⁉️ این فرهنگ شاهنامه ولف را که چاپ کردی، میخرند؟ گفتم: نه
... آقای دکتر شادمان [به عبدالکریم جربزه دار] گفت که این فرهنگ ولف را که چاپ کردی، میخرند؟ گفتم: نه. گفت: پس چرا این کتاب قطور را چاپ کردی؟ گفتم: خوب، لازم است. برای اینکه 10-4 تا محقق میخواهند و نمیتوانند تهیه کنند. تا آنجایی که من میدانم اگر هم بخواهند از خارج تهیه کنند، 600-500 مارک باید پول بدهند، آنجا هم نیست. بعد خود ایشان گفت: من در فرانسه بودم ... به ناشری که مجموعۀ آثار حلاج را در 4 جلد خیلی زیبا چاپ کرده بود گفتم که آیا این کتابی را که چاپ کردی، میخرند؟ گفت: نه. ما درآمدمان از فروش رمان است که تیراژش 150000-100000 نسخه است. اینها را 2000 نسخه چاپ کنی، 15-10 سال طول میکشد. اما این به ما حیثیت میدهد. ببینید من همهاش بر سر این قضیه هستم که آن ناشر هم دید مادی دارد. ولی میگوید بخشی از کارم هم باید حیثیتی باشد. ولی در اینجا تا ناشر، آن جایگاه را پیدا نکرده، دنبال آن حیثیت نمیرود.
گفتگو با عبدالکریم جربزه دار در: کریمانه، ص51.
@Ketabpazhohi
چنانکه دوستان اشاره کردند این نوع قافیه را قافیه معمولی گویند که در شعر فارسی متداول است و شعرای بزرگی چون حافظ و نظامی هم دارند و به نظر نمی رسد مربوط به گویش باشد. در برخی موارد جناس مرفو نیز در اینچنین قوافی دیده می شود که از محسنات نادر علم بدیع است.
تصاویر مورد بحث، برگهایی است از نسخه موزه بریتانیا، که اکنون به لطف کشف و نشر نسخه موزه توپقاپی از همین متن، میدانیم که نام حقیقی آن "معانی کتاب الله تعالی و تفسیره المنیر" است و مولف و مصنف آن هم ابونصر احمد بن محمد بن حمدان حدادی است.
اگر متن برگهای بالا را با متن چاپی متینی و نسخه برگردان توپقاپی مقایسه بفرمایید تردیدی در یکی بودن آنها باقی نمیماند (یعنی هم این تصاویر متعلق به همان نسخه ای است که دکتر متینی چاپ کرده و هم متن بریتانیا/ متنی همان متن نسخه توپقاپی است).
اما متوجه نشدم که چرا در اتحاد متن نسخه بریتانیا و متن نسخه توپقاپی تردید شده است؟ بخش اعظم متن این دو نسخه (چنانکه در مقدمه چاپ نسخه برگردان نوشته ام و در صفحه آکادمیای من در دسترس است) با یکدیگر مشترک است و مقایسه و کشف اتحاد آنها بسیار آسان و نتیجه اظهر من الشمس است.
من در پیوستهای همان مقدمه اختلافات بسیار جزئی آنها را نیز مقایسه و تحلیل کرده ام.
اما اینکه چرا نام حقیقی اثر و مولف در نسخه بریتانیا نیامده به این دلیل است که آغاز و انجام آن نسخه افتاده است. به همین دلیل آقای دکتر متینی آن را با عنوان "تفسیری بر عشر" منتشر کرده اند.
دوستان عزیز، یک نظرخواهی فنی و تخصصی، لطفا اعلام نظر بفرمایید... یک نسخه در اختیار بنده است که طبق ترقیمه دستخط مؤلف است و تا مدتی هم به این موضوع باور داشتم، تا اینکه نسخه دومی از همان متن را با نسخه مؤلف مقابله کردم. نسخه دوم اشتراکات زیادی با نسخه اول دارد. اول گمان داشتم که دومی از روی اولی نوشته شده، اما الان- البته شاید در اشتباهم- فکر می کنم که نسخه اول دستخط مؤلف نیست و رونویسی از نسخه مولف است که کاتب ترقیمه آن را هم دقیقا نقل کرده است. برای این موضوع فعلا دو دلیل دارم، پیشاپیش عرض کنم که هر دو نسخه بعد یا در حین کتابت با نسخه اصل یا نسخه دیگری مقابله شده است: 1- اگر نسخه اول دستخط مولف است و نسخه دوم بعد از اعمال اصلاحات نسخه اول، از روی آن کتابت شده باشد، پس چرا بسیاری از عین اصلاحات نسخه اول در نسخه دوم هم اعمال شده در حالی که نسخه دوم باید تمیزتر کتابت شده باشد؟ 2- اگر نسخه دوم قبل از اصلاحات نسخه اول کتابت شده باشد، پس چرا کمبود و خطاهای پیشین نسخه اول در نسخه دوم راه نیافته و همگی بدون هیچ اصلاحی درست کتابت شده-است؟ با این احتساب شاید نسخه اصل این دو نسخه یکی بوده و تمام کمبودها و خطاها در هر دو راه یافته و هر دو کاتب هم مجددا با اصل مقابله کرده اند و چنین وضعیتی پیش آمده است... امیدوارم موضوع را پیچیده بیان نکرده باشم
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز
خوب است که این نسخه های بنده باعث می شود نکات خوبی از جناب عالی و دیگر اساتید و دوستان یاد بگیریم
حقیقت امر این است که در ادبیات کردی داستانی مشابه این داستان فارسی داریم، غرض آگاهی از تفاوت ها و تشابهات دو منظومه بود
???
تزیین نسخه خطی و البته برای متنی که با شعر است. این صفحه از مخزن الانشاء ملاحسین کاشفی یکی از کتابهای درسی در باره انشاء است، همان که اساس درس انشا در مدارس جدید هم شد.
@jafarian1964
این هم که در باره اسرای تراکمه است. داستان اسارت گرفتن از هر دو طرف و فروختن آنها یکی از فجایع آن دوره است.
@jafarian1964
منظومه دلگشا نامه
یکی از منظومه های با ارزش زبان پارسی، منظومه دلگشا نامه میرزا ارجمند آزاد کشمیری است که در باب حادثه عاشورا و قیام مختار نوشته شده است.
تاریخ نگارش آن را اوایل قرن دوازدهم دانسته اند. نسخه هایی از این منظومه ارزشمند در کتابخانه دیوان هند ،موزه بریتانیا و کتابخانه بانکیپور موجود است. یکی از نسخه ها نیز در کتابخانه دولتی لنین در مسکو نگهداری می شود.
#مسکو
#کتابخانه_لنین
#نسخ_خطی
@mir_today
الان در کتابخانه مشغول به تحقیق کتابی هستیم که بیش از ۵۰ جلد است.. تمام نسخه های آن را از کتابخانه های داخل و خارج ایران تهیه کردم.. در ایران هم در یکی از کتابخانه های عمومی مشهور ۹ نسخه از همین کتاب وجود داشت.. در وقت مقابله و تصحیح متن یکی از مجلدات آن متأسفانه متوجه شدیم یکی از نسخه های آن کتابخانه در بین تصاویر مفقود شده با علم به اینکه تمام نسخه های آنجا را گرفته بودم.. نامه مجددی به آن کتابخانه زدم و از او درخواست همان مجلد را کردم ولی متأسفانه رئیس محترم آنجا با تمام شناختی که از مرکز ما داشت و احترامی که برای کتابخانه قائل بود آن جلد را نداد.. هر چه ما نامه نگاری کردیم که بابا ما تمام ۸ نسخه باقی مجلدات آن را که در کتابخانه شما موجود است را از شما گرفتیم و فقط این جلد را گم کردیم باز هم افاقه نکرد.. ولی خوشبختانه چند روز قبل سدیی همان نسخه را مجددا پیدا کردم.. این هم داستان کار کردم ماست که تازه یک مرکز شناخته شده ایم وای به حال افراد شخصی..😢 فعلا کتابخانه ها بر دَنْگ رؤسا میچرخه
خود همین برداشت و ادعا و نقل شما از مصادیق همان بی اطلاعی گسترده ای ست که گفتم! ایشان آن روایات را کاملا هم دیده گرفتند + وحدت ( یکی شدن و یگانگی ) با اتحاد ( با هم و متحد بودن در عین دوگانگی ) فرق دارد و هر کسی کمترین حد زبان دانی را بداند، این تفاوت را می داند !
بله، همین طور است، یعنی آنچه من در مورد نسخه دوم به عنوان نسخه ویرایش دوم نوشتم ممکن است در مورد نسخه اول جاری باشد.
ولی آنچه در کلمات دکتر هاتفی آمده این است و ایشان از اصالت نسخه اول اطمینان دارند، و نسخه دوم یک نسخه کمکی و از لحاظ اعتباری در درجه بعد از نسخه اول قرار دارد.
سخن شما وقتی درست است که هر دو نسخه از لحاظ اعتباری در یک سطح قرار دارند. در این هنگام، همان طور که ممکن است نسخه دوم مربوط به ویرایش دوم باشد، این احتمال در مورد نسخه اول هم جاری است.
به نظر نمیرسید قاطعانه درباره بیاعتباری نسخه دوم سخن گفته باشند، بلکه اساس سؤالشان بخاطر این تردید بود.
مضافا باید ادله اساسی بر بیاعتباری نسخه دوم اقامه کنند و صرف بیان اینکه شاید دو کتاب یکجا صحافی شده و کاتب اشتباه کرده و... دلیل نمیشود؛ این سخن زمانی قوت میگیرد که دو بخش کتاب با هم ناسازگار باشد وگرنه صرف بیان احتمال که ارزشی نخواهد داشت.
پس اگر قسمت دوم نسخه شماره۲ از موضوع کتاب بیگانه است و واضح است که کتاب دیگری است، دیگر نیاز به احیا ندارد و با چند جمله آن را توضیح میدهند ولی اگر دو قسمت نسخه با هم سازگار هستند باید هر دو نسخه در همان تک جلد احیا شود مگر اینکه قرائنی مسلم بر ترجیح یکی از دو نسخه پیدا کنند.
سپاس از لطف بیکرانتان
این نسخه مقدمه دیوان و چند غزل و تک بیت از بیگانه نیشابوری دارد و ان را به تمامی دیده ام.
در جنگ دیگری در کتابخانه ملی نیز چند رباعی از ابوالحسن بیگانه کلانتر نیشابور هست که فایل آن را هم دیده ام.
نسخه دانشگاه تهران تقریبا کامل است و به گمان بنده از اوایل نسخه یک یا دو برگ افتاده و انجامه نسخه نیز افتادگی دارد و رباعیات ناتمام است.
سلام
در اینکه از منظومه های عرفانی پیر جمال اردستانیست که یک درصد هم شکی نیست
متاسفانه فراوانی منظومه های شیخ باعث میشود که تشخیص این که کدام منظومست بسیار سخت شود
اگر نظر من را بخواهید احتمالا احکام المحبین است که نسخه اصلی آن در موزه ملک نگهداری میشود ، نسخه مجلس ناقص است و در کلیات پیر جمال هم که در کتابخانه مجلس است این منظومه نیامده ، اگر دسترسی دارید یکی از نسخه های احکام المحبین موزه ملک را تهیه کنید شاید همان باشد ، سبک منظومه که دقیقا همانست
با سلام و سپاس از پیگیریها، شخصیتهای داستان دقیقا همان است که استاد ذوالفقاری در معرفی اثر نوشتهاند اما نکته مهم این است که آن نثر و این به نظم است ضمن اینکه زبان برخی واژگان متکثر را ندانستیم، احتمال کردی یا بلوچی میرود، اما دوستان کردی پژوه تاکنون نظری ندادند که مطمئن شویم کردی نیست. اما با توجه به متن منظوم ارسالی، چندان همخوانی ندارد، در کل متن موجود به مختار برنخوردیم شاید هم در بخشی که در دسترس ما نیست آمده باشد، اما اگر متن مذکور در دسترس شماست لطفا ببینید اسامی که فوقا اشاره نمودیم در منظومه شما دیده میشود یا خیر؟ بسیار سپاسمندم🌺🙏🌺
باز هم سراینده ناشناس، دقیقا مثل ملک مختار
دو منظومه، هردو از روی داستان های عامیانه، هر دو کردی، هر دو از سراینده ای ناشناس، هر دو به یک سبک
من که شکی ندارم...
ارادت
با سلام گویا همان باشد که برمّته در التدوین رافعی آمده و استاد مدرسی طباطبایی هم به مناسبت بحث بازسازی متون، در جایی با عنوان تاریخ قزوین و فضائلها بدان اشاره نمودهاند.
منظور اینکه اگر همان اثر باشد، شاید بتوان همین نسخه مستخرجه از متن التدوین را به عنوان نسخه دیگرِ آن تلقی نمود.
بزرگوارید قربان، این دانش آموزابجدخوان به گرد پای راه رفته های این قلمرو، مانند جنابعالی هم نمیرسیم تا بخواهیم اظهار نظر در این ساحه های خطیر و پرخطربکنیم، اما قطعا از باب تایید، یا تقویت یا اصلاح برخی رسوبات قدیمی جا خوش کرده در ذهن خودم دو سه نکته ای که به ذهن میرسد عرض میکنم، انشاء الله اگر اشتباه یا خطایی در آن باشد - که هیچ مستبعد هم نیست - ذکر بفرمایید، با سپاس، عرض کنم بله بخش اول که ماحصل جواب دوست عزیزمان همان بود که به عرض رسید و ظاهرا مصب بخشی از روندّ تصحیح قیاسی هم محسوب میگردد و به دگر تعبیر شناخت و تعریف ما ایرانیان، از تصحیح قیاسی فراتر از این مقدار معهود نیست، هر چند در همین مقدار هم حوزه تصحیح ما میلنگد!
اما اگر اندی عمیقتر نگاه کنیم، واقعیت این است، اینکه در غرب در هیچ دانشگاهی (بنا بر اطلاع ناقص حقیر) اجازه کار روی تک نسخه، نه در دکتری نه در ارشد، نمیدهند، فلسفه اش بیشتر همین است که ورود به عرصه تصحیح قیاسی (به معنای دقیق خودش نه متبادر ذهنی ما) فراتر از دکتری هم هست و نیازمند اساتید با تجربه نسبتا متخصصی است که با ادبیات خیلی وقت پیش از این در مقاله ای یا ضمن کتابی (بخاطر آورم عرض خواهم کرد هم نام فرد و هم متن مزبوذ)، یکی دو تا از مصححان بنام غربی، فلان متن سنگین کهن را در قرن 19 و 20 تصحیح کرده است (گویا یکی از متون نفیس 36 جلدی لیدن) آنجا آورده بود که فلانی بجهت تسلط فوق العاده بر روش و قلم و ادبیات مولف، چند صفحه از متن افتاده را برای اینکه بحث ناقص نماند هم بر اساس حدس و گمان صائب و کاملا عالمانه صرفا با استفاده از متولوژی خود مولف، درست کرده است و البته داخل قلاب، بعد حتی خاطرم هست عبارتی هم بعدش آمده بود مبنی بر اینکه در قرن پیشین چه شخصیتهای دانشمندی داشتیم، با اینکه متن افتاده را بر اساس قیاسات متعدده بازسازی کرده بود، که الحق و الانصاف اگر مولف هم زنده شود و آن را ببیند شک میکند که عبارت خودش نباشد!
خلاصه هر چند برخی شاید این مدل کار کردن را دیگر تصحیح نگویند، اما در بحث تصحیح قیاسی این مساله هست که بحثهای بخشهای افتاده را چه باید کرد؟ رها کرد؟ یا با قید اینکه عبارت مصحح متن مولف حساب نگردد و کاملا جدا باشد تا بحث نیمه تمام تکمیل نمود؟ در روش غربی گویا در این مساله، تکمیل بحث با استفاده از متدولوژی مولف، پیشنهاد شده است و قریب به یقین مواردی هم از آثار منفرد تراثی با این روش و شیوه تصحیح شده است.
بله البته بنده در عبارت نخستم منظورم این بخش خیلی تخصصی نبود، که شیرمرد کارکشته ای را به انتظار نشسته است، خواستم عرض کنم، این بحث ترمیم و بازسازی متن افتاده از لوازم اصلی روش بسیار شاق تصحیح قیاسی است که بله قبول دارم، در ایران تنها با استفاده از قرائن و.غیره برخی کلمات را میخوانند ولی عملا ما ندیدیم در تصحیحات ایرانی که برای تک نسخه منحصر فکری برای افتاده هایی مثلا دو صفحه ای کاری بکنند نوعا به همین سه نقطه کفایت میکنند اما در روش غربی، این بحث مطرح است که برای اینکه بحث کتاب ناقص نماند، با قیاسات دقیق علمی مستند و متقن از سوی محققان، با روش و قالب و ادبیات و متدولوژی و تیپولوژی مولف، بخصوص آثار دیگر وی، میتوان به تکمیل اثر وی پرداخت منتها با جداسازی کامل که معلوم شود عبارات مصحح است با عذرخواهی💐🙌
عجیبه با اینکه فضولی دارای هزاران بیت شعر فارسی در تمامی نسخ دیوان اشعار وی است و به نحو مستقلی هم توسط حسیبه مازی اوغلو تصحیح و چاپ شده است، در عین حال روی سنگ قبر وی (که گویا همین دهههای اخیر ساخته و نهادهاند) اشارهای نشده است و جالبتر آنکه، وی با اینکه از وی حتی یک بیت شعر کردی، در هیچیک از نسخ دیوان او مشاهده نشده، نوشتهاند شاعری که کردی میسروده است.
علیک السلام.قدری بعید است که همچین اتفاقی افتاده باشد.دو بزرگوار هم رتبه یکدیگر بودند و اینکه به اثار همدیگر حاشیه بزنند قدری بعید است.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com