نسخه هایشان عینِ آن عبارت را نقل کرده باشند. پس به صرفِ «أدام الله ظلّه» و أمثال آن نمی توان حکم کرد که کتابت آن حاشیه در زمان حیات مؤلف بوده، بلکه شاید این کتابت، به یک یا چند واسطه، از روی کتابتی نوشته شده باشد که در زمان حیات مؤلف کتابت شده بود.
#نسخ_خطی
یکی از مشکلات در زمینه نسخ خطی که به بالتبع به نسخ خطی مربوط به حضرت زهرا سلام الله علیها سرایت کرده است،ضعف فهرستنگاران و ناهمگونی آثارشان درین زمینه هست.به طوری که برای یک کتاب یا مولف،اسامی مختلفی بکار میبرند و همین باعث میشود که فرد تصور کند اینها باهم متفاوت هستند.
به عنوان مثال خطبه معروف حضرت زهرا سلام الله علیها که درباره فدک ایراد فرمودند نسخ متعددی در سراسر جهان دارد.ولیکن هرکدام از این نسخه ها به یک نام معرفی شده اند!اسامی ای مثل خطبه حضرت فاطمه،خطبه حضرت زهرا،خطبه فاطمیه،خطبه فدکیه،خطبه اللمة در فهرستهای نسخه های خطی برای این بکار رفته است که باعث گمراهی افراد نابلد میشود.
حتی کتابخانه ملی که فهرستنگاران برجسته ای فهرستهای آن را مینویسند نسخه ۳۱۷۱۸.۱ آنجا را به عنوان احتجاج حضرت زهرا معرفی کرده که با نگاهی مختصری میشود فهمید که این همان خطبه معروف حضرت زهراست و حتی در همان کتابخانه ملی هم نسخ مشابهی دارد و علت اینکه همچین اشتباهی در آن رخ داده را متوجه نشدیم.
بلطف حضرت استاد درایتی که بانک اطلاعات خوبی از نسخ خطی دارند و طبق اخرین امار،مشخصات بیش از ۷۰۰ هزار نسخه خطی اسلامی-ایرانی در سراسر جهان را جمع اوری کرده اند،این مشکلات بسیار کمتر شده و بسیاری ازین اشتباهات را در کتابهایشان برطرف کردند.اجره علی الله.ان شالله سایت بانک اطلاعات نسخ خطی ایشان زودتر راه بیافتد تا اطلاعاتشان بدست محققین برسد.وگرنه به عنوان مثال در فهرست فنخا ج ۱۳ ص ۷۴۷ ایشان فقط یک نسخه از خطبه حضرت زهرا را معرفی کرده اند درحالیکه ما حداقل ده نسخه را میشناسیم.
@fatemipajoh
سلام و ارادت
امیدوارم چنین باشد ، اما پس از ابن شهرآشوب، کس دیگری از علمای شیعه به نسخه کامل رجال کشی دسترسی نداشته است.
من هم این شایعه را شنیده ام، اما به نظرم اگر هم راست باشد، یک نسخه از همین اختیار رجال کشی است که تسامحا (و احتمالا تسامحی از جانب کاتب) عنوان رجال کشی را بر خود دارد.
البته ممکن است کمی ترتیبش با نسخه چاپی متفاوت باشد (مثل نسخه سال 602 مکتبه مرعشیه، که البته در فهارس به اشتباه 702 ثبت شده) و همین هم باعث این توهم شده که این نسخه کامل رجال کشی است.
با عرض سلام
اگر دقت کنید، کاتب روی «با» یک خط و روی حرف «ب» سه خط کشیده و در حقیقت آن را خط زده است. پس «باب» زائد است و به نظر میرسد مصرع سوم موجب انحراف ذهن کاتب شده و سپس آن را اصلاح کرده است.
معمولاً کاتبان برای این که نسخه مخدوش و کثیف نشود، خط خطا را ظریف میکشیدهاند.
#نسخ خطی
امروز در لابلای تحقیق در زمینه جمع اوری فهرست نسخ خطی مربوط به حضرت زهرا سلام الله علیها،به یک نسخه برخوردیم بنام عجائب البتول که مولفش هم ناشناس بوده.
این نسخه به شماره ۷۰ در کتابخانه کنیسه شمعون الصفا الکهنوتی(از حواریون حضرت عیسی و وصی ایشان)در شهر موصل است که در کتاب "فهارس المخطوطات السریانیه و العربیه فی خزانه معهد شمعون الصفا الکهنوتی بغداد" در صفحه ۴۰ امده است.
به خاطر نام بتول ما اول فکر میکردیم که این کتاب راجع به صدیقه کبری سلام الله علیها است ولیکن بعد از بررسی فهرست و نسخه متوجه شدیم که داستان کشیشی است که در خواب،حضرت مریم و برخی معجزاتش را دیده.
چون نسخه نام ندارد فهرستنگار نسخه نام جعلی روی آن گذاشته و نامی هم گذاشته نام مناسبی نبوده چون کسی حضرت مریم را با نام بتول نمیشناسد و همه،این لقب را به صدیقه کبری میدهند.
این اشتباه از جانب افراد دیگر در نسخ دیگر هم شده.به عنوان مثال خیلیها کتاب تظلم الزهرا از قزوینی را به خاطر نامش درباره حضرت زهرا دانسته اند درحالیکه این کتاب مربوط به امام حسین علیه السلام است و مولف نام قشنگی را انتخاب نکرده.
@fatemipajoh
با سلام و عرض ادب خدمت همه عزیزان یک مطلبی را خواستم در اینجا عنوان کنم و آن اینکه نسخه ای خطی از کتاب شرح منهاج بیضاوی در کتابخانه ملی موجود است که به اشتباه شارح آن را علامه سمر قندی نوشته اند و بیان داشتند که این نسخه به خط خود شارح است و تاریخ کتابت آن هم 665 هجری است که با تحقیقی که بنده انجام دادم این شرح نه اینکه از سمرقندی نیست بلکه تاریخ کتابت هم اشتباه است . شارح جناب علامه محمود عبدالرحمن اصفهانی است که در سال 674 متولد شده اند و با نسخه ای که نزد بنده است تطابق دادم و این امر برایم ظاهر شد و تاریخ کتابتی که به سال 665 هم نوشته شده در اخر نسخه هم اشتباه است زیرا وقتی خود شارح سال 674 متولد شده اند چطور شرح ایشان در سال 665 کتابت شده است .
با سلام، نسخهای از دیوان حافظ با برخی ملحقات که در نسخ دیگر نیست، مانند قصائد رضویه، نسخه در شبه قاره هست و اگر اشتباه نکنم تاریخ کتابتش ۸۱۱ق است، این نسخه را به تفصیل مرحوم عطاردی در کتاب "سیری در کتابخانههای هند و پاکستان" معرفی کرده، به نظر میرسد این نسخه نسبتا کهن، در تصحیحات دیوان حافظ استفاده نشده است.
با سلام، طبق مشاهدات، عبارت من مستکتبات فلان ..، عمدتاً روی برگ آغازین نسخ (پیش از شروع اصل متن) از سوی مالکان (ترجیحاً عالم خط شناس) نوشته میشده است، یعنی استکتابات/استنساخاتِ فلانی ...، و به طور عموم یکی از این دو معنی از آن مستفاد است، نخست آنکه این نسخه به خط فلانی است یا این عبارتی (= تملک/یادداشت و ..) که روی برگ آغازین نسخه است، یادداشتِ فلان شخصیت است و طبق مشاهدات متعدد، بیشتر کاربردِ "من مستکتبات" به معنی دوم آن است.
البته دو کاربرد اختصاصی هم دارد، یکی آنکه به معنی طلب کتابت نسخهای از سوی شخصیتی باشد اما شرط آن این است تاریخ کتابت نسخه با زمان حیات فرد منطبق باشد و دیگری در صورتی است که چنین واژهای (مستکتبات)، در پایانِ متن (ترقیمه) از سوی کاتب نوشته شده باشد، که تقریباً و تلویحاً (و نه تحقیقاً) اشاره به این دارد که این نسخه مستقیماً از روی نسخه خط مولف (ترجیحاً نسخه مسوده) کتابت شده است و علت اینکه گفتیم تقریباً و نه تحقیقاً، چون ممکن است کتابتِ نسخه ما، نه لزوماً له نحو مستقیم از روی نسخه به خط مصنف، بلکه از روی نسخهای بوده باشد که آن نسخه از روی نسخه مولف استنساخ شده باشد والله العالم🙏
50 حرفی بودن یک بیت، صرفاً یک تعریف عرفی است، به این معنی نیست که اگر در نسخه ای سطور کم-حجمتری مشاهده شد، سطور از بیت بودن بیفتند، بلکه آنجا هم هر سطر یک بیت است. اما اینکه گزارش تعداد سطرهای این نسخه با واقع منطبق نیست و کمتر از آن است، یا می تواند ناشی از خطای گزارشگر در تخمین ابیات باشد، یا آنکه در زمان گزارش، این نسخه در مجموعه ای بوده و گزارش کننده سهواً ابیات کل مجموعه را گزارش کرده است. به شرط آنکه نسخۀ مورد نظر شما کامل باشد، وگرنه این احتمال هم است که برگه هایی از نسخه، به تعداد همان ابیاتی که گزارش از واقع فزونی دارد، مفقود شده باشد.
نسخه یمنی از کتاب الصحیفه السجادیه الثانیه شیخ حر عاملی،
کاتب زیدی این نسخه زیبا را در سال 1354ق در شهر صعده یمن کتابت کرده است. این نسخه از روی نسخه ای یمنی دیگر است که در شوال 1351ق در قصر غمدان شهر صنعا یمن کتابت شده و آن نسخه نیز از روی نسخه دیگر که در 1350ق در کشور سودان بوده و آن نسخه از روی نسخه (احتمالا) چاپی کتاب در 1323ق در مصر است. امتیاز این چاپ این بوده که توسط مرحوم سید محسن امین تصحیح شده و حواشی ایشان را دارد.👇
@libmazaheb
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com