دوست ارجمند بنده یک نسخه از این مرقع نفیس را در اختیار دارم و با خوشحالی میتوانم در اختیار شما و دیگر دوستان قرار دهم
دوست عزیز؛ حداقل کاری که میتوانید انجام دهید، یک جستجوی سادۀ اینترنتی است که شما را به پاسخ راهبر باشد!
با سلام
دوست عزیز،این دو نگاره امام حسن وپیامبر را که گذاشته اید متعلق به کدام موزه میباشد ویا مأخذ تصاویر شما کجاست
ممنون از راهنمایی تان
یک قران و نیم به کربلایی ابراهیم دادی. هیجده قران و نیم هم به خودم دادی. می شود دو تومان. خاهش از شما دارم که بیست پنج قران دیگر را تا سر رفتن من به شاهرود فراهم آورد ده بفرست که بسیار لازم است. سنه 1305
غزلی شیرین از مجد همگر شیرازی که هنوز دیوانش تصحیح خوبی ندارد و در دسترس نیست.
می گلرنگ دوست می دارم
نالهء چنگ دوست می دارم
تا بدیدم فریب نرگس تو
سحر و نیرنگ دوست می دارم
از هوای بهار چهرهء تو
نقش ارژنگ دوست می دارم
شاد و خوشدل شدم چو فرمودی
که دل تنگ دوست می دارم
تا درآیی به آشتی به برم
هر زمان جنگ دوست می دارم
تا دلت مُهر مِهر من گیرد
نقش بر سنگ دوست می دارم
گفته بودی که نیک من ننگ است
من خود این ننگ دوست می دارم
نیک دانسته ای ز غیب که من
شاهد شنگ دوست می دارم
تا لب و سبزهء خطت دیدم
قند در تنگ دوست می دارم
@aaadab1397farhang
#مجد_همگر
#غزل
#ادبیات_فارسی
#تصحیح
#دستنویس
سلام واحترام
همراهان عزیز ضمن تسلیت ایام سوگواری اقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام سرور وسالار شهیدان ب همه ی شما گرامیان
دوستان عزیز بعلت مشکلاتی تا یک هفته در خدمتتون نیستم
بعداز مدت ذکرشده درخدمت همه شما خواهم بود
از همه شما التماس دعا دارم 🙏🌷
تو را اى امام زمان دوست دارم
چو جان بلكه بهتر زجان دوست دارم
من اندر جهان جز وصالت نخواهم
بدين آرزو اين جهان دوست دارم
به عشق تو شورى بود زندگى را
من اين زندگانى بدان دوست دارم
نهادم سر صدق برآستانت
كه من خاك آن آستان دوست دارم
تو در باغ دين، همچو سرو روانى
من آن باغ و سروِ روان دوست دارم
چه در پرده باشى، چه رخ راگشائى
تو را من به سرّ و عيان دوست دارم
ز تو هر چه برمن رسد قهر يالطف
رضايم، هم اين و هم آن دوست دارم
خوشا روز وصلت كه در دور ايّام
به از هر زمان آن زمان دوست دارم
مرا جز تو محبوب ديگر نباشد
كه تنها تو را زين ميان دوست دارم
بجز راه تو راه ديگر نرفتم
من اين راه از رهروان دوست دارم
بيا از قيامت جهان را جوان كن
كه من آن جهان جوان دوست دارم
بيا عدل حقا كه از بسط عدلت
منظم كران تا كران دوست دارم
نه تنها تو هركس كه دلدادۀ توست
هم او را چو روح روان دوست دارم
بهر جا ببينم كه از تو نشانى است
منِ بى نشان آن نشان دوست دارم
به مهر شما، ره دهندم به جنّت
كه من آن بهشت و جنان دوست دارم
من از سفره نعمت بيكرانت
بهر حال امن و امان دوست دارم
(على) را به حبّ شما افتخار است
به جان، من شما خاندان دوست دارم
به لطف چشم تو تا صبح بال و پر دارم
هزار و یک غزل تازه زیر سر دارم
زمان سرمه زدن پلک روی هم مگذار
كه از نگاه تو باید سیاهه بردارم
گذشته دوره ی چشم سیاه میدانم
من از زبان غزل های نو خبر دارم
ولی نگاه تو تصویر دیگریست هنوز نمیتوانم از آن دیده دست بردارم
پر از قصیده پر از مثنوی پر از غزل است که از مشاعره با چشم تو حذر دارم
نه مثل خواجه سمرقند در بساط من است
نه مثل شیخ برای تو سیم و زر دارم نشسته ام که ببینم تو را در آیینه
تو را که از خودم ای دوست دوست تر دارم
و بی بهانه های تو را دوست تر دارم …
سلام دوست عزیز::شاعر شعر را می دانید؟یا نه و همین بیت از یک قصیده مانده
سلام دوست عزیز،حداقل یک صفحه از این نسخه را به نمایش بگذارید،تا رسم الخط کاتب،معهود به ذهن شود ،آنگه نظر بدهیم،ضمنا متن از چه کتاب و متعلق به کدامین نویسنده است؟
دوست عزیز سلام
یکی از سنت های حسنه که تا پیش از بوجود مرزهای جغرافیایی نوین سیاسی وجود داشته رسم امانت گذاری جسدی بوده که قصد انتقال آن را به عتبات عالیات داشتند و احتمالا این موضوع شامل حال ملاصدرا نیز شده است
سلام و سپاس جناب منصوری عزیز
پیدیافش را خودم هم دارم ولی آن یک غزل که عرض کردم در جلد سوم آمده و جلد سوم هم از صفحه ۳۸ تا صفحه ۱۶۷ افتاده است؛ به همین خاطر عرض کردم اصل کتاب🙏☺️🌺
سلام بر دوست عزیز و دلسوزم
در انجام این گونه امور باید اصل را بر سرعت و اتکا بر دقت و ظرافت گذاشت
دست قهار و جبار روزگار که گاه از آستین بشر دوپای دور از جان همه عزیزان ، زبان نفهم و سودجو بیرون می آید هیچ رحمی ندارد و ویرانگر است.
تجربه ای سهمگین در این زمینه دارم که شاید به کار بیاید سال ها پیش افزون بر دو دهه که هنوز لیل موهایم به برف آلوده نشده بود و حسابی شور و شر جمع آوری میراث تاریخی و فرهنگی به یادگار مانده از گذشتگان را داشتم یک روز دوربینم را آماده کردم و از کوچه پس کوچه های شهر هرچه از مواریث فرهنگی را که نشانی هم چون تاریخ ، شعر ،کاشی و ... داشتند با زحمت بسیار عکس گرفتم و سراغ قبور قدیمی رفتم و علاوه بر عکس متن های آنها را نوشتم و خیلی از بناها و پل های شهر را ثبت و ضبط کردم و چند بنای کهن را گذاشتم برای آینده ای که قرار بود بعد از یک دوره طولانی در تهران، انجام دهم ولی دردا و دریغا وقتی که از دوره برگشتم با صحنه های مهیب و دهشتناک روبرو شدم و از آن بناهای آباد تلی از خاک مانده بود و من هنوز غم آن خانه های چند صد ساله را با خود دارم
پس دوست عزیز زودتر اقدام کنید
دوست عزیز تصویر یک صفحه قبلش تا قبل از ()باشدم() را بفرستید
سلام دوست عزیز تا آنجا که میسور بود مساعدت کردیم ولی جواب بنده را ندادید،مبنی بر آنکه در دواوین کمال و هلالی شعر با اندک تاوتی هست،ضمنا شما در حال تصحیح چه کتابی هستید
دوست عزیز این شعر که از جامی است و نیاز به خواندن ندارد و در کلیات او مضبوط است
سلام دوست عزیز؛بنده فارسی زبان هستم ولیکن تعجب بنده از بابت شعر مشهوری بود که ایشان از پی اصلاحش برآمده بود و با اندک جستجویی حتی در فضای مجازی؛می توانستند بیابند و دگران را مشغول حل بدیهیات نکنند؛ ضمنا شما گویا از ادب صحبت عاری هستید
سلام دوست های فرهنگی مان دیوان شباب را کار داشتم اگر کسی pdf ان داشته باشد سخت ضرورت دارم سپاس مند میشم از شما دوستان عزیز
گفتگوی علمی!
شما بفرمائید این یک بیت شعر جناب حافظ را علمی معنا کنید
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش، بی یار مهیا نشود یار کجاست
مگر میشود بدون معرفت درباره اشعار عرفا سخن گفت که می فرمائید گفتگوی علمی،گفتگوی علمی شما و دوست شما را که دیدیم، آن بنده ی خدا دو بیت شعر ارسال کرد و دوست شما هم شروع به گفتگوی علمی کرد فرمود(یعنی جنین پنج شش ماهه چنین ولایتی داشت که بر عالم بعد از خود اشراف یابد و...)
یک برداشت بچه گانه
یکم اردیبهشتماه سالروز درگذشت پژمان بختیاری
مهر ایرانزمین*
اگر ایران بهجز ویـرانسـرا نیست
من این ویرانسـرا را دوست دارم
اگر تـاریخ مـا افسـانهرنگ است
من ایـن افسانهها را دوست دارم
نوای نـای مـا گـر جانگـداز است
من این نای و نـوا را دوست دارم
اگر آب و هـوایش دلنشیـن نیست
من این آب و هـوا را دوست دارم
به شوق خـار صحراهـای خشکش
من این فرسوده پـا را دوست دارم
من این دلکش زمین را خواهم از جان
من این روشن سما را دوست دارم
اگـر بـر مـن ز ایـرانی رود زور
من این زورآزمـا را دوست دارم
اگـر آلـوده دامـانیـد، اگـر پاک
من، ای مردم، شما را دوست دارم
پژمان بختیاری
*. این قطعه شعر در اواخر ۱۳۲۰ که همه چیز ما مرهون و معروض بیاحترامی بیگانگان متجاوز و بیگانهپرستان داخلی شده بود، گفته و منتشر شد.
حسین پژمان بختیاری فرزند علیمرادخان میرپنج بختیاری و ژالۀ قائممقامی، از خاندان میرزا ابوالقاسم فراهانی، بود. او در سال ۱۲۷۸ در تهران به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات در مدرسۀ فرانسوی سنلویی، به خدمت وزارت پست و تلگراف درآمد. مدتی نیز رئیس مدرسۀ عالی پست و تلگراف بود.
او در ۱۳ آذر ۱۳۵۳ در تهران درگذشت.
از پژمان بختیاری چندین دفتر شعر به چاپ رسیده است که از آن جمله میتوان به سیهروز، خاشاک و کویر اندیشه اشاره کرد.
کلیات اشعار او نیز با مقدمۀ دکتر باستانی پاریزی به چاپ رسیده است.
از برجستهترین کارهای ادبی وی، در کنار شاعری، تصحیح دیوان حافظ است.
@AfsharFoundation
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com